|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای زیباییشناسی
سهیلا حسینی، احمد منصوری رضی، سال 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده
در زیباییشناسی جدید توجه به شکل ظاهری شعر صرفاً برای بیان زیباییهای هنری آن کافی به نظر نمیرسد، به همین دلیل نوعی گرایش تطبیقی برای بررسی تأثّر ذوقی و شخصی شاعر از محیط اجتماعی شکل میگیرد که شناخت آثار ادبی را برمبنای تحقیق روانشناختی و جامعهشناختی ادبی استوار میسازد.
در این جستار با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از دانشهای میانرشتهای روانشناسی، جامعهشناسی و زبانشناسی به توصیف و نقد زیباییشناسی رنگ در شعر یکی از برجستهترین شاعران نوگرای تاجیکستان پرداختیم. فرزانه خجندی با تأثیرپذیری از رنگارنگی محیط فرهنگی ـ اجتماعی تاجیکستان و بهرهگیری کامل از رنگ، اندیشههای اخلاقی را به زیباترین شکل به تصویر کشیده و در عین بهرهگیری از رمزها و نمادهای رایج شعر فارسی، با خلق نمادهای نو و ترکیبسازیهای بدیع در حوزه رنگها به پرورش شکل زیبایی از سخن فارسی دست یافته است.
حبیبالله عباسی، رسول جعفرزاده، سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
انگارههایی در تاریخ فرهنگ و تمدن بشر هست که با وجود زمینه و زمانه فرهنگی و تاریخی بسیار متفاوت، شباهتها و قدرمشترکهای انکارناپذیری میان آنها میتوان یافت. از جمله، دو انگاره زیباییشناسی هنری تصوف و سوررئالیسم که از لحاظ زمینه و زمانه فرهنگی و تاریخی ظهور، سخت با هم متفاوتاند و در نگاه نخست، یافتن قدرمشترکی میان این دو کاری شگفتانگیز و صعب شمرده میشود. مسئله اصلی ما در این جستار آن است که میان این دو انگاره زیباییشناختی، شباهتهای انکارناپذیری وجود دارد. در پژوهش حاضر، با روش تحلیلیـتوصیفی و رویکرد ادبیات تطبیقی، بهویژه از منظر دبستان آمریکایی ـکه غایتش مطالعه ادبیات در ورای مرزهای سرزمین معینی و پژوهش در روابط میان ادبیات و دیگر حوزههای معرفتی از قبیل هنر و تاریخ و فلسفه استـ وجوه اشتراک چندی میان زبان این دو جنبش یافتیم، از جمله اینکه هر دو از عصیان و تخیل ابتکاری و نمادگرایی و رؤیا و ذهن ناخودآگاه و عشق و شطح یا نگارش خودکار و جذبه و جنون بهره میجویند و انسانها را بهسوی آنچه برتر و ژرفتر است هدایت میکنند.
سینا بشیری، قدرتالله طاهری، سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده
در هنر و ادبیات مدرن، با بذل توجه به مضامین منفی و نامتعارف فلسفی که نقش مهمی در زیباییشناسی کلاسیک برعهده نداشتند، مبانی زیباییشناسی نوین متحول شد. «مرگ» یکی از مؤلفههایی است که برمبنای اندیشههای مکاتب اگزیستانسیالیسم و پساساختارگرایی، عنصر محوری ادبیات مدرن شناخته میشود. در رمان مدرن، مرگ هم ازمنظر محتوایی و هم ازنظر زبانشناختی و هنری در ساختار و بافت داستان نقش اساسی ایفا میکند و بسیاری از وجوه زیباییشناختی رمان حول محور آن میگردد. صادقی، در جایگاه یکی از نویسندگان پیشرو ایران، در رمان ملکوت، «مرگ» را موضوع داستان قرار داده و بسیاری از جنبههای ادبی اثرش را پیرامون این مفهوم طرح کرده است. در این پژوهش، با بهرهگیری از روش توصیفیـتحلیلی، وجوه زیباییشناختی مرگ در رمان ملکوت بررسی شده که به دیگر مؤلفههای زیباییشناسی مدرن گره خورده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که رابطه مرگ با دیگر مؤلفههای زیباییشناختی مدرن چون تناقض، غیاب، و ابهام منجربه اهمیتیافتن جنبههای تاریک هستی و همچنین امتناع اثر از معیارهای زیباییشناسی کلاسیک و متعارف شده است.
- شهلا خلیل اللهی، - مریم موسوی جشوقانی، سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده
زیباییشناسی در مکاتب گوناگون فلسفی از افلاطون تا امروز، بهویژه در حوزهی هنر، طرح شده و پدیدهای تاریخی است که دستکم بهلحاظ فلسفی سخت مدیون کانت است. کانت زیبایی را مقولهای مستقل تلقی کرد که لذت ناشی از آن مقید به خود آن مقوله است. یوریکو سایتو، نظریهپرداز زیباییشناسی زندگی روزمره، معتقد است که زیباییشناسی زندگی روزمره ضعف زیباییشناسی فلسفی مبتنی بر هنر را برطرف میکند؛ بهاینترتیب، نگرشها و قضاوتهای زیباییشناختی میتوانند کیفیت زندگی، اخلاق اجتماعی و فرهنگی را به واقعیترین شکل تعیین کنند و وسیلۀ ضروری برای بیان ارزیابی کیفیت زندگی روزمره افراد باشند و به انسان قدرتی دهند تا ازطریق تعامل با مصنوعات، محیط اطراف و تعاملات انسانی از تجارب زیباییشناختی لذت ببرد. ازآنجاکه روایتهای داستانی شامل گزارهها و ظرفیتهایی هستند که از بُعد زیباییشناسی زندگی روزمره درخور ارزیابیاند و بیشتر آنها در جهان واقع نیز صدق میکنند، محققان در این پژوهش برآن شدند تا زیباییشناسی زندگیِ روزمره را برپایه دیدگاه سایتو در سه داستان کوتاه از مجموعه داستان کوتاه عاشقیت در پاورقی نوشته مهسا محبعلی به روش اسنادی و کیفی با بهرهمندی از منابع کتابخانهای تحلیل و تبیین کنند تا به این پرسش پاسخ دهند که مؤلفههای زیباییشناسی زندگی روزمره در این آثار چیست. دستاورد این پژوهش در این سه داستان کوتاه نشان میدهد که زندگی روزمره افراد و نقش اشیاء، مکان و... در این آثار بهمثابۀ نماد، در قالب هنجارگریزی و آشناییزدایی در تعاملات انسانی و... ترسیم شدهاند. علیرغم هنجارگریزی و آشناییزدایی در تعاملات انسانی، متن داستانها بستر تجربهای است که درنهایت به این آگاهی و حکم منجر میشود که ذوق، امر زیبا و امر والا یا برعکس نازیبا در این داستانها بهطور واقعی شکل یافتهاند.
|
|
|
|
|
|