380 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
یدالله بهمنی مطلق،
جلد 16، شماره 62 - ( 8-1387 )
چکیده
تشبیه یکی از عناصر اصلی صور خیال در ادبیات هر ملتی است که سایر صورتها از آن مایه میگیرند. زیرا پایه صور گوناگون خیال از استعاره گرفته تا مجاز، کنایه و حتی رمز بر رابطه "اینهمانی" استوار است. بنابر اهمیت تصویر و همچنین تنوع، گستردگی و تازگی آن در شعر سپهری و اظهار نظرهای متعدد در باب کمّ و کیف تصاویر او، اعمّ از جدولی بودن یا نبودن و... این مقاله به تحلیل تشبیهات این شاعر معاصر پرداخته، تشبیهات شعر او را از رهگذرهای مختلف تقسیمبندی نموده و نمونههای شناساییشده را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. مبنای این مقاله از نظر ساختار بر پایه انواع تشبیه از نظر ارکان، حسی یا عقلی بودن طرفین، تعدد طرفین و نظایر آن نهاده شده، تا نمونهها بهطور فشرده دستهبندی شود، لیکن در تحلیل نمونهها صرفاً نگاه کلاسیک مدنظر نبوده، بلکه از دیدگاههای جدید نیز استفاده شده است. یکی از راههای آشنایی با اندیشه شاعران و دستیابی به زوایای سایهروشن ذهن آنان، تحقیق و کندوکاو در تصاویر شعری آنان است. در این مقاله تلاش شده است حتیالامکان زوایایی از این اندیشههای نهفته شناسایی شود و گرایشهای فکری، تعلقات و دغدغههای شاعر مورد بحث و تحلیل قرار گیرد.
علی شیخالاسلامی، زهرا نظری،
جلد 17، شماره 64 - ( 3-1388 )
چکیده
اصل "ولایت" از مهمترین محورهای تصوف اسلامی است. نیاز سالک به ارشاد و هدایت شیخی کامل و ولیی مکمل در پیمودن مسیر دشوار سلوک، گردنههای مخوف و وادیهای هولناک آن پیوسته در کتابهای تعلیمی منثور و منظوم تصوف مورد تأکید بوده است. در این میان نمیتوان نقش مؤثر امهات کتب نثر صوفیانه از جمله التعرف، کشفالمحجوب و مصباحالهدایه را نادیده گرفت. التعرف از جمله آثار صوفیه است که در اوایل قرن چهارم ـ یعنی قرنی طلایی که تصوف در آن به کمال علمی و فنی خود نزدیک میشد ـ در نهایت ایجاز اما به شکلی دقیق و با دلیل و برهان به تحکیم اصول عقاید صوفیان میپردازد؛ کشفالمحجوب نیز پس از شرح تعرف مستملی بخاری نخستین کتاب به زبان فارسی در تصوف است و از این حیث در میان کتابهای صوفیه از اهمیتی بسزا برخوردار است، ضمن این که هجویری در این کتاب، به گونهای همهجانبه و مستوفیٰٰ به موضوعاتی از جمله "ولایت" میپردازد که در حال و هوای تصوف روزگار او مطرح بود؛ مصباحالهدایه نیز در تصوف و اخلاق در میان آثار فارسی قرن هفتم به بعد ممتاز و منحصر به فرد است. بررسی نظریات مؤلفان این سه اثر مهم در باب "ولایت" میتواند تا حدود زیادی نشاندهنده عقاید رایج در این زمینه، در سه مقطع زمانی متفاوت، یعنی قرنهای چهارم، پنجم و هفتم باشد و از آنجا که این کتابها، قطعاً از آثار قبل یا همعصر خود بهره جسته و بر آثار بعد از خود نیز تأثیرگذار بودهاند، بررسی آنها میتواند مبیّن عقاید کلی پیرامون مسئله مهم "ولایت" در تصوف اسلامی باشد.
تقی پورنامداریان، مریم سیدان،
جلد 17، شماره 64 - ( 3-1388 )
چکیده
رئالیسم جادویی سبک نسبتاً نوینی است که هر چند بیشتر تداعیگر نام آمریکای جنوبی و بهویژه گابریل گارسیا مارکز است، اما خاصّ ملل جهان سوم است. در داستانهای این سبک، واقعیت و خیال در هم گره میخورند، اما به گونهای که واقعیت بر خیال سیطره دارد، نه خیال بر واقعیت. از میان داستاننویسان فارسی، غلامحسین ساعدی در برخی از آثار خویش به این سبک گرایش دارد. این داستانهای ساعدی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: داستانهایی که به سبک رئالیسم جادویی نوشته شدهاند و داستانهایی که تنها رگههایی از رئالیسم جادویی را میتوان در آنها یافت. در این نوشته، به بررسی هر دو دسته و همچنین علل گرایش ساعدی به این سبک خواهیم پرداخت.
سید علیاصغر میرباقری فرد، حسین آقاحسینی، مهدی رضایی،
جلد 17، شماره 64 - ( 3-1388 )
چکیده
مکتب عرفانی بغداد تقریباً از اوایل سده دوم هجری و اندکی پس از تأسیس بغداد، توسط برخی از صوفیان، از جمله معروف کرخی، در این شهر شکل گرفت و بعد از او از طریق سری سقطی ادامه یافت تا نهایتاً به وسیله جنید بغدادی شکل کامل خود را به دست آورد. این مکتب در قرن چهارم به پشتوانه آموزه های جنید و توسط شاگردانش همچون شبلی، واسطی، جریری و... به اوج شکوفایی خود رسید. مهمترین وجه تمایز پیروان این مکتب، تقید و التزام شدید آنان به رعایت ظواهر شریعت است. واکنش این عده نسبت به پیروان مکتب سکر را مهمترین دلیل این مسئله می دانند و با مطرح ساختن مبحث سکر و صحو، سعی در توجیه آن می کنند؛ بدین طریق که جنید بغدادی صاحب صحو و هوشیاری است و به همین سبب او و دیگر بغدادیان، به سبب داشتن این خصیصه، گرفتار سکر نمی شوند و در نتیجه، همیشه آماده انجام دستورهای شریعت هستند. هرچند مبحث فوق در توجیه این مطلب صحیح است، اما تنها عامل تقید بغدادیان به انجام ظواهر شریعت نیست؛ بلکه عوامل دیگری نیز در آن دخیل است. در این مقاله ابتدا با بررسی حوزه رواج و گسترش مکتب بغداد در قرون سوم و چهارم و پنجم به معرفی اجمالی مهمترین پیروان آن پرداخته می شود و سپس علل تقید بنیانگذاران این مکتب به رعایت ظواهر شریعت بررسی خواهد شد.
وحید سبزیان پور،
جلد 17، شماره 64 - ( 3-1388 )
چکیده
بسیاری از صاحبنظران چون علامه قزوینی، فروزانفر، خزائلی و... دستمایه اندیشههای سعدی را در آثار شاعران عرب جستجو کردهاند. حسینعلی محفوظ در تحقیق مفصلی مدعی است که سعدی بنمایههای فکر و اندیشه خود را از مضامین شاعران عرب بهویژه متنبی گرفته است. در این گیرودار مدافعان سعدی با طرح مسایلی چون توارد، طبعآزمایی، و برشمردن انگیزههای انسانی و عالی و نیز معانی ارجمند و... در آثار سعدی، به دفاع از شیخ شیراز پرداختهاند. شیوه این مقاله از لونی دیگر است، زیرا با ورق زدن تاریخ به زمانی عقبتر از عهد عباسی، در جستجوی مضامین فکری گلستان سعدی در فرهنگ باستانی ایران هستیم. در این تحقیق با ارائه بیش از 40 شاهد که در پژوهشهای در دسترس و موجود به آنها اشاره نشده، به منزله مشتی از خروار، نشان میدهیم که اندیشمندان ما به جای ذرهبین انداختن در متون عربی و جستجوی سرچشمههای مضامین سعدی، اگر دست را سایهبان چشم کنند بسیاری از این حکمتها را در فرهنگ ایران باستان خواهند یافت.
روحالله هادی، تهمینه عطایی،
جلد 17، شماره 64 - ( 3-1388 )
چکیده
رئالیسم سوسیالیستی، در قلمرو هنر و ادبیات، نوعی زیباییشناسی سیاسی است که قایل به وحدت مکانیکی اصول ایدئولوژیک و استتیک است. مباحث نظری این مکتب ادبی که پس از انقلاب اکتبر 1917م. در روسیه رخ داد برگرفته از آراء کارل مارکس، فردریش انگلس و ولادیمیر ایچ لنین است و رمان مادر ماکسیم گورکی بهترین الگوی هنری این جریان محسوب میشود. اصول اساسی رئالیسم سوسیالیستی در ماه اوت ـ سپتامبر 1934م. در مسکو تصویب شد و با تأکید بر انعکاس واقعگرایی در جریان تولید محصولات هنری، سه اصل بنیادین: جهتگیری حزبی، نگرش ایدئولوژیک و مردمگرایی را در پی داشت. اگرچه این کنگره، کنگرهای ادبی بود، اصول آن به سایر هنرها نظیر نقاشی، موسیقی، سینما و... تعمیم داده شد. رئالیسم سوسیالیستی بیشتر به ایجاد تحولاتی در محتوای آثار ادبی پرداخت و بر این اساس مفاهیم و مضامینی نظیر مبارزه با سرمایهداری، خوشبینی تاریخی، جنگ، انقلاب، تاریخگرایی آگاهانه، کارگر، رهبران انقلاب و ارتش سرخ به ادبیات و هنر راه یافت.
ناصر رحیمی،
جلد 17، شماره 64 - ( 3-1388 )
چکیده
این مقاله به معرّفی محمّد فضل از مشایخ گمنام ملامتیه قرن سوّم هجری میپردازد. بدین منظور با استفاده از منابع کهن، به روش تحلیل تاریخی درباره نام، زادگاه، خانواده، تاریخ وفات، مذهب فقهی، آثار، مصاحبان، راویان و سفرهای او آگاهیهایی به دست داده میشود و مأخذ کهن حکایتی از وی ـ که در مثنوی مولوی بدون ذکر نام او آمده ـ معرّفی میگردد.
فریده وجدانی،
جلد 17، شماره 64 - ( 3-1388 )
چکیده
این مقاله به نقد آراء دو گروه از شارحان کلام حافظ پرداخته است که وی را ملامتی و یا متمایل به آیین ملامت دانستهاند. نظر گروه اول که به ضرس قاطع حافظ را ملامتی خواندهاند، با عنایت به فاصله زمانی میان عصر زندگانی وی و روزگار رواج اندیشه ملامت، مورد تردید قرار گرفته است؛ اما نمایاندن نادرستی نظر گروه دوم که حافظ را متمایل به اندیشه ملامتیان، دلباخته و پذیرنده اصول ایشان و صاحب توافق با مشرب آنان معرفی کرده و به عرفانش رنگ ملامت دادهاند، هدف عمده این مقاله بوده است. برای تحقق این منظور، ذیل هفت شماره به طرح توافقها و تقابلهای کلام حافظ با آراء اهل ملامت پرداختهایم تا وجود گزارههای متناقض و ناهمخوان در شعر وی و عاری بودن عرصه کلام بزرگان طریق ملامت از چنین گزارههایی را برجسته سازیم. سپس کوشیدهایم تا برای همخوانیها و ناهمخوانیهای کلام حافظ با عقاید ملامتیان دلیلی سازگار با منطق زبانی و ساختار شعر او عرضه کنیم. در پایان با تکیه بر دلایل ارائه شده، این نتیجه را به دست دادهایم که حافظ مبلّغ هیچ اندیشه رسمی یا غیر رسمی نیست. او شاعری آزاداندیش است که در هیچ قالبی اعم از عرفانی و غیر عرفانی نمیگنجد و هنرش را در درجه اول اهمیت قرار میدهد. با این همه، تأویلپذیری شعر وی از سویی و سعی شارحان بر پاسخگویی به افق توقّعات زمانه از سویی دیگر، سبب اعطای مشرب ملامتی به وی شده است.
محمدرضا شفیعیکدکنی،
جلد 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده
بر اساس تأملات فرمالیستهای روس و دانشمندانی چون لوی اشتروس در باب مفهوم ساخت و ویژگیهای آن، هرگونه تغییر در درون یک ساخت، مجموعه عناصر سازنده آن ساخت را تحت تأثیر قرار میدهد. این تحولات مربوط به ساختارِ ساختارهای هر دوره است. هرگاه ساختارِ ساختارها در اوج باشد، ساختارهای دیگر نمیتوانند در انحطاط مطلق باشند و برعکس. وقتی از این دیدگاه به تاریخ فرهنگ ایران عصر اسلامی نگاه کنیم، حدود قرن چهارم عصری است که ساختار ساختارها در اوج است و بنابراین همه ساختارهای کوچکتر چون شعر، نثر، موسیقی، عرفان، طب و معماری نیز در جایگاه بلندی قرار دارند. آنچه فرهنگ ایرانی و ساختار کلان آن را در عصر فردوسی و بیرونی برجستگی ویژه بخشیده است، "آزادی خِرَد" است که در منازعات اشاعره و معتزله به چشم میآید. وقتی تفکر اشعری بر فرهنگ ایرانی حاکم شد، چراغ خِرَد به خاموشی گرایید و ساختار ساختارهایی که بر محور "یقین" استوار شده بود جای خود را به "حجیّت ظن" سپرد و گزارههای گمانی جای گزارههای منطقی را گرفتند.
سید مهدی نوریان، سید علیاصغر میرباقری فرد، بهرام شعبانی،
جلد 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده
با روی کار آمدن فتحعلیشاه قاجار، شعر و شاعری نسبت به دورههای افشاریه و زندیه وضعیت مساعدتری پیدا کرد. شاه قاجار که خود شعر میسرود و خاقان تخلص میکرد، به حمایت از شاعران پرداخت و با شکلگیری کانون جدید نهضت بازگشت در تهران، شاعران بسیاری از گوشه و کنار ایران به پایتخت روی آوردند. خاوری شیرازی یکی از شاعرانی است که از شیراز به تهران مهاجرت کرد و با تکیه بر استعداد ذاتی و ممارست در انشای نامههای دربار، تاریخنگاری و شعرخوانی در محافل ادبی پایتخت از نویسندگان و شاعران نسبتاً صاحبنام عصر خود شد و آثار متعددی از جمله دیوانی حاوی بیش از هفتهزار بیت در قالبهای مختلف شعری چون قصیده، غزل، ترکیببند، مثنوی، قطعه و رباعی از خود به یادگار گذاشت. در این مقاله پس از بررسی مختصر وضعیت شعر در دوران افشاریه تا پایان دوران فتحعلیشاه، شرح حال، آثار، دیوان اشعار، گردآوریهای دیوان و سبک شعری خاوری شیرازی به تفصیل تحلیل و بررسی شده است.
غلامعلی فلاح، عباس ماهیار، سید مرتضی میرهاشمی، صدیقه سلیمانی،
جلد 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده
این پژوهش درصدد جوابدادن به این پرسش است که «دل» در مخزنالاسرار، که زهدآمیز و عرفانی است، چگونه تبیین شده و دارای چه مراتبی است. فرضیهای که در ذهن خواننده و پژوهشگر شکل میگیرد، این است که نظامی تلقی خاصی از «دل» داشته و به سبب اینکه یکی از مهمترین بخشهای مثنوی مخزنالاسرار را به آن اختصاص داده، در پی شکلدهی شاعرانه ـ عارفانه به آن مفهوم و بنمایه بوده است. شیوه بررسی در این مقاله، تحلیل محتوایی (Content Analysis) است که با استفاده از آن و تجزیه و تحلیل دادههای متن، به ابعاد گوناگون سؤالهای طرحشده، پاسخ داده شده است.
سید مهدی زرقانی، هدی حسینپور بوانلو،
جلد 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده
موضوع اصلی این مقاله، بررسی طرز برخورد عرفای نخستین با مفهوم بنیادین عقل است. بدین منظور چهل اثر عرفانی را که یا توسط صوفیه پنج قرن نخست اسلامی نوشته شده بودند و یا مشتمل بر گفتارهای آن ها بودند، بررسی کردیم. مجموعه یافتهها را در ده موضوع اصلی جای دادیم: عقل و معرفت الله، عقل و ایمان، عقل و قرآن، عقل و شرع، عقل و اخلاق، عقل و دنیا و آخرت، عقل و مقامات عرفانی، عقل و حالات عرفانی، عقل و عشق و عقل و روح. سپس به بررسی آرای عرفا در ذیل هر موضوع پرداختیم. این مقاله نشان می دهد که عرفای نخستین، مقولات مختلف معرفتی، دنیوی، اخروی و عرفانی را در ارتباط با عقل مطرح کرده اند و سعی کرده اند نسبت عقل را با هر کدام از این ها تبیین کنند. درست است که در بسیاری موارد، کارکرد عقل را محدود کرده اند اما همین که همه چیز را در نسبت با عقل سنجیده اند، نشان از اهمیت عقل در نظر آنان دارد. در واقع، آن ها حتی برای تبیین محدودیت های عقل در حوزههای معرفتی، از خود عقل مدد جسته اند. هر چند بررسی ما فقط معطوف به موضوعاتی است که به نحوی با عقل در ارتباط هستند اما حتی از خلال همین مقاله می توان تنوع و گستردگی حوزه های شناختی را که آن ها وارد شدهاند، دریافت.
باقر صدرینیا،
جلد 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده
با وجود مطالعات سودمندی که در باب سرهنویسی انجام گرفته، هنوز برخی از جوانب آن به درستی بررسی و گزارش نشده است، چنان که بر اساس اطلاع ما تا کنون درباره پیشینه تاریخی و مبانی نظری آن پژوهش خرسندکنندهای به سامان نرسیده است. مقاله حاضر عهدهدار بررسی پیشینه این گونه نگارشی و جستجوی بنیانهای نظری آن تا عصر مشروطه است. این بررسی نشان میدهد که بر خلاف آنچه در آغاز به نظر میرسد، سرهنویسی شیوه نوپدیدی نیست و پیشینه آن به قرن پنجم هجری بازمیگردد و از آن پس در گذر قرنها همواره کسانی، ولو از سر تفّنن، بدان اقبال نمودهاند. مقاله ضمن اشاره به نمونههای بازمانده از ادوار گذشته بر این نکته تأکید میورزد که این گونه نگارشی از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری تحت تأثیر رواج واژگان دساتیری، به ویژه اندیشه ناسیونالیسم مورد توجّه و اهتمام افزونتری قرار گرفته است. مقاله در صدد است تا به پرسشهای زیر پاسخ دهد: 1. آیا سرهنویسی در ادوار گذشته مبتنی بر بنیاد نظری خاصی از نوع دیدگاه شعوبیه بوده است؟ 2. آیا میتوان میان سرهنویسی و ناسیونالیسم به وجود ملازمتی قایل شد؟ 3. در صورت وجود چنین ملازمتی آیا همه گرایشهای ناسیونالیستی مؤید و مروج سرهنویسی بودند و یا تنها گرایش خاصی بدان تأکید میورزید؟
اسحاق طغیانی، زینب چوقادی،
جلد 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده
توصیف مختصات ظاهری شخصیت داستانی یکی از عناصر اصلی شخصیتپردازی است که شامل وصف چهره، اندام، پوشش و حرکت میشود. از این بین عنصر پوشش در داستانهای نظامی گنجوی، از عناصر برجستهای است که علاوه بر پرداخت زیبایی شخصیت، از لحاظ جمالشناسی نیز قابل بررسی و تأمل است. اصل پوشیدگی در زمان تاریخی وقوع داستان (دوران ساسانی) معادل پرهیزکاری است و در زمان بازآفرینی داستان نیز به دلایل مذهبی و فرهنگی، پوشیدگی نشانه فضیلت اخلاقی است. از سوی دیگر در سنت ادبی فارسی به ندرت با توصیف برهنگی مواجهیم. حکیم گنجه با توجه به فرهنگ، تاریخ داستان و سنت ادبی به ترسیم شکل ظاهری شخصیتها و طبعاً پوشش آنها میپردازد. در این مقاله برآنیم با بررسی انواع پوشش در داستان خسرو و شیرین و مطابقت آن با الگوهای پوشش در زمان ساسانی و سلجوقی، به تصویر کلی پوشش در سخن نظامی دست یابیم.
پگاه خدیش،
جلد 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده
افسانههای سحرآمیز یا افسانههای پریان از برجستهترین انواع ادبیات شفاهی به شمار میآیند. این افسانهها، که در فهرست جهانی طبقهبندی قصههای عامیانه آرنه ـ تامسون ـ اوته با شمارههای 300 تا 749 مشخص شدهاند، یادگار زمانی هستند که در ذهن انسان نخستین، هر شیء و پدیدهای قدرتی جادویی و ماوراءطبیعی داشت و از نیروی محدود انسان فراتر بود. آدمی باور داشت که هر گاه گرفتار مشکلی شود، نیروهای جادویی به یاریاش میآیند از خطر و گرفتاری نجاتش میدهند. از تحلیل محتوایی افسانههای سحرآمیز میتوان به بسیاری از بنمایههای کهن در اندیشه انسان نخستین، از قبیل جاندارپنداری و شخصیتبخشی به اشیا، توانایی سخنگفتن با گیاهان و حیوانات، مسخشدن و... پی برد.
عباس ماهیار،
جلد 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده
در این مقاله بیتی از دفتر ششم مثنوی مورد تحلیل قرار گرفته است که در آن تبریز به زبانی دیگر وصف شده است. بیت از داستانی است که در آن درویشی غریب به امید گرفتن وامی از محتسب تبریز بار سفر بسته و عازم آن دیار شده است. مولانا به هنگام رسیدن درویش غریب به تبریز بیتی چند از زبان درویش درباره تبریز و تبریزیان سروده که بیت مورد بحث ما در میان آن ابیات است و آن این بیت است: فرّ فردوسی است این پالیز را شعشعهیْ عرشی است این تبریز را مولانا در این بیت برای تبریز فرّ فردوسی قایل شده است و بر این باور است که عرش نور خود را بر تبریز و تبریزیان میپاشد. چند و چون این مدعا در سه بخش فردوس و تبریز و عرش و شعشعه آن با تکیه بر روایات و آثار عالمان دین و مورخان بر پایه تحقیقات کتابخانهای مورد کندوکاو قرار گرفته است. گفتنی است به کنایت و رمزهای عارفانه خداوندگار قونیه اشارتی نشده و معانی لغوی و غیررمزی مفردات بیت مورد توجه بوده است، تاچه قبول افتد و چه در نظر آید.
علی اصغر بابا صفری، گلپر نصری،
جلد 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده
سیفالدین اسفرنگی ـ شاعر پارسیگوی کمشناخته ـ به اقرب احتمالات در سده ششم هجری دیده بر جهان گشود. زادگاه او به گواهی نامش و اتفاقِ تذکرهنویسان اسفرنگ یا اسفره از توابع سمرقند است و از این نگاه دیوان او در بررسی زبان حوزه فرارود (= ماوراءالنهر) پایگاه و جایگاهی ویژه دارد. سیف در صناعت شاعری به بسیاری از پیشینیان و همروزگارانِ خود چشم داشته و قصاید آنان را نمونه قرار داده و استقبال کرده است؛ از خیلِ منظورانِ او میتوان به مسعودسعد، امیرمعزّی، عثمان مختاری، عمعق بخاری، سنایی، انوری، مجیر بیلقانی، خاقانی و ظهیر فاریابی اشاره کرد که از این میان اقبال او به شعر خاقانی نظرگیرتر و از لونی دیگر است. در این مقاله شماری از همانندیهای واژگانی و معنایی میان ابیات سیف اسفرنگی و خاقانی را به دست دادهایم؛ این همانندیها میتواند نشان از آن داشته باشد که سیف دیوان خاقانی را از نظر گذرانده است.
محمد بهنامفر، محمدعلی محمدی،
جلد 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده
خاقانی یکی از بزرگترین چکامهسرایان ادب پارسی در قرن ششم است. یکی از بارزترین ویژگیهای سبکی این عصرـ که بیشتر در بین شاعران آذربایجان دیده میشود ـ استفاده گسترده از انواع علوم و فنون روزگارـ از جمله نجوم ـ میباشد. خاقانی که علم نجوم را تمام و کمال فرا گرفته بود، با پشتوانه استعداد سرشار، معلومات گسترده، ذهن وقاد و طبع روانش، با استادی و مهارت بینظیر خود از مجموع اصطلاحات، احکام و ظرافتهای این علم در تصویرگری استفاده کرده است. تلفیق باورها و اصطلاحات نجومی با اعتقادات دینی و اساطیری همراه با رعایت انواع تناسبهای لفظی و معنایی و ترفندهای زیباسازی کلام، گاهی آنچنان هنری و شگفتانگیز است که خواننده را مات و مبهوت میکند و در برابر هنرنمایی و سحر قلم او تسلیم میسازد. این مقاله کوشیده است تا بر پایه دقت در ژرفساخت هنری و زیباشناختی شعر خاقانی پارهای از تصاویر شعری او را که ملهم از اصطلاحات و احکام نجومی است، بررسی و تحلیل نماید و میزان، چگونگی و شگردهای استفاده شاعر بزرگ شروان از این باورها و اصطلاحات را در تصویرسازی نشان دهد.
سید احمد پارسا،
جلد 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده
ردیف یکی از عوامل مهم و نقشآفرین در افزایش موسیقی کناری شعر است. قرار گرفتن آن بعد از قافیه و داشتن وحدت لفظی و معنایی وجه مشترک همه تعاریف این مقوله از آغاز تاکنون بوده است. خاقانی شروانی (595-515 هـ . ق) با هنجارگریزی در این زمینه و استفاده از ظرفیتهای زبانی چون ایجاد معانی مجازی، کنایی و استعاری جدید در بافت کلام، همه تعاریف موجود در زمینه وحدت معنایی را زیر سؤال برده است؛ بهگونهای که تنها در یک چامه بلند 145 بیتی 116 معنی گوناگون از ردیفهای به کار رفته ارائه کرده است. در پژوهش حاضر ضمن نشاندادن توان هنری خاقانی در این زمینه، کوشش شده تا در تعریف ردیف نیز تجدیدنظر شود. در این راستا انواع ردیفهای اسمی، فعلی، قیدی و امثال آن در قصاید خاقانی بررسی شده است.
محمد خسروی شکیب،
جلد 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده
«وجه غالب» کلید بوطیقای صورتگرایی است. این عنصر جزء تمرکزدهنده به یک اثر هنری است؛ این جزء بر اجزاء و عناصر دیگر فرمان میراند، آنها را تعیین میکند، متحولشان میکند و در نهایت این عنصر حاکم است که یکپارچگی و انسجام ساختار را تضمین میکند. «وجه غالب» عنصری زبانی و اغلب مکرّر است که در هیئت یک سمبل، یک شُعار یا اصطلاح، پارهای مکرر و یا مصراعی مکرر و... در سطح ساختار شعر ظاهر میشود. «وجه غالب» هرچه که باشد با هدف «ایجاد مرکزیت معنایی»، «اسکلتبندی ساختار»، «واسازی ساختار»، «مدخلآفرینی متعدد برای شعر»، «تقویت موســیقی زبان»، «مکث و وقف توصیفی»، «عقــلانیّت شعر»، «وحدت لحن»، «فضاسازی» و... طراحی و ابداع شده است. این مقاله به دنبال کشف و تشریح عملی و علمی کیفیّت وجه غالب در زبان و ساختار شعر معاصر است.