[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
380 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

مریم حسینی، نسیرین شکیبی‌ممتاز،
جلد 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده

یکی از مهم‌ترین مراحل در سفر قهرمان مطابق نظر ژوزف کمپبل (1904-1987) در اسطوره‌ها، افسانه‌‌ها و قصه‌های عامیانه مرحله جدایی است. جدایی به‌طور معمول با دعوتی غیبی یا ندایی روحانی یا دیدن خوابی که حجمی ‌‌از نمادهای کهن‌الگویی را در خود دارد پدید ‌می‌‌آید. خواندن و تقاضای پدر، پیر یا پیامبر، یا دریافت ندای هاتف غیبی، شیفتگی بر تصویر یا نقاشی‌ای از دختری زیبارو که گاهی پری‌زاده نیز هست یا عشق به ثروت و قدرت، بسیاری اوقات دلایل سفر آیینی قهرمان در داستان‌ها را رقم ‌می‌‌زند. در این مقاله درکنار برشمردن نمونه‌های گوناگون دعوت در داستان‌ها، به بررسی دلایل روان‌شناختی آنها ‌می‌‌پردازیم. ازنظر زیگموند فروید (1856-1939) و به‌تبع او یکی از شاگردانش، برونو بتلهایم (1903-1990)، نقصان و کمبود یا آرزو و میلی در روان قهرمان داستان موجب حرکت و سفر او ‌می‌‌شود که با گذر از این مرحله، قهرمان شرف رسیدن به مرحله تشرّف را پیدا ‌می‌‌کند. فروید و رانک این تحول را مربوط به دوره نخست زندگی فرد ‌می‌‌دانند؛ درحالی‌که موضوع اتحاد خودآگاهی و ناخودآگاهی در آرای کارل گوستاو یونگ مربوط به نیمه دوم زندگی قهرمان است و جوزف کمپبل هم به تبع یونگ بر آن صحه ‌می‌‌نهد.


حبیب‌الله عباسی، مینودخت هاشمی،
جلد 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده

ابوبکر شبلی (334- 247 ه&zwj.ق) عارف بزرگ و نام‌آور حوزه تصوف بغداد است که با وجود صفت‌های برجسته در سلوکِ عارفانه‌اش، بیشتر به جنون و شوریدگی شناخته شده است و همین آشفتگی عاملی شده تا از مجانین سده‌های درخشان تصوف اسلامی خوانده شود. کسانی که پس از او سعی در نمایاندن شخصیت بزرگ او داشته‌اند، با وجود جنونِ هنجارشکن و غیرمتعارفش، خرد پنهانی و نگاه دگرگون عرفانی او را نیز انکار نکرده‌اند. از‌این‌رو، اندکی تأمل در بررسی شخصیت و سلوک عارفانه شبلی و درنگ و دقت‌نظر در علت‌های جنون این عارف صاحب‌سبک، ما را به گشودن دریچه‌های تازه و وسیع‌ برای آشنایی با صورتِ حقیقی و متفاوت او رهنمون خواهد شد. در این نوشتار، تلاش کرده‌ایم نکته‌ها و دقایقِ طریقت او را بررسی کنیم و در پایان تبیین کنیم که چگونه شبلی از جنون به‌مثابه نقابی برای رسیدن به معرفت حقیقی بهره جسته است.


جلیل‌الله فاروقی هندوالان، سیده ناهید حسینی،
جلد 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده

در این پژوهش، استعاره­های هستی­شناختی در کارآواهای خراسان جنوبی در دو بخش "انسان به‌مثابه حوزه مبدأ" و "غیرانسان به‌مثابه حوزه مبدأ" بررسی می‌شوند. اهمیت مقاله حاضر از این نظر است که اغلب پژوهش‌های انجام‌شده در زمینه کارآوا، پژوهش‌هایی مردم‌شناسانه و درجهت معرفی فرهنگ ملی‌ـ محلی و با تأکید بر جنبه موسیقیایی بوده است و در هیچ‌کدام، با نگاه زبان­شناختی و به‌طور خاص ازمنظر این مقاله به مقوله کارآوا پرداخته نشده است. ضرورت انجام این تحقیق این است که با گذر از نسل گذشته و رشد روزافزون فناوری دیری نخواهد پایید که مسائل مربوط به کار سهم کمتری در فکر و ذهن افراد داشته باشد و این بخش از فرهنگ عامه به فراموشی سپرده شود. بنابراین لازم است این فرهنگ شفاهی و غنی معرفی و ثبت شود. داده‌های پژوهش حاضر ازطریق بررسی منابع کتابخانه­ای موجود در زمینه فرهنگ خراسان جنوبی و نیز مراجعه حضوری به روستاهایی در استان خراسان جنوبی به دست آمده است. هدف مقاله حاضر این است که با توجه به ادعای نظریه لیکاف و جانسون درباره استعاره که آن را امری ذهنی می‌دانند و نه زبانی، نشان دهد که چگونه این تصویرسازی­های ذهنی در آواهای روستایی برخاسته از تجربه‌های عینی روستاییان است.


راضیه فولادی سپهر، عباس ماهیار،
جلد 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده

تأثیر بسیار آسمان و آنچه در اوست بر سرایندگان و هنرآفرینان ایرانی سبب شده است تا در شعر فارسی برای توصیف آسمان، خورشید، ماه و ستارگان و دیگر اجرام فلکی تعبیرهای زیبایی به وجود آید که همه روشن‌کننده قدرت شگرف سخن‌پردازان ایرانی در آفرینش واژه‌هایی سرشار از ذوق و هنری کم‌نظیر است.
در نوشتار حاضر سعی بر این است که چگونگی کاربرد اصطلاحات خاص نجو‌می ‌‌در سخن انوری تحت بررسی و تحقیق قرار گیرد و نوآوری این شیوه در عین استحکام و صلابت در سخن او کاویده شود. بدین‌سبب، علاوه‌بر نمایاندن هنر تصویرگری کلا‌می ‌‌و خلاقیت‌های مفهو‌می ‌‌او، به گره‌گشایی برخی ابیات پیچیده او نیز پرداخته‌ایم.


علی محمدی، نوشین بهرامی‌پور،
جلد 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده

روایت­شناسی که از دستاوردهای ساخت‌گرایی برای ادبیات است، به منتقد یاری می­رساند تا با بررسی نقش هر کارکرد و کنش در ساختار روایت، داستان­های گوناگون را در دو سطح داستان و کلام تحلیل کند. در سطح داستانی منتقد می­تواند با کنارنهادن تفاوت‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی به کشف همانندی ازنظر رویدادها، شخصیت­ها و زمینه­ها دست یابد. داستان­های شاهنامه: «زال و رودابه» و «بیژن و منیژه» با نمایش‌نامه «رومئو و ژولیت» اثر شکسپیر ازاین‌منظر درخور مقایسه و ارزیابی است. هرسه روایت دلدادگی عاشقانی را بیان می­کنند که از دو خاندانِ غیردوست هستند و دشواری­هایی در راه وصال آنها وجود دارد. با استفاده از این سطحِ تحلیل می­توان پی‌برد که سرنوشت قهرمانان این سه روایت معلول چه کنش­ها و کارکردهایی است.
در سطح کلامِ روایت (گفتمان) می­توان موقعیت فردوسی و شکسپیر را در جایگاه راوی مشخص کرد و با تحلیل زبان در بافت، جهان­نگری آنان را در متن جست‌وجو کرد. بنابر روش تحلیل گفتمان و رمزگانِ روایت می­توان به ارزش­ها، باورها و فرهنگ نهفته در روایات پیش‌گفته رسید.


عفت نقابی،
جلد 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده

مقوله پایندانی از مباحث اصلی کلا‌می ‌‌سده‌های نخستین اسلا‌می ‌‌است که همواره محل اختلاف و نزاع متکلمان بوده و خود به دنبال مسئله جبر و اختیار و مباحث کلا‌می ‌‌دیگری چون تقدیر، عدل، رؤیت و... دربین مسلمانان مطرح شده است و داغ‌شدن مناقشه‌های کلا‌می ‌‌را بین معتزله و اشاعره و بعد‌ها شیعه درپی داشته که به کندوکاو درباره این مسئله و طرح آراء منجر شده است. در این مقال برآنیم که پس از بحثی کوتاه درباره چگونگی تکوین آن و مقایسه آرای بزرگان این فرق درباره پایندانی، به نمود آن در شعر فارسی به‌ویژه بین شاعران عارف‌مسلک و برجسته سده‌های ششم و هفتم مانند سنایی، عطار، مولوی و سعدی بپردازیم و رویکرد آنها را به این مسئله نشان ‌‌‌دهیم.


سجاد آیدنلو،
جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

یکی از منظومه‌های پهلوانی تا امروز ناشناخته ادبِ حماسی ایران زرین‌قبانامه است که در سه دست‌نویسِ موجود از آن با نام‌های شاهنامه اسدی، رستم و سلیمان و زرین‌قبای هفت‌لشکر معرفی شده است. سراینده شیعی متن ناشناس است و بنابر قراینی اثر خویش را در عصر صفویان و در شصت‌سالگی ـ و شاید یکی‌دو سال پیش و پس‌ـ به نظم درآورده است. داستان منظومه در زمان پادشاهی کیخسرو در ایران و پیامبری حضرت سلیمان(ع) روی می‌دهد و با آمدن فرستاده سلیمان(ع) به نام زرین‌قبا، که در پایان معلوم می‌شود نوه رستم است‌ـ به دربار ایران و دعوت ایرانیان به پذیرش کیش سلیمان(ع) آغاز می‌شود. بعد از آن روایات متعدد و بسیار متنوعی به شیوه داستان در داستان در 23133 بیت نقل می‌شود که شخصیت‌های اصلی آنها غالباً زرین‌قبا و دیگر پهلوانانِ رستم‌نژاد هستند. ساختار و موضوعِ این روایات نقالی‌ـ عامیانه است و ناظم ناشناس در عین تأثّراتِ زبانی و بیانی گوناگون از شاهنامه نهایتاً منظومه‌ای میان‌مایه عرضه کرده است که واژه‌ها و گزاره‌های ویژه نقّالی نیز در آن دیده می‌شود. در این مقاله در هفت بخش، ذیل عنوان‌ها و موضوع‌های نام منظومه، سراینده، زمان نظم، موضوع، مأخذ، کیفیت نظم و برخی ویژگی‌های سبکی به معرفی این متنِ تقریباً گم‌نام و ناشناخته پرداخته‌ایم تا علاقه‌مندان با یکی از بلندترین منظومه‌های پهلوانی پس از شاهنامه آشنا شوند.


حسین بیات، عسگر عسگری حسنکلو،
جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

رمان شب هول، که به‌دلیل انتشار در بحبوحه انقلاب اسلامی با اقبال زیادی مواجه نشده است، ازنظر ساختاری و تکنیکی نوآوری‌هایی دارد که آن را در جایگاه درخورتوجهی نزد خوانندگان، داستان‌نویسان و منتقدان قرار می‌دهد. به‌دلیل پیچیدگی روایت و دشوارخوانی این رمان، در معدود نقدها و تحلیل‌های منتشرشده اختلاف‌نظرهایی درباره کیستی راوی و ترتیب زمانی روایت‌های مختلف داستان دیده می‌شود. این مقاله رمان شب هول را با تمرکز بر روایت ذهنی و زمان داستانی بررسی کرده و با تمرکز بر مهم‌ترین ابهام‌های مربوط به زمان و روایت و ترتیب حضور شخصیت‌ها در داستان نشان داده است که مؤلف در این رمان آگاهانه قصد داشته اثری با شاخصه‌های رمان نو بیافریند و با سلب اعتماد خواننده و ایجاد ابهام و تردید در ذهن او، بینش فلسفی خود را، که متأثر از زندگی در دوران مدرن است، منعکس سازد. با درنظرگرفتن ویژگی‌های رمان نو و دیگر جریان‌های مدرن رمان‌نویسی می‌توان تناقض‌ها و پیچیدگی‌های این رمان را که موجب خطای منتقدان در تحلیل این اثر شده‌اند توضیح داد.


سیاوش حقجو، مسعود اسکندری،
جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

استعاره یکی از مهم­ترین ابواب علم بیان، دست‌کم در معنای کلاسیک آن، به‌شمار می‌آید. تعریف استقراریافته امروز آن، که مبتنی است بر مجازی که علاقه آن مشابهت باشد، حاصل تلاش­ بزرگ­مردانی چون عبدالقاهر جرجانی و ابویعقوب سکاکی است که توانستند این نظریه را در بلاغت اسلامی پایه­گذاری کنند و تکوین دهند. نظریه استعاره جرجانی که ماهیتاً حاصل ژرف­نگری در آثار پیشینیان اوست نشان­‌دهنده بینشی کارکردگرا به استعاره است. دید قرآن‌شناسانه بلاغت‌نویسان نخستین، که جرجانی را می­توان آخرین حلقه این طیف از محققان دانست که با نگاهی ویژه به قرآن به بررسی مسائل بلاغی می‌پرداختند، باعث می­شد تا از اجزای زبان توقع ایفای نقش­های مهم در قرائت آیات قرآن، و به‌طور کلی، متون ادبی داشته باشند. نظریه استعاره جرجانی پس از رسیدن به سکاکی در مفتاح­العلوم به‌رغم دقت زیاد و داشتن چهارچوب مستحکم بازتابی دیگر دارد؛ نگرش ادیبانه سکاکی باعث می­شود تا لزوم درنظرگرفتن کارکرد برای استعاره به دست فراموشی سپرده شود، حال آنکه جرجانی با بینشی عمیق به نقش­ اجزای زبان در متن دقت می­کند. مقایسه آثار جرجانی و سکاکی با یکدیگر نشان می­دهد که این دو، نه‌تنها در این مورد اخیر، بلکه در موارد دیگری نیز اختلافاتی دارند. پژوهش حاضر به بررسی این اختلافات خواهد پرداخت و اختلاف این دو را در تعریف، ماهیت، و روش برخورد با استعاره نشان خواهد داد.


حسن ذوالفقاری،
جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

یکی از بن­مایه­های داستان­های عاشقانه جنگجویی معشوق است. در تاریخ اسطوره­ای و افسانه­ای ایران نام زنان و معشوقه­هایی چون گلشاه، سروخرامان، گردآفرید، عذرا و سنمبر را می­یابیم که درکنار عاشقان خود به صحنه نبرد آمده و چون مردان جنگجو از آنها دفاع می­کردند. این آثار بازمانده حماسه­های بزرگ یا بازآفرینی آنهاست و چنان در رمانس‌های عیاری و عاشقانه بسامد دارند که به‌صورت بن­مایه درآمده­اند. در این مقاله می‌کوشیم درکنار معرفی این منظومه­ها و معشوقان آنها، کنش­های این زنان جنگجو را نشان دهیم و معلوم کنیم که معشوقان در تمام منظومه­ها منفعل نبوده­اند.
ده داستان­ تحت بررسی در این مقاله عبارت‌اند از: بانوگُشَسْب‌ْ‌نامه، رابعه و بکتاش، سهراب و گردآفرید، شاهدخت ایرانی از هزارویکشب، حیدربیک و سمنبر، قهرمان قاتل، گردیه و خسرو پرویز، ورقه و گلشاه، وامق و عذرا، همای و همایون.


مریم سیدان،
جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

نقد روان‌شناختی برپایه دیدگاه‌های روان‌شناسانی نظیر فروید و یونگ بنیان نهاده‌ شده است، اما لزوماً به نظریات این دو تن محدود نمی‌شود. آنچه در این رویکرد حائز اهمیت است، تسلط منتقد بر نظریه‌های روان‌شناختی و استفاده مناسب از آنها برای بازخوانی متن و عرضه معنای جدیدی از آن است. «اسماعیل شجاع» عنوان داستان کوتاهی است از هوشنگ مرادی کرمانی. موضوع اصلی داستان جزو مباحث مرکز توجه در علم روان‌شناسی است: فوبیا یا ترس شدید در دوران کودکی. نگارنده کوشش کرده است با توجه به نظریه‌های روان‌شناختی رایج در زمینه بیماری فوبی متن داستان را بازخوانی کند: نخست، بیماری فوبی تعریف و نشانه‌های آن بیان شده است. سپس درباره انواع آن، علت‌های ابتلا به این بیماری و راه‌های درمان آن سخن رفته است. سرانجام، این موارد به‌تفکیک در داستان بررسی شده‌اند. در پایان مقاله، نویسنده با بیان دلایلی، بخش‌هایی از این داستان را برای درمان کودکان مبتلا به فوبی، در ضمن فرآیند قصه‌درمانی، مناسب تلقی کرده است.


علی صفایی، علی علیزاده جوبنی،
جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

در این مقاله، شعر "حرف آخر" از احمد شاملو هدف تحلیل گفتمانی قرار گرفته و در ساحت مؤلفه‌های ادبی شعر، آنها که ازطریق طنزآفرینی، مقاصد گفتمانی را پیش می‌برند، بررسی شده‌اند. بدین‌منظور نخست در سطح خرد، یکایک جملات متن شعر ازنظر ساخت وجهی برپایه الگوی فرشیدورد بررسی و ذیل ده‌گونه دسته‌بندی و شمارش شده‌اند. سپس در سطح کلان، عناصر گفتمانی شعر برپایه الگوی "هالیدی و حسن" تحت بررسی قرار گرفته‌اند تا چشم‌انداز دقیقی از ساختار انسجامی متن در بازتاب مقاصد گفتمانی نشان دهند. نتایج تحلیل خرد و کلان به‌صورت جدول‌های بسامدی استخراج و چکیده جدول‌ها در متن مقاله گنجانده شده است. سپس عوامل ادبی که به‌طور عمده در این شعر برای طنزآفرینی به خدمت گرفته شده‌اند نیز به‌منزله مؤلفه‌های گفتمانی تحلیل شده‌اند. این پژوهش نشان می‌دهد شعر مزبور مبتنی بر تقابل گفتمانی است و بی‌آنکه به منطق گفتمان وفادار باشد، از مؤلفه‌های گفتمانی و ادبی به‌ویژه مؤلفه‌های طنزآفرین برای تثبیت و تقویت گفتمان همسو و نقض گفتمان معارض بهره گرفته است.


ذوالفقار علامی مهماندوستی، نسرین شکیبی ممتاز،
جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

درفش شاهان و پهوانان در شاهنامه و دیگر متون حماسی از جهت نشان‌مندی‌های نمادین و دلالت­های آیینی بسیار ارزشمندند. نشانه­های نمادین بر پیکره درفش­ها و ویژگی­های آنها در تحلیل مختصات فردی­، اجتماعی و نیز ویژگی‌های درونی و روانی خداوندگاران آنها، با توجه به مطالعات توتمیسم، اهمیت می­یابد. این بینش نمادگرایانه به انگاره­ها، از عمق نگاه فردوسی به‌مثابه پردازنده حماسه ملی، در آفرینش قهرمانان یا بازآفرینی‌شان و جایگاه و کارکرد ابزار وابسته به آنان همچون سلاح، درفش، اسب و سراپرده، درجهت تبیین آرمان‌های حماسه خبر می­دهد. در شاهنامه، هم‌خوانی این رمزگان­ها و فرهنگ ورای آنها از قدرتی نشانه­شناختی و کهن­الگویی بهره می­برد و بر مرکزیت و محوریت صفت یا صفاتی در دارندگان آنها دلالت دارد. ازاین‌رو، هر نقش و انگاره‌ای همچون نقش­های طبیعی اجرام سماوی مانند خورشید و ماه و نیز نمادهای حیوانی اعم از نقش اژدها، شیر، گرگ، ببر، عقاب و توجه به برجستگی برخی رنگ­ها همچون سیاه و بنفش در این درفش­ها، شبکه درهم­تنیده­ای از مؤلفه­های قوم‌شناختی را رقم می­زنند که واکاوی آنها ظرافت­های روان­شناسیک هرکدام از شخصیت­ها را با توجه به جایگاه حماسی­شان آشکار می­کند. برای دست­یابی به این منظور توجه به فرهنگ­های مختلف نمادها و نقش هریک از نشان­واره‌ها در فضای حماسه، با توجه به چرخش­های معنایی آنان در طول زمان اهمیت تازه­ای پیدا می­کند. گفتنی است که شیوه تحقیق در این مطالعه تحلیلی‌ـ­­توصیفی است.


رضا غفوری،
جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

یکی از رویدادهای مهم دوره ساسانیان جنگ‌های پیروز با هپتالیان است که با وجود تلاش‌هایی که ایرانیان در این پیکار‌ها از خود نشان دادند سرانجام شکست سختی از هپتالیان خوردند و ناچار پیامدهای زیادی را متحمل شدند. پیروز که پادشاهی خودکامه بود برای جبران نخستین شکست خویش، بار دیگر به نبرد هپتالیان رفت اما نه‌تنها کاری از پیش نبرد، بلکه جان خود را نیز از دست داد. پس از این شکست‌‌ها هپتالیان مدت‌های طولانی در امور سیاسی ایران دخالت ‌کردند تا اینکه سرانجام در دوره پادشاهی انوشیروان از میان رفتند. بااین‌حال خاطرات تلخ این شکست‌‌ها هرگز از ذهن ایرانیان پاک نشد. بنابراین چندی بعد، ایرانیان برای حفظ آبرو برخی واقعیت‌‌ها را تغییر دادند و داستان‌هایی از خود ساختند که برپایه یکی از مهم‌ترین آنها، پهلوانی به نام سوفرا به جنگ هپتالیان رفت و سرانجام آنان را به‌سختی شکست داد و آنچه را از ایرانیان نزد هپتالیان به غنیمت مانده بود بازگردانید. به احتمال زیاد این روایت‌های ساختگی در بیشتر خدای‌نامه‌های دوران ساسانیان وجود داشته و ازآنجا به تاریخ‌های دوران اسلا‌می ‌‌نیز راه یافته است.
در این مقاله نخست به بررسی روایات‌ شاهنامه درباره جنگ‌های پیروز و سوفرا با هپتالیان و دیگر روایت‌های تاریخی می‌پردازیم؛ سپس اساسی‌‌ترین تحریفاتی را که در دوره ساسانیان وارد خدای‌نامه‌‌ها شده است نشان می‌دهیم.


غلامعلی فلاح، فرزاد بالو،
جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

نظریه‌پردازان روایت، با تفکیک میان روایت‌های داستانی کلاسیک و مدرن، براین باورند که روایات داستانی کلاسیک، غالباً بر ویژگی‌هایی چون مؤلف‌محوری، تک‌ارزشی و تک‌ساحتی‌بودن معنا، پایان بسته و غیره استوارند و درمقابل, روایت‌های داستانی مدرن مؤلفه‌هایی چون مخاطب‌محوری، پایان باز، چندساحتی‌بودن معنا و غیره را در بطن خود می‌پرورند. اگرچه ظاهراً بلاغت کلاسیک برپایه اعتقاد سنتی به معنی قطعی کلام بنا نهاده شده بود و هدف نهایی خوانش متن، وصول به معنی و مقصود مؤلف قلمداد می‌شد، این داوری با نگاهی به شاهکارهای ادبی کلاسیک سخت مناقشه‌آمیز می‌نماید. شاهنامه فردوسی از آن جمله است. چراکه فردوسی با بهره‌گیری از عناصر اسطوره‌ای و رمزی که اساساً در بلاغت کلاسیک جایی نداشتند، ضمن آنکه از تصلب چهارگانه عناصر بیانی حاکم فراتر می‌رود، به مخاطب هشدار می‌دهد که در مواجهه با داستان‌های اساطیری خود را مخاطب راوی و پوسته ظاهری روایات داستانی نبیند، بلکه مخاطب را تا مخاطب روایت برمی‌کشد و با گنجاندن عناصر اسطوره‌ای و رمزی متنی باز و گشوده دربرابر دیدگان خوانندگان می‌گشاید و امکان تأویل‌های متکثر را فراهم می‌آورد. بنابراین، نه‌تنها خودش به تأویل پاره‌ای از این داستان‌ها می‌پردازد، بلکه پس از او نیز عارفان و فیلسوفان و شاعران بسیاری تا دوره معاصر به این دسته از داستان‌ها رویکرد تأویلی داشته‌اند. این مقاله طرح و شرح این ماجرا خواهد بود.


خسرو قلیزاده، سحر نوبخت فرد،
جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

نظریه تکامل شخصیت یونگ با همه اهمیتش، در مقایسه با ادبیات فارسی بسیار نوپا است. با‌این‌حال از زمان ارائه به‌منزله معیار جدید نقد روان‌شناختی در حوزه ادبیات رونق بسیاری یافت. ازطرف دیگر یکی از مهم‌ترین مضامین ادبیات حماسی فارسی داستان هفت‌خان رستم و همچنین اسفندیار است که با وجود شهرت و اهمیتشان تاکنون ازمنظر روان‌شناسی یونگ هدف نقد قرار نگرفته­اند.
هدف پژوهش حاضر اعتبارسنجی نظریه مزبور در نقد روان‌شناختی این دو هفت‌خان به‌مثابه دو روایت گران­سنگ ادب فارسی است. از این منظر، مقاله پیش‌رو تلاش می‌کند تا با توسل به نظریه تکامل شخصیت یونگ بر اهمیت ارتباط موجود میان مضمون هفت‌خان و مکتب روانشناسی یونگ تأکید ورزد. 
این پژوهش به بررسی و تحلیل هریک از ارکان تشکیل‌دهنده نظریه یونگ، یعنی کهن­الگوهای سایه، آنیما، آنیموس، پرسونا و... در هفت‌خان رستم پرداخته و سپس کیفیت وقوع آنها را در هفت‌خان اسفندیار مدنظر قرار می­دهد. برای رسیدن به نتیجه بهتر مفاهیم کلیدی هفت‌خان از دیدگاه روان‌شناسی یونگ رمزگشایی شده است. نتیجه تحقیق مشخص کرد که تمام ارکان نظریه یونگ به‌وضوح، ترتیب و در برخی موارد صورت مکرر در هفت‌خان رستم دیده می­شوند. برخلاف هفت‌خان رستم، این الگو در هفت‌خان اسفندیار از نظم مشخصی برخوردار نیست و در پاره­ای موارد به صورت تلویحی به آن نگریسته شده است. نیز می­توان به فقدان کهن­الگوی «آنیموس» در طرحواره هفت‌خان اسفندیار اشاره کرد.


فریده وجدانی،
جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

بازگوکردن یا خواندنِ داستان، قصه، روایت و غیره در مجالس سابقه‏ای بس کهن در تاریخ فرهنگی ایران زمین دارد. قِسمی از این سنت در روزگار فردوسی نیز رواج داشته و به‌صورت شاهنامه‏خوانی ظهور می‏یافته ‏است. حکیم توس با علم به این موضوع و امیدی که به خوانش نامورنامه خویش ‏داشته است، در به‏کارگیری برخی واژگان که بر مفهوم "صدا" دلالت دارند بسیار هنرمندانه رفتار کرده و از این طریق اسباب فزونی اشتیاق شنوندگانِ شاهنامه را فراهم آورده است.
پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی‌ـ تحلیلی نشان می‏دهد که فردوسی برای القای مفهوم "صدا" واژگانی را برگزیده است که یا دامنه معنایی بسیار فراخی داشته‏اند،  یا خود درصدد گسترده‏سازی دامنه معنایی ‏آنها برآمده‏ است و بدین‌ترتیب هنگام به‏کارگیری این واژگان، ضمن آنکه تمام حواس شنونده را به یافتن منبع تولید "صدا" یا همان مصداق معطوف کرده است، تعلیق و انتظاری خُرد و کوتاه پدید آورده است که وقتی قرینِ آشنایی‏زدایی می‌شود، بر زیبایی و جذابیت سروده او می‌افزاید.
نویسنده با اذعان به اینکه شیوه واژه‏گزینی فردوسی که در این مقاله محل بحث قرار گرفته ‏است یگانه‌شیوه‏ای نیست که به انتظارآفرینی و گوش‏سپاری به شاهنامه‏خوانی می‏انجامد و سراینده نامورنامه ایرانیان برای انتظارآفرینی در این مجموعه عظیم شگردها دارد، بر آن است تا به بازنمایی جزئی از توانایی و خلاقیت فردوسی بپردازد که طی قرن‏های متمادی در گیرایی کلام شاهنامه‏خوانان نیز تأثیرگذار بوده است، ولی تاکنون هدف توجه و بررسی قرار نگرفته است.


محمد مهدی زمانی، نعمت‌الله ایرانزاده،
جلد 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده

رابعه بنت کعب قزداری، براساس اسناد موجود، نخستین شاعر زن پارسی­گوی است. پژوهش­ها درباره او بیشتر به زندگی او معطوف بوده تا شعرش. نگارندگان در این پژوهش با روشی زبان­شناختی، یعنی تحلیل حوزه­های معنایی، به بررسی علمی شعر او می­پردازند. نظریه حوزه­های معنایی یکی از نظریات برجسته در معنی­شناسی ساختگراست، که خود زیرمجموعه زبان­شناسی ساختگرا قلمداد می­شود. تحلیل حوزه­های معنایی شعر رابعه گامی­ است به سوی سبک­شناسی لایه­های فکری او. در این پژوهش چندوچون آن دسته از حوزه­های معنایی شعر رابعه که بالقوه مشخصه سبکی­اند آشکار می­شود. از قِبَل این فرآورده، زنانه یا مردانه‌بودن زبان رابعه، عارفانه یا غیرعارفانه‌بودن شعر او، و متمایزبودن یا نبودن وصف عشق در شعر او در مقایسه با شعر هم­عصرانش نیز مشخص می­شود.


یداله جلالی پنداری، سکینه عباسی،
جلد 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده

بن‌مایه کلان "در کوزه (خم) افتادن (انداختن)" و شکل دگردیسی‌یافته آن، که ریشه در آیین‌های کهن ایرانی دارد، یکی از تصاویر رایج در اشعار و قصه‌ها و حتی ضرب‌المثل‌های ادب فارسی است اما به‌علت فراموش‌شدن آیین‌های مربوط به آن، منشأ این تصاویر ناشناخته مانده است. در مقاله حاضر بخشی از قصه‌ها و ضرب‌المثل‌ها و صورخیال ادب فارسی را، که حامل این آیین هستند، تحت بررسی قرار داده‌ایم. حاصل کار نشان می‌دهد که ادبیات به‌طور غیرمستقیم، نگهدارنده و حافظ شعائر و آداب و رسوم بی‌شماری نظیر این آیین است. همچنین گاهی همبستگی کامل میان آیین و تصویر ادبی وجود دارد و گاهی شعائر و آیین‌ها ازنظر صورت یا محتوا، متأثر از نفسانیات شاعر و عوامل خارجی تغییر یافته و دگرگون شده‌اند.


حسین حیدری، حسین قربانپور آرانی،
جلد 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده

حکیم سنایی غزنوی (ف532) یکی از اندیشمندان دوران‌ساز و ازجمله تأثیرگذارترین سرایندگان شعر تعلیمی عرفانی است که همواره شاعران و عارفان این دیار به ذهن و زبان او اقتدا کرده‌اند.
در این نوشته کوشیده‌ایم تا با تتبع نسبتاً جامع در دیوان و حدیقه، آرای سنایی را درباب تشبیه و تنزیه، قدم و حدوث، توقیفی‌بودن یا نبودن اسما و صفات خداوند و غرضمندی حضرت حق در آفرینش هستی تبیین کنیم و با مواضع فِرق مشهور کلامی بسنجیم. ازاین‌رو، ابتدا دیدگاه پیشوایان اشاعره، معتزله، ماتریدیه، کرامیه و شیعه امامیه درباب مسائل مزبور نقل و سپس آرای حکیم غزنه در این موارد طبقه‌بندی و تحلیل شده است.
تحقیق نشان می‌دهد که سنایی در اثبات مدعیات خود در آثارش از متون اسلامی و معارف عقلی زمانه خود بهره گرفته، درباب خداشناسی رویکردی تنزیهی و حتی سلبی داشته و مواضع اوـ برخلاف دیدگاه رایج‌ـ با آرای اشاعره، کرامیه و اهل حدیث به‌کلی متفاوت بوده و با باورهای معتزله، شیعه و ماتریدیه همسویی بسیار دارد.



صفحه 7 از 19     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4666