|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای جلال آلاحمد
عفت نقابی، فاطمه تاجفیروزه، سال 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده
جلال آلاحمد را میتوان بزرگترین نویسنده نثر جدید فارسی نامید که در نثر داستانی تأثیر فراوانی گذاشته و افراد زیادی از سبک او تقلید کردهاند. از ویژگیهای نثر او بهکارگیری زبان عامیانه است که "زبان کوچه" نامیده میشود. او از زبان مردم کوچه و بازار، که سرشار از تعابیر و اصطلاحات و واژههای عامیانه است، در آثار داستانی خود بهره گرفته است و این شاخصه سبکی آثار داستانی او قلمداد میشود.
آنچه نثر آلاحمد را از نویسندگان دیگر متمایز میکند، بهکاربردن دقیق و جدی و استادانه این زبان در تمام آثارش است. با عنایت به فراوانی کاربرد زبان عامیانه در آثار داستانی آلاحمد، مقاله حاضر به شناسایی مؤلفههای زبان عامیانه در حوزه واژگان و ترکیبات و عبارات، در مجموعه آثار داستانی جلال آلاحمد پرداخته است که ازجمله این مؤلفهها کنایه، شبهجمله، اتباع، نامآوا، کلمات کوچهبازاری، ضربالمثل و... است. در مقاله حاضر، پس از شناسایی این مؤلفهها در آثار منتخب، نمونههایی از آنها شاهدمثال آورده شده و بسامد همه مؤلفههای عامیانه در آثار داستانی منتخب، در جدولهای متعدد، ارائه و تحلیل شده است.
با بررسی دقیق آثار داستانی آلاحمد، این یافته حاصل شد که از میان مؤلفههای زبان عامیانه، عبارات کنایی، واژههای کوچهبازاری و سپس اتباع و همگونسازی پربسامدترین عناصر عامیانه در نثر آلاحمد است. او از شکستهنویسی بهمنزله عاملی مهم برای ایجاد لحن عامیانه در داستانهای خود استفاده کرده و از عناصر مهم شکستهنویسی در داستانهای او، ابدال و حذف بیشترین بسامد را داراست. شایان ذکر است که کاربرد این مؤلفهها، باعث نزدیکی زبان آلاحمد به زبان مردم کوچه و درنهایت سبب اقبال بیشازحد خوانندگان مردمی به آثار او است.
آقای مهدی نوریان، دکتر هادی نوری، سال 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده
هدف:
این مقاله در صدد است تا از خلالِ بررسی و خوانشی وانوسازانه از داستانِ «وداع» بهقلمِ جلال آلاحمد از مجموعه داستانِ سه تار، به نقد نخبهگرایی در اندیشه روشنفکران ایرانیِ دهههای ۳۰ و ۴۰ شمسی بپردازد.
روش:
این خوانشِ وانوسازانه با تأکید بر نگاه فیلسوف فرانسوی «ژاک دریدا» انجام میشود و از حیث روششناختی مبتنیست بر روش هشتمرحلهایِ «دیوید بوژه» که بهعنوان نوعی استراتژیِ تحلیل انتقادیِ پستمدرن در مواجهه با روایتْ مورد استفاده قرار میگیرد. روش بوژه این گامها را در بر میگیرد: جستوجوی دوگانگی، بازتفسیر سلسلهمراتب، کشف صداهای یاغی، برملاسازیِ سویه دیگرِ روایت، نفی پیرنگ، یافتنِ استثناء، ردگیریِ بین خطوط، و سازماندهی مجدد روایت.
یافتهها:
بهنظر میرسد بتوان با بهرهگیری از این روش و اتخاذ منظری وانوسازانه در خوانش داستانِ موردنظر از جلال آلاحمد، دستِآخر به روایت نوپدیدی دست یافت و از خلال آن به نقد دیدگاه نخبهگرایانه سوژه روشنفکر ایرانی در این دو دهه پرداخت. باید توجه داشت که در این منظر، تلاش میشود تا از فردی به نام آلاحمد فراتر رفته و به سوژه آلاحمد در مقام یک روشنفکر نزدیک شویم؛ سوژهای که در زمانه و زمینه خاصی به عرصه بر کشیده شده و آثاری را تولید کرده است.
نتیجه:
با تکیه بر روایت نوپدیدی که بهواسطه خوانش وانوسازانه ممکن شده است، میتوان نتیجه گرفت که این سوژه روشنفکر با بازتولید روابط فرادست/فرودست، خود را در جایگاه فرادست نشانده و با تکیه بر خردِ مدرن، و بدون توجه و درکی از روابط وجودی فرودستان، به نمایندگی ایشان پرداخته و تلاش میکند به آنچه که رسالت روشنفکرانه خویش مینامد جامه عمل بپوشاند.
|
|
|
|
|
|