[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
5 نتیجه برای داستان کوتاه

ابراهیم محمدی، جلیل‌اله فاروقی هندوالان، سمیه صادقی،
سال 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده

رمان و داستان مدرن نقش شگرفی در بازخوانی روایت­های اسطوره­ای و بازپردازی آن‌ها در ادبیات روایی امروزی ایفا می­کند. یکی از دلایل مهم توجه ویژه و کاملاً متفاوت این­گونه داستان­ها و رمان­ها به بن­مایه­های اسطوره­ای ضرورتی است که نویسندگان معاصر بنابر دگرگونی اوضاع اجتماعی و دگرگونی­های اساسی اندیشه و نگرش انسان احساس کرده­اند: بی­انسجامی جهان آشفته معاصر که همه گفتمان‌هایش سرشار از تناقض­، بی­انسجامی­ و قاعده­گریزی­ ا­ست، انسان امروزی را شیفته روایت‌های نامنسجم، غیرخطی گسسته­نما و سرشار از بی­نظمی­های زمانی‌ـ ‌که پیشینه‌ای غنی در روایت­های اسطوره­ای داردـ کرده است. شهریار مندنی­پور یکی از نویسندگان برجسته ادبیات معاصر فارسی است که می­توان آثارش را از حیث ساختار و پردازش برخی از عناصر داستان به‌ویژه عنصر زمان به روایت­های اسطوره­ای همانند دانست. این پژوهش نشان می­دهد که زمان در برخی از داستان­های کوتاه او، همانند زمان در روایات اسطوره­ای 1. کیفی و ذهنی است نه عینی و کمی؛ 2. اعتبار خود را از رویداد یا حادثه روایت‌شده می­گیرد؛ 3. دورانی و چرخه­ای است نه خطی و مستقیم. البته اثبات این همانندی­ها لزوماً به معنای تأثیر­پذیری آگاهانه مندنی‌پور از روایات اسطوره­ای نیست.  


فروغ صهبا، محمدرضا عمران‌پور، راضیه آزاد،
سال 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده

این پژوهش داستان کوتاه فارسی را از دیدگاه نظریه روایت‌شناسی تزوتان تودوروف مطالعه کرده است. فرضیه جستار حاضر مبنی بر امکان وجود انواع گوناگونی از روابط میان پی‌رفت‌هاست. تصور می‌شود هر نوع رابطه‌ای که میان پی‌رفت‌ها برقرار شود کارکرد یا کارکردهایی داشته باشد. جهت بررسی این دو فرضیه هفت مجموعه داستان کوتاه فارسی از نویسندگان برجسته برگزیده شد. این مجموعه‌ها از یکی‌بود و یکی‌نبود جمالزاده به‌عنوان سرآغاز این ژانر در ادبیات فارسی تا غریبه‌ها اثر احمد محمود دوره‌ای پنجاه‌ساله را در برمی‌گیرد و جمعاً شامل شصت‌وسه داستان کوتاه است. در بخش اصلی مقاله مجموعه داستان‌های گزینش‌شده به‌شیوه استنتاجی تحلیل و بررسی شد. درنهایت، با به‌اثبات‌رسیدن فرضیه‌ها این نتیجه به‌دست آمد که میان پی‌رفت‌های روایات داستانی انواع گوناگونی از روابط مانند رابطه تقابلی، رابطه خاطره‌ای، رابطه پرسش و پاسخی و... وجود دارد که هریک کارکردهایی نظیر پیش‌آگاهی، برجسته‌سازی مضمون داستان، شرکت‌دادن نمایشی خواننده در خلق داستان، ایجاد حالت تعلیق و... دارد.  


محمدرضا حاج بابایی، نرگس صالحی،
سال 25، شماره 82 - ( 6-1396 )
چکیده

جریان داستان مدرنیستی از مهم‌ترین جریان‌های داستان‌نویسی ایران و بیژن نجدی از برترین نویسندگان این جریان است. او نویسنده‌ای ساختارشکن و تجربه‌گراست. زبان داستان‌های نجدی مملو از استعاره و تشبیه است. این ویژگی داستان‌های نجدی زبان آثار او را تاحد زیادی به زبان شعر نزدیک کرده‌است و نوعی تشخص سبکی به آثار او بخشیده‌است؛ تاجایی‌که می‌توان او را بنیان­گذار داستان‌نویسی شاعرانه در ادبیات داستانی ایران به‌شمار آورد.
از مهم‌ترین عواملی که موجب می‎شود داستان‌های نجدی مدرن به‌شمار آید، عناصری همچون شاعرانگی زبان، بهره‌گیری از گسست زمانی و ورود به ذهن شخصیت‌هاست. در این مقاله، با بررسی عناصر روایی در داستان «یک سرخ‌پوست در آستارا»، نشان داده‌ایم که این داستان، مدرن به‌شمار می‎آید و نجدی توانسته از ویژگی‌های داستان مدرن به‌خوبی استفاده کند. از دیگر موضوعات مهمی که در این داستان دیده می‌شود، تقابل مرگ و زندگی، تخیل و واقعیت و تقابل پذیرش وضعیت موجود و آرمانی ا‎ست. بیژن نجدی با بهره‌گیری از تکنیک‌های داستان مدرن، به‌زیبایی هرچه تمام‌تر، درپی بیان اندیشه‌ها و مبانی فکری خویش بوده‌است.
امین بنی طالبی، پریوش میرزاییان،
سال 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

طبق نظریۀ بازتاب در جامعه­شناسی هنر، ادبیات در معنای گسترده‌اش آینۀ جامعه و نشان‌دهندۀ جهت­گیری­ها، سلیقه­ها و جریان‌های اجتماع است و بهتر از بقیه علوم و فنون به کالبدشکافی جامعه کمک می‌­کند. به­شکل ویژه، از میان آثار ادبی، داستان کوتاه و رمان بیش از دیگر انواع ادبی به زندگی اجتماعی وابسته‌اند و ضمن تأثیرپذیری از تغییرات در جامعه، خود منشأ تغییر می‌­شوند و تغییرات جوامع را نیز نشان می‌­دهند. به‌این‌ترتیب، می‌‌توان ازطریق شناخت نوسان‌ها و دگرگونی­های دنیای درون شخصیت­های اصلی داستان‌ها، راهی به شناخت تحولات و تغییرات دنیای بیرون آنان پیدا کرد. هدف این پژوهش نیز بررسی تصویر شخصیت اصلی در داستان­های کوتاه هوشنگ گلشیری است. به‌این‌منظور، با استفاده از روش تحلیلی‌‌ـ‌‌توصیفی، سعی شده­ است تا پس از استخراج خصوصیات شخصیت‌های اصلی داستان­های کوتاه گلشیری در دو دهۀ 60 و 70 و نیز شناسایی وقایع و جریان­های سیاسی‌ـ‌اجتماعی مؤثر سال­های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به بررسی و تحلیل تطبیقی مطالب پرداخته شود. نتایج حاکی از آن است که گلشیری در مجموعه داستان­های خود، بخشی از روحیات و افکار روشنفکران، هنرمندان و طبقۀ متوسط عصر را به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم عرضه کرده است و میان خصلت­های روحی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شخصیت­های اصلی هر مجموعه داستان با وضعیت اجتماعی‌_سیاسی حاکم بر آن دوره‌، البته با برداشت سیاسی و اجتماعی نویسنده از تحولات این دوره‌، ارتباط نزدیکی وجود دارد؛ به‌طوری‌که با تغییر وضعیت جامعه، برخی از این ویژگی­ها نیز دستخوش تغییر شده است.

 
- شهلا خلیل اللهی، - مریم موسوی جشوقانی،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

زیباییشناسی در مکاتب گوناگون فلسفی از افلاطون تا امروز، بهویژه در حوزه‌ی هنر، طرح شده و پدیده‌ای تاریخی است که دست‌کم به‌لحاظ فلسفی سخت مدیون کانت است. کانت زیبایی را مقولهای مستقل تلقی کرد که لذت ناشی از آن مقید به خود آن مقوله است. یوریکو سایتو، نظریهپرداز زیبایی­‌شناسی زندگی روزمره، معتقد است که زیباییشناسی زندگی روزمره ضعف زیباییشناسی فلسفی مبتنی بر هنر را برطرف میکند؛ به‌این‌ترتیب، نگرشها و قضاوتهای زیباییشناختی میتوانند کیفیت زندگی، اخلاق اجتماعی و­ فرهنگی را به واقعی‌ترین شکل تعیین کنند و وسیلۀ ضروری برای بیان ارزیابی کیفیت زندگی روزمره افراد باشند و به انسان قدرتی ­دهند تا ازطریق تعامل با مصنوعات، محیط­ اطراف و تعاملات انسانی از تجارب زیباییشناختی لذت ببرد. ازآنجاکه روایتهای داستانی شامل گزارهها و ظرفیتهایی هستند که از بُعد زیباییشناسی زندگی روزمره درخور ارزیابی‌اند و بیشتر آنها در جهان واقع نیز صدق ‌می‌کنند، محققان در این پژوهش برآن شدند تا زیباییشناسی زندگیِ روزمره را برپایه دیدگاه سایتو در سه داستان کوتاه از مجموعه داستان کوتاه عاشقیت در پاورقی نوشته مهسا محب‌علی به روش اسنادی و کیفی با بهرهمندی از منابع کتابخانه‌ای تحلیل و تبیین کنند تا به این پرسش پاسخ دهند که مؤلفههای زیبایی‌شناسی زندگی روزمره در این آثار چیست. دستاورد این پژوهش در این سه داستان کوتاه نشان می­دهد که زندگی روزمره افراد و نقش اشیاء، مکان و... در این آثار بهمثابۀ نماد، در قالب هنجارگریزی و آشناییزدایی در تعاملات انسانی و... ترسیم شده‌اند. علی‌رغم هنجارگریزی و آشناییزدایی در تعاملات انسانی، متن داستانها بستر تجربهای است که درنهایت به این آگاهی و حکم منجر میشود که ذوق، امر زیبا و امر والا یا برعکس نازیبا در این داستان‌ها به‌طور واقعی شکل یافتهاند.


صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 34 queries by YEKTAWEB 4666