44 نتیجه برای من
منصوره کریمی قهی،
سال 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
مرکبهای اِتباعی ترکیبهایی هستند که بر اثر تکرار قسمتی از واژه پایه ساخته میشوند. این بخش مکرر معنی ندارد و هیچگاه بهتنهایی بهکار نمیرود. این واژگان در زبان گفتاری مردم متداول است و در دوران اخیر، در برخی متون نظم و نثر، بهویژه داستانهایی که به زبان عامیانه نوشته شده، بهکار رفته است. این پژوهش با رویکردی تاریخی و روش تحلیلیـتبیینی، در کنار واکاوی پیشینه کاربرد مرکبهای اِتباعی (اِتباع مهمل) در زبان و ادب فارسی، سه مسئله را بررسی میکند:
تأثیر تغییر صورت و معنی واژگان کهن فارسی بر شکلگیری مرکبهای اِتباعی در زبان و ادب فارسی؛ تأثیر نحو زبان عربی بر شکلگیری مرکبهای اِتباعی در زبان و ادب فارسی؛ تأثیر رواج واژگان عربی و مترادفنویسی بر شکلگیری مرکبهای اِتباعی در زبان و ادب فارسی.
برطبق یافتههای این پژوهش، پیشینه کاربرد مرکبهای اِتباعی در زبان فارسی به قرن سیزدهم قمری میرسد. بیشتر ترکیبهایی که در فاصله سدههای اول تا سیزدهم قمری در آثار منظوم و منثور دیده میشود و فرهنگنویسان آنها را مصادیق مرکب اِتباعی برشمردهاند، ترکیبهای عطفی و مترادفاند که بهعلت تغییر صورت و فراموشی معنی واژگان بهاشتباه مرکب اِتباعی خوانده شدهاند. مرکبهای اِتباعی از قرن سیزدهم و بهعلت رواج واژگان عربی در زبان فارسی و عادت گفتاری مردم به مترادفگویی در محاورات کلامی متداول شد. با تحول در نثر فارسی و گرایش نویسندگان به سادهنویسی و گفتارینویسی، این ترکیبها به متون فارسی بهویژه آثار داستانی با مایههای طنز و هزل وارد شد.
علیرضا نبی لو، محدثه هاشمی،
سال 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
ادبیات وهمناک، شگفت و شگرف یکی از شاخههای شناختهشده در میان انواع ادبی جهان است که بهدلیل گستردگی آن، نظریههای متعددی در این حوزه ادبی مطرح شده است. ازسوی دیگر، بسیاری از متون ادب فارسی نیز از این ویژگی برخوردارند، اما چنانکه بایسته است هدف پژوهش واقع نشدهاند. در حوزه عرفان، بهدلیل ارتباط با امور ماوراءطبیعی، آثار متعددی بهقلم عرفا خلق شده که با موضوعات وهمانگیز و فراواقعی گره خورده است. کشفالاسرار روزبهان بقلی از این زمره است که دربردارنده مکاشفات و سیر انفسی و روحانی نویسنده است. او در این سیر و سفر روحانی با موجودات فراطبیعی و مکانهای شگفتانگیز روبهرو شده و ازهمهمهمتر ملاقاتها و گفتوگوهایی با خداوند داشته است. همین موضوع صبغهای شگفتانگیز، ماورائی و وهمآفرین به اثر داده است. در این مقاله نویسندگان میکوشند تا علاوهبر تبیین ادبیات وهمناک و ماورائی، با استفاده از عناصر و ابزار مورد استفاده روزبهان ازجمله رمز، استعاره و...، به توصیف و شرح عناصر ادبیات وهمآمیز و فضاسازی فراواقعگرایانه در کشفالاسرار بپردازند. گفتنی است روزبهان برای تبیین این سیر و تجربه روحانی، با بهرهگیری از ابزار متعدد، در سه ساحت عالم درونی، بیرونی و ماورائی، ارتباط خود را با عالم غیب و موجودات خارقالعاده آن بهتصویر کشیده و این به کشفالاسرار او رنگوبوی منحصربهفردی داده است.
اسماعیل نرماشیری،
سال 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
فرآیند معناسازی در گفتمان ادبیـ روایی کلاسیک، برخلاف قالبی ساده و بیرونی، تابع عناصر و نظامهای نشانهای پیچیده است. برای درک چگونگی ابعاد حضور و نقش تعیینکننده این عناصر، یکی از علمیترین ابزارهای قابل اتکا، نشانهـمعناشناسی است که باعث میشود روابط همبسته و منسجم گزارههای نشانهای متنی درونگفتمانی از حیث پدیدارشناختی و حتی معرفتشناختی با اتقانی علمی تحلیل شوند. با استناد به همین فهم، گفتمان روایی «شاهزاده و یاران او»، با هدف استنباط قابلیت معناسازی عناصر دالی و چگونگی ظهور مؤثر آن عناصر در میزان تبیین اندیشه راوی و گسترهبخشی گفتمان، تحت خوانش و تحلیل قرار گرفته است. این مقاله بهروش مطالعه کتابخانهای و برای پیجویی و پاسخیابی این دو مسئله اصلی فراهم آمده است: الف) پیشزمینههای زبانی و شاخصها در کیفیت و سیالیت معنای گفتمانی همسو با ذهنیت گفتهپرداز چگونه وضع و نقشی دارند؟ ب) حضور نشانهـفردها در روند معناسازی و بُعد معرفتشناختی گفتمانی چگونه است؟ برآیند یافتهها در نگاهی کلی، مبین این است که گفتهپرداز این گفتمان روایی را جهتدار و طراحیشده تدوین کرده است. بههمینرو، کوشیده است شاکله تمام عناصر و نظامهای نشانهای را در روند تبیین بازنمود ذهنی تقدیرگرایی گرد آورد.
زینب نوروزی، طاهره غلامی،
سال 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده
طرح نظریه چندصدایی باختین در گستره نقد ادبی، نوع نگرش به متون ادبی دگرگون شد و با توجه به نیازهای جامعه مدرن، این گفتمان در کانون توجه اندیشهوران و نظریهپردازان متون ادبی قرار گرفت. چندصدایی، با امکانات فرازبانی ویژه خود، با رویکردی نو، بازاندیشی مخاطب را به ارمغان میآورد تا دریافتی متفاوت را تجربه کند. در این پژوهش، که بر پایه تحلیل محتوا و منطق مکالمه باختین، صورت گرفته، میتوان سنگ صبور را بهمثابه اثری چندصدا و دارای قابلیت مکالمه و گفتوشنود بررسی و تحلیل کرد. رمان سنگ صبور با ساختاری ویژه و متفاوت نسبت به دیگر آثار چوبک و بهرهمندی از مؤلفههایی چون کثرت آواها، بهرهگیری از شیوه جریان سیال ذهن، تکگویی درونی، کارکردهای بینامتنی، گفتمان دوسویه، مکاتب ادبی و... داستانی چندصدایی است. سعی نگارنده بر آن بوده که بتواند مؤلفههای چندصدایی را در متن بیابد و تأثیر آن موارد را بر چندصداشدن متن نشان دهد.
اکرم برازنده، امیربانو کریمی،
سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
قوتالقلوب فی معامله المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، اثر ابوطالب مکی، متن سازمانی و متمکنی است که در تثبیت و تخلید گفتمان تصوف بسیار مؤثر بوده است؛ زیرا جریان فربه تصوف در اواخر سده دوم در بستر دین مفصلبندی شد و از میان گفتمانهای معارضی چون فقاهت و کلام و فلسفه گذشت. این جریان در دورهای تکوین یافته که عقلگرایی افراطی، جدالهای فقهی، مناقشات فلسفی و نزاعهای سیاسی و اجتماعی بر کل جامعه اسلامی سایه افکنده بود. ایدهپردازان تصوف، با بررسی و شناخت خلأها و دالهای تهی، رهیافتهای حاکم بر جامعه را ـبه مدد منطق تفاوت گفتمانیِ گزارههای غایب و مهجورـ برجسته کردند و با استمداد از شیوه تأویل، گزارههای گفتمانی خود را پربار ساختند و کمکم توانستند گفتمان تصوف را منسجم کنند و غالب این اهتمام، بهصورت عینی، تا حدودی در کتاب قوتالقلوب، که آن را ملتقای دو گفتمان دانشمندی و بینشمندی میدانیم، تبلور یافته است. برای تحصیل این مهم، از روش و الگوی تحلیل گفتمانی جفتگفتمانساز لاکلاو و موفه بهره جستیم و نشان دادیم که ابوطالب مکی چگونه توانسته گزارههای غایب، مهجور و تهیشده فقه را با استفاده از شیوه تأویل ترمیم کند.
رویین تن فرهمند،
سال 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده
منزوی در غزلپردازی و سخنپیرایی، بهمنظور آفرینش صور خیال و گسترش دایره معنا و مضامین سرودههایش، از میراث ادب غنایی، حماسی و تصاویر شاعرانه، داستانوارهها، تلمیحات و اشارات دینی بهره برده است. دیوان حافظ یکی از سرچشمههای آشکار شعر منزوی در صورت، معنا و انسجام موسیقایی است. منزوی از وامگرفتن ترکیبات، وزن غزلهای حافظ و تضمین مصراعها و ابیات حافظ دریغ نکرده است. مفهوم عشق و دشواریهای طریق عشق، عهد امانت، شادخواری و مسائل اجتماعی از مفاهیم غزلهای منزوی است که تأثیر حافظ در آفرینش آنها آشکار است. شیوه تصویرآفرینی منزوی در زمینه عشق و اطوار آن همانندیهایی با شعر حافظ دارد. در این جستار، تأثیرپذیری منزوی را از حافظ، بهشیوه توصیفی و تحلیلی، در صورت شعر، وزن، معانی، عشق، سیمای معشوق و صور خیال بررسی کردهایم. یافتهها نشان داد که منزوی در حدود دویستبار از مفردات، اوزان و مفاهیم اشعار حافظ بهره برده است.
باقر صدری نیا، محسن حیدرزاده جزی،
سال 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده
کاربرد ابهام و ایهام در کلام، با تمهید زمینۀ تنوع دلالت و بهتأخیرافکندن روند فهم معنا، در رقمزدن ابعاد هنری اثر ادبی تأثیر درخور اعتنایی برجای میگذارد و به هر میزان که کلام از چنین شگردهای بیانیای بیبهره باشد، با تبدیلشدن به گزارهای تکمعنا، حیثیت هنری آن کاستی میگیرد.
در مقاله حاضر، با چنین پیشفرضی، شعر حزین لاهیجی (1180-1103 ه .ق.) بازخوانی و تعدد دلالتها در سرودههای او در دو سطح واژگانی و متنی بررسی شده است. در سطح واژگان، صنایعی همچون ایهام و انواع آن، اتفاق، استخدام و جناس شبهاشتقاق، مرز دلالتهای بیت را درمینوردد و گسترۀ معنایی تازهای را به روی مخاطب میگشاید. این بررسی مؤید آن است که در شعر او 192 مورد ایهام، ایهام تناسب و ایهام تضاد بهکار رفته است. در سطح جمله و بیت نیز، انواع ابهام و تعدد دلالتها و علل پدیدآمدن آن، در سه گروه زبانی، منطقی و لحنی طبقهبندی شده و در هریک از آنها، شگردهایی که شاعر برای آفرینش ابهام و تنوع دلالت بهکار برده بررسی و تحلیل شده است.
دکتر رقیه اصغری پهناب محله، دکتر بهمن نزهت، دکتر شیرین رزمجو،
سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده
بررسی آثار اساطیری و حماسی از منظر حکمت عملی، به عنوان روایتکنندهی اندیشه و تفکّر پیشینیان و بیانکنندهی تاریخ و فرهنگ زندگی مردم، سندی محکم در اثبات وجود مبانی و آداب اخلاقی در جامعهی ایران باستان است که بعد از اسلام ادامه یافته است. در این پژوهش با هدف تحلیل جایگاه زنان در حکمت عملی، منظومهی «بانوگشسبنامه» مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد اعمال و رفتار بانوگشسب، مطابق حکمت عملی قابل بررسی است و میتوان او را الگوی زن موفق فرهنگ اقوام ایرانی نامید که در قالب پهلوانبانو، فضایل اخلاقی را انتقال داده است. از منظر حکمت عملی در حوزه اخلاق فردی، بانو فرزند خردمند، شجاع، با عفت، معتقد و متعهدِ رستم، نمایندهی پهلوانبانوانی است که با رفتار و کردارش الگوی فضیلت قرار گرفته است. در حوزه تدبیر منزل و سیاست مدن، جایگاه والای بانو در خانواده، نمایانگر ارزشمندی زنان در فرهنگ اصیل ایرانی است، فارغ از نگرش به جامعه مردسالاری، شخصیّتی مستقل و جنگجو دارد که زن بودنش، باعث سستی در انجام امور، نفی در اراده و عدم تساوی با مردان نشده است. در موقعیت خانوادگی فرزند صالح، دلاور و مسئولیتپذیر است که با صلاحدید پدر(مدبر منزل) زندگی میکند.
مصطفی میردار رضایی،
سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده
پیچیدگی هندسه برخی تصویرها، بهویژه تصویرهای سبک هندی، که در ساحت دانش بیان سنتی دیده نمیشود و دانشمندان این حوزه در سنت تاریخی به آن اشارهای نکردهاند، بهاندازهای است که برای تجزیه و تحلیل آنها باید از ابزاری متناسب و درخور استفاده کرد. در مطالعه حاضر، که با روش کمیـآماری انجام شده است، نخست با بسامدگیری به بررسی و مقایسه شمار شگردهای منفرد و آمیغی در 500 بیت از غزلیات بیدل (که بهصورت تصادفی از سراسر دیوان او انتخاب شده) پرداخته شده و در ادامه، سه شگرد آمیغیِ «استعاره کنایه»، «استعاره ایهامی کنایه» و «استعاره ایهامی کنایه تشبیهی» در سازه تصویرهای بیدل بررسی شده است. نتایج این جستار نشان میدهد که در هر دو بیت از اشعار بیدل، تقریباً، یک صناعت آمیغی وجود دارد؛ نیز یکسوم تصویرهای بیدل به دستیاری همین شگردها خلق شده است و این یعنی با بسندهکردن به عناصر چهارگانه بیان سنتی (تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز) و نادیدهگرفتن ابزارهای ادبی آمیغی، تحلیل و تفسیر سازههای بیدل ناقص و نارسا خواهد بود.
محمدتقی یوسفی، لیلا هاشمیان،
سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده
در رهیافت معنامحور نقشگرایی، سازههای زبان با توجه به سه دیدگاه ویژه اندیشگانی، بینافردی، و متنی بررسی میشوند. این سه دیدگاه، که در اصطلاح فرانقش نامیده میشوند، اساس زبانشناسی نقشگرا را شکل میدهند. هلیدی، بنیانگذار زبانشناسی نقشگرا، معتقد است الگوهای تجربه و مفاهیم ذهنی خالقان آثار در قالب فرآیندهای فعلی نقش اندیشگانی نمود پیدا میکند؛ بنابراین، میتوان با بررسی انواع فرآیندها، و عوامل و موقعیتهای سازنده آنها، از اندیشهها و تجربیات پدیدآورندگان آثار ادبی آگاهی یافت و عوامل مؤثر در شکلگیری آنها را تجزیه و تحلیل کرد. با این هدف و در قالب پژوهشی توصیفیـتحلیلی، غزلیات ابتهاج، برمبنای گفتمانهای سازنده آن، به سه مقطع تاریخی تقسیم شده و پس از تعیین بسامد و توصیف کارکرد فرآیندهای فعلی بهمنزله شاخصی سبکی، زمینههای شکلدهنده آنها تحلیل شده است. یافتهها کاربست فراوان فرآیند مادی و پس از آن فرآیند رابطهای را نسبت به دیگر متغیرهای زبانشناسی نقشگرا نشان میدهد. علت بسامد فراوان و نوع کاربرد فرآیندهای نامبرده، و نیز نمود اندک دیگر فرآیندهای اصلی و فرعی نقش اندیشگانی در غزل ابتهاج را باید در عواملی چون تأثیر محتوا بر شکلگیری زبان اثر، دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی روزگار شاعر، روحیات خاص سایه، سبک ویژه او، اهمیت نقش مخاطب در بوطیقای اندیشگانی او، و نیز اثرپذیری او از سبک شاعران پیشین و معاصر با او جستوجو کرد.
محمد پارسانسب، فاطمه احمدیزاده کهن،
سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده
مفاخره در مقام مضمونی شعری یا بهعنوان زیرگونهای ادبی، در دیوانهای شاعران کلاسیک فارسی حضوری پررنگ دارد. این جستار با رویکردی تحلیلی در پی واکاوی مفاخره در شعر شاعرانی چون منوچهری دامغانی، سنایی غزنوی، و خاقانی شروانی برپایه نظریه میدان بوردیو است. بهاینمنظور، پس از استخراج نمونههایی از قصاید مفاخرهآمیز این شاعران و درنظرگرفتن مسائل تاریخی و اوضاع اجتماعی حاکم بر دورههای موردنظر و منش و ذهنیت شاعران، کوشش کردیم نمونهها را براساس چهار قاعده میدان ادبی بوردیو (منش، سرمایه، منازعه و بیغرضی) تحلیل کنیم. نتایج بررسیها نشان داد که منوچهری، بهدلیل گرایش به میدان قدرت، برای رسیدن به نام و نان و تثبیت موقعیت خود، شعر و هنرش را برای مدح و مفاخره به این میدان اختصاص داده و اصل بیغرضی میدان ادبی را، که در پی نابسازی ادبیات است، رعایت نکرده و بههمیندلیل به حاشیه میدان رانده شده است. اما، با تغییر میدان قدرت در عهد غزنویان دوم و دوره سلجوقی و تغییر احوال شاعران بهدلیل مسائل و پریشانیهای بهوجودآمده، شاعرانی چون سنایی و خاقانی با توجه به منش خاص خود از میدان قدرت فاصله گرفتند و در پی نابسازی ادبیات و مبارزه با میدان قدرت برآمدند که دراینمیان، خاقانی، بهدلیل بیغرضی و رعایت قواعد میدان ادبی، توفیق بیشتری نسبت به سنایی غزنوی داشته است.
محمدحسن جلالیان چالشتری،
سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده
هرچند سال¬های بسیاری از آغاز تصحیح انتقادی شاهنامه می¬گذرد، هنوز تا رسیدن به نهایت آن راهی طولانی در پیش است. حجم بسیار این اثر سترگ و تنوع فراوان موضوعات مطرحشده در آن، در کنار کهنگی زبان، ایجاب می¬کند که به¬رغم تلاش¬هایی که تاکنون در این راه صورت گرفته و تصحیحهای ارزشمندی که به همت و صرف عمر بسیار فراهم آمده، همچنان داستان به داستان، بیت به بیت، و واژه به واژه این اثر هدف بازنگری و دقت نظر قرار گیرد و محققان با تخصص¬ها و رویکردهای گوناگون به آن بپردازند، تا هرچه ¬بیشتر، صورت نهایی، که شبیه¬ترین صورت به سروده شاعر است، بهدست آید. در این نوشتار، از دیدگاه دستوری به چند بیت شاهنامه از بخش¬های مختلف آن پرداخته شده است. وجهاشتراک این ابیات، وجود افعال تمنّاییـشرطی در آنهاست. در بخش نخست، افعال ضمیرساخت در شاهنامه، در بخش دوم فعل تمنایی نادری که تکواژ تمنایی در آن بهصورت «یی» ظاهر شده و در بخش سوم صورت تمنایی فعل بایستن، که بهدلیل ضرورت متمم ضمیری، ساختی خاص را نشان می¬دهد، با سنجش ضبط¬های دستنویس¬ها و تحلیل قرائتهای پیشین، بررسی و واکاوی شده¬اند. در مورد فعل ضمیرساخت، همهجا صورت مختوم به «تی» پیشنهاد شده و در دو مورد دیگر، با استفاده از ضبط¬های دستنویس¬ها و تکیه بر نکات دستوری، بر صحت قرائت¬هایی که پیش از چاپ خالقی¬مطلق وجود داشته¬اند، تأکید شده است.
بتول واعظ، محمدرضا حاجی آقابابایی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
یکی از مسائل حوزه ادبیات که درباب تعریف و مبانی نظری آن اختلاف فراوانی میان فلاسفه، ادیبان و زبانشناسان وجود دارد، شعر و چیستی آن است. تفاوت دیدگاهها در تعریف شعر، به اختلاف در روششناسی، تفاوت حوزههای فکری و تبیین کارکرد شعر برمیگردد. در این پژوهش، با روشی توصیفیـتحلیلی، تعاریف موجود از شعر نقد شده است و با مطالعه انواع شعر در ادبیات فارسی و مبنا قراردادن شاخصهایی چون ذهنیت گوینده، ذهنیت شنونده، زبان، مطالعات ژانری، گفتمانهای گوناگون هر دوره، عنصر ادبی غالب و نقد نگاه شاهکارگرایانه، سعی شده است، در مقابل دیدگاهی که بوطیقا را امری ثابت و غیرتاریخی تلقی میکند، بوطیقا پدیدهای سیال، نسبی و تاریخمند معرفی شود که در هر دوره با توجه به شاخصهای فوق، تعریفی متغیر و دیگرگون مییابد. با چنین رویکردی به بوطیقا، مرزگذاری میان نظم و شعر براساس شاخصهایی یکسان و در تمام دورهها نمیتواند دقت و اعتبار علمی داشته باشد. براساس دیدگاه مطرحشده در این پژوهش، در هر دوره لازم است بوطیقایی تازه طرح شود تا بتواند تعریفی از شعر آن دوره ارائه دهد.
ثریا کریمی، رامین محرمی، مهین پناهی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
مناقبالعارفین تألیف شمسالدین احمد افلاکی در شرح احوال خاندان مولوی و مشایخ طریقت مولویه نوشته شده و افلاکی در این کتاب شخصیتی اسطورهای و فراواقعی از پیشینیان و معاصران ترسیم کرده است. بسیاری از مسائل عرفانی مناقبالعارفین با مفاهیم اساطیری منطبق است و باورهای اساطیری در شکلگیری مطالب این تذکره عرفانی نقش دارد. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده میشود که مضامین عرفانی مناقبالعارفین در کدام مؤلفهها با مبانی اسطورهای الیاده تناسب دارند. در این جستار، مناقبالعارفین بهشیوه توصیفیـتحلیلی و با رویکرد اسطورهشناختی براساس دیدگاه الیاده تحلیل شده است تا میزان انطباق عرفان و اسطوره تشریح شود. نتایج بحث نشان میدهد که در این اثر، قهرمان مطابق کهنالگوها، از قبل بهعنوان منجی تعیین شده است. در چرخه زندگی مولوی میتوان بهترتیب مراحل شستوشو، تجدید حیات و تجلی را بهوضوح مشاهده کرد؛ او آیین شستوشوی مقدس را پیش از ورود به ساحت ناخودآگاه خود انجام میدهد و خود را برای پیوستن به ساختار قداست آماده میکند و در سفر درونی خود از مقتضیات بشری فراتر میرود و به رؤیت حقتعالی، فرشتگان، پیامبران و ارواح نایل میشود. همچنین، در مناقبالعارفین، بام مدرسه و خزینه حمام بهمنزله الگوی مثالی مرکز جهان است که ناسوت و لاهوت به هم پیوند مییابد.
محمد خسروی شکیب،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
«بسیج جمعی» از نظریههای پرکاربرد در حوزه جامعهشناسی سیاسی معاصر است که بررسی و تحلیل سازوکارهای درونی حاکم بر جنبشهای اجتماعی، انقلابها و آشوبهای سیاسی را ممکن میکند. در پژوهش حاضر، هم روایت «مرغان جهان» در منطقالطیر و هم حکایت «کبوتر مطوّقه» در کلیله و دمنه، از کنشهای جمعی متشکل و موفق در ادبیات کلاسیک فارسی و نوعی از بسیج جمعی و گردهمایی اجتماعی معطوف به تغییر ساختار و وضعیت حاکم بهشمار آمدهاند؛ ازاینرو، بررسی متغیرهای کمی و کیفی حاکم بر سازمان درونی آنها ضرورت دارد. کاربست شاخصهایی چون اصل کنشگر خردمند، اصل روابط عمومی، اصل ساختار کنش جمعی، اصل انسجام کمی و کیفی، اصل انگیزهها و الگوهای رفتاری و... نشاندهنده پیچیدگی ساختاری اینگونه از کنشهای جمعی است. در این مقاله، تلاش میشود تا با روش تحلیل تطبیقی و کیفی، سازوکارهای درونی حاکم بر دو روایت پیشگفته بررسی شود تا میزان انسجام و نیز ظرفیتهای توضیحی و تفسیری هریک بهسنجش درآید.
آقای محمد محمدی، آقای محمود فتوحی،
سال 30، شماره 93 - ( 11-1401 )
چکیده
یکی از جریانهای ادبی رایج در ادوار تاریخی صفویه و قاجاریه، تفسیرنویسی منظوم قرآن به زبان فارسی است. ساختار فکری و زبانی این جریان ادبی در واقع ادامه تفاسیری همچون کشفالاسرار (تألیف 520 ق) بهویژه نوبت ثالثه، و مواهب علیه (تفسیر حسینی) (تألیف 899- 897 ق) است؛ سنّتی که از نثر گذار کرده و برای تثبیت و گسترش خود به نظم روی آورده است. هدف پژوهش حاضر معرفی پنج اثر تفسیری کمترشناختهشده در ساحت نظم فارسی است. این پژوهش با مراجعه به منابع کتابخانهای و دسترسی به نسخههای اصیل به روش توصیفی انجام شده است و نتایج آن برای انجام مطالعات بنیادی در زمینه ادبیات تصوف و علوم قرآنی حائز اهمیت است. تفاسیر نویافته عبارتاند از: 1. تحفهالمؤمنین (تألیف 1068ق) اثر مولوی کریمبخش صاحب متخلص به بدر 2. تفسیر رشیدی (؟)؛ ابوالفیاض قمرالحق 3. تفسیر نجم اصفهانی (تألیف 1336- 1335ق) اثر نجمالحکماء محمد موسوی واعظ ملقب به نجم اصفهانی 4. تفسیر اسماءالحسنی اثر گدا (؟) 5. تفسیر منظوم؛ نذر حسنبنمحمد علی زیدی (1366-1247ق).
حامد نوروزی، ستاره عبقری، سید محمد حسین قریشی،
سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده
مجموعه پویانمای «دیریندیرین» یکی از موفقترین مجموعههای پویانمای طنز بزرگسال است که به موضوعات مختلف جامعه نگاهی انتقادی دارد و مخاطبان فراوانی جذب کرده است. در این مقاله، نگارندگان در پی تحلیل عوامل طنزآفرین در این پویانما بودهاند. تحلیل حاضر با استفاده از نظریه عمومی طنز کلامی انجام شده است. این نظریه طنز را با استفاده از شش منبع: دانش تقابل انگارهها، شگرد منطقی، هدف، موقعیت، شیوه روایت، و زبان بررسی میکند. بهاینمنظور، 65 قسمت از این مجموعه بهصورت گزینشی انتخاب و براساس نظریه عمومی طنز کلامی تحلیل شده است. براساس نتایج بهدستآمده در قسمتهای بررسیشده، منابع تقابل انگاره (میانگین 27/2%)، شگرد منطقی (میانگین 61/2%)، شیوه روایت، و زبان در تمام قسمتها یافت شد و در بخش موقعیت 75 درصد از قسمتهای تحلیلشده دارای موقعیتی بودند که خود خالق طنز بوده است. در بخش منبع دانش، 23 قسمت دارای هدف انتقادی و 43 قسمت دارای هدف آموزشی برآورد شد. براساس یافتههای این تحقیق، منابع دانش تقابل انگارهها، شگرد منطقی، و زبان مهمترین عوامل خلق طنز در این مجموعه محسوب میشوند.
معصومه محمودی،
سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده
پژوهشها نشان میدهد مطالعه متنهای ادبی با موضوع بیماری بهویژه با نگاه پدیدارشناسانه میتواند به درک بهتر بیمار و بیماری کمک کند و به شناخت زیست جهان و ذهنیت آدمی بینجامد. بدیهی است چنین رویکردی جذابیت مطالعه آثار ادبی و اقبال به آن را نیز در میان مخاطبان افزایش داده، افقهای تازهای در برابر آنها خواهد گسترد. ازسویدیگر، در میان عواطف انسانی، عشق و رفتارهای مرتبط با احساسات عاشقانه در آثار ادبی بهویژه در آثار زنان داستاننویس بسامد بسیاری دارد و اختلال جنون عشقی یا روانپریشی عاشقانه یکی از اختلالات هذیانی انعکاسیافته در این آثار است. در این پژوهش توصیفیـتحلیلی چگونگی توصیف علائم جنون عشقی یا اروتومانیا در دو داستان «رعنا» از مجموعه داستان نازلی نوشته منیرو روانیپور و «بعد از تابستان» از مجموعه داستان چهارراه اثر غزاله علیزاده با توجه به معیارهای تشخیصی DSM-5 بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان میدهد شخصیتهای داستانی در آثار مورد بررسی، علائمی را بروز میدهند که با معیارهای تشخیصیـبالینی اختلال موردنظر مطابقت دارد. در این داستانها، نویسندگان در کنار توصیف نشانههای بالینی، عوامل جنسیتی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را هم درنظر داشتهاند و این امر مهارت نویسندگان در ایجاد حقیقتنمایی و باورپذیری در پیرنگ داستانی را نشان میدهد که سبب ارتباط بهتر خواننده با متن و تأثیرپذیری از آن میشود. همچنین، توصیف احساسات و باورهای این شخصیتها و تأثیر آن بر زندگی و روابط فردی و اجتماعی آنها میتواند به درک بهتر ذهنیت و تجربه زیستی این افراد و ایجاد تعامل برآمده از درک درست از فرد مبتلا در جهان واقعی، کمک کند.
زهرا جمشیدی، داریوش قلعهقبادی،
سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده
کلیله و دمنه یکی از آثار ادبی و فرهنگی مشترک هند و ایران است که بسیاری از مطالب مندرج در آن براساس تفکر آریایی ملتهای مذکور نوشته شده است. در جستار حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی، موضوع قشربندی اجتماعی در بابهای «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» با رویکرد اسطورهـجامعهشناختی تحلیل شده است. خوانش اسطورهـجامعهشناختی روشی است که میتوان بهیاری آن ریشه اسطورهای پارهای از مفاهیم جامعهشناختی را آشکار کرد. آرای ژرژ دومزیل حاکی از این است که طبقهبندی در میان اقوام هندواروپایی یکی از اصلیترین ساختارها برای ایجاد نظم اجتماعی بوده است. کینگزلی دیویس و ویلبرت مور نیز چنین نظری در مطالعات جامعهشناسانه خود دارند. تحلیل بابهای ذکرشدۀ کلیله و دمنه با این دو نظریه اسطورهشناختی و جامعهشناختی نشان میدهد که ساختار داستان «شیر و گاو» با ساختار طبقاتی جوامع هندواروپایی منطبق است؛ ساختاری طبقاتی که بههیچوجه تحرک طبقاتی را برنمیتابد و همانطورکه در باب «بازجست کار دمنه» مشخص میشود، اقدامکنندگان به تحرک طبقاتی فرجامی جز ادبار و نابودی نخواهند داشت. در بابهای مطالعهشده، دمنه عامل تحرک طبقاتی نافرجام است، کلیله مدافع و پذیرندۀ قشربندی بهعنوان واقعیتی انکارناپذیر است، و شیر، مادر شیر و پلنگ، که به طبقه اشراف تعلق دارند، حافظ و نگاهدارنده قشربندی بهعنوان ساختاری تنظیمکننده محسوب میشوند. قشربندی موجود در این بابها، صورتی دیگر از کنشهای سهگانه اسطورهای جوامع هندواروپایی است که خود عامل شکلگیری طبقات اجتماعی در این جوامع شده است.
فرزاد بالو، رضا رضاپور،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده
هایدگر، در پی درک معنای هستی، به تحلیل امکانات وجودی دازاین میپردازد و در بین این امکانات به ارتباط زبان و هستی اهتمام ویژهای میورزد. او، در کنار سخنگفتن/ تکلم، سکوت را نیز یکی از امکانهای زبان میداند. بنابر باور هایدگر، سکوت زبانی توانایی این را دارد که بسیار گستردهتر از سخنگفتنِ صرف سبب آشکارگی هستی شود. این آشکارگی هستی و نیوشیدن ندای هستی در سکوت، به آن خاصیتی تفسیری میبخشد که هایدگر آن را هرمنوتیک نامیده است. ازآنجاکه در میراث عرفانی ما، مولانا جلالالدین در غالب غزلها از سکوت و خموشی سخن میگوید، نگارندگان این مقاله، بر آناند که در پرتو تلقیای که هایدگر از مفهوم سکوت دارد، میتوان سویههای تازهای از مفهوم سکوت و خموشی را در غزلیات شمس گشود و ویژگی تفسیری و هرمنوتیکی آن را در این گزارهها نشان داد: «از بیجهانی دازاین تا فنای سالک بهمعنای عام و پیوند آن با سکوت»، «از گذار دازاین از موقعیت زبانی تا فنای زبانی سالک بهمعنای خاص و پیوند آن با سکوت»، «هرمنوتیک سکوت و دریافت گفتار اصیل از دازاین تا سالک»، و «سکوت هرمنوتیکی مولانا و دریافت گفتار اصیل». مولانا با طرح سکوت اصیل زمینهای فراهم میآورد تا جان و جهان هستی به سخن درآید و کاستی و نارسابودن زبان تدارک یابد و پرده از اسرار عالم برگرفته شود. توجه به وجه هرمنوتیکی سکوت در غزلیات شمس جستار حاضر را از پژوهشهای موجود متمایز میکند.