|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای معناشناسی
رؤیا رضایی، محمدامیر مشهدی، حمیدرضا شعیری، عباس نیکبخت، جلد 25، شماره 82 - ( 6-1396 )
چکیده
گفتمان عرصهای برای تولید معناست و پادگفتمان بهکارگیری ترفندها و شگردهایی از جانب گفتهپرداز درجهت حمایت، ترمیم، تعدیل، تأیید، توجیه و تضمین گفته است. در اینپژوهش، با استفاده از روش توصیفیـتحلیلی، ضمن تبیین کارکرد پادگفتمانها در برقراری ارتباط و نقش آن در فرایند تولید و تداوم معنا، مصادیقی از نامههای نیما یوشیج تحت بررسی قرار میگیرد تا با رویکرد نشانهـ معناشناختی، نشان داده شود که نیما در نامههایش چگونه ازطریق پادسازی، عناصر معناساز را بهکار میگیرد تا بر جنبههای ایجابی گفتمان خود تأکید کند، گفتمانش را توجیه کند، استحکام معنایی آن را بالا برد و از این راه باور مخاطب را افزایش دهد و او را متقاعد سازد. نتایج این پژوهش، مبین آن است که نیما بهکمک این هالهسازیهای گفتمانی، همواره درپی برجستهسازی زبان خود و ایجاد تحکیم و تداوم معنا در گفتههای خویش است.
راضیه حجتی زاده، جلد 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده
دلالتهای صریح و ضمنی درکنار هم زمینه کلی تولید معنی را در متن فراهم میآورند. دراینمیان، تمام تأثیرات غیرمستقیم معنایی، اعم از اغراض ثانویه، معانی ضمنی، حاشیهای، نسبی، افزوده یا فرعی، ذهنی و جنبی دلالت ضمنی نامیده میشود. پرسش اصلی تحقیق حاضر عبارت از این است که نخست، توجه به گونههای تضمن در متن یا گزاره ادبی چه نقشی در تقویت و تشخیص بار معنایی دارد و دوم، اینکه این تضمنها چه کمکی به تفکیک لایهها و متشکلههای معنایی متن میکند. الگوی پژوهش حاضر برپایه مبحث دلالتهای ضمنی (زبان پنهان واژهها) در شاخه معناشناسی زبانی، با الهام از الگوی معناشناختی لوئی یلمسلف ازیکسو و مبحث اغراض ثانوی گزارهها، با تمرکز بر گزارههای پرسشی در علم معانی ازدیگرسو استوار است. نگارنده کوشیده است از مجموع این دو رویکرد، الگویی برای مطالعه وجه پنهان معنا یا تداعیهای یک گزاره ارائه دهد که شامل چهار متشکله «معناشناختی، واژهشناختی، آواشناختی و نحوی» است. حاصل این پژوهش نشان میدهد که اولاً، نباید دلالتهای ضمنی را با معانی حاصل از صورخیال متن یکسان پنداشت؛ زیرا دلالتهای مزبور شاملتر از معانی تصویری متن و عموماً متوجه گزارههای غیرتصویری آن است. ثانیاً، به این واقعیت توجه میدهد که چگونه میتوان از بررسی تضمنهای متن برای شناخت تفاوتهای سبکی و معنایی میان دو متن یا دو نویسنده بهره گرفت.
ابراهیم کنعانی، جلد 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده
یکی از کارکردهای مهم هر نظام نشانهـ معنایی کارکرد مکانی آن است. مکانها بهشکلهای مختلف عینی، کنشی، شَوِشی، روایی و اسطورهای در گفتمان نقش دارند و از کارکردهای ارجاعی، تنشی، استعاری و استعلایی برخوردارند و در شکلدهی به معنا نقشآفرین هستند. با تقویت جنبه عینی مکان، بعد شناختی آن اوج میگیرد و با تضعیف این جنبه، وجه استعاری آن تقویت میشود و مکان بهسوی فضاشدگی سوق مییابد. در داستان «شب سهرابکشان»، مکان با حضور کنشگران گفتمان و تقابل، تعامل و همکنشی آنها، هربار بهگونهای استحاله مییابد. در نتیجه، سیال میشود و همین عامل به آن ویژگی فرامکانی میدهد. کارکردهای نشانهـ معناشناختی چنین وضعیتی چیست؟ پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه و طی چه فرآیندی، استحاله مکان شکل میگیرد و چطور و با کدام کارکردها زمینه استعلای آن فراهم میشود. این پژوهش، بر مبنای این فرضیه مهم شکل میگیرد که مکان با توجه به تقابل، تعامل و همکنشی کنشگران آن، کارکردی هویتی و شوشی پیدا میکند. سپس، با تأثیرپذیری از این وضعیت، در گسترهای از مکان تا فضا سیال میشود و سرانجام به مکانی هستیمحور و استعلایی بدل میشود که مهمترین نتیجه آن همکنشی کنشگر و مکان و در مرتبه بالاتر وحدت و اینهمانی کنشگر با شخصیت اسطورهای سهراب و شاهنامه در داستان برگزیده این پژوهش است. هدف این پژوهش، بررسی ویژگیهای نشانهـ معناشناختی مکان و فضا در داستان «شب سهرابکشان» و تحلیل شروط استحاله مکانی و استعلای آن به فرامکان است. این پژوهش نشان داد که مکانهای مختلف پیوستاری، ناپیوستار، القایی، گردبادی و استعلایی در این گفتمان نقش ایفا میکنند و این مکانها همواره از کارکردهای کنشی، شوشی، عاطفی، القایی، اسطورهای و استعلایی برخوردارند.
|
|
|
|
|
|