3 نتیجه برای ضیائیان فیروزآبادی
محمدحسین ناصرزاده، پرویز ضیائیان فیروزآبادی، زهرا حجازی زاده، شیرین مرادجانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده
این پژوهش به تحلیل پویاییهای فضایی ـ زمانی تبخیر و تعرق (ET) و اثر متغیرهای بیوفیزیکی و تغییرات کاربری/پوشش اراضی (LULC) در حوضه آبریز رودخانه کارون (جنوبغرب ایران) طی دوره ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ میپردازد. این حوضه با وسعت ۶۷,۲۵۷ کیلومتر مربع و توپوگرافی متنوع، سالانه با اتلاف چشمگیر منابع آبی مواجه است؛ بهطوریکه حدود ۷۲ درصد از بارش ملی (معادل ۴۱۳ میلیارد مترمکعب) به دلیل تبخیر و تعرق از دست میرود و پیامد آن انباشت نمک و رسوب است. دادههای ماهوارهای MODIS (MCD12Q1، MOD13A1، MCD43A3، MOD11A2، MOD16A3 و CHIRPS) اطلاعات مربوط به کاربری اراضی، شاخص NDVI، آلبدو، دمای سطح زمین (LST)، بارش و تبخیر و تعرق را با تفکیک مکانی ۵۰۰ متر فراهم آوردند و تصاویر لندست با قدرت تفکیک ۳۰ متر جهت اعتبارسنجی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیره و رگرسیون موزون جغرافیایی (GWR) بیانگر افزایش ۳۹/۵ درصدی تبخیر و تعرق (از ۳۱/۴۸ به ۴۳/۹۲ میلیمتر در سال)، رشد ۳۲/۷۸ درصدی شاخص NDVI (از ۰/۱۸ به ۰/۲۳۹) و کاهش ۱۶/۳۵ درصدی دمای سطح زمین (از ۳۳/۵۲ به ۲۸/۰۵ درجه سلسیوس) بود. این تغییرات همزمان با کاهش ۶/۹۰ درصدی اراضی کشاورزی، افزایش ۶/۹۴ درصدی مراتع و گسترش ۴۲/۷۶ درصدی جنگلها رخ داد. مدل GWR (AdjR² بالاتر از ۰/۹۷، بیشینه ۰/۹۸۸۷ در سال ۲۰۱۰) نشاندهنده ناایستایی فضایی بود؛ بهگونهای که در مناطق کوهستانی شمالشرق برآورد بیش از مقدار واقعی و در دشتهای کشاورزی جنوبغرب برآورد کمتر از مقدار واقعی مشاهده شد. همچنین، صحتسنجی با تصاویر لندست (دقت کلی ۸۵ تا ۹۰ درصد و ضریب کاپای ۰/۸۵ تا ۰/۹۰) نشان داد که حدود ۲,۴۷۷ کیلومتر مربع از جنگلها به کاربریهای با تبخیر و تعرق بالا (مراتع و کشاورزی) تغییر یافتهاند که سبب افزایش ET در فصل گرم گردید.بهطور کلی، نتایج این پژوهش بر اهمیت استفاده از مدلهای یکپارچه هیدرولوژیکی تأکید میکند؛ مدلهایی که دادههای آبیاری و تحلیلهای با وضوح بالا را در بر گیرند تا راهکارهای مؤثرتری برای مدیریت پایدار منابع آب در مناطق تحت تنش آبی فراهم شود.
سید هدایت شیخ قادری، طوبی علیزاده، پرویز ضیائیان فیروزآبادی، رحمن شریفی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف آنالیز زمانی و مکانی طوفانهای گردوغبار طی بازهی زمانی 2016 تا 2018 در شهر کرمانشاه با بهرهگیری از مدل مسیریابی HYSPLIT و پروداکت MCD19A2 سنجندهی مودیس در سامانهی تحت وب گوگل ارث انجین انجام گرفت. جهت مسیریابی منشأ ذرات گردوغبار از روش لاگرانژی مدل HYSPLIT در 48 ساعت قبل از وقوع پدیده گردوغبار در کرمانشاه در سه سطح ارتفاعی 200، 1000 و 1500 متری مورد استفاده قرار گرفت. یافتههای حاصل از نقشههای ردیابی مدل HYSPLIT حاکی از آن است که مسیر کلی برای انتقال گردوغبار به منطقه مورد مطالعه مسیر شمالغرب- جنوبشرق با منشأ بیابانهای عراق و سوریه در سه ارتفاع 200، 1000 و 1500 متری در روزهای 17 ژوئن 2016 و 27 اکتبر 2018 و همچنین مسیر جنوب غرب به غرب با منشأ کویت، شمال عربستان و بخشی از عراق در 2 نوامبر 2017 میباشد. نتایج نقشههای حاصل از پروداکت MCD19A2 سنجندهی مودیس علیالخصوص نقشههای تناوب رخداد، غلظت تجمعی، تغییرات مکانی و نقشه بیشترین میزان AOD نشان از همبستگی بالا با نقشههای مسیریابی شده مستخرج از مدل HYSPLIT دارد. بهطورکلی بر اساس یافتههای حاصل از نقشههای مستخرج از پروداکت MCD19A2 سنجنده مودیس طی بازهی زمانی 2016 تا 2018 شهر کرمانشاه، مناطق مرکزی و شرقی همواره بیشتر از دیگر مناطق شهر درگیر طوفان گردوغبار گردیده و در این راستا مناطق فوق بهصورت متوسط، نسبت به دیگر مناطق شهر بیشتر با آلودگی ناشی از گردوغبار مواجه بودهاند. در این راستا نتایج نهایی نشاندهندهی همبستگی بالا بین دادههای PM10 واقعی و مقادیر AOD مشتق شده از سنجنده مودیس میباشد.
پرستو دارویی، پرویز ضیائیان فیروزآبادی، فرهاد عزیزپور، وحید ریاحی،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
فعالیتهای کشاورزی به عنوان یکی از محورهای اساسی رشد و توسعه و جزئی از فرایند توسعه روستایی، تضمین کننده حیات اقتصادی بسیاری از روستاهای کشور بوده که در سالهای اخیر تحت تاثیر بحران کم آبی و محدودیتهای سایر منابع تولید قرار گرفته و پایداری و حیات سکونتگاههای روستایی را با چالشهای جدی مواجه ساخته است. در همین راستا ساماندهی الگوی کشت یا تدوین الگوی کشت بهینه یک امر ضروری در جهت نیل به اهداف توسعه پایدار کشاورزی و روستایی ایران به شمار می رود. برای نیل به این هدف باید کشت محصولات کشاورزی متناسب با ظرفیتها و قابلیتهای منابع تولیدی به خصوص منابع آبی و در راستای توازن بخشی به فضا باشد. بنابراین تعیین توزیع فضایی مناسب اراضی برای کشت انواع محصولات، از پایه های اصلی اجرای طرحهای تدوین الگوی کشت بهینه می باشد. بر همین اساس، در این پژوهش با استفاده از روشهای تصمیم گیری چند معیاره، به تهیه نقشه های تناسب محصولات عمده کشاورزی در 10 کیلومتری دو طرف حاشیه رودخانه زاینده رود در ناحیه سنتی لنجانات که درمعرض بحران فزاینده آب قرار گرفته اند، پرداخته شد. بدین ترتیب، ابتدا نیازهای زراعی- بوم شناختی دو محصول عمده ناحیه (گندم و جو) تعیین گردید و برای هر گیاه زراعی، نقشه های معیار با استفاده از نرم افزار ArcGIS طبقه بندی شدند. لایه های رقومی با اختصاص وزن به دست آمده از روش تحلیل سلسله مراتبی و با استفاده از روش وزندهی جمعی ساده رویهم گذاری و تلفیق شدند و در نهایت کار پتانسیل سنجی و پهنه بندی اراضی در چهار طبقه از نامناسب تا خیلی مناسب برای کشت گندم و جو انجام شد. نتایج حاصل از نقشه میزان تناسب اراضی نشان داد که مجموعا 6/90 درصد و 4/91 درصد از اراضی کشاورزی محدوده بهترتیب برای کشت گندم و جو بسیار مناسب و نسبتاً مناسب است. مناطق شمالی و شرقی محدوده، واقع در شهرستان فلاورجان و بخش شمالی شهرستان مبارکه، مناسبترین مناطق برای کشت گندم و جو هستند و هر چه از سمت شمال و شرق به طرف غرب محدوده پیش می رویم، از میزان استعداد مناطق کشت گندم و جو کاسته می شود. بافت نامناسب خاک، عمق کم خاک، شیب بالا و زهکشی پایین از مهمترین عوامل محدودکننده کشت گندم و جو در این مناطق هستند. همچنین، نتایج این مطالعه نشان داد که پهنه بندی مناسب اراضی (با هدف تناسب اراضی با الگو کشت) می تواند با بهینه سازی ساختار فضایی کشت محصولات زراعی، زمینه را برای توازن بخشی فضایی فراهم سازد.