|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای ضحاک
حسین رزیفام، سال 24، شماره 81 - ( 12-1395 )
چکیده
متون دینیـ ادبی از خیر و شر و منبع و مصدر آن سخنگفتهاند و حالتهای روانیـ رفتاری فردی و ریشهها و آثار اجتماعی این دو نمود متضاد را بهدقت توصیف کردهاند. فردوسی نیز در داستانهای آغازین شاهنامه به فریدون و ضحاک اساطیری و نمادین پرداخته و فریدون را نماد خیر، و ضحاک را نماد شر معرفی کرده است. ازدیگرسو، روانشناسی جدید نیز با استفاده از نظریات فروید و یونگ به ریشهشناسی خیر و شر توجه میکند؛ بهخصوص اریک فروم با روانشناسی کاربردی و اجتماعی خود، خیر و شر را رشد و تباهی مینامد و نشانههای آن را در روان ترسیم میکند. فروم هر حالتی را نشانهشناسی و از آن همچون ابزاری برای شناخت نمادهای رشد یا تباهی آدمی استفاده میکند. مقاله حاضر با روش کتابخانهای بهتحلیل روانشناختی داستان فریدون و ضحاک از شاهنامه پرداخته است و نشانههای خیر و شر در زندگی و شخصیت آن دو را، منطبق با نشانههای رشد و تباهی اریک فروم، سنجیده است. درنتیجه، نشانههای رشد (عشق به زندگی، عشق به انسان، آزادی از مادر مثالی) را در روان و رفتار فریدون یافته است که با نمودهای تباهی (عشق به مرگ، خودشیفتگی، بازگشت به زهدان مادر) شخصیت ضحاک تقابل دارند.
سمیرا بامشکی، شمسی پارسا، سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده
ابرپیرنگ به آندسته از پیرنگهایی گفته میشود که در میان اقوام و فرهنگهای گوناگون بسیار تکرار میشوند. هدف این نوشتار، کشف ساختار ابرپیرنگ جهانی «پیمان انسان با شیطان» در دو روایت «ضحاک» در شاهنامه فردوسی و فاوست به روایت گوته است. ابرپیرنگ پیمان انسان با شیطان در روایات گوناگون در میان اقوام و ملل جهان تکرار شده و در زمانها و مکانهای مختلف به حیات خود ادامه داده است. در پژوهش حاضر، کوشش شده است با روش توصیفی-تحلیلی به دو پرسش پاسخ داده شود: نخست، ساختار و الگوی تکرارشونده حاکم بر این ابرپیرنگ چیست؛ دیگر اینکه، تفاوت¬ها و شباهتهای روایت فردوسی و گوته در این ابرپیرنگ در بخش¬های متنوع، همچون چرایی پیمان با شیطان، انگیزه¬های پیمان، کنشهای قهرمانان، چگونگی ظهور شیطان بر قهرمانان، و فرجام آنها چگونه است. نتایج نشان می¬دهد که ساختار این ابرپیرنگ الگویی تکرارشونده بهاینقرار دارد: پیمانبستن شیطان با افرادی با ویژگی¬های برتر، فروختن روح به شیطان، انجامدادن یک گونه از خویش¬کاری¬های مشابه پس از پیمان با شیطان، و فرجامی از نوع سقوط کامل یا بازگشت به رستگاری پس از تحمل پیامدهای دردناک رفتارهای نادرست. تفاوتهای این دو روایت از یک داستان واحد، شامل انگیزه¬های پیمانبستن است که در فاوست بهرهمندی تمامعیار از خوشی¬های مادی و دنیایی، و در داستان «ضحاک» قدرتطلبی است. تفاوت دیگر در کنش¬های قهرمانان پس از پیمانبستن است که در فاوست با شهادت دروغ و قبول مال دزدی همراه است، اما در داستان «ضحاک» با قتل و رابطه نامشروع سروکار دارد که در هردو روایت مشترک است. چگونگی ظهور شیطان بر ایندو نیز متفاوت است. در فاوست شیطان بهشکل سگ، اسب آبی، و سالک دانشجو ظهور می¬کند و در داستان «ضحاک» بهشکل مردی نیک¬خواه، خوالی¬گر (آشپز) و پزشک ظاهر می¬شود. فرجام پیمان در فاوست پس از تحمل سختی¬های بسیار به رستگاری ختم میشود و در ضحاک به بندیشدن او در بن غاری می¬انجامد. برمبنای این پژوهش، میتوان درباره احتمال تأثیرپذیری گوته از فردوسی تأمل کرد.
|
|
|
|
|
|