|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
5 نتیجه برای قرآن
حمیدرضا توکلی، جلد 13، شماره 47 - ( 6-1384 )
چکیده
از آشکارترین ویژگیهای روایت مولانا در مثنوی، درآمیختن قصهها با یکدیگر است. راوی در میانه روایتِ یک قصه به قصهای دیگر میگریزد و یا میکوشد دو قصه پیاپی را درپیوندد و گاه به روایت همزمان دو قصه توأمان میپردازد. نویسنده در این نوشتار کوشیده است پس از بررسی چند و چون اسالیب «قصه در قصه» و سوابق آن و نیز برخی نظریهپردازیهای پیرامون آن، جلوههای شاخص و ممتاز این شیوه را در مثنوی تبیین کند.
سید مهدی زرقانی، هدی حسینپور بوانلو، جلد 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده
موضوع اصلی این مقاله، بررسی طرز برخورد عرفای نخستین با مفهوم بنیادین عقل است. بدین منظور چهل اثر عرفانی را که یا توسط صوفیه پنج قرن نخست اسلامی نوشته شده بودند و یا مشتمل بر گفتارهای آن ها بودند، بررسی کردیم. مجموعه یافتهها را در ده موضوع اصلی جای دادیم: عقل و معرفت الله، عقل و ایمان، عقل و قرآن، عقل و شرع، عقل و اخلاق، عقل و دنیا و آخرت، عقل و مقامات عرفانی، عقل و حالات عرفانی، عقل و عشق و عقل و روح. سپس به بررسی آرای عرفا در ذیل هر موضوع پرداختیم. این مقاله نشان می دهد که عرفای نخستین، مقولات مختلف معرفتی، دنیوی، اخروی و عرفانی را در ارتباط با عقل مطرح کرده اند و سعی کرده اند نسبت عقل را با هر کدام از این ها تبیین کنند. درست است که در بسیاری موارد، کارکرد عقل را محدود کرده اند اما همین که همه چیز را در نسبت با عقل سنجیده اند، نشان از اهمیت عقل در نظر آنان دارد. در واقع، آن ها حتی برای تبیین محدودیت های عقل در حوزههای معرفتی، از خود عقل مدد جسته اند. هر چند بررسی ما فقط معطوف به موضوعاتی است که به نحوی با عقل در ارتباط هستند اما حتی از خلال همین مقاله می توان تنوع و گستردگی حوزه های شناختی را که آن ها وارد شدهاند، دریافت.
سید علیاصغر میرباقری فرد، حسین آقاحسینی، محمدرضا نصر اصفهانی، مریم حقی، جلد 20، شماره 72 - ( 3-1391 )
چکیده
داستانهای قرآن همواره دستمایه شاعران ادب فارسی در خلق مضامین و تصاویر ناب و زیبا بوده است. یکی از این داستانها قصه آدم و حوا و هبوط آنها از بهشت به دلیل خوردن میوه ممنوعه است. در شعر گذشته فارسی این میوه به تبعیت از اکثر تفاسیر اسلامی همواره گندم قلمداد شده است، در حالیکه شاعران معاصر گاه به پیروی از روایات اسلامی این میوه را گندم دانستهاند و گاه مطابق با تفاسیر تورات، آن را سیب یا درخت معرفت نیک و بد نامیدهاند و گاه نیز تلفیقی از روایات اسلامی و یهودی را به کار بردهاند. برخی از شاعران معاصر نیز تفسیری نمادین از این داستان ارائه کردهاند. هدف این پژوهش بررسی کیفیت بازتاب این داستان در شعر معاصر فارسی است. در این مقاله نخست به پیشینه داستان شجره ممنوعه در قرآن، تورات و تفاسیر آنها اشاره کردهایم و سپس به بررسی و تحلیل این موضوع در شعر بیست تن از شاعران برجسته معاصر (از نیما به بعد) و مقایسه آنها با روایات قرآن و تورات پرداختهایم. بررسیها نشان میدهد شاعران سنتگرای معاصر اغلب به روایات اسلامی توجه داشتهاند، درحالیکه شاعران نوگرا غالباً به روایات تورات اشاره کردهاند.
- یوسف اصغری بایقوت، جلد 30، شماره 93 - ( 11-1401 )
چکیده
قرآن مجید، کتاب آسمانی و اعتقادی مسلمانان، همواره در آثار ادبا و عرفا بهصورتهای مختلف بازتاب یافته است. ابوسعید ابوالخیر، عارف نامی قرن پنجم، نیز بیشترین بهره را بهشکلهای گوناگون از قرآن برده است. در پژوهش حاضر، ضمن تبیین دو مفهوم «قرآنفهمی» و «قرآنزیستی» ابوسعید ابوالخیر، پاسخ به این سؤال دنبال شده است که قرآن و مفاهیم آن چگونه در اقوال و احوال ابوسعید تجلی یافته و چه تأثیری در مشرب فکری و رفتاری او داشته است؟ از مطالعه اسرارالتوحید درمییابیم که علم و معرفت ابوسعید به قرآن فراتر از سواد و بیاض آن بوده است. او بهجای ظاهر قرآن، به درک مفاهیم و معانی باطنی آن همت نهاده و و در این زمینه به توفیقاتی دست یافته است. این سطح از دانش قرآنی او بهصورتهای مختلفی، چون تفسیر و تأویل و تعابیر لطیف در سخنانش تجلی یافته است. قرآنزیستی از تأثیر عمیق قرآن در رفتار و احوال ابوسعید حکایت دارد. ابوسعید قرآن را نهتنها برای خواندن و دانستن، بلکه برای زیستن آموخته است؛ ازسویی، توجه ویژه ابوسعید به آیات رحمت، تأثیر مستقیمی بر مشرب عرفانی او نهاده است؛ ترک غرور و منیت، تساهل و تسامح، امید و رجا به بخشش خداوند و... از جلوههای قرآنزیستی ابوسعید در اسرارالتوحید است.
ناصرقلی سارلی، اکرم قربانی چراغتپه، جلد 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده
پژوهشگران عرفان و تصوف اسلامی شکلگیری زبان تصوف و گفتمان عرفانی را از جنبههای بسیار مهم تاریخ تصوف شمردهاند؛ بهویژه تمایز تدریجی زبان تصوف از زبان دین و تبدیل آن به گفتمانی مستقل موضوع پژوهشهای ارزشمندی بوده است. پژوهشگران نشان دادهاند که تجربه عرفانی و تفسیر قرآنی ابتدا از هم جداییناپذیر بودهاند و زبان تجربه عرفانی صرفاً از واژگان قرآنی بهره میبرده است، اما بهتدریج، تجربه عرفانی استقلال میپذیرد و از زبان قرآنی/زبان دین جدا میشود و زبانی خاصّ خود پدید میآورد. از ویژگیهای واژگانی زبان قرآن/دین، بهرهگیری از تقابلهای دوگانی است. تقابلهایی چون بهشت/دوزخ، خیر/شر، دنیا/آخرت اساس آموزههای دینی و قرآنی را میسازند و در متون اهل تصوف نیز با بسامد بالا بهکار میروند. کاربرد تقابلهای دوگانی در متون اهل تصوف از تقابلهای دوگانی دینی بسیار فراتر میرود و بهویژه در کتابهای تعلیمی تصوف، اصطلاحات جدید فراوانی برمبنای تقابل دوگانی شکل میگیرد. یکی از وجوه تمایز زبان تصوف، واسازی تقابلهای دوگانی است. این واسازی هم در تقابلهای دوگانی زبان دین و هم در تقابلهای برساخته در زبان اهل تصوف اعمال میشود. این واسازی شکلها و جنبهها گوناگون و متفاوتی دارد و تحلیل آن میتواند ما را با خلاقانهترین و نوآورانهترین ابعاد جهانبینی و تجربه عرفانی صوفیان آشنا سازد. این ابداع زبانی که در نوبودن و یگانگی تجربه عرفانی ریشه دارد، نشانه اصالت آن تجربه است. در این پژوهش، واسازی و فرارفتن از تقابلهای دوگانی را در یک پیکره از خلاقانهترین سخنان اهل تصوف که از متون نثر فارسی فراهم آمده است بررسی کردهایم. با تحلیل و طبقهبندی شکلهای گوناگون این واسازی و فرارفتن نشان دادهایم چگونه این ویژگی، به زبان اهل تصوف نوعی خصوصیت شعری و هنری میبخشد و آن را در جایگاهی کاملاً متمایز نسبت به متون دینی و زبان اهل شریعت قرار میدهد. فرارفتن از تقابلهای دوگانی با ویژگی پارادوکسی زبان اهل تصوف ارتباط نزدیکی دارد و امکان بیان تجربههای پیچیدهتری را برای اهل تصوف فراهم میآورد.
|
|
|
|
|
|