380 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
تقی پورنامداریان،
جلد 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده
خروج از عادت در حیطه ادبیات هم، همچون دیگر معارف انسانی، کار نوابغ است. خلافعادتهایی که حافظ در غزل خود ایجاد کرد منشأ جریانی شد که مقلدان بسیاری را پدید آورد. این خلافعادتها در حوزه صورت، معنی، یا ارتباطهای ممکن در معنی و صورت رخ داده است. نقد اخلاق اجتماعی یکی از هنجارشکنیهای معنایی بود. ابداع ظرایف بلاغی که تازگی آنها بخصوص در حوزه ایهام مشهود بود، خلافآمد دیگری در ایجاد پیوندهای گوناگون نشانهها بر محور افقی شعر محسوب میشود که حاصل توغل حافظ در شناخت بار معنوی کلمات در پیوند با جلوههای مختلف فرهنگی بود. هماهنگی زمینه معنایی و عاطفی غزل با موسیقی عمومی حاکم بر آن، که از طریق وزن عروضی، همنشینی کلمات و قافیه پدید میآید، یکی دیگر از ویژگیهای غزل حافظ است که ارزش تأثیربخش آن و صمیمیت عاطفیاش در غزل حافظ مشهود است. شاید برجستهترین خلافعادت در غزل حافظ شیوه ارتباط مخفی معانی پراکنده در طول یک غزل باشد که سبب شده است غالب کسانی که درباره غزل حافظ سخن گفتهاند، آن را چندمعنایی و فاقد پیوند منطقی میان ابیات بدانند، اما این ابیات با وجود تداعیهای دور از هم و فاصلهدار، در باطن عمیقاً به هم مربوطاند. مقاله حاضر علاوه بر اشاره به خلافعادتهای بلاغی و هنری و معنایی نشان داده است که در آن سوی ظاهر پراکندهنمونِ ابیات که ناشی از تداعیهای دور و درازِ ذهن سرشار از بار فرهنگی و تجربی حافظ است، پیوندی باطنی وجود دارد که از طریق تبدیل گزارههای عادتگریز به گزارههای عادتپذیر دریافتنی است. برای روشنشدن مطلب غزلی از سعدی با حافظ مقایسه شده است.
فاطمه جعفری کمانگر، مجتبی دماوندی،
جلد 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده
نویسندگان داستانهای مدرن برای رهایی از ناهنجاریهای تمدن جدید به دنیای درون و ذهن که بس گستردهتر از دنیای بیرون است روی میآورند و بهجای نمایش جدالهای بیرونی و اجتماعی افراد داستانی، انعکاس دنیای درون و محتویات ذهنی شخصیتها را مورد توجه قرار میدهند. واضح است که با گسترش روانشناسی و دریافت عمق و پیچیدگی روان انسانها، ورود به دنیای ذهنیات با همان تکنیکهای سابق داستاننویسی امکانپذیر نبوده است؛ بنابراین نویسندگان مدرن برای کشف و آشکارسازی ضمیر پنهان شخصیتها به ابداع شگردهای جدیدی در داستاننویسی دست مییازند. این مقاله به روش کتابخانهای نوشته شده است و با توجه به یافتههای جدید درباب ماهیت ذهن و تکنیکهای موجود برای انعکاس این یافتهها، یکی از نخستین آثار مدرن ذهنگرای فارسی، یعنی رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری، را مورد بررسی قرار میدهد. مطابق این پژوهش، ذهنیتگرایی رمان شازده احتجاب بر دو محور خاطره و خیال بنا شده و در نتیجه منطق داستان برمبنای این دو محور پایهریزی شده است. برای دستیابی به این مهم نویسنده از انواع تکنیکهای انعکاس ذهن که با بهکارگرفتن آنها خواننده مستقیماً با عملکردهای ذهنی شخصیت مواجه میشود استفاده میکند تا منطق ذهنگرای رمان را به بهترین وجه به نمایش بگذارد. این امر البته پیچیدگی رمان را نیز در پی دارد؛ پیچیدگیای که باوجود تصور بسیاری از خوانندگان تعمد نویسنده نیست، بلکه در نتیجه نزدیکسازی ساختار رمان به ساختار ذهن به دست آمده است که با درک درست این ساختار میتوان بر دشواریهای موجود در این رمان فائق آمد.
غلامرضا سالمیان، سید محمد آرتا، دنیا حیدری،
جلد 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده
استفاده از بیان غیرمستقیم و نمادپردازی در ادبیات فارسی پیشینهای دیرینه دارد. شاعران کلاسیک برای بیان مفاهیم عرفانی و صوفیانه از نماد استفاده فراوانی کردهاند. در دوران معاصر از آنجا که دید شاعران آفاقیتر از شعرای سنتی است و اندیشههای سیاسی و اجتماعی در ذهن آنان بر اندیشههای فردی ودید انفسی غلبه دارد، کاربرد نمادها نیز دگرگون میشود و نماد در شعر معاصر برای بیان اندیشههای سیاسی و اجتماعی بهکار میرود. نمادپردازی سیاسیـ اجتماعی پدیدهای جدید است که آغازگر آن نیماست، اما این فن در دورههای بعد توسط پیروان مکتب نیما، بهویژه احمد شاملو، تداوم مییابد. شاملو به صراحت در کلام علاقهای نشان نمیداد؛ از این رو، به منظور گسترش عمق و عرصه معنا در اشعارش از نماد بهره فراوانی برده است و نمادپردازی از ویژگیهای اساسی شعر اوست. شاملو در نظام نمادپردازی متفکرانه و آگاهانه خویش تلاش کرده است تا نمادهای تکراری ادبیات کلاسیک را متحول کند و در معناهای نو بهکار گیرد. پژوهش تطبیقی حاضر میکوشد تفاوت دلالت معنایی نمادهای شعر کلاسیک و نمادهای بهکاررفته در اشعار احمد شاملو را واکاوی کند و شیوههای ظهور آنها را باز نماید.
مسعود روحانی، محمد عنایتی قادیکلایی،
جلد 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده
شعر حادثهای است که در زبان روی میدهد؛ درحقیقت شاعر با شعر خود عملی در زبان انجام میدهد که خواننده میان زبان شعری او و زبان روزمره و عادی تمایزی احساس میکند. زیبایی شعر در گرو همنوایی و هماهنگی میان عناصر شعری است و یکی از راههای ایجاد این همگونی و همسنگی ساختار آوایی شعر است. فرمالیستها و ساختگرایان بر این باورند کهاساس شعر ساختار آن است و در بررسیهای ساختاری روساخت اثراهمیت بیشتری دارد. در این مقاله به بررسی روساخت (ساختار آوایی) و دستهبندی دقیق همه روشهای تشکیلدهنده این ساختار در شعر قیصر امینپور پرداخته شده و به آرایههایی که در شکلگیری ساختار آوایی نقش داشتهاند اشاره شده است. امینپور یکی از شاعران معاصر است که اشعاری در قالب کلاسیک و نیمایی دارد. او با استفاده از امکانات متعدد زبانی توانسته جنبه موسیقایی شعرش را تقویت کند. ساخت آوایی که در سه سطح توازن آوایی، توازن واژگانی و توازن نحوی نمود مییابد، در شعر امینپور بسیار مورد توجه است؛ وی با نگاهی ویژه به امکانات اجزای مختلف تشکیلدهنده کلام ـاز واج تا جملهـ جنبه زیباییشناسیک و هنری شعرش را برجسته کرده است. کاربرد آرایههای گوناگون زبانی مانند انواع روشهای تکرار، تسجیع، تجنیس و استفاده از عناصر ایجاد موسیقی (بیرونی، درونی و کناری و...) بر زیبایی ساختار آوایی شعر قیصر افزوده است.
غلامعلی فلاح، صدیقه پوراکبر کسمایی،
جلد 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده
حروف ربط از عوامل مهم انسجام متن در زبان فارسی و بهطورکلی، همه زبانها بهشمار میروند؛ چه میان جملههای متن پیوند برقرار میکنند و آنها را به یکدیگر مرتبط میسازند؛ لیک عناصر دیگری نیز مانند قید و گروه حرف اضافهای بهعنوان عامل ربط در متن فعالاند که عملکرد همه آنها همانند عملکرد حروف ربط است. این عوامل بخش کوچکی از عواملی است که جملههای متن را به یکدیگر پیوند میزند. این عوامل را از دیدگاههای مختلفی میتوان طبقهبندی کرد. یکی از این دیدگاهها نظریه نقشگرای هلیدی است. وی در این نظریه ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی جملههای یک متن را با یکدیگر انسجام نامیده است. از این دیدگاه، انسجام علاوه بر عوامل ربط، عوامل دیگری نیز دارد. بهدلیل گستردگی مطلب، نگارندگان تنها به بررسی یکی از این عوامل، یعنی ربط، میپردازند. از مجموعه عوامل ربط نیز تنها عوامل ربط افزایشی، شامل ساده، مرکب، مزدوج، توضیحی، تمثیلی؛ عوامل ربط تقابلی، شامل ساده، مرکب، مزدوج؛ و عوامل ربط علّی، شامل عادی و معکوس را بررسی میکنند.
سیدمرتضی میرهاشمی،
جلد 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده
زبان فارسی زبانی است ترکیبپذیر. همین موضوع سبب شده که بعضی شاعران و نویسندگانی که از خلاقیت ذهنی خوبی برخوردار بودهاند بکوشند تا به خلق ترکیبهای تازه دست یابند. نظامی گنجهای از جمله گویندگانی است که در آثارش با صدها ترکیب تازه و بیسابقه روبهرو میشویم. نظامی از یک سو بهجهت بهرهمندی از هوش و استعداد فراوان و از سوی دیگر هم بهلحاظ آنکه ذوق اهل زمانه خواستار سخن تازه بود و هم از آن رو که تکامل طبیعی زبان ایجاب میکرد، توجه خاصی به این موضوع نشان داده است. اگرچه نظامی در ساختن ترکیبهای جدید خود را به بعضی ترکیبهای خاص محدود نمیکند، رویهمرفته تعابیر کنایی در آثار او بسامد بالاتری دارد. یکی از این ترکیبها ترکیب کنایی "کبکشکستن" است که داستانسرای گنجه تنها سه بار از آن در خسرو و شیرین و شرفنامه استفاده کرده است. معانیای که در فرهنگهای لغت برای این ترکیب کنایی نوشتهاند بدین قرار است: عشوهکردن، پیگمکردن و پنهانداشتن راز. درباره ساختار این ترکیب هرچند در جایی بحثی نشده است، میتوان در این مورد به فرضیههایی چند قائل شد. آنچه در این نوشتار بدان میپردازیم از طرفی به این فرضیهها مربوط میشود و از طرف دیگر به معانی ذکرشده در فرهنگها تا دریابیم که این معانی تا چه اندازه قابل اعتناست و آیا معنی دیگری نیز برای آن متصور است یا نه.
مسعود روحانی، سروناز ملک،
جلد 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده
بیشتر محققان رشتههای زبانشناسی اجتماعی، جامعهشناسی زبان و منتقدان فمینیست پژوهشهایی در زمینه زبان معیار انجام دادهاند که نشان میدهد بین زبان زنان و مردان تفاوتهایی وجود دارد. در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا برای زبان ادبی (شعر) نیز میتوان جنسیت قائل شد؟ آیا علاوه بر سطح آوایی، واژگانی و نحوی زبان، صورخیال مثل تشبیه و استعاره هم میتوانند تحت تأثیر ذهنیت زنانه شاعران، نشانی از جنسیتگرایی داشته باشند؟ ازاینرو این پژوهش کوشیده است تأثیر جنسیت را بر کاربرد تشبیه و استعاره در شعر ده شاعر زن معاصر ایرانی بررسی کند. ابتدا یک یا دو مجموعه شعر از شاعران موردنظر بهصورت تصادفی انتخاب شد، سپس دو رکن اصلی تشبیه و استعاره از لحاظ جنسیتگرایی در شعرشان تجزیه و تحلیل گردید و این نتیجه حاصل شد که بهعلت وجود تفاوت میان زنان و مردان ازلحاظ پایگاه اجتماعی و ممیزههای زیستشناختی، زنان شاعر به شکل برجستهای از تشبیهات و استعارات مربوط به جنس خود استفاده میکنند که این جنسیتگرایی بیشتر در دو رکن مشبهبه و مستعارمنه بهچشم میخورد. وانگهی آنان از این نوع تشبیهات و استعارات بیشتر برای بیان مضامین رمانتیک و حسیـ عاطفی بهره میبرند.
عسگر عسگری حسنکلو، حسین بیات،
جلد 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده
علیمحمد افغانی با انتشار نخستین رمانش، شوهر آهوخانم، به اوج شهرت ادبی رسید. انتشار این رمان در سال 1340 با توجه به خلأ فعالیت خلاقّه ادبی در سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332 و علل و عوامل اجتماعی، ادبی و تاریخی دیگری که در متن مقاله به آنها پرداختهایم، با استقبال شگفتانگیز خوانندگان روبهرو شد. در پی استقبال خوانندگان، منتقدان ادبی نیز به ستایش نویسنده و رمان او پرداختند و از علیمحمد افغانی بهعنوان "بزرگترین رماننویس معاصر" و از رمان شوهر آهوخانم بهعنوان "بزرگترین رمان قرن" یاد کردند. اما افغانی با اینکه بعدها رمانهای دیگری نوشت به دلایلی که بدانها پرداختهایم هیچگاه نتوانست اقبال خوانندگان و منتقدان را مجدداً به دست آورد. اکنون نیمقرن پس از انتشار این رمان و پیوستن آن به تاریخ رماننویسی معاصر ایران، میتوان با توجه به همه جوانب، به بررسی جایگاه علیمحمد افغانی و رمان برجسته او در سیر تکوین و تکامل رمان فارسی پرداخت و همچنین تأثّر نویسنده را از ادبیات داستانی پیش از او و تأثیرش را بر داستانهای پس از او نشان داد. وجوه جامعهشناختی و ادبی این رمان نیز در این مقاله بررسی شده است تا علل مقبولیت این اثر در بین خوانندگان و جایگاهش در رمان فارسی دقیقتر تبیین شود.
محمود فتوحی،
جلد 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده
چرایی همدلی و همراهی مولانا جلالالدین محمد بلخی با حاکمان سلجوقی و دستنشاندگان مغول در آناتولی درخلال غارت پایتخت خلافت اسلامی، پرسشی است که ذهن بسیاری از دوستداران مولانا را به خود مشغول کرده است. مسئله این مقاله بررسی رفتارهای سیاسی این فقیه و عارف پرنفوذ قونیه و تبیین مبانی نظری این رفتارهاست. برای تبیین مسئله، رفتارهای سیاسی مولانا را براساس اسناد تاریخی در سه سطح بررسی کردهایم: الف) توصیف ساختار قدرت در قونیه و گزارشی از روابط مولانا با سیاستمداران؛ ب) تفسیر رابطه رفتارهای سیاسی مولانا با ناخودآگاه سیاسی او؛ ج) تبیین چرایی رفتارها و دلیل وجود تناقض در عمل و اندیشه سیاسی وی. مقاله نتیجه میگیرد که خردهایدئولوژی "الزام اطاعت از اولیالامر"، همراهی متدینان با ظلمه و تأیید آنان را توجیه میکند. نیروی عظیم ایدئولوژی مانع آن میشود که فردی چون مولوی یا جامعه او بتواند از تناقضات بنیادین خود آگاه شود. ایدئولوژی نهتنها همهچیز را توجیه میکند، بلکه تناقضها را طبیعی جلوه میدهد.
علیرضا نبیلو،
جلد 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده
بررسی تقابلهای دوگانه در آثار هنری و ادبی توجه برخی زبانشناسان، اسطورهشناسان، روایتشناسان و نشانهشناسان معاصر را به خود جلب کرده است. آنها بر این عقیدهاند که از این منظر به درک و دریافت بهتری از آثار ادبی میتوان دست یافت.
در این پژوهش با نگاهی دیگر به اشعار خواجه شمسالدین محمد حافظ، به بررسی تقابلهای دوگانه یا زوجهای متقابل ـ بهعنوان یکی از عناصر محوری اشعار اوـ خواهیم پرداخت و چنانکه دیده میشود، غالب غزلهای حافظ از این ویژگی برخوردارند. برای این غرض 100 غزل از مواضع مختلف دیوان او انتخاب شد. در این غزلها 637 مورد تقابل دوگانه، یعنی در هر غزل تقریباً 4/6 مورد، دیده شد. این تقابلهای دوگانه در سه بخش واژگانی و لفظی (35%)، معنایی و فکری (54%) و ادبی (11%) دستهبندی شدهاند. زوجهای متقابل معنایی در اشعار حافظ بسامد بیشتری دارند. برخی از این زوجهای متقابل زیرشاخه مفاهیم کلانی است که در دیوان خواجه کاربرد بالایی دارند، تقابلهایی نظیر زهد و شادنوشی، نقص و کمال، تهیدستی و توانگری و... . حافظ ازطریق این تقابلها غزلهای خود را تشخّص خاصی داده و سبک شعری خود را از دیگران متمایز کرده است.
فروغ صهبا، محمدرضا عمرانپور، راضیه آزاد،
جلد 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده
این پژوهش داستان کوتاه فارسی را از دیدگاه نظریه روایتشناسی تزوتان تودوروف مطالعه کرده است. فرضیه جستار حاضر مبنی بر امکان وجود انواع گوناگونی از روابط میان پیرفتهاست. تصور میشود هر نوع رابطهای که میان پیرفتها برقرار شود کارکرد یا کارکردهایی داشته باشد. جهت بررسی این دو فرضیه هفت مجموعه داستان کوتاه فارسی از نویسندگان برجسته برگزیده شد. این مجموعهها از یکیبود و یکینبود جمالزاده بهعنوان سرآغاز این ژانر در ادبیات فارسی تا غریبهها اثر احمد محمود دورهای پنجاهساله را در برمیگیرد و جمعاً شامل شصتوسه داستان کوتاه است. در بخش اصلی مقاله مجموعه داستانهای گزینششده بهشیوه استنتاجی تحلیل و بررسی شد. درنهایت، با بهاثباترسیدن فرضیهها این نتیجه بهدست آمد که میان پیرفتهای روایات داستانی انواع گوناگونی از روابط مانند رابطه تقابلی، رابطه خاطرهای، رابطه پرسش و پاسخی و... وجود دارد که هریک کارکردهایی نظیر پیشآگاهی، برجستهسازی مضمون داستان، شرکتدادن نمایشی خواننده در خلق داستان، ایجاد حالت تعلیق و... دارد.
سهیلا حسینی، احمد منصوری رضی،
جلد 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده
در زیباییشناسی جدید توجه به شکل ظاهری شعر صرفاً برای بیان زیباییهای هنری آن کافی به نظر نمیرسد، به همین دلیل نوعی گرایش تطبیقی برای بررسی تأثّر ذوقی و شخصی شاعر از محیط اجتماعی شکل میگیرد که شناخت آثار ادبی را برمبنای تحقیق روانشناختی و جامعهشناختی ادبی استوار میسازد.
در این جستار با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از دانشهای میانرشتهای روانشناسی، جامعهشناسی و زبانشناسی به توصیف و نقد زیباییشناسی رنگ در شعر یکی از برجستهترین شاعران نوگرای تاجیکستان پرداختیم. فرزانه خجندی با تأثیرپذیری از رنگارنگی محیط فرهنگی ـ اجتماعی تاجیکستان و بهرهگیری کامل از رنگ، اندیشههای اخلاقی را به زیباترین شکل به تصویر کشیده و در عین بهرهگیری از رمزها و نمادهای رایج شعر فارسی، با خلق نمادهای نو و ترکیبسازیهای بدیع در حوزه رنگها به پرورش شکل زیبایی از سخن فارسی دست یافته است.
سلیم نیساری،
جلد 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده
بعضی کاتبان نسخههای خطی دیوان حافظ و ازآنجمله کاتبان سده نهم هجری در امر کتابت به سبب شتابکاری یا بیاهمیتدانستن نقطه درقالب کلمه، در قید نقطه در جای صحیح آن تسامح کردهاند یا آن را از قلم انداختهاند.
برای مصحح دیوان حافظ بهویژه هنگام استناد به ضبط نسخههای خطی این اشکال پیش میآید که کلمهای را که فرضاً نقطه حرف اول آن ساقط است نه میتوان در ردیف نسخههایی منظور کرد که در آن موضع یک فعل مثبت کتابت کردهاند و نه جزء آن گروهی که آن کلمه در آن نسخهها معرف یک فعل منفی است.
درضمنِ سه نمونهای که در این مقاله مطرح شده است، مشخص میشود که مصححان دیوان حافظ نتوانستهاند با پذیرش معنی و تفسیری معین از بعضی ابیات حافظ در کتابت آن کلمه محل اختلاف نیز به توافق برسند. مسئله انس و عادت با یک قرائت خاص یا جانبداری از متن یا یک چاپ ویژه، مانع از آن شده است که چنین توافقی ایجاد شود.
غلامرضا سالمیان، سید محمد آرتا، دنیا حیدری،
جلد 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده
رمان شوهر آهوخانم، اثر علیمحمد افغانی، هم از نظر شخصیتپردازی و هم از لحاظ بیان مسائل اجتماعی اثری پرحرکت، ممتاز و بالقوه و انعکاس واقعیتهای جامعه است. در میان آثار افغانی، این رمان بهدلیل تواناییاش در ارائه مسائل ویژهای از جامعه، در ادبیات داستانی ایران جایگاه و هویت معینی یافته است. وجود مهمترین مؤلفههای مکتب رئالیسم در رمان شوهر آهوخانم نشاندهنده تأثیرپذیری نویسنده این رمان از اصول و جنبههای مختلف آن مکتب است. کثرت شاخصهها و جنبههای رئالیستی در این رمانِ بلند گویای این نکته است که سبک و شیوه غالب نویسنده در پرداخت عناصر داستان رئالیستی است. افغانی کوشیده است ماجراها، شخصیتها و عناصر داستانش با اصول مکتب رئالیسم منطبق باشد و با استفاده از تجارب و مشاهدات عینی خود به «واقعیتنمایی» داستان دست یابد. نویسنده با ساختن شخصیتها و بیان دقیق رخدادهای اجتماعی، آیینه تمامنمایی فراروی خواننده مینهد تا بدانوسیله به رویدادها و معضلات جامعه خویش بنگرد. ازاینرو، سعی نگارندگان این جُستار بر این است تا با تکیه بر شاخصههای رئالیستی این اثر به تحلیل وقایع اجتماعی بپردازند و زوایای پنهان این وقایع را بازنمایند
غلامعلی فلاح، لیدا آذرنوا،
جلد 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده
کانون روایت در تحلیل شگردهایی که داستانپرداز در خلق داستانهای خود از آنها بهره میگیرد اهمیت فراوان دارد. زاویه دید، با درنظرگرفتن بسط معنایی خود در روایات مدرن، منظری است ویژه که راوی به یاری آن مؤلفههای زمانیـ مکانی، شناختیـ عاطفی و ایدئولوژیکی ِجهان داستانش را شکل میدهد و گاه با تغییر و ایجاد تنوع در زاویههای دید و عرضه دیدگاههای گوناگون، مخاطب را به خوانش متن فرامیخواند و درنتیجه تعامل میان راوی، شخصیت و خواننده، داستان روندی پویا مییابد. در داستان «رزم رستم و اسفندیار» راوی با بهرهگیری از کانونهای گوناگون و متغیر روایی، صحنهها، حوادث، شخصیتها، کنشها، اندیشهها و احساسات درونی و برونی آنان را به زیبایی و هنرمندانه دربرابر دیدگان ما به تصویر میکشد و با غیاب و حضور خود در پارههای داستان و درهمآمیختن دو شیوه نقل و نمایش، مخاطب را به حضور، ارزشگذاری و قضاوت فرامیخواند. گاه با روایت داستان از دریچه دید شخصیتها، بر القاء مؤثر و صمیمانه داستان میافزاید و از کانون بدون راوی یا از زبان شخصیتها به بیان آموزهها و جهاننگری ویژه خود میپردازد و درنتیجه زمینه برای طرح و تلاقی آرای گونهگون فراهم میآید و از این منظر روایت با بسیاری از روایات مدرنِ امروزی برابری میکند. تحلیل گوشههایی از این داستان میتواند نبوغ فردوسی را در خلق این شاهکار جهانی به نمایش بگذارد.
حبیبالله عباسی، نعیمه غفارپور،
جلد 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده
در این مقاله دو نوع رویکرد نقدی معرفی و سپس نمونههایی از این دو در ادبیات زمان مشروطه انتخاب و بررسی شده است. هدف این مقاله بررسی زمینههای نقدی در دوران مشروطه بود که در تاریخ ایران نقطه عطفی در گذار از سنت به مدرنیته محسوب میشود. رویکرد نخست، نقد درونگروهی، نوعی نقد است که در میان اعضای یک تشکل اتفاق میافتد؛ رویکرد دوم، نقد برونگروهی، نیز نوعی نقد است که در میان اعضای دو گروه متفاوت انجام میشود. تفاوت این دو نوع رویکرد در روش، وضعیتی کلی را از بسترهای نقد در دوران تحت مطالعه به دست میدهد. نمونهای که برای نوع نخست انتخاب شده است، انجمن دانشکده و دو عضوش محمدتقی بهار و عباس اقبال آشتیانی است. این گروه نماینده اندیشه نئوکلاسیسیسم است. نمونه نوع دوم انجمن دانشکده و در رأس آن بهار و مجله تجدد تبریز و تقی رفعت است که در آن گروه اخیر نماینده اندیشه رمانتیسم انقلابی است. روش انجام کار تحلیل مستقیم متون است. تحلیل مفاد دو نوع نقد بیانشده نشان داده است که در نقد درونگروهی در دوران مشروطه، برخورد ملایمتری نسبت به نوع برونگروهی رخ داده است و گاه تعصبات شخصی در روند انتقاد تأثیرگذار بوده است. در نوع اول، تفاوت در سلیقه و در نوع دوم، تفاوت در بنیان فکری مطرح بوده است. درصورتیکه حرکتهایی اینچنینی به جریان تبدیل میشدند، در روند نقد ادبیات و گسترش فضای انتقادی مثمر ثمر بودند، اما این دو حرکت بهتدریج متوقف شدند. از سوی دیگر نقد برونگروهی بهمثابه تقابل نئوکلاسیسیسم و رمانتیسم در ایران است
ارحام مرادی، نسیم عظیمیپور،
جلد 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده
دقایقالشعر ازجمله کتابهای فارسی در حوزه بلاغت است که در سده هشتم هجری تألیف شده است. این کتاب را پیشتر محمدکاظم امام منتشر کرده است. با بررسی دستنویسهای موجود این کتاب، تحریری تازه از آن یافت شد که حاوی اختلافات و اضافاتی مهم نسبت به صورت چاپی آن است. در این جستار با بررسی تفاوتهای تبارشناختی دستنویسهای این کتاب و با استفاده از برخی منابع کهن، آگاهیهایی تازه درباب مؤلف، مهدیالیه و محل تألیف کتاب عرضه میشود.
شهرت معرفت،
جلد 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده
بردگان، از نژادهای گوناگون، زن و مرد و سیاه و سفید، در جوامع و در میان طبقات اجتماعی مختلف حضوری انکارناپذیر داشتهاند. دراینمیان، نقش چشمگیر بردگان زنگی شایان توجه است. زنگیان که در آغاز نوبردگانی بیش نبودند و زندگی معیشتیـ اجتماعی بسیار سختی داشتند، اندکاندک همراه با تحولات جامعه و حضور در جوامع دیگر صاحب اندیشه و منزلت اجتماعی- سیاسی شدند و به عرصههای مختلف، ازجمله حوزه ادبیات، راه یافتند. پدیدآمدن حکایات تمثیلی متنوع و ضربالمثلهای فراوانی که زنگیان محور اصلی آناند گواه این مدعاست. در این نوشتار اهمیت حضور بردگان، ساخت واژگانی- دستوری زنگی، نژاد، خاستگاه و زمینههای زندگی اجتماعی و سیاسی زنگیان مورد توجه قرار گرفته است؛ سپس نمونههایی از ویژگیهای خوشایند و ناخوشایند زنگیان در شعر فارسی بیان شده است. بخش اصلی این نوشتار به بررسی و تبیین حکایات تمثیلی درباره زنگیان پرداخته است؛ حکایاتی که جلوههایی گوناگون از ویژگیهای جسمی- روحی زنگیان را به تصویر میکشد. برخی از این حکایات در دایره سنّت گرفتارند و برخی دیگر با گریز از سنّتها چهره متفاوتی از زنگیان را مجسم ساختهاند.
حامد نوروزی،
جلد 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده
متون فارسی- عبری متونی هستند که زبان آنها فارسی است، ولی به خط عبری به نگارش درآمدهاند. این متون در جوامع عبرانی ساکن ایران قدیم تألیف شدهاند. سابقه تألیف این متون به قرن سوم هجری و پیش از آغاز تألیف متون فارسی به خط عربی بازمیگردد. به این دلیل و دلایل دیگر مانند دوری جوامع عبرانی از جوامع مسلمان، زبان متون فارسی- عبری کهنتر از متون فارسی دیگر است و بسیاری از ویژگیهای آوایی، صرفی و نحوی دوره میانه را در خود حفظ کرده است. یکی از ویژگیهای دستوری مهمی که در متون فارسی- عبری حفظ شده است، کاربرد خاص حروف اضافه مانند ō و pa(d) به شیوه فارسی میانه است. برخی حروف اضافه مانند ’b’z نیز در متون فارسی- عبری معنایی جدید یافته است. برخی حروف اضافه نیز مانند ’zmr تنها در متون فارسی- عبری یافت میشود. ازآنجاکه این حروف اضافه در فارسی نو رسمی وجود ندارند و در دوره اسلامی تنها در متون فارسی- عبری یافت میشوند، بررسی آنها میتواند سیر تحول این حروف را از دوره میانه تا دوره نو آشکار سازد. در این مقاله خواهیم دید که حروف اضافه فارسی- عبری که از دوره میانه باقی ماندهاند، چگونه تحت تأثیر حروف اضافه فارسی نو رسمی قرار میگیرند و بهتدریج حروف اضافه فارسی نو جایگزین حروف اضافه فارسی میانه و فارسی- عبری میشوند.
یدالله بهمنیمطلق، بهزاد مروی،
جلد 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده
یکی از مسائل جدیدی که در رمان نیاز به بررسی و پژوهش دارد، رابطه زبان و جنسیت است. در این مقاله، که پژوهشی بینارشتهای است، پژوهندگان قصد دارند با تکیه بر مطالعات زبانشناسی اجتماعی ـ بهویژه نظریه لیکافـ رابطه زبان و جنسیت را در رمان شبهای تهران بررسی کنند تا از این رهگذر تأثیر جنسیت نویسنده بر زبان رمان و میزان موفقیتش در ایجاد زبانی متناسب با جنسیت شخصیتها معلوم شود. برای این منظور زبان زنان و مردان رمان براساس متغیرهایی چون کاربرد زبان معیار، جملات آمرانه، قطع کلام، مکالمههای مشارکتی و رقابتی و درنهایت قاطعیت و انقیاد بررسی شد. یافتهها نشان میدهد زبان شخصیتها تحت تأثیر جنسیت نویسنده است. معیارهای زبان زنانه با فراوانی بیشتری تکرار شده و نویسنده از بسیاری جهتها توانسته است زبانی متناسب با جنسیت شخصیتها ایجاد کند. عدم تناسب برخی متغیرها با معیارهای زبانشناختی، تاحدودی به گرایشهای فمینیستی نویسنده مربوط است.