16 نتیجه برای سبک
صابر امامی،
سال 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده
مقاله حاضر به بررسی انعکاس غزل اول دیوان حافظ، در آینه ترجمه سه مترجم زبان ترکی میپردازد و توانایی این سه مترجم را در ارائه تصویری درستتر از غزل مربوطه، به مقایسه مینشیند و از این راه تلاش میکند به نتایج و اصولی در امر ترجمه برسد.
علی ایزانلو، محمدجعفر یاحقی،
سال 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده
در همه زبانها متون بسیاری را میتوان یافت که به دلایل مختلفی نویسنده آنها ناشناخته مانده است. تحقیقات بسیاری در جهت رفع این مسئله صورت گرفته است؛ هم در قالب ادبی و بررسی کیفی و هم در قالب زبانشناختی و بررسی کمّی سبکها. در این مقاله به نقد و بررسی یکی از شیوههای کمّی در تشخیص پدیدآورنده یک اثر میپردازیم. این شیوه که به کیوسام1 شهرت یافته، در تحلیل نثر انگلیسی به نتایج قابل تأملی دست یافته است. در اینجا با استفاده از یکی از قصاید فارسی با مطلع «منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا» که به دو شاعر (سنایی و جبلی) انتساب یافته، کارآیی این شیوه آماری را محک میزنیم.
سید مهدی نوریان، سید علیاصغر میرباقری فرد، بهرام شعبانی،
سال 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده
با روی کار آمدن فتحعلیشاه قاجار، شعر و شاعری نسبت به دورههای افشاریه و زندیه وضعیت مساعدتری پیدا کرد. شاه قاجار که خود شعر میسرود و خاقان تخلص میکرد، به حمایت از شاعران پرداخت و با شکلگیری کانون جدید نهضت بازگشت در تهران، شاعران بسیاری از گوشه و کنار ایران به پایتخت روی آوردند. خاوری شیرازی یکی از شاعرانی است که از شیراز به تهران مهاجرت کرد و با تکیه بر استعداد ذاتی و ممارست در انشای نامههای دربار، تاریخنگاری و شعرخوانی در محافل ادبی پایتخت از نویسندگان و شاعران نسبتاً صاحبنام عصر خود شد و آثار متعددی از جمله دیوانی حاوی بیش از هفتهزار بیت در قالبهای مختلف شعری چون قصیده، غزل، ترکیببند، مثنوی، قطعه و رباعی از خود به یادگار گذاشت. در این مقاله پس از بررسی مختصر وضعیت شعر در دوران افشاریه تا پایان دوران فتحعلیشاه، شرح حال، آثار، دیوان اشعار، گردآوریهای دیوان و سبک شعری خاوری شیرازی به تفصیل تحلیل و بررسی شده است.
وحید عیدگاه طرقبهای،
سال 18، شماره 69 - ( 9-1389 )
چکیده
این پژوهش کوششی است صورتگرایانه که در آن دو هدف اصلی دنبال شده است؛ نخست پاسخ دادن به این پرسش که ماهیت فرایند آشناییزدایی چیست و آشناییزدایی وزنی چگونه روی میدهد. دوم نشاندادن اینکه در شعر ناصرخسرو ویژگی عروضیای هست که میتوان آن را نمونه برجستهای از آشناییزدایی وزنی به شمار آورد. به این منظور هفت وزن نامأنوس در دیوان وی یافته شد که به دلیل تفاوت ساختاری به دو دسته یک و ششتایی بخش شدند. شش وزن دسته دوم که پرداختن بدان هدف اصلی این جستار است در یک ویژگی عروضی مشترکاند و آن اینکه امتداد زنجیره هجایی آنها با وزنهای رایج و همخانواده هریک متفاوت است. راز آشناییزدایی وزنی برخی قصیدههای ناصرخسرو را باید در همین ویژگی عروضی جست.
رضا فهیمی، حسین آقاحسینی، محمدرضا نصر اصفهانی،
سال 19، شماره 71 - ( 9-1390 )
چکیده
کتاب جوامع احکامالنجوم تألیف ابوالحسن علی بن زید بیهقی یکی از ارزشمندترین کتابهایی است که در قرن ششم در زمینه احکام نجومی نگاشته شده است. نثر این کتاب بسیاری از ویژگیهای زبانی و سبکی نثر مرسل قرن ششم هجری را داراست. این کتاب ویژگیهای سبکی خاصی دارد که از جمله آنها میتوان به انواع تکرار، انواع حذف، کاربرد خاص عبارات و کلمات، ویژگیهای کتابت، کاربرد خاص ضمایر و همچنین ترتیب قرارگرفتن اجزای جمله اشاره کرد که در این مقاله به آنها پرداخته شده است. در این کتاب علاوه بر استعمال کلمات کهن فارسی کلمات دشوار عربی هم بهکار رفته است و حتی گاهی کلماتی دیده میشود که استعمال آنها نادر است و در فرهنگهای لغت به آنها اشارهای نشده است.
محمد مهدی زمانی، نعمتالله ایرانزاده،
سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده
رابعه بنت کعب قزداری، براساس اسناد موجود، نخستین شاعر زن پارسیگوی است. پژوهشها درباره او بیشتر به زندگی او معطوف بوده تا شعرش. نگارندگان در این پژوهش با روشی زبانشناختی، یعنی تحلیل حوزههای معنایی، به بررسی علمی شعر او میپردازند. نظریه حوزههای معنایی یکی از نظریات برجسته در معنیشناسی ساختگراست، که خود زیرمجموعه زبانشناسی ساختگرا قلمداد میشود. تحلیل حوزههای معنایی شعر رابعه گامی است به سوی سبکشناسی لایههای فکری او. در این پژوهش چندوچون آن دسته از حوزههای معنایی شعر رابعه که بالقوه مشخصه سبکیاند آشکار میشود. از قِبَل این فرآورده، زنانه یا مردانهبودن زبان رابعه، عارفانه یا غیرعارفانهبودن شعر او، و متمایزبودن یا نبودن وصف عشق در شعر او در مقایسه با شعر همعصرانش نیز مشخص میشود.
غلامعلی فلاح، مهرداد زارعی،
سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده
سبک هندی شیوه و مسیر جدیدی را برای برونرفت از تکرار و تقلیدی برگزید که از مدتها پیش گریبانگیر شعر فارسی شده بود و در این مسیر جدید تا آنجا ادامه داد که باعث شد بعدها این سبک، سبکی منحط تلقی شود و جامعه ادبی نظر مثبتی به آن نداشته باشد. درحالیکه آثاری که در این سبک پدید آمدند، ظرفیتها و زیباییهای خاص خود را دارند. فاضل نظری شاعر جوانی است که در سالیان اخیر اشعارش با استقبال خوبی از طرف مخاطبین مواجه شده است. او به خوبی توانسته است ظرفیتهای موجود در شعر سبک هندی را شناسایی کند و در شعر خود بهکار بگیرد. این مقاله به نشان دادن و بررسی ویژگیهای سبک هندی در اشعار فاضل نظری میپردازد. ویژگیهایی نظیر پیچیدگی و دیریابی، مضمونسازی، نبود محور عمودی در غزل، استفاده فراوان از تلمیح، اسلوب معادله، بهکارگیری زبان ساده و عامیانه، استفاده از مسائل روزمره، اشیا و محیط در شعر، تشخیص و... . همچنین درباره ارزش هنری و زیباییشناسانه ویژگیها نکاتی بیان شده است.
سیاوش حقجو، مصطفی میرداررضایی،
سال 24، شماره 81 - ( 12-1395 )
چکیده
سبکها در جریان طبیعی تحولات تاریخی تغییر میکنند و تکامل مییابند. در جریان این جابهجایی و تغییر، برخی شاعران نقشی کلیدی و حیاتی ایفا میکنند. این شاعران برای رهایی از ابتذال و دوری از سنتهای ادبی مکرر و مبتذل، به نوجویی میپردازند و با تلاش برای ایجاد گسستی میان خود و سنتهای پیشین، به خلق عناصر نو دست میزنند. این هنرمندان یا خود به خلق صناعتی تازه دست مییازند، یا صناعتی از اسلوبهای پیشین را که به چشم دیگران نیامده است برمیگزینند و با تکامل آن، به سبک شخصی خود صبغهای خاص میبخشند، یا با معرفی آن صناعت به شاعران دیگر سبک خود را میپرورند. حافظ نمونه بارز یکی از این هنرمندان است. این جستار میکوشد، ضمن تشریح ـ دوبارهـ صناعت «استعاره ایهامی کنایه»، بهمنزله صناعتی آمیغی و موجود (بهصورت ناخودآگاه و نه با علم به قضیه)، در شعر پیش از حافظ، نقش او در را کشفِ جدی و تکمیل این صناعت و استفاده معتدل از آن و نیز انتقال آن به سبک هندی، که اوج بهکارگیری این صناعت است، نمایان کند.
مهرداد اکبری گندمانی، مهدی رضا کمالی بانیانی،
سال 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده
شیوه نگرش و رویکرد شاعران و نویسندگان به جهان را در قالب آثار ادبی و از خلال دستگاه بلاغی آنها میتوان مشاهده کرد. یکی از عوامل تأثیرگذار در شکلگیری و دگرگونی این دیدگاهها و رویکردها تحولاتی است که جهان آنها را، در سطوح مختلف، دربرمیگیرد. یکی از ساختارهای مهم دستگاه بلاغی تشبیه است. در این پژوهش تلاش شده است تا نشان داده شود که چگونه ساختارهای تشبیهی بیدل، در پیوند با دیگر ساختارهای بلاغی، تحولات بافتهای موقعیتی را در سطوح مختلف آشکار میکنند. از سوی دیگر، به این مسئله پرداخته شده است که دگرگونیهای آشکار و پنهان در این دوره، چگونه افقهای انتظار دورههای پیشین را تحت تأثیر قرار داده و گاه به پایهریزی و شکلگیری افقهای جدید منجر شده است. آثار بیدل در این میان بهمثابه زمینهای در نظر گرفته شده است که تا حد زیادی میتوان تحولات درونی آنها را به دیگر زمینهها، از جمله سبک هندی، بسط داد. با بررسی صورتگرفته مشاهده شد که بیدل نهتنها گاه از تشبیهات قدیمی ساختارهایی تازه خلق کرده است، بلکه با ایجادِ شبکههای زنجیروارِ تشبیهی، وفور تصاویر ترکیبی، ساخت تصاویرِ متعدد با استفاده از چندوجهیبودنِ واژهها، تعاملِ تصاویرِ مرکزی و حاشیهای و... ساختارهایی نو بنا نهاده است. همچنین، پس از بررسی بافت موقعیتی عهد صفوی، بافت زبانی سبک هندی، و ساختارهای رایجِ تشبیهی در آن سبک، در نهایت، به بررسی ساختارهای تشبیهی تازه و ویژگیهای آن در اشعار بیدل پرداخته شده است.
نرگس مرادگنجه، بیژن ظهیری ناو، شکرالله پورالخاص،
سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
متناقضنمایی یکی از شگردهای ادبی پرکاربرد در شعر شاعران عصر صفوی است. حزین لاهیجی، همچون بسیاری از شاعران این دوره، در جستوجو و عرضه «معنی بیگانه» از این ترفند هنری بهره میبرد. در این جستار، با روش تحلیلیـتوصیفی و رویکردی فرمالیستی، متناقضنمایی را در دیوان حزین لاهیجی کاویده و نشان دادهایم شاعر به قصد آشناییزدایی و آفریدن مضامین تازه و نکتهسنجیهای دقیق و باریکاندیشانه و نیز برای بیان مفاهیم عارفانه، عاشقانه، اندیشههای قلندرانه و مباحث اخلاقیـاجتماعی، از این صنعت ادبی استفاده میکند. همینطور، مضامین متناقضنما و انواع متناقضنما را اعم از لفظی و معنوی، ترکیبات وصفی و اضافی، ویژگیهای متناقضنما و کارکردهای آن را در دیوان کاویدیم و در پایان به این نتیجه رسیدیم که «حسآمیزی» بهمثابه گونهای متناقضنما در شعر حزین درخور توجه است.
مصطفی میردار رضایی،
سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده
پیچیدگی هندسه برخی تصویرها، بهویژه تصویرهای سبک هندی، که در ساحت دانش بیان سنتی دیده نمیشود و دانشمندان این حوزه در سنت تاریخی به آن اشارهای نکردهاند، بهاندازهای است که برای تجزیه و تحلیل آنها باید از ابزاری متناسب و درخور استفاده کرد. در مطالعه حاضر، که با روش کمیـآماری انجام شده است، نخست با بسامدگیری به بررسی و مقایسه شمار شگردهای منفرد و آمیغی در 500 بیت از غزلیات بیدل (که بهصورت تصادفی از سراسر دیوان او انتخاب شده) پرداخته شده و در ادامه، سه شگرد آمیغیِ «استعاره کنایه»، «استعاره ایهامی کنایه» و «استعاره ایهامی کنایه تشبیهی» در سازه تصویرهای بیدل بررسی شده است. نتایج این جستار نشان میدهد که در هر دو بیت از اشعار بیدل، تقریباً، یک صناعت آمیغی وجود دارد؛ نیز یکسوم تصویرهای بیدل به دستیاری همین شگردها خلق شده است و این یعنی با بسندهکردن به عناصر چهارگانه بیان سنتی (تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز) و نادیدهگرفتن ابزارهای ادبی آمیغی، تحلیل و تفسیر سازههای بیدل ناقص و نارسا خواهد بود.
جواد دهقانیان، سعید حسامپور، صدیقه جمالی،
سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده
جمالزاده در بازنشر سرگذشت حاجیبابای اصفهانی چنان تغییراتی در اثر ایجاد کرد که زبان، بیان، لحن و شیوه نویسندگی میرزاحبیب اصفهانی دگرگون شد. تجدیدنظر جمالزاده در «پارهای عبارات کهنه» و «صرف و نحو جملات» این اثر، واکنش جامعه ادبی آن زمان را برانگیخت. برخلاف حفظ چارچوب اصلی اثر، روشکار او درقالب هیچیک از اصطلاحات فنی تصحیح انتقادی متون جای نمیگیرد. در پژوهش حاضر، برای درک چرایی و چگونگی روشکار جمالزاده در بازنشر سرگذشت حاجیبابای اصفهانی، به بررسی مقایسهای و تحلیلی سه اثر پرداخته شده است: دستنویس میرزاحبیب اصفهانی، نسخه چاپ فیلات، و بازنشر جمالزاده. بیستدرصد از حجم کتاب شامل دیباچه مؤلف و پانزده گفتار (پنج گفتار از آغاز، میانه و پایان اثر) انتخاب شده است. طبق نتایج بررسی، تغییرات ایجادشده در متن را در سهدسته میتوان گنجاند: 1. کاهش ازطریق حذف یا جایگزینی؛ 2. افزایش و معادلسازی؛ 3. جابهجایی اجزای کلام. بیشترین حجم تغییرات در متن با افزایش و معادلسازی واژهها، عبارات و جملهها و جابهجایی اجزای کلام ایجاد شده است و کمترین آن ازطریق حذف و جایگزینی. این تغییرات دو هدف را دنبال میکند: 1. تقویت عناصر داستانی اثر؛ 2. نزدیککردن داستان به فهم عوام با استفاده از ظرفیتهای زبان عامه، در ادامه نهضت سادهنویسی عصر قاجار. بااینحال، جمالزاده ضربات جبرانناپذیری بر بلاغت نثر ترجمه میرزاحبیب وارد کرده است.
محمدرضا حاجی آقابابایی،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده
سبک زندگی و مسائل مرتبط با آن از موضوعاتی است که از دیرباز در متون تعلیمی ادبیات فارسی به آن توجه شده است و از آن گاهی با عنوان «سیاست منزل» یا «تدبیر منزل» یاد کردهاند. از اواخر عصر قاجار توجه به مسائلی همچون سبک زندگی و آموزش شیوه زندگی رونق میگیرد و گویی بار دیگر ادبیات تعلیمی به سبک و شیوهای تازه رواج مییابد. در پژوهش حاضر، نشریات اواخر عصر قاجار و دوره پهلوی اول بررسی و مقالات مربوط به سبک زندگی و نظریات موافقان و مخالفان تحلیل شده است. از مهمترین موضوعاتی که مطبوعات به آن پرداختهاند، میتوان به زندگی اجتماعی، آداب معاشرت، اصول خانهداری، سلامت جسمانی و طرز پوشش اشاره کرد. با بررسی مطالبی که درباره سبک زندگی در نشریات اواخر عصر قاجار و دوره پهلوی اول منتشر شده است میتوان به این نتیجه رسید که حرکت به سمتوسوی تجدّد در عرصههای مختلف تبلیغ شده و الگوهای غربی بهمنزله نمونههای برتر سبک زندگی به جامعه ایرانی معرفی شده است؛ هرچند در پارهای از موارد، این الگوها سنخیت چندانی با سبک زندگی ایرانیان و فرهنگ جامعه ایرانی ندارد. نکته دیگر آنکه، گویی فقط زنان باید در زمینه فراگیری سبک زندگی آموزش ببینند و مردان از اینگونه آموزشها بینیازند. این امر برخاسته از دیدگاههای فرهنگی حاکم بر جامعه ایران در آن روزگار است.
سید امیرعباس ستایشگر، حبیبالله عباسی، سید مرتضی میرهاشمی، عفت نقابی،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده
فن موسیقی از فنون پرکاربرد شعر است که شاعران از آن برای انتقال اندیشههای خویش بهره میجستند. برخی شاعران بهدلیل تبحر در موسیقی بیش از دیگران موسیقی را برای بیان اندیشهها و ساختن تصاویر شاعرانه بهکار بستهاند. بسامد گفتمان موسیقی در شعر ایندسته از شاعران و تصویرآفرینی از رهگذر آن، تسلط آنها را بر موسیقی، هم بهلحاظ نظری (مانند مباحثی چون سازشناسی و الحان) و هم بهلحاظ عملی (که همانا نوازندگی و آهنگسازی است) نشان میدهد. در پژوهش پیشرو، با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی، به واکاوی چگونگی موسیقی نظری و عملی در دیوان دو شاعر برجستۀ سبک هندی، صائب تبریزی، پیشوای جریان نازکخیالی، و بیدل دهلوی، پیشآهنگ جریان دورخیالی، پرداخته شده است. نخست، با آوردن شواهد مثال، مفاهیم موسیقی در شعر شاعران بررسی و سپس هردو دیدگاه در حوزۀ موسیقی مقایسه شده است. نتیجۀ پژوهش نشان داد که دانش موسیقی در بازگشایی رموز شعر این شاعران بسیار مؤثر است، چنانکه بدون ریشهیابی موسیقی، بهمثابه تخصص و حرفه، دستیابی به فهم درست و دقیق برخی ابیات امکانپذیر نخواهد بود. درواقع، این روش کاربرد مفاهیم موسیقی، نشانۀ آگاهی از دور به این حوزه نیست، بلکه دلالت بر نوعی معرفت علمی و شناخت از نزدیک دارد. حاصل این جستار، که تبیین توأمانی موسیقی نظری و عملی در دو اسلوب نازکخیالی و دورخیالیِ سبک هندی است، بر سه شاخۀ اصلی شبکه تداعی، معرفت نظریـعملی و پیوند شعر و موسیقی دلالت دارد.
دکتر عفت نقابی، دکتر نیلوفرسادات عبدالهی،
سال 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده
محمدعلی فروغی از رجال صاحبنام معاصر در حوزۀ سیاست، فرهنگ و حقوق به شمار میرود. دو وجهۀ سیاسی و فرهنگی او موجب شده با بسیاری از دوستان فرهیخته، مکاتباتی مرتبط با این موضوعها داشته باشد. به سبب آشنایی فروغی با ادبیات کهن و دلبستگی به فرهنگ ایران، نامههای او علاوه بر آثار کهن ادبی از ساختار منشآت پیشینیان تأثیر پذیرفته است. با نگاهی به این مکاتبات میتوان، تأثیر منشآت قائم مقام فراهانی را در آنها به وضوح مشاهده کرد. شایان ذکر است که او در عین تقلید از سبک قائم مقام ، در نامهها، نوآوریهایی داشتهاست. با عنایت به این مسئله، این مقاله بر آن است که با درنظرداشتن منشآت قائم مقام به عنوان نمونهای از سبک بازگشت، میزان نوآوری و تأثیرپذیری فروغی را از مکاتبات قائم مقام آشکار سازد. به همین منظور در این جستار، 11 نامه از نامههای فروغی، گردآوری شده در کتاب سیاستنامه ذکاءالملک و 11 نامه از منشآت قائم مقام، نگاشتهشده در سه حوزۀ دوستانه، سیاسی و اجتماعی، واکاوی شده است. با بررسی این نامهها مشخص گردید که اگرچه فروغی در ساختار نامهها، شگردهای ادبی و ویژگیهای زبانی از نامههای قائم مقام متأثر شده، در حوزۀ محتوا و مفاهیم، نوآوریهایی داشته است. نوآوریهای ذکاءالملک را میتوان در تلفیق سبک بازگشت با مفاهیم اجتماعی- سیاسیِ مدرن دانست. فروغی در نگارش نامهها به اقتضای زمانه و فهم مردم، توجهی ویژه مبذول داشته است. از این روی، علاوه بر اینکه از سبک بازگشت (و بهطور خاص منشآت) متأثر بوده، با برخی شگردها و ظرایف بیانی نقاط ضعف آن را برطرف کردهاست. فروغی با استفاده از این شیوه نگارش، به دو هدفِ جلب نظر مخاطبان در راستای ترویج فرهنگ و ادبیات فارسی و رساندن مفاهیم نوگرایانه، درکنار گزارش مسائل روز جامعه دست یافته است. در نامههای سیاسی و اجتماعی او شاهد تقلید از متون دشوار ادبی- تاریخی هستیم؛ امّا مکاتبات دوستانه او به سبب الگوبرداری از متون غنایی، از لطافت و دلانگیزی خاصی برخوردار است ؛ به طوری که خواندن این نامهها نسبت به نامههای اجتماعی التذاذ ادبی بیشتری به خواننده میبخشند.
یحیی کاردگر،
سال 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده
فرهنگ و ادبیات ایران، از آغاز ظهور عیسی مسیح، توجّه ویژهای به او و دین مسیحیّت داشتهاست. این ویژگی، بنا به دلایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی در عصر صفویه، برجستهتر شدهاست. صائب که بزرگترین شاعر این عصر است؛ در انعکاس این ویژگی در اشعارش سهم بیشتری دارد. این مقاله در شیوهای توصیفی-تحلیلی، حوادث زندگی مسیح را در مجلّدات ششگانهء دیوان او مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدهاست که ویژگیهای دینی عصر صائب، نگاه عرفانی و اخلاقگرای او، دلبستگی مخاطبان شعر صائب به مسیح و دین مسیحیّت و سرانجام، تمایل صائب به مضمونسازی و نازکخیالی و اشراف او به وقایع زندگی پیامبران آسمانی در ارائه تصویری کامل از سیمای مسیح، نقش اساسی داشتهاست. او با اشاره به زندگی مسیح و سایر فرستادگان الهی در پی نزدیک کردن ادیان و مذاهب به یکدیگر است؛ هدفی که نیاز امروز جامعه جهانی است.