10 نتیجه برای اسدی
هاشم رستم زاده، اسماعیل اسدی، جعفر جعفرزاده،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
آبهای زیرزمینی منبع بسیار مهمی برای تأمین آب مصرفی در بخشهای کشاورزی، صنعت و شرب دشت اردبیل است. ازاینرو، بررسی تغییرات منابع آب زیرزمینی در برنامهریزی و مدیریت پایدار این منابع اهمیت فراوانی دارد. در این پژوهش، هدف سطحبندی وضعیت دهستانهای موجود در دشت اردبیل بهلحاظ بحران آب زیرزمینی و تغییرات آن طی سالهای 1360 و 1391 است. بنابراین، از اطلاعات 39 چاه پیزومتری موجود در سطح دشت اردبیل (اخذشده از سازمان آب منطقهای) استفاده شد. با استفاده از تکنیک وزندهی جمعی سادهی فازی و روشهای درونیابی، سطح ایستابی پیزومترها درونیابی و نحوهی تغییرات سطح ایستابی آنها طی این دو دوره نمایش داده شدند. سپس، نقشهی نهایی فازیشده و وزندار از دو نقشهی سال 60 و سال 91 تهیه گردید. نتایج تحلیل، کاهش تقریباً 47 درصدی سطح ایستابی را در سال 1391 نسبتبه سال 1360 نشان میدهد. سرانجام، با استفاده از اطلاعات بهدست آمده میتوان گفت که دهستانهای شرقی، ویلکیج مرکزی و فولادلوی شمالی بیشترین تغییرات را بهلحاظ افت سطح آب زیرزمینی داشتهاند که قسمت شرق و جنوب شرق دشت را شامل میشوند. همچنین، دهستانهای شمالی دشت نیز به سمت بحران پیش میروند که، با توجه به نقشهی سطح کشت و تراکم چاه عمیق، برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی را در این ناحیه میتوان عامل اصلی بحران قلمداد کرد.
علیمحمد خورشید دوست، مهدی اسدی، حسن حاجی محمدی،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
به دلیل همراهی توفانهای تندری با رگبارهای باران و توفانهای تگرگ و نقش مؤثر آن در ایجاد سیلابهای ناگهانی، هم از جنبهی کشاورزی و هم ازنظر خسارات مالی و جانی، این پدیده همواره موردتوجه محققان بوده است. برای این منظور ابتدا به بررسی مقادیر فشار، دمای هوا و دمای نقطه شبنم در لایههای مختلف جو پرداخته شد. سپس، برای بررسی دقیقتر شرایط جوی پارامترهای دمای هوا، فشار تراز دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، نم ویژه، سرعت قائم، مؤلفه باد مداری و مؤلفه نصفالنهاری باد از تارنمای (NCEP/NCAR) اخذ شد. همچنین برای بررسی ناپایداری در سطوح مختلف جو از شاخصهای صعود، موجودی انرژی پتانسیل فرارفتی، آب قابل بارش، K و هوای توفانی استفاده شد. بررسیها نشان داد که صعود سریع بستههوا در منطقه با انرژی پتانسیل همرفتی در دسترس بالایی همراه بوده و سبب شده تا در این سه روز هوای صعودکننده تا لایههای فوقانی جو پیشروی کرده و جوی مغشوش را برای منطقه به وجود آورده است. با بررسی نقشههای ارتفاع ژئوپتانسیل و تاوایی تراز 500 هکتوپاسکال در روز اول بارندگی مشخص شد که توفان تندری حاصل برهمکنشهای مختلف جو بوده، بطوریکه در تراز میانی جو پشته بسیار قوی با گستره مکانی بیش از 25 درجه عرض جغرافیایی بر روی دریای خزر ایجاد و تا حوالی مناطق عرضهای قطبی گسترشیافته است. در روز دوم، توفان تندری در داخل پر ارتفاع تشکیلشده بر روی خزر هسته سرد چالی بر جانب شرق ترکیه، شمال عراق و شمال غرب ایران ایجادشده که ارتفاع مرکزی آن 5750 ژئوپتانسیل متر میباشد. در روز سوم، هسته سردچال به بریده کمفشاری بر روی منطقه تشکیلشده که بیشینه تاوایی مثبت در داخل این سیستم جوی است.
مسلم سواری، حسین شعبانعلی فمی، هوشنگ ایروانی،، علی اسدی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
این پژوهش با هدف کلی طراحی الگوی برون رفت از چالشهای پایدارسازی معیشت کشاورزان کوچک مقیاس در شرایط خشکسالی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کشاورزان کوچک مقیاس استان کردستان که در شرایط خشکسالی بودند. پارادایم تحقیق از نوع کیفی به دو روش نظریه بنیانی و پدیدارشناسی بود. با روش نمونهگیری نظری 29 نفر از آنها برای مطالعه انتخاب شدند. دادههای پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق و بحث گروهی جمعآوری و با سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق در بخش پدیدار شناسی رفتارهای حفظ معیشت شامل 16 کد اولیه بودند و در قالب رفتارهای سازگار، تابآور و عدم واکنش طبقهبندی شدند. همچنین نتایج بررسی چالشهای پایدارسازی معیشت کشاورزان کوچک مقیاس در قالب روش داده بنیاد شامل 61 کد اولیه بودند که در نهایت به منظور طراحی مدل برون رفت از چالشهای پایدارسازی 9 مکانیزم (اقتصادی، بهرهوری عوامل تولید، خدمات و تسهیلات، آموزش و اطلاعیابی، مدیریتی و ظرفیتسازی، فرهنگی، تکنولوژی، تشکلها و تعادل) براساس چالشهای پایدارسازی طراحی گردید و در قالب مدل اشتراوس جایگذاری شدند.
مسلم سواری، حسین شعبانعلی فمی، هوشنگ ایروانی، علی اسدی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
هدف کلی این تحقیق، مدلسازی اثرات خشکسالی بر معیشت پایدار کشاورزان کوچک مقیاس در سکونتگاههای روستایی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کشاورزان کوچک مقیاس در روستاهای استان کردستان بود (N=10099). با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 402 نفر از آنها با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای چند مرحلهای با انتساب متناسب برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامهای بود که روایی آن از طریق روایی محتوایی و روایی سازه و پایایی آن توسط پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ بررسی شد (α>0.7). تجزیه و تحلیل دادهها بهوسیله نرمافزار SPSSwin18، Lisrel8.54، ArcGis10.5 و Xlstat2016 انجام شد. نتایج آزمون منکندال نشان داد که سطح زیرکشت محصولات آبی و دیم به همراه مقدار تولید محصولات آبی با گذر زمان افزایش یافته است اما بر مقدار تولید محصولات دیم اثر معنیداری از نظر آماری ندارد. همچنین نتایج نشان داد که در بعد اقتصادی بیشترین تأثیر بر توزیع درآمد و هزینههای زندگی بوده است، در بعد اجتماعی بر تعلق مکانی و امنیت و رفاه اجتماعی، بعد محیطی بر آلودگی زیستمحیطی و منابع سرزمین و در بعد نهادی بیشتر بر همکاری و مشارکت مردم تأثیرگذار بوده است. علاوه بر این نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که خشکسالی بیشترین تأثیرات را ابعاد معیشت پایدار به ترتیب بر بعد اجتماعی، محیطی، اقتصادی و نهادی دارد.
رضا برنا، شهلا قاسمی، فریده اسدیان،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
امروزه مطالعه تأثیر وضعیت جوی و اقلیمی بر روی زندگی، سلامتی،آسایش و اعمال و رفتار انسانها در قالب یکی از شاخههای علمی تحت نام (زیستشناسی انسانی) مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد. با توجه به تفاوت فراوانی افراد با یکدیگر، احساس هرکسی از یک وضعیت جوی و اقلیمی میتواند متفاوت از دیگری باشد ازاینرو است که نمیتوان هیچ اقلیمی را کاملاً نامطلوب دانست و نه یک اقلیم را برای همه افراد کاملاً مطلوب بهحساب آورد، لذا میتوان گفت که تقریباً کلیه عناصر جوی بر احساس آسایش انسان مؤثر میباشند ولی تأثیر بعضی از آنها کاملاً مشخص و برجسته وتأثیر بعضی دیگر خفیف و گاهی ناپیداست. بیشترین تأثیر را عناصر دما، بارش، رطوبت و تابش خورشید بر احساس آرامش یا عدم آرامش میتوانند داشته باشند. هدف از این مطالعه بررسی و شناسایی ناحیه خطر آسایش اقلیم میباشد. برای این منظور دادههای دما، بارش و رطوبت برای استان خوزستان از پایگاه دادهای اسفزاری استخراج گردیده است.دراین رویه ابتدا براساس توزیع احتمالا شرطی حالات های مختلف دما، بارش و رطوبت برای ناحیه با عدم آسایش اقلیمی طرح شده است در این مطالعه به شناسایی نواحی خطرآسایش اقلیمی استان خوزستان به کمک تحلیلهای چند متغیره (تحلیل خوشهای و تحلیل ممیزی) و الگوی خودهمبستگی فضایی (شاخص فضایی هات اسپات و شاخص فضایی موران) با تاکید بر معماری پرداخته شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که براساس تحلیل چند متغیره (خوشهای و تحلیل ممیزی) و تحلیلهای فضایی (تحلیل هات اسپات و تحلیل موران) ناحیه خطر آسایش اقلیم بیشتر بخشهای غربی استان خوزستان یعنی نواحی مرزی با عراق و همچنین بخشهای از جنوب استان را شامل میشود. از طرفی دیگر تحلیل روند گستره نواحی عدم آسایش اقلیم بیانگر این است که به سمت دورههای اخیر روند افزایش قابل توجهی داشته است. همچنین نتایج نشان داد که توزیع مکانی بارش در همه دورهها در نواحی عدم آسایش اقلیمی از ضریب تغییرات بالای برخوردار بوده است.
زینب مجرد، جواد جمال آبادی، نجمه شفیعی، محمد علی زنگنه اسدی، کبری پرک،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
حرکات تودهای، از جمله پدیدههای مورفودینامیکاند که تحت تأثیر عوامل مختلفی در سطح دامنههای مناطق کوهستانی به وقوع میپیوندند. حرکات تودهای و ناپایداری دامنهای مخاطرات مهمی برای فعالیتهای انسانیاند که اغلب سبب ازدست رفتن منابع اقتصادی و خسارت دیدن اموال و تأسیسات میشوند. این مسائل لزوم پهنهبندی خطر حرکات تودهای را به عنوان اولین مرحله مدیریت صحیح محیطی این پدیده روشن میکند. در این پژوهش به بررسی پهنهی خطر وقوع حرکات تودهای با استفاده از روشهای ارزش دهی اطلاعاتی و تراکم سطح در حوضه آبخیزقوچان- شیروان پرداخته ایم به این منظور ابتدا 12 لایه اطلاعاتی مهم تأثیرگذار در وقوع حرکات تودهای از قبیل سنگ شناسی، شیب، ارتفاع، بارش، جهت شیب، فرسایش، اقلیم، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، خاک و کاربری اراضی تهیه و رقومی شدند. از تلفیق نقشههای عامل با نقشه زمینلغزشها، درصد لغزش در واحدهای مختلف هر نقشه به دست آمد و با محاسبه تراکم سطح، ارزش اطلاعاتی وزن هر یک از عوامل تعیین شد. در نهایت نقشه پهنهبندی خطر زمینلغزش با ادغام لایههای مختلف وزنی در دو مدل مختلف وزندهی اطلاعاتی و مدل تراکم سطح تهیه شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان میدهد که بخش جنوب غربی حوضه بیشترین میزان زمینلغزش را به خود اختصاص داده است. مهمترین عنصر مؤثر در وقوع زمینلغزش محدوده، لیتولوژی میباشد و مدل تراکم سطح از ارزش 12% بیشتری برخوردار میباشد.
غلامرضا محمدی، رضا برنا، فریده اسدیان،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
در پژوهش حاضر به تحلیل زمانی – مکانی تاوه قطبی و نقش آن در وقوع روزهای بارش سنگین حوضه آبریز قره سو پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا با روش صدک 95 درصد روزهای بارش سنگین حوضه استخراج شد. سپس با در نظر گرفتن شرط فراگیری، 79 روز بارش سنگین و فراگیر طی دوره آماری 1979-2015 تعیین شد. در ادامه با در نظر گرفتن پربندهای معرف تاوه قطبی در نقشه های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال موقعیت تاوه در هر یک از روزهای بارش سنگین بر مبنای بیشترین گسترشی که بر روی پهنه همدید داشته، شناسایی گردید. تحلیل همدید موقعیت زمانی و مکانی تاوه قطبی طی روزهای منتخب بارش سنگین و فراگیر نشان می دهد که 4 الگو طی 79 روز بارش سنگین قابل شناسایی است. موقعیت و تمرکز الگوهای تاوه در هر یک از فصول، تغییر پیدا کرده اند. به نحوی که کمترین نفوذ تاوه طی فصل پاییز و بیشترین نفوذ در فصل زمستان دیده می شود. در تمامی موارد روزهای بارش سنگین و فراگیر در اثر قرارگیری ناوه حاصل از تاوه قطبی بر روی منطقه مورد مطالعه می باشد که همزمان استقرار بندالهای عظیم رکس و امگایی بر روی اروپا است. بیشترین ارتباط بین عرض جغرافیایی تاوه و شدت بارش در الگوی سوم (دریای سرخ تا غرب خلیج فارس) که بیشترین نفوذ تاوه بر روی منطقه صورت گرفته، دیده می شود. در هر یک از موقعیت های مکانی تاوه، موقعیت، امتداد و عمق ناوه نیز متغیر شده است. به نحوی که بهترین موقعیت و بیشترین اثرگذاری تاوه در الگوهای سوم و چهارم که ناوه های حاصل ازتاوه بیشترین عمق و گستردگی را بر روی منابع آبی مجاور دارند، رخ داده است.
محمد علی زنگنه اسدی، مهناز ناعمی تبار،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
تولید رسوب یکی از مهم ترین مشکلات در مدیریت حوضه های آبخیز است. تجزیه و تحلیل منطقه ای بار رسوب رودخانه ها بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک و ارتباط آن با خصوصیات حوضه های آبخیز در برآورد میزان فرسایش و رسوب از اهمیت بسزایی برخوردار است. ویژگی های ژئومورفیک حوضه ها در هیدرولوژی، فرسایش خاک و تولید رسوب نقش مهمی دارد و می تواند شاخصی از وضعیت فرسایش و رسوب گذاری باشد. تخریب، انتقال، رسوب گذاری و کیفیت آب از مسائل بسیار مهم در مدیریت حوضه های آبخیز می باشند. هدف از پژوهش حاضر مدل سازی رابطه بین میزان بار رسوب معلق با ویژگی های ژئومورفیکی حوضه و استخراج خصوصیات ژئومورفیک و ارتباط آن با رسوب دهی در زیر حوضه ها است. به منظور تعیین ارتباط خصوصیات ژئومورفیک بار رسوب هر زیر حوضه از روش تحلیل رگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. نتیجه بررسی ارتباط بین خصوصیات ژئومورفیک با رسوب زیرحوضه ها نشان داد که مقدار رسوب تولیدی با شاخص بارندگی، شیب، ضرایب فشردگی، کشیدگی، گردی و فرم، ناهمواری و طول حوضه همبستگی مثبت داشته و در سطح 001/0 معنی دار بوده است. عوامل تأثیر گذار بر میزان رسوب حوضه ها از بین متغیر های موجود، از روش تحلیل مؤلفه های اصلی(PCA) و تحلیل خوشه ای استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که سه عامل ضریب گردی، ضریب فشردگی و ضریب فرم حوضه به ترتیب 71/50، 66/20 و 27/11 درصد از واریانس تمامی متغیر های پژوهش را تبیین میکند. در مجموع سه عامل استخراج شده نهایی توانسته اند 64/82% از واریانس تمامی متغیرهای پژوهش را تبیین کنند.
کاوه قهرمان، محمدعلی زنگنه اسدی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
خسارات ناشی از سیلاب در سرتاسر جهان باعث شده است تا از این رخداد طبیعی به عنوان یکی از مهمترین بلایای طبیعی نیز یاد شود. امروزه همراه با پیشرفت فناوری، انسان قادر است مناطق مستعد سیلاب را تعیین و از جنبههای گوناگون مورد بررسی قرار دهد. در این تحقیق با بهرهگیری از تصاویر راداری ماهواره سنتینل-1 و روش آستانهگذاری Otsu، مناطق سیلزده و مستعد سیلاب با توجه به سیلابهای فروردین ماه 1398 در محدوده رودخانه کشکان تعیین گردید. حدود آستانه Otsu در این حقیق، در نرم افزار متلب محاسبه شدند. همچنین مراحل پیشپردازش و پردازش تصاویر راداری در نرم افزار SNAP صورت گرفت. براساس نتایج، میانگین بارش روزانه معادل 46/47 میلیمتر باعث شده تا 51/6 درصد از منطقه مورد مطالعه در کلاس مناطق سیلزده قرار بگیرد، این در حالی است که با حدود 31 میلیمتر بارندگی، 69/3 درصد از منطقه در کلاس سیلزده قرار گرفته است. همچنین نتایج نشان داد که محل پیچانرودها از مهمترین مناطق مستعد سیلاب در مسیر رودخانه کشکان به شمار میروند. حفظ حریم رودخانه و عدم ساختوساز و فعالیت انسانی در مناطق مئاندری میتواند حجم خسارات ناشی از سیلاب را کاهش دهد. یافتههای تحقیق نشان داد که تصاویر راداری ابزاری مفید و قدرتمند در تعیین مناطق سیلزده خصوصاً برای بررسیهای سریع و نزدیک به زمان وقوع پدیده (Near Real Time) هستند.
فاطمه عمادالدین، دکتر علی احمدآبادی، سید مروت افتخاری، معصومه اسدی گندمانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
امروزه نرخ فرونشست زمین در بسیاری مناطق از جمله سکونتگاههای شهری و روستایی به دلیل برداشت بیرویه و کاهش سطح آبهای زیرزمینی، افزایش یافته است. فرونشست زمین اثرات منفی بر اجزای اکوسیستم محیطی از جمله آبخوانها و لایههای خاک و همچنین بر زیرساختهای انسان ساخت دارد. بنابراین ارزیابی و تحلیل فضایی آسیب پذیری در وجوه محیطی، سکونتگاههای انسانی و زیرساختها در اثر فرونشست زمین بخصوص در مناطق کلانشهری مستعد ضروری است. در پژوهش حاضر دشت جنوب غربی شهر تهران به عنوان عرصه مطالعاتی انتخاب شده و پراکندگی مکانی آسیب پذیری محیطی و همچنین انسانی شامل زیرساختها، تاسیسات شهری و سکونتگاههای اقماری و پر جمعیت شهر تهران، مدلسازی و تحلیل گردید. بدین منظور ابتدا با تکنیک تداخلسنجی راداری نرخ فرونشست زمین برآورد و همچنین تغییرات عمق آب زیرزمینی در یک بازه 12 ساله استخراج گردیده و میزان همبستگی فضایی فرونشست با تغییرات عمق آب زیرزمینی تحلیل شده است. به منظور مدلسازی آسیب پذیری در قالب روش تحلیل شبکه مربعی از نقشه معیارهای عمق و سطح تراز آب زیرزمینی، شبکه رودخانه ،پهنه سیلابی، خطوط مترو، شبکه حمل و نقل جادهای، حاصلخیزی خاک و تراکم جمعیت در مناطق شهری با مدل همپوشانی مکانیSAW استفاده شده است. میانگین فرونشست به صورت پراکنده در چهار پهنه اصلی در سراسر دشت برابر با 9/9 سانتیمتر در 12 سال برآورد شد. نتایج تحلیل همبستگی فضایی فرونشست زمین و تغییرات تراز آب زیرزمینی در دشت جنوب غربی تهران مقدار R برابر با 61/0 را نشان میدهد به عبارتی گویای این واقعیت است که بخش عمده الگوی فرونشست در دشت تهران از تغییرات عمق آب زیرزمینی پیروی می کند. نتایج پراکندگی مکانی آسیب پذیری، گویای وجود پهنه های دارای آسیب پذیری خیلی زیاد در مرکز و شمال دشت است. علت آسیب پذیری بالای این پهنه ها وجود سکونتگاههای شهری با تراکم جمعیت بالا، وجود پهنه های سیلابی، تراکم بالا راههای اصلی ارتباطی، مسیر رودخانه و وسعت زیاد خاکهای حاصلخیز در این شبکه ها است. از طرف دیگر در مناطق جنوبی دشت تهران، پهنه هایی با آسیب پذیری کم و خیلی کم پراکنده دیده می شود. که علت آن خاک نامناسب، دور بودن از پهنه های سیلابی، عدم وجود سکونتگاههای شهری تراکم زیاد و تراکم کم راههای ارتباطی اصلی است. به نظر میرسد نتایج پژوهش بخصوص در بخش پراکندگی مکانی آسیب پذیری ناشی از فرونشست، بتواند در تصمیم گیریهای توسعه شهری و منطقه ای لحاظ گردد تا توسعه با هزینه کمتر محیطی و انسانی بخصوص در آینده همراه شود.