[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
380 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

احمد خاتمی، قدرت الله طاهری، یعقوب خدادادی،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

هدف مقاله حاضر بررسی وضعیت تاریخی خاصی است که در آن نسبتی تازه میان «متون ادبی» و «تربیت ملت» برقرار شد و صورت­بندی متفاوتی برای «ادبیات» رقم ­خورد. برای رسیدن به این منظور از روش تبارشناسی استفاده ­شد. از منظر تبارشناختی، پدیده­ها ذاتی فراتاریخی ندارند و در پی رخ‌دادهای تاریخی و در درون مناسبات پیچیده قدرت برساخته می­شوند. یافته­های پژوهش نشان می­دهد، «شعر» و «تربیت» در گفتمان قرون میانی تعریف، کارکرد و صورت­بندی خاصی داشتند و در پیوند با سازوکار قدرت وصولگر و ساخت سلسله‌مراتبی جامعه، نسبتی با یکدیگر می‌یافتند. مواجهه حاکمیت قاجار و جامعه ایران با بحران­های متعددی همچون جنگ، وبا و قحطی، قدرت وصولگر را با مانع مواجه ­کرد. با فعال­شدن سازوکار­های جدید قدرت (انضباطی و زیست­سیاست) و شکل­گیری پیش­فرض برابری، ساخت سلسله­مراتبی جامعه آرام­آرام سست­ شد و مسئله تعلیم و تربیت عمومی همچون راه نجات دولت و ملت مسئله‌مند ­شد. صورت­بندی گفتاری نقد ادبی، «خلقیات مردم ایران» و «متون ادبی» را به ابژه تبدیل­ و نسبتی تازه میان این دو برقرار کرد. دراین‌میان، مجموعه­ای از متون و موقعیت­های اجتماعی متفاوت ذیل دال واحد «ادبیات» گرد آمدند. نتایج پژوهش نشان می­دهد که با تغییر سازوکارهای قدرت در دوره قاجار، گسستی اساسی در هستی تاریخی ایرانیان پدید آمد و نسبت­های تازه­ای میان امور برقرار شد؛ «ادبیات» و «تربیت» تعریف، کارکرد و مفصل­بندی تازه­­ای یافتند و نسبتی تازه با یکدیگر برقرار کردند.
 
مریم دزفولیان راد، غلامعلی فلاح، فرزاد بالو،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

تاکنون متفکران بسیاری با رویکردهای گوناگون به بررسی  مفهوم «دیگری» و مصادیق آن در ابعاد گوناگون زندگی پرداخته‌اند. ادبیات نیز به‌منزله بستری برای بازنمایی مصادیق «دیگری»، در کانون توجه محققان و دیگری‌پژوهان قرار گرفته است. بررسی مصادیق «دیگری» در خوانش متون ادبی، علاوه‌بر  شناخت جایگاه دیگربودگی در جهان‌بینی افراد در اعصار مختلف، تحدید قلمرو «من» را نیز ممکن ساخته است. در این نوشتار، به روشی تحلیلی و با رویکرد تلفیقی، ظرفیت‌های مثنوی مولوی در بازنمایی انواع «دیگری» و تحقق سطوح دیگربودگی «دیگری» و جایگاه «دیگری» در جهان‌بینی عرفانی بررسی می‌شود تا با درک سطوح تحقق دیگربودگی، شناختی نسبی از ساختارهای حاکم بر اندیشه‌های عرفانی حاصل شود. بدین‌منظور، پس از تببین مفهوم «دیگری» در سه نظام فکری ـ فلسفی: تقابلی، دیالکتیکی و بین‌سوژه‌ای، با ذکر نمونه‌هایی از مصادیق «دیگری» در ابیات مثنوی، خوانشی از سطوح تحقق دیگربودگی «دیگری» و شروط امکان آنها در این متن ارائه می‌شود.  ازمنظری کلی، به جهت  وجود ساختار تقابلی حاکم بر جهان‌بینی عرفانی و تعریف «دیگری» به‌منزله یک «غیر»، تحقق سطوح بالای دیگربودگی را در متن مثنوی نمی‌توان انتظار داشت، اما روایت تجربه وصال و به‌تصویرکشیدن عجز «من» از درک «دیگری نامتناهی» را بازنمایی بالاترین سطح از دیگربودگی می‌توان تلقی کرد. ضمن اینکه در فاصله «غیر» تا «‌دیگری نامتناهی» و به‌واسطه گفت‌وگو، سطحی از دیگربودگی نیز در ارتباط میان شخصیت‌های داستان‌هایی از مثنوی بازنمایی می‌شود.
 
نرگس صالحی، محمدرضا حاجی بابایی،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

پاورقی‌نویسی گونه‌ای نوشتاری است که با شکل‌گیری مطبوعات پدید آمده ‌است و دلایل پیدایی آن را می‌توان جبران کمبود نشر کتاب، بهره‌گیری از شیوه‌‌ای تازه برای ارائه مطالب طولانی، و نیز حفظ و افزایش تعداد خوانندگان دانست. در این مقاله، با استفاده از روش تاریخ‌ادبیات‌پژوهی، به بررسی این گونه نوشتاری و کاربرد آن در مطبوعات ایران از آغاز تا سال 1320 پرداخته‌ایم. هرچند که داستان‌های پاورقی بیشترین سهم از پاورقی‌نویسی مطبوعات را به خود اختصاص داده‌ است، موضوعات گوناگون دیگری همچون نمایش‌نامه، سفرنامه، شرح‌حال و متون تاریخی نیز به‌صورت پاورقی منتشر شده ‌است. در نخستین مطبوعات ایرانی، اصطلاحات گوناگونی همچون قسمت تحتانی، فیتون و ذیل برای این گونه نوشتاری استفاده شده ‌است. نخستین‌بار روزنامه اتحاد اسلام اصطلاح پاورقی را به‌کار برد‌ و اندک‌اندک این اصطلاح در دیگر نشریات نیز به‌کار رفت. نخستین پاورقی‌ها را اعتمادالسلطنه در روزنامه ایران منتشر کرده است که عمدتاً دارای موضوعات تاریخی هستند. نخستین داستان پاورقی ایرانی، رمان نیرنگ سیاه یا کنیزان سفید، اثر ملک‌الشعرای بهار است که در سال 1298 در نشریه ایران منتشر شده ‌است و این موضوع که عده‌ای از پژوهشگران، رمان‌های تهران مخوف یا ده‌نفر قزلباش را نخستین رمان‌های پاورقی ایران دانسته‌اند، فاقد دقت پژوهشی است. مهم‌ترین ویژگی‌های این گونه نوشتاری، دنباله‌داربودن و تنوع موضوعی آن است. از نظر سبک نوشتاری نمی‌توان ویژگی زبانی خاصی را برای این گونه در نظر گرفت. سبک زبانی این گونه، تابع سبک نوشتاری نویسندگان یا مترجمان آن است.
 
حمید عبداللهیان، سمیرا شفیعی، عاطفه زندی،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

یکی از رویکردهایی که در نقد داستان از منظر زبان­شناختی بسیار متحول‌ شده، نظریه راجر فالر است. این نظریه آمیزه­ای از نظریات دستورزبان گشتاری چامسکی و زبان­شناسی نقش‌گرای هالیدی است. ازآنجاکه داستان «خانه روشنان» گلشیری به‌شیوه جریان سیال ذهن نوشته شده و فالر نیز معتقد است، در چنین داستان­هایی، روساخت به فهم ژرف‌ساخت کمک می­کند، در مقاله حاضر، با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی و ابزار کتابخانه­ای و با رویکرد زبان­شناختی برمبنای نظریه زبان­شناختی فالر، داستان «خانه روشنان» تحلیل شده است. نتایج این تحقیق حاکی است نوع گشتار و شیوه جریان سیال در این اثر باعث به‌همریختگی ساختار نحوی جملات، عدم پیروی از قواعد دستوری، تکرار مرجع ضمایر، ایجاد ضرباهنگ و موسیقی در کلام، کاربرد تضادهای تداعی­گر و تکرارهای مبتنی بر تأکید، سردرگمی مخاطبان، و ایجاد تعلیق و تعویق در کلام می­شود. شخصیت اصلی این اثر، کنشگر و راویانِ جمع، همگی، منفعل و حسی‌ـ‌ادراکی‌اند. گویی، نباید کلامی ضدایدئولوژی غالب متن بر زبان رانند که باعث برهم‌خوردن فضای تک­صدای متن شود. گلشیری در این اثر نیز خواسته مانند بقیه آثارش به مشکلات جامعه نقب ‌بزند و قضاوت­های مداخله­جویانه­اش را در متن حاکم کند. از حیث نگاه به متن، نویسنده گاه از منظر بیرونی به متن پرداخته و خود را قادر به فهم ادراکات اشخاص داستان ندانسته و گاه از منظر درونی متن را کاویده و گرایش­های شناختی خود را با متن همگام کرده است. از حیث بازنمود گفتار و اندیشه نیز این اثر هم از گفتار باواسطه (مستقیم آزاد) استفاده کرده است و هم از گفتار بدون واسطه و مستقیم. هردوی این شیوه­­ها توانسته تا حد امکان مکنونات درونی و کلامی شخصیت­های اصلی و فرعی را بازنماید.    

 
رویین تن فرهمند،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

منزوی در غزل­پردازی و سخن­پیرایی، به‌منظور آفرینش صور خیال و گسترش دایره معنا و مضامین سروده­هایش، از میراث ادب غنایی، حماسی و تصاویر شاعرانه، داستان‌واره­ها، تلمیحات و اشارات دینی بهره برده ­است. دیوان حافظ یکی از سرچشمه­های آشکار شعر منزوی در صورت، معنا و انسجام موسیقایی است. منزوی از وام­گرفتن ترکیبات، وزن غزل‌های حافظ و تضمین مصراع­ها و ابیات حافظ دریغ نکرده­ است. مفهوم عشق و دشواری­های طریق عشق، عهد امانت، شادخواری و مسائل اجتماعی از مفاهیم غزل­های منزوی است که تأثیر حافظ در آفرینش آنها آشکار است. شیوه تصویرآفرینی­ منزوی در زمینه عشق و اطوار آن همانندی­هایی با شعر حافظ دارد. در این جستار، تأثیرپذیری منزوی را از حافظ، به‌شیوه توصیفی و تحلیلی، در صورت شعر، وزن، معانی، عشق، سیمای معشوق و صور خیال بررسی کرده‌ایم. یافته‌ها نشان داد که منزوی در حدود دویست‌بار از مفردات، اوزان و مفاهیم اشعار حافظ بهره برده ­است.
 
سعید کریمی قره بابا،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

نظامی گنجوی از جمله گویندگان پرآوازه‌ای است که حضوری همه‌جانبه در تاریخ فرهنگی ایران دارد و این حضور حتی در دوره معاصر نیز کم‌رنگ نشده است. دراین‌میان، صحنه «آب‌تنی شیرین در چشمه» از منظومه خسرو و شیرین یکی از تصاویر پرجاذبه‌ای است که همواره در کانون توجه شاعران هم‌روزگار ما بوده است. مقاله پیشِ‌رو، به‌روش تحلیل محتوا، می‌کوشد کیفیت و دلایل تأثیرگذاری این تصویر را در شعر معاصر بررسی کند. تأثیرپذیری از این تصویر به دو شیوه انجام گرفته ‌است: در شکل نخست و مهم‌ترِ آن، کل شعر به این تصویر اختصاص یافته است و در نوع دیگر نیز شاعران تنها در بخشی از اشعار خود نیم‌نگاهی به این تصویر انداخته‌اند. در ادامه مقاله، این بحث را پیش کشیده‌ایم که تصویر شیرین در چشمه با مشخصات یک تصویر رمانتیک هم‌خوان است و ازاین‌رو برخی شاعران که در مقطعی از فعالیت حرفه‌ای‌شان تحت تأثیر رمانتیسم بوده‌اند، به این تصویر نظامی اقبالی تام نشان داده‌اند. عصیان، عدول از مرزهای اخلاق، توجه به افسانه‌های محلی، تجلی مثالی و اسطوره‌ای زن/ معشوق، استعاره‌گرایی، پویایی و بالندگی تصویر، بیان آراسته و پرجلوه، زمان و مکانِ محو و رنگ‌باخته و نامشخص، و طبیعت‌گرایی همگی از مشخصات شعر و تصویر رمانتیک به‌شمار می‌آید که اغلبِ آنها در تصویر شیرین در چشمه نیز دیده می‌شود. یکی دیگر از دلایل جذابیت این تصویر را جسمانی‌بودن آن دانسته‌ایم. این تصویر کلاسیک، با جنبه‌های ملایم اغواگرانه‌اش، استعداد آن را داشته است که هم کشش‌های تنانه و زنانه روزگار ما را بازتاب دهد و هم به شعر مدرن هویتی بومی ببخشد.
 
عفت نقابی، مهناز اکبری،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

نشانه‌شناسی یکی از رویکردهای پژوهشی است که به بررسی نشانه‌ها در جهت درک معانی نهفته در متن می‌پردازد. این رویکرد که از زبان‌شناسی، جامعه‌شناسی، نقد ادبی و... بهره می‌گیرد، روشی کارآمد برای تجزیه و تحلیل است. تحلیل نشانه‌شناختی سفرنامه‌ها فرصتی برای خوانشی تازه و فهم بهتر از آنها فراهم می‌کند. به‌علاوه، می‌تواند نقش سفرنامه‌ها را در ترسیم و بازنمایی اوضاع اجتماعی و فرهنگی جوامع روشن کند. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی نشانه‌های اجتماعی سفرنامه حاج سیاح، که طولانی‌ترین سفرنامه یک فرد عادی ازلحاظ بعد زمانی و مکانی در عصر ناصری است، با استفاده از نشانه‌شناسی پیر گیرو، زوایای پنهانی از هویت، فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی سرزمین‌های سیاحت‌شده روشن شود. این پژوهش، که با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته است، به مقایسه و گاه نشان‌دادن تقابل فرهنگ ایرانی ـ اسلامی با فرهنگ اروپایی و تقابل انسان‌ها با خود و نیز با محیط زندگی می‌پردازد. یافته‌ها نشان می‌دهد که مسائل و اعتقادات دینی، به‌مثابه یکی از نشانه‌های هویت، مهم‌ترین دغدغه نویسنده است که هم در داخل و هم در خارج از ایران با دیدی نقادانه بدان پرداخته است. توجه بیش از حد او به مکان‌های مقدس همچون مساجد، معابد و کلیساها حاکی از هویت دینی او در جایگاه طلبه‌ای جوان است.  
 
دوفصلنامه زبان و ادبیات فارسی،
جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده


خانم فاطمه قارلقی، آقای دکتر سیدمرتضی میرهاشمی، آقای دکتر حبیب الله عباسی، خانم دکتر عفت نقابی،
جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

منظومه خسرو و شیرین نظامی گنجوی برجسته‌ترین اثر از نوع داستان‌های غنایی و بزمی در ادب فارسی است که مخاطبان بسیاری را مجذوب خود ساخته است. اگرچه درباره ساختار روایت های این منظومه پیش از این مقالاتی به رشته تحریر درآمده، اما در زمینه استفاده از شگردهای بلاغی برای اقناع مخاطب و درنتیجه ایجاد تعلیق، در این اثر داستانی تحقیق خاصی انجام نشده است؛ از این رو در بحث حاضر نخست به تعریف اقناع در علوم مختلف و نقش آن در تاریخ فلسفه و بلاغت پرداخته ‌می‌شود و سپس نگاهی گذرا به تعریف تعلیق شده است تا روشن شود که چگونه شگردهای بلاغی می‌تواند در خدمت تعلیق داستانی قرار گیرد. شایان ذکر است که تعلیق‌ها در داستان خسرو و شیرین تا اندازه زیادی حاصل بهره‌گیری شاعر از شیوه‌های بلاغی‌ای است که برای اقناع مخاطب از آنها استفاده شده است. این تعلیق که در واقع سبب ایجاد هجران و دوری بین عاشق و معشوق در فواصل مختلف داستان می‌گردد و از طرفی هم موجب پدید آمدن انتظار در خواننده می‌شود، در برش‌های گوناگون داستانی به چشم می‌خورد. در این مجال، از دو علم معانی و بیان برای بررسی نقش اقناع در ایجاد تعلیق استفاده شده است. از شگردهای علم معانی، اغراض ثانوی کلام یعنی تشویق و ترغیب، تحذیر و هشدار، تکریم و تعظیم  و به ویژه سرزنش و هشدار، و از شگردهای بیانی، اغراض تشبیه، استعاره، و تمثیل، نقش موثرتری در اقناع مخاطب و ایجاد تعلیق ایفا نموده اند.
محمد رودگر،
جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

درون‌مایه بیشتر حکایات صوفیه کرامات مشایخ است. حجم عظیمی‌ از تذکره‌ها و مناقب‌نامه‌های عرفانی و برخی دیگر از متون صوفیانه را می‌‌توان تحت عنوان «حکایات کرامات» گنجاند. حکایات کرامات همواره عرصه رد و قبول گروه‌های گوناگون مخاطبان بوده است. یکی از مهم‌ترین مباحث ساختاری حول موضوع حکایات کرامات، تعیین نوع واقعیت موجود در این حکایات و رده‌بندی‌شان تحت یک نگرش از واقعیت خاص است. راه‌های مختلفی برای پذیرش حکایات کرامات وجود دارد، اما بهترین و فراگیرترین شیوه، که مدعای نگارنده در این نوشتار است، واقع‌نمایی تحلیلی کرامات است و رسیدن به نوعی واقع‌گرایی عرفانی یا رئالیسم صوفیانه. کسانی که نه به پذیرش تعبدی گردن می‌‌نهند و نه خود اهل سیروسلوک‌اند که با کشف و شهود به حقیقت کرامات برسند، با کمک تحلیل‌هایی خاص می‌‌توانند به سطحی از پذیرش درباره کرامات دست یابند، اما در تحلیل واقع‌نمایانه کرامات، هیچ‌گونه تقلیل و تحدیدی در اصل پدیده کرامت رخ نخواهد داد. این پژوهش کتابخانه‌ای به‌شیوه‌ای توصیفی و تحلیلی درصدد تشخیص نوع واقعیت موجود در این گونه روایی است تا از این طریق ثابت شود که واقعیت حکایات کرامات با هیچ نوع واقعیت موجود و مألوف برابر نیست و در نتیجه این حکایات به واقع‌نماییِ خاص خود نیاز دارند.

 
باقر صدری نیا، محسن حیدرزاده جزی،
جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

کاربرد ابهام و ایهام در کلام، با تمهید زمینۀ تنوع دلالت و به‌تأخیرافکندن روند فهم معنا، در رقم­زدن ابعاد هنری اثر ادبی تأثیر درخور اعتنایی برجای می‌­گذارد و به هر میزان که کلام از چنین شگردهای بیانی‌ای بی­بهره باشد، با تبدیل­شدن به گزاره­ای تک­معنا، حیثیت هنری آن کاستی می‌­گیرد.
در مقاله حاضر، با چنین پیش­فرضی، شعر حزین لاهیجی (1180-1103 ه‍ .ق.) بازخوانی و تعدد دلالت­ها در سروده­های او در دو سطح واژگانی و متنی بررسی شده است. در سطح واژگان، صنایعی همچون ایهام و انواع آن، اتفاق، استخدام و جناس شبه‌اشتقاق، مرز دلالت‌های بیت را درمی‌­نوردد و گسترۀ معنایی تازه­ای را به روی مخاطب می‌­گشاید. این بررسی مؤید آن است که در شعر او 192 مورد ایهام، ایهام تناسب و ایهام تضاد به‌کار رفته ­است. در سطح جمله و بیت نیز، انواع ابهام و تعدد دلالت­ها و علل پدیدآمدن آن، در سه گروه زبانی، منطقی و لحنی طبقه­بندی شده و در هریک از آنها، شگردهایی که شاعر برای آفرینش ابهام و تنوع دلالت به­کار برده بررسی و تحلیل شده است.

 
کلثوم قربانی جویباری، آذر حسینی،
جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

ادبیات داستانی جدید ایران محل ظهور اندیشه‌های نو و مترقی است؛ ازجمله، عرصه نقش‌آفرینی زنان، هم در جایگاه نویسنده و هم در مقام قهرمانان تأثیرگذار در خلق رخ‌دادهاست. در این ادبیات جدید، زنان دستمایه طرح معضلات در بسیاری از داستان‌ها می‌شوند. ازجمله این معضلات خشونت علیه زنان است. در این مقاله سعی شده است تا خشونت، انواع، ابزار و عوامل مختلف بروز آن در رمان­های برگزیده دهه چهل با نام­های سنگ‌صبور، شوهر آهوخانم، شازده احتجاب، و سووشون بررسی شود تا ازطریق آن، نگرش نویسندگان این آثار به حقوق زنان و مسائل موجود در جامعه نشان داده شود. با تحلیل محتوای آثار پیش‌گفته، بیشترین خشونت از نوع پنهان و آشکار در رمان شوهر آهوخانم دیده می‌شود و رمان­های سنگ‌صبور و شازده احتجاب و سووشون به‌ترتیب در جایگاه‌های بعدی قرار دارند. عوامل متعددی در بروز این خشونت‌ها نقش دارند: فرهنگ، عرف و سنت‌ها، عقاید مذهبی، خانواده و نگرش مردسالارانه و نا‌آگاهی زنان از حقوق خود و... ازجمله این علل به‌شمار می‌روند. طرح موضوع خشونت علیه زنان در رمان‌ها نشان می‌دهد که نویسندگان این دوره در جایگاه روشنفکران و مصلحان جامعه نگرش فمینیستی دارند و با اعتراض به سنت‌های جنسیت‌زده حاکم و نقد سلطه پدرسالارانه و نمایش وضعیت نامطلوب اجتماعی و موقعیت فرودست زنان، سعی می‌کنند به دفاع از حقوق آنها بپردازند.
 
یحیی کاردگر، حسن شهریاری،
جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

شناخت اساطیر و حماسه­ها برای آشنایی با فرهنگ و تمدن گذشته ملت­ها مهم و ضروری است. ازاین‌رو، بررسی تحولاتی که به دلایل سیاسی و اجتماعی و گذر زمان در اساطیر و حماسه­های جامعه­ای ایجاد می‌­شود، شایسته توجه است. تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است که مبنای آن شناسایی علل و چگونگی تحولات راه‌یافته در سیمای اساطیری و حماسی ایران در امهات کتاب‌های تاریخی فارسی از قرن سوم تا پایان حکومت صفویه باشد.
نتایج این پژوهش، که به روش توصیفی ـ‌تحلیلی انجام شده است، عبارت‌اند از: حذف بسیاری از اندیشه­های دین زرتشتی از سیمای اساطیر ایرانی در نتیجه غلبه اعراب و نفوذ اسلام، دگرگونی در پاره­ای اعمال و کردارهای شخصیت‌های اساطیر ایرانی و نفوذ آموزه­های اسلامی‌ در آن­ و اختلاط و آمیختگی با اسرائیلیات، دگرگونی‌هایی که در قالب شخصیت‌ها، داستان‌ها و جغرافیای اساطیری راه یافت و اختلاط‌هایی که به‌واسطه رواج اسرائیلیات به‌شکل هم‌زمانی، نسب‌سازی‌های جعلی، یکسان‌پنداری و وابستگی‌های جغرافیایی اساطیر ایرانی را تحت تأثیر خود قرار داد. از دیگر دستاوردهای این پژوهش، نمایاندن نفوذ تفکرات قوم سامی‌ در اساطیر ایرانی و منطق باورپذیری عصر مورخ بر روایات ایرانی است که به افسانه­پردازی‌های گوناگون درباره آنها منجر شده است.                                                            
                                                      
 
محمدرضا عزیزی،
جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده


 در مقاله حاضر، مشخصه­های صَرف اسم عربی مانع برداشت­های گوناگون از متون ادبی دانسته شده است. ساختمان اسم عربی از ویژگی­هایی ذاتی چون تذکیر و تأنیث، جامد و مشتق، وزن، تثنیه، انواع جمع، ضمایر دقیق، موصول، اسم­های اشاره و... برخوردار است که تعیّن و تداعی دقیق معانی در ذهن مخاطب را به‌همراه دارد. هرچند دقت صَرف عربی در نثر علمی‌ و فلسفی امتیاز به‌شمار می‌­رود و دانشمندان می‌­توانند مقصود خود را به‌کمک آن به‌روشنی بیان کنند، در متون ادبی، نقص به‌نظر می‌­رسد و از چندپهلویی و لطف هنری اثر می‌­کاهد. مسکوت‌بودن برخی از این ویژگی­ها در صرف اسم­های فارسی، به ابهام و ادبیت شعر کمک می‌­کند. در دیوان حافظ هفت غزل ملمع وجود دارد که امکان چنین مقایسه­ای را فراهم می‌­آورد. وجود مصراع­هایی به زبان فارسی و عربی در یک غزل حافظ به‌خوبی تفاوت امکانات صرفی در زبان فارسی و عربی را نشان می‌­دهد. فقدان چنین مشخصه­هایی یا وجود آن به‌صورت‌کلی در واژه فارسی طیف بیشتری از مخاطبان را با خود همراه می‌سازد و دامنه برداشت­های گوناگون را وسعت می‌دهد.
 
اکرم برازنده، امیربانو کریمی،
جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

گفتمان کلان تصوف اسلامی نگرشی قدسی است که در بستر دین، در واکنش به گفتمان­های معارض دیگر نظیر فقه، کلام، فلسفه و زهد شکل گرفت. در اواخر سده دوم، پس از درآمیختن کیمیای عشق با مس زهد، رهروان جریان صوفیانه، برخلاف دیگر جنبش­های فکری و دینی فرهنگ و تمدن اسلامی،‌ که قرآن را متنی فروآمده از آسمان به زمین و در حرکتی دیالکتیکی بین آسمان و زمین می‌­دانستند، قرآن را متنی برای حرکت از زمین به آسمان، یعنی معراج صوفیانه، در نظر آوردند. با این تلقی، شاهد مواجهه گوناگون صوفیه با دال‌های مفهوم­ساز، برجسته و پربسامد، به­ویژه نشانه شناور «توکل» در گفتمان تصوف و نیز بقیه آثار صوفیه اعم از نثرهای متمکن و مغلوب هستیم. در این جستار، با روش تحلیلی‌ـ‌توصیفی و رویکرد جفت‌گفتمان­سا‍ز لاکلاو و موفه، دگردیسی­های این دال شناور را در چندین نثر متمکن صوفیه به فارسی و عربی نشان داده‌ایم و از این رهگذر تأثر و تأثیرهای این چند متن را از یکدیگر تبیین کردیم.
 
امین بنی طالبی، پریوش میرزاییان،
جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

طبق نظریۀ بازتاب در جامعه­شناسی هنر، ادبیات در معنای گسترده‌اش آینۀ جامعه و نشان‌دهندۀ جهت­گیری­ها، سلیقه­ها و جریان‌های اجتماع است و بهتر از بقیه علوم و فنون به کالبدشکافی جامعه کمک می‌­کند. به­شکل ویژه، از میان آثار ادبی، داستان کوتاه و رمان بیش از دیگر انواع ادبی به زندگی اجتماعی وابسته‌اند و ضمن تأثیرپذیری از تغییرات در جامعه، خود منشأ تغییر می‌­شوند و تغییرات جوامع را نیز نشان می‌­دهند. به‌این‌ترتیب، می‌‌توان ازطریق شناخت نوسان‌ها و دگرگونی­های دنیای درون شخصیت­های اصلی داستان‌ها، راهی به شناخت تحولات و تغییرات دنیای بیرون آنان پیدا کرد. هدف این پژوهش نیز بررسی تصویر شخصیت اصلی در داستان­های کوتاه هوشنگ گلشیری است. به‌این‌منظور، با استفاده از روش تحلیلی‌‌ـ‌‌توصیفی، سعی شده­ است تا پس از استخراج خصوصیات شخصیت‌های اصلی داستان­های کوتاه گلشیری در دو دهۀ 60 و 70 و نیز شناسایی وقایع و جریان­های سیاسی‌ـ‌اجتماعی مؤثر سال­های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به بررسی و تحلیل تطبیقی مطالب پرداخته شود. نتایج حاکی از آن است که گلشیری در مجموعه داستان­های خود، بخشی از روحیات و افکار روشنفکران، هنرمندان و طبقۀ متوسط عصر را به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم عرضه کرده است و میان خصلت­های روحی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شخصیت­های اصلی هر مجموعه داستان با وضعیت اجتماعی‌_سیاسی حاکم بر آن دوره‌، البته با برداشت سیاسی و اجتماعی نویسنده از تحولات این دوره‌، ارتباط نزدیکی وجود دارد؛ به‌طوری‌که با تغییر وضعیت جامعه، برخی از این ویژگی­ها نیز دستخوش تغییر شده است.

 
حسین بیات، نسترن شهبازی،
جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

علی‌اکبر دهخدا از تأثیرگذارترین نویسندگان دوران مشروطه است. هم‌زمان با تشکیل مجلس دوره نخست، او گزارش‌ها، دیدگاه‌ها و انتقادهای خود را در سلسله‌مقاله‌های روایی با عنوان چرندوپرند در روزنامه صوراسرافیل منتشر می‌‌کرده است. این نوشته‌ها بسیار محبوب و پرمخاطب بوده‌اند. به‌نظر می‌‌رسد، جدا از حقیقت‌مانندی محتوای روایت‌ها، ساختار بدیع مقاله‌های چرندوپرند با بهره‌گیری از زبان طنز و پرداخت راوی قابل اعتماد (دخو)، که در این نوشته‌ها نقشی کلیدی ایفا می‌‌کند، جذابیت و درعین‌حال باورپذیری روایت‌‌ها را تقویت کرده است. شیوه‌هایی که دهخدا در ساختار منحصربه‌فرد مقاله‌ها و شخصیت‌پردازی دخو از آنها بهره برده است، اشتراکات درخور‌ توجهی با تکنیک‌های طرح‌شده در رویکرد انسان‌گرایانه کارل راجرز دارد، رویکردی که ماهیتی روان‌شناختی دارد و مسئله شخصیت نقطه ثقل آن است. گزینش و طبقه‌بندی نمونه‌های مستخرج از چرندوپرند و انطباق آنها با مؤلفه‌های نظریه فردمحور راجرز نشان می‌‌دهد که دهخدا ویژگی‌هایی در عرصه متن قرار داده است که مهم‌ترین پیش‌فرض راجرز یعنی جهان تجربی را اثبات می‌‌کند و به‌تبع آن شکل و محتوای مقاله‌ها با روایت‌گری دخو می‌‌تواند با ویژگی‌های موردنظر راجرز در ترسیم چهره آرمانی درمان‌گر همسان باشد.
 
حسین حسن رضائی،
جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده


 برخی کلمات و ترکیبات در دیوان حافظ هست که توجه دقیق به آنها ما را به دنیای شعر و اندیشه او نزدیک می‌کند. از جملۀ این کلمات و ترکیبات «جام» و مترادف­های آن است. بسامد کلمه جام و مترادف­های آن در دیوان حافظ از تعلقِ خاطر زیاد او به جام نشان دارد. در این مقاله، برای بررسی جام در دیوان حافظ، درباره اهمیت جام در ادبیات فارسی و دیوان حافظ، نظر شارحان متقدم و معاصر درباره معنا و کارکرد جام در حافظ بیان شده است. متن مقاله به دو قسمت تقسیم می­شود: در قسمت اول، جام در سنت شعری قبل از حافظ بررسی شده است. قبل از حافظ، غالباً سه نوع جام یا شراب داریم: زمینی، عرفانی و خیامانه. در قسمت دوم، ذیل عنوان‌هایی، به هنرنمایی­های حافظ با جام پرداخته شده است: 1. تکرار و برجسته‌کردن جام و تبدیل آن به بن‌مایه نمادین، 2. تقابل­سازی با جام و به‌کاربردن آن همچون ابزاری برای مبارزۀ سیاسی و اجتماعی، 3. اختلاط معانی و کارکردهای گوناگون و متضاد جام با یکدیگر، 4. ساخت بیانِ متناقض­نما با جام و خلق ابیات شاهکار. مقاله حاضر، با روش توصیفی و تحلیلی، در پایان نتیجه می­گیرد که حافظ آگاهانه با تکرار جام آن را برجسته و نمادین ساخته و با اختلاط معانی ایرانی و اسلامی جام، منشوری ساخته که هر خواننده­ای، به فراخور تجربه و دانش خود، می­تواند معانی گوناگونی از آن دریافت کند.
 
فرزاد بالو، سیاووش حق‌جو،
جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

نظم و نثر در سنت ادبی ما در طول تاریخ طرفداران و مخالفانی داشته و هرکدام دلایلی را له یا علیه دیگری اقامه کرده‌اند. دراین‌میان، ابوحیان توحیدی، با فراروی از تقابل‌های دوگانه، بی‌آنکه جانب نظم یا نثر را بگیرد، با رویکردی فلسفی و زیبایی‌شناختی، سویه‌های دیگری از نسبت میان نظم و نثر را آشکار کرده است. این نوشتار، با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، ضمن نقل عینی آرای طرفداران نظم و نثر، به تحلیل رویکرد فراثنویت‌انگار توحیدی در الامتاع و المؤانسه می‌پردازد. نتایج بررسی‌ها حاکی از این است که توحیدی، با بازخوانی اقوال طرفداران نظم و نثر، معتقد است که درباب شعر و نثر نمی‌توان حرف آخر را زد. آن‌گاه، پس از تبیین ماهیت سخن و انواع آن، به نقل امتیازات نظم و نثر از زبان طرفداران آنها می‌پردازد؛ ازجمله اینکه نظم صناعت است و دست عامه مردم به آن نمی‌رسد، درحالی‌که نثر زودیاب‌تر است و عامه سخنوران را به‌جهت سهولت به خود متوجه می‌کند. نثر برای آراستگی به شعر نیازمند است، اما شعر به نثر نیازی ندارد. شاعر افق بی‌کرانه در پیش دارد و نویسنده میدانی کران‌مند، و در مقابل، نثر بنیاد سخن است و نظم فرع آن. نثر عاری از تکلف است و شعر مشحون از الزامات شعری؛ نثر از خرد وام می‌گیرد و نظم از احساس. با وجود زیبایی صوری نظم، نثر اصیل‌تر و شریف‌تر است. سرانجام، نتیجه می‌گیرد که هم نظم و هم نثر فضیلت‌های انکارناپذیر دارند و بهترین نوع سخن آن است که صورت آن بین نظم و نثر باشد، ولی نه نظم باشد و نه نثر.
 
دوفصلنامه زبان و ادبیات فارسی،
جلد 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده



صفحه 14 از 19     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4666