|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای احمد شاملو
غلامرضا سالمیان، سید محمد آرتا، دنیا حیدری، جلد 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده
استفاده از بیان غیرمستقیم و نمادپردازی در ادبیات فارسی پیشینهای دیرینه دارد. شاعران کلاسیک برای بیان مفاهیم عرفانی و صوفیانه از نماد استفاده فراوانی کردهاند. در دوران معاصر از آنجا که دید شاعران آفاقیتر از شعرای سنتی است و اندیشههای سیاسی و اجتماعی در ذهن آنان بر اندیشههای فردی ودید انفسی غلبه دارد، کاربرد نمادها نیز دگرگون میشود و نماد در شعر معاصر برای بیان اندیشههای سیاسی و اجتماعی بهکار میرود. نمادپردازی سیاسیـ اجتماعی پدیدهای جدید است که آغازگر آن نیماست، اما این فن در دورههای بعد توسط پیروان مکتب نیما، بهویژه احمد شاملو، تداوم مییابد. شاملو به صراحت در کلام علاقهای نشان نمیداد؛ از این رو، به منظور گسترش عمق و عرصه معنا در اشعارش از نماد بهره فراوانی برده است و نمادپردازی از ویژگیهای اساسی شعر اوست. شاملو در نظام نمادپردازی متفکرانه و آگاهانه خویش تلاش کرده است تا نمادهای تکراری ادبیات کلاسیک را متحول کند و در معناهای نو بهکار گیرد. پژوهش تطبیقی حاضر میکوشد تفاوت دلالت معنایی نمادهای شعر کلاسیک و نمادهای بهکاررفته در اشعار احمد شاملو را واکاوی کند و شیوههای ظهور آنها را باز نماید.
سیداحمد پارسا، منصور رحیمی، جلد 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده
زندانسرودههای احمد شاملو ازنظر ساختاری، کارکردی، مضمونی و گفتمانی تفاوتهای معناداری با شکل کلاسیک حبسیه دارد. در پژوهش حاضر، با رویکردی تلفیقی و از راه بهکارگیری ابزار گفتمانی و نشانهشناختی، زندانسرودههای احمد شاملو بررسی شده است. در پژوهش حاضر، بهمنظور تفسیر کارکرد زندان بهمثابه ابزاری تنبیهی، از آرای فوکو درباب مراقبت و تنبیه استفاده شده و در جهت تبیین مناسبات قدرت و پیوندش با فضای انضباطی و مجازات زندان، گریزی به مبحث سلطه و اقتدار زده شده و از آثار جامعهشناسان و فیلسوفانی چون ماکس وبر و توماس هابز بهره گرفته شده است. در تفسیر فضای زندان نیز آرای لوفور در خصوص فضا و منظر بهکار گرفته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که شاملو اتهامش را نمیپذیرد و مجازات را نامشروع میداند و بهاینوسیله کارکرد تنبیهی و انضباطی زندان را بیاعتبار میکند؛ نیز، فضای زندان در زندانسرودههای شاملو فضایی گفتمانی است که شاعر کوشیده است با گریزهای پیاپی به فضای بیرونی، از ظرفیت دیالکتیکی فضا بهره بگیرد و زندان را از هویت کالبدی و متعین خود بهمثابه مکانی بسته و محصور تهی کند و آن را همچون تجربه زیستی بایستهای در جهت نیل به مقصود بهتصویر بکشد.
|
|
|
|
|
|