|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
1 نتیجه برای زبانشناسی شناختی
اشرف سراج، سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
«داد» (عدالت) ازجمله مفاهیم انتزاعی است که در دنیای خارج از ذهن صورت ملموسی ندارد و اندیشمندان در طول تاریخ از دیدگاههای گوناگون به آن پرداختهاند. فردوسی به داد و دادورزی توجهی ویژه داشته و از آن بهمنزله یکی از صفات برجسته و ضروری پادشاهان یاد کرده است. از دیدگاه زبانشناسان شناختی، ذهن انسان با استفاده از سازوکار استعاره، مفاهیم انتزاعی (حوزه مقصد) را ازطریق مفاهیم عینی (حوزه مبدأ) درک میکند. برای یک مفهوم انتزاعی ممکن است چندین حوزه مبدأ مختلف بهکار گرفته شود. تجارب جسمانی، محیط فیزیکی، محیط اجتماعی و فرهنگی و پیشینه شخصی و اجتماعی از عوامل دخیل در تنوع استعارهها هستند. در این پژوهش تلاش شده است تا دیدگاه فردوسی درباره داد با بررسی استعارههای مفهومی بهکاررفته در شش داستان شاهنامه معرفی و عوامل مؤثر در تنوع حوزههای مبدأ با تحلیل رابطه استعاره و انواع بافت شناسایی شود. مطابق نتایج حاصل از پژوهش، پادشاه داد را، که بهمثابه شیئی ارزشمند و ثروتی ناتمام است، در بین مردم و جهان میگستراند. دادورزی سبب آراستگی و روشنایی پادشاهی و کشور میشود و نگهبانی است که قلمرو حکومت را ایمن نگه میدارد و نیز بهمثابه آبی است که آبادانی و تازگی جهان و شادی مردم به آن وابسته است.
|
|
|
|
|
|