|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
6 نتیجه برای حکایت
محمود فتوحی، سال 13، شماره 47 - ( 6-1384 )
چکیده
تمثیل یکی از اصطلاحات پرسابقه، گسترده و احیاناً مبهم در نقد ادبی و بلاغت فارسی است. امروزه در نوشتههای ادبی گاه آن را با سمبل، مثل و حکایت مترادف میآورند. در این مقاله نویسنده کوشیده است با بررسی پیشینه این مقوله ادبی در ادبیات دینی و اسطورهها، تعاریف بلاغیان قدیم و جدید در بلاغت و نقد ادبی را بکاود و ماهیت، کارکرد و اقسام تمثیل را تبیین کند. همچنین از طریق بیان تفاوتهای آن با استعاره و نماد، قلمروهای تمثیل را نیز مشخص کند.
مریم حسینی، عاطفه گزمه، سال 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده
هزارویکشب همچون بسیاری از آثار ادبی جهان آیینهای است که کهننمونهها را، بهعنوان محصولات تجربههای مکرر بشر که در ناخودآگاه وی به یادگار نهاده شدهاند، بهشیوهای نمادین منعکس میکند. مطالعه روانکاوانه اسطورهها، که گنجینه آرزوها و اندیشههای بشریاند، نشاندهنده حضور ناخودآگاه جمعی است که در این نمونههای ازلی آشکار میشوند. در این پژوهش یکی از داستانهای هزارویکشب با عنوان «جوذر» با توجه به یافتههای یونگ در عرصه روانشناسی اسطوره تحلیل میشود. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که در این اثر علاوه بر کهننمونههای اصلی همچون آنیما، آنیموس، پیر دانا، سایه و مادر، انواع کهننمونههای فرعی نیز به چشم میخورند. کهنالگوها در سه دسته موقعیتهای کهننمونهای، شخصیتهای کهننمونهای و نمادهای کهننمونهای طبقهبندی شدهاند. در این پژوهش انواع موقعیتهای کهننمونهای چون سفر، دیدار با آنیما و پیر خردمند و انواع شخصیتهای کهننمونهای چون قهرمان، پیر دانا و مادر و انواع نمادهای کهننمونهای چون اعداد و حیوانات دیده میشود. بررسی موردی حاضر درباره یکی از داستانهای هزارویکشب نشاندهنده قابلیت بالای این اثر برای مطالعه روان جمعی مشترک بشر در طول تاریخ است که شامل قصهها و افسانهها نیز میشود.
قهرمان شیری، سال 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده
برخی از کرامتهای موجود در کتابهای صوفیه در ظاهر بسیار غیرعقلانی و غیرطبیعی به نظر میرسند که هم باورکردن آنها دشوار است و هم موجودیت آنها با پارههایی از تعلیمات اساسی در شریعت و طریقت تعارض دارد. در پدیدآمدن اینگونه کرامتها بیش از هرچیز عاملهای خارج از اندیشههای عرفانی و حتّی مغایر با قاعدههای محو و فنای فردیت دخالت داشته است، یعنی خلوتها و استغراقهای صوفیان گاه بهجای تمرکز مطلق بر یاد حق، به عرصهای برای خیالبافیهای فردی و حضور ساکنان ملکوت و محوریت مشایخ تبدیل شده است. امّا برای صوفیانی که همواره قسمتهای عمدهای از اوقات خود را با دروننگری به اندیشیدن در لاهوت و ملکوت صرف میکردند، شکلگیری اینگونه کرامتهای ذهنی و خیالی طبیعی است. اگر افسانهها و اسطورهها نتیجه خیالبافی مقطعی انسانها در طول تاریخ باشد، کرامتهای تخیلی نیز محصول جانبی خلوتگزینیها و درونگراییهای مستمرّ اهل تصوف بوده است.
شهرت معرفت، سال 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده
بردگان، از نژادهای گوناگون، زن و مرد و سیاه و سفید، در جوامع و در میان طبقات اجتماعی مختلف حضوری انکارناپذیر داشتهاند. دراینمیان، نقش چشمگیر بردگان زنگی شایان توجه است. زنگیان که در آغاز نوبردگانی بیش نبودند و زندگی معیشتیـ اجتماعی بسیار سختی داشتند، اندکاندک همراه با تحولات جامعه و حضور در جوامع دیگر صاحب اندیشه و منزلت اجتماعی- سیاسی شدند و به عرصههای مختلف، ازجمله حوزه ادبیات، راه یافتند. پدیدآمدن حکایات تمثیلی متنوع و ضربالمثلهای فراوانی که زنگیان محور اصلی آناند گواه این مدعاست. در این نوشتار اهمیت حضور بردگان، ساخت واژگانی- دستوری زنگی، نژاد، خاستگاه و زمینههای زندگی اجتماعی و سیاسی زنگیان مورد توجه قرار گرفته است؛ سپس نمونههایی از ویژگیهای خوشایند و ناخوشایند زنگیان در شعر فارسی بیان شده است. بخش اصلی این نوشتار به بررسی و تبیین حکایات تمثیلی درباره زنگیان پرداخته است؛ حکایاتی که جلوههایی گوناگون از ویژگیهای جسمی- روحی زنگیان را به تصویر میکشد. برخی از این حکایات در دایره سنّت گرفتارند و برخی دیگر با گریز از سنّتها چهره متفاوتی از زنگیان را مجسم ساختهاند.
محمد رودگر، سال 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده
درونمایه بیشتر حکایات صوفیه کرامات مشایخ است. حجم عظیمی از تذکرهها و مناقبنامههای عرفانی و برخی دیگر از متون صوفیانه را میتوان تحت عنوان «حکایات کرامات» گنجاند. حکایات کرامات همواره عرصه رد و قبول گروههای گوناگون مخاطبان بوده است. یکی از مهمترین مباحث ساختاری حول موضوع حکایات کرامات، تعیین نوع واقعیت موجود در این حکایات و ردهبندیشان تحت یک نگرش از واقعیت خاص است. راههای مختلفی برای پذیرش حکایات کرامات وجود دارد، اما بهترین و فراگیرترین شیوه، که مدعای نگارنده در این نوشتار است، واقعنمایی تحلیلی کرامات است و رسیدن به نوعی واقعگرایی عرفانی یا رئالیسم صوفیانه. کسانی که نه به پذیرش تعبدی گردن مینهند و نه خود اهل سیروسلوکاند که با کشف و شهود به حقیقت کرامات برسند، با کمک تحلیلهایی خاص میتوانند به سطحی از پذیرش درباره کرامات دست یابند، اما در تحلیل واقعنمایانه کرامات، هیچگونه تقلیل و تحدیدی در اصل پدیده کرامت رخ نخواهد داد. این پژوهش کتابخانهای بهشیوهای توصیفی و تحلیلی درصدد تشخیص نوع واقعیت موجود در این گونه روایی است تا از این طریق ثابت شود که واقعیت حکایات کرامات با هیچ نوع واقعیت موجود و مألوف برابر نیست و در نتیجه این حکایات به واقعنماییِ خاص خود نیاز دارند.
محمد خسروی شکیب، سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
«بسیج جمعی» از نظریههای پرکاربرد در حوزه جامعهشناسی سیاسی معاصر است که بررسی و تحلیل سازوکارهای درونی حاکم بر جنبشهای اجتماعی، انقلابها و آشوبهای سیاسی را ممکن میکند. در پژوهش حاضر، هم روایت «مرغان جهان» در منطقالطیر و هم حکایت «کبوتر مطوّقه» در کلیله و دمنه، از کنشهای جمعی متشکل و موفق در ادبیات کلاسیک فارسی و نوعی از بسیج جمعی و گردهمایی اجتماعی معطوف به تغییر ساختار و وضعیت حاکم بهشمار آمدهاند؛ ازاینرو، بررسی متغیرهای کمی و کیفی حاکم بر سازمان درونی آنها ضرورت دارد. کاربست شاخصهایی چون اصل کنشگر خردمند، اصل روابط عمومی، اصل ساختار کنش جمعی، اصل انسجام کمی و کیفی، اصل انگیزهها و الگوهای رفتاری و... نشاندهنده پیچیدگی ساختاری اینگونه از کنشهای جمعی است. در این مقاله، تلاش میشود تا با روش تحلیل تطبیقی و کیفی، سازوکارهای درونی حاکم بر دو روایت پیشگفته بررسی شود تا میزان انسجام و نیز ظرفیتهای توضیحی و تفسیری هریک بهسنجش درآید.
|
|
|
|
|
|