|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
8 نتیجه برای کنش
محمدرضا پهلوان نژاد، نصرت ناصری مشهدی، جلد 16، شماره 62 - ( 8-1387 )
چکیده
در این مقاله «نامه سران تگیناباد به امیر مسعود» از تاریخ بیهقی به عنوان نمونه ای از نثر برجسته ادب فارسی، با رویکرد معنی شناسی کاربردی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با این رویکرد در واقع توانش ارتباطی متن، یعنی دانش زبانی نویسنده، شامل دانش قواعد زبانی و چگونگی کاربرد آن قواعد متناسب با موقعیتهای گوناگون ارتباطی بررسی و تفسیر می شود. این پژوهش با هدف تبیین ظرفیت های زبانی و نشاندادن هنر نویسنده برای برقراری یک ارتباط موفق و اقناع هنری شکل گرفته است. به این منظور کنش های گفتاری و ویژگی های متنمحور و کاربرمحور متن، از طریق طرح بافت موقعیّتی، شاخص ها، جایگزین ها و شناخته ها در کنار همه عناصر زنجیره ای و زبرزنجیری مؤثر در معنا مورد دقت نظر قرار گرفته است.
حمید عبداللهیان، علیاصغر باقری، جلد 25، شماره 82 - ( 6-1396 )
چکیده
یکی از دیدگاههای تحلیل متن، که براساس آن میتوان مفاهیم بلاغی و ادبی را در واحدهای کوچک زبانی (جمله) بررسی کرد، نظریه فلسفه زبانی «کنش گفتار» است. مقاله حاضر شعر «صدای پای آب» سهراب سپهری را براساس این نظریه تحلیل میکند. این شعر براساس الگوی اصلاحشده کنشهای گفتاری پنجگانه جی. آر. سرل، و سه شیوه تأثیرگذاری نگارنده بررسی شده است. پس از تبیین اصطلاحات و اصول نظریه کنش گفتار و تبیین مفهوم سه شیوه تأثیرگذاری متناسب با این نظریه، ذیل هرکدام از کنشهای پنجگانه (اظهاری، ترغیبی، تعهدی، عاطفی و اعلامی)، جملههایی از شعر جهت نمونه بررسی شده است. سپهری کنشهای اظهاری و عاطفی را در همه بندهای شعر، و کنش ترغیبی را در بیش از نیمی از بندها انجام داده، اما کنش تعهدی و اعلامی را در هیچکدام از بندها انجام ندادهاست. شاعر برای شدتبخشیدن به تأثیر سخنش، از قابلیتهایی نظیر تکرار کنشها، تشدید کنشها و پیوند کنشها استفاده کردهاست. سپهری ازطریق کنشهای اظهاری، ترغیبی و عاطفی، گذشته و حال جهان را شرح و نقد میکند و نیز با ارائه نوعی بینش شاعرانه و تبیین جهان آرمانیاش، مخاطب را به سبک خاصی از زندگی ترغیب میکند و در این راه از سه شیوه تأثیرگذاری بهصورت خلاقانه استفاده میکند. سپهری بهدلیل ویژگیها و کاربردهای خاص کنش تعهدی و اعلامی نتوانسته است از آنها در این شعر استفاده کند.
ذوالفقار علامی، مائده اسدالهی، جلد 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده
داستان تراژیک سیاوش یکی از داستانهای بسیار مهم و درخور توجه شاهنامه فردوسی است. در مقالۀ حاضر، این داستان ازمنظر تحلیل انتقادی گفتمان برپایۀ الگوی کنشگران اجتماعی ونلیوون بررسی شده است تا مشخص شود کارگزاران اجتماعی در آن چگونه بهتصویر کشیده شدهاند و فردوسی با توجه به کارکرد منحصربهفرد شاهنامه چگونه گفتمانها را با مؤلفههای زبانی تولید و بازنمایی کرده است؟ برای نیل به این هدف، ابیات گفتمانمدار مشخص، دستهبندی و تحلیل شدهاند. یافتهها نشان میدهد فردوسی در این داستان از مؤلفههای پوشیده و صریح تقریباً یکسان استفاده کرده است. ازاینرو، پوشیدهسازی راویان و ناقلان نیز تقریباً بهاندازه شخصیتپردازی و صحنهآرایی در این داستان اهمیت دارد. افزونبراین، اگرچه داستان سیاوش روایتی باستانی است، بار عاطفی، ایدئولوژیک و جهانبینی فردوسی را نیز بههمراه دارد و نشاندهنده آرمانخواهی و هویتطلبی اقوام ایرانی و رمز پایداری ایران و نبرد همیشگی میان خیر و شر و ایران و انیران است که درنهایت به پیروزی خیر بر شر، و ایران بر انیران میانجامد و مرگ مظلومانه سیاوش نیز کینخواهی ایرانیان را بهدنبال میآورد و تولد و باروری پسرش کیخسرو هم پیروزی بر افراسیاب را رقم میزند.
منوچهر تشکری، محمدرضا صالحی مازندرانی، شیما فاضلی، جلد 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
قهرمانگرایی یکی از موضوعات اساسی در داستانهای عامه منثور فارسی است. قهرمانـ پهلوان در این داستانها از نظر کنش، الگو و عملکرد، ویژگیهایی دارد که عموماً متعلق به باورهای اسطورهای و سنتهای قهرمانی پیش و پس از اسلام در ایران است. عوامل تاریخی و اجتماعی زیادی را میتوان در نگاهداشت و انتقال این سنتها و باورها مؤثر دانست که وجود شاهنامه فردوسی یکی از مهمترین آنهاست. بهگونهای که در اغلب موارد میتوان کنشها و ویژگیهای پهلوان در شاهنامه را پروتوتایپ یا نمونه نخستین قهرمانـپهلوان ادب عامه دانست. در این پژوهش، با بررسی چهار اثر منثور قهرمانی از ادب عامه فارسی (سمک عیار، حسین کرد، قصه حمزه، امیرارسلان) که هر یک متعلق به دورهای خاص هستند و زمینه غالب در هر کدام قهرمانی است، به شناسایی برخی از ویژگیهای جسمانی، اخلاقی و کنشهای رزمی، سیاسی و اجتماعی قهرمانـ پهلوان و مقایسه آن با شاهنامه پرداختهایم. نتایج بهدستآمده از این تحقیق به این قرار است: با وجود شکلگیری آثار مزبور در سدههای تاریخی، قهرمانـ پهلوان بسیاری از ویژگیهای اسطورهای و حماسی پهلوان شاهنامه را در خود حفظ کرده است. برخی از این کنشها و ویژگیها کاملاً با نمونههای اسطورهای و حماسی شاهنامه مطابقت دارد و راویان و نویسندگان سعی در همسانسازی قهرمانـ پهلوان ادب عامه با شاهنامه داشتهاند. در مواردی نیز با وجود شباهت، تفاوتهایی میان این کنشها و ویژگیها دیده میشود. تفاوتها اغلب در اخلاق و برخی از کنشهای سیاسی و اجتماعی قهرمانـ پهلوان بوده است که حاصل موقعیت فکری و فرهنگی دوران پدیدآمدن آثار ادب عامه و تغییر و تحولات نظام عیاری است. بیشترین شباهتها نیز در ویژگیهای ظاهری، قدرت جنگاوری، نوع تولد، تربیت، مراحل رشد و سالهای آرمانی قهرمانـ پهلوان دیده میشود.
شیوا کمالی اصل، عبدالله ضابطی، جلد 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
بهرغم بهحاشیهراندهشدن زنان، سایه آنان در متون کهن باقی است. هدف این مقاله، بازنمایی نقش زن و نشانههای کنشگری او در سه حکایت از مرزباننامه برمبنای رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان، با تکیه بر نظریه فرکلاف، و یافتن پاسخ این پرسش است که آیا زنان، با توجه به حاکمیت مردسالارانه در جامعه، وضع موجود را پذیرفتهاند، یا بهنحوی آن را به نفع خود تغییر دادهاند. اگر چنین است، چگونه این مهم را انجام میدهند و مؤلفههای این کنشگری چیست. در پژوهش حاضر، مرزباننامه در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده، و نشانههای قدرت زن و چگونگی عاملیت او بازنمایی شده است. نتایج نشان داد که با توجه به اوضاع فرهنگی و اجتماعی ایران در زمان نگارش کتاب، زن در این حکایتها به نوعی از قدرت نهفته دسترسی دارد و با حضور فعال، نقش تأثیرگذاری در روند حکایت ایفا میکند. زنان در مرزباننامه، اغلب، با نماد تدبیر، حکمت و اخلاق، کنشگرانه نقش ایفا میکنند. اگرچه در این اثر، با توجه به اوضاع اجتماعی زمان تألیف یا بازنویسی، نابرابری قدرت میان زنان و مردان مشهود است، زنان درقالب فرمانروایان خاموش از قدرت برخوردارند و نقش فاعلی آنها در شکلگیری روند داستان مشهود است. درمجموع، در این حکایتها نشانههای فراوانی از قدرت و عاملیت زن، ازجمله داشتن حق انتخاب، تدبیر و قدرت تصمیمگیری بهدست آمد.
زهرا جمشیدی، داریوش قلعهقبادی، جلد 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده
کلیله و دمنه یکی از آثار ادبی و فرهنگی مشترک هند و ایران است که بسیاری از مطالب مندرج در آن براساس تفکر آریایی ملتهای مذکور نوشته شده است. در جستار حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی، موضوع قشربندی اجتماعی در بابهای «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» با رویکرد اسطورهـجامعهشناختی تحلیل شده است. خوانش اسطورهـجامعهشناختی روشی است که میتوان بهیاری آن ریشه اسطورهای پارهای از مفاهیم جامعهشناختی را آشکار کرد. آرای ژرژ دومزیل حاکی از این است که طبقهبندی در میان اقوام هندواروپایی یکی از اصلیترین ساختارها برای ایجاد نظم اجتماعی بوده است. کینگزلی دیویس و ویلبرت مور نیز چنین نظری در مطالعات جامعهشناسانه خود دارند. تحلیل بابهای ذکرشدۀ کلیله و دمنه با این دو نظریه اسطورهشناختی و جامعهشناختی نشان میدهد که ساختار داستان «شیر و گاو» با ساختار طبقاتی جوامع هندواروپایی منطبق است؛ ساختاری طبقاتی که بههیچوجه تحرک طبقاتی را برنمیتابد و همانطورکه در باب «بازجست کار دمنه» مشخص میشود، اقدامکنندگان به تحرک طبقاتی فرجامی جز ادبار و نابودی نخواهند داشت. در بابهای مطالعهشده، دمنه عامل تحرک طبقاتی نافرجام است، کلیله مدافع و پذیرندۀ قشربندی بهعنوان واقعیتی انکارناپذیر است، و شیر، مادر شیر و پلنگ، که به طبقه اشراف تعلق دارند، حافظ و نگاهدارنده قشربندی بهعنوان ساختاری تنظیمکننده محسوب میشوند. قشربندی موجود در این بابها، صورتی دیگر از کنشهای سهگانه اسطورهای جوامع هندواروپایی است که خود عامل شکلگیری طبقات اجتماعی در این جوامع شده است.
رحمن مکوندی، جلد 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده
منظومه آرش کمانگیر کسرایی، که در قالب نیمایی سروده شده، به مضمونهایی مانند میهن، قهرمانی، جوانمردی، و ازخودگذشتگی میپردازد که پیوسته تازگی و مقبولیت عام دارند. این ویژگیها آرش کمانگیر کسرایی را اثری معنازا ساخته که پیوسته میتوان درباب آن گفت و نوشت. هدف این پژوهش، که بهروش تحلیلیـتوصیفی انجام شده است، بررسی این اثر با کاربست نظریه کنشی و نیز مفهوم همگنههای گرمس، معنا/نشانهشناس فرانسوی، است. یافتهها نشان داد که کسرایی در آرش کمانگیر افزونبر نبرد فیزیکی ایران و توران، واژههای مربوط به حوزه معنایی روشنایی و تاریکی را نیز در شعر داخل کرده که نوعی نبرد میان تاریکی و روشنایی را در ذهن خواننده بازسازی میکند. با درنظرگرفتن مفهوم نور بهمنزله نماد دانایی و آگاهی و مفهوم تاریکی بهمثابه نماد نادانی و بیخردی، این اثر را میتوان از دیدگاه نشانهمعناشناختی میدان نبرد میان دانایی و خرد ازیکسو، و جهل و تاریکی ازدیگرسو دانست. نتایج پژوهش نشان داد که در روایت کسرایی از اسطوره کهن آرش کمانگیر، آرش قهرمانی یگانه است که با قهرمانان نامدار دیگر در کنش و منش تفاوت دارد. در آرش کمانگیر، اسطورهای کهن بهشیوهای نو بهشکلی واقعنمایانه ترسیم شده است. آرش قهرمانی نو و یگانه بازنمایی شده است که خرد و دانایی در کنشهای او اهمیت محوری دارند. سرانجام اینکه، آرش کمانگیر با شاهنامه فردوسی، اثری که در آن خرد و دانایی محوریت دارد، در پیوند است.
زهره فلاحی، احمد خیالی خطیبی، محمدصادق فربد، جلد 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده
در نظریه «کنش» پیر بوردیو، اثر ادبی بازتولید سرمایه فرهنگی و برآیند ترکیب سرمایه اقتصادی و عادتوارههاست. همینطور، کنشی اجتماعی است که فرد در میدان ادبی از خود نشان میدهد. شعر بهمثابه اثر ادبی محصول بُعد ذهنی سرمایه فرهنگی است که بهصورت موفقیت مادی و بهشکل عینیتیافته ظهور میکند. این پژوهش به کنشهای شعری نیما و اخوان بهشکل مقایسهای با رویکرد نظریه کنش بوردیو میپردازد تا به این پرسش پاسخ دهد که کنشهای ایندو شاعر چگونه بیان میشوند و واکنشهایشان در قبال برخورد دیگران و اوضاع سیاسیـاجتماعی جامعه چگونه شکل میگیرد. پیشینه تحقیق در این موضوع مبیّن بیتوجهی بسیاری از محققان به موضوع است. روش تحقیق در این مقاله، از حیث ماهیت و روش، از گونه توصیفیـتحلیلی و از حیث هدف، بنیادیـنظری است. نتایج نشان داد که هردو شاعر در برخی از کنشهای شعری مشترکاند و در برخی دیگر واکنشهای متفاوتی نشان میدهند که حاصل آن سرایش اشعار سیاسیـاجتماعی در زیرمیدان تولید شعر فارسی است.
|
|
|
|
|
|