380 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
عباس ماهیار، حمیدرضا جدیدی،
جلد 18، شماره 69 - ( 9-1389 )
چکیده
دهخدا از برجستهترین چهرههای فرهنگ و ادب این مرز و بوم است که علاوه بر عرصههای سیاست، روزنامهنگاری، پژوهش و تألیف، در نویسندگی و شاعری نیز نقش مهمی ایفا کرده است. او متعلّق به روزگار پرفراز و نشیبی است که جامعه ایرانی رویدادهای مهمی چون نهضت مشروطیت، جنگهای جهانی اوّل و دوم، استبداد رضاخانی و ملّیشدن صنعت نفت را پس پشت نهاده است. وی بهعنوان پژوهشگری آگاه به مسائل سیاسی و نویسندهای دارای ذوق شاعری بر وقایع اثر گذاشته یا از آنها تأثیر پذیرفته است. بعضی از این وقایع در اشعار باقیمانده او بازتابی درخور تأمّل یافته که دقت در آنها مبین اهمیت واقعه و نظر دهخدا درباره آن است؛ در این گفتار سعی میشود ضمن توضیح مختصری درباره زندگانی، آثار، خدمات فرهنگی و قدرت شاعری دهخدا، بازتاب این وقایع بر سرودههایش با روش تحلیلی ـ توصیفی نشان داده شود. بدیهی است نقد و ارزیابی عملکرد اشخاصی که به بهانهای از آنها نام برده میشود هدف این مقاله نبوده و مجالی درخور میطلبد. حاصل این پژوهش عرضه شناختی تازه از دهخدا در عرصه سیاست و نمایش اتفاقات مهمی است که ذهن او را به خود مشغول داشته و گذر زمان بر اهمیت آنها صحه گذاشته است.
سید علی اصغر میرباقری فرد، مهدی رضائی،
جلد 18، شماره 69 - ( 9-1389 )
چکیده
عرفان و تصوف اسلامی یکی از جریانهای مهم فکری و فرهنگی است که از زمان پیدایش تاکنون تأثیرات فراوانی بر فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و زبان و ادبیات فارسی بر جای گذاشته است. از این جهت ضروری است تا ابعاد مختلف این طریقه فکری و عملی شناخته شود. یکی از راههای شناخت هدف، موضوع و غایت این طریقه و پیبردن به ابعاد تاریخی، محتوایی و سیر تحولات آن بررسی و تحلیل تعاریفی است که مشایخ این طریقه از صوفی، عارف، تصوف و عرفان ارائه کردهاند. این مقاله بر آن است تا با نقد و بررسی این تعاریف به شناخت بهتر این جریان فکری ـ عملی برسد و باعث آشکارشدن زوایای پنهان آن شود تا شناخت بهتری درباب مسائل مربوط به این جریان به دست دهد. برای رسیدن به این هدف، ضمن مراجعه به دیدگاههای بزرگان و پیروان عرفان و تصوف، سعی در ترسیمکردن چارچوب فکری و عملی این طریقه و تبیین دیدگاه صوفیان و عارفان میشود.
سید مرتضی هاشمی، اشرف خسروی،
جلد 18، شماره 69 - ( 9-1389 )
چکیده
نقد روانشناختی از شاخههای پویای نقد ادبی معاصر است که خود زیرشاخههای متعددی دارد. یکی از آنها نقد از دیدگاه کارل گوستاو یونگ است. آثار هرمان هسه را میتوان از دیدگاه روانکاوانه یونگ بهخوبی نقد و تحلیل کرد، زیرا اندیشهها و افکار او در موارد زیادی به یونگ شبیه است. آنها با هم ارتباط مستقیم داشتند. هردو به سمبلها و نمادها علاقهمند بوده آنها را تفسیر و تحلیل میکردند. هسه نیز مانند یونگ درونگرا بود و به حقایق روانی فرد توجه داشت و در آثارش جنبههای اجتماعی کمرنگ است. هسه و یونگ علاقهمند به عرفان شرق از جمله عرفان هندیاند. هند حلقه زنجیری بود که یونگ و هسه را به هم پیوند داد. هندیها در جهان سمبلها زندگی میکنند، بر سمبلها تأثیر میگذارند و از آنها تأثیر میگیرند، اگرچه علاقهای به تفسیر آنها ندارند. سمبلها از موضوعات مورد علاقه یونگ و هسهاند و فراوانی آنها در آثار هسه زمینه مناسبی برای نقد و تحلیل از دیدگاه یونگ فراهم میکند. تفحص در سمبلها که به آنها نماد و رمز نیز گفته میشود و نقد کهنالگویی آثار ادبی، بهویژه آن دسته از آثاری که از اعماق روح و روان انسان برخاسته و درون گرایانهاند، شیوهای مناسب برای درک معانی پنهان و نهفته در لایههای روساختی و بیرونی است. این تحلیلها مشترکات و حقایق موجود در روان بشر را نیز نمایان میکند. در این مقاله سعی میشود با دیدگاهی روانکاوانه به نقد کهنالگویی داستان «سیذارتا»ی هرمان هسه پرداخته شود. الگوهای کهنی مانند رؤیا، سفر، قهرمان، آب، رودخانه و گذار از آن، آنیما، درخت و پیر خرد از نمادهای مهمی است که بهگونهای هماهنگ در این داستان گرد آمده و بیانگر تلاش انسان در فرآیند خودیابی و تفرد هستند. در این مقاله به بررسی این نمادها پرداخته میشود.
مریم حسینی، عاطفه گزمه،
جلد 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده
هزارویکشب همچون بسیاری از آثار ادبی جهان آیینهای است که کهننمونهها را، بهعنوان محصولات تجربههای مکرر بشر که در ناخودآگاه وی به یادگار نهاده شدهاند، بهشیوهای نمادین منعکس میکند. مطالعه روانکاوانه اسطورهها، که گنجینه آرزوها و اندیشههای بشریاند، نشاندهنده حضور ناخودآگاه جمعی است که در این نمونههای ازلی آشکار میشوند. در این پژوهش یکی از داستانهای هزارویکشب با عنوان «جوذر» با توجه به یافتههای یونگ در عرصه روانشناسی اسطوره تحلیل میشود. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که در این اثر علاوه بر کهننمونههای اصلی همچون آنیما، آنیموس، پیر دانا، سایه و مادر، انواع کهننمونههای فرعی نیز به چشم میخورند. کهنالگوها در سه دسته موقعیتهای کهننمونهای، شخصیتهای کهننمونهای و نمادهای کهننمونهای طبقهبندی شدهاند. در این پژوهش انواع موقعیتهای کهننمونهای چون سفر، دیدار با آنیما و پیر خردمند و انواع شخصیتهای کهننمونهای چون قهرمان، پیر دانا و مادر و انواع نمادهای کهننمونهای چون اعداد و حیوانات دیده میشود. بررسی موردی حاضر درباره یکی از داستانهای هزارویکشب نشاندهنده قابلیت بالای این اثر برای مطالعه روان جمعی مشترک بشر در طول تاریخ است که شامل قصهها و افسانهها نیز میشود.
ابراهیم رنجبر،
جلد 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده
در رمان سووشون موضوعات و جنبههای اجتماعی، تاریخی و حماسی با لحن شاعرانه، در بستر داستانی ساختگی، چنان درهم آمیختهاند که نمونه مقبول هنر داستاننویسی به وجود آمده است. جنبه حماسی این رمان چنان قوتی دارد که میتوان آن را در ردیف آثار حماسی مصنوع قرار داد. تجلی روح ملی، وجود ارزش ذهنی، نماینده عقاید مردم بودن قهرمان، لزوم مهرورزی و کینتوزی، وجود قدرت فردی شکستناپذیر یا ابرمرد و هممرزی با تاریخ از جمله عناصر حماسهاند که در این رمان حضور دارند. قهرمان آن با خصالی از قبیل مهرورزی به مردم و کینتوزی با بدخواهان مردم، جستن نفع عام، تعلق به نوع بشر، مقابله با ضد قهرمان و داشتن شرافت در شمار قهرمانان حماسههاست. قصد دانشور ـکه آفرینش چنان قهرمانی برخاسته از جهانبینی اوستـ به حقیقت شکستناپذیر نشاندادن ایران است، در زمانی که تهاجم صنعتی و نظامی غرب، بیاثربودن مطبوعات، آشوبهای داخلی، وابستگی ارکان حکومت، غفلت مردم و اولیای دین و فرصتطلبی احزاب زمینههای به خطر افتادن استقلال ایران را فراهم میکنند. قصد این نوشته ذکر مشابهتهای این رمان با آثار حماسی، جستن نشانههای حماسه در آن و نهایتاً تبیین جنبه حماسی آن است.
قهرمان شیری،
جلد 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده
برخی از کرامتهای موجود در کتابهای صوفیه در ظاهر بسیار غیرعقلانی و غیرطبیعی به نظر میرسند که هم باورکردن آنها دشوار است و هم موجودیت آنها با پارههایی از تعلیمات اساسی در شریعت و طریقت تعارض دارد. در پدیدآمدن اینگونه کرامتها بیش از هرچیز عاملهای خارج از اندیشههای عرفانی و حتّی مغایر با قاعدههای محو و فنای فردیت دخالت داشته است، یعنی خلوتها و استغراقهای صوفیان گاه بهجای تمرکز مطلق بر یاد حق، به عرصهای برای خیالبافیهای فردی و حضور ساکنان ملکوت و محوریت مشایخ تبدیل شده است. امّا برای صوفیانی که همواره قسمتهای عمدهای از اوقات خود را با دروننگری به اندیشیدن در لاهوت و ملکوت صرف میکردند، شکلگیری اینگونه کرامتهای ذهنی و خیالی طبیعی است. اگر افسانهها و اسطورهها نتیجه خیالبافی مقطعی انسانها در طول تاریخ باشد، کرامتهای تخیلی نیز محصول جانبی خلوتگزینیها و درونگراییهای مستمرّ اهل تصوف بوده است.
غلامحسین غلامحسین زاده، ناصر نیکوبخت، زهرا لرستانی،
جلد 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده
آیرونی یکی از ابزارهای برجستهسازی و آشناییزدایی در زبان است. آیرونی ساختارهای طبیعی زبان را با تغییر در حوزه دلالتها غیرطبیعی میسازد. آشناییزدایی بهوسیله آیرونی از طریق دگرگونی ساختارهای شناختهشده و غافلگیری مخاطب صورت میگیرد. به این ترتیب بخشی از کلام برجستهتر از بخشهای دیگر آن میگردد. در بلاغت فارسی واژه آیرونی بهکار نرفته است؛ اما آنچه در تعریف آیرونی آمده در زبان فارسی کاربرد فراوان دارد، هرچند این کاربرد گاه شبیه کاربرد برخی صناعات بلاغی فارسی است، در مجموع نوعی مستقل محسوب میشود و با سایر صناعات بلاغی متفاوت است. از آنجا که تاکنون در نوشتههای فارسی بهطور دقیق به این تفاوتها و شباهتها پرداخته نشده است، در این مقاله کوشش شده شباهتها و تفاوتهای آیرونی با سایر صناعات بلاغی فارسی مشخص گردد. آیرونی را با همین عنوان میتوان وارد بلاغت فارسی کرد، البته نه بهعنوان آرایهای وارداتی، زیرا شیوه و کلام آیرونیک همواره در ادبیات فارسی وجود داشته است، اما در بیشتر موارد عنوانی برای آن در نظر گرفته نشده است. به این ترتیب میتوان گفت آیرونی دوگانگی لفظ و معنا یا صورت و محتوا است که برپایه تضاد یا تناقض به شکلی غیرمنتظره و گاه خندهآور بنا شده است. تنها متونی را میتوان آیرونیک خواند که این ویژگیها در آنها بهطور همزمان در کنار هم بهکار رفته باشند.
ابراهیم محمدی، جلیلاله فاروقی هندوالان، سمیه صادقی،
جلد 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده
رمان و داستان مدرن نقش شگرفی در بازخوانی روایتهای اسطورهای و بازپردازی آنها در ادبیات روایی امروزی ایفا میکند. یکی از دلایل مهم توجه ویژه و کاملاً متفاوت اینگونه داستانها و رمانها به بنمایههای اسطورهای ضرورتی است که نویسندگان معاصر بنابر دگرگونی اوضاع اجتماعی و دگرگونیهای اساسی اندیشه و نگرش انسان احساس کردهاند: بیانسجامی جهان آشفته معاصر که همه گفتمانهایش سرشار از تناقض، بیانسجامی و قاعدهگریزی است، انسان امروزی را شیفته روایتهای نامنسجم، غیرخطی گسستهنما و سرشار از بینظمیهای زمانیـ که پیشینهای غنی در روایتهای اسطورهای داردـ کرده است. شهریار مندنیپور یکی از نویسندگان برجسته ادبیات معاصر فارسی است که میتوان آثارش را از حیث ساختار و پردازش برخی از عناصر داستان بهویژه عنصر زمان به روایتهای اسطورهای همانند دانست. این پژوهش نشان میدهد که زمان در برخی از داستانهای کوتاه او، همانند زمان در روایات اسطورهای 1. کیفی و ذهنی است نه عینی و کمی؛ 2. اعتبار خود را از رویداد یا حادثه روایتشده میگیرد؛ 3. دورانی و چرخهای است نه خطی و مستقیم. البته اثبات این همانندیها لزوماً به معنای تأثیرپذیری آگاهانه مندنیپور از روایات اسطورهای نیست.
سید جمالالدین مرتضوی، سجاد نجفی بهزادی،
جلد 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده
تصرف ذهن شاعر در مفاهیم و امور عادی زندگی و ارتباط آن با طبیعت حاصل بینش و آگاهی او از پدیدههای طبیعی و جهان بیرون است. مجموعه تصاویر حاصل از انواع صورخیال (استعاره، تشبیه، مجاز، کنایه) در دیوان هر شاعری بیانگر لحظههایی است که با درون و جهان درونی او سروکار دارد؛ در واقع، انعکاس روح، شخصیت و ویژگیهای درونی اوست. هدف این پژوهش بررسی عناصر خیال (استعاره، تشبیه، مجاز، کنایه) و بسامد هرکدام در شعر امینپور و منزوی و دستیافتن به نتایجی حاصل از اندیشه، عواطف، احساسات و نگرش آنها به جهان و زندگی است. تصاویر مشترک این دو شاعر یا تصویر مرکزی اشعار آنها مربوط به عشق و مسائل پیرامون آن است، هرچند بازتاب اجتماع و مسائل اجتماعی نیز کموبیش در اشعارشان به چشم میخورد. تصاویر شعری دو شاعر، زنده، پویا و دیداری است. در شعر هرکدام از آنها تقلیدی اندک و ناچیز مشاهده میشود، ولی حوزه تصاویر و صورخیال خویش را به تصاویر شعر سنتی منحصر نکردهاند، بلکه نوآوریهایی در شعر هر کدام مشاهده میشود. تشبیهات، بیشتر فشرده و حاصل امور حسی ـ انتزاعی است.
یدالله بهمنی مطلق، اسماعیل رهایی،
جلد 19، شماره 71 - ( 9-1390 )
چکیده
اگرچه در شعر معاصر، بهویژه شعر قیصر، عوامل فراوان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره نقش دارند و محتوای این اشعار با فضای انقلاب، جنگ، شهادت و احساس دریغ و افسوس از بهجاماندن از قافله شهدا و... ارتباط تنگاتنگ دارد، بررسی عوامل زبانی از دیدگاه صورتگرایی و عینی نیز حائز اهمیت است. یکی از موارد صورتگرایی در بررسی اشعار و بهطور کلی متون ادبی، خواه نظم و خواه نثر، عنصر برجستهسازی است که عناوینی چون هنجارگریزی و هنجارآفرینی را نیز شامل میشود. هنجارگریزی بهعنوان نگاهی نو در مواجهه با ادبیات و شعر از مهمترین مسائل شعر نو به حساب میآید. از این طریق درمییابیم شاعر چه اندازه با این شگردها و فنون در ایجاد حسّ و حال تازه، بخشیدن انسجام بیشتر به شعر، نظاممندسازی بهتر آن، تقویت بُعد موسیقایی و تأثیرگذاری عمیقتر موفّق بوده است. این مقاله تلاش میکند به این سؤالات پاسخ دهد که آیا قیصر بهعنوان شاعر و هنرمند در اشعار خود از منظر هنجارگریزی دست به آفرینش هنری زده است یا خیر؟ در چه محورهایی بیشتر از این تکنیک هنری استفاده کرده است؟ نقاط قوت و ضعف وی در این زمینه کدام است؟ با توجّه به اینکه اشعار قیصر ظرفیت طرح این مهم را دارد، از این دیدگاه به بررسی اشعار پرداخته شده و هنجارگریزی در اشعار او در سطوح سبکی، گویشی، واژگانی، نحوی، نوشتاری، معنایی، زمانی و آوایی بررسی شده است.
سید احمد پارسا، دلارام مهدوی،
جلد 19، شماره 71 - ( 9-1390 )
چکیده
مطالعات ردهشناسی زبان حاکی از آن است که میان مقولههای نحوی و معنایی-منظوری رابطهای مستقیم وجود ندارد. بخشی از دشواریهای مفاهیم ادبی نیز در گرو عدم اطلاع از معانی ثانوی مقولههای معنایی- منظوری جملات است. هدف پژوهش حاضر بررسی این جنبهها در غزلیات شمس است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و دادهها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، به روش کتابخانهای و سندکاوی بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش 3229 غزل و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 264 غزل است. نتیجه نشان میدهد که مولانا از 27 کارکرد از مجموع 35 کارکرد ثانوی مورد نظر در این پژوهش استفاده کرده است. تحلیلهای آماری نشاندهنده این است که پربسامدترین کارکردهای ثانوی به ترتیب تعجب، نهی، استفهام انکاری، ملامت، نفی و استفهام تقریری است که بهکارگیری یا عدم بهکارگیری برخی از کارکردها بهگونهای به هماهنگی یا عدم هماهنگی آنها با جهانبینی مولانا بستگی دارد که در مقاله بررسی شده است.
اسحق طغیانی، زینب چوقادی، طیبه جعفری،
جلد 19، شماره 71 - ( 9-1390 )
چکیده
شاهنامه فردوسی، سرگذشت قومی و ملّی ما، آمیزهای پربها از اسطوره، حماسه و تاریخ است که برخی کوشیدهاند آن را به سه بخش مجزّای اساطیری، حماسی و تاریخی تقسیم کنند، اما درهمتنیدگی این سه قسمت چنان است که تعین حدّ و مرز و جداسازی آنها از یکدیگر ناممکن مینماید. برای نمونه آنچه بسیاری آن را بخش تاریخی شاهنامه میدانند با داستانهایی نشئتگرفته از اندیشه اساطیری و مفاهیم نمادین و کهنالگویی قومی آمیخته است که در عین حال رنگوبوی حماسی نیز دارد. یکی از این داستانها روایت کرم هفتواد است. این روایت تماماً اسطورهای یکی از پیچیدهترین روایات شاهنامه است که از منظرهای گوناگون میتوان آن را نقد و تحلیل کرد. بسیاری کوشیدهاند این داستان را با واقعیتهای تاریخی همسو کنند و زمان و مکان و توجیهی برای آن بیابند، اما هیچکدام از این دیدگاهها راه به دیهی نبرده است. زیرا طرح اسطورهای داستان هرچند از واقعیتی الهام گرفته است، رهیافت به این واقعیت ضمنی نیازمند بررسیهای اسطورهشناختی است. اینکه اسطوره کرم هفتواد چیست، چه میگوید، از کجا سرچشمه گرفته و... پرسشهایی است که در این مقاله با تکیه بر نظریه کارل گوستاو یونگ به آن خواهیم پرداخت.
رضا فهیمی، حسین آقاحسینی، محمدرضا نصر اصفهانی،
جلد 19، شماره 71 - ( 9-1390 )
چکیده
کتاب جوامع احکامالنجوم تألیف ابوالحسن علی بن زید بیهقی یکی از ارزشمندترین کتابهایی است که در قرن ششم در زمینه احکام نجومی نگاشته شده است. نثر این کتاب بسیاری از ویژگیهای زبانی و سبکی نثر مرسل قرن ششم هجری را داراست. این کتاب ویژگیهای سبکی خاصی دارد که از جمله آنها میتوان به انواع تکرار، انواع حذف، کاربرد خاص عبارات و کلمات، ویژگیهای کتابت، کاربرد خاص ضمایر و همچنین ترتیب قرارگرفتن اجزای جمله اشاره کرد که در این مقاله به آنها پرداخته شده است. در این کتاب علاوه بر استعمال کلمات کهن فارسی کلمات دشوار عربی هم بهکار رفته است و حتی گاهی کلماتی دیده میشود که استعمال آنها نادر است و در فرهنگهای لغت به آنها اشارهای نشده است.
مهوش واحددوست، علی دلائی میلان،
جلد 19، شماره 71 - ( 9-1390 )
چکیده
شاهنامه میراث عظیم ادبی ایران است که در آن با بهرهگیری از عناصر مختلف اسطورهای، تاریخی، داستانی، غنایی و... کلیتی منسجم و منحصربهفرد شکل گرفته که آن را از حماسههای ملتهای دیگر متمایز و جدا ساخته است. بهرهگیری مناسب از همه این عناصر آن را حتی به میل و خواسته مخاطبان امروزی خود هم بسیار نزدیک کرده است. در شاهنامه کنش و واکنش قهرمانان و پهلوانان به شکل بسیار جذابی به تصویر کشیده شده است. این قهرمانان در سراسر زندگی پرماجرای خود با آزمونهای زیادی روبهرو میشوند که از آنها میتوان به «خان» تعبیر کرد. گاهی این خانها گسترش یافته و با اضافهشدن ویژگیهای دیگری به آنها، به حالت داستانی کامل درآمدهاند که از آنها با نام «هفتخان» یاد میشود؛ در اینجاست که پای اسطوره به دامن قصه میلغزد و اسطوره و قصه یکی میشود. قصد ما در این مقاله بررسی نکات کلیدی و مشترک آزمونها، خانها، هفتخانها و هفتخانگونههای قهرمانان در شاهنامه (که شمار آنها متفاوت است) و سایر حماسهها براساس روش تطبیق ساختاری است.
یوسف اصغری باقوت، مهدی دهرامی،
جلد 20، شماره 72 - ( 3-1391 )
چکیده
بخشی از دیوان خاقانی شامل اشعار عربی اوست که اغلاط زیادی در آن راه یافته و تاکنون مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است. این مقاله با یافتن بخشی از این اغلاط کوشیده است صورت صحیح آنها را نشان دهد. نگارندگان مقاله این اشتباهات ناشی از تصحیف، تحریف و کتابت نادرست را بررسی کرده و با توجه به اشعار دیگر خاقانی و شاعران عرب، محور عمودی اشعار، سبک شعر خاقانی، آرایههای لفظی، نسخهبدلها، معنا و... شکل صحیح را پیشنهاد دادهاند. این اغلاط به حدی زیاد است که ضرورت دارد اشعار عربی این شاعر بزرگ مجدداً تصحیح شود. بهدلیل عظمت و شکوه خاقانی و هنرنماییها و قدرت سخنوری وی در هر دو زبان فارسی و عربی لازم است سرودههای عربی او عمیقتر و دقیقتر مورد بررسی قرار گیرد.
محبوبه شمشیرگرها،
جلد 20، شماره 72 - ( 3-1391 )
چکیده
سعدی استاد مسلم غزلسرایی در ادب فارسی است. دلنشینی و اثرگذاری کلام او نسبت به غزل شاعران دیگر به عوامل فراوان فرهنگی، زبانی، بیانی، تصویری و... وابسته است. هرچند ظرایف متعدّدی از اشعار سعدی توسط پژوهشگران و منتقدانی نظیر هانری ماسه، غلامحسین یوسفی، علی دشتی، محمود عبادیان، سعید حمیدیان، تقی پورنامداریان، ضیاء موحد و... کشف و ارائه شده، هنوز جزئیاتی از شگردهای سخنسرایی او بهویژه در غزل باقی مانده که توجه به آنها در پیبردن به راز شیرینی سخن و انگیزش خارقالعاده آن کمک میکند. مقاله حاضر به عنصر «خطاب» بهعنوان عامل مؤثری در این خصوص پرداخته است. مهمترین اثر و نتیجه القای حسّ «حضور» و «خطاب» در شعر برانگیختگی مخاطب است. این مقاله پس از ذکر مقدّماتی درباره «عنصر خطاب» عوامل مؤثر در تقویت این احساس را در کلام سعدی برشمرده است. در انتها عناصر کلامی «خطاب» در غزل سعدی تحلیل شده است. در این پژوهش از روش اسنادی و تحلیل محتوا بهرهبرداری شده و در قسمت آخر آمار و دادههایی از میزان بروز و نحوه توزیع آنها بهصورت جداول و نمودارهایی ارائه شده است.
حمید عبداللهیان، فرنوش فرهمند،
جلد 20، شماره 72 - ( 3-1391 )
چکیده
نجدی، داستاننویس صاحبسبک معاصر، ازجهات بسیار نویسنده قابلتأملی است. در داستانهای او بهدلیل رویکرد متفاوت به زندگی بشری و عناصر فرهنگ ایرانی نکات قابلبحث بسیاری میتوان یافت. این مقاله سعی کرده است از دیدگاه نقد جدید شالودهشکنی به بررسی دو داستان از نجدی بپردازد. این دو داستان عبارتاند از: روز اسبریزی و شب سهرابکشان. نقد شالودهشکنانه براساس نظریه دریدا شکل گرفت. ابتدا در فلسفه و بعد در نقدادبی بهکار رفت. پایه نقد شالودهشکنانه بر یافتن تقابلهای دوتایی و بحث برسر آنها برای یافتن موارد تناقض و درنهایت رد پیشفرضهای پذیرفتهشده است. نتیجه این جستجوها معمولاً تردید در مبانی فرهنگی و باورهای پذیرفتهشدهای است که پیشاپیش بدیهی دانسته میشود. تقابلها در داستانهای نجدی معمولاً برپایه تضاد بین انسان و حیوان؛ انسان و طبیعت؛ و انسان و تمدن است. در داستان روز اسبریزی تقابل بین انسان/حیوان و آزادی/اسارت در درونمایه اصلی تناقضهایی ایجاد کرده است که از متن استخراج میشود. در داستان شب سهرابکشان تضاد بین دنیای خشن مردسالار و دنیای معصومانه کودکانه (تجربه/ناپختگی یا نقص/کمال) باعث ایجاد تضاد و تناقض میشود و در درونمایه داستان تردید ایجاد میکند.
محمد غلامرضایی، سیده نرجس مؤمنی،
جلد 20، شماره 72 - ( 3-1391 )
چکیده
ترجمهها و ترجمهـتفسیرهای کهن قرآن سرمایههای کمترشناختهشدهای از گنجخانه بزرگ زبان فارسی است که مشتمل بر واژگان گوناگونی از حوزهها و دورههای مختلف این زبان است و میتواند گنجینهای پرمایه برای توانمندسازی و گسترش زبان فارسی باشد. ترجمه تفسیر طبری یکی از کهنترین و غنیترین این ترجمهـ تفسیرهاست که برمبنای کتاب تفسیر طبری فراهم آمده است و هم از نظر تاریخ زبان فارسی و هم از لحاظ تاریخ متون دینی اهمیتی ویژه دارد. اما چاپی که از تصحیح این کتاب موجود است با توجه به قواعد فنّ تصحیح و شرایط گونهشناسی زبان فارسی اشکالاتی دارد که در این مقاله سعی شده است به مواردی از آنها اشاره شود و ضرورت تصحیح مجدد این کتاب ارجمند بر اساس نسخهای دیگر مورد بررسی قرار گیرد.
سید علیاصغر میرباقری فرد، حسین آقاحسینی، محمدرضا نصر اصفهانی، مریم حقی،
جلد 20، شماره 72 - ( 3-1391 )
چکیده
داستانهای قرآن همواره دستمایه شاعران ادب فارسی در خلق مضامین و تصاویر ناب و زیبا بوده است. یکی از این داستانها قصه آدم و حوا و هبوط آنها از بهشت به دلیل خوردن میوه ممنوعه است. در شعر گذشته فارسی این میوه به تبعیت از اکثر تفاسیر اسلامی همواره گندم قلمداد شده است، در حالیکه شاعران معاصر گاه به پیروی از روایات اسلامی این میوه را گندم دانستهاند و گاه مطابق با تفاسیر تورات، آن را سیب یا درخت معرفت نیک و بد نامیدهاند و گاه نیز تلفیقی از روایات اسلامی و یهودی را به کار بردهاند. برخی از شاعران معاصر نیز تفسیری نمادین از این داستان ارائه کردهاند. هدف این پژوهش بررسی کیفیت بازتاب این داستان در شعر معاصر فارسی است. در این مقاله نخست به پیشینه داستان شجره ممنوعه در قرآن، تورات و تفاسیر آنها اشاره کردهایم و سپس به بررسی و تحلیل این موضوع در شعر بیست تن از شاعران برجسته معاصر (از نیما به بعد) و مقایسه آنها با روایات قرآن و تورات پرداختهایم. بررسیها نشان میدهد شاعران سنتگرای معاصر اغلب به روایات اسلامی توجه داشتهاند، درحالیکه شاعران نوگرا غالباً به روایات تورات اشاره کردهاند.
محمدباقر وزیری زاده، عصمت خوئینی،
جلد 20، شماره 72 - ( 3-1391 )
چکیده
گروههای اسمی وابستگی از اقسام اصلی و مهم گروههای اسمی است. این گروهها از نظر انواع و اقسام دامنه گستردهای دارند. ما این قسم گروه اسمی را از منظر دستور زبان تاریخی در تمام کتاب تاریخ بلعمی (مصحَّح ملکﺍلشّعراء بهار، چاپ دوجلدی سال 1353) ـکه از نخستین آثار بازمانده زبان فارسی دری استـ بررسی کردهایم؛ یعنی تنها به مسائلی از آن اشاره کردهایم که صوراً یا معناً جنبه تاریخی دارند و خصوصیت سبکی نیز برای متن یادشده بهشمار میروند.
ساختار و روش بررسی بر مبنای تعاریف و تقسیمبندیها و دیگر مطالبی است که زندهیاد فرشیدورد درباره این گروههای اسمی به تفصیل آوردهاند و البته از کتابهای دستور دیگران نیز ـ اگر مطالبی متناسب با بحث داشتهاند ـ بهره گرفتهایم.
هدف از نگارش این مقاله شناخت دقیق تاریخی (متنبنیاد) از گروه اسمی وابستگی است که از مسائل جزئی دخیل در نحو و از پرکاربردترین گروههای نحوی در کلام هستند. تحقیق علمی یک موضوع خاص دستوری در یک متن مشخص گامی است در جهت غنای دستور زبان تاریخی دورهای و نیز کمک به فهم معانی متون قدیم. همچنین سعی کردهایم تا جایی که ممکن است مطالب را با زبان علمی و ساده برای خوانندگان روشن سازیم.