|
|
|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
3 نتیجه برای هدایت
اسد آبشیرینی، جلد 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
روایت بوفکور از خلال «نوشته»های پراکندهای میگذرد که راوی «نقاش» آن، در اسارتی که در تمام طول داستان از سنگینی «دیوار خانه»اش بر دوش میکشد برای «سایه» «بلعنده» خود واگویه میکند. فقط در بخش نخست بوفکور است که آن «دختر اثیری»، از «سوراخ هواخور» پستوی همان «خانه»ای که در «آنطرف خندق» واقع شده است، «تجلی» میکند. نظریههای روانکاوانه ژاک لاکان فرانسوی، که زبانمحوری نیز از مقدمات مبنایی آن بهشمار میآید، ابزار کارآمدی است که در پژوهش حاضر، راه را بر تأمل و درنگ در زمینه زبانی و نمادهای همبسته بوفکور هموار میسازد. اینکه «امر واقع» لاکانی، چه توضیحی در پیشبرد پیرنگ این داستان مدرن خواهد داشت و حاصل بهکارگیری اینچنین نگاهی، چه پرتوهایی بر خصلت تأویلپذیرانه بوفکور و جوانب نثر آن انداخته است، چارچوب دغدغههای نگارنده این مقاله را بنیاد نهاده است.
ویدا دستمالچی، جلد 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده
اصطلاح «مادر شرور» برآمده از وجه دوگانه کهنالگوی مادر در روانشناسی اسطورهگرا است که با نظریههای فروید و یونگ و شاگردانشان در قلمرو مطالعات علوم انسانی کاربرد یافته است. هدایت در رمان بوفکور با شخصیت سیّال مادر راوی (عمه راوی/ دخترعمه راوی)، در داستانکوتاههای «سهقطرهخون» با شخصیت رخساره (زن شرور)، در «آبجیخانم» با شخصیت مادر آبجی، در «زنی که مردش را گم کرد» با شخصیت مادر زرینکلاه و خود زرینکلاه، و در دو داستان چاپنشده، با شخصیت مادر عنکبوت و مادر مرد مقتول، مادر شرور و پیامدهای حضور او را در زندگی شخصیتهای اصلی داستانهایش بهتصویر کشیده است. در مقاله حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی، به قدرت تأثیر مادر شرور در سرنوشت شوم شخصیتهای آثار هدایت (عقده مادر، روانپریشی، خودکشی، دیگرکشی) پرداخته شده است. یافتهها نشان داد که نمادهایی بهعنوان نقش مکمل مادر شرور در داستانهای هدایت وجود دارد. نتیجه اینکه تأثیر مادر شرور در زندگی شخصیتهای اصلی قابل پیشبینی است؛ مقابله با مادر، روانپریشی، دیگرکشی و خودکشی سرنوشت تکراری شخصیتهای این داستانهاست.
دکتر سینا بشیری، دکتر قدرت الله طاهری، جلد 33، شماره 98 - ( 3-1404 )
چکیده
زندگی در جهان مدرن با اضطراب، بیمعنایی و یأسی همراه است که در پایان به تقدیر گریزناپذیر مرگ ختم میشود و این مسئله در هنر و ادبیات مدرن در کانون توجه قرار گرفته است. هدایت بهدلیل جهانبینی نومیدانه و میل و اشتیاقی که به مفهوم مرگ نشان میداد، تأثیر اگزیستانسیال مرگ در زندگی آدمی را موضوع بسیاری از داستانهایش قرار داد. در داستانهای هدایت، اغلب شخصیتها دچار نوعی انزوا، بدبینی، پوچی و رواننژندیاند که در بسیاری موارد به مرگ و خودکشی آنها منجر میشود. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، اهمیت اساسی مفاهیم «جنون» و «هراس از مرگ» و کارکرد جنون در مقابله با هراس از مرگ در داستانهای زندهبهگور و سهقطرهخون هدایت تحلیل شده است. یافتهها نشان داد که در داستانهای هدایت، جنون ازطریق بیهوده و بیمعناساختن زندگی مدرن و تهیساختن ذهن افراد، مرگ و هراسِ ناشی از آن را به بازی میگیرد و ذهن شخصیتهای داستان را از اضطراب و نگرانیهای اگزیستانسیال رهایی میبخشد و با دستکشیدن از زندگی پیش از مرگ و بهرهگیری آیرونیک از خودکشی، فرد را از هراس مرگ آزاد میکند.
|
|
|
|
|
|
|
|
|