|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای تجربه عرفانی
محمد تقوی، سال 14، شماره 55 - ( 12-1385 )
چکیده
شطح در اصطلاح صوفیان سخنی وجدآمیز است که از اهل معرفت به اضطرار و اضطراب صادر میشود. این اصطلاح از حیث زبانی و معرفتی و دینی در معرض نقد و تحلیلهای مختلفی قرار گرفته است. در این مقاله با استناد به اقوال گذشتگان دربارۀ شطح، دیدگاههای معاصران نیز مورد توجه قرار گرفته است و به موضوعاتی از جمله: عوامل ابهام و متناقضنمایی شطح، نسبت شطح با شعر و حقیقت و تجربه عرفانی، امکان یا عدم امکان شرح شطح، عاطفی یا معرفتی بودن شطح پرداخته شده است. اگر شطح مقولهای اعتقادی و مبین حقیقت عرفانی است، چرا شرح و تفسیر آن دشوار است؟ و اگر مقولهای زبانی و هنری است، چرا در رد و قبولش این همه سخن گفتهاند؟ به نظر میرسد ابتنای شطح بر ذوق باعث شده است که این نوع سخن هم واجد ویژگیهای بیان شعری باشد و هم با آثار دینی و عرفان تعلیمی همانندیهایی داشته باشد. با این تفاوت که در اغلب موارد ابهام یا متناقضنمایی سخن شاعر قصدی و ارادی است اما ابهام شطح ناخواسته و ناگزیر است. گفتن شطح و درک آن نیاز به تجربهها و کیفیتهای روحی ویژهای دارد. توجیه شطح بیشتر از شرح آن مورد توجه قرار گرفته است.
عاطفه امیریفر، سیدعلی قاسمزاده، سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده
تجربه عرفانی نوعی تجربه شهودی و غیبی و کاملاً خارج از دسترس عارفـسوژه است؛ ازهمینرو، عارف توانش ادراک کامل آن را ندارد و در تکرار کیفیت آن نیز ناتوان است. علت این ناتوانی صرفاً ویژگی بیانناپذیری و کیفیت فراعقلی تجربه شهودی نیست، بلکه علت آن، نظام معنایی حاکم بر رویداد شهودی و سپس روایت آن از زبان عارفـسوژه است. نظام معنایی حاکم بر رخداد شهودی مبتنی بر تصادف است و بدون برنامه و پیشفرض، سوژه را با محیط و موقعیتی پرتنش روبهرو میکند. نظام معنایی تصادف یکی از چهار نظام معنایی لاندوفسکی است که با کیفیت تجربه عرفانی و شهودی و نیز با روایت این تجربه از زبان کلامی و غیرکلامی عارفـسوژه همخوانی دارد. مطابق نظام معنایی تصادف، عارف-سوژه در سیر پیوستار زندگی ناگهان با تجربهای ناشناخته و فراحسی برخورد میکند که با قواعد برنامهمدار زندگی عادی تفاوتهای اساسی دارد و او را در دو بعد فشارهای و گستردهای تحت تأثیر قرار میدهد. او نهتنها در مرحله رویارویی با تجربه شهودی دچار حیرت میشود، بلکه در بیان گزارش کیفیت آن نیز قواعد زبانی را نارسا مییابد. در نتیجه این فرآیند تصادفی و تنشی، سوژه با زبان کلامی و غیرکلامی خود فرم تازهای از زبان و معنا تولید میکند.
|
|
|
|
|
|