|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای گروه
محمدباقر وزیری زاده، عصمت خوئینی، سال 20، شماره 72 - ( 3-1391 )
چکیده
گروههای اسمی وابستگی از اقسام اصلی و مهم گروههای اسمی است. این گروهها از نظر انواع و اقسام دامنه گستردهای دارند. ما این قسم گروه اسمی را از منظر دستور زبان تاریخی در تمام کتاب تاریخ بلعمی (مصحَّح ملکﺍلشّعراء بهار، چاپ دوجلدی سال 1353) ـکه از نخستین آثار بازمانده زبان فارسی دری استـ بررسی کردهایم؛ یعنی تنها به مسائلی از آن اشاره کردهایم که صوراً یا معناً جنبه تاریخی دارند و خصوصیت سبکی نیز برای متن یادشده بهشمار میروند.
ساختار و روش بررسی بر مبنای تعاریف و تقسیمبندیها و دیگر مطالبی است که زندهیاد فرشیدورد درباره این گروههای اسمی به تفصیل آوردهاند و البته از کتابهای دستور دیگران نیز ـ اگر مطالبی متناسب با بحث داشتهاند ـ بهره گرفتهایم.
هدف از نگارش این مقاله شناخت دقیق تاریخی (متنبنیاد) از گروه اسمی وابستگی است که از مسائل جزئی دخیل در نحو و از پرکاربردترین گروههای نحوی در کلام هستند. تحقیق علمی یک موضوع خاص دستوری در یک متن مشخص گامی است در جهت غنای دستور زبان تاریخی دورهای و نیز کمک به فهم معانی متون قدیم. همچنین سعی کردهایم تا جایی که ممکن است مطالب را با زبان علمی و ساده برای خوانندگان روشن سازیم.
حبیبالله عباسی، نعیمه غفارپور، سال 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده
در این مقاله دو نوع رویکرد نقدی معرفی و سپس نمونههایی از این دو در ادبیات زمان مشروطه انتخاب و بررسی شده است. هدف این مقاله بررسی زمینههای نقدی در دوران مشروطه بود که در تاریخ ایران نقطه عطفی در گذار از سنت به مدرنیته محسوب میشود. رویکرد نخست، نقد درونگروهی، نوعی نقد است که در میان اعضای یک تشکل اتفاق میافتد؛ رویکرد دوم، نقد برونگروهی، نیز نوعی نقد است که در میان اعضای دو گروه متفاوت انجام میشود. تفاوت این دو نوع رویکرد در روش، وضعیتی کلی را از بسترهای نقد در دوران تحت مطالعه به دست میدهد. نمونهای که برای نوع نخست انتخاب شده است، انجمن دانشکده و دو عضوش محمدتقی بهار و عباس اقبال آشتیانی است. این گروه نماینده اندیشه نئوکلاسیسیسم است. نمونه نوع دوم انجمن دانشکده و در رأس آن بهار و مجله تجدد تبریز و تقی رفعت است که در آن گروه اخیر نماینده اندیشه رمانتیسم انقلابی است. روش انجام کار تحلیل مستقیم متون است. تحلیل مفاد دو نوع نقد بیانشده نشان داده است که در نقد درونگروهی در دوران مشروطه، برخورد ملایمتری نسبت به نوع برونگروهی رخ داده است و گاه تعصبات شخصی در روند انتقاد تأثیرگذار بوده است. در نوع اول، تفاوت در سلیقه و در نوع دوم، تفاوت در بنیان فکری مطرح بوده است. درصورتیکه حرکتهایی اینچنینی به جریان تبدیل میشدند، در روند نقد ادبیات و گسترش فضای انتقادی مثمر ثمر بودند، اما این دو حرکت بهتدریج متوقف شدند. از سوی دیگر نقد برونگروهی بهمثابه تقابل نئوکلاسیسیسم و رمانتیسم در ایران است
جهانگیر صفری، مهدی احمدی، سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده
اغلب دستورنویسان سنتی در شرح اضافه اقترانی از اضافه استعاری کمک میگیرند، اما تفاوت زیادی بین این دو اضافه وجود دارد. مهمترین این تفاوتها در ساختار تشبیهی اضافه استعاری است که اضافه اقترانی چنین ساختاری ندارد.
برخلاف نظر دستوریان که مضاف را در اضافه اقترانی قصد اصلی میدانند، آنچه در اضافه اقترانی مدنظر است ترکیبِ مضاف و مضافالیه است نه هریک از آنها بهتنهایی. در اغلب جملههایی که در آنها اضافه اقترانی بهکار رفته است با حذف مضاف یا مضافالیه، جمله مفهومی کنایی پیدا میکند؛ مفهومی که از ترکیب اضافی به دست میآید.
راهکاری که دستورنویسان سنتی برای مشخصکردن ویژگیهای اضافه اقترانی بیان کردهاند نادرست است. دستورنویسانی هم که از منظر زبانشناسی به بررسی موضوع پرداختهاند نیز نتوانستهاند حق مطلب را ادا کنند و به ظاهر ترکیب اکتفا کرده و همه اضافهها را در یک گروه تحت بررسی قرار دادهاند و از تفاوتهای معنایی آنها غفلت کردهاند.
نتیجه تحقیق حاضر به این نکته منتهی شد که در توضیح اضافه اقترانی نباید مقایسهای بین اضافه اقترانی و استعاری صورت گیرد. شباهت این دو اضافه صرفاً در ساختار «هسته+ـِ+ وابسته» است.
اگر در بررسی اضافهها، فقط ساختار مدنظر باشد، همه اضافهها در یک گروه قرار میگیرند اما صرفاً به ظاهر ترکیب اکتفاکردن کاملکننده مفاهیم دستوری نیست.
بهتر است در بررسیهای دستوری ساختار و معنا با هم در کانون توجه قرار گیرند. با این نگاه در اضافه اقترانی آنچه مدنظر است مفهوم کنایی این نوع اضافه است، نه مضاف و مضافالیه به تنهایی.
|
|
|
|
|
|