|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای معنی
محمدرضا پهلوان نژاد، نصرت ناصری مشهدی، سال 16، شماره 62 - ( 8-1387 )
چکیده
در این مقاله «نامه سران تگیناباد به امیر مسعود» از تاریخ بیهقی به عنوان نمونه ای از نثر برجسته ادب فارسی، با رویکرد معنی شناسی کاربردی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با این رویکرد در واقع توانش ارتباطی متن، یعنی دانش زبانی نویسنده، شامل دانش قواعد زبانی و چگونگی کاربرد آن قواعد متناسب با موقعیتهای گوناگون ارتباطی بررسی و تفسیر می شود. این پژوهش با هدف تبیین ظرفیت های زبانی و نشاندادن هنر نویسنده برای برقراری یک ارتباط موفق و اقناع هنری شکل گرفته است. به این منظور کنش های گفتاری و ویژگی های متنمحور و کاربرمحور متن، از طریق طرح بافت موقعیّتی، شاخص ها، جایگزین ها و شناخته ها در کنار همه عناصر زنجیره ای و زبرزنجیری مؤثر در معنا مورد دقت نظر قرار گرفته است.
تقی پورنامداریان، سال 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده
خروج از عادت در حیطه ادبیات هم، همچون دیگر معارف انسانی، کار نوابغ است. خلافعادتهایی که حافظ در غزل خود ایجاد کرد منشأ جریانی شد که مقلدان بسیاری را پدید آورد. این خلافعادتها در حوزه صورت، معنی، یا ارتباطهای ممکن در معنی و صورت رخ داده است. نقد اخلاق اجتماعی یکی از هنجارشکنیهای معنایی بود. ابداع ظرایف بلاغی که تازگی آنها بخصوص در حوزه ایهام مشهود بود، خلافآمد دیگری در ایجاد پیوندهای گوناگون نشانهها بر محور افقی شعر محسوب میشود که حاصل توغل حافظ در شناخت بار معنوی کلمات در پیوند با جلوههای مختلف فرهنگی بود. هماهنگی زمینه معنایی و عاطفی غزل با موسیقی عمومی حاکم بر آن، که از طریق وزن عروضی، همنشینی کلمات و قافیه پدید میآید، یکی دیگر از ویژگیهای غزل حافظ است که ارزش تأثیربخش آن و صمیمیت عاطفیاش در غزل حافظ مشهود است. شاید برجستهترین خلافعادت در غزل حافظ شیوه ارتباط مخفی معانی پراکنده در طول یک غزل باشد که سبب شده است غالب کسانی که درباره غزل حافظ سخن گفتهاند، آن را چندمعنایی و فاقد پیوند منطقی میان ابیات بدانند، اما این ابیات با وجود تداعیهای دور از هم و فاصلهدار، در باطن عمیقاً به هم مربوطاند. مقاله حاضر علاوه بر اشاره به خلافعادتهای بلاغی و هنری و معنایی نشان داده است که در آن سوی ظاهر پراکندهنمونِ ابیات که ناشی از تداعیهای دور و درازِ ذهن سرشار از بار فرهنگی و تجربی حافظ است، پیوندی باطنی وجود دارد که از طریق تبدیل گزارههای عادتگریز به گزارههای عادتپذیر دریافتنی است. برای روشنشدن مطلب غزلی از سعدی با حافظ مقایسه شده است.
سیدمرتضی میرهاشمی، سال 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده
زبان فارسی زبانی است ترکیبپذیر. همین موضوع سبب شده که بعضی شاعران و نویسندگانی که از خلاقیت ذهنی خوبی برخوردار بودهاند بکوشند تا به خلق ترکیبهای تازه دست یابند. نظامی گنجهای از جمله گویندگانی است که در آثارش با صدها ترکیب تازه و بیسابقه روبهرو میشویم. نظامی از یک سو بهجهت بهرهمندی از هوش و استعداد فراوان و از سوی دیگر هم بهلحاظ آنکه ذوق اهل زمانه خواستار سخن تازه بود و هم از آن رو که تکامل طبیعی زبان ایجاب میکرد، توجه خاصی به این موضوع نشان داده است. اگرچه نظامی در ساختن ترکیبهای جدید خود را به بعضی ترکیبهای خاص محدود نمیکند، رویهمرفته تعابیر کنایی در آثار او بسامد بالاتری دارد. یکی از این ترکیبها ترکیب کنایی "کبکشکستن" است که داستانسرای گنجه تنها سه بار از آن در خسرو و شیرین و شرفنامه استفاده کرده است. معانیای که در فرهنگهای لغت برای این ترکیب کنایی نوشتهاند بدین قرار است: عشوهکردن، پیگمکردن و پنهانداشتن راز. درباره ساختار این ترکیب هرچند در جایی بحثی نشده است، میتوان در این مورد به فرضیههایی چند قائل شد. آنچه در این نوشتار بدان میپردازیم از طرفی به این فرضیهها مربوط میشود و از طرف دیگر به معانی ذکرشده در فرهنگها تا دریابیم که این معانی تا چه اندازه قابل اعتناست و آیا معنی دیگری نیز برای آن متصور است یا نه.
سیدعلی قاسم زاده، اسماعیل گلرخ ماسوله، سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
یکی از عناصر شعر و غزل فارسی تخلص است که علاوهبر نشاندارکردن شعر به نام شاعر، گاه بهمعنای دیگری نیز ایهام دارد. تخلص در شعر شاعرانی مثل حافظ ـکه منظومه فکری خاص و منسجمی دارندـ بهصورت استعارهای اصلی یا مرکزی در تعیین دستگاه فکری آنها دخالت دارد. در این مقاله، تخلص حافظ از منظر مؤلفههای معنیشناختی، چون تقابل و ترادف با واژگان خاص و کلیدی شعر حافظ، که برآمده از حساسیتهای فکری و زیستی او بوده است، در متن شعر واکاوی شد. از نتایج تحقیق برمیآید که نام شعری او نیز بهشکلی پرتحرک و شناور تحت تأثیر زبان و افکار او قرار دارد و بهکمک ظرفیتهای معنیآفرینی برخی واژهها در خدمت انتقال ساختار اندیشه و نظام معنایی اشعار او است و تخلص حافظ استعاره مرکزی غزلیات اوست.
|
|
|
|
|
|