کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
21 نتیجه برای موضوع مقاله:
محمد غلام،
جلد 12، شماره 45 - ( 8-1383 )
چکیده
جامعه شناسی ادبیات، یکی از شیوههای جدید و کارآمد نقد متون ادبی است و امروزه، در تحلیل انواع ادبی نوین، به خصوص رمان فارسی معاصر کاربرد فراوان دارد. نقد و تحلیل رمانهای معاصر فارسی و بررسی ساختارهای تاریخی، سیاسی، اجتماعی جامعه ایرانی از خلال این آثار، هدف مقاله حاضر بوده است. یافتههای این تحقیق، حکایت از آن دارد که: رمان کامل ترین نوعی است که می تواند به مطالعات جامعهشناختی نوین، پاسخ مثبت دهد. از دریچه مطالعه رمان فارسی، به خوبی می توان ساختارهای جامعه ایرانی را تبیین کرد. هر قدر از ساختار سادۀ جامعه ایرانی در عصر مشروطه – که عصر پیدایش نخستین رمانهای فارسی نیز هست – فاصله میگیریم و به سمت جامعه پیچیدهتر و مشکل دارتر معاصر پیش میآییم ساختار رمان فارسی نیز پیچیدهتر میشود و موضوعات اجتماعی، تنوع و پیچیدگی بیشتری مییابند. موضوعات و مقولاتی که در رمان های فارسی، مــد نظر نویسندگان قرارگرفته است از کلی گرایی به سمت جزیی گرایی سیر می کند. ایـن نکته، از یک سو، حکایت از به فردیت رسیدن انسان معاصر ایرانی دارد که با تمام وجود، در رمان جدید حضور یافته است و از سوی دیگر، بیان گر فاصله گرفتن ساختارهـای جامعه، از حالت ساده، ابتدایی و حماسی قدیم، به سمت ساختارهای پیچیده و مدرن است.
مسعود جعفری،
جلد 13، شماره 47 - ( 6-1384 )
چکیده
سید محمدرضا میرزاده عشقی از شاعران عصر مشروطیت در ایران و از پیشگامان تجدد ادبی محسوب میشود. مفهوم تجدد ادبی ارتباطی دقیق و تنگاتنگ با رمانتیسم و گسترش آن در ادبیات مشروطه به بعد دارد و عشقی برجستهترین نماینده شعر رمانتیک عصر خود است. رمانتیسم وی ضمن این که خالی از عناصر تغزلی نیست، بیشتر رنگ و بوی اجتماعی و انقلابی دارد. این مقاله ضمن اشاره به زندگی پرفراز و نشیب او با تأکید بر جنبههای رمانتیک آثار شاعر، به تحلیل و بررسی بخشی از آن، بهویژه «سه تابلو مریم» پرداخته است و ویژگیهای رمانتیک آثار او را از لحاظ صورت و محتوا نشان داده است.
محمود فتوحی،
جلد 13، شماره 47 - ( 6-1384 )
چکیده
تمثیل یکی از اصطلاحات پرسابقه، گسترده و احیاناً مبهم در نقد ادبی و بلاغت فارسی است. امروزه در نوشتههای ادبی گاه آن را با سمبل، مثل و حکایت مترادف میآورند. در این مقاله نویسنده کوشیده است با بررسی پیشینه این مقوله ادبی در ادبیات دینی و اسطورهها، تعاریف بلاغیان قدیم و جدید در بلاغت و نقد ادبی را بکاود و ماهیت، کارکرد و اقسام تمثیل را تبیین کند. همچنین از طریق بیان تفاوتهای آن با استعاره و نماد، قلمروهای تمثیل را نیز مشخص کند.
غلامعلی فلاح،
جلد 13، شماره 47 - ( 6-1384 )
چکیده
در این مقاله دیدگاه محمدتقی بهار درباره رخدادهای مهم بینالمللی از جمله جنگ جهانی اول و دوم، عواقب آنها و وضعیت ایران و برخی دولتهای آسیایی و اروپایی در این دو جنگ بررسی میشود. با توجه به اینکه معاهدات و پیمانهای سیاسی میان ایران و سایر دولتها تأثیر عظیمی در اوضاع فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور ما داشته است، واکنش بهار به این معاهدات و مداخلات سیاسی و نظامی کشورهای بیگانه بهویژه روسیه، انگلیس و امریکا در ایران از لحاظ فرهنگی و تاریخی قابل توجه است.
عباس ماهیار،
جلد 13، شماره 47 - ( 6-1384 )
چکیده
یکی از خصوصیات روح آدمی اندیشیدن در باره مرگ است. انسان از مرگ میترسد و در جستجوی راههای غلبه بر آن است. حتی گفته شده است که پیدا آمدن جاودانان اساطیرـ ایرانی و غیر ایرانیـ نتیجه ترس از مرگ است. ظهور جادوگران و کاهنان و غیبگویان و فالبینان در پاسخ به این نیاز بوده است. و نیز میتوان گفت که سادهترین واکنش در برابر مرگ توسل به تعویذ و حرز و تمیمه است. این مقاله بر آن است که از انواع تعویذها در شعر خاقانی، بهویژه در اشعاری که خاقانی در رثای فرزند بیستسالهاش سروده است، سخن بگوید و چندی و چونی تعویذها را مطرح کند.
عصمت خوئینی،
جلد 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده
هدف مقاله حاضر آن است تا نشان دهد مبحث «اسم جامد و مشتق» در دستور زبان فارسی، الگوبرداری نادرستی از قواعد زبان عربی بوده و منطبق با ساختمان زبان فارسی نیست؛ زیرا فارسی از گروه زبانهای ترکیبی است و عربی از گروه زبانهای اشتقاقی. مؤلف با نقد سه دیدگاه متناقض دستورنویسان فارسی در باره اشتقاق، نتیجه میگیرد که مبحث اشتقاق در فارسی محدود به «اسم» نیست، بلکه دیگر انواع کلمه نیز ساخت اشتقاقی دارند. در پایان پیشنهاد میکند، با گسترش دامنه اشتقاق به حوزه کلمات مرکب، تمام کلماتی که دستوریان مشتق شمردهاند زیر مجموعه کلمات مرکب به حساب آید و کلمات مرکب به دو گروه: مشتق و غیر مشتق، تقسیم شود.
حکیمه دبیران،
جلد 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده
وجود عرفای بزرگوار پارسیگویی چون شیخ شرفالدّین احمد بن یحیی منیری در شبه قارّه به مرور ایّام موجب آگاهی عموم مردم هند و گرایش آنان به دین مبین اسـلام شده است. تلفیق عرفان اسـلامی و زبان فارسـی در هند، ضرورت پژوهش و بحث درباره ارزش و اهمیّت آثار فارسی باقیمانده در آن خطّه و اهتمام در احیای آنها را ایجاب میکند. یکی از این آثار گرانقدر عرفانی «مکاتیب صدی» یا صد مکتوب شرفالدّین است که آن را با نثر فصیح و عالمانه فارسی خطاب به مریدان خویش نگاشته است. این امر علاوه بر اینکه گویای بسط و گسترش عرفان اسلامی در آن خطّه است، نشان میدهد که به شهادت آثار موجود، زبان فارسی نه تنها در شهرهای بزرگ، بلکه در اقطار و اکناف شبه قارّه هند رواج داشته و زبان مجالس وعظ و محافل ادبی و عرفانی و نامهنگاریهای دوستانه و رسمی آن دیار، زبان شیوای فارسی بوده است. بررسی و تحلیل «مکتوبات» هم از جنبه ادبی و هم از لحاظ محتوا اهمیت دارد، لذا در این مقاله پس از شرح مختصری درباره احوال و آثار شرفالدّین، به تحلیل محتوای «مکتوبات» و ارائه نمونههایی از چند مکتوب پرداخته شده است.
حبیبالله عباسی،
جلد 14، شماره 55 - ( 12-1385 )
چکیده
این نوشتار، با تکیه بر این نکته که رویدادهای فرهنگی صد سال اخیر ایران و جهان عرب سخت شبیه هم است، دو نشریه جریانساز ایرانی و مصری- سخن و آپولو- را مورد بررسی قرار میدهد. هنوز صدای این دو نشریه تأثیرگذار را که حلقه پیوند ادبیات سنتی و مدرن به شمار میروند، میتوان از دیواره زمان شنید. در این مقاله ابتدا به اجمال این دو نشریه که به همت خانلری و ابوشادی منتشر میشدند، معرفی شده است. در پایان به برخی قدرمشترکهای این دو نشریه اشاره شده است؛ قدر مشترکهایی مانند وارد کردن حال و هوایی جدید در حوزه شعر، گسترش شعر تمثیلی و نمایشی، وضع مبانی و معیارهای جمالشناسی جدید، رویکرد اعتدالی به ادبیات اروپا بهویژه شعر، ترجمه و نقد؛ چاپ و انتشار آثار شعری و تحقیقاتی مدرن، معرفی و شناسایی بسیاری از چهرههای شاخص ادبیات عرب و ایران برای اولین بار، به دور بودن هر دو نشریه از گرایشهای سیاسی و حزبی و نظریهپردازی و جریانسازی هر دو نشریه در حوزه شعر.
غلامعلی فلاح،
جلد 14، شماره 55 - ( 12-1385 )
چکیده
موضوع اصلی این مقاله بررسی رجز و رجزخوانی در شاهنامه فردوسی است. در بخش نخست، پس از بحث از معنای لغوی و اصطلاحی رجز و رجزخوانی، به اختصار پیشینه تاریخی آن در ادبیات یونان، عرب و ایران باستان و ادبیات سدههای چهار و پنج هجری بیان شده است. در بخش دوم، هنر فردوسی در پرداخت فن رجزخوانی پهلوانان شاهنامه بررسی شده است و کارکردها و ارزش بلاغی رجز در داستانسرایی فردوسی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
غلامعلی فلاح،
جلد 16، شماره 60 - ( 4-1387 )
چکیده
در نوشتار حاضر، گفتوگو ـ که از مهمترین شگردها در حوزه ادبیات داستانی سنتی و مدرن اعم از منظوم و منثور به شمار میرود ـ در یکی از شاهکارهای متون کلاسیک؛ یعنی شاهنامه فردوسی مورد کنکاش قرار گرفته است. از این رو، ابتدا اصطلاح گفتوگو از منظر داستان، تعریف و جایگاه و کارکردهای آن تبیین شده و در ادامه، نخست گفتوگوهای متکثر و متنوع شاهنامه استخراج شده و سپس از زوایای مختلف، از جمله مستقیم و غیرمستقیم بودن گفتوگوها و نیز با عنایت به دو سویه گفتوگو که یک سویه آن پهلوانان هستند دستهبندی گردیده است. آنگاه برای تبیین جایگاه این شگرد داستانی در شاهنامه، نمونههای برتر گفتوگو که عمدتاً ویژه بخش پهلوانی هستند، تحلیل و بررسی شده است و در پایان، در باب موضوع گفتوگوها که با توجه به موقعیت و محل آن فرق میکند نیز بحث شده است و چنین نتیجه گرفته شده که تجلیگاه این شگرد داستانی در بخش پهلوانی است و موضوع غالب این گفتوگوها نیز عمدتاً مفاخره و اظهار برتری است.
محمود فتوحی،
جلد 16، شماره 62 - ( 8-1387 )
چکیده
ابهام در نظریههای ادبی جدید، بر خلاف دیدگاههای قدما نکوهیده نیست، بلکه ارزش محسوب میشود. این مقاله با بررسی پیشینه تاریخی بحث از ابهام در بلاغت قدیم و دیدگاههای امروزی، نشان میدهد که ذوق زیباییشناسی در گذر زمان، به ابهام و چندمعنایی متمایل شده است. از قرن بیستم به بعد منتقدان و نظریهپردازان ادبی، ابهام را جوهر ذاتی متن ادبی میدانند. مقاله با طرح بحث ارزش ابهام ادبی، میان "دشواره" و "ابهام هنری" (چندمعنایی) فرق میگذارد و در پی اثبات این نکته است که تفاوت ادبیات با زبان در رویکرد به ابهام و نقش و کارکرد آن به روشنی مشخص میشود. هدف اصلی مقاله تأکید بر این اصل است که ابهام، جوهره ادبیات است و ارزش هنری و راز ماندگاری آثار جاودانه بسته به میزان ابهام نهفته در آنها است. اگر ابهام را از متنهای ادبی اصیل حذف کنیم، گوهر ادبی آن را کنار گذاشتهایم. ابهام با شرکتدادن خواننده در آفرینش معنا، نوعی تعامل میان خواننده و متن ایجاد میکند و از آنجا که خوانندگان را در طول تاریخ به واکنش وا میدارد، پیوسته امکان گفتوگوی نسلهای مختلف با متن فراهم میآید.
عفت نقابی،
جلد 16، شماره 62 - ( 8-1387 )
چکیده
در نوشتار حاضر، به دلیل اهمیت دل در ادبیات عرفانی بهویژه در مثنوی معنوی، جایگاه و منزلت آن در مثنوی مولوی تبیین شده و برای یافتن پاسخ به این پرسش که از نظر مولانا، کدام دل شایستگی گنجایی مقام حضرت حق را دارد، ابتدا از لحاظ لغوی و اصطلاحی قلب تعریف و وجه تسمیه آن مشخص شده، پس از آن اوصاف دل و اهمیت دلهای عرشی و ویژگیهای چنین دلهایی مورد بحث قرار گرفته و در پایان از موانع و حایلهای دل و ملکوت سخن رفته است.
یدالله بهمنی مطلق،
جلد 16، شماره 62 - ( 8-1387 )
چکیده
تشبیه یکی از عناصر اصلی صور خیال در ادبیات هر ملتی است که سایر صورتها از آن مایه میگیرند. زیرا پایه صور گوناگون خیال از استعاره گرفته تا مجاز، کنایه و حتی رمز بر رابطه "اینهمانی" استوار است. بنابر اهمیت تصویر و همچنین تنوع، گستردگی و تازگی آن در شعر سپهری و اظهار نظرهای متعدد در باب کمّ و کیف تصاویر او، اعمّ از جدولی بودن یا نبودن و... این مقاله به تحلیل تشبیهات این شاعر معاصر پرداخته، تشبیهات شعر او را از رهگذرهای مختلف تقسیمبندی نموده و نمونههای شناساییشده را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. مبنای این مقاله از نظر ساختار بر پایه انواع تشبیه از نظر ارکان، حسی یا عقلی بودن طرفین، تعدد طرفین و نظایر آن نهاده شده، تا نمونهها بهطور فشرده دستهبندی شود، لیکن در تحلیل نمونهها صرفاً نگاه کلاسیک مدنظر نبوده، بلکه از دیدگاههای جدید نیز استفاده شده است. یکی از راههای آشنایی با اندیشه شاعران و دستیابی به زوایای سایهروشن ذهن آنان، تحقیق و کندوکاو در تصاویر شعری آنان است. در این مقاله تلاش شده است حتیالامکان زوایایی از این اندیشههای نهفته شناسایی شود و گرایشهای فکری، تعلقات و دغدغههای شاعر مورد بحث و تحلیل قرار گیرد.
غلامعلی فلاح، عباس ماهیار، سید مرتضی میرهاشمی، صدیقه سلیمانی،
جلد 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده
این پژوهش درصدد جوابدادن به این پرسش است که «دل» در مخزنالاسرار، که زهدآمیز و عرفانی است، چگونه تبیین شده و دارای چه مراتبی است. فرضیهای که در ذهن خواننده و پژوهشگر شکل میگیرد، این است که نظامی تلقی خاصی از «دل» داشته و به سبب اینکه یکی از مهمترین بخشهای مثنوی مخزنالاسرار را به آن اختصاص داده، در پی شکلدهی شاعرانه ـ عارفانه به آن مفهوم و بنمایه بوده است. شیوه بررسی در این مقاله، تحلیل محتوایی (Content Analysis) است که با استفاده از آن و تجزیه و تحلیل دادههای متن، به ابعاد گوناگون سؤالهای طرحشده، پاسخ داده شده است.
عباس ماهیار،
جلد 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده
در این مقاله بیتی از دفتر ششم مثنوی مورد تحلیل قرار گرفته است که در آن تبریز به زبانی دیگر وصف شده است. بیت از داستانی است که در آن درویشی غریب به امید گرفتن وامی از محتسب تبریز بار سفر بسته و عازم آن دیار شده است. مولانا به هنگام رسیدن درویش غریب به تبریز بیتی چند از زبان درویش درباره تبریز و تبریزیان سروده که بیت مورد بحث ما در میان آن ابیات است و آن این بیت است: فرّ فردوسی است این پالیز را شعشعهیْ عرشی است این تبریز را مولانا در این بیت برای تبریز فرّ فردوسی قایل شده است و بر این باور است که عرش نور خود را بر تبریز و تبریزیان میپاشد. چند و چون این مدعا در سه بخش فردوس و تبریز و عرش و شعشعه آن با تکیه بر روایات و آثار عالمان دین و مورخان بر پایه تحقیقات کتابخانهای مورد کندوکاو قرار گرفته است. گفتنی است به کنایت و رمزهای عارفانه خداوندگار قونیه اشارتی نشده و معانی لغوی و غیررمزی مفردات بیت مورد توجه بوده است، تاچه قبول افتد و چه در نظر آید.
حبیبالله عباسی، مرضیه سهرابی،
جلد 18، شماره 67 - ( 2-1389 )
چکیده
این مقاله به بررسی اجمالی مؤلّفه¬های کلام شیعی در عرفان علی بن عنایتالله بسطامی بایزیدی، ملقّب به بایزید ثانی در متن کتاب روضهالعارفین می¬پردازد. نویسنده یکی از عرفا و محدّثان شیعه قرن 10 و 11 هجری است که رساله روضهالعارفین را در تبیین مسائل توحیدی، اعتقادی، عرفانی و آداب سیر و سلوک تحریر کرده است. هدف این نوشتار تلاش برای پاسخگویی به این سؤالات است: 1. مؤلّف در مقام صوفی وحدت وجودی و محدّث شیعی، چگونه مسائل اصول اعتقادی شیعه امامی را با عنایت به نحله فکری فلسفی عرفانی خویش مطرح می¬کند؟ 2. آیا اصولاً آوردن برهانها و استدلالهای کلامی از جانب یک صوفی، با در نظر گرفتن این شبهه که صوفیان از مباحثات عقلانی به شیوه متکلمان گریزاناند، با حکمت ذوقی صوفیانه تناسبی دارد؟ با در نظر گرفتن مهم¬ترین مشخّصه¬های کلام شیعی مطرحشده در رساله روضهالعارفین و مقایسه آن با مسائل کلامی بحثشده نزد مهم¬ترین متکلّمان شیعی پیش از او، به این نتیجه می¬رسیم که مؤلّف، متکلّم شیعه عارفمسلکی است که عرفان را بستری مناسب برای طرح مباحث کلامی شیعه دانسته است و چنان¬که عرفان او کلامی است، کلام او نیز عرفانی است
عفت نقابی، کلثوم قربانی جویباری،
جلد 18، شماره 67 - ( 2-1389 )
چکیده
تهران مخوف اثر مشفق کاظمی اولین رمان اجتماعی ایران دانسته شده است؛ در این مقاله تلاش کردهایم نشانههای اجتماعی این رمان را از منظر علم نشانهشناسی تبیین کنیم و به این پرسشها پاسخ دهیم که نشانههای این رمان به چه نظامهای طبقاتی دلالت دارد؟ و آیا این نشانهها ایدئولوژیکی هستند؟ به این منظور ابتدا به تعریف علم نشانهشناسی و نشانهشناسی اجتماعی پرداختهایم و سپس جلوههای مختلف نشانههای اجتماعی تهران مخوف را در حوزههایی همچون نشانههای هویت، آداب و معاشرت بررسی کردهایم و به این نتایج رسیدهایم که کاظمی به عنوان نویسنده رمان اجتماعی دوره اولیه، بهخوبی از نشانهها بهره گرفته و با بهکارگیری درست آنها توانسته ضمن نمایش اوضاع نابهسامان اجتماعی نظیر اختلاف طبقاتی، نظام دوقطبی، ضعیفکشی و... مفهوم ایدئولوژیکی این نشانهها را بهوضوح نشان دهد و همچنین با تقابل دو نظام نشانهای متفاوت فقیر و غنی جنبههای خوفناک تهران اواخر عصر قاجار را به نمایش بگذارد.
یدالله بهمنی مطلق، اسماعیل رهایی،
جلد 19، شماره 71 - ( 9-1390 )
چکیده
اگرچه در شعر معاصر، بهویژه شعر قیصر، عوامل فراوان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره نقش دارند و محتوای این اشعار با فضای انقلاب، جنگ، شهادت و احساس دریغ و افسوس از بهجاماندن از قافله شهدا و... ارتباط تنگاتنگ دارد، بررسی عوامل زبانی از دیدگاه صورتگرایی و عینی نیز حائز اهمیت است. یکی از موارد صورتگرایی در بررسی اشعار و بهطور کلی متون ادبی، خواه نظم و خواه نثر، عنصر برجستهسازی است که عناوینی چون هنجارگریزی و هنجارآفرینی را نیز شامل میشود. هنجارگریزی بهعنوان نگاهی نو در مواجهه با ادبیات و شعر از مهمترین مسائل شعر نو به حساب میآید. از این طریق درمییابیم شاعر چه اندازه با این شگردها و فنون در ایجاد حسّ و حال تازه، بخشیدن انسجام بیشتر به شعر، نظاممندسازی بهتر آن، تقویت بُعد موسیقایی و تأثیرگذاری عمیقتر موفّق بوده است. این مقاله تلاش میکند به این سؤالات پاسخ دهد که آیا قیصر بهعنوان شاعر و هنرمند در اشعار خود از منظر هنجارگریزی دست به آفرینش هنری زده است یا خیر؟ در چه محورهایی بیشتر از این تکنیک هنری استفاده کرده است؟ نقاط قوت و ضعف وی در این زمینه کدام است؟ با توجّه به اینکه اشعار قیصر ظرفیت طرح این مهم را دارد، از این دیدگاه به بررسی اشعار پرداخته شده و هنجارگریزی در اشعار او در سطوح سبکی، گویشی، واژگانی، نحوی، نوشتاری، معنایی، زمانی و آوایی بررسی شده است.
یدالله بهمنیمطلق، بهزاد مروی،
جلد 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده
یکی از مسائل جدیدی که در رمان نیاز به بررسی و پژوهش دارد، رابطه زبان و جنسیت است. در این مقاله، که پژوهشی بینارشتهای است، پژوهندگان قصد دارند با تکیه بر مطالعات زبانشناسی اجتماعی ـ بهویژه نظریه لیکافـ رابطه زبان و جنسیت را در رمان شبهای تهران بررسی کنند تا از این رهگذر تأثیر جنسیت نویسنده بر زبان رمان و میزان موفقیتش در ایجاد زبانی متناسب با جنسیت شخصیتها معلوم شود. برای این منظور زبان زنان و مردان رمان براساس متغیرهایی چون کاربرد زبان معیار، جملات آمرانه، قطع کلام، مکالمههای مشارکتی و رقابتی و درنهایت قاطعیت و انقیاد بررسی شد. یافتهها نشان میدهد زبان شخصیتها تحت تأثیر جنسیت نویسنده است. معیارهای زبان زنانه با فراوانی بیشتری تکرار شده و نویسنده از بسیاری جهتها توانسته است زبانی متناسب با جنسیت شخصیتها ایجاد کند. عدم تناسب برخی متغیرها با معیارهای زبانشناختی، تاحدودی به گرایشهای فمینیستی نویسنده مربوط است.
یدالله بهمنی مطلق، منصوره هوش السادات،
جلد 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
ترکیبات باهمآیند در زبانشناسی به زنجیرهای از واژهها گفته میشود که با یکدیگر همنشین میشوند و یک سازه معنایی تشکیل میدهند؛ مانند ترکیبات وصفی و اضافی. نوآوری در این حوزه یکی از وظایف اصلی شعر خلاق و ماندگار است. غزلیات شمس یکی از آثار برجسته ادب فارسی است که ترکیبسازی از مشخصههای بارز سبکی آن محسوب میشود. مولانا برای بیان اندیشه والا و عرفانی خود به آفرینش صدها سازه نو زبانی پرداخته و از انواع هنجارگریزی بهره گرفته است تا تنگنای موجود واژگان را وسعت بخشد یا از آوردن واژهها و ترکیبات تکراری بپرهیزد. در میان آثار او، غزلیات شمس نمونهای تمامعیار از جوشش اندیشه محسوب میشود. در بافت غزلهای او صدها ترکیب وصفی نو مانند «اندیشه کژمژ»، «خیال بادشکل»، «بهانههای زرین» و ترکیبات اضافی نو چون «اوباش خیالات»، «جهان رنگ و بو»، «ترهزار دل» یافت میشود که به بررسی و تحلیل نیاز دارد. نوآوریهای مولانا به ترکیبات وصفی و اضافی محدود نمیشود و گونههای مختلف سازههای نو در قالب اشتقاقات و ترکیبات اسمی، صفتی، قیدی و فعلی نو در غزلیات او یافت میشود، اما در این جستار صرفاً به بررسی و تحلیل این نوع از نوآوریهای او پرداخته شده است. یافتهها نشان میدهد مولانا با استفاده از این ترکیبات کنایهها و استعارههای نو و بدیعی در زبان فارسی خلق کرده و علاوهبر توانمندسازی زبان با پرهیز از کاربرد ترکیبات و واژههای تکراری بر جاذبههای آن افزوده و اندیشههای بیاننشدنی خود را در قالب زبان به تصویر کشده است.