|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای ایدئولوژی
محمود فتوحی، سال 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده
چرایی همدلی و همراهی مولانا جلالالدین محمد بلخی با حاکمان سلجوقی و دستنشاندگان مغول در آناتولی درخلال غارت پایتخت خلافت اسلامی، پرسشی است که ذهن بسیاری از دوستداران مولانا را به خود مشغول کرده است. مسئله این مقاله بررسی رفتارهای سیاسی این فقیه و عارف پرنفوذ قونیه و تبیین مبانی نظری این رفتارهاست. برای تبیین مسئله، رفتارهای سیاسی مولانا را براساس اسناد تاریخی در سه سطح بررسی کردهایم: الف) توصیف ساختار قدرت در قونیه و گزارشی از روابط مولانا با سیاستمداران؛ ب) تفسیر رابطه رفتارهای سیاسی مولانا با ناخودآگاه سیاسی او؛ ج) تبیین چرایی رفتارها و دلیل وجود تناقض در عمل و اندیشه سیاسی وی. مقاله نتیجه میگیرد که خردهایدئولوژی "الزام اطاعت از اولیالامر"، همراهی متدینان با ظلمه و تأیید آنان را توجیه میکند. نیروی عظیم ایدئولوژی مانع آن میشود که فردی چون مولوی یا جامعه او بتواند از تناقضات بنیادین خود آگاه شود. ایدئولوژی نهتنها همهچیز را توجیه میکند، بلکه تناقضها را طبیعی جلوه میدهد.
غلامعلی فلاح، فردوس آقاگل زاده، حمید عبداللهیان، زینب زرهانی، سال 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده
نقش و کارکرد ایدئولوژیک زبان در شاهنامه یکی از مباحثی است که تاکنون کمتر با رویکردی نظریهمحور به آن توجه شده است. این پژوهش در پی بررسی این مسئله است که فردوسی در شاهنامه چگونه از زبان در جهت القای ایدئولوژی برتری ایرانیان بهره برده است و با استفاده از چه سازوکارهای کلامیای، توانسته این مسئله را گفتمانسازی کند. برای نیل به این هدف، در پژوهش حاضر از چارچوب نظری تحلیل گفتمان انتقادی مبتنی بر رهیافت تئون وندایک (2005 و 2000) استفاده شده است. نبرد "رستم و چنگش" در داستان "رستم و خاقان چین" پیکره تحقیق حاضر است. نتیجه پژوهش نشان میدهد که فردوسی با استفاده از راهبردهای ایدئولوژیکی کلامی نظیر قطببندی، بازنمایی مثبت گروه خودی، بازنمایی منفی گروه دیگری، واژگانگرایی، توصیف کنشگران و تعمیمبخشی، توانسته ایدئولوژی برتری ایرانیان را گفتمانسازی کند.
نعمت الـله ایرانزاده، محمدحسن حسنزاده، سعیده قاسمی، سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده
در این پژوهش، با اساس قرار دادن آثار سعدی، به طرح پرسشی پرداختیم مبنی بر اینکه طبقۀ رعیت چگونه به کسب قدرت در ساختار اجتماعی میپرداختند. مطابق با رویکرد هژمونی و قدرت که صاحبنظران آن آنتونیو گرامشی و میشل فوکو هستند، با کاربستِ روش تحلیل انتقادی گفتمان و نیز به پیروی از بینامتنیت و کنش بلاغی، به بررسی قدرت و مقاومت پرداختیم که حلقههای تعامل میان مشارکان اجتماع هستند. نظر به کارکرد چندجانبۀ گفتمانها در متون قرن هفتم، یافتههای پژوهش از این قرار است که در کنار صوفیان و زاهدان و دستههای گوناگون اجتماعی که برای کسب قدرت، سازوکارهای ویژۀ خود را به کار میگیرند، از دیگر سو، گروه زیردست و رعیت نیز با تصرف و تغییراتی در آن ابزارها، به برساختهای جدید قدرت دست مییازند ؛ آنان با تلفیق پندارها با باورهای دینی و عرفانی و عرفی موجود در جامعه که در عین حال، باعث فرمانبری و انقیاد خود ایشان شده است، به بسط سازوکاری میاندیشند که با بازپخش و اِعمال آن، بتوان به گونهای بهره برد تا برترین مقامات را به اطاعت و تسلیم واداشت. بدین ترتیب، با نگرشی ساختارشکنانه به متون، کنش و تعامل پیچیده میان کنشگران، جایگزین تصور فروکاهنده مبنی بر تعامل یکجانبهٔ میان گروههای فاعل اجتماعی میشود.
جواد دهقانیان، محمد خسرویشکیب، مهناز طبیعتبلند، سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده
اگر بپذیریم فرهنگ نوعی متن است، ناگزیر باید قبول کرد که تاریخ جهانگشا متنی است که نقطه برخورد ایدئولوژیهای مختلفی است که هریک بخشی از هویت و فرهنگ ایرانی را شکل میدهند. در این پژوهش، برخلاف رویکردهای فرمگرا، تاریخ جهانگشا برپایه آندسته از رهیافتهای نقد ادبی بازخوانی شده است که متن را در پیوند دیالکتیکی و تعاملی با زمینههای مادی تولید آن در نظر می¬گیرند. ازاینرو، ابتدا، ایدئولوژی¬های موجود در متن معرفی و تحلیل میشوند و پس از مشخصشدن نقش آنها در شکل¬دهی نظام ایدئولوژیک آن، تضادهای گفتمانی آشکار میگردد و درنهایت به تأثیر این ایدئولوژی¬ها بر متن پرداخته می-شود. عوامل مختلفی همچون بافت تاریخی، نهادهای اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک در شکل¬گیری این متن و صورت زبانی آن مؤثر بودهاند. بهنظر میرسد بیشاز تعقیدهای زبانی و بیانی، این تضادهای گفتمانی و ایدئولوژیک و تناقضهای فرهنگی است که سبب اضطراب، آشفتگی و پیچیدگی متن شده است. واکاوی و بازیابی جریانهای ایدئولوژیک متن نهتنها سبب خوانشهای متفاوت میشود، بلکه به خواننده کمک میکند به قضاوتی تازه و متفاوت از وجوه ادبی و تاریخی و البته فرهنگی متن دست یابد.
|
|
|
|
|
|