[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
392 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

احمد رضایی،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

مجادلات کلامی بسیار در میان نحله­های اسلامی، به­ویژه اشاعره و معتزله، و مواجهه آنها با اصل بلاغت به جایی رسید که برخی از متکلمان وجود مجاز در قرآن را انکار کردند. علاوه‌بر آثار کلامی، این مقوله شاکلۀ کتاب­های بلاغی را نیز به خود اختصاص داد. به­خصوص از روزگار سکاکی، گویا گرانیگاه مباحث مربوط به مجاز از آثار کلامی به آثار بلاغی منتقل شد. مباحث اصلی در این آثار بر سر تعریف مجاز و حقیقت، کیفیت شناخت این‌دو، انواع مجاز و... بوده است. می­توان گفت اساس بسیاری از این مجادلات یا مشکل اصلی آنها توجه به یکی از جنبه­ها و غلفت از دیگر جنبه­های این موضوع بوده است. به­نظر می­رسد علی­رغم کوشش­ها و نکته­سنجی­های محققان مختلف در این آثار، به‌دلیل آمیختگی قلمروهای مختلف در این موضوع، پژوهش­های امروزی حوزۀ مجاز کمتر به تحقیقات پیشین پرداخته‌اند. در پژوهش حاضر، ضمن بررسی سیر مطالعات مجاز در کلام و آثار بلاغی مختلف، به‌شیوه تحلیلی‌ـ‌توصیفی، این موضوع از چشم­اندازهای مختلف تحلیل و نقد شده است. ماحصل پژوهش نشان می­دهد واژۀ محوری، درهم‌آمیختن قلمروهای مختلف، مباحث انتزاعی کلامی، تقسیم‌بندی­های غیرضرور، بی­توجهی به جنبۀ کاربردی زبان، هم­پوشانی گونه­های مجاز و تکرار مطالب، مشکلات اساسی تحقیقاتی از این دست بوده است. درکنار این مسائل، باید از بی‌توجهی به نکته­سنجی­های دانشمندانی مانند جرجانی و خطیب قزوینی نیز یاد کرد. به­نظر می­رسد اگر به جنبه‌های اطلاع­رسانی، کاربردشناسی و زمینۀ متن توجه کنیم، بسیاری از نابسامانی­های تشخیص معنایی مجاز حل خواهد شد. ازسوی‌دیگر، تقسیم این مقوله به مجاز مرسل و مرکب و اندک قلمروهایی که در ذیل این‌دو قرار می­گیرد، ما را از دیگر دسته­بندی­ها بی­نیاز خواهد کرد.
 

دکتر محمد خسروی شکیب،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

ضرب­المثل­‌ها ابزاری فرهنگی هستند که به‌دلیل فشردگی زبان و الگوهای آوایی و ادبی ویژه، می­‌توانند مقاومت فکری مخاطبان را تقلیل دهند و نوعی خاص از معنا و مفهوم را بر آنها تحمیل کنند. نشانه­‌شناسی فرهنگی ضرب­المثل‌­های فارسی نشان می­‌دهد که تبعیض جنسیتی و تقلیل جایگاه زنان ممکن است در هنجارهای فرهنگی ریشه داشته باشد. در بسیاری از ضرب­المثل­‌ها، زنان «دیگری» و حاشیه‌نشین و مردان «خود» و مرکزنشین تلقی شده‌اند. این مقاله با روش تحلیلی، توصیفی و کیفی، به بررسی انتقادی تعدادی از ضرب‌المثل­‌های جنسیتی پرداخته است تا ضمن آسیب­‌شناسی نشان دهد که تقابل دوگانۀ «مرد» و «زن»، چگونه مؤلفه‌­هایی چون «مردسالاری»، «ازدواج»، «تولید مثل»، «زیبایی ظاهری»، «اقتصاد مردانه»، «قدرت ذهنی»، «رهبری و مدیریت» را تحت تأثیر قرار داده و زن را در حاشیه و مرد را در مرکز متن فرهنگ نشانده است. تحلیل نشانه‌شناختی فرهنگی ضرب‌المثل‌ها نشان می‌دهد که «زن»بودن محصول ایدئولوژی مردسالار است؛ تفکری که آگاهانه یا ناآگاهانه به‌دنبال آن است تا زن «دیگری» باشد. این تفکر با مراقبت و کنترل پنهان، زنان را از متن اصلی اجتماع کنار می‌گذارد و درنهایت به‌دنبال «انکار نمادین» آنها­ است.   

خانم مرجان حیدری تمرآبادی، خانم شیوا حیدری تمرآبادی، آقا وحید وزیری،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با رویکردی بین­رشته‌­ای به بررسی نقش عناصر معماری در داستان‌­های سوررئال بوف‌کور و شازده احتجاب می­‌پردازد. هریک از عناصر معماری که فضای فیزیکی را شکل می‌­دهند و به‌تعبیری فضایی محدود به زمان و مکان ایجاد می‌­کنند تعریفی مشخص و کارکردی مختص خود دارند، اما محتوای این عناصر با معنای ضمنی‌شان فضاهایی ایجاد می‌کند که به زمان و مکان محدود نیستند. ازآنجا‌که هدف این پژوهش بررسی تأثیر عناصر معماری در خلق فضای داستان سوررئال است، ابتدا عناصر معماری موجود در داستان­‌ها استخراج شد و با تکیه بر مطالعات تطبیقی، با روش تحلیلی‌ـ‌توصیفی معنای آنها فراتر از جنبه‌ی فیزیکی بررسی و درنهایت نقش آنها در خلق فضای سوررئال این داستان­‌ها آشکار شد. بوف‌کور را می­توان مهم­ترین اثر صادق هدایت دانست. عناصر معماری ازجمله خانۀ راوی و بناهای موجود در داستان نقش بسیار مهمی در فضاسازی داستان دارند. در داستان شازده احتجاب، به‌واسطه‌ی یادآوری خاطرات شخصیت اصلی در آخرین شب زندگی‌اش در اتاق خود، فضایی سوررئال شکل می‌­گیرد. با بررسی عمیق‌­تر، می‌­توان گفت عناصر معماری موجود در اتاق، با حمل مفاهیمی فراتر از خود، نقشی اساسی در بیان احوال شخصی شازده و شناساندن ضعف­‌ها و ترس‌های او ایفا می‌­کنند.

 
محمدحسن جلالیان چالشتری،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

از میان بخش‌هایی از شاهنامه که در درازای تاریخ مورد توجه بسیارِ عام و خاص واقع شده، هفت­خوان/خان­‌ها است. برخلاف املای سنّتی­‌ای که برای این مجموعۀ نبردهای پهلوانان در بیشتر دست­نویس‌­های شاهنامه و اکثر آثار فارسی به‌صورت هفت­خوان به‌کار رفته، برخی پژوهندگان معاصر با اتّکا به اینکه در این نبردها، پهلوان از هفت منزل و مرحله عبور می­کند، معتقدند که صورت صحیح این نام باید بدون واو معدوله و به‌شکل هفت­خان بوده باشد. برخی نیز با این دستاویز که اسفندیار پس از هر نبرد به بزم نشسته، جزء دوم این واژه (خوان) را سماط و نطع دانسته‌­اند. این نظر اخیر به‌درستی نقد و رد شده، اما نظر نخست مورد تأیید عموم پژوهشگران واقع شده است. در این نوشتار، پس از سنجش میزان صحت ادلّۀ این نظر و با رویکرد زبان‌شناسی تاریخی، نظری متفاوت، اما سازگار با محتوای درونی این سلسله ­نبردها، ارائه خواهد شد. در این برداشت با اصیل دانستن صورت هفت­خوان و ارائۀ اشتقاقی جدید برای خوان، معنای «نبرد و ستیز» برای این واژه پیشنهاد شده است.

علی تسلیمی، فریده فریاد، فیروز فاضلی،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

به‌نظر کریستوا، هر متنی حاصل شبکه‌ی متنی قبل از خود است؛ بنابراین، برای رمزگشایی باید سراغ این شبکه برویم. نویسندگان و شاعران همواره از متون قبلی بهره‌مند شده‌اند. این بهره‌بهرداری گاه به‌صورت افسانه‌گرایی است که جز بازنویسی و بازآفرینی افسانه‌ها نیست و کمک چندانی به ادبیات نمی‌کند، اما افسانه‌گردانی رویکرد متفاوتی دارد که مایه تحول ادبیات است. افسانه‌گردانی تنها یادآور افسانه‌ها به‌گونه‌ی تلمیح و اشاره نیست، بلکه با بهره‌گیری از بینامتنیت، متن گذشته را دگرگون می‌سازد، تا آنجا که خواننده به‌سادگی نداند در پیدایش متن جدید چه متن‌ها و چه افسانه‌هایی دخیل بوده‌اند. در رمان طلسمات با سه رویکرد افسانه‌گویی، افسانه‌گرایی و افسانه‌گردانی مواجهیم. در رمان بوف‌کور نیز نویسنده با استفاده از افسانه‌ها و اسطوره‌های بسیار متن پیشین را دگرگون کرده است. از نتایج این مقاله نیز بهره‌بردن هردو رمان از افسانه‌ها حتی علیه افسانه‌ها است. در نوشتار حاضر، این رمان‌ها از دیدگاه افسانه‌گردانی یا بینامتنیت افسانه‌ای تحلیل شده‌اند.

 
فاطمه طوبایی، محمد یوسف نیّری،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

محققان کمتر به جست­وجو درباب چگونگی پیدایش و تکوین جریان‌های عرفان و تصوف در نقاط گوناگون ایران توجه کرده‌اند. با تقسیم جریان تصوف به دو مکتب عراق و خراسان و تمرکز محققان بر صوفیان و دیدگاه­‌های صوفیانه این مناطق، دیگر نگرش­‌های صوفیانه در اقصی‌نقاط ایران در سایه قرار گرفتند. یکی از مناطقی که کمتر بررسی شده، خطه‌ی فارس است. به‌نظر می­رسد حضور بیش از هشتاد شیخ از مشایخ تصوف در فارس پیش از ظهور ابن‌خفیف و گسترش تصوف در این منطقه، ضرورت بررسی و جست­‌وجو درباب آغاز و تکوین جریان عرفان و تصوف در این خطه را آشکار می‌­کند. در پژوهش حاضر، نام و نشان چهل‌وسه‌تن از مشایخ فارس و شیراز استخراج شده است که پیش از ابن‌خفیف زیسته‌اند یا هم‌عصر او محسوب می­شوند که در پژوهش حاضر جهان‌بینی عرفانی این مشایخ تا حد امکان برمبنای اطلاعات اندک باقی‌مانده تحلیل شده است. از تحلیل و تبیین نگرش عرفانی ایشان مشخص شد که در این دوره چهار جریان اصلی اعلام حضور کرده‌اند: نخست، جریان زهدورزی و گوشه‌نشینی (نمودی از شکل اولیه‌ی تصوف)؛ دوم، جریان صوفیان متمایل به مکتب عرفان عراق؛ سوم، جریان صوفیان متمایل به مکتب عرفان خراسان؛ و چهارم، جریان پیش‌­آهنگان مکتب عرفان فارس. تحلیل ارقام به‌دست‌آمده نشان می‌­دهد در فارس غلبه فکری‌ـ‌عرفانی با مشایخ پیش‌­آهنگ مکتب فارس بوده و دیگر جریان­‌ها نقشی کم­رنگ‌تر ایفا کرده‌اند.

ندارد ابراهیم حسنکلو، ندارد رضا چراغی،
جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

جدال بر سر نظریه ادبی و شعر نیما سابقه‌ای طولانی دارد. منتقدان ادبی هرکدام از ظن خود یار نیما شده‌اند و تفسیر مخصوصی از او ارائه داده‌اند. مسئله این پژوهش بازخوانی انتقادی آرای پورنامداریانِ دهه هفتاد و براهنی، در جایگاه نمایندگان نقد دانشگاهی و غیردانشگاهی، خواهد بود. این پژوهش نشان داد که پورنامداریان و براهنی گاه در فهم خود از نیما دچار افراط شده‌اند. نتیجه آنکه پورنامداریان علی‌رغم تلاش برای فهم نو از نیما همچنان گرفتار سنّت‌های کلیشه‌ای نقد ادبی است که باعث می‌شود شعر نو را ذیل شعر سنّتی تعریف کند. در سوی دیگر نیز براهنی از فرآیند تاریخی نظریه‌پردازی و شعر نیما غفلت کرده، در بعضی آرای خود به افراط گراییده و از بحرانی خبر می‌دهد که در شعر دهه هفتاد به بعد شاهد آن هستیم. به‌عبارتی، سنّت و مدرنیته در آرای این دو منتقد به‌وضوح سر ناسازگاری با هم دارند. پورنامداریان می‌خواهد شعر مدرن را با نقد سنّتی بیامیزد و براهنی در نقد خود دچار جزم‌اندیشی می‌شود.

مهنوش وحدتی،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

مقالۀ حاضر در تلاش است تا یکی از اسرارآمیزترین و زیباترین حکایتهای بیدل دهلوی را، که شرححال زندگی خود او است، از منظر نظریه‌های ژاک لکان، روان‌کاو فرانسوی پیرو مکتب فروید، بررسی کند. هدف اصلی، بررسی سیر تحول شخصیت اصلی داستان برمبنای سه الگوی مهم از ناخودآگاه لکانی، مرحله آینهای، مرحله نمادین و ساحت واقع است. علاوه‌برآن، تفصیل و توضیح حالت‌های روانی شخصیت اصلی داستان در پرتو نظریه‌‎های فانتزی، دیگری، فقدان، ابژۀ کوچک و نظریۀ اختگی بازتاب روشنی می‎یابد. سوژۀ لکانی در داستان بیدل با خلئی عظیم مواجه است که برای پرکردن این حفره در وجود خویش، به‌دنبال همسانسازی خود با دیگری یا همان تصویری است که انوب نقاشی کرده است. سوژۀ چندپاره، خود را در قاب تصویر هماهنگ و بینقص مییابد و میکوشد که هویت ازدسترفتهاش را در تصویر کامل بجوید، غافل از اینکه با ورود به مرحلۀ نمادین دچار انفصال و خطخوردگی میشود. او با توسل به فانتزی سعی در زنده نگهداشتن توهم تکامل خود دارد، گرچه با ورود به امر واقع و رویارویی با ترومای این ساحت و عدم امکان برای نمادینهکردن دردهایش، دست به خودکشی نمادین می‌زند و به زنجیرۀ دالهای متواتر نظم نمادین پایان میدهد. یافته‌ها نشان داد که بیدل در گذر از مرحلۀ آینه‎ای، با شناختی خیالی از خود، به بیگانگی مرحلۀ نمادین نزدیک می‌شود و در امر واقع به‎عنوان سوژه‎ای روان‎پریش، مابین خیال و واقعیت مردد می‌شود و به مرگی نمادین روی می‎آورد.

مریم ظریف، دکتر مهدی نیک‌منش،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

بیدل، بیش‌ازآنکه احساسات خود را در شعر بیان کند، از شعر برای بیان اندیشه بهره می­برد. جریان تند اندیشه در نگاه او به پدیده‌های طبیعی و توصیف عناصر طبیعت سریان دارد. ازآنجا‌که ذهن او انباشته از معنا و مفاهیم عرفانی است، به هرچه می‌نگرد، رنگ‌وبوی عرفان می‌گیرد و بر زبان او جاری می‌شود. او هنر را شامل کمال و فضایل اخلاقی دانسته و به‌کمک آن به بیان قابلیت‌های انسان و طبیعت پیرامونش پرداخته است. در این پژوهش، با نگاهی توصیفی و تحلیلی، به جایگاه نمادین کوه در مثنوی طور معرفت بیدل پرداخته شده و تصویرهایی که در آن عنصر طبیعی کوه به‌گونه­ای هنرمندانه با مفاهیم و معانی عرفانی ارتباط یافته بررسی شده است. نخست تصویرها مشخص و طبقه‌بندی شده‌اند، سپس نماد کوه در طور معرفت بیدل برجسته شده و معانی عرفانی نهفته در آن تبیین شده است. یافته‌ها نشان داد که مفاهیم نهفته در نمادهای آب، آتش و خاک، در یک مجموعه منسجم، در نگاه بیدل سیر استعلایی عارفانه از پایین‌ترین مرتبه به بلندترین جایگاه را دارند و این عناصر با نماد کوه ارتباط مفهومی دارند.

 
دکتر عفت نقابی، دکتر نیلوفرسادات عبدالهی،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

محمد‌علی فروغی از رجال صاحب‌نام معاصر در حوزۀ سیاست، فرهنگ و حقوق به‌شمار می‌رود. دو وجهۀ سیاسی و فرهنگی او، انگیزه نگارش مکاتباتی مرتبط با این موضوع‌ها بوده است. به‌سبب آشنایی فروغی با ادبیات کهن و دلبستگی به فرهنگ ایران، نامه‌های او علاوه‌بر آثار کهن ادبی، از ساختار منشآت پیشینیان تأثیر پذیرفته است. با نگاهی به این مکاتبات می‌­توان تأثیر منشآت قائم‌مقام فراهانی را به‌وضوح مشاهده کرد. او درعین تقلید از سبک قائم‌مقام، در نامه­ها، نوآوری‌هایی نیز داشته ­است. با عنایت به این مسئله، در مقاله حاضر، با درنظرداشتن منشآت قائم‌مقام به‌منزله نمونه‌ای از سبک بازگشت، میزان نوآوری و تأثیرپذیری فروغی از مکاتبات قائم‌مقام بررسی شده است. به‌همین‌منظور، 11نامه از نامه‌های فروغی از کتاب سیاست‌نامه ذکاءالملک و 11 نامه از منشآت قائم‌مقام، در سه حوزۀ دوستانه، سیاسی و اجتماعی، واکاوی شده است. یافته‌ها نشان داد که اگرچه فروغی در ساختار نامه­ها، شگرد‌های ادبی و ویژگی‌های زبانی از نامه­های قائم‌مقام متأثر است، در حوزۀ محتوا و مفاهیم نوآوری­هایی داشته است. نوآوری ذکاءالملک در تلفیق سبک بازگشت با مفاهیم اجتماعی‌ـ‌سیاسیِ مدرن است. فروغی در نگارش نامه‌ها به اوضاع زمانه و فهم مردم توجه ویژه داشته است؛ ازاین‌رو، علاوه‌براینکه از سبک بازگشت (و به­طور خاص منشآت) متأثر بوده، با برخی شگردها و ظرایف بیانی نقاط ضعف آن را برطرف کرده‌ است. فروغی با استفاده از این شیوه نگارش، به دو هدفِ جلب نظر مخاطبان به ترویج فرهنگ و ادبیات فارسی و رساندن مفاهیم نوگرایانه، درکنار گزارش‌ مسائل روز جامعه دست یافته است. در نامه‌های سیاسی و اجتماعی او شاهد تقلید از متون دشوار ادبی‌ـ‌تاریخی هستیم، اما مکاتبات دوستانه او به‌سبب الگوبرداری از متون غنایی، لطافت و دل‌انگیزی خاصی دارد؛ به‌طوری‌که خواندن این نامه‌ها نسبت به نامه‌های اجتماعی التذاذ ادبی بیشتری به خواننده می‌بخشد.
 

سعید کریمی قره بابا،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

صمد وورغون شاعر و نویسنده آذربایجانی در نمایش‌نامه فرهاد و شیرین، منظومه خسرو و شیرین را به‌گونه‌ای برخلاف نیّت نظامی گنجوی به‌سخن درآورده و درصدد برساخت یک خودی/ دیگری بوده است. او در این اثر ایرانیان را دشمن تهدیدکننده سرزمین‌های ماورای ارس جلوه داده و خصومتی فصل‌ناپذیر را میان آنها متصور شده است. وورغون، هم‌صدا با سیاستمداران کمونیست، در پی آن بوده که هویتی مستقل برای جمهوری تازه‌تأسیس آذربایجان تدارک ببیند؛ به‌نحوی‌که با اشتراکات فرهنگی ایران و عثمانی هم‌پوشانی نداشته باشد. پژوهش حاضر با استفاده از شیوه توصیفی‌ـ‌تحلیلی می‌کوشد به این سؤال پاسخ دهد که وورغون خودی و دیگری را چگونه توصیف کرده و از چه راه‌کارهایی برای تعیین و تثبیت هویت فرهنگی قفقاز بهره برده است. نویسنده این نمایش‌نامه، ایرانیان را با جنبه‌های منفی، مانند تجاوز، آدم‌ربایی، والدین‌کُشی، دروغگویی و جز اینها توصیف کرده و درعوض، همه صفات مثبت را به مردم اقلیم بردع نسبت داده است. از جانب دیگر، معرفی شیرین و فرهاد به‌منزله عشاقی برخاسته از آذربایجان و نیز خلق شخصیتی با نام آذربابا بخشی از راه‌کارهای وورغون برای تبلیغ هویت جدید قفقاز بوده است.
 

دکتر حسین بحری،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

ترجمه فارسی کتاب جیمز موریه، سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی، از شاهکارهای ادب فارسی است. میرزا حبیب اصفهانی این ترجمه را از روی ترجمه فرانسوی کتاب به فارسی برگردانده است. این واقعیت که اثری ترجمه‌شده، آن هم ازطریق ترجمه‌ای میانجی، بتواند با چنان استقبالی در میان خوانندگان یک زبان مواجه شود، کم‌سابقه و استثنایی است. از زمان انتشار این اثر، پژوهشگران زبان و ادبیات، ترجمه و دیگر رشته‌های علوم انسانی جنبه‌های مختلف آن را مطالعه کرده‌اند. بااین‌حال، تاکنون پژوهشی که با رویکردی تاریخی به مطالعه دریافت مخاطب فارسی‌زبان از این ترجمه بپردازد صورت نگرفته است. در این مقاله، پژوهشگر براساس مفهوم «افق انتظار» یاوس و با استفاده از روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، تلاش کرده تا با مرور آثار و بررسی متون موجود به ابعاد مختلف دریافت مخاطب فارسی‌زبان از این ترجمه در قبل و بعد از انقلاب اسلامی دست یابد. برای این منظور، از میان نقدها و پژوهش‌های موجود درباب این اثر، که شامل حدود 50 مقاله و کتاب فارسی منتشرشده از سال 1321 تابه‌حال است، 10 اثر شاخص و مرتبط (5 اثر منتشرشده قبل و 5 اثر بعد از انقلاب اسلامی) گزینش شد و با روش تحلیل محتوای کیفی، انتظارات درون آنها هدف بررسی و تحلیل قرار گرفت. سپس، ابعاد مختلف دریافت‌هایی که از ترجمه فارسی حاجی‌بابا در این آثار طرح و بحث شده، استخراج و مقایسه شد. یافته‌های پژوهش نشان داد که ترجمه فارسی سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی طی هردو بازه زمانی قبل و بعد از انقلاب اسلامی، ذائقه ادبی خوانندگان، ازجمله ادیبان، منتقدان و پژوهشگران، را جلب کرده و با گذشت زمان، همچنان مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته که مایه ماندگاری و محبوبیت این اثر شده است.         

 
یحیی کاردگر،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

فرهنگ و ادبیات ایران، از آغاز ظهور عیسی مسیح، توجه ویژه­ای به او و دین مسیحیت داشته ­است. این ویژگی، بنا به دلایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی، در عصر صفویه برجسته­تر شده ­است. صائب که بزرگ­ترین شاعر این عصر است، در انعکاس این ویژگی در اشعارش سهم بیشتری دارد. در این مقاله، با شیوه توصیفی‌ـ‌تحلیلی، حوادث زندگی مسیح در مجلدات شش‌گانه دیوان او بررسی شده است. یافته‌ها نشان داد که ویژگی­های دینی عصر صائب، نگاه عرفانی و اخلاق­گرای او، دلبستگی مخاطبان شعر صائب به مسیح و دین مسیحیت، و سرانجام تمایل صائب به مضمون­سازی و نازک‌خیالی و اشراف او به وقایع زندگی پیامبران آسمانی در ارائه تصویری کامل از سیمای مسیح نقش اساسی داشته­ است. او با اشاره به زندگی مسیح و دیگر فرستادگان الهی، درپی نزدیک‌کردن ادیان و مذاهب به یکدیگر است؛ هدفی که نیاز امروز جامعه جهانی است.

 
دکتر ابراهیم واشقانی فراهانی،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

دستگاه عددنویسی یکی از اجزای مهم و بحث‌انگیز سامانه‌های خط است که دو بُعد دارد و به‌سادگی به صورت نوشتاری عدد محدود نمی‌شود. دشواری عددنویسی ازیک‌سو به ماهیت عدد و نحوۀ موجودیت آن در هر زبان بازمی‌گردد که خود نتیجۀ نوع نگرش متفاوت هر تبار به هستی است و بُعد دومِ به نحوۀ نگارش موجودیت‌های عددی در هر زبان مربوط است؛ بنابراین، با اینکه عددنویسی پدیده‌ای در حوزۀ خط است، نمی‌توان آن را پدیده‌ای صرفاً خطی دانست، بلکه برای توصیف دستگاه عددنویسی لازم است که به نوع نگرش و بینش اقوام و ملل به هستی و مخصوصاً بنیان‌های اساطیری بینش هر ملت توجه شود. فارسی میانه نیز از این ره‌یافت مستثنی نیست و یکی از لازمه‌های مغفول پاسخگویی به ابهامات دستگاه عددنویسی فارسی میانه، همین توجه به نوع نگرش به هستی و مخصوصاً باورهای اساطیری ایرانیان است. در این مقاله، در ادامۀ تلاش‌هایی که تاکنون برای تدوین و توصیف دستگاه عددنویسی فارسی میانه شده ‌است، ملاحظاتی دیگر دربارۀ این دستگاه پیشنهاد می‌شود و پاسخ برخی از ابهامات در دستگاه عددنویسی فارسی میانه در خلال این ملاحظات به بحث گذاشته می‌شود. نیز برخی از بقایا و انعکاس‌های این دستگاه در زبان و خط فارسی نو پیگیری می‌شود که ازیک‌سو به تدوین دستگاه عددنویسی فارسی میانه یاری می‌رساند و ازسوی دیگر، درک واژه‌ها و متون فارسی نو را تسهیل می‌کند. یافته‌های مقاله گویای ممکن‌بودن توصیف دستگاه‌وار عددنویسی فارسی میانه است و در این‌کار یاری‌گرفتن از بنیان‌های اساطیری اندیشۀ ایرانی راهگشا و دارای اهمیت است. این مقاله درنهایت مدعی تدوین دستگاه عددنویسی فارسی میانه نیست و ملاحظات و پیشنهادهایی برای تدوین این دستگاه ارائه داده است.    

آقای غلامرضا پیروز، خانم حورا عادل، آقای غریب‌رضا غلامحسین‌زاده، خانم فتانه محمودی،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

شعر و نقاشی دو مسیر متفاوت برای خلق آثار هنری است که همواره روابط بسیار نزدیک آنها مورد ‌توجه پژوهشگران تاریخ هنر و منتقدان ادبی بوده است. سهراب سپهری هنرمندی است که در هردو حوزۀ شعر و نقاشی طبع‌آزمایی کرده و آثاری از خود به‌جا نهاده است؛ ازهمین‌‌رو، پژوهش حاضر با گزینشی هدفمند از مجموعه نقاشی درختان و هشت‌کتاب سپهری و با تمرکز بر انگارۀ درختان در هردو فرم هنری، به مطالعۀ تطبیقی این آثار برمبنای نظریۀ آیکونولوژی پانوفسکی می‌پردازد تا با افق دید گسترده‌‌تری به تحلیل و تبیین جنبه‌های مختلف ساختاری و معناشناختی آیکون‌های مشترک برای کشف ویژگی‌ها و ارتباطات بین جهان شعری و هنر نقاشی او بپردازد. پرسش پژوهش این است که چرا و چگونه انگارۀ درخت در دو نظام زبانی و بصری متفاوت عمل می‌کند؟ رویکرد سپهری به عنصر درخت در شعر و نقاشی در مفاهیمی همچون پویایی و ایستایی، زندگی و مرگ، ریشه‌داری و بی‌ریشگی، بارداری و بی‌بری، بازبودن و بسته‌بودن، انفصال و اتصال در تقابل با هم است و گاهی در مضامینی همچون غریب‌بودن و حس تعلیق به یکدیگر نزدیک می‌شود. نتیجۀ پژوهش حاضر نشان می‌دهد رویکرد سپهری در ترسیم تصویر درختان، مبیّن تجربه فردی او در مواجهه با تحولات اجتماعی و تاریخی زمانه‌اش و همچنین نوعی آشنایی‌زدایی متأثر از پارادایم نقاشی مدرنیستی ایران است، چنان‌که در برخی از آثار این دوره، به‌ویژه در جنبه‌های خاصی از فضاسازی و تکنیک‌های هنری، ویژگی‌هایی مانند محدودیت فضا، استفاده از رنگ‌های تیره و فشردگی عناصر به‌وضوح قابل مشاهده است؛  ازهمین‌رو، درختان در نقاشی سپهری بیشتر در جهت گسست و انفصال با جهان و جوهر هستی حرکت می‌کنند که می‌تواند تمثیلی از دنیای عینی سپهری باشد، اما تصویر درخت در اشعار او دنباله‌رو همان مفاهیم غالب (نماد شادابی، طراوت، سر‌زندگی) به دور از نشانه‌های رتوریک و ساحت ضمنی غریب در سطح معمول ادبیات فارسی است و به‌گونه‌ای تبیین‌کننده جهان آرمانی شاعر است.

 
معصومه طاهری، دکتر مهین پناهی، دکتر علی محمدی آسیابادی،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

مفهوم شادی همواره موضوع اخلاق و عرفان بوده است. این مفهوم در فلسفه درقالب دو دیدگاه لذت‌گرایی اپیکوری و سعادت‌گرایی ارسطویی بررسی شده است. اپیکورس (341- 270 ق.م) فیلسوف دوره هلنیستی یونان باستان، با تلقی لذتِ پایدار به‌منزله خیر نهایی انسان، شیوه‌ای عملی ارائه کرده است که به سعادت منتج می‎شود و پایدار است. در نظرگاه مولانا (604-672 هـ.ق) نیز شادی پایدار است و با عوامل بیرونی و درونی زوال نمی‎یابد. در این مقاله سعی شده است به‌روش مطالعۀ کتابخانه‎ای و مقایسه و تحلیل داده‎ها، بررسی شود که آیا بین شادی‎گرایی اپیکور با شادیگرایی مولانا ارتباطی وجود دارد یا خیر. روش ارائۀ اطلاعات مقایسۀ چند مؤلفه از دیدگاه اپیکور و مولانا دربارۀ شادی برپایۀ تبارشناسی تاریخی است. نتایج نشان داد که لذت از نگاه اپیکور نه‌تنها زودگذر نیست، بلکه او غایت را با عنوان اودیمونیا یا شادی (سعادت) بیان کرده است. هدف فلسفه او رسیدن به شادی پایدار است. بدین‌ترتیب که انسان با ایجاد محدودیت‎هایی برای لذت‎جویی‎های موقتی و ناپایدار خود، تلاش می‎کند به آتاراکسیا دست یابد. ازسوی‌دیگر، فلسفۀ عملی اپیکور به بیان مؤلفه‏هایی می‎پردازد که با برخی از دیدگاه‎های عارفان مسلمان، ازجمله مولانا، دارای وجوه اشتراک است.

 

آقای مهدی نوریان، دکتر هادی نوری،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

در این مقاله، از خلال بررسی و خوانش وانوسازانه1 داستان «وداع» به‌قلم جلال آل‌احمد، از مجموعه‌ داستان سه‌تار، به نقد نخبه‌گرایی در اندیشه روشنفکران ایرانی دهه‌های ۳۰ و ۴۰ شمسی پرداخته خواهد شد. این خوانش وانوسازانه با تأکید بر نگاه فیلسوف فرانسوی، ژاک دریدا، انجام می‌شود و ازحیث روش‌شناختی مبتنی ا‌ست بر روش هشت‌مرحله‌ای دیوید بوژه، که به‌عنوان نوعی استراتژی تحلیل انتقادی پسا‌مدرن در مواجهه با روایتْ‌ مورد استفاده قرار می‌گیرد. روش بوژه این گام‌ها را دربرمی‌گیرد: جست‌وجوی دوگانگی، بازتفسیر سلسله‌مراتب، کشف صداهای یاغی، برملاسازی سویه دیگر روایت، نفی پی‌رنگ، یافتن استثناء، ردگیری بین خطوط، و سازمان‌دهی مجدد روایت. به‌نظر می‌رسد بتوان با بهره‌گیری از این روش و اتخاذ منظری وانوسازانه در خوانش داستان موردنظر از جلال آل‌احمد، دست‌‌آخر به روایت نوپدیدی دست یافت و ازخلال آن به نقد دیدگاه نخبه‌گرایانه سوژه روشنفکر ایرانی در این دو دهه پرداخت. کوشش محققان درجهت فراتررفتن از فردی به نام آل‌احمد و نزدیک‌شدن به سوژه آل‌احمد در مقام یک روشنفکر است، سوژه‌ای که در زمانه و زمینه خاصی به عرصه برکشیده شده و آثاری را تولید کرده است. یافته‌ها نشان داد که این سوژه روشنفکر، با بازتولید روابط فرادست/فرودست، خود را در جایگاه فرادست نشانده و با تکیه بر خرد مدرن، و بدون درک روابط وجودی فرودستان، به نمایندگی ایشان پرداخته و تلاش کرده است به آنچه رسالت روشنفکرانه خویش می‌نامد جامه عمل بپوشاند.

 
خانم فائزه قربانی جویباری، خانم زهرا علیزاده بیرجندی، آقا عباس واعظ زاده، آقا محمد شاه حسینی،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

یکی از بحث­انگیزترین اصلاحات در فرآیند مدرن­سازی اصلاح زبانی است؛ ازاین­رو، مهندسی زبان یکی از بخش­های مخاطره­آمیز آزمایشگری اجتماعی‌ـ‌سیاسی در هر کشور به‌شمار می‌آید. در ایران، برلنی­ها برای اولین‌بار اصلاحات زبان فارسی را مطرح کردند. این حلقه فصل مهمی از تاریخ روشنفکری در ایران محسوب می­شوند. آنان در زمانی کوتاه با فعالیت‌های خود در ایران و در اروپا، با انتشار مجله­ها و رساله­ها و با تشکیل محافل بحث و گفت­وگو، مهم­ترین گروه فعال روشن‌فکران مهاجر ایران را در دوره معاصر پدید آوردند. بررسی جراید برلنی­ها اتخاذ رویکرد آسیب­شناسانه آنها را در مسائل زبانی درکنار راهکارهای عملی و اصلاحی در این عرصه نشان می‌دهد. جراید برلنی‌ها با طرح چالش­های زبان فارسی و پرهیز از افراط و تفریط و اتخاذ مشی اعتدالی به انتقاد از شیوه­های پاک‌سازی و اصلاح زبان فارسی پرداختند. با توجه به جایگاه مؤثر برلنی­ها و جراید آنها در فرآیند اصلاحات زبانی ایران، مقاله پیش‌رو با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین جایگاه این جراید در مهندسی زبان در ایران می­پردازد.

 
دکتر مصطفی میردار رضایی،
جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده

شعر ناصرخسرو مشحون از ادلّه عقلی، مباحث مذهبی، مواعظ و حِکَم و... است که به کلام او رنگ‌وبویی فلسفی و تا اندازه­ای پیچیده داده ­است. ازسوی دیگر، عطار در آثارش کوشیده تا با زبانی ساده و عاری از زرق‌وبرق و پیرایه­های چشمگیر، میراث تصوف خراسان و میراث شعر پیش از خود را در هیئتی متفاوت عرضه کند. پرسش این جستار آن است که آیا سادگی یا پیچیدگی زبان در سادگی یا پیچیدگی سازه تصویرهای شاعرانه نقش دارد؟ پژوهش حاضر، که به‌روش کمّی و آماری نوشته شده­ است، به بررسی آماری و مقایسه­ای ساختمان تصویرهای شعری ناصرخسرو و عطار می­پردازد. نتایج این تحقیق نشان می­دهد ساده یا پیچیده‌بودن زبان شاعر ارتباط چندانی با سازه تصویرهایش نخواهد داشت؛ به بیانی دیگر، صرفاً به‌دلیل سادگی یا دشواری کلام شاعر نمی­توان هندسه تصویرهای او را نیز ساده یا پیچیده دانست. زبان شعر ناصرخسرو دشوار و پیچیده است، اما این ویژگی­ بر هندسه تصویرهای شعر او تأثیر بسزایی نداشته و بیشتر تصویرهای شعر او از نوع ساده و به­دور از پیچیدگی است. ازسوی دیگر، سازه تصویرهای شعری عطار، با وجود سادگی زبان و ظاهر، دارای پیچیدگی ظریف و باریکی است که جز با تجزیه مصالح بلاغی به­کاررفته در بنای تصویرها نمی­توان به شبکه درهم­تنیده­ و رابطه اجزا با یکدیگر پی‌برد؛ به‌بیانی، زبان عطار ساده و تصویرهای او پیچیده است.

 
خانم شیرین روشنی، دکتر حبیب‌الله عباسی، دکتر ناصرقلی سارلی، دکتر سید مرتضی میرهاشمی،
جلد 33، شماره 98 - ( 3-1404 )
چکیده

رویداد تاریخی استخلاص بخارا از آن دسته رویدادهایی است که مورخین متعددی اقدام به ضبط آن نموده‌اند. این موضوع نشان از اهمیت این رویداد در تاریخ ایران دارد. ضبط این رویداد در تاریخ‌های گوناگون، نشان از تفاوت رویکردها و نوع نگاه مورخین به موضوع تاریخ‌نگاری و شرح رویداد نیز دارد. در برخی از این متون، روایات با تفصیل بیشتری همراه است و رویداد از حالت گزارش تاریخی خارج شده است. یکی از مورخینی که با رویکردی فراتر از گزارش دست به ثبت این رویداد زده است، عطاملک جوینی، صاحب تاریخ جهانگشاست. در تحلیل روایت جوینی عوامل متعددی حاضر هستند که مخاطب را متقاعد می‌کند که وی نه تنها با هدف گزارش، بلکه با چشم‌اندازی فراتر از آن، رویدادها را ثبت و ضبط کرده است. در جستار حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد روایت‌شناسی، رویداد تاریخی استخلاص بخارا را کاویدیم. در این پژوهش، تحلیل را بر اساس نظریۀ چهار سطحیِ تحلیل روایت دیوید هرمن پی گرفتیم. این نظریه، روایات را در چهار سطح واقع‌شدگی، توالی رویدادها، جهان‌پردازی/جهان‌پریشی، و هم‌حسی بررسی می‌کند و بر این اساس میزان روایت‌مندی در رویداد را نشان می‌دهد. در سطح اول روایت جوینی (واقع‌شدگی)، ‌موضع راوی در چهار چهره قابل تشخیص است؛ به بیان دیگر جوینی هر بار با قرار گرفتن در یکی از قالب‌های نگارنده (گزارشگر و یادآور) و بازگو (گزارشگر، پند دهنده) از شگردهایی بهره می‌گیرد که رویداد را از حالت گزارشگری خارج کرده و آفرینشی ادبی ترتیب می‌دهد. در سطح دوم (توالی رویدادها) نیز، جوینی با چینش رویدادها در قالب یک نظام علّی، آغاز و میانه و پایان روایت را که مستلزم پیرنگ روایی است، به خوبی تنظیم می‌کند. جوینی در پرداخت این روایت، دست به تنظیم رویدادهای اصلی و فرعی زده است. این تنظیم رویدادها و چینش دقیق به همراه توصیفات دقیق از زمان و مکان روایت روشن‌کنندۀ شیوۀ جوینی در پرداخت سطح سوم روایت (جهان‌پردازی) می‌شود. در نهایت نیز در سطح چهارم روایت، جوینی با سه شیوه موجب القای حالت هم‌حسی در خواننده شده است. باید در نظر داشت که القای این احساس، در متون تاریخی کمتر به چشم می‌خورد؛ این در حالی است که شیوۀ مورخین ایرانی تنها منحصر به گزارش صرف نبوده و هدفی موازی با آن در نظر داشته‌اند که می‌توان از آن با عنوان اصل تعلیم در جهت تأثیرگذاری بر مخاطب یاد کرد. جوینی در این سطح با اتخاذ سه شیوۀ متمایز یعنی توصیف براعت استهلال‌گونه در آغاز روایت، ترکیب کلام با تصویر، و نقل اشعار و امثال در جهت دنبال کردن خط تعلیم، بر نظام احساسی مخاطب اثر گذاشته و احساس را به ادراک تبدیل کرده و در نهایت از این فرآیند اندیشه‌ای مرکزی در مخاطبان ایجاد کرده است. این فرآیند، منجر به ایجاد یکی از عناصر مهم روایت‌مندی می‌شود و حضور آن به معنای گذر از سطح گزارش صرف، و رسیدن به سطحی از آفرینش ادبی است. 
 

صفحه 19 از 20     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.15 seconds with 47 queries by YEKTAWEB 4722