|
|
|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
2 نتیجه برای آتش
علیرضا آرمان، مهیار علوی مقدم، علی تسنیمی، محمود الیاسی، جلد 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده
زبانشناسانی مانند جورج لیکاف و مارک جانسون، برخلاف نگرش بلاغت سنتی که برای استعاره معنایی صرفاً بلاغی و زیباشناختی قائل بودند و آن را پدیدهای صرفاً زبانی میدانستند، استعاره را دارای ماهیتی ادراکی و مفهومی میدانند. این نگاه به استعاره در چارچوب معناشناسی شناختی جای میگیرد که در آن، معنا برپایه ساختهای مفهومی قرار دارد و همانند حوزههای شناختی دیگر، مقولاتی ذهنی را بازمینمایاند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفیـتحلیلی، به واکاوی استعارههای مفهومی و طرحوارههای تصویری در ضربالمثلها میپردازد. عشق، زندگی، علم، ناتوانی، خواری، دنیا و فروتنی ازجمله نگاشتهای مفاهیم مثبت و منفی در استعاره های مفهومی در ضربالمثلهای برآمده از متون ادبی است. در این میان، «آب» و «آتش» از واژههایی هستند که در ضربالمثلهای فارسی و دیوان شاعران و نثر نویسندگان پیشین و معاصر، برای نمایاندن ساحتهای مادی و معنوی استفاده شده است. نتیجه این پژوهش، حاکی است که نگاشت اصلی در مفهوم استعاری ضربالمثلهای متکی بر واژۀ «آتش»، ویرانگری است که با بسامد 42 بار تکرار شده است. نگاشت اصلی در استعاره مفهومی ضربالمثلهای متکی بر واژه «آب» به صورت طرحواره فضایی (جابهجایی) است که با بسامد 18 بار تکرار شده است. این امر، نشاندهنده نگاشت مرکزی واژه «آب» و چرخش و عدم ثبات آن است. بهطورکلی، شاعران و نویسندگان، با وامگیری این نگاشتها، مضامینی خلق کردهاند که همواره شنونده را مشتاق نگاه میدارد و در ترویج ضربالمثلها نقش داشتهاند.
شکیلا نجاری، علیرضا نیکویی، معصومه غیوری، جلد 33، شماره 98 - ( 3-1404 )
چکیده
گاستون باشلار(1962_1884) نظریهپرداز نامدار فرانسوی با تفسیر روانشناسانهی متون و بهرهگیری از کهن الگوهای آتش، آب، باد و خاک به بررسی تخیل در متون پرداخته است. از نظر باشلار کار قوه تفکر تولید مفاهیم بوده و محصول قوه تخیل، صورخیال است و انسان پیش ازآنکه ببیند یا تجربه کند تخیل میکند. باشلار در این دیدگاه، ادبیات و هنر را برآمده از تخیل ناب دانسته و معتقد است صوَرخیال بیانی و کلیشهای در این رویکرد اهمیتی ندارد بلکه تصاویر تخیلیای که برخاسته از چهارعنصر اصلی در جهان باشد دارای اهمیت هستند. از دید باشلار کار تخیل آن است که از ضمیر ناخودآگاه ریشه بگیرد و انتخاب کند که کدام عنصر وجه غالب تفکر نویسنده باشد. ممکن است نویسنده در اثر خود، گریزی به هر چهار عنصر داشته باشد اما تنها یک عنصر در میدان تفکر و تخیل غالب نویسنده پیروز خواهد بود. ریشه تفاوت کاربرد این عناصر توسط هر شاعر، در ضمیر ناخودآگاه که دربرگیرنده امیال و آرزوهای درونی، خاطرات دوران کودکی و محلی که نویسنده در آن رویاپردازی کرده شکل میگیرد پس این مفهوم که تخیل مادی هر نویسنده با دیگری متفاوت است ریشه در تفاوت زیستی، تجربی، حسی و فکری آنان دارد. در این پژوهش، پس از بررسی نظریات باشلار در باب تخیل ماده آتش که در کتاب روانکاوی آتش و شعله شمع آنها را مطرح نموده است تمامی آثار فروغ فرخزاد که به نوعی اشاره به این مولفهها داشتند را بررسی کردیم. نتایج تحقیق نشان میدهد که از میان چهار عنصر، آتش در اشعار اولیه فرخزاد بیشتر بارزست که نمودی از شور عاشقانه، احساسات و تجربهء عشقی تنانه فروغ است.
|
|
|
|
|
|
|
|
|