|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای علم معانی
سید علی اصغر میرباقری فرد، سید مرتضی هاشمی، حکمتالله صفری فروشانی، جلد 18، شماره 68 - ( 4-1389 )
چکیده
این مقاله بر آن است تا نشان دهد مبحث «قصر» در منابع فارسی علم معانی چندان به سامان و منسجم نیست. در این آثار مرز میان جملههای مقصور ادبی تعییننشده است؛ علاوه بر این، تقسیمبندیهای آن بر اساس اشراف و تسلط خواننده بر قصد متکلم یا مخاطب شکل میگیرد. نگارنده در این مقاله با نقد و تقسیمبندیهای سهگانه کتابهای معانی نتیجه میگیرد که جملات مقصور حقیقی و غیرادعایی باید در حیطه زبان و جملات غیرحقیقی و ادعایی باید در حوزه ادبیات بررسی شود و همچنین تغییر در لحن خواندن یا شدت تلفظ کلمات، موصوف و صفت یا صفت و موصوف آن را تعیین میکند و در تبیین قصرهای «افراد، قلب، تعیین» شناخت مخاطب بسیار ضروری است. نهایتاً اینکه جایگاه جملات مقصور در ذیل انواع جمله و مقاصد ثانوی آن مشخص نشده است. در پایان پیشنهاد میشود که در آموزش یا تجزیه و تحلیل مبحث قصر پنج عنوان «موضوعشناسی، ادبیتشناسی، مخاطبشناسی، جملهشناسی و غرضشناسی» در نظر گرفته شود.
حمیده نوح پیشه، روح الله هادی، جلد 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده
اشکالات و اختلافاتی که در متون درسی علم معانی وجود دارد باعث شده است جایگاه این شاخه علمی در میان علوم ادبی تضعیف و کارآییهای بالقوه آن در درک زیبایی و تحلیل مسائل ادبی پنهان شود. این اشکالات غالباً از فقدان روش علمی و نبود تعریف درست و دقیق از مبانی این دانش سرچشمه میگیرد.
این پژوهش در جهت بازبینی، نقد و تبیین مبحث «حذف و ذکر» انجام شده است که یکی از بخشهای مهم فنّ معانی است. حذف و ذکر از مهمترین ابزارهای بلاغی شعرا و نویسندگان فارسی است که در طول تاریخ ادبی به صورت متنوّع و مکرّر از آن بهره بردهاند؛ ازهمینرو توضیح و تفسیر جنبه بلاغی آن از نخستین کتابهای معانی تا دوره معاصر درکانون توجه اهل بلاغت بوده است.
نویسندگان مقاله حاضر مبحث «حذف و ذکر» را در کتابهای بلاغت فارسی بررسی کرده و ضعفها و قوّتهای این کتابها را در ارائه منسجم و هدفمند این بخش مهم از علم معانی نشان دادهاند و درنهایت برای حذف برخی اغراض ثانویه نادرست، ادغام دستهای از اغراض در یکدیگر، تغییر نام بعضی از آنها، تعیین «حدودِ مسند» و بازنگری مبحث «ذکرمسندالیه» پیشنهادهایی مطرح کردهاند.
|
|
|
|
|
|