[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::

احمد تمیم داری، شیوا دولت آبادی، شهناز عبادتی،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده


 مطالعات میان­رشته­ای ادبیات فارسی و روان‌شناسی نقش مؤثری در تبیین و انتقال مفاهیم در این دو حوزه دارد. این نوشتار با توجه به نقش امثال فارسی در عینی­سازی مفاهیم انتزاعی و بازنمایی نیازها و خواسته­های درونی مشترک اقوام ایرانی، بر آن است تا کارکرد این بخش از ادبیات عامه را در تبیین مفاهیم واقعیت­درمانی بررسی کند. ویلیام گلسر (1925) مبدع واقعیت‌درمانی، این رویکرد نوین روان‌شناسی را مبتنی بر نظریه انتخاب تبیین کرد. واقعیت‌درمانی بر خودارزیابی، با تکیه بر واقعیت‌پذیری و رفتار هنجارمند استوار است و در نهایت انسان را به مسئولیت­پذیری برای نیل به خشنودی و نیک‌بختی دعوت می­کند. مقاله حاضر به روش تحلیل کیفی، پی­گیر پاسخگویی به این پرسش­­ها است که با چه روشی می­توان امثال فارسی را با رویکردهای روان­درمانی جدید بازخوانی کرد؟ و چگونه می­توان از امثال فارسی در تبیین مفاهیم واقعیت­درمانی بهره گرفت؟ و آیا به ‌کارگیری امثال فارسی در فرآیند مشاوره و روان­درمانی با هدف تبیین مفاهیم واقعیت­درمانی کارآیی دارد؟
امثال برگزیده، با توجه به تأکید گلسر بر سه اصل بنیادین واقعیت­درمانی، یعنی واقع­گرایی، مسئولیت­پذیری و هنجارمندی رفتار بررسی شده­اند. یافته­ها نشان می­دهد امثالی که بیان‌کننده رفتار مؤثر با هدف برآورده­سازی نیازهای اساسی در بلندمدّت هستند، ضمن دارندگی معیار مسئولیت­پذیری، فاقد سویه غیراخلاقی‌اند و امثالی که مفاهیم رفتار­ غیر مؤثّر را دربردارند، از سویه اخلاقی برخوردار نیستند و بیانگر رفتار مسئولیت­گریزانه هستند؛ امّا دوسویگی اخلاقی که نشانۀ نامعلوم و پنهان­بودن انگیزۀ بروز شماری از رفتار هاست، در هر دو گروه از امثال مذکور دیده می­شود.. به‌نظر می­رسد امثال فارسی با ویژگی­هایی مانند ­جنبه­های پند و اندرزی، روشنی و درستی معنی، حُسن تأثیر، تکیه بر تجربه، انعکاس اندیشه و... می­توانند در انتقال مفاهیم واقعیت‌درمانی مؤثر باشند.
 
محمدحسن جمشیدی، علی محمد موذنی،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

هدف این پژوهش، شناخت محرک اصلی گردیزی در نگارش تاریخ زین­الاخبار است. ازآنجاکه هدف مورخ از نگاشتن تاریخ، در ساختار تاریخ او نمود پیدا می­کند و روایت گردیزی از حوادث تاریخی، روایت معناداری است که باعث شکل‌گرفتن نتیجه­ای ویژه در ذهن خواننده و ترویج، تأیید و مستندسازی یک اندیشه سیاسی می­شود، نویسندگان به‌دنبال کشف و رمزگشایی معنا و اندیشه سیاسی نهفته در ساختار روایی تاریخ زین­الاخبار هستند. برای رسیدن به هدف پژوهش، از نظریه زمان روایت ژرار ژنت، هماهنگ با فضای تاریخ گردیزی، استفاده شده است. در این روش، عناصر برجسته­سازِ زمان روایی انتخاب شده­اند و درنهایت پاره­هایی از متن، که به‌لحاظ زمانی برجسته بوده­اند، از نظر اندیشه­ای تحت بررسی قرار گرفته­اند. در نتیجه این روش، دو عنصر محوری ساختار روایتگری گردیزی، یعنی بوطیقای روایتگری زوال و حلقه­های واسط روایتگری، طرح و تبیین شده­اند. از تحلیل این دو عنصر چنین برمی­آید که مرکزی­ترین هدف گردیزی در نگارش زین­الاخبار ایجاد انگیزه در غزنویان برای دست‌یابی دوباره به حکومت خراسان است و محرک او به‌سمت تاریخ‌نگار­ی، ریشه­یابی علت زوال حکومت­های گوناگون برای یافتن راهی جهت رهاندن حکومت غزنویان از نابودی و بازگرداندن آن به روزگار اوج حکومت محمود غزنوی است.
 
احمد خاتمی، قدرت الله طاهری، یعقوب خدادادی،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

هدف مقاله حاضر بررسی وضعیت تاریخی خاصی است که در آن نسبتی تازه میان «متون ادبی» و «تربیت ملت» برقرار شد و صورت­بندی متفاوتی برای «ادبیات» رقم ­خورد. برای رسیدن به این منظور از روش تبارشناسی استفاده ­شد. از منظر تبارشناختی، پدیده­ها ذاتی فراتاریخی ندارند و در پی رخ‌دادهای تاریخی و در درون مناسبات پیچیده قدرت برساخته می­شوند. یافته­های پژوهش نشان می­دهد، «شعر» و «تربیت» در گفتمان قرون میانی تعریف، کارکرد و صورت­بندی خاصی داشتند و در پیوند با سازوکار قدرت وصولگر و ساخت سلسله‌مراتبی جامعه، نسبتی با یکدیگر می‌یافتند. مواجهه حاکمیت قاجار و جامعه ایران با بحران­های متعددی همچون جنگ، وبا و قحطی، قدرت وصولگر را با مانع مواجه ­کرد. با فعال­شدن سازوکار­های جدید قدرت (انضباطی و زیست­سیاست) و شکل­گیری پیش­فرض برابری، ساخت سلسله­مراتبی جامعه آرام­آرام سست­ شد و مسئله تعلیم و تربیت عمومی همچون راه نجات دولت و ملت مسئله‌مند ­شد. صورت­بندی گفتاری نقد ادبی، «خلقیات مردم ایران» و «متون ادبی» را به ابژه تبدیل­ و نسبتی تازه میان این دو برقرار کرد. دراین‌میان، مجموعه­ای از متون و موقعیت­های اجتماعی متفاوت ذیل دال واحد «ادبیات» گرد آمدند. نتایج پژوهش نشان می­دهد که با تغییر سازوکارهای قدرت در دوره قاجار، گسستی اساسی در هستی تاریخی ایرانیان پدید آمد و نسبت­های تازه­ای میان امور برقرار شد؛ «ادبیات» و «تربیت» تعریف، کارکرد و مفصل­بندی تازه­­ای یافتند و نسبتی تازه با یکدیگر برقرار کردند.
 
مریم دزفولیان راد، غلامعلی فلاح، فرزاد بالو،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

تاکنون متفکران بسیاری با رویکردهای گوناگون به بررسی  مفهوم «دیگری» و مصادیق آن در ابعاد گوناگون زندگی پرداخته‌اند. ادبیات نیز به‌منزله بستری برای بازنمایی مصادیق «دیگری»، در کانون توجه محققان و دیگری‌پژوهان قرار گرفته است. بررسی مصادیق «دیگری» در خوانش متون ادبی، علاوه‌بر  شناخت جایگاه دیگربودگی در جهان‌بینی افراد در اعصار مختلف، تحدید قلمرو «من» را نیز ممکن ساخته است. در این نوشتار، به روشی تحلیلی و با رویکرد تلفیقی، ظرفیت‌های مثنوی مولوی در بازنمایی انواع «دیگری» و تحقق سطوح دیگربودگی «دیگری» و جایگاه «دیگری» در جهان‌بینی عرفانی بررسی می‌شود تا با درک سطوح تحقق دیگربودگی، شناختی نسبی از ساختارهای حاکم بر اندیشه‌های عرفانی حاصل شود. بدین‌منظور، پس از تببین مفهوم «دیگری» در سه نظام فکری ـ فلسفی: تقابلی، دیالکتیکی و بین‌سوژه‌ای، با ذکر نمونه‌هایی از مصادیق «دیگری» در ابیات مثنوی، خوانشی از سطوح تحقق دیگربودگی «دیگری» و شروط امکان آنها در این متن ارائه می‌شود.  ازمنظری کلی، به جهت  وجود ساختار تقابلی حاکم بر جهان‌بینی عرفانی و تعریف «دیگری» به‌منزله یک «غیر»، تحقق سطوح بالای دیگربودگی را در متن مثنوی نمی‌توان انتظار داشت، اما روایت تجربه وصال و به‌تصویرکشیدن عجز «من» از درک «دیگری نامتناهی» را بازنمایی بالاترین سطح از دیگربودگی می‌توان تلقی کرد. ضمن اینکه در فاصله «غیر» تا «‌دیگری نامتناهی» و به‌واسطه گفت‌وگو، سطحی از دیگربودگی نیز در ارتباط میان شخصیت‌های داستان‌هایی از مثنوی بازنمایی می‌شود.
 
نرگس صالحی، محمدرضا حاجی بابایی،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

پاورقی‌نویسی گونه‌ای نوشتاری است که با شکل‌گیری مطبوعات پدید آمده ‌است و دلایل پیدایی آن را می‌توان جبران کمبود نشر کتاب، بهره‌گیری از شیوه‌‌ای تازه برای ارائه مطالب طولانی، و نیز حفظ و افزایش تعداد خوانندگان دانست. در این مقاله، با استفاده از روش تاریخ‌ادبیات‌پژوهی، به بررسی این گونه نوشتاری و کاربرد آن در مطبوعات ایران از آغاز تا سال 1320 پرداخته‌ایم. هرچند که داستان‌های پاورقی بیشترین سهم از پاورقی‌نویسی مطبوعات را به خود اختصاص داده‌ است، موضوعات گوناگون دیگری همچون نمایش‌نامه، سفرنامه، شرح‌حال و متون تاریخی نیز به‌صورت پاورقی منتشر شده ‌است. در نخستین مطبوعات ایرانی، اصطلاحات گوناگونی همچون قسمت تحتانی، فیتون و ذیل برای این گونه نوشتاری استفاده شده ‌است. نخستین‌بار روزنامه اتحاد اسلام اصطلاح پاورقی را به‌کار برد‌ و اندک‌اندک این اصطلاح در دیگر نشریات نیز به‌کار رفت. نخستین پاورقی‌ها را اعتمادالسلطنه در روزنامه ایران منتشر کرده است که عمدتاً دارای موضوعات تاریخی هستند. نخستین داستان پاورقی ایرانی، رمان نیرنگ سیاه یا کنیزان سفید، اثر ملک‌الشعرای بهار است که در سال 1298 در نشریه ایران منتشر شده ‌است و این موضوع که عده‌ای از پژوهشگران، رمان‌های تهران مخوف یا ده‌نفر قزلباش را نخستین رمان‌های پاورقی ایران دانسته‌اند، فاقد دقت پژوهشی است. مهم‌ترین ویژگی‌های این گونه نوشتاری، دنباله‌داربودن و تنوع موضوعی آن است. از نظر سبک نوشتاری نمی‌توان ویژگی زبانی خاصی را برای این گونه در نظر گرفت. سبک زبانی این گونه، تابع سبک نوشتاری نویسندگان یا مترجمان آن است.
 
حمید عبداللهیان، سمیرا شفیعی، عاطفه زندی،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

یکی از رویکردهایی که در نقد داستان از منظر زبان­شناختی بسیار متحول‌ شده، نظریه راجر فالر است. این نظریه آمیزه­ای از نظریات دستورزبان گشتاری چامسکی و زبان­شناسی نقش‌گرای هالیدی است. ازآنجاکه داستان «خانه روشنان» گلشیری به‌شیوه جریان سیال ذهن نوشته شده و فالر نیز معتقد است، در چنین داستان­هایی، روساخت به فهم ژرف‌ساخت کمک می­کند، در مقاله حاضر، با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی و ابزار کتابخانه­ای و با رویکرد زبان­شناختی برمبنای نظریه زبان­شناختی فالر، داستان «خانه روشنان» تحلیل شده است. نتایج این تحقیق حاکی است نوع گشتار و شیوه جریان سیال در این اثر باعث به‌همریختگی ساختار نحوی جملات، عدم پیروی از قواعد دستوری، تکرار مرجع ضمایر، ایجاد ضرباهنگ و موسیقی در کلام، کاربرد تضادهای تداعی­گر و تکرارهای مبتنی بر تأکید، سردرگمی مخاطبان، و ایجاد تعلیق و تعویق در کلام می­شود. شخصیت اصلی این اثر، کنشگر و راویانِ جمع، همگی، منفعل و حسی‌ـ‌ادراکی‌اند. گویی، نباید کلامی ضدایدئولوژی غالب متن بر زبان رانند که باعث برهم‌خوردن فضای تک­صدای متن شود. گلشیری در این اثر نیز خواسته مانند بقیه آثارش به مشکلات جامعه نقب ‌بزند و قضاوت­های مداخله­جویانه­اش را در متن حاکم کند. از حیث نگاه به متن، نویسنده گاه از منظر بیرونی به متن پرداخته و خود را قادر به فهم ادراکات اشخاص داستان ندانسته و گاه از منظر درونی متن را کاویده و گرایش­های شناختی خود را با متن همگام کرده است. از حیث بازنمود گفتار و اندیشه نیز این اثر هم از گفتار باواسطه (مستقیم آزاد) استفاده کرده است و هم از گفتار بدون واسطه و مستقیم. هردوی این شیوه­­ها توانسته تا حد امکان مکنونات درونی و کلامی شخصیت­های اصلی و فرعی را بازنماید.    

 
رویین تن فرهمند،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

منزوی در غزل­پردازی و سخن­پیرایی، به‌منظور آفرینش صور خیال و گسترش دایره معنا و مضامین سروده­هایش، از میراث ادب غنایی، حماسی و تصاویر شاعرانه، داستان‌واره­ها، تلمیحات و اشارات دینی بهره برده ­است. دیوان حافظ یکی از سرچشمه­های آشکار شعر منزوی در صورت، معنا و انسجام موسیقایی است. منزوی از وام­گرفتن ترکیبات، وزن غزل‌های حافظ و تضمین مصراع­ها و ابیات حافظ دریغ نکرده­ است. مفهوم عشق و دشواری­های طریق عشق، عهد امانت، شادخواری و مسائل اجتماعی از مفاهیم غزل­های منزوی است که تأثیر حافظ در آفرینش آنها آشکار است. شیوه تصویرآفرینی­ منزوی در زمینه عشق و اطوار آن همانندی­هایی با شعر حافظ دارد. در این جستار، تأثیرپذیری منزوی را از حافظ، به‌شیوه توصیفی و تحلیلی، در صورت شعر، وزن، معانی، عشق، سیمای معشوق و صور خیال بررسی کرده‌ایم. یافته‌ها نشان داد که منزوی در حدود دویست‌بار از مفردات، اوزان و مفاهیم اشعار حافظ بهره برده ­است.
 
سعید کریمی قره بابا،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

نظامی گنجوی از جمله گویندگان پرآوازه‌ای است که حضوری همه‌جانبه در تاریخ فرهنگی ایران دارد و این حضور حتی در دوره معاصر نیز کم‌رنگ نشده است. دراین‌میان، صحنه «آب‌تنی شیرین در چشمه» از منظومه خسرو و شیرین یکی از تصاویر پرجاذبه‌ای است که همواره در کانون توجه شاعران هم‌روزگار ما بوده است. مقاله پیشِ‌رو، به‌روش تحلیل محتوا، می‌کوشد کیفیت و دلایل تأثیرگذاری این تصویر را در شعر معاصر بررسی کند. تأثیرپذیری از این تصویر به دو شیوه انجام گرفته ‌است: در شکل نخست و مهم‌ترِ آن، کل شعر به این تصویر اختصاص یافته است و در نوع دیگر نیز شاعران تنها در بخشی از اشعار خود نیم‌نگاهی به این تصویر انداخته‌اند. در ادامه مقاله، این بحث را پیش کشیده‌ایم که تصویر شیرین در چشمه با مشخصات یک تصویر رمانتیک هم‌خوان است و ازاین‌رو برخی شاعران که در مقطعی از فعالیت حرفه‌ای‌شان تحت تأثیر رمانتیسم بوده‌اند، به این تصویر نظامی اقبالی تام نشان داده‌اند. عصیان، عدول از مرزهای اخلاق، توجه به افسانه‌های محلی، تجلی مثالی و اسطوره‌ای زن/ معشوق، استعاره‌گرایی، پویایی و بالندگی تصویر، بیان آراسته و پرجلوه، زمان و مکانِ محو و رنگ‌باخته و نامشخص، و طبیعت‌گرایی همگی از مشخصات شعر و تصویر رمانتیک به‌شمار می‌آید که اغلبِ آنها در تصویر شیرین در چشمه نیز دیده می‌شود. یکی دیگر از دلایل جذابیت این تصویر را جسمانی‌بودن آن دانسته‌ایم. این تصویر کلاسیک، با جنبه‌های ملایم اغواگرانه‌اش، استعداد آن را داشته است که هم کشش‌های تنانه و زنانه روزگار ما را بازتاب دهد و هم به شعر مدرن هویتی بومی ببخشد.
 
عفت نقابی، مهناز اکبری،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

نشانه‌شناسی یکی از رویکردهای پژوهشی است که به بررسی نشانه‌ها در جهت درک معانی نهفته در متن می‌پردازد. این رویکرد که از زبان‌شناسی، جامعه‌شناسی، نقد ادبی و... بهره می‌گیرد، روشی کارآمد برای تجزیه و تحلیل است. تحلیل نشانه‌شناختی سفرنامه‌ها فرصتی برای خوانشی تازه و فهم بهتر از آنها فراهم می‌کند. به‌علاوه، می‌تواند نقش سفرنامه‌ها را در ترسیم و بازنمایی اوضاع اجتماعی و فرهنگی جوامع روشن کند. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی نشانه‌های اجتماعی سفرنامه حاج سیاح، که طولانی‌ترین سفرنامه یک فرد عادی ازلحاظ بعد زمانی و مکانی در عصر ناصری است، با استفاده از نشانه‌شناسی پیر گیرو، زوایای پنهانی از هویت، فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی سرزمین‌های سیاحت‌شده روشن شود. این پژوهش، که با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته است، به مقایسه و گاه نشان‌دادن تقابل فرهنگ ایرانی ـ اسلامی با فرهنگ اروپایی و تقابل انسان‌ها با خود و نیز با محیط زندگی می‌پردازد. یافته‌ها نشان می‌دهد که مسائل و اعتقادات دینی، به‌مثابه یکی از نشانه‌های هویت، مهم‌ترین دغدغه نویسنده است که هم در داخل و هم در خارج از ایران با دیدی نقادانه بدان پرداخته است. توجه بیش از حد او به مکان‌های مقدس همچون مساجد، معابد و کلیساها حاکی از هویت دینی او در جایگاه طلبه‌ای جوان است.  
 
سینا بشیری، قدرت‌الله طاهری،
جلد 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده

در هنر و ادبیات مدرن، با بذل توجه به مضامین منفی­ و نامتعارف فلسفی که نقش مهمی در زیبایی­‌شناسی کلاسیک برعهده نداشتند، مبانی زیبایی‌­شناسی نوین متحول شد. «مرگ» یکی از مؤلفه­‌هایی است که برمبنای اندیشه­‌های مکاتب اگزیستانسیالیسم و پساساختارگرایی، عنصر محوری ادبیات مدرن شناخته می‌­شود. در رمان مدرن، مرگ هم ازمنظر محتوایی و هم ازنظر زبان‌شناختی و هنری در ساختار و بافت داستان نقش اساسی ایفا می­‌کند و بسیاری از وجوه زیبایی­‌شناختی رمان حول محور آن می­‌گردد. صادقی، در جایگاه یکی از نویسندگان پیشرو ایران، در رمان ملکوت، «مرگ» را موضوع داستان قرار داده و بسیاری از جنبه‌­های ادبی اثرش را پیرامون این مفهوم طرح کرده است. در این پژوهش، با بهره­گیری از روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، وجوه زیبایی­‌شناختی مرگ در رمان ملکوت بررسی شده که به دیگر مؤلفه‌­های زیبایی­‌شناسی مدرن گره خورده است. یافته­‌های پژوهش نشان می­‌دهد که رابطه مرگ با دیگر مؤلفه­‌های زیبایی‌شناختی مدرن چون تناقض، غیاب، و ابهام منجربه اهمیت‌یافتن جنبه‌­های تاریک هستی و همچنین امتناع اثر از معیارهای زیبایی‌­شناسی کلاسیک و متعارف شده است.

علی تسلیمی، محمود رنجبر، معین کمالی‌راد،
جلد 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده

احضار و بازخوانی گذشته برآیند بروز بحران‌های اجتماعی و سیاسی زمان حال است. نویسندگان مسلمان برای مشروعیت‌بخشی و تصدیق حاکمان، به تطبیق طرح‌واره‌های دوران باستان با نمونه‌های معاصر اقدام کرده‌اند. در این انطباق، شاهِ موجود با شاهِ آرمانی و عملکرد او با عصر زرین ایران سنجیده شده است. تاریخ‌نگاری متمرکز و سازمان‌یافته ساسانیان حکایت مزدک را درجهت مشروعیت‌بخشی به قدرت و عملکرد ساسانیان طرح‌ریزی کرده و تصویری آرمانی از عصر انوشیروان و عدالت او برساخته است. خواجه نظام‌الملک، که وزارت را در عصری ملتهب برعهده داشت، افق و ایده‌آل حکومت را در عصر انوشیروان جست‌وجو می‌کرد. او در بخش متأخر سیاست‌نامه برای مقابله با جنبش اسماعیلیان به الگوی کشتار مزدکیان به‌دست حکومت ساسانی متوسل شد و با واسازی الگوهای تاریخی، نه‌تنها کشتار مزدکیان را تصدیق کرد، بلکه قلع‌وقمع مخالفان سلجوقیان را مشروع جلوه داد.  

 

مجید هوشنگی، عارفه حجتی،
جلد 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده

در دوره نقد نو و با شکل­‌گیری روش­‌های جدید در روایت‌­شناسی، الگوهای متعددی در زمینه شناخت و نقد روایت ظهور کرد. دراین‌میان، الگوی گرماس با الهام از روایت‌شناسی پراپ، و با تکیه بر اصل فلسفی تقابل، سعی داشت روایت‌ها را برمبنای نیروهای کنشگر شش‌­گانه فاعل/ مفعول (هدف)، یاری‌رسان/ بازدارنده، فرستنده/ دریافت‌کننده در یک نظام نوین تحلیل متن بررسی کند. ازسویی، سهروردی به سبک و روش پیش‌­متنی و با تکیه بر داده‌های فلسفی خود، از زبان روایت و تمثیل در جهت تبیین و تشریح اندیشه‌های خود به‌گونه‌­ای بهره­ جسته است که می‌­توان برخی روایات او را از منظر گرماس تحلیل و بررسی کرد. این پژوهش با روش توصیفی‌ـ‌‌تحلیلی ساختار تقابل‌­ها را در رساله فی حاله الطفولیه­ بررسی کرده است. طبق یافته‌ها، شاکله این روایت، به‌صورت لایه‌­ای و تودرتو، برخاسته از مشخصه­‌های فکری و الگوهای مسلط بر ذهن سهروردی است و حضور کنشگرها در این روایت کامل است و در برخی خرده‌­روایت­‌ها در قالب سیّالیت نقش‌­ها مشاهده می‌­شود. ازسویی‌دیگر، با وجود حضور هر سه پی‌رفت در روایت کلان و خرده‌­روایت‌­ها، پی‌رفت غالب را می­‌توان میثاقی دانست که در جذابیت روایت نسبت به دیگر رسائل سهروردی نقش دارد. درنهایت، همسویی مفعول/ هدف در روایت کلان و چهار خرده‌­روایت دیگر، به برجستگی این هدف یعنی «رسیدن به آرامش» در نظام فکری او خواهد انجامید. 
 

خانم نرگس باقری، دکتر محمدنبی تولایی،
جلد 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده

اصطلاح «روان‌زخم» برای اشاره به موقعیتی به‌کار می‌رود که در آن روان شخص به‌دلیل رویدادی آسیب‌زا‌‌ صدمه ببیند. واکنش افراد به امر آسیب‌زا ممکن است برون‌ریزی، یا درونی‌سازی باشد. در فرآیند برون‌ریزی، فرد نشانه‌هایی از اختلالات روانی همچون کابوس به‌نمایش می‌گذارد، ولی در درونی‌سازی، فرد رنج‌های روحی را در جهان درون خود پنهان می‌کند و با ساخت یک روایت فتیش، رنج‌ها را به محیطی دیگر انتقال می‌دهد. با توجه به ماهیت روان‌زخم، بیمار قادر نیست آن را به امر نمادین تبدیل کند و این مشکل روانی تنها از روی نشانه‌هایش در فرد قابل شناسایی است، درحالی‌که روان‌شناسان معتقدند تنها راه درمان روان‌زخم، تبدیل‌شدن به امر نمادین است. هدف این پژوهش، بررسی چگونگی بازنمایی روان‌زخم در رمان دلفین مرده نوشته حسن بهرامی است. بهرامی با بهره‌گیری از تکنیک رئالیسم جادویی و ترکیب نامحسوس آن با ویژگی‌های روان‌زخم، از این چالش با موفقیت گذر کرده است. او با ترکیب افسانه‌‌های بومی و روان‌زخم و بهره‌گیری از ماهیت دوگانه آنها در کنار هم، پیوندی محکم و نامحسوس میان این دو مقوله ایجاد کرده و روان‌زخم شخصیت را به‌‌نمایش گذاشته است. این پژوهش اثبات می‌کند که رئالیسم جادویی تکنیکی درخور برای نگارش رمان‌های روان‌کاوانه جهت نمادین‌کردن روان‌زخم افراد است.

علیرضا نبی لو چهرقانی، مریم هامون گرد،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

داستان «زن زیادی» یکی از نُه داستان کوتاه از مجموعه داستانی با همین نام است که اولین‌بار در زمان حیات جلال آل‌احمد، نویسنده‌ی معاصر، در سال ۱۳۳۱ به چاپ رسیده است. محور تمام داستان‌های این مجموعه زنان هستند و نویسنده با نگاهی نقادانه مصائب و مشکلات آنها را نشان داده است. این مقاله به بررسی داستان «زن زیادی» از دیدگاه نقد شالوده‌شکنانه می‌پردازد. اساس نقد شالوده‌شکنانه یافتن تقابل‌‏های دوتایی و پنهان در متن است؛ زیرا با کشف این تقابل‏‌ها می‌توان به لایه‌های پنهان درون متن پی برد. به‌اعتقاد دریدا، تقابل‏های درون‌متنی، سلسله‌مراتبی و پلکانی است و جزئی بر جزئی دیگر برتری داده می‌شود، اما با بررسی متن درنهایت مشخص می‌شود که هیچ‌یک از تقابل‏‌ها بر دیگری برتری ندارند و درواقع مکمل یکدیگرند. نقد شالوده‌شکنانه بر بررسی پیش‌فرض‌های پذیرفته‌شده، و واسازی و آشکارسازی تناقض‌های متنی استوار است و هرچه را مخاطب باید بداند در خود متن جست‌وجو می‏‌کند. تقابل در داستان «زن زیادی» در ظاهر برپایه تضاد بین انسان و انسان، مرد/زن، و در باطن بین انسان و باورها و سنّت‌های نادرست فرهنگی و اجتماعی است. پس از بررسی تقابل‏‌های دوتایی در متن و شناسایی نیروهای متخاصم در آن، معلوم می‌‏شود که برخلاف آنچه از ظاهر متن و در خوانش اولیه به‌دست می‏‌آید،‏ قطب برتر در متن و مدلول استعلایی که چالش درونی متن نیز براساس آن شکل گرفته است مرد ستمکار در مقابل زن ستمدیده نیست، بلکه مرد و زن هریک به‌گونه‌ای اسیر و مقهور باورهای نادرست و تحمیلی جامعه‌ی زمانِ خود هستند و دو تقابل درکنار یکدیگر و همسو با هم داستان را پیش می‏‌برند.
 

علی تسلیمی، فریده فریاد، فیروز فاضلی،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

به‌نظر کریستوا، هر متنی حاصل شبکه‌ی متنی قبل از خود است؛ بنابراین، برای رمزگشایی باید سراغ این شبکه برویم. نویسندگان و شاعران همواره از متون قبلی بهره‌مند شده‌اند. این بهره‌بهرداری گاه به‌صورت افسانه‌گرایی است که جز بازنویسی و بازآفرینی افسانه‌ها نیست و کمک چندانی به ادبیات نمی‌کند، اما افسانه‌گردانی رویکرد متفاوتی دارد که مایه تحول ادبیات است. افسانه‌گردانی تنها یادآور افسانه‌ها به‌گونه‌ی تلمیح و اشاره نیست، بلکه با بهره‌گیری از بینامتنیت، متن گذشته را دگرگون می‌سازد، تا آنجا که خواننده به‌سادگی نداند در پیدایش متن جدید چه متن‌ها و چه افسانه‌هایی دخیل بوده‌اند. در رمان طلسمات با سه رویکرد افسانه‌گویی، افسانه‌گرایی و افسانه‌گردانی مواجهیم. در رمان بوف‌کور نیز نویسنده با استفاده از افسانه‌ها و اسطوره‌های بسیار متن پیشین را دگرگون کرده است. از نتایج این مقاله نیز بهره‌بردن هردو رمان از افسانه‌ها حتی علیه افسانه‌ها است. در نوشتار حاضر، این رمان‌ها از دیدگاه افسانه‌گردانی یا بینامتنیت افسانه‌ای تحلیل شده‌اند.

 
ندارد ابراهیم حسنکلو، ندارد رضا چراغی،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

جدال بر سر نظریه ادبی و شعر نیما سابقه‌ای طولانی دارد. منتقدان ادبی هرکدام از ظن خود یار نیما شده‌اند و تفسیر مخصوصی از او ارائه داده‌اند. مسئله این پژوهش بازخوانی انتقادی آرای پورنامداریانِ دهه هفتاد و براهنی، در جایگاه نمایندگان نقد دانشگاهی و غیردانشگاهی، خواهد بود. این پژوهش نشان داد که پورنامداریان و براهنی گاه در فهم خود از نیما دچار افراط شده‌اند. نتیجه آنکه پورنامداریان علی‌رغم تلاش برای فهم نو از نیما همچنان گرفتار سنّت‌های کلیشه‌ای نقد ادبی است که باعث می‌شود شعر نو را ذیل شعر سنّتی تعریف کند. در سوی دیگر نیز براهنی از فرآیند تاریخی نظریه‌پردازی و شعر نیما غفلت کرده، در بعضی آرای خود به افراط گراییده و از بحرانی خبر می‌دهد که در شعر دهه هفتاد به بعد شاهد آن هستیم. به‌عبارتی، سنّت و مدرنیته در آرای این دو منتقد به‌وضوح سر ناسازگاری با هم دارند. پورنامداریان می‌خواهد شعر مدرن را با نقد سنّتی بیامیزد و براهنی در نقد خود دچار جزم‌اندیشی می‌شود.

آقای مهدی نوریان، دکتر هادی نوری،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

هدف:
این مقاله در صدد است تا از خلالِ بررسی و خوانشی وانوسازانه از داستانِ «وداع» به‌قلمِ جلال آل‌احمد از مجموعه‌ داستانِ سه تار، به نقد نخبه‌گرایی در اندیشه روشنفکران ایرانیِ دهه‌های ۳۰ و ۴۰ شمسی بپردازد.
روش:
این خوانشِ وانوسازانه با تأکید بر نگاه فیلسوف فرانسوی «ژاک دریدا» انجام می‌شود و از حیث روش‌شناختی مبتنی‌ست بر روش هشت‌مرحله‌ایِ «دیوید بوژه» که به‌عنوان نوعی استراتژیِ تحلیل انتقادیِ پست‌مدرن در مواجهه با روایتْ‌ مورد استفاده قرار می‌گیرد. روش بوژه این گام‌ها را در بر می‌گیرد: جست‌وجوی دوگانگی، بازتفسیر سلسله‌مراتب، کشف صداهای یاغی، برملاسازیِ سویه دیگرِ روایت، نفی پی‌رنگ، یافتنِ استثناء، ردگیریِ بین خطوط، و سازمان‌دهی مجدد روایت.
یافته‌ها:
به‌نظر می‌رسد بتوان با بهره‌گیری از این روش و اتخاذ منظری وانوسازانه در خوانش داستانِ موردنظر از جلال آل‌احمد، دست‌ِ‌آخر به روایت نوپدیدی دست یافت و از خلال آن به نقد دیدگاه نخبه‌گرایانه سوژه روشنفکر ایرانی در این دو دهه پرداخت. باید توجه داشت که در این منظر، تلاش می‌شود تا از فردی به نام آل‌احمد فراتر رفته و به سوژه آل‌احمد در مقام یک روشنفکر نزدیک شویم؛ سوژه‌ای که در زمانه و زمینه خاصی به عرصه بر کشیده شده و آثاری را تولید کرده است.
نتیجه:
با تکیه بر روایت نوپدیدی که به‌واسطه خوانش وانوسازانه ممکن شده است، می‌توان نتیجه گرفت که این سوژه روشنفکر با بازتولید روابط فرادست/فرودست، خود را در جایگاه فرادست نشانده و با تکیه بر خردِ مدرن، و بدون توجه و درکی از روابط وجودی فرودستان، به نمایندگی ایشان پرداخته و تلاش می‌کند به آنچه که رسالت روشنفکرانه خویش می‌نامد جامه عمل بپوشاند.
دکتر حسین بحری،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

ترجمه فارسی «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» اثر جیمز موریه انگلیسی بدون شک یکی از شاهکارهای ادب فارسی است. میرزا حبیب اصفهانی این ترجمه را از روی ترجمه فرانسوی کتاب به فارسی برگردانده است. این واقعیت که اثری ترجمه شده، آن هم از طریق ترجمه ای میانجی، بتواند با چنان استقبالی در میان خوانندگان در ادبیات یک زبان مواجه شود از موارد کم سابقه و استثنایی به شمار می رود. از زمان انتشار این اثر، پژوهشگران زبان و ادبیات، ترجمه و دیگر رشته های علوم انسانی جنبه های مختلف آن را مورد مطالعه قرار داده اند. با این حال، تاکنون پژوهشی که با رویکردی تاریخی به مطالعه دریافت این ترجمه بوسیله مخاطب فارسی زبان بپردازد صورت نگرفته است. در این مقاله، پژوهشگر براساس مفهوم «افق انتظار» یاوس و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، تلاش کرده تا با مرور آثار و بررسی متون موجود به ابعاد مختلف دریافت این ترجمه بوسیله مخاطب فارسی زبان در قبل و بعد از انقلاب اسلامی دست یابد. برای این منظور، از میان نقدها و پژوهش های موجود در مورد این اثر که شامل حدود 50 مقاله و کتاب فارسی منتشر شده از سال 1321 تا به حال می باشد، 10 اثر شاخص و مرتبط (5 مورد منتشر شده در قبل و 5 مورد بعد از انقلاب اسلامی) گزینش شد و با روش تحلیل محتوای کیفی، انتظارات درون آن ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. سپس، ابعاد مختلف دریافت هایی که از ترجمه فارسی حاجی بابا در این آثار طرح و بحث شده، استخراج و مقایسه شد. یافته های پژوهش نشان داد که ترجمه فارسی «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» طی هر دو بازه زمانی قبل و بعد از انقلاب اسلامی مورد توجه ذائقه ادبی و مطابق انتظارات خوانندگان از جمله ادیبان، منتقدان و پژوهشگران بوده و با گذشت زمان، همچنان مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته که موجب ماندگاری و محبوبیت این اثر شده است. 
مهنوش وحدتی،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

مقالۀ حاضر در تلاش است تا یکی از اسرارآمیزترین و زیباترین حکایتهای بیدل دهلوی که شرححال زندگی خویشتن است را از منظر تئوریهای ژاک لکان، روانکاو فرانسوی پیرو مکتب فروید، به بحث و بررسی بگذارد. هدف اصلی، بررسی سیر تحول شخصیت اصلی داستان بر مبنای سه الگوی مهم از ناخودآگاه لکانی، مرحله آینهای ، مرحله نمادین و ساحت واقع است. علاوه بر آن، تفصیل و توضیح حالات روانی شخصیت اصلی داستان در پرتو تئوری‌‎های فانتزی، دیگری، فقدان، ابژۀ کوچک و نظریۀ اختگی بازتاب روشنی می‎یابد. سوژۀ لکانی در داستان بیدل با خلائی عظیم مواجه است که برای پرکردن این حفره در وجود خویش، به دنبال همسانسازی خود با دیگری یا همان تصویری است که انوب نقاشی کرده است. سوژۀ چندپاره، خود را در قاب تصویر هماهنگ و بینقص مییابند و میکوشد که هویت از دسترفتهاش را در تصویر کامل بجوید، غافل از اینکه با ورود به مرحلۀ نمادین دچار انفصال و خطخوردگی میشود. وی با توسل به فانتزی سعی در زنده نگهداشتن توهم تکامل خود دارد، گرچه با ورود به امر واقع و رویارویی با ترامای این ساحت و عدم امکان برای نمادینهکردن دردهایش دست به خودکشی نمادین زده و به زنجیرۀ دالهای متواتر نظم نمادین پایان میدهد. مقالۀ حاضر به این نتیجه می‎رسد که بیدل در گذر از مرحلۀ آینه‎ای با شناختی خیالی از خود، به بیگانگی مرحلۀ نمادین نزدیک شده و در امر واقع به‎عنوان سوژه‎ای روان‎پریش، مابین خیال و واقعیت مردد گشته و به مرگی نمادین روی می‎آورد.

 
دکتر سینا بشیری، دکتر قدرت الله طاهری،
جلد 33، شماره 98 - ( 3-1404 )
چکیده

زندگی در دوران مدرن با اضطراب، بی­معنایی و یأسی همراه بود که در پایان به تقدیر گریزناپذیر مرگ ختم می­شد و این مسئله­ای بود که در هنر و ادبیات مدرن مورد توجه قرار گرفته بود. هدایت به دلیل جهان­بینی نومیدانه و میل و اشتیاقی که به مفهوم مرگ نشان می­داد، تأثیر اگزیستانسیال مرگ در زندگی آدمی را موضوع بسیاری از داستان­هایش قرار داده بود. در داستان­های هدایت، اغلب شخصیت­ها دچار نوعی انزوا، بدبینی، پوچی و روان­نژندی­های گوناگونی بودند که در بسیاری موارد به مرگ و خودکشی آنها منجر می­شد. در این مقاله کوشیدیم اهمیت اساسی مفاهیم «جنون» و «هراس از مرگ» و کارکرد جنون را در مقابله با هراس از مرگ در داستان­های زنده به گور و سه قطره خون هدایت مورد تحلیل قرار دهیم. یافته­های تحقیق نشان دادند که در داستان­های هدایت، جنون از طریق بیهوده و بی­معنا ساختن زندگی مدرن و تهی ساختن ذهن افراد، مرگ و هراسِ ناشی از آن را به بازی می­گیرد و ذهن شخصیت­های داستان را از اضطراب و نگرانی­های اگزیستانسیال رهایی می­بخشد و با دست کشیدن از زندگی پیش از مرگ و بهره­گیری آیرونیک از خودکشی، فرد را از هراس مرگ آزاد می­سازد.
 

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 48 queries by YEKTAWEB 4666