نگار حامدی، علی اسماعیلی، حسن فرامرزی، سعید شعبانی، بهروز محسنی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
آتشسوزی جنگل پدیدهای طبیعی و در عین حال یک تهدید بالقوه با اثرات محیطی، اکولوژیکی و فیزیکی میباشد. با توجه به اهمیت پیشبینی خطر آتشسوزی جنگل، این تحقیق مناطق خطر وقوع حریق در جنگلهای زاگرس را شناسایی و به بررسی تغییرات پتانسیل خطر آتشسوزی در سریهای زمانی مختلف پرداخته است. جهت رسیدن به این هدف، با فازیسازی لایهها از روش تحلیل شبکهای و روش میانگین وزنی مرتب استفاده گردید. آتشسوزی جنگلهای زاگرس شهرستان لردگان با استفاده از تصاویر ماهواره لندست و مادیس در بازه زمانی سالهای ۲۰۰۰، ۲۰۰۷ و ۲۰۱۴ مشخص و عوامل مؤثر برآتشسوزی بررسی شد. سپس مناطق پرخطر طبقهبندی و مساحت مناطق مستعد آتشسوزی و تعداد زونها مشخص گردید. در روش تحلیل شبکهای، بیشترین وزنها را عوامل فاصله از مناطق مسکونی و جاده، شاخص GVMIو حداکثر دمای روزانه هوا (به ترتیب با وزنهای ۲۰۹/، ۱۹۸/۰، ۰۹/۰ و ۰۷۱۶/۰) بدست آوردند. تحلیل سری زمانی نقشهها نشان داد از عوامل مؤثر بر وقوع حریق در مناطق بحرانی، عامل فاصله از جاده و مناطق مسکونی، شیب، جهت، شاخص GVMI، NDVI و حداکثر دما بیشترین تأثیر را در ایجاد حریق داشتند. سناریوی سطح ریسک پایین و مقدار اندک جبران نیز با میزان ROC بالاتر از ۷/۰ بهعنوان بهترین مدل ریسک آتشسوزی جنگل برآورد گردید. بر اساس یافتهها، تهیه نقشه مناطق مستعد آتشسوزی و همچنین بررسی و تحلیل سری زمانی عوامل مؤثر بر آتشسوزی در سالهای مختلف، به عنوان گامی موثر در کمک به حافظان جنگل و مسئولین و جهت برنامهریزی و اجرای عملیات پیشگیرانه در مناطق پرخطر مفید است.
سعید شعبانی، بهروز محسنی، آیدینگ کرنژادی، اکرم احمدی، حسن فرامرزی، اسماعیل سیلاخوری،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۴ )
چکیده
پدیده جنگلزدایی یکی از چالشها و مخاطرات اصلی در اکوسیستمهای جنگلی از جمله جنگلهای هیرکانی است که تحت تأثیر عوامل متنوع طبیعی و انسانی رخ میدهد. این مطالعه با هدف مدلسازی احتمال وقوع جنگلزدایی در حوزه جنگلداری لوه واقع در شمال ایران انجام شد. دادههای این پژوهش شامل ۱۰۴ نقطه جنگلزدایی ثبتشده و ۱۴ متغیر تبیینی بود که از طریق تحلیل مکانی در محیط GIS و دادههای اقلیمی، توپوگرافی و انسانی استخراج گردید. برای تحلیل رابطه بین متغیرها و پیشبینی احتمال جنگلزدایی، از دو مدل آماری شامل رگرسیون لجستیک و مدل جمعی تعمیمیافته استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل جمعی تعمیمیافته با ضریب کاپای ۸۴/۰ و سطح زیر منحنی عملکرد برابر ۹۵۶/۰ عملکرد بهتری نسبت به مدل لجستیک داشته و توزیع واقعگرایانهتری از سطوح خطر ارائه داده است. متغیرهای فاصله از جاده، شیب، اثر باد و ارتفاع از سطح دریا بیشترین تأثیر را بر احتمال جنگلزدایی داشتند. بر اساس خروجی مدل GAM، حدود ۲۰ درصد منطقه در طبقه خطر بالا و بسیار بالا قرار گرفت. یافتهها حاکی از نقش تعیینکننده زیرساختهای دسترسی، فشار انسانی و عوامل اقلیمی در تسریع روند جنگلزدایی است. نتایج این پژوهش میتواند در اولویتبندی مداخلات حفاظتی، بازنگری در توسعه جادهها و برنامهریزی فضایی مؤثر برای مدیریت پایدار جنگلهای شمال کشور مورد استفاده قرار گیرد.