[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
9 نتیجه برای اسطوره

حسین حسن پور آلاشتی، مراد اسماعیلی،
سال 18، شماره 68 - ( 4-1389 )
چکیده

توجه به اسطوره و مفاهیم اسطوره‌ای و حضور آن‌ها در ذهن شاعران به دلیل مایه‌وری کم و بیش آن‌ها از ناخودآگاه قومی و جمعی که حجم عظیمی از محتوای آن را عناصر و مفاهیم اسطوره‌ای شکل می‌دهد، گرچه در شعر امری ناگزیر می‌نماید، گویی در شعر معاصر، به‌خصوص در شعر شاعرانی که دارای نگرش‌های فلسفی، اجتماعی یا فکری خاصی هستند، نمود بیشتری دارد و شاعران به شکل گسترده‌تری به انطباق عناصر اسطوره‌ای با شرایط جدید یا به خلق اسطوره‌های جدید از مفاهیم و واقعیت‌های عصر دست یازیده‌اند. اخوان ثالث از جمله شاعرانی است که هم حجم وسیعی از عناصر اسطوره‌های کهن ایران را در شعر خود به کار گرفته و هم تحت تأثیر شرایط اجتماعی ـ تاریخی عصر از مفاهیم و واقعیت‌های اجتماعی اسطوره‌سازی کرده است. در این مقاله تلاش شده است تا چرایی و چگونگی خلق اسطوره شکست در شعر «قصه شهر سنگستان» و کیفیت باززایی برخی از عناصر کهنی که در این شعر آمده و شاعر در به تصویرکشیدن «شکست» از آن بهره جسته است مورد بررسی قرار گیرد.


ابراهیم محمدی، جلیل‌اله فاروقی هندوالان، سمیه صادقی،
سال 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده

رمان و داستان مدرن نقش شگرفی در بازخوانی روایت­های اسطوره­ای و بازپردازی آن‌ها در ادبیات روایی امروزی ایفا می­کند. یکی از دلایل مهم توجه ویژه و کاملاً متفاوت این­گونه داستان­ها و رمان­ها به بن­مایه­های اسطوره­ای ضرورتی است که نویسندگان معاصر بنابر دگرگونی اوضاع اجتماعی و دگرگونی­های اساسی اندیشه و نگرش انسان احساس کرده­اند: بی­انسجامی جهان آشفته معاصر که همه گفتمان‌هایش سرشار از تناقض­، بی­انسجامی­ و قاعده­گریزی­ ا­ست، انسان امروزی را شیفته روایت‌های نامنسجم، غیرخطی گسسته­نما و سرشار از بی­نظمی­های زمانی‌ـ ‌که پیشینه‌ای غنی در روایت­های اسطوره­ای داردـ کرده است. شهریار مندنی­پور یکی از نویسندگان برجسته ادبیات معاصر فارسی است که می­توان آثارش را از حیث ساختار و پردازش برخی از عناصر داستان به‌ویژه عنصر زمان به روایت­های اسطوره­ای همانند دانست. این پژوهش نشان می­دهد که زمان در برخی از داستان­های کوتاه او، همانند زمان در روایات اسطوره­ای 1. کیفی و ذهنی است نه عینی و کمی؛ 2. اعتبار خود را از رویداد یا حادثه روایت‌شده می­گیرد؛ 3. دورانی و چرخه­ای است نه خطی و مستقیم. البته اثبات این همانندی­ها لزوماً به معنای تأثیر­پذیری آگاهانه مندنی‌پور از روایات اسطوره­ای نیست.  


مهوش واحددوست، علی دلائی میلان،
سال 19، شماره 71 - ( 9-1390 )
چکیده

شاهنامه میراث عظیم ادبی ایران است که در آن با بهره­گیری از عناصر مختلف اسطوره­ای، تاریخی، داستانی، غنایی و... کلیتی منسجم و منحصربه‌فرد شکل گرفته که آن را از حماسه­های ملت­های دیگر متمایز و جدا ساخته است. بهره‌گیری مناسب از همه این عناصر آن را حتی به میل و خواسته مخاطبان امروزی خود هم بسیار نزدیک کرده است. در شاهنامه کنش و واکنش­ قهرمانان و پهلوانان به شکل­ بسیار جذابی به تصویر کشیده شده­ است. این قهرمانان در سراسر زندگی پرماجرای خود با آزمون­های زیادی روبه‌رو می­شوند که از آن­ها می­توان به «خان» تعبیر کرد. گاهی این خان­ها گسترش یافته و با اضافه‌شدن ویژگی­های دیگری به آن‌ها، به حالت داستانی کامل درآمده­اند که از آن­ها با نام «هفت‌خان» یاد می­شود؛ در اینجاست که پای اسطوره به دامن قصه می‌لغزد و اسطوره و قصه یکی می­شود. قصد ما در این مقاله بررسی نکات کلیدی و مشترک آزمون­ها، خان­ها، هفت‌خان‌ها و هفت‌خان‌گونه‌های‌ قهرمانان در شاهنامه (که شمار آن‌ها متفاوت است) و سایر حماسه­ها براساس روش تطبیق ساختاری است.


غلامعلی فلاح، فرزاد بالو،
سال 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

نظریه‌پردازان روایت، با تفکیک میان روایت‌های داستانی کلاسیک و مدرن، براین باورند که روایات داستانی کلاسیک، غالباً بر ویژگی‌هایی چون مؤلف‌محوری، تک‌ارزشی و تک‌ساحتی‌بودن معنا، پایان بسته و غیره استوارند و درمقابل, روایت‌های داستانی مدرن مؤلفه‌هایی چون مخاطب‌محوری، پایان باز، چندساحتی‌بودن معنا و غیره را در بطن خود می‌پرورند. اگرچه ظاهراً بلاغت کلاسیک برپایه اعتقاد سنتی به معنی قطعی کلام بنا نهاده شده بود و هدف نهایی خوانش متن، وصول به معنی و مقصود مؤلف قلمداد می‌شد، این داوری با نگاهی به شاهکارهای ادبی کلاسیک سخت مناقشه‌آمیز می‌نماید. شاهنامه فردوسی از آن جمله است. چراکه فردوسی با بهره‌گیری از عناصر اسطوره‌ای و رمزی که اساساً در بلاغت کلاسیک جایی نداشتند، ضمن آنکه از تصلب چهارگانه عناصر بیانی حاکم فراتر می‌رود، به مخاطب هشدار می‌دهد که در مواجهه با داستان‌های اساطیری خود را مخاطب راوی و پوسته ظاهری روایات داستانی نبیند، بلکه مخاطب را تا مخاطب روایت برمی‌کشد و با گنجاندن عناصر اسطوره‌ای و رمزی متنی باز و گشوده دربرابر دیدگان خوانندگان می‌گشاید و امکان تأویل‌های متکثر را فراهم می‌آورد. بنابراین، نه‌تنها خودش به تأویل پاره‌ای از این داستان‌ها می‌پردازد، بلکه پس از او نیز عارفان و فیلسوفان و شاعران بسیاری تا دوره معاصر به این دسته از داستان‌ها رویکرد تأویلی داشته‌اند. این مقاله طرح و شرح این ماجرا خواهد بود.


یداله جلالی پنداری، سکینه عباسی،
سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده

بن‌مایه کلان "در کوزه (خم) افتادن (انداختن)" و شکل دگردیسی‌یافته آن، که ریشه در آیین‌های کهن ایرانی دارد، یکی از تصاویر رایج در اشعار و قصه‌ها و حتی ضرب‌المثل‌های ادب فارسی است اما به‌علت فراموش‌شدن آیین‌های مربوط به آن، منشأ این تصاویر ناشناخته مانده است. در مقاله حاضر بخشی از قصه‌ها و ضرب‌المثل‌ها و صورخیال ادب فارسی را، که حامل این آیین هستند، تحت بررسی قرار داده‌ایم. حاصل کار نشان می‌دهد که ادبیات به‌طور غیرمستقیم، نگهدارنده و حافظ شعائر و آداب و رسوم بی‌شماری نظیر این آیین است. همچنین گاهی همبستگی کامل میان آیین و تصویر ادبی وجود دارد و گاهی شعائر و آیین‌ها ازنظر صورت یا محتوا، متأثر از نفسانیات شاعر و عوامل خارجی تغییر یافته و دگرگون شده‌اند.


محمد ریحانی، راحله عبدالله‌زاده برزو،
سال 25، شماره 82 - ( 6-1396 )
چکیده

هدف مقاله حاضر تحلیل عناصر کهن‌الگویی داستان ماهان‌ از هفت‌پیکرِ نظامی براساس نظریه تک‌اسطوره ژوزف کمپبل است. ماهان نمادِ خودآگاه وجودِ ماست که به‌خواست ناخودآگاه، به کُنه وجود راه می­برد و با "من"­های نیک و بد درون رویاروی می­شود و با شناخت کارکردهای آنان، به ناشناخته­ترین بخش زیرینِ ضمیر راه می­یابد. او به منابعی که رفتارهای نیک و بد را تغذیه می­کنند پی‌می­برد و پس از همراهی با "من"­های شرورِ ناخودآگاه، به یاری "منِ" نیکِ وجود، به عالم بیداری و هشیاری بازمی­گردد. دیدار او با خضر درون، تولد دوباره خودآگاه و رسیدن به یگانگی و خرسندی وجود است. مسیر ماهان در این سفر درونی انطباق زیادی با مراحل سفر در نظریه کمپبل دارد. 
حسین بیات، سعید عبادی جمیل،
سال 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های بررسی و تحلیل متون ادبی توجه به ‌انعکاس اندیشه‌ها، آرزوها، اندوه‌ها و حسرت‌های نویسنده درقالب سازوکارهای دفاعی است. در بررسی بازتاب ناخودآگاه نویسنده در آثارش معمولاً از روش‌های نقد روان‌کاوانه یا روان‌شناختی استفاده میشود و منتقد می‌کوشد با استفاده از قاعده‌های روان‌کاوی یا روان‌شناختی، تأثیر دغدغه‌های ذهنی مؤلف را در بخش‌های پنهان اثر آشکار کند یا گره‌های ‌متن را بگشاید. در این ‌مقاله، نگارندگان کوشیده‌اند بازتاب یکی از مهم‌ترین اضطراب‌های روانی سیمین دانشور، یعنی «درد سترونی»، را در مجموعه داستان کوتاه به کی سلام کنم؟ بررسی کنند، دردی که البته به‌شیوه جلال آل‌احمد در اثری مستقل منعکس نشده است، اما در جای‌جای داستان‌های دانشور به‌گونه‌های مختلف ظهور کرده و مجموعه به کی سلام کنم را به روایتی زنانه از سنگی بر گوریِ جلال بدل کرده است. موضوع اغلب داستان‌های این مجموعه درد سترونی است که با استفاده از بن‌مایه‌هایی چون فرزند، فرزندخوانده و نوه درقالب بن‌مایه‌های آزاد یا وابسته اثر به‌نمایش گذاشته می‌شود. دانشور در گسترش ناخودآگاه مسئله ناباروری از نمادهایی مانند پیرزنان نیز استفاده می‌کند. واکنش‌های شخصیت‌های داستان دربرابر سترونی را می‌توان ذیل سازوکار‌های دفاعی همچون فرافکنی، والایش و برون‌افکنی قرار داد. البته، در جریان بحث، به‌مناسبت، موضوع از جنبه‌های دیگری چون نقد اسطوره‌ای نیز بررسی خواهد شد.
ثریا کریمی، رامین محرمی، مهین پناهی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

مناقب‌العارفین تألیف شمس‌الدین احمد افلاکی در شرح احوال خاندان مولوی و مشایخ طریقت مولویه نوشته شده و افلاکی در این کتاب شخصیتی اسطوره‌ای و فراواقعی از پیشینیان و معاصران ترسیم کرده است. بسیاری از مسائل عرفانی مناقب‌العارفین با مفاهیم اساطیری منطبق است و باورهای اساطیری در شکل‌گیری مطالب این تذکره عرفانی نقش دارد. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده می‌شود که مضامین عرفانی مناقب‌العارفین در کدام مؤلفه‌ها با مبانی اسطوره‌ای الیاده تناسب دارند. در این جستار، مناقب‌العارفین به‌شیوه توصیفی‌ـ‌تحلیلی و با رویکرد اسطوره‌شناختی براساس دیدگاه الیاده تحلیل شده است تا میزان انطباق عرفان و اسطوره تشریح شود. نتایج بحث نشان می‌­دهد که در این اثر، قهرمان مطابق کهن‌الگوها، از قبل به‌عنوان منجی تعیین شده است. در چرخه زندگی مولوی می‌توان به‌ترتیب مراحل شست‌وشو، تجدید حیات و تجلی را به‌وضوح مشاهده کرد؛ او آیین شست‌وشوی مقدس را پیش از ورود به ساحت ناخودآگاه خود انجام می‌دهد و خود را برای پیوستن به ساختار قداست آماده می‌کند و در سفر درونی خود از مقتضیات بشری فراتر می‌رود و به رؤیت حق‌تعالی، فرشتگان، پیامبران و ارواح نایل می‌شود. همچنین، در مناقب‌العارفین، بام مدرسه و خزینه حمام به‌منزله الگوی مثالی مرکز جهان است که ناسوت و لاهوت به هم پیوند می‌یابد.
 

زهرا جمشیدی، داریوش قلعه‌قبادی،
سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده

کلیله و دمنه یکی از آثار ادبی و فرهنگی مشترک هند و ایران است که بسیاری از مطالب مندرج در آن براساس تفکر آریایی ملت‌های مذکور نوشته شده است. در جستار حاضر، به روش توصیفی­-تحلیلی، موضوع قشربندی اجتماعی در باب­‌های «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» با رویکرد اسطوره‌ـ‌جامعه‌شناختی تحلیل شده است. خوانش اسطوره‌ـ‌جامعه‌شناختی روشی است که می‌­توان به‌یاری آن ریشه اسطوره‌ای پاره‌ای از مفاهیم جامعه‌شناختی را آشکار کرد. آرای ژرژ دومزیل حاکی از این است که طبقه‌بندی در میان اقوام هندواروپایی یکی از اصلی‌ترین ساختارها برای ایجاد نظم اجتماعی بوده است. کینگزلی دیویس و ویلبرت مور نیز چنین نظری در مطالعات جامعه‌شناسانه خود دارند. تحلیل باب‌های ذکرشدۀ کلیله و دمنه با این دو نظریه اسطوره‌­شناختی و جامعه­‌شناختی نشان می­‌دهد که ساختار داستان «شیر و گاو» با ساختار طبقاتی جوامع هندواروپایی منطبق است؛ ساختاری طبقاتی که به‌هیچ‌وجه تحرک طبقاتی را برنمی‌تابد و همان‌طورکه در باب «بازجست کار دمنه» مشخص می­‌شود، اقدام‌کنندگان به تحرک طبقاتی فرجامی جز ادبار و نابودی نخواهند داشت. در باب‌های مطالعه‌شده، دمنه عامل تحرک طبقاتی نافرجام است، کلیله مدافع و پذیرندۀ قشربندی به‌­عنوان واقعیتی انکارناپذیر است، و شیر، مادر شیر و پلنگ، که به طبقه اشراف تعلق دارند، حافظ و نگاه‌دارنده قشربندی به‌عنوان ساختاری تنظیم‌کننده محسوب می‌شوند. قشربندی موجود در این باب‌ها، صورتی دیگر از کنش‌های سه‌گانه اسطوره‌ای جوامع هندواروپایی است که خود عامل شکل‌گیری طبقات اجتماعی در این جوامع شده است.
 


صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.09 seconds with 38 queries by YEKTAWEB 4666