[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
48 نتیجه برای من

راشین مبشری، حسین حسن‌پور آلاشتی، فاطمه جمالی،
جلد 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده

هر شاخه از هرمنوتیک همچون برشی از واقعیت است. هرمنوتیک تلفیقی ما را با بخش بزرگ‌تری از واقعیت مواجه می‌کند. ازآنجاکه تصویر نسبت به متن حجم بیشتری از اطلاعات را در خود جای می‌دهد، در هرمنوتیک تلفیقی با استفاده از ظرفیت‌های تصویر، می‌توان عناصر مربوط به تحلیل مؤلف، متن و مخاطب را در فضایی تعاملی با هم ادغام کرد و در قالب یک تصویر به‌نمایش گذاشت. در مقاله حاضر، براساس رویکرد هرمنوتیک تلفیقی، که ابتدا به بررسی عناصر متن و احوال مؤلف می‌پردازد و سپس با استفاده از تحلیل‌های روان‌شناختی به‌دنبال مصداق خارجی عناصر متن در زندگی و احوال مؤلف است، شعر «بی‌دل» مهدی اخوان‌ثالث بررسی شد. در این بررسی مشخص شد که تصاویر عمق برپایه تصاویر اثباتی از طریق قابلیت تجسم (تجسم آزادی در کبوتر) به‌کار گرفته ‌شده است. تصویر عمق به‌معنای استفاده از وجوه ثانویه کلمات و تصویر اثباتی به مفهوم تلاش مؤلف برای بیان نظر خود و همراه‌‌کردن مخاطب است. به‌لحاظ ساختار تصویرپردازی، «کبوتر»، «خون»، «برج»، و «گمشده»، به‌‌منزله تصویر مرکزی در کانون قرار دارد که با استفاده از توصیف و نیز با بهره‌گیری از نمادپردازی، تصاویر شعری با استخدام معنای ثانویه کلمات خلق ‌شده‌اند. این تصاویر، با توجه به وزن مضارع مسدس اخرب مکفوف، لحنی تغزلی دارد. همچنین، این شعر به‌لحاظ کارکرد، سیاسی و اجتماعی است و همچون یک بیانیه انتقادی، ناامیدی جامعه واپس‌زده در اثر کودتا را به‌تصویر کشیده است. این شعر از تصویر سینمایی بهره می‌گیرد؛ چراکه دارای روایت داستانی و غنای تصویری به‌جهت بهره‌گیری از معنای ثانویه کلمات است. درواقع، شاعر با استفاده از نمادپردازی و معنای ثانویه کلمات، سعی دارد مخاطب را با نیت خود، که موضع‌گیری درباب یک واقعه تاریخی، سیاسی، و اجتماعی است، همراه کند.

قدسیه رضوانیان، سورن ستارزاده،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

مسئله‌ی «سوژه» مهم­ترین شاخص تمایز ادبیات کلاسیک و مدرن است. «من» در ادبیات کلاسیک اغلب کلی و انتزاعی است، اما در ادبیات معاصر، پیرو فلسفه‌ی مدرن، من فردیت­یافته و انضمامی و به‌عبارتی سوژه کنشگر است. شاید آشکارترین نمود این چرخش پارادایمی را-به‌ویژه در شعرـ بتوان در نوع مواجهه با «سوژه» دید. شعر معاصر، از سطحی­ترین وجه رمانتیک تا پیچیده‌­ترین وجه فلسفی، مبیّن سوژه‌­ای خودبسنده است که خاستگاه آن انسان­‌محوری است. احمد شاملو از شاعرانی است که «من» در شعر او سوژه است. این پژوهش به روش تحلیل محتوای کیفی و با خوانش انتقادی مجموعه‌ی اشعار شاملو و انتخاب نمونه‌­های دلالتگر، به هرمنوتیک خود/سوژه در شعر او می­‌پردازد و ازآنجاکه این من/خود/سوژه طی شش‌دهه سرایش شعر، دستخوش تلاطم و تحول بوده است، تکیه‌گاه نظری بحث نیز، به‌فراخور این تطورات، هم به سوژه فلسفی می­‌پردازد که بر اندیشه و آگاهی فردی تأکید می­‌ورزد و هم به سوژه­ای که برساخت اجتماعی است؛ ازهمین‌رو،  تلفیقی است از مباحث میشل فوکو درباب هرمنوتیک خود و حکمرانی بر خود و دیگران، نظریه‌ی کنش متقابل نمادین، که به من فردی و من اجتماعی می‌­پردازد، نظریه‌ی اگزیستانسیالیسم که آزادی، انتخاب و مسئولیت را محور مباحث خود قرار می‌­دهد و درنهایت نظر آلتوسر درباب سوژه؛ یعنی سوژه با s (حرف کوچک) و سوژه با S (حرف بزرگ). «من» در شعر سیاسی شاملو، همانا subject ، به‌مثابه شبه‌­سوژه­ای ایدئولوژیک تحت انقیاد حزب توده است، و در شعر فلسفی او، که حاصل شناخت و آگاهی براساس تجربه زیسته خود او و تأمل درباب هستی، انسان، زندگی، و مرگ است، من به‌مثابه سوژه‌ی اعظم (Subject) است.

محمدحسن جلالیان چالشتری،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

از میان بخش‌هایی از شاهنامه که در درازای تاریخ مورد توجه بسیارِ عام و خاص واقع شده، هفت­خوان/خان­‌ها است. برخلاف املای سنّتی­‌ای که برای این مجموعۀ نبردهای پهلوانان در بیشتر دست­نویس‌­های شاهنامه و اکثر آثار فارسی به‌صورت هفت­خوان به‌کار رفته، برخی پژوهندگان معاصر با اتّکا به اینکه در این نبردها، پهلوان از هفت منزل و مرحله عبور می­کند، معتقدند که صورت صحیح این نام باید بدون واو معدوله و به‌شکل هفت­خان بوده باشد. برخی نیز با این دستاویز که اسفندیار پس از هر نبرد به بزم نشسته، جزء دوم این واژه (خوان) را سماط و نطع دانسته‌­اند. این نظر اخیر به‌درستی نقد و رد شده، اما نظر نخست مورد تأیید عموم پژوهشگران واقع شده است. در این نوشتار، پس از سنجش میزان صحت ادلّۀ این نظر و با رویکرد زبان‌شناسی تاریخی، نظری متفاوت، اما سازگار با محتوای درونی این سلسله ­نبردها، ارائه خواهد شد. در این برداشت با اصیل دانستن صورت هفت­خوان و ارائۀ اشتقاقی جدید برای خوان، معنای «نبرد و ستیز» برای این واژه پیشنهاد شده است.

ندارد ابراهیم حسنکلو، ندارد رضا چراغی،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

جدال بر سر نظریه ادبی و شعر نیما سابقه‌ای طولانی دارد. منتقدان ادبی هرکدام از ظن خود یار نیما شده‌اند و تفسیر مخصوصی از او ارائه داده‌اند. مسئله این پژوهش بازخوانی انتقادی آرای پورنامداریانِ دهه هفتاد و براهنی، در جایگاه نمایندگان نقد دانشگاهی و غیردانشگاهی، خواهد بود. این پژوهش نشان داد که پورنامداریان و براهنی گاه در فهم خود از نیما دچار افراط شده‌اند. نتیجه آنکه پورنامداریان علی‌رغم تلاش برای فهم نو از نیما همچنان گرفتار سنّت‌های کلیشه‌ای نقد ادبی است که باعث می‌شود شعر نو را ذیل شعر سنّتی تعریف کند. در سوی دیگر نیز براهنی از فرآیند تاریخی نظریه‌پردازی و شعر نیما غفلت کرده، در بعضی آرای خود به افراط گراییده و از بحرانی خبر می‌دهد که در شعر دهه هفتاد به بعد شاهد آن هستیم. به‌عبارتی، سنّت و مدرنیته در آرای این دو منتقد به‌وضوح سر ناسازگاری با هم دارند. پورنامداریان می‌خواهد شعر مدرن را با نقد سنّتی بیامیزد و براهنی در نقد خود دچار جزم‌اندیشی می‌شود.

دکتر عفت نقابی، دکتر نیلوفرسادات عبدالهی،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

محمد‌علی فروغی از رجال صاحب‌نام معاصر در حوزۀ سیاست، فرهنگ و حقوق به‌شمار می‌رود. دو وجهۀ سیاسی و فرهنگی او، انگیزه نگارش مکاتباتی مرتبط با این موضوع‌ها بوده است. به‌سبب آشنایی فروغی با ادبیات کهن و دلبستگی به فرهنگ ایران، نامه‌های او علاوه‌بر آثار کهن ادبی، از ساختار منشآت پیشینیان تأثیر پذیرفته است. با نگاهی به این مکاتبات می‌­توان تأثیر منشآت قائم‌مقام فراهانی را به‌وضوح مشاهده کرد. او درعین تقلید از سبک قائم‌مقام، در نامه­ها، نوآوری‌هایی نیز داشته ­است. با عنایت به این مسئله، در مقاله حاضر، با درنظرداشتن منشآت قائم‌مقام به‌منزله نمونه‌ای از سبک بازگشت، میزان نوآوری و تأثیرپذیری فروغی از مکاتبات قائم‌مقام بررسی شده است. به‌همین‌منظور، 11نامه از نامه‌های فروغی از کتاب سیاست‌نامه ذکاءالملک و 11 نامه از منشآت قائم‌مقام، در سه حوزۀ دوستانه، سیاسی و اجتماعی، واکاوی شده است. یافته‌ها نشان داد که اگرچه فروغی در ساختار نامه­ها، شگرد‌های ادبی و ویژگی‌های زبانی از نامه­های قائم‌مقام متأثر است، در حوزۀ محتوا و مفاهیم نوآوری­هایی داشته است. نوآوری ذکاءالملک در تلفیق سبک بازگشت با مفاهیم اجتماعی‌ـ‌سیاسیِ مدرن است. فروغی در نگارش نامه‌ها به اوضاع زمانه و فهم مردم توجه ویژه داشته است؛ ازاین‌رو، علاوه‌براینکه از سبک بازگشت (و به­طور خاص منشآت) متأثر بوده، با برخی شگردها و ظرایف بیانی نقاط ضعف آن را برطرف کرده‌ است. فروغی با استفاده از این شیوه نگارش، به دو هدفِ جلب نظر مخاطبان به ترویج فرهنگ و ادبیات فارسی و رساندن مفاهیم نوگرایانه، درکنار گزارش‌ مسائل روز جامعه دست یافته است. در نامه‌های سیاسی و اجتماعی او شاهد تقلید از متون دشوار ادبی‌ـ‌تاریخی هستیم، اما مکاتبات دوستانه او به‌سبب الگوبرداری از متون غنایی، لطافت و دل‌انگیزی خاصی دارد؛ به‌طوری‌که خواندن این نامه‌ها نسبت به نامه‌های اجتماعی التذاذ ادبی بیشتری به خواننده می‌بخشد.
 

خانم شیرین روشنی، دکتر حبیب‌الله عباسی، دکتر ناصرقلی سارلی، دکتر سید مرتضی میرهاشمی،
جلد 33، شماره 98 - ( 3-1404 )
چکیده

رویداد تاریخی استخلاص بخارا از آن دسته رویدادهایی است که مورخین متعددی اقدام به ضبط آن نموده‌اند. این موضوع نشان از اهمیت این رویداد در تاریخ ایران دارد. ضبط این رویداد در تاریخ‌های گوناگون، نشان از تفاوت رویکردها و نوع نگاه مورخین به موضوع تاریخ‌نگاری و شرح رویداد نیز دارد. در برخی از این متون، روایات با تفصیل بیشتری همراه است و رویداد از حالت گزارش تاریخی خارج شده است. یکی از مورخینی که با رویکردی فراتر از گزارش دست به ثبت این رویداد زده است، عطاملک جوینی، صاحب تاریخ جهانگشاست. در تحلیل روایت جوینی عوامل متعددی حاضر هستند که مخاطب را متقاعد می‌کند که وی نه تنها با هدف گزارش، بلکه با چشم‌اندازی فراتر از آن، رویدادها را ثبت و ضبط کرده است. در جستار حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد روایت‌شناسی، رویداد تاریخی استخلاص بخارا را کاویدیم. در این پژوهش، تحلیل را بر اساس نظریۀ چهار سطحیِ تحلیل روایت دیوید هرمن پی گرفتیم. این نظریه، روایات را در چهار سطح واقع‌شدگی، توالی رویدادها، جهان‌پردازی/جهان‌پریشی، و هم‌حسی بررسی می‌کند و بر این اساس میزان روایت‌مندی در رویداد را نشان می‌دهد. در سطح اول روایت جوینی (واقع‌شدگی)، ‌موضع راوی در چهار چهره قابل تشخیص است؛ به بیان دیگر جوینی هر بار با قرار گرفتن در یکی از قالب‌های نگارنده (گزارشگر و یادآور) و بازگو (گزارشگر، پند دهنده) از شگردهایی بهره می‌گیرد که رویداد را از حالت گزارشگری خارج کرده و آفرینشی ادبی ترتیب می‌دهد. در سطح دوم (توالی رویدادها) نیز، جوینی با چینش رویدادها در قالب یک نظام علّی، آغاز و میانه و پایان روایت را که مستلزم پیرنگ روایی است، به خوبی تنظیم می‌کند. جوینی در پرداخت این روایت، دست به تنظیم رویدادهای اصلی و فرعی زده است. این تنظیم رویدادها و چینش دقیق به همراه توصیفات دقیق از زمان و مکان روایت روشن‌کنندۀ شیوۀ جوینی در پرداخت سطح سوم روایت (جهان‌پردازی) می‌شود. در نهایت نیز در سطح چهارم روایت، جوینی با سه شیوه موجب القای حالت هم‌حسی در خواننده شده است. باید در نظر داشت که القای این احساس، در متون تاریخی کمتر به چشم می‌خورد؛ این در حالی است که شیوۀ مورخین ایرانی تنها منحصر به گزارش صرف نبوده و هدفی موازی با آن در نظر داشته‌اند که می‌توان از آن با عنوان اصل تعلیم در جهت تأثیرگذاری بر مخاطب یاد کرد. جوینی در این سطح با اتخاذ سه شیوۀ متمایز یعنی توصیف براعت استهلال‌گونه در آغاز روایت، ترکیب کلام با تصویر، و نقل اشعار و امثال در جهت دنبال کردن خط تعلیم، بر نظام احساسی مخاطب اثر گذاشته و احساس را به ادراک تبدیل کرده و در نهایت از این فرآیند اندیشه‌ای مرکزی در مخاطبان ایجاد کرده است. این فرآیند، منجر به ایجاد یکی از عناصر مهم روایت‌مندی می‌شود و حضور آن به معنای گذر از سطح گزارش صرف، و رسیدن به سطحی از آفرینش ادبی است. 
 
دکتر پروین مرتضایی، دکتر رها زارعی فرد، دکتر زهرا حسینی،
جلد 33، شماره 98 - ( 3-1404 )
چکیده

مصیبتنامه از مهم‌ترین مثنوی‌های عطار در حوزه ادبیات عرفانی است. در این اثر، مناجاتهای شاعر با معبود خویش، جذابیتی ویژه دارد. ساختار این گفتوگوها در لایه‌های ترس و صمیمت و ملامت، شاعر را در بیان اندیشههای اجتماعی و اخلاقی همراهی میکند. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی شکل گرفته،  در پی پاسخ به چگونگی ابعاد گفتمانی مناجات‌های مصیبت‌نامه عطار و چگونگی تبیین و تفسیر مناسبات اجتماعی و روابط قدرت در این متن بر اساس انگاره فرکلاف است. انواع مناجات‌های عطار در مصیبت‌نامه بر اساس این رویکرد شامل سه شاخۀ مناجات خوف‌آمیز، صمیمانه و ملامت‌آمیز است که در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده است. در سطح توصیف ویژگی‌های واژگان، ساختار جملات و دستور زبان، بیان‌کننده تجربه اجتماعی شاعر است و خفقان و التهاب اجتماعی قرن هفتم هجری در خراسان را بازگو میکند. در تفسیر، تمرکز شاعر بر توصیف عمده صفات خداوند است و نشان از تسلیم محض بودن بنده در برابر خداوند دارد که تسلط اندیشه جبرگرایی اشعریان بر اجتماع شاعر را تأیید می­کند. در تبیین، رد پای نظام درباری و تمایل شاعر به پاک‌سازی فضای عصر را مشاهده می­کنیم. فضایی که در آن آشوب­های اجتماعی، مذهبی و عقیدتی رسوب کرده و دنیاگرایی و منفعت‌طلبی رونق گرفته است. بازنمایی نظام حاکمیتی جامعه و آرمان‌جویی شاعر برای ایجاد صلح و دوستی، از دیگر یافته‌ها است.
واژگان کلیدی: عطار، مصیبت‌نامه، مناجات‌، فرکلاف، تحلیل گفتمان.


 
-- فرح جهانشاهی، دکتر محمد فرهمند، دکتر ابراهیم دانش، دکتر فرامرز جلالت،
جلد 33، شماره 98 - ( 3-1404 )
چکیده

رومن یاکوبسن تفاوت نقش‌های زبانی را حاصل برجستگی برخی از عناصر ارتباطی(فرستنده، گیرنده، پیام، موضوع، مجرای ارتباطی و رمزگان) می‌دانست. وی معتقد بود هر پیامی دارای نقش‌های زبانی متعددی است که معمولاً یکی از آن‌ها برجستگی بیشتری دارد. در متون ادبی به دلیل پیچیدگی متن، تعدّد لایه‌ها و سیّالیّت نشانه‌ها تنها با نقش ادبی مواجه نیستیم؛ بلکه هنرسازه‌ها علاوه بر ارتقاء صوری متن، با سایر نقش‌های زبانی نیز در تعامل هستند و با استفاده هوشمندانه، موجب تناسب و تطابق صورت و معنای متن می‌شوند. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی، تعامل صورت و معنا را در منطق‌الطّیر عطّار تحلیل‌کرده، به این نتایج دست‌یافته‌است که عطّار نسبتی متعادل بین هنرسازه‌های بدیعی و محتوای اخلاقی-عرفانی منطق‌الطّیر برقرارکرده‌است. وی هنرسازه‌ها را بر اساس جوهره و کارکرد ادبی آن‌ها، برای بیان موضوعات و مفاهیم خاصّی استفاده‌کرده‌است؛ مثلاً «حسن تعلیل» را برای توضیح و تبیین مسائل تعلیمی و عرفانی، «مراعات نظیر» را برای ایجاد وحدت موضوعی و انسجام متنی و «متناقض‌نمایی» را برای تصویرگری ماهیّت متناقض تجربه‌های عرفانی و کشمکش‌های درونی و برونی عارف به کار برده‌است. کاربستِ شایسته هنرسازه‌ها به فراخورِ موضوع و محتوای حکایات منطق‌الطیر زیبایی فراوان، تأثیرگذاریِ عمیق و تعامل و تطابق صورت و معنا را پدید آورده‌است.
 

صفحه 3 از 3    
3
بعدی
آخرین
 

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 34 queries by YEKTAWEB 4718