|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
1 نتیجه برای دیوان شمس
ذوالفقار علامی، طاهره کریمی، جلد 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده
در این مقاله با استفاده از نظریه شناختی استعاره معاصر، کارکردهای استعاره مفهومی «جمال» و خوشههای تصویری مرتبط با آن یعنی جهان، انسان، صورت (رخ)، آفتاب، آیینه و جز آن در غزلهای مولوی تحلیل و تبیین میشود. پژوهش حاضر به این میپردازد که پیوندِ میان استعاره و بنیانِ فکری شاعر به چه شکل است و مولوی چگونه توانسته است ازطریق استعاره جمال، ایدئولوژی خود را مطرح کند. بنمایه استعاره مفهومی جمال در گفتمانِ کلامی، براساس نظریه «رؤیت» است. رؤیت با ورود به گفتمان عرفان در بافتِ استعاری جمال قرار میگیرد و انتقال از ایده به استعاره و زبان هنری صورت میگیرد. از رهگذر بررسی استعاره جمال و خوشههای تصویری آن در مثنوی و دیوان شمس درمییابیم که «خداوند دیدنی است». این انگاره استعاری در ژرفساختِ کلّ اثر نمایان است. مولوی با توجه به این انگاره، جمال حق را در خردهاستعارههای حسن یوسف، جهان، انسانِ کامل، آفتاب و خوراک به تصویر میکشد و با کمک همین خردهاستعارهها دیدنیبودن خداوند را اثبات میکند. براساسِ مدلِ ارائهشده در این مقاله، میتوان از رهگذر مطالعه روابطِ میان استعاره و ایدئولوژی، بازخوانی تازهای از ادبیات فارسی بهویژه گفتمانهای عرفانی به دست داد.
|
|
|
|
|
|