|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
7 نتیجه برای رئالیسم
تقی پورنامداریان، مریم سیدان، سال 17، شماره 64 - ( 3-1388 )
چکیده
رئالیسم جادویی سبک نسبتاً نوینی است که هر چند بیشتر تداعیگر نام آمریکای جنوبی و بهویژه گابریل گارسیا مارکز است، اما خاصّ ملل جهان سوم است. در داستانهای این سبک، واقعیت و خیال در هم گره میخورند، اما به گونهای که واقعیت بر خیال سیطره دارد، نه خیال بر واقعیت. از میان داستاننویسان فارسی، غلامحسین ساعدی در برخی از آثار خویش به این سبک گرایش دارد. این داستانهای ساعدی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: داستانهایی که به سبک رئالیسم جادویی نوشته شدهاند و داستانهایی که تنها رگههایی از رئالیسم جادویی را میتوان در آنها یافت. در این نوشته، به بررسی هر دو دسته و همچنین علل گرایش ساعدی به این سبک خواهیم پرداخت.
روحالله هادی، تهمینه عطایی، سال 17، شماره 64 - ( 3-1388 )
چکیده
رئالیسم سوسیالیستی، در قلمرو هنر و ادبیات، نوعی زیباییشناسی سیاسی است که قایل به وحدت مکانیکی اصول ایدئولوژیک و استتیک است. مباحث نظری این مکتب ادبی که پس از انقلاب اکتبر 1917م. در روسیه رخ داد برگرفته از آراء کارل مارکس، فردریش انگلس و ولادیمیر ایچ لنین است و رمان مادر ماکسیم گورکی بهترین الگوی هنری این جریان محسوب میشود. اصول اساسی رئالیسم سوسیالیستی در ماه اوت ـ سپتامبر 1934م. در مسکو تصویب شد و با تأکید بر انعکاس واقعگرایی در جریان تولید محصولات هنری، سه اصل بنیادین: جهتگیری حزبی، نگرش ایدئولوژیک و مردمگرایی را در پی داشت. اگرچه این کنگره، کنگرهای ادبی بود، اصول آن به سایر هنرها نظیر نقاشی، موسیقی، سینما و... تعمیم داده شد. رئالیسم سوسیالیستی بیشتر به ایجاد تحولاتی در محتوای آثار ادبی پرداخت و بر این اساس مفاهیم و مضامینی نظیر مبارزه با سرمایهداری، خوشبینی تاریخی، جنگ، انقلاب، تاریخگرایی آگاهانه، کارگر، رهبران انقلاب و ارتش سرخ به ادبیات و هنر راه یافت.
غلامرضا سالمیان، سید محمد آرتا، دنیا حیدری، سال 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده
رمان شوهر آهوخانم، اثر علیمحمد افغانی، هم از نظر شخصیتپردازی و هم از لحاظ بیان مسائل اجتماعی اثری پرحرکت، ممتاز و بالقوه و انعکاس واقعیتهای جامعه است. در میان آثار افغانی، این رمان بهدلیل تواناییاش در ارائه مسائل ویژهای از جامعه، در ادبیات داستانی ایران جایگاه و هویت معینی یافته است. وجود مهمترین مؤلفههای مکتب رئالیسم در رمان شوهر آهوخانم نشاندهنده تأثیرپذیری نویسنده این رمان از اصول و جنبههای مختلف آن مکتب است. کثرت شاخصهها و جنبههای رئالیستی در این رمانِ بلند گویای این نکته است که سبک و شیوه غالب نویسنده در پرداخت عناصر داستان رئالیستی است. افغانی کوشیده است ماجراها، شخصیتها و عناصر داستانش با اصول مکتب رئالیسم منطبق باشد و با استفاده از تجارب و مشاهدات عینی خود به «واقعیتنمایی» داستان دست یابد. نویسنده با ساختن شخصیتها و بیان دقیق رخدادهای اجتماعی، آیینه تمامنمایی فراروی خواننده مینهد تا بدانوسیله به رویدادها و معضلات جامعه خویش بنگرد. ازاینرو، سعی نگارندگان این جُستار بر این است تا با تکیه بر شاخصههای رئالیستی این اثر به تحلیل وقایع اجتماعی بپردازند و زوایای پنهان این وقایع را بازنمایند
علی تسلیمی، طیبه کریمی، سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده
رئالیسم وهمی اصطلاحی در مکتبهای ادبی است که نام روسیه و نویسنده بزرگ آن داستایفسکی را تداعی میکند. این سبک میان نویسندگان ایرانیای هم گسترش یافت که ازطریق ترجمه با آثار نویسندگان جهان بهویژه روسیه آشنایی کسب کرده بودند و بهدلایل فرهنگی زمینه و آمادگی پذیرش چنین روشی را داشتند. رئالیسم وهمی نظریهای نو در مکتبهای ادبی است که در بطن خود واقعیت و وهم و گمان را درهم میآمیزد و درحین پرداختن به واقعیت بیرونی، واقعیت را برمبنای درون انسان به تصویر میکشد. همین سبب میشود که خواننده در شناخت حقیقت دچار تردید و دودلی شود. دربین نویسندگان ایرانی، خسرو حمزوی بیشاز دیگران به این سبک گرایش دارد و رمان شهری که زیر درختان سدر مرد یکی از بهترین رمانهای این نویسنده است که رگههای رئالیسم وهمی را بهوفور میتوان در آن یافت. در این رهیافت رمان شهری که زیر درختان سدر مرد براساس رئالیسم وهمی بهروش توصیفی ـتحلیلی بررسی میشود
اسد آبشیرینی، سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
یکی از شیوههای نثرنویسی در روزگار معاصر به انعکاس امر واقع بیرونی در جهان داستان معطوف است. این شیوه، بهشکلی گسترده، در آثار نویسندگان رئال و ناتورال ایران نمود یافته است. صادق چوبک یکی از نویسندگان برجسته معاصر است که به جهت ارائه واقعیت از نوعی دیگر، بهمدد زبان ویژه نثر خود، به وجهی از امکانات زبان هنری دست یافته است که او را هم در سبک شخصی و هم در مکتب رئالـناتورال، از سرآمدان نحله داستاننویسی ایران کرده است. هدف پژوهش پیشرو، واکاوی فرآیند خلق معنای واقعیت است که به استفاده چوبک از هنرسازههایی در دو محور همنشینی و جانشینی برای رسیدن به ارائه موفقِ واقعیتی زبانبنیاد، فارغ از دخالت خودمحورانه سوژه، انجامیده است. نگارنده در پژوهش حاضر، با شیوه تحلیلیـانتقادی و استفاده از نظریههای مرتبط منتقدان این حوزه، نثر رئالـناتورال چوبک و جنبههای آن را بررسی و نقد کرده و در پی برجستهترکردن جوانبی از زبان چوبک بوده است که فراتر از بررسیهای معمول ناتورالیستی، با بخشیدن حیثیتی هنری به نثر او، به ترازی از داستاننویسی نائل میشود که راه را برای تحلیلهای نوپدید در حوزه نقد زبان نثر، بر منتقدان این نحله هموار میکند؛ زیرا نثر چوبک از نوع نثرهای پیشپاافتاده که داستانی واقعی را نقل میکنند و زبانی ارجاعی دارند نیست، بلکه نثری هنری است.
حبیبالله عباسی، رسول جعفرزاده، سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
انگارههایی در تاریخ فرهنگ و تمدن بشر هست که با وجود زمینه و زمانه فرهنگی و تاریخی بسیار متفاوت، شباهتها و قدرمشترکهای انکارناپذیری میان آنها میتوان یافت. از جمله، دو انگاره زیباییشناسی هنری تصوف و سوررئالیسم که از لحاظ زمینه و زمانه فرهنگی و تاریخی ظهور، سخت با هم متفاوتاند و در نگاه نخست، یافتن قدرمشترکی میان این دو کاری شگفتانگیز و صعب شمرده میشود. مسئله اصلی ما در این جستار آن است که میان این دو انگاره زیباییشناختی، شباهتهای انکارناپذیری وجود دارد. در پژوهش حاضر، با روش تحلیلیـتوصیفی و رویکرد ادبیات تطبیقی، بهویژه از منظر دبستان آمریکایی ـکه غایتش مطالعه ادبیات در ورای مرزهای سرزمین معینی و پژوهش در روابط میان ادبیات و دیگر حوزههای معرفتی از قبیل هنر و تاریخ و فلسفه استـ وجوه اشتراک چندی میان زبان این دو جنبش یافتیم، از جمله اینکه هر دو از عصیان و تخیل ابتکاری و نمادگرایی و رؤیا و ذهن ناخودآگاه و عشق و شطح یا نگارش خودکار و جذبه و جنون بهره میجویند و انسانها را بهسوی آنچه برتر و ژرفتر است هدایت میکنند.
خانم نرگس باقری، دکتر محمدنبی تولایی، سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده
اصطلاح «روانزخم» برای اشاره به موقعیتی بهکار میرود که در آن روان شخص بهدلیل رویدادی آسیبزا صدمه ببیند. واکنش افراد به امر آسیبزا ممکن است برونریزی، یا درونیسازی باشد. در فرآیند برونریزی، فرد نشانههایی از اختلالات روانی همچون کابوس بهنمایش میگذارد، ولی در درونیسازی، فرد رنجهای روحی را در جهان درون خود پنهان میکند و با ساخت یک روایت فتیش، رنجها را به محیطی دیگر انتقال میدهد. با توجه به ماهیت روانزخم، بیمار قادر نیست آن را به امر نمادین تبدیل کند و این مشکل روانی تنها از روی نشانههایش در فرد قابل شناسایی است، درحالیکه روانشناسان معتقدند تنها راه درمان روانزخم، تبدیلشدن به امر نمادین است. هدف این پژوهش، بررسی چگونگی بازنمایی روانزخم در رمان دلفین مرده نوشته حسن بهرامی است. بهرامی با بهرهگیری از تکنیک رئالیسم جادویی و ترکیب نامحسوس آن با ویژگیهای روانزخم، از این چالش با موفقیت گذر کرده است. او با ترکیب افسانههای بومی و روانزخم و بهرهگیری از ماهیت دوگانه آنها در کنار هم، پیوندی محکم و نامحسوس میان این دو مقوله ایجاد کرده و روانزخم شخصیت را بهنمایش گذاشته است. این پژوهش اثبات میکند که رئالیسم جادویی تکنیکی درخور برای نگارش رمانهای روانکاوانه جهت نمادینکردن روانزخم افراد است.
|
|
|
|
|
|