|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای روح
مهدی نوریان، سال 13، شماره 47 - ( 6-1384 )
چکیده
بر مثنوی مولانا از زمانهای گذشته تا امروز شروح و تفاسیر گوناگونی نوشته شده است و شارحان هر کدام به مذاق خود توجیهاتی برای حل دشواریهای آن آوردهاند. در این مقاله با ذکر نمونه، در باره اختلاف نظر شارحان بحث شده و نتیجه گرفته شده است که برای گشودن پیچیدگیهای اشعار مولانا باید پیوستگی مطالب را همواره در نظر داشت و کلید گشایش هر مشکلی را در درجه اول باید در خود مثنوی جستجو کرد.
سید مهدی زرقانی، هدی حسینپور بوانلو، سال 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده
موضوع اصلی این مقاله، بررسی طرز برخورد عرفای نخستین با مفهوم بنیادین عقل است. بدین منظور چهل اثر عرفانی را که یا توسط صوفیه پنج قرن نخست اسلامی نوشته شده بودند و یا مشتمل بر گفتارهای آن ها بودند، بررسی کردیم. مجموعه یافتهها را در ده موضوع اصلی جای دادیم: عقل و معرفت الله، عقل و ایمان، عقل و قرآن، عقل و شرع، عقل و اخلاق، عقل و دنیا و آخرت، عقل و مقامات عرفانی، عقل و حالات عرفانی، عقل و عشق و عقل و روح. سپس به بررسی آرای عرفا در ذیل هر موضوع پرداختیم. این مقاله نشان می دهد که عرفای نخستین، مقولات مختلف معرفتی، دنیوی، اخروی و عرفانی را در ارتباط با عقل مطرح کرده اند و سعی کرده اند نسبت عقل را با هر کدام از این ها تبیین کنند. درست است که در بسیاری موارد، کارکرد عقل را محدود کرده اند اما همین که همه چیز را در نسبت با عقل سنجیده اند، نشان از اهمیت عقل در نظر آنان دارد. در واقع، آن ها حتی برای تبیین محدودیت های عقل در حوزههای معرفتی، از خود عقل مدد جسته اند. هر چند بررسی ما فقط معطوف به موضوعاتی است که به نحوی با عقل در ارتباط هستند اما حتی از خلال همین مقاله می توان تنوع و گستردگی حوزه های شناختی را که آن ها وارد شدهاند، دریافت.
دکتر مریم حقشناس، دکتر نعمتالله ایرانزاده، سال 30، شماره 93 - ( 11-1401 )
چکیده
داستان هبوط روح از تمهیدات بیانی فیلسوفان، عرفا و ادبا در ادوار گذشته بوده است. بررسی قاعدهمند این تمهید بیانی در آثار سهروردی، که غالباً بهشکل داستان ظهور یافته، رهیافتی است که بر پیوند این تصویر ازیکسو با نظریه تذکار فلاسفه و ازدگرسو با اسطوره یاد و فراموشی صحه میگذارد. نظام فکری و هستیشناختی متفاوت سهروردی «تصویر هبوط» را به رمزی معنیواره مبدل کرده است که از رهگذر آن، حالوهوای فراموشی بهمنزله گشودگی برتر انسان بهنمایش درآمده است. موتیف هبوط که در اکثر داستانها در هیئت پرنده ممثل شده است سرگذشت روحِ سالکی است که از اصل نخستین خویش جدا شده و به عالم جسمانی فرو افتاده است. شخصیتهای داستانهای رمزی سهروردی پس از هبوط به فراموشی گرفتار میآیند و این مرحله، مقدماتی را فراهم میکند که بهواسطه آن روحِ سالک به محدودیتها و امکاناتش پی میبرد و بسیاری از باورهای یقینیاش به اعتباراتی سست بدل میشود. فراموشی و هبوط در داستانهای مذکور مقدماتی را فراهم میکنند تا سالک در موقعیتهای مرزی قرار گیرد؛ موقعیتی که واقعشدن در آن اسباب شناخت و تعالی یا جهش را فراهم میکند. این جستار، با روش توصیفی و تحلیلی و با بررسی داستانهای عقل سرخ، رسالهالطیر، لغت موران و قصه غربت غربی، نشان داده است که فراموشی، نوعی پیشآگاهی یا پیشفهمی است که در تجربه موقعیتهای مرزی نقشی محوری برعهده دارد.
مریم کسائی، سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده
در منظومه فکری ناصرخسرو، تناظر، که بهمعنی نظیرهسازی و برقراری ارتباط میان اجزاء، مراتب و ساحتهای جهان، انسان و کیش اسماعیلی است، جایگاه ویژهای دارد. از نگاه او، میان مراتب هستی، ساحتهای وجودی انسان و ابعاد کیش اسماعیلی از جهتهای متعدد شباهتها و ارتباطهای دقیق و ظریفی وجود دارد. این پژوهش، به روش توصیفیـتحلیلی، در پی پاسخ به این پرسشها است که مهمترین حوزههای تناظر در آثار ناصرخسرو چیست، زمینهها و سرچشمههای تناظر در آثار او کدام است، و هدف او از طرح و بسط رویکرد تناظرگرایانه چیست. نتایج تحقیق نشان میدهد که تناظر عالم صغیر و عالم کبیر، تناظر عالم روحانی و عالم جسمانی، و تناظر مراتب دعوت اسماعیلی با اجزای هستی، مهمترین حوزههای تناظر در آثار ناصرخسرو بهشمار میآید. ریشه و سرچشمه توجه ویژه به تناظر در اندیشه او به اساطیر و آرای حکمی و فلسفی ملل مختلف و آثار داعیان بزرگ اسماعیلی برمیگردد. حوزههای یادشده با هم مرتبط است و مهمترین هدف ناصرخسرو از طرح گسترده این رویکرد، شناخت هستی، تبیین جایگاه انسان در مراتب جهان، و اثبات حقانیت تعالیم اسماعیلی است.
|
|
|
|
|
|