|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای تأویل
سید محمد راستگو، جلد 12، شماره 45 - ( 8-1383 )
چکیده
تأویل از واژهها و اصطلاحاتی است که از دیرباز به ویژه در جهان قرآنپژوهی مورد بحث و گفتگو بوده است و هنوز نیز جای بررسی و پیجویی دارد. در این گفتار بر پایه کهنترین واژهنامههای زبان عربی نشان دادهایم که معنی اصلی و بنیادین «تأویل« از قوّه به فعل آمدن و به غایت و پختگی رسیدن است، و چون این معنی با غایت، فرجام، آغاز و باطن پیوندهایی دارد، واژه تأویل کمکم این معانی را نیز پذیرفته است. سپس کوشیدهایم تا نشان دهیم که کاربردهای هفده باره این واژه در قرآن کریم با معنی بنیادین یادشده به خوبی همخوانی دارند. در پایان نیز بر پایه گفتگوهایی تأویل قرآن را در برابر تنزیل آن دانستهایم و گزارشی به دست دادهایم از این که تنزیل قرآن فرود آمدن آن با سیری نزولی از مقام بلند «علیّ حکیم» به مقام «عربی مبین» است و تأویل آن با سیری صعودی راهیابی آدمی از مقام «عربی مبین»یعنی ساختار زبانی قرآن به مقام باطنی«علی حکیم» آن است.
فریده وجدانی، جلد 17، شماره 64 - ( 3-1388 )
چکیده
این مقاله به نقد آراء دو گروه از شارحان کلام حافظ پرداخته است که وی را ملامتی و یا متمایل به آیین ملامت دانستهاند. نظر گروه اول که به ضرس قاطع حافظ را ملامتی خواندهاند، با عنایت به فاصله زمانی میان عصر زندگانی وی و روزگار رواج اندیشه ملامت، مورد تردید قرار گرفته است؛ اما نمایاندن نادرستی نظر گروه دوم که حافظ را متمایل به اندیشه ملامتیان، دلباخته و پذیرنده اصول ایشان و صاحب توافق با مشرب آنان معرفی کرده و به عرفانش رنگ ملامت دادهاند، هدف عمده این مقاله بوده است. برای تحقق این منظور، ذیل هفت شماره به طرح توافقها و تقابلهای کلام حافظ با آراء اهل ملامت پرداختهایم تا وجود گزارههای متناقض و ناهمخوان در شعر وی و عاری بودن عرصه کلام بزرگان طریق ملامت از چنین گزارههایی را برجسته سازیم. سپس کوشیدهایم تا برای همخوانیها و ناهمخوانیهای کلام حافظ با عقاید ملامتیان دلیلی سازگار با منطق زبانی و ساختار شعر او عرضه کنیم. در پایان با تکیه بر دلایل ارائه شده، این نتیجه را به دست دادهایم که حافظ مبلّغ هیچ اندیشه رسمی یا غیر رسمی نیست. او شاعری آزاداندیش است که در هیچ قالبی اعم از عرفانی و غیر عرفانی نمیگنجد و هنرش را در درجه اول اهمیت قرار میدهد. با این همه، تأویلپذیری شعر وی از سویی و سعی شارحان بر پاسخگویی به افق توقّعات زمانه از سویی دیگر، سبب اعطای مشرب ملامتی به وی شده است.
داود واثقی خوندابی، مهدی ملک ثابت، محمدکاظم کهدویی، جلد 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
تأویل یکی از بنیادیترین اصول منظومه فکری اهل عرفان است. ارباب ذوق با قدرت علمی و شهودی خود در آنسوی ظواهر الفاظ و عبارات، معانی بکر و عمیقی از آیات قرآن و احادیث ارائه میدهند که جز در خاطر فضلا و عرفای بزرگ نگنجد. مثنوی معنوی از آثاری است که دیدگاهی تأویلی به قرآن و حدیث دارد. غور در مثنوی آشکار میسازد که مولانا در بسیاری از موارد از پوسته ظاهری احادیث عبور کرده و معنای عمیقتری از آنها ارائه داده است. سلطانولد نیز در جایگاه فرزند و مرید مولانا در مثنویهای سهگانه خود رویکردی تأویلگرا به احادیث دارد. او، اگرچه در زمینه تفسیر و تأویل احادیث نوآوریهایی دارد، در بیشتر موارد از منظومه فکری پدرش تأثیر پذیرفته است.
نگارندگان در این جستار رویکرد تأویلی مولانا را به احادیث در مثنوی معنوی بررسی میکنند و میزان و نحوه بازتاب این تأویلها را در مثنویهای سلطانولد آشکار میسازند. نتیجه پژوهش آشکار میکند که مولانا و بهتبع او سلطانولد سطحیاندیشی و اتکا به ظواهر متون دینی را درخور ارباب احوال ندانستهاند و معتقدند اولیای الهی، بهعلت اینکه صفات بشری را در وجود خود فانی کرده و از عقیله انانیت گذشتهاند، گفتارشان چونان وحی الهی از خطا مصون است و با قدرت شهودی و با استناد به تجربیات عرفانی خود میتوانند معانی ژرفی از معارف دین بیان کنند.
|
|
|
|
|
|