380 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
کامین عالیپور، میرجلالالدین کزازی،
جلد 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده
در این پژوهش، به تبیین انگیزههای «غیریتسازی»، «برجستهسازی» و «بهحاشیهرانی» در بعضی از رباعیات خیام، که این ویژگیها در آنها برجسته است، پرداخته شده است. غیریتسازی یکی از روشهای دستیابی به انگیزههای پنهان در ورای متون ادبی است که ازطریق تحلیل گفتمان متن با جامعهشناسی و علوم سیاسی در پیوند مستقیم است. در هر گفتمان براساس «منطق همارزی» و «منطق تفاوت» میتوان به تبیین روابط غیریتسازانه موجود در متون ادبی پرداخت؛ بدینمعنی که در هر گفتمان، یک قطب مثبت باعنوان «ما» و با هویت «خودی» برجسته میشود و دربرابر آن، قطب منفی دیگر، باعنوان «آنها» و با هویت «دیگری» بهحاشیه رانده میشود. در این پژوهش از روشهای تحلیل گفتمان سیاسیـاجتماعی لاکلا و موفه و همچنین روش تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف استفاده شده است.
تجزیه و تحلیل دادهها در این پژوهش بهصورت توصیفی و تحلیلی است. خیام در تعدادی از رباعیات خود از این شیوه برای ابراز مقاصد خود بهره برده است. با تبیین و توصیف این موارد به این نکته پی خواهیم برد که چرا و بنابر چه دلایلی خیام درپی نوعی قطبیتسازی در رباعیات خود بوده است و نیز درخواهیم یافت که خیام، علاوهبر طرح دیدگاههای فلسفی در رباعیات، چگونه درصدد ابراز انگیزههای سیاسی و انتقادی ورای گفتمانهای خود بوده است.
ذوالفقار علامی، مائده اسدالهی،
جلد 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده
داستان تراژیک سیاوش یکی از داستانهای بسیار مهم و درخور توجه شاهنامه فردوسی است. در مقالۀ حاضر، این داستان ازمنظر تحلیل انتقادی گفتمان برپایۀ الگوی کنشگران اجتماعی ونلیوون بررسی شده است تا مشخص شود کارگزاران اجتماعی در آن چگونه بهتصویر کشیده شدهاند و فردوسی با توجه به کارکرد منحصربهفرد شاهنامه چگونه گفتمانها را با مؤلفههای زبانی تولید و بازنمایی کرده است؟ برای نیل به این هدف، ابیات گفتمانمدار مشخص، دستهبندی و تحلیل شدهاند. یافتهها نشان میدهد فردوسی در این داستان از مؤلفههای پوشیده و صریح تقریباً یکسان استفاده کرده است. ازاینرو، پوشیدهسازی راویان و ناقلان نیز تقریباً بهاندازه شخصیتپردازی و صحنهآرایی در این داستان اهمیت دارد. افزونبراین، اگرچه داستان سیاوش روایتی باستانی است، بار عاطفی، ایدئولوژیک و جهانبینی فردوسی را نیز بههمراه دارد و نشاندهنده آرمانخواهی و هویتطلبی اقوام ایرانی و رمز پایداری ایران و نبرد همیشگی میان خیر و شر و ایران و انیران است که درنهایت به پیروزی خیر بر شر، و ایران بر انیران میانجامد و مرگ مظلومانه سیاوش نیز کینخواهی ایرانیان را بهدنبال میآورد و تولد و باروری پسرش کیخسرو هم پیروزی بر افراسیاب را رقم میزند.
رضا غفوری،
جلد 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده
یکی از داستانهای مشهور شاهنامه رفتن رستم به مازندران برای رهایی کاووس و سپاهیانش است که با کشتهشدن دیو سپید، رهایی کاووس از بند او و واگذاری مازندران به اولاد پایان مییابد. این داستان، که به «هفتخان رستم» نیز اشتهار دارد، نفوذ بسیاری در شماری از منظومههای پهلوانی، طومارهای نقالی و روایتهای شفاهی/مردمی شاهنامه داشته است. اثرپذیری این دسته آثار از روایت نبرد رستم با دیوان مازندران به دوگونه است: نخست، در بسیاری از این متون، روایات گوناگونی از رفتن رستم به مازندران و نبرد او با دیو سپید آمده یا اشارههای بسیاری بدان شده است. دوم، در برخی متون حماسی ایران، خواه منظوم و خواه منثور، شماری دیوان و پتیارگان از نژاد دیو سپید حضور دارند که هریک از آنها، پس از آگاهی از نژاد خود و چگونگی کشتهشدن آن دیو، به کینخواهی از رستم یا یکی از پهلوانان خاندان او میپردازند، اما در همه این داستانها ناکام میمانند و در نبرد با پهلوان کشته میشوند. اگرچه این دسته روایات در بیشتر متون منثور عامیانه ایران بهاختصار آمده است، اما در شماری از متون، مانند شبرنگنامه، شهریارنامه و برزونامه جدید با تفصیل بیشتری بیان شده است.
در این مقاله، نخست به بررسی این دسته روایات در متون منظوم پهلوانی پس از شاهنامه میپردازیم. سپس، مضامین مشترک این داستانها یا موارد اختلاف آنها را با روایت شاهنامه بررسی میکنیم.
علیرضا قلیفامیان، سعید کریمی قرهبابا،
جلد 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده
با وجود تدریس متون ادبی در مدرسهها و دانشگاهها، تاکنون نگرش دانشآموزان و دانشجویان ایرانی به آثار ادبی بررسی نشده است. محققان پژوهش حاضر با آگاهی از این خلأ پژوهشی و با رویکردی توصیفیـتحلیلی به مطالعه نگرش دانشجویان به نمونههایی از شعر معاصر فارسی پرداختهاند. با الهام از چارچوب نظری والا (۲۰۱۱) سه مفهوم ارزیابی (سطح کیفی)، فهمپذیری (میزان پیچیدگی) و تأثیرگذاری درنظر گرفته شد و پس از انتخاب شعر «پرنده مردنی است» از فروغ فرخزاد و شعر «محاق» از احمد شاملو پرسشنامهای مبتنی بر سه مفهوم پیشگفته طراحی شد. ۱۲۰ دانشجو دو شعر ذکرشده را مطالعه کردند و به پرسشهای پرسشنامه پاسخ دادند. یافتههای پژوهش نشان داد که ازنظر آزمودنیها سطح کیفی دو شعر از سطح مطلوب بالاتر است، هردو شعر قابلفهماند و تا اندازهای مبین احساسات آنان هستند. تحلیل یافتههای مبتنی بر متغیر جنسیت حاکی از آن است که نگرش زنان و مردان درخصوص سطح کیفی و تأثیرگذاری دو شعر تقریباً مشابه است، اما درباره عامل فهمپذیری تفاوت بارزی مشاهده شد، بهطوریکه آزمودنیهای زن هردو شعر را پیچیدهتر دانستند. آزمودنیها «تنهایی» و «خفقان» را بهترتیب به مفاهیم محوری دو شعر فرخزاد و شاملو معرفی کردند. محققان بر این باورند که سنجش نگرش اهل زبان به آثار ادبی میتواند، درکنار کمک به برنامهریزی آموزش ادبیات در سطوح آموزشی مختلف، عرصه جدیدی را در مطالعات میانرشتهای با محوریت زبان و ادبیات فارسی باز کند.
یحیی کاردگر،
جلد 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده
تشبیه از مباحث اصلی علم بیان است و گونههای پرشماری دارد. برخی از این گونهها چون تشبیه عقلیـعقلی و حسیـعقلی با نقش روشنگرانه تشبیه همخوان نیستند. ازاینرو، کتابهای بیانی نگاه مثبتی به اینگونه تشبیهها ندارند. اما، برخلاف چنین نگاهی، بسامد اینگونه تشبیهات در برخی دورهها و متون ادب فارسی فراوان است. در این مقاله، با نقد و تحلیل مشبهٌبههای عقلی تاریخ وصاف، فلسفه گرایش به این تشبیهها بررسی شده است. در پژوهش حاضر دلبستگی به سنتشکنی و هنجارگریزی، عطش نوگرایی، محدودیت تشبیهسازی با نگاه محدود قدما، اطنابگرایی و دلبستگی به اشکال مبالغهآمیز صور خیال، از عوامل گرایش وصاف به این تشبیهها دانسته شده است. نویسنده کوشیده است با بهرهگیری از ظرافتهای هنری از پیامدهای منفی این تشبیهها بگریزد، اما کوشش او همهجا سودمند نبوده است، بهگونهای که یکی از عوامل پیچیدگی متن را باید در فراوانی مشبهٌبههای عقلی کتاب جستوجو کرد.
علیرضا محمدی کلهسر،
جلد 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده
یکی از مهمترین موضوعها در زمینه سبکشناسی روایت در متون کهن، چگونگی خوانش و تفسیر داستانهای تمثیلی است. ارتباط این موضوع با روایتشناسی هنگامی روشن میشود که با صرفنظرکردن از محتوا و پیام تفسیرها، به ارتباط آن با خطوط داستانی توجه کنیم. مقاله حاضر درپی دستیابی به مهمترین شیوههایی است که مولوی براساس آنها به تفسیر حکایتهای مثنوی پرداخته است. میتوان گفت ارائه تفسیرها بر محور همنشینی مهمترین ویژگی تمایزبخش مثنوی از متون مشابه است. مولوی برای ارائه این تفاسیر، حکایت را بهصورت خطوط داستانی مجزا درنظر میگیرد و متناظر با هر خط داستانی تفسیری ارائه میدهد. تعدد این خطوط داستانی میتواند نتیجه تنوع شخصیتها یا پیرفتهای دریافتشده از متن باشد. در این فرایند، ارزش خطوط اصلی و فرعی با یکدیگر برابرند؛ بنابراین، در اغلب موارد، تفسیر ابتدایی (انگیزه بیان) یک حکایت چندان با تفاسیر میانی، پایانی یا حتی تفسیر منطبق با خط اصلی داستان همخوان نیست. توجه به خطوط داستانی در شکلگیری تفاسیر، هم در تحلیل نوعی ویژه از چندمعنایی تمثیل در مثنوی مفید است و هم میتواند فراهمآورنده تبیینی روایتشناختی از تداعی معانی در مثنوی باشد.
عباسعلی وفایی، محمداسماعیل شفیعپور فومنی،
جلد 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده
دوران مشروطه از اعصار مهم ایران ازنظر تحول محتوای شعری است؛ چراکه دیگر نه مدیحهسرایی و شعر عرفانی، بلکه اشعار اجتماعیـ سیاسی با مضامین متعالی چون آزادی، وطن و... رواج داشت. تشابه عصر جدید تاجیکستان با این عصر، زمینه تعامل شعر مشروطه ایران و شعر نو این کشور را فراهم کرد. پژوهش حاضر، که بهروش تحلیلیـ تطبیقی انجام شده است، درجهت بیان چگونگی این تعامل با هدف مقایسه تطبیقی موضوع و محتوای شعر مشروطه ایران و شعر جدیدیه تاجیکستان به بررسی وجوه اشتراک فراوان شعر این دو کشور در عصرهای پیشگفته پرداخته و درنهایت به سه دسته شاعران «حب وطنی، انقلابی و مرثیهسرا» در شاعران این دورهها قائل شده است. ادیبالممالک فراهانی و ایرجمیرزا درمیان شاعران مشروطه ایران و «فطرت» درمیان شاعران جدیدیه تاجیک ازجمله شاعران حب وطنی، و نسیم شمال و مؤمن قناعت ازجمله شاعران مرثیهسرا هستند و مابقی ذیل دسته شاعران انقلابی قرار گرفتهاند. پس از تحلیل محتوایی و تطبیقی اشعار آنها، چنین دریافت شد که ازمیان مضامین پررنگ شعر مشروطه ایران، موضوع «وطن» نخستین و پرکاربردترین محتوای مشترک شعر این دو کشور است که جایگزین موضوع عشق شده است. این موضوع در اکثر اشعار شاعران ایران و تاجیکستان، بیش از بیان حبوطن بهطور مطلق، به ترغیب مخاطبان به قیام علیه ظلم و تشویق به انقلاب سروده شده و در بعضی موارد صرفاً مرثیه است. آزادی، تعلیم و تربیت جدید، ادبیات کارگری و نکوهش جهل و توصیه به علماندوزی مضامین مشترک بعدی هستند؛ ضمن اینکه شواهدی درباب توجه به حقوق بشر، زنان و مسئله برابری با مردان نیز استخراج شده که در مورد اخیر (نکوهش جهل و توصیه به علماندوزی) میگنجد.
مرتضی براتی،
جلد 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده
عبدالقاهر جرجانی با دو کتاب معروفش مهمترین عالم بلاغت اسلامی است. او را بنیانگذار علم بلاغت در جهان اسلام میدانند. یکی از برجستهترین کارهای جرجانی طبقهبندی کاملی است که از استعاره بهدست میدهد. او استعاره را به دو نوع کلی مفید و غیرمفید تقسیم میکند و پسازآن نیز طبقهبندیهای فرعی و کاملی برای استعاره مفید یا بیانی ارائه میکند. اغلب نویسندگان پیش از جرجانی نوع خاصی از استعاره را در بحثهای خود بهمنزله نمونه و شاهد مثال در نظر میگیرند، اما او رویکردی را در پیش گرفت که در آن انواع مختلفی از استعاره وجود دارد که نمیتوانند به یک نوع واحد تقلیل یابند. جرجانی در طبقهبندی خود نکات بسیار بدیعی را نیز درباب استعاره بیان میکند. این مقاله بر آن است تا با نگاهی نو به بررسی این طبقهبندی بپردازد.
میرهادی حسینی،
جلد 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده
در برخی مقاطع تاریخی، همه طبقات و صنوف جامعه، با همه تفاوتها و اختلافات، به جریان واحدی تبدیل میشوند تا به غایتی متعالی دست یابند. این تجربه تاریخی را ملت ایران چندبار آزموده است: هم در انقلاب مشروطه 1285 و هم در انقلاب اسلامی 1357. در انقلاب مشروطه همه طبقات و اصناف جامعه یک هدف و غایت را، که برچیدن طومار استبداد و پیادهکردن حکومت قانون است، دنبال کردند و توفیق هم یافتند. در این انقلاب، ادبیات فارسی اعم شعر و نثر نیز بهخدمت انقلاب درآمد، ازهمینرو فن طنز را رسانه اصلی خود قرار داد. ادبیات این دوره چنان با سیاست درآمیخت که ادبای بزرگ را میتوان معماران بزرگ تاریخ ایران بهشمار آورد. در این جستار کوشیدهایم که همین دقیقه را واکاویم و اثبات کنیم.
محمدحسین خان محمدی، اکرم دولتی سیاب،
جلد 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده
مویه "مور" از نواهای کهن مناطق لکزبانِ استانهای لرستان، همدان، ایلام و کرمانشاه است. این نوای دلتنگی، که با آوازی حزین و غمناک، و بدون ضربآهنگ، فقط درقالب یک بیت بهمناسبت مرگ عزیز ازدسترفته خوانده میشود، پیشینهای بس کهن دارد. هدف مقاله حاضر، که بهشیوه توصیفیـتحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای انجام شده است، کشف رابطه میان تکبیتیهای مور و جایگاه اجتماعیـاقتصادی مردان لکزبان است. دراینباره، اشاره شده است که در نوای مور معمولاً شجاعت و دلاوری، مردمداری و مهماننوازی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، قدرت بدنی و زور بازو و... مردان توصیف میشود. این توصیفها، که مبین جایگاه حماسه، سوگ، اندوه و وصف در ابیات شعر لکی است، گاه درقالب تکبیتی بهوصف دلاورمردان و جنگاوران، خوانین و کدخدایان طوائف، یا کشاورزان و گلهداران میپردازند و ویژگیهای مشهود ممدوح را بیان میکنند.
حسین بیات، سعید عبادی جمیل،
جلد 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده
یکی از مهمترین جنبههای بررسی و تحلیل متون ادبی توجه به انعکاس اندیشهها، آرزوها، اندوهها و حسرتهای نویسنده درقالب سازوکارهای دفاعی است. در بررسی بازتاب ناخودآگاه نویسنده در آثارش معمولاً از روشهای نقد روانکاوانه یا روانشناختی استفاده میشود و منتقد میکوشد با استفاده از قاعدههای روانکاوی یا روانشناختی، تأثیر دغدغههای ذهنی مؤلف را در بخشهای پنهان اثر آشکار کند یا گرههای متن را بگشاید. در این مقاله، نگارندگان کوشیدهاند بازتاب یکی از مهمترین اضطرابهای روانی سیمین دانشور، یعنی «درد سترونی»، را در مجموعه داستان کوتاه به کی سلام کنم؟ بررسی کنند، دردی که البته بهشیوه جلال آلاحمد در اثری مستقل منعکس نشده است، اما در جایجای داستانهای دانشور بهگونههای مختلف ظهور کرده و مجموعه به کی سلام کنم را به روایتی زنانه از سنگی بر گوریِ جلال بدل کرده است. موضوع اغلب داستانهای این مجموعه درد سترونی است که با استفاده از بنمایههایی چون فرزند، فرزندخوانده و نوه درقالب بنمایههای آزاد یا وابسته اثر بهنمایش گذاشته میشود. دانشور در گسترش ناخودآگاه مسئله ناباروری از نمادهایی مانند پیرزنان نیز استفاده میکند. واکنشهای شخصیتهای داستان دربرابر سترونی را میتوان ذیل سازوکارهای دفاعی همچون فرافکنی، والایش و برونافکنی قرار داد. البته، در جریان بحث، بهمناسبت، موضوع از جنبههای دیگری چون نقد اسطورهای نیز بررسی خواهد شد.
فرزاد کریمی،
جلد 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده
بحران بازنمایی از اصطلاحات متعلق به نقد و نظریه ادبیات پسامدرن است. این عبارت به بحرانهای عصر حاضر ازقبیل بحران معنا، سرگشتگی انسان معاصر درمیان انبوهی از دادههای معتبر و نامعتبر، ازخودبیگانگی و... اشاره دارد. ادبیات بهمثابه آینه تمامنمای زندگی انسان، بازگوکننده این بحرانها در دوره معاصر است. رمان آزادهخانم و نویسندهاش یا آشویتس خصوصی دکتر شریفی، نوشته رضا براهنی، از شناختهشدهترین رمانهای سهدهه اخیر ایران است. این رمان را میتوان اثری درخور توجه در شیوه داستاننویسی پسامدرن ایران دانست. در مقاله حاضر، بحران بازنمایی در رمان آزادهخانم و نویسندهاش، با تکیه بر "سوژه"، بهمثابه جایگزین فلسفی مفهوم "انسان"، تحلیل شده است. در این تحلیل، عوامل بحرانیشدن بازنمایی، پیامدهای آن بر سوژه انسانی و نوع تأثیرگذاری آن بر شخصیتها در اثری داستانی بررسی و تبیین شده است؛ درنتیجه، بحرانهایی چون بحران هویت، بحران شخصیت و... را میتوان از عوارض ابتلای انسان امروز به بحران بازنمایی دانست.
علی حیدری، کیانوش دانیاری،
جلد 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده
هایدگر یکی از فیلسوفان برجسته قرن بیستم است که درباب هستیشناسی نظریات ارزندهای دارد. فکر مسلط هایدگر «پرسش هستی» است. او معتقد است انسان یگانهموجودی است که هستی برای او مسئله است و نیز فقط اوست که میتواند درباب هستی به تحقیق بپردازد. از بین انسانها نیز شاعران اصیل را سزاوارترین افراد میداند. سهراب سپهری یکی از شاعران معاصر است که دستگاه فکری منسجمی دارد. او بهویژه در مجموعههای آخرش آگاهانه و با شیوههای مختلف برای کشف حقیقت اشیا و هستی داد سخن میدهد و لحظهای از آن غافل نیست. هدف ما در این پژوهش، با روش تحلیلیـ توصیفی، تبیین و تحلیل نگاه فیلسوفانه سپهری درباب هستی است. او مانند هایدگر برای شناخت و معرفی هستی از نگاه تکراری و ابزاری پرهیز میکند و پیشفرضها را کنار میگذارد. در مجموعه آخرش، اگرچه با وجود تلاش برای فهم حقیقت هستی، درنهایت، به عدم فهم کامل از هستی اعتراف میکند، ناامیدی در اندیشه او دیده نمیشود.
ابراهیم رضاپور،
جلد 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده
تاکنون پژوهشهای نسبتاً خوبی در زمینه روابط بین جنسیت، استعاره و گفتمان درباب متون سیاسی، رسانهای و ادبی انجام شده است. در پژوهش حاضر، سعی شده است روابط جنسیت و استعاره در شعر بررسی شود. پرسشهای اساسی پژوهش عبارتاند از: نقش جنسیت در ساخت و گزینش استعاره در اشعار شاملو و مشیری چگونه است؟ آیا میتوان پذیرفت که استعاره ابزاری برای بازنمایی جنسیتگرایی در اشعار ذکرشده است؟ در این پژوهش، دادهها از مجموعه اشعار احمد شاملو و فریدون مشیری استخراج و با توجه به نظریه گفتمانی استعاره چارتریسـبلک تجزیه و تحلیل شدهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد که جنسیتگرایی در اشعار شاملو و مشیری وجود دارد، اما میزان جنسیتگرایی در اشعار شاملو بهمراتب بیشتر از اشعار مشیری است؛ چراکه حوزه معنایی جنگ در استعارههای مفهومی اشعار شاملو بیشتر از اشعار مشیری است. بنابراین، نتایج پژوهش حاکی از آن است که در ساخت و گزینش استعاره در اشعار جنسیت، نگرش و اندیشه شاعر، احساسات او و فضای اجتماعی حاکم بر روزگار شاعران مؤثرند و البته عامل جنسیت نقش مهمی در ساخت و گزینش استعاره ایفا میکند.
سیدعلی قاسم زاده، محمدشفیع صفاری، حسین علینقی،
جلد 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده
ارتباطات غیرکلامی را میتوان جزء نشانههای تصویری بهشمار آورد که امروزه برای روانشناسان و جامعهشناسان، بهدلیل اهمیت آنها در انتقال معنا و تنظیم روابط بینافردی، جایگاهی ویژه دارد. یکی از مهمترین زیرشاخههای این مبحث «زبان بدن» نامیده میشود که درمیان همه جوامع بشری از دیرباز تاکنون وجود داشته است. این نشانههای غیرکلامی ـکه برخی قدمتی چندهزارساله دارندـ در فرهنگها و سنن اجتماعی اقوام گوناگون، با وجوه مشترک و گاه اختلافی، کاربرد و کارکرد فرهنگی و بلاغی دارند. روشن است هرچه بستر ادبی چنین بازنگری و رویکردی کهنتر و البته جامعتر باشد، ارزش تحلیلهای آن در بازشناسی فرهنگی و اجتماعی و حتی زیباییشناسی متون بیشتر است. بیگمان، شاهنامه فردوسی ـکه نماینده فرهنگ و تفکر ایرانی در عصر پیشاتاریخی تا ادوار تاریخی مقارن با ظهور اسلام استـ میتواند بهترین ظرف بازنمایی کنشهای ارتباطی برونزبانی در تاریخ فرهنگی کهن ایران باشد. چنانکه بهسبب ماهیت پیشنمونی شخصیتهای شاهنامه، بسیاری از نشانههای غیرکلامی آنها را نیز میتوان کهنالگوی بسیاری از کنشهای رفتاری یا زبان بدن ایرانی در ساحت و هنگامه زندگی حماسی، یعنی شکلگیری هویت ملی و اجتماعی ایرانیان، محسوب کرد. در این جستار با واکاوی مفاهیم «زبان بدن» در کنشهای غیرزبانی شخصیتهای برجسته شاهنامه تلاش شده است این مفاهیم پوشیده و پیچیده فرهنگی رمزگشایی شود. از نتایج تحقیق برمیآید که بازنمایی زبان بدن شخصیتهای شاهنامه نه از روی اتفاق که کاملاً آگاهانه بهقصد جلب توجه مخاطب و بازاندیشی او در الگوهای رفتار فردی و اجتماعی اقوام ایرانی و غیرایرانی بهقصد بازشناسی هویت فرهنگی ایرانیان، بیشتر از رهگذر کنایهسازی و نمادپردازی صورت گرفته است.
حبیب الله عباسی،
جلد 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده
تاکنون کمتر شاعری مانند متنبی توانسته است اندیشه و قلم دانشمندان و ادیبان و شاعران بسیاری را، از گذشته تاکنون، به خود مشغول کند و در روزگار حیاتش با چنان اقبالی روبهرو شود. در این جستار برآنیم راز اینهمه اقبال به شعر متنبی و تفضیل او بر دیگران و خاتم شاعران عرببودنش را دریابیم. از گذشتههای دور تاکنون، این مهم را از زوایا و منظرهای مختلفی بررسیده و کاویدهاند. در پژوهش حاضر، این دقیقه در شعر متنبی از رهگذر دو اصطلاح "حضور" و "غیبت" صوفیه، که همانند شاعران بر شهود تکیه دارند و مفاهیمی چون "تجربه از نزدیک" و "تجربه از دور" و با تکیه بر این بیت متنبی: «فالخیل و اللیل و البیداء تعرفنی/ و السیف و الرمح و القرطاس و القلم» کاویده شده است. متنبی با حضور همیشگیاش در تجربههای شعری خویش توانسته آنچه را از اعیان در پرده بوده است آشکارا ببیند تا حکم غیبی برای او به حکم عینی تبدیل شود. راز جاودانگی متنبی را در همین حضور همیشگی یا بهتعبیری در همین تجربه از نزدیک یا بهقولی در آشنایی و معرفت شاعر میتوان جست. همین مهم سبب شده است تا شعرش «مرجع ضمیر زندگی» شود.
مصطفی موسوی، عباس شاهعلی رامشه،
جلد 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده
ضربالمثلها، بهمنزله نوعی ادب محاورهای، همواره از آبشخورهای دین، فرهنگ، آدابورسوم و باورهای فلسفی و کلامی جامعه مایه میگیرند و باورهای عوام را نیز آینگی میکنند. تکرار و بسامد ضربالمثلی با اندیشه خاص باعث میشود که آن نوع اندیشه به الگوی رفتاری تبدیل شود و کنشها و رفتارهای مردم جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. در جامعه ایرانی، همواره دو جریان کلامی اختیارگرایی معتزله و جبرباوری اشاعره حاکم بوده است، اما ازآنجاکه همواره حکومتها جریان جبرباور اشاعره را بهشیوههای مختلف تقویت کردهاند، این باورها در ذهن و زبان عامه مردم و بهتبع آن امثال فارسی راه یافتهاند، تاجاییکه بیشتر امثال فارسی با ذهنیتی جبرگرا ساخته شدهاند. همین جبرگرایی در ایران باستان در اندیشه زروانی باعنوان "بخت" مطرح است که حجم گستردهای از امثال را شامل میشود. باورهایی مثل اعتقاد به جبر محض، اعتقاد به قضا و قدر و اراده حتمی خداوند و عدم استقلال انسان در سرنوشت خود، کژفهمی مسائلی مثل توکل و تفویض، رضا و تسلیم دربرابر قضای حتمی و توفیق و خذلان، در طی اعصار عواقب ناگواری برای فرهنگ ایرانی بههمراه داشته است.
عفت نقابی، فاطمه تاجفیروزه،
جلد 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده
جلال آلاحمد را میتوان بزرگترین نویسنده نثر جدید فارسی نامید که در نثر داستانی تأثیر فراوانی گذاشته و افراد زیادی از سبک او تقلید کردهاند. از ویژگیهای نثر او بهکارگیری زبان عامیانه است که "زبان کوچه" نامیده میشود. او از زبان مردم کوچه و بازار، که سرشار از تعابیر و اصطلاحات و واژههای عامیانه است، در آثار داستانی خود بهره گرفته است و این شاخصه سبکی آثار داستانی او قلمداد میشود.
آنچه نثر آلاحمد را از نویسندگان دیگر متمایز میکند، بهکاربردن دقیق و جدی و استادانه این زبان در تمام آثارش است. با عنایت به فراوانی کاربرد زبان عامیانه در آثار داستانی آلاحمد، مقاله حاضر به شناسایی مؤلفههای زبان عامیانه در حوزه واژگان و ترکیبات و عبارات، در مجموعه آثار داستانی جلال آلاحمد پرداخته است که ازجمله این مؤلفهها کنایه، شبهجمله، اتباع، نامآوا، کلمات کوچهبازاری، ضربالمثل و... است. در مقاله حاضر، پس از شناسایی این مؤلفهها در آثار منتخب، نمونههایی از آنها شاهدمثال آورده شده و بسامد همه مؤلفههای عامیانه در آثار داستانی منتخب، در جدولهای متعدد، ارائه و تحلیل شده است.
با بررسی دقیق آثار داستانی آلاحمد، این یافته حاصل شد که از میان مؤلفههای زبان عامیانه، عبارات کنایی، واژههای کوچهبازاری و سپس اتباع و همگونسازی پربسامدترین عناصر عامیانه در نثر آلاحمد است. او از شکستهنویسی بهمنزله عاملی مهم برای ایجاد لحن عامیانه در داستانهای خود استفاده کرده و از عناصر مهم شکستهنویسی در داستانهای او، ابدال و حذف بیشترین بسامد را داراست. شایان ذکر است که کاربرد این مؤلفهها، باعث نزدیکی زبان آلاحمد به زبان مردم کوچه و درنهایت سبب اقبال بیشازحد خوانندگان مردمی به آثار او است.
حامد نوروزی، زینب صالحی،
جلد 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
قرضگیری فرآیندی زبانی است که در زبانشناسیِ درزمانی بررسی میشود. در این فرآیند، زبان عناصری را از زبان دیگر قرض میگیرد. این فرآیند معمولاً در مناطقی رخ میدهد که دو زبان با یکدیگر برخورد میکنند و به مدت طولانی تماس دارند. یکی از مناطق ایران که چنین موقعیتی دارد، جنوب خراسان است. در این منطقه، عربهایی زندگی میکنند که احتمالاً تاریخ مهاجرت آنها به قرون نخست اسلامی بازمیگردد. در این مقاله به بررسی فرآیند قرضگیری فعل «است» و گونههای آن در روستای عربنشین سراب میپردازیم. فعل اسنادی فارسی به سه صورت est (با تحول آوایی، صرفی و معنایی)، hast (بدون تحول) و mest (بهمثابه اسم فاعل) در این گویش کاربرد دارد. در گویش عربی سراب، فعل «است» و گونههای آن در سه وجه اخباری، التزامی و امری بهکار میرود. کاربرد شناسههای عربی در ساختار فعلِ «است» در این گویش و ساخت فارسی آن تفاوت دارد.
محمد افشین وفایی، جواد بشری،
جلد 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
هریک از مصطلحات «مجموعه»، «سفینه» و «جُنگ» اکنون در معنایی بهکار میرود که گاه با کاربرد آن در گذشته متفاوت است. هریک از این موارد، و نیز اصطلاحات دیگری مانند «بیاض»، «جریده» و حتی «کرّاسه»، «دفتر»، «مفرد» و «جزو» در زبان عربی و فارسی، برای مفاهیم ویژهای وضع شده است که درعین داشتن نوعی تمایز از یکدیگر، گاه بهشدت تعریفگریزند. بهدستآوردن شناختی نسبی، با درنظرگرفتن کاربردشناسی مصطلحات مزبور در متون و اسناد هر دوره، ضرورتی انکارناپذیر است. ازسوی دیگر، برخی از این اصطلاحات، در ادواری به حوزه معنایی یکدیگر وارد شده یا معنای دقیق خویش را از دست داده است که در ترسیم مفهوم آنها، لازم است به این تطوّر معنایی توجه شود. در این پژوهش مقدماتی، به کهنترین شواهد و کاربردهای سه اصطلاح بنیادین «مجموعه»، «سفینه» و «جُنگ» در زبان فارسی، از آغاز تا پایان سده نهم هجری، با استناد به اشارات شاعران و ادیبان در متون، و نیز بررسی دقیق خود سفینهها و جُنگهای کهن برجایمانده، پرداخته خواهد شد تا تحولات معنایی و مصادیق هریک از آنها در ادوار مختلف تاحدودی روشن شود. همچنین، در هر بخش، به روابط بین این اصطلاحات با کاربردهای متداول در ادوار دیگر بهاختصار اشاره خواهد شد.