[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
13 نتیجه برای استعاره

علی محمدی آسیابادی،
جلد 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده

شخصیت‌بخشی یکی از مهم‌ترین صورت‌های خیال است که به شکل‌های مختلف در شعر می‌آید و معمولاً با صنایعی همچون ایهام یا استخدام و حسن تعلیل همراه است. شخصیت‌بخشی به مثابه نوعی تشبیه یا استعاره دارای دو رکن است؛ یکی شخص و دیگری شیء. هرگاه ویژگی یا فعلی انسانی را به شیء نسبت دهیم یا به بیان دیگر در شیء فرافکنیم، حاصل کار شخصیت‌بخشی خواهد بود. این نوع تصویرپردازی یکی از مهم‌ترین وجوه زیبایی در شعر حافظ است. حافظ به شکل‌های مختلف به اشیاء شخصیت انسانی بخشیده و در این کار توفیق کم‌نظیری داشته است. مهم‌ترین ابزارهای حافظ در شخصیت‌بخشی به اشیاء، تشبیه، استعاره و ایهامی است که در وجه شبه یا جامع استعاره یا استعاره تخییلیه‌ای که لازمه استعاره مکنیه است وجود دارد.
سید جمال‌الدین مرتضوی، سجاد نجفی بهزادی،
جلد 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده

تصرف ذهن شاعر در مفاهیم و امور عادی زندگی و ارتباط آن با طبیعت حاصل بینش و آگاهی او­ از پدیده­های طبیعی و جهان بیرون است. مجموعه تصاویر حاصل از انواع صورخیال (استعاره، تشبیه، مجاز، کنایه) در دیوان هر ­شاعری بیانگر لحظه­هایی­ است که با درون و جهان درونی او سروکار دارد؛ در واقع، انعکاس روح، شخصیت و ویژگی­های درونی اوست. هدف این پژوهش بررسی عناصر خیال (استعاره، تشبیه، مجاز، کنایه) و بسامد هرکدام در شعر امین‌پور و منزوی و دست‌یافتن به نتایجی حاصل از اندیشه، عواطف، احساسات و نگرش آن‌ها به جهان و زندگی است. تصاویر مشترک این دو شاعر یا تصویر مرکزی اشعار آن‌ها مربوط به عشق و مسائل پیرامون آن است، هرچند بازتاب اجتماع و مسائل اجتماعی نیز کم‌وبیش در اشعارشان به چشم می­خورد. تصاویر شعری دو شاعر، زنده، پویا و دیداری است. در شعر هرکدام از آن‌ها تقلیدی اندک و ناچیز مشاهده می­شود، ولی حوزه تصاویر و صورخیال خویش را به تصاویر شعر سنتی منحصر نکرده­اند، بلکه نوآوری­هایی در شعر هر کدام مشاهده می­شود. تشبیهات، بیشتر فشرده و حاصل امور حسی ـ انتزاعی است.


مسعود روحانی، سروناز ملک،
جلد 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده

بیشتر محققان رشته‌های زبان‌شناسی‌ اجتماعی، جامعه‌شناسی زبان و منتقدان فمینیست پژوهش‌هایی در زمینه زبان معیار انجام داده‌اند که نشان‌ می‌دهد بین زبان زنان و مردان تفاوت‌هایی وجود دارد. در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که آیا برای زبان ادبی (شعر) نیز می‌توان جنسیت قائل شد؟ آیا علاوه ‌بر سطح آوایی، واژگانی و نحوی زبان، صورخیال مثل تشبیه‌ و استعاره‌ هم می‌توانند تحت‌ تأثیر ذهنیت زنانه شاعران، نشانی از جنسیت‌گرایی داشته باشند؟ ازاین‌رو این پژوهش کوشیده است تأثیر جنسیت‌ را بر کاربرد تشبیه‌ و استعاره در شعر ده‌ شاعر زن‌ معاصر ایرانی بررسی کند. ابتدا یک یا دو مجموعه شعر از شاعران موردنظر به‌صورت تصادفی انتخاب شد، سپس دو رکن اصلی تشبیه و استعاره از لحاظ جنسیت‌گرایی در شعرشان تجزیه ‌و تحلیل گردید و این نتیجه حاصل شد که به‌علت وجود تفاوت میان زنان و مردان ازلحاظ پایگاه اجتماعی و ممیزه‌های زیست‌شناختی، زنان شاعر به‌ شکل برجسته‌ای از تشبیهات و استعارات مربوط به جنس خود استفاده می‌کنند که این جنسیت‌گرایی بیشتر در دو رکن مشبه‌‌به و مستعارمنه به‌چشم می‌خورد. وانگهی آنان از این نوع تشبیهات و استعارات بیشتر برای بیان مضامین رمانتیک و حسی‌ـ عاطفی بهره‌ می‌برند.


جلیل‌الله فاروقی هندوالان، سیده ناهید حسینی،
جلد 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده

در این پژوهش، استعاره­های هستی­شناختی در کارآواهای خراسان جنوبی در دو بخش "انسان به‌مثابه حوزه مبدأ" و "غیرانسان به‌مثابه حوزه مبدأ" بررسی می‌شوند. اهمیت مقاله حاضر از این نظر است که اغلب پژوهش‌های انجام‌شده در زمینه کارآوا، پژوهش‌هایی مردم‌شناسانه و درجهت معرفی فرهنگ ملی‌ـ محلی و با تأکید بر جنبه موسیقیایی بوده است و در هیچ‌کدام، با نگاه زبان­شناختی و به‌طور خاص ازمنظر این مقاله به مقوله کارآوا پرداخته نشده است. ضرورت انجام این تحقیق این است که با گذر از نسل گذشته و رشد روزافزون فناوری دیری نخواهد پایید که مسائل مربوط به کار سهم کمتری در فکر و ذهن افراد داشته باشد و این بخش از فرهنگ عامه به فراموشی سپرده شود. بنابراین لازم است این فرهنگ شفاهی و غنی معرفی و ثبت شود. داده‌های پژوهش حاضر ازطریق بررسی منابع کتابخانه­ای موجود در زمینه فرهنگ خراسان جنوبی و نیز مراجعه حضوری به روستاهایی در استان خراسان جنوبی به دست آمده است. هدف مقاله حاضر این است که با توجه به ادعای نظریه لیکاف و جانسون درباره استعاره که آن را امری ذهنی می‌دانند و نه زبانی، نشان دهد که چگونه این تصویرسازی­های ذهنی در آواهای روستایی برخاسته از تجربه‌های عینی روستاییان است.


سیاوش حقجو، مسعود اسکندری،
جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

استعاره یکی از مهم­ترین ابواب علم بیان، دست‌کم در معنای کلاسیک آن، به‌شمار می‌آید. تعریف استقراریافته امروز آن، که مبتنی است بر مجازی که علاقه آن مشابهت باشد، حاصل تلاش­ بزرگ­مردانی چون عبدالقاهر جرجانی و ابویعقوب سکاکی است که توانستند این نظریه را در بلاغت اسلامی پایه­گذاری کنند و تکوین دهند. نظریه استعاره جرجانی که ماهیتاً حاصل ژرف­نگری در آثار پیشینیان اوست نشان­‌دهنده بینشی کارکردگرا به استعاره است. دید قرآن‌شناسانه بلاغت‌نویسان نخستین، که جرجانی را می­توان آخرین حلقه این طیف از محققان دانست که با نگاهی ویژه به قرآن به بررسی مسائل بلاغی می‌پرداختند، باعث می­شد تا از اجزای زبان توقع ایفای نقش­های مهم در قرائت آیات قرآن، و به‌طور کلی، متون ادبی داشته باشند. نظریه استعاره جرجانی پس از رسیدن به سکاکی در مفتاح­العلوم به‌رغم دقت زیاد و داشتن چهارچوب مستحکم بازتابی دیگر دارد؛ نگرش ادیبانه سکاکی باعث می­شود تا لزوم درنظرگرفتن کارکرد برای استعاره به دست فراموشی سپرده شود، حال آنکه جرجانی با بینشی عمیق به نقش­ اجزای زبان در متن دقت می­کند. مقایسه آثار جرجانی و سکاکی با یکدیگر نشان می­دهد که این دو، نه‌تنها در این مورد اخیر، بلکه در موارد دیگری نیز اختلافاتی دارند. پژوهش حاضر به بررسی این اختلافات خواهد پرداخت و اختلاف این دو را در تعریف، ماهیت، و روش برخورد با استعاره نشان خواهد داد.


ذوالفقار علامی، طاهره کریمی،
جلد 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

در این مقاله با استفاده از نظریه شناختی استعاره معاصر، کارکردهای استعاره مفهومی ‌«جمال» و خوشه­های تصویری مرتبط با آن یعنی جهان، انسان، صورت (رخ)، آفتاب، آیینه و جز آن در غزل­های مولوی تحلیل و تبیین می­شود. پژوهش حاضر به این می‌پردازد که پیوندِ میان استعاره و بنیانِ فکری شاعر به چه شکل است و مولوی چگونه توانسته است ازطریق استعاره جمال، ایدئولوژی خود را مطرح کند. بن­مایه استعاره مفهومی جمال در گفتمانِ کلامی، براساس نظریه «رؤیت» است. رؤیت با ورود به گفتمان عرفان در بافتِ استعاری جمال قرار می­گیرد و انتقال از ایده به استعاره و زبان هنری صورت می­گیرد. از رهگذر بررسی استعاره جمال و خوشه­های تصویری آن در مثنوی و دیوان شمس درمی‌یابیم که «خداوند دیدنی است». این انگاره استعاری در ژرف‌ساختِ کلّ اثر نمایان است. مولوی با توجه به این انگاره، جمال حق را در خرده‌استعاره­های حسن یوسف، جهان، انسانِ کامل، آفتاب و خوراک به تصویر می­کشد و با کمک همین خرده­استعاره­ها دیدنی‌بودن خداوند را اثبات می­کند. براساسِ مدلِ ارائه­شده در این مقاله، می­توان از رهگذر مطالعه روابطِ میان استعاره­ و ایدئولوژی، بازخوانی تازه­ای از ادبیات فارسی به‌ویژه گفتمان­های عرفانی به دست داد.  


سیاوش حقجو، مصطفی میرداررضایی،
جلد 24، شماره 81 - ( 12-1395 )
چکیده

سبک­ها در جریان طبیعی تحولات تاریخی تغییر می‌کنند و تکامل می­یابند. در جریان این جابه‌جایی و تغییر، برخی شاعران نقشی کلیدی و حیاتی ایفا می­کنند. این شاعران برای رهایی از ابتذال و دوری از سنت­های ادبی مکرر و مبتذل، به نوجویی می‌پردازند و با تلاش برای ایجاد گسستی میان خود و سنت­های پیشین، به خلق عناصر نو دست می­زنند. این هنرمندان یا خود به خلق صناعتی تازه دست می‌یازند، یا صناعتی از اسلوب‌های پیشین را که به چشم دیگران نیامده است برمی­گزینند و با تکامل آن، به سبک شخصی خود صبغه‌ای خاص می­بخشند، یا با معرفی آن صناعت به شاعران دیگر سبک خود را می‌پرورند. حافظ نمونه بارز یکی از این هنرمندان است. این جستار می­کوشد، ضمن تشریح ـ دوباره‌ـ صناعت «استعاره ایهامی کنایه»، به‌منزله صناعتی آمیغی و موجود (به‌صورت ناخودآگاه و نه با علم به قضیه)، در شعر پیش ‌از حافظ، نقش او در را کشفِ جدی و تکمیل این صناعت و استفاده معتدل از آن و نیز انتقال آن به سبک هندی، که اوج به‌کارگیری این صناعت است، نمایان کند.


مرتضی براتی،
جلد 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده

عبدالقاهر جرجانی با دو کتاب معروفش مهم­ترین عالم بلاغت اسلامی است. او را بنیان‌گذار علم بلاغت در جهان اسلام می‌دانند. یکی از برجسته‌ترین کارهای جرجانی طبقه‌بندی کاملی است که از استعاره به‌دست می‌دهد. او استعاره را به دو نوع کلی مفید و غیرمفید تقسیم می‌کند و پس‌ازآن نیز طبقه‌بندی‌های فرعی و کاملی برای استعاره مفید یا بیانی ارائه می‌کند. اغلب نویسندگان پیش از جرجانی نوع خاصی از استعاره را در بحث‌های خود به‌منزله نمونه و شاهد مثال در نظر می‌گیرند، اما او رویکردی را در پیش گرفت که در آن انواع مختلفی از استعاره وجود دارد که نمی‌توانند به یک نوع واحد تقلیل یابند. جرجانی در طبقه‌بندی خود نکات بسیار بدیعی را نیز درباب استعاره بیان می‌کند. این مقاله بر آن است تا با نگاهی نو به بررسی این طبقه‌بندی بپردازد.
ابراهیم رضاپور،
جلد 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده

تاکنون پژوهش­های نسبتاً خوبی در زمینه روابط بین جنسیت، استعاره و گفتمان درباب متون سیاسی، رسانه­ای و ادبی انجام شده است. در پژوهش حاضر، سعی شده است روابط جنسیت و استعاره در شعر بررسی شود. پرسش­های اساسی پژوهش عبارت‌اند از: نقش جنسیت در ساخت و گزینش استعاره در اشعار شاملو و مشیری چگونه است؟ آیا می­توان پذیرفت که استعاره ابزاری برای بازنمایی جنسیت­گرایی در اشعار ذکرشده است؟ در این پژوهش، داده­ها از مجموعه اشعار احمد شاملو و فریدون مشیری استخراج و با توجه به نظریه گفتمانی استعاره چارتریس‌ـ‌‌بلک تجزیه و تحلیل شده­اند. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که جنسیت­گرایی در اشعار شاملو و مشیری وجود دارد، اما میزان جنسیت­گرایی در اشعار شاملو به‌مراتب بیشتر از اشعار مشیری است؛ چراکه حوزه معنایی جنگ در استعاره­های مفهومی اشعار شاملو بیشتر از اشعار مشیری است. بنابراین، نتایج پژوهش حاکی از آن است که در ساخت و گزینش استعاره در اشعار جنسیت، نگرش و اندیشه شاعر، احساسات او و فضای اجتماعی حاکم بر روزگار شاعران مؤثرند و البته عامل جنسیت نقش مهمی در ساخت و گزینش استعاره ایفا می­کند.
خدابخش اسداللهی، منصور علیزاده بیگدیلو، ابراهیم رنجبر،
جلد 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده

شاعرانِ عارف برای تجسم‌بخشیدن به مفاهیم عرفانی خود از صورت­های زبانی به­ویژه الفاظ مربوط به حیوانات استفاده می­کنند. در تحقیق حاضر، برای کشف و روشن‌کردن مفاهیم مطلوب مولانا به‌مثابه حوزه مقصد، لفظ «شیر» به‌منزله حوزه مبدأ در غزل­های دیوان‌ کبیر با استفاده از نظریه استعاره شناختی لیکاف و جانسون بررسی می­شود. بررسی­ها نشان می­دهد که مولانا با ترفند اقتصاد زبانی و ارائه چندین تصویر ذهنی با یک لفظ (شیر)، توانسته است نشاط، تازگی و تنوع شگفت­آوری از اندیشه و تفکر عرفانی خود را نمایان سازد. طبق بسامدهایی که در این پژوهش به‌دست آمد، لفظ شیر در نظام مفهوم عرفانی مولانا تصویر مثبتی دارد؛ دل و عشق در برابر عقل اهمیت و جایگاه والاتری دارد؛ مفاهیم مهمِ «انسان کامل» در برابر نفس و «معشوق» برای نشان‌دادن عظمت مطلق حق‌تعالی از راه نمود عینی «شیر» بیان می­شود. خلاصه اینکه، انتخاب لفظ شیر برای بیان معانی و مفاهیم والا و ضرورِ عرفانی، از روح کمال­طلبی، خوش­بینی و علوّ طبع مولانا حکایت دارد. در این تحقیق، که به روش توصیفی‌ـ تحلیلی انجام شده است، پس از مباحث مقدماتی درباره استعاره مفهومی و مبدأ حیوانات، و زبان استعاری مولانا، برای هر نوع از انواع حوزه مقصد، چند نمونه از ابیات نقل شده­ است. مشخص‌کردن الگوی استنباطی، قلمرو منبع یا حسی، تعمیم چندمعنا، نگاشت عمومی و نگاشت جزئی در هر تقسیم­بندی گام بعدی است؛ سپس، در جدولی، به بسامد حوزه­های مقصد و تعمیم­های معنایی آنها و در نهایت به تحلیل داده­ها پرداخته شده است.  
سیدعلی قاسم زاده، اسماعیل گلرخ ماسوله،
جلد 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده

یکی از عناصر شعر و غزل فارسی تخلص است که علاوه‌بر نشان‌دارکردن شعر به نام شاعر، گاه به‌معنای دیگری نیز ایهام دارد. تخلص در شعر شاعرانی مثل حافظ ‌ـ‌که منظومه فکری خاص و منسجمی دارندـ به‌صورت استعاره­ای اصلی یا مرکزی در تعیین دستگاه فکری آنها دخالت دارد. در این مقاله، تخلص حافظ از منظر مؤلفه­های معنی‌شناختی، چون تقابل و ترادف با واژگان خاص و کلیدی شعر حافظ‌، که برآمده از حساسیت­های فکری و زیستی او بوده است‌، در متن شعر واکاوی شد. از نتایج تحقیق برمی­آید که نام شعری او نیز به‌شکلی پر­تحرک و شناور تحت تأثیر زبان و افکار او قرار دارد و به‌کمک ظرفیت­های معنی‌آفرینی برخی واژه­ها در خدمت انتقال ساختار اندیشه و نظام معنایی اشعار او است و تخلص حافظ استعاره مرکزی غزلیات اوست.
 
علیرضا آرمان، مهیار علوی مقدم، علی تسنیمی، محمود الیاسی،
جلد 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده

زبان‌شناسانی مانند جورج لیکاف و مارک جانسون، برخلاف نگرش بلاغت سنتی که برای استعاره معنایی صرفاً بلاغی و زیباشناختی قائل بودند و آن را پدیده‌ای صرفاً زبانی می‌دانستند، استعاره را دارای ماهیتی ادراکی و مفهومی می‌دانند. این نگاه به استعاره در چارچوب معناشناسی شناختی جای می‌گیرد که در آن، معنا برپایه ساخت‌های مفهومی قرار دارد و همانند حوزه‌های  شناختی دیگر، مقولاتی ذهنی‌ را باز‌می‌نمایاند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی‌ـ‌تحلیلی، به واکاوی استعاره‌های مفهومی و طرح‌واره‌های تصویری در ضرب‌المثل‌ها‌ می‌پردازد. عشق، زندگی، علم، ناتوانی، خواری، دنیا و فروتنی ازجمله نگاشت‌های مفاهیم مثبت و منفی در استعاره های مفهومی در ضرب‌المثل‌های برآمده از متون ادبی است. در این میان، «آب» و «آتش» از واژه‌هایی هستند که در ضرب‌المثل‌های فارسی و دیوان­ شاعران و نثر نویسندگان پیشین و معاصر، برای نمایاندن ساحت‌های مادی و معنوی استفاده شده است. نتیجه این پژوهش، حاکی است که نگاشت اصلی در مفهوم استعاری ضرب‌المثل‌های متکی بر واژۀ «آتش»، ویرانگری است که با بسامد 42 بار تکرار شده است. نگاشت اصلی در استعاره مفهومی ضرب‌المثل‌های متکی بر واژه «آب» به صورت طرح‌واره فضایی (جابه‌جایی) است که با بسامد 18 بار تکرار شده است. این امر، نشان‌دهنده نگاشت مرکزی واژه «آب» و چرخش و عدم ثبات آن است. به‌طورکلی، شاعران و نویسندگان، با وام‌گیری این نگاشت‌ها، مضامینی خلق کرده‌اند که همواره شنونده را مشتاق نگاه می‌دارد و در ترویج ضرب‌المثل‌ها نقش داشته‌اند.

 
اشرف سراج،
جلد 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

«داد» (عدالت) ازجمله مفاهیم انتزاعی است که در دنیای خارج از ذهن صورت ملموسی ندارد و اندیشمندان در طول تاریخ از دیدگاه‌های گوناگون به آن پرداخته­‌اند. فردوسی به داد و دادورزی توجهی ویژه داشته و از آن به­‌منزله یکی از صفات برجسته و ضروری پادشاهان یاد کرده است. از دیدگاه زبان‌شناسان شناختی، ذهن انسان با استفاده از سازوکار استعاره، مفاهیم انتزاعی (حوزه مقصد) را ازطریق مفاهیم عینی (حوزه مبدأ) درک می­کند. برای یک مفهوم انتزاعی ممکن است چندین حوزه مبدأ مختلف به­‌کار گرفته شود. تجارب جسمانی، محیط فیزیکی، محیط اجتماعی و فرهنگی و پیشینه شخصی و اجتماعی از عوامل دخیل در تنوع استعاره‌­ها هستند. در این پژوهش تلاش شده است تا دیدگاه فردوسی درباره داد با بررسی استعاره‌­های مفهومی به­‌کاررفته در شش داستان شاهنامه معرفی و عوامل مؤثر در تنوع حوزه‌­های مبدأ با تحلیل رابطه استعاره و انواع بافت شناسایی شود. مطابق نتایج حاصل از پژوهش، پادشاه داد را، که به‌مثابه شیئی ارزشمند و ثروتی ناتمام است، در بین مردم و جهان می‌­گستراند. دادورزی سبب آراستگی و روشنایی پادشاهی و کشور می‌شود و نگهبانی است که قلمرو حکومت را ایمن نگه می‌دارد و نیز به‌­مثابه آبی است که آبادانی و تازگی جهان و شادی مردم به آن وابسته است.
 


صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.09 seconds with 42 queries by YEKTAWEB 4666