52 نتیجه برای کر
تاج الدین کرمی،
دوره 1، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
قشربندی اجتماعی بیان ساختارمند نابرابریهای اجتماعی است. «فضا و از جمله فضاهای شهری» تجلی جامعه است و در زمرهی تولیدات اجتماعی قرار دارد. از این رو، شناخت و تحلیل قشربندی اجتماعی و الگویابی توزیع مکانی قشرهای گوناگون اجتماعی، علاوه بر اینکه موجب بازنمایی دسترسی نابرابر به منابع کمیاب و ارزشمند قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی در گستره و محلههای شهری میشود، چهارچوب مناسبی نیز برای شناخت، تحلیل و زمینهیابی اجتماعی شکلگیری بافتهای مسئلهدار فضاهای آسیبپذیر و محیطهای مخاطرهخیز در شهرها فراهم میکند. در این باره، تحقیق حاضر بر مبنای روشهای توصیفی ـ تحلیلی و بهرهگیری از قابلیتهای سیستم اطلاعات جغرافیایی، قشربندی اجتماعی تهران و تحولات آن را بهویژه در فاصله دو دهه از 1365 تا 1385، بررسی کرده است. مقاله حاضر از بعد ارائه چهارچوب نظامند «مدل تعیین ساختار و ترکیب قشرهای اجتماعی» با استفاده از دادههای «ماتریس گروههای عمدهی شغلی و وضعیت شغلی سرشماریهای رسمی نفوس و مسکن»، به ویژه در شهر تهران، حائز اهمیت است. نظام قشربندی اجتماعی تهران ریشه در تحولات اقتصادی ـ اجتماعی کشور در صد ساله اخیر دارد. طی سده اخیر، این شهر به «مرکز ثقل جمعیت و کار و فعالیت» و بزرگترین کانون سکونت قشرهای اجتماعی فرادست و مرفه و نیز قشرهای کارگری و فرودست جامعه و، نیز، مهمترین کانون «نابرابریهای اجتماعی ـ فضایی» و «تضاد ثروت و فقر» در کشور تبدیل شده است. به علاوه، لایهبندی اجتماعی شهر تهران تمایزهای توپوگرافی، میکرو اقلیمی و اکولوژیکی را به خدمت گرفته است. در نتیجه، قشرهای اجتماعی فرادست و متوسط اغلب در پهنهی شمالی سکونت گزیدهاند که، اغلب، از کیفیت محیطی مطلوبی برخوردار است. این در حالی است که قشرهای کارگری و فرودست، با توان مالی کمتر برای انتخاب محل سکونت، در مناطق مرکزی و جنوبی ساکن شدهاند که، اغلب، کیفیت محیطی نامطلوبی دارد و احتمال مخاطرات ناشی از آسیبپذیری کالبدی و اجتماعی در آنها بیشتر است. بنابراین، میتوان تمرکز جریان تولید بافتهای پرمخاطره فرسوده شهری در مناطق مرکزی و جنوبی تهران را در رابطهی مستقیم با سکونتگزینی قشرهای اجتماعی کم درآمد، بهویژه قشرهای اجتماعی کارگری و فرودست در این مناطق، دانست.
حسین عساکره، فاطمه ترکارانی، صغری سلطانی،
دوره 1، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
بارش سنگین برای هر روز به بارشی است که فراتر از بارشهای معمول در یک محل و برای همان روز باشد. برای این مقدار بارشها دو آستانهی مطلق و نسبی معرفی شده است. در تحقیق حاضر، بارش سنگین با استفاده از نمایهی نسبی و بر اساس فراسنج صدکها تعریف شده است. میانگین الگوهای گردشی تراز دریا و تراز 500 هکتوپاسکال توأم با بارشهای مذکور بررسی شد. بدین ترتیب، دو گروه داده: یکی، زمینی و دیگری، جوی برای تحقیق حاضر استفاده شده است. داده های زمینی شامل: اندازهگیری بارش در ایستگاههای همدید، اقلیمشناسی و بارانسنجی سازمان هواشناسی کشور و ایستگاههای بارانسنجی وزارت نیرو برای دورهی آماری 1967-2007 است. روش کریجینگ روش بهینهی میانیابی و نیز اندازهی شبکهی میانیابی، برای تهیهی نقشه 14975 مورد استفاده شد. اندازه شبکه میان یابی با ابعاد حدود 3333 کیلومتر (تقریباً 116 یاخته) اختیار شد. بنابراین، دادههای شبکهای بارش شمال غرب به ابعاد 116 14975 با آرایش گاه جای1 مرتب شد. دادههای جوی شامل فشار تراز دریا و ارتفاع تراز 500 هکتوپاسکال از پایگاه دادههای جوی مرکز پیشیابی اقلیم NCEP/NCARوابسته به سازمان ملیجو و اقیانوسشناسی ایالات متحده برداشت شد. گسترههای 10-20 الی 60-70 درصد تحت پوشش بارش سنگین بررسی شد. نقشهی میانگین و گرانیگاه بارش برای تمامی این حالات برآورد گردید. بررسی این وضعیتها گواهی بر تصادفی بودن توزیع مکانی بارشهای سنگین است. متوسط الگوهای فشار تراز دریا حضور پرفشار سیبری با زبانهی شرقی ـ غربی و نیز ناهنجاری مثبت را در محدودهی ظهور آن نشان می دهد. کشیدگی زبانهی پرفشار سیبری به سمت اروپا، موجب ظهور ناهنجاری کمابیش قوی و مثبت در این ناحیه شده است. ظهور یک کمفشار در ناحیه دریای سرخ و کشیدگی زبانه آن به مدیترانه شرقی، شامات و شمال عربستان و نیز امتداد آن تا شمال غربی و بعضاً سرتاسر غرب ایران ضمن این که موجب تکوین یک ناحیه با ناهنجاری منفی فشار شده است، در مجاورت پرفشار و ناهنجاری مثبت اروپایی موجب شکلگیری شیو شدید فشار شده است. در تراز 500 هکتوپاسکال، شمال غرب ایران در جلو محور فرود (ناوه) حاکم بر روی مدیترانهی شرقی قرار دارد. با افزایش پهنهی زیر پوشش بارش سنگین، عمق فرود افزایش یافته و محور آن از حالت نسبتاً عمود به سمت حالت افقی و اریب میل می کند. حضور این ناوه موجب شکلگیری ناهنجاری منفی در ناحیه تحت تأثیر بوده است. در تمامی حالات، بلافاصله در غرب و شرق ناوه مورد بحث یک پشته قرار گرفته است. حضور پشتهی غربی ضمن ریزش هوای سرد به داخل ناوه، شرایط برخورد هوای سرد شمال اروپا و هوای گرمترِ مدیترانه شرقی و شکلگیری جبههها را میسر ساخته است. با جابه جایی شرق سوی پشتهی شرقی، پهنهی زیر پوششِ بارشِ سنگین، زیاد می شود.
ابراهیم مقیمی، علیرضا صالحی پور میلانی، مهدی چاکری، مصطفی مقیمی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
دریای عمان به واسطه وجود منطقهی فرورانش در نزدیکی ساحل ایران در صورت وقوع زلزلهای با بزرگی بالا در بستر دریا، سونامی، خسارات شدیدی به تأسیسات ساحلی و مسکونی وارد خواهد آورد. در سونامی ششم دی ماه 1383، با وجودی که بین کانون زمینلرزه اقیانوس هند و شهرهای ساحلی ایران در کنار دریای عمان فاصلهی زیادی وجود داشت، موجهای سونامی در شهر چابهار خسارتهای اندکی بر جای گذاشت. این به آن معنا است که اگر کانون زمینلرزه به ساحل ایران نزدیکتر باشد، شهرهای ساحلی ایران نیز با خطر جدی روبهرو میشوند. با توجه به اینکه ایران در کمربند زلزلهخیز جهان قرار دارد، وقوع سونامی در دریای عمان امری دور از ذهن نخواهد بود. از این رو، ضرورت مطالعهی جامع دربارهی سونامی در دریای عمان احساس میشود. در این مقاله سعی شده است که علاوه بر مطالعهی زمینشناسی مکران به بررسی تاریخچهی وقوع سونامی در سواحل دریای عمان پرداخته شد. علاوه بر این، با استفاده از دادههای حاصل شده درGIS و مدلسازی در نرمافزار ComMIT وقوع سونامی در سواحل دریای عمان مدلسازی و بر روی تصاویر ماهوارهای نشان داده شد. شهر جاسک به دلیل موقعیت راهبردی خود در دریای عمان و تمرکز تأسیسات نظامی و بندری و برنامهریزیهای بلندمدتی که برای توسعهی این بندر در دست اجرا است اهمیت بسیار فراوانی در دریای عمان دارد. از این رو، مدلسازی وقوع سونامی با دقت بسیار در این منطقه اجرا شد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که میزان تأثیرپذیری این منطقه از سونامی، با توجه به بزرگی زلزله به وقوع پیوسته و موقعیت جغرافیایی سواحل این شهر، گوناگون است و در شدیدترین زلزله بخش مهمی از تأسیسات ساحلی آسیب جدی خواهد دید
اسماعیل نجفی، امیر صفاری، عزت الله قنواتی، امیر کرم،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
شاخصهای ژئومورفیک و مورفومتریک ابزاری برای تحلیلهای مورفوتکتونیکی مناطق گوناگون محسوب میشوند. این شاخصها به صورت ابزار شناسایی پایه برای تشخیص تغییر شکلهای تکتونیکی یا تخمین ناپایداری نسبی فعالیتهای تکتونیکی در منطقهای ویژه به کار میروند. این تحقیق رویکری توصیفی- تحلیلی دارد که با استفاده از مطالعات کتابخانهای با هدف بررسی میزان فعالیتهای نو زمینساختی در هفت حوضهی آبریز کلانشهر تهران (کن، وسک، فرحزاد، درکه، ولنجک، دربند و دارآباد) صورت گرفت. پژوهش با استفاده از شاخصهای سینوزیتهی جبههی کوهستان (Smf)، پیچوخم رودخانه اصلی (S)، عدمتقارن حوضهی زهکشی (Af)، تراکم سنجی آبراههها (D)، انتگرال هیپسومتریک (HI)، نسبت شکل حوضه (BS)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شاخص گرادیان طولی رودخانه (SL) انجام شد. سرانجام، فعالیت نسبی همهی حوضهها با استفاده از شاخص تکتونیک فعال (IAT) ارزیابی گردید. شاخصهای مذکور از طریق نقشههای توپوگرافی و زمینشناسی و تصاویر ماهوارهای Google Earth منطقهی مطالعه و با به کار گیری نرمافزارهای Arc GIS و Global Mapper بررسی و ارزیابی شدند. بر اساس شاخص تکتونیک فعال، نتایج تحقیق نشان میدهد حوضههای کن و دربند در کلاس 2 با فعالیت نئوتکتونیکی بالا و حوضههای وسک، فرحزاد، درکه، ولنجک و دارآباد در کلاس 3 با فعالیت نئوتکتونیکی متوسط قرار گرفتهاند و همهی حوضهها به علت وجود گسلهای اصلی و فرعی منطقه و نزدیکی به آنها دارای فعالیت تکتونیکی نسبتاً بالایی هستند. نتیجه اینکه، با توجه به وجود گسلهای متعدد، فعالیتهای تکتونیکی و سوابق لرزهخیزی در کلان شهر تهران و حوضههای آبریز آن احتمال وقوع زمینلرزه در منطقهی مطالعه دور از انتظار نیست و این مسئله نیازمند توجه جدی و مدیریتی همهجانبه است.
حسین حاتمی نژاد، محمدرضا رضوانی، فریبا خسروی کردستانی،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
امروزه زیستپذیری شهری گفتمانی نیرومند را در توسعهی شهری و طراحی شهری بازتاب میدهد که در پیشینهی برنامهریزی شهری رواج پیدا کرده است. چنین گفتمانی به وجود ارتباط مطلوب بین محیط شهری و زندگی اجتماعی اشاره میکند. زیستپذیری شهر ازیک سو گواه تأثیر و جذابیت قوی شهر است و ازسوی دیگر ارتباطات و آثار شهری را از طریق جذب سرمایهگذاری بیشتر و منابع انسانی و فرهنگی شدت میبخشد. بنابراین، زیستپذیری شهر با شهر سالم، شهر اکولوژیک و توسعهی پایداری شهری ارتباط نزدیکی دارد. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان زیستپذیری در سطح محلات منطقهی دو شهر سنندج انجام شده است. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی است. برای سنجش میزان زیستپذیری محلات، دادههای حاصل از پرسشنامههای تکمیلشدهی ساکنان با استفاده از نرمافزارهای Arc Gis, Excel, Spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که بین ابعاد اصلی زیستپذیری محلات تفاوت چندانی وجود ندارد. از نظر توزیع فضایی، ابعاد سهگانه به صورت یکسان پخش نشدهاند و توزیع فضایی به صورت خوشهای است. همچنین رتبهبندی محلات بر اساس شاخص کل زیستپذیری نشاندهندهی آن است که محلهی خسروآباد با امتیاز 279/3 در رتبهی اول و محلهی شریفآباد با امتیاز 228/2 در رتبهی آخر قرار گرفته است.
حسن لشکری، فرشاد پژوه، محمد بیتار، فرزانه جعفری،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
موجهای سرما و یخبندان از جمله پدیدههای جوی هستند که هر سال خسارتهای جبرانناپذیری بر بخشهای گوناگون وارد میسازند. رخداد یخبندانهای ناگهانی و دیرهنگام در فصل بهار مشکلات فراوانی در بخش کشاورزی و حملونقل جادهای بههمراه دارد. فروردین ماه سالهای 1382 و 1384 موج سرما و یخبندانی بهمدت دو روز متوالی منطقهی شمال غرب ایران فرا گرفت. در این تحقیق، بهمنظور تحلیل همدید این دورهها، نقشههای فشار تراز دریا، نقشههای ترکیبی ارتفاع ژئوپتانسیل و تاوایی و وزش دمایی در ترازهای 1000 تا 500 هکتوپاسکال با استفاده از دادههای سایت NECP/NCAR و با استفاده از نرمافزار GRADS ترسیم و واکاوی شد. آرایش همدیدی این موج سرما نشان میدهد که چنین سرمایی از نوع فرارفتی است و در هر دو موج سرمای مورد واکاوی عامل اصلی وقوع سرما در منطقه قرارگیری منطقهی شمال غرب در الگوی پرفشار مهاجر نیمهی شرقی اروپا است. این پرفشارِ هستهی سرد با استقرار در شرق و شمال دریای سیاه و گسترش آن از شمال غرب ایران، موجهای سرمای مخاطرهآمیز را بر استان آذربایجان غربی تحمیل میکند. بررسی نقشههای ارتفاع ژئوپتانسیل در سطوح 1000 و 850 هکتوپاسکال نیز نشان میدهد بستهشدن پرارتفاعی در شمال شرق دریای سیاه و شمال غرب کشور هوای سرد عرضهای بالا را به سمت استان آذربایجان غربی هدایت میکند. همچنین، در سطوح 700 و 500 هکتوپاسکال قرارگیری پشت ناوهی عمیقِ شمال دریاچهی آرال با راستای شمال غرب به جنوب شرق بر روی پرفشار سرد سطوح زیرین سبب هدایت هوای سرد به استان از عرضهای بالاست. واکاوی نقشههای وزش دمایی نیز منطبق بر ارتفاع ژئوپتانسیل است، بهنحویکه همهی ترازهای مورد بررسی از شمالی و شمال غرببودن وزشهای سرد از سمت نیمهی شرقی اروپا و شمال غرب روسیه حکایت دارد که سبب افت دما و وقوع یخبندان در منطقهی شمال غرب ایران میشود.
امیر کرم، امیر صفاری، شیلا حجه فروش نیا،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
با گسترش اقتصاد و خدمات اجتماعی، نیاز به کاهش مخاطرات، مهار مخاطرهها و دیگر اقدامهای مهم و مدیریتی برای تهیهی برنامهها و پیگیری طرحهای آسیبپذیری فزنی یافته است. در حوزهی پیشگیری، اتخاذ تدابیر و برنامهریزی مستلزم داشتن اطلاعات صحیح از مناطق و شناخت وضعیت موجود است. از این رو، مطالعه و پژوهش در زمینهی کاهش خطرپذیری و شناخت تهدیدهای موجود در منطقهی ارنگه ضروری به نظر میرسد. این منطقه یکی از مناطق با جاذبههای توریستی حوضهی آبریز کرج است. در اغلب موارد فرایندهای ژئومورفیکی، که با سیستمهای رودخانهای ایجاد میشوند، سبب بروز مخاطرات محیطی در محیطهای انسانی و طبیعی میگردند. در این مقاله، مخاطرههای ناشی از فرایندهای ژئومورفیک رودخانهای به خصوص مخاطرات ناشی از طغیان آب و سیلاب بررسی، تحلیل و برآورد شده و دبی حداکثر سیلاب برای ارنگه و زیر حوضههای آن نیز محاسبه گردیده است. هدف از این تحقیق مشخص کردن نواحی دارای بیشترین خطر سیلاب است. در این پژوهش، بر اساس مطالعات هیدروژئومورفولوژیک و برآورد دبی زیر حوضهها، محدودههایِ دارای بیشترین خطرسیلاب مشخص شدهاند. بدیهی است که نتایج حاصل از این مطالعه سبب توانمندسازی سیستم مدیریت بحران در فاز قبل از بحران میگردد و میتواند به برنامهریزی و مدیریت منابع طبیعی، گردشگری و کالبدی منطقه کمک کند. بنابراین، اهمیت پرداختن به این مسئله ضروری به نظر میرسد.
محمود احمدی، حسن لشکری، پرستو عظیمی،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
مطالعه بارش محتمل جهت ارزیابی و برآورد سیل برای طراحی سازههای هیدرولوژیکی شهری، از قبیل کانال آبیاری، تعیین بیشترین میزان آبی که وارد مخازن و یا سایر تاسیسات میشود ضروری است. سیلابها بالاترین نرخ تلفات جانی را به همراه دارند و به لحاظ وسعت تأثیر بعد از خشکسالی دومین بلای طبیعی محسوب میشوند. مفهوم بیشترین بارش محتمل (PMP) به لحاظ نظری بیشترین ارتفاع بارش در یک مدت مشخص برای یک دوره معین از سال که از نظر شرایط فیزیکی خاص در محدوده توفان و یک محدوده جغرافیایی میتواند ببارد اطلاق میشود. هدف از این تحقیق برآورد PMP در منطقه جنوب غرب خزر به روش سینوپتیک است. روش کار پس از بررسی آمار 30 ساله ایستگاههای باران سنجی و کلیماتولوژی موجود در منطقه ، 4 طوفان شدید و فراگیر انتخاب شدند. که از 4 طوفان انتخاب شده، جهت محاسبه PMP به روش سینوپتیک پس از تحلیل نقشههای ارتفاعی هوا و رطوبت و صعود قائم هوا، و تعیین دهانه ورودی توفان از دادههای سرعت باد، دمای نقطه شبنم و فشار مربوط به ایستگاههای سینوپتیک بندر انزلی، رشت، رامسر، اردبیل و پارس آباد استفاده شد. نتایج نشان داد مقادیر بیشترین بارش محتمل با تداوم 24 ساعته برای منطقه مقدار آن برابر با 95/276 می باشد. و متوسط دبی حاصل از آن با در نظر گرفتن ضریب جریان، عدد 66/21797 متر مکعب بر ثانیه است.این مقدار آب یک تهدید جدی برای مخاطرات سیلاب در منطقه می باشد.
هادی نظری پویا، پرویز کردوانی، عبدالرضا فرجی راد،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
ﻣﻘﺪار روانآب در هر منطقهای با توجه به ﺷﺮاﯾﻂ اقلیمی، ﻫﯿﺪروﻟﻮژﯾﮑﯽ، ﺧﺎک و ﭘﻮﺷﺶ گیاهی در ﺳﻄﺢ ﺣﻮﺿﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی ﻓﺮآﯾﻨﺪﻫﺎی ﻓﻮق ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ اراﺋﻪی اﻃﻼﻋﺎت ﻻزم از ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻣﮑﺎﻧﯽ اﯾﻦ ﻋﻮاﻣﻞ است. در این زمینه، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻨﻮع ﻣﺪلﻫﺎی هیدرولوژیکی، دستیابی به مناسبترین شبیهسازی چنین ﻣﺪلﻫﺎیی و انتخاب مدلی مناسب مستلزم ارزیابی میزان عملکرد آنها متناسب با شرایط هیدرولوژیکی هر منطقه است. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪل، ﺑﻪ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ و ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻣﺪلﻫﺎی ﻫﯿﺪروﻟﻮژی ﺣﻮﺿﻪ ﻧﯿﺎز دارد. در اﯾﻦ پژوهش، میزان عملکرد دو ﻣﺪل ﺑﺎرش ـ روانآب (SWAT, IHACRES) در ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی روانآب دو ﺣﻮﺿﻪ یلفان و سولان ارزﯾﺎﺑﯽ و ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ شده اﺳﺖ. بر این اساس، با ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ، واﺳﻨﺠﯽ و صحتسنجی مدلها ارزیابی شدند. بازهی زمانی 1999-1983 دورهی واسنجی و دورهی 2010-1983 دورهی صحتسنجی انتخاب و بررسی گردید. سرانجام، به منظور تعیین توانایی مدل در شبیهسازی روانآب حوضهها به کمک معیارهای ضریب نش ـ ساتکلیفNS ضریب تعیین)) (مورد) ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو مدل از توانمندی قابل پذیرشِ شبیهسازی روانآب در هر دو حوضهی برخوردارند و ﻣﺪل SWAT در دورهی ﺻﺤﺖسنجی هر دو زیر حوضه در مقیاس روزانه و ماهیانه با ﺿﺮﯾﺐ ﻧﺶ 6/0 و ﺿﺮﯾﺐ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺑﺎﻻی 7/0 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻋﻤﻠﮑﺮد را ازﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی روانآب در هر دو ﺣﻮﺿﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دادهﻫﺎی ﻣﺸﺎﻫﺪاﺗﯽ دارد.
میثم جمالی، ابراهیم مقیمی، زین العابدین جعفرپور، پرویز کردوانی،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
توسعهی شهرنشینی و گسترش مناطق اسکان جمعیت در حریم رودها مستلزم مطالعات دقیق دربارهی شرایط سیلگیری محدودهی مورد نظر برای توسعه است. بیشتر خسارات واردهشده به شهرها ناشی از وقوع سیل به دلایلی نظیر تخطی در بستر و حریم رودخانهها، پایین بودن ظرفیت پلها و معابر حرکت آب، ناپایداری سیلبندها، ساخت و ساز در مسیر سیلها و کاهش پوشش گیاهی اراضی مشرف به شهرهاست. بر اثر این اقدامها هر ساله صدمات جبرانناپذیر مالی و انسانی به مناطق گوناگون کشور وارد میآید. در این پژوهش کلانشهر شیراز از لحاظ مخاطرات ناشی از فرایندهای ژئومورفیک رودخانهای بررسی شده است. مطالعهی این مخاطرات در دو قسمت صورت گرفت. در یک قمست مخاطرات ناشی از فرسایش رودخانه و آبراههها (تخریب، حمل و رسوبگذاری) و مخاطرات ناشی از طغیان آب و سیلاب مطالعه شد و در قسمت دیگر تحلیل و بررسی نقش عوامل انسانی تشدیدکنندهی مخاطرات رودخانهای انجام گرفت. روش تحقیق در این پژوهش کتابخانهای ـ میدانی است. نخست از عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای برای بررسی حوضهی آبریز رودخانهی خشک و پهنههای سیلخیز استفاده گردید. سپس، بازدیدهای میدانی و برداشت نقاط زمینی با استفاده از GPS، تفسیر عکس هوایی و کاربرد GIS نقشهی مناطق در معرض خطر حاشیهی رودخانه و فاصله از رودخانه ترسیم شد. در نهایت مشخص شد که از یک طرف بخش شرقی کلانشهر شیراز به دلیل قرارگیری بر روی دشت سیلابی از طرف آبراههها و رودخانهی خشک و از طرف دیگر با تعرض به حریم رودخانه، ابعاد و ارتفاع نامناسب پلها، احداث کنارگذرها و... در معرض مخاطرات محیطی ناشی از فرآیندهای رودخانهای وعوامل انسانساخت قرار دارد.
منوچهر فرج زاده، یوسف قویدل رحیمی، ساحل مکری،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
در این پژوهش از تصاویر ماهوارهای MODIS و الگوریتم جهانی کشف آتش برای آشکارسازی مکانهای آتشسوزی در جنگل و مراتع استان مازندران استفاده گردید. با این روش پیشنهادی، پس از اجرای تصحیحهای هندسی و رادیومتری و با تعیین حد آستانهی مناسب نواحی دارای پتانسیل آتش مشخص گردید. سپس، با تعیین حد آستانه و آزمونهای گوناگون، پیکسل آتش برای سه مورد آتشسوزی سالهای 2006 در منطقهی سوادکوه، 2009 در منطقهی نور و برای 2010 در منطقهی بهشهر استخراج شد. نتایج نشان میدهد که با استفاده از حد آستانهی 310 درجهی کلوین برای باند 22 سنجندهی مودیس، که برای مقیاس جهانی در نظر گرفته شده است، آتشسوزیهای سرد و کوچک آشکار نمیشود. از این رو، از حد آستانه بومی شده استفاده گردید. همچنین، با ترسیم نقشههای دمای سطحی و پوشش گیاهی به بررسی تأثیرات دما و مقدار سبزینگی پوشش گیاهی در روزهای آتشسوزی و روز قبل و بعد آنها پرداخته شد. در این بررسی مشخص گردید برای پیکسل آتشسوزی مقدار سبزینگی در روز آتش از روز قبل کاهش و میزان دما برای پیکسل آتش در روز آتشسوزی از روز قبل افزایش داشته است. ترسیم و بررسی نقشههای سینوپتیکی نشان میدهد که در روز آتشسوزی در سطح زمین استیلای زبانهی کمفشار و در ترازهای میانی فراز مانع موجب انتقال هوای گرم عرضهای جغرافیایی بالا به منطقهی مطالعه شده است.
مصطفی کرمپور، محمد سلیقه، میثم طولابی نژاد، زهرا زارعی چغابلکی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
هدف اساسی این تحقیق بررسی ارتفاع لایه آمیخته با استفاده از روش وارونگی بحرانی و نقش آن در آلودگی شهر تهران می باشد. در این راستا از دادههای سال 2013 مربوط به پیمایش قائم جو برای ایستگاه مهرآباد از پایگاه دادههای اقلیمی Wyoming استفاده گردید. همچنین دادههای ساعتی عناصر آلاینده هوا شامل آلایندههای گازی CO, N2O,O3,SO2 و ذرات معلق (PM10) از مرکز کنترل کیفیت هوای تهران(AQCC) برای ایستگاههای(اقدسیه، ژئوفیزیک، پونک، شهر ری و منطقه 11) دریافت و اقدام به جداسازی روزهایی با غلظت آلودگی بالا و روزهایی با شرایط خوب بگونهای که در تمامی ایستگاههای مورد بررسی یکسان باشند، گردید. با ترسیم و تحلیل گرافهای Skew-T و براساس روش وارونگی بحرانی Heffter، از میان 100 روز همراه با وارونگی، 30 روز بحرانی تشخیص داده شد که از این میان 4 روز در دمای پتانسیل، یعنی 2 روز آلوده (6 فوریه و 16 اوت) و 2 روز پاک(9 فوریه و 5 ژوئن) انتخاب گردید. بر اساس نتایج پیمایشهای قائم جوی در نمونه های آلوده، وارونگیها در ساعات صبحگاهی از نوع تابشی بوده که مشخصه بارز آن ها، ضخامت کم و خیزآهنگ زیاد دمای پتانسیل میباشد. در حالی که در ساعات ظهر وارونگیها ناشی از فرونشینی هوا بوده و مهمترین ویژگی آنها، ضخامت زیاد و خیز آهنگ کم دمای پتانسیل میباشد. همچنین مشاهده گردید که در نمونه های پاک(فصل گرم و سرد سال) وارونگی ها در ساعات صبح و بعد از ظهر از نوع فرونشینی و شدت خیزآهنگ دمای پتانسیل مساوی بوده است. در نمونه های فصل گرم سال از نوع پاک، وارونگی مشاهده شده در ساعت صبحگاهی از نوع فرونشینی و درساعت بعدازظهر هیچ نوع وارونگی ای مشاهده نشده است.
جلال کرمی، امینه محمدی، محمد شریفی کیا،
دوره 3، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده
افزایش حوادث طبیعی تعمیق آنمتاثر از فعالیتهای انسانی، خسارتهای متعددی را مخصوصاَ در کشورهای در حال توسعه اموجب شده است.خسارت های مالی و جانی ناشی از حوادث طبیعی در جهان و مخصوصا در کشورهای کمتر توسعه یافته، متاثر از زیرساخت های ضعیف اجتماعی و اقتصادی، روز به روز در حال افزایش می باشد. در میان حوادث طبیعی، زلزله، به دلیل غیرقابل پیش بینی بودن، یکی از مخربترین این حوادث به شمار می رود.ایران یکی از زلزله خیزترین کشورهای جهان است و شهرهای آن بر اثر این پدیده بسیار آسیب دیده اند. در بین شهرهای ایران، تهران به عنوان کلانشهر اول کشوربا توجه به جمعیت متراکم، توسعه فیزیکی نامناسب، تراکم سازه ای، و عدم رعایت استانداردها، با خطر جدی تری روبه رو است.هدف از این پژوهش، بررسی فضایی انعطاف پذیری منطقه 12 تهران پس از زلزله می باشد. در این مطالعه، ابتدا داده ها ی منطقه 12تهرانآماده و استانداردسازی گردید. سپس با استفاده از روشAHP، میزان ریسک پذیری منطقه 12 تهران تحلیل شد. در نهایت با توجه به نقشه میزان ریسک پذیری منطقه، به کمک روش OWAنقشه نهایی میزان انعطاف پذیری آن پس از زلزله حاصل گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که محلات شماره 2و12 (بهارستان و دروازه غار شوش) کمترین انعطاف پذیری را پس از زلزله دارند.
هادی نیری، محمد رضا کرمی، بهرام چاره خواه،
دوره 3، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده
یکی از مخاطرات تهدیدکننده نواحی کوهستانی، بهمن برفی است. این مقاله باهدف پهنهبندی این نواحی در استان کردستان تدوینشده است. ابتدا از گذرگاههای بهمن خیز بازدید میدانی به عمل آمد و مختصات آنها برداشت گردید. معیارهای زمینی شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، تحدب و تقعر، فاصله از جاده و کاربری اراضی بر اساس پیشینه مطالعات انتخاب شدند. با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی لایه لازم برای هر معیار تهیه شد. مقایسه زوجی بر روی معیارها انجام گرفت و وزن آنها به دست آمد. وزن بهدستآمده برای همپوشانی لایهها از دو روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و فرایند تحلیل شبکهای (ANP) به دست آمد. نتایج نشان داد که بهطورکلی مدلهای فوق در پهنهبندی مناطق مستعد پدیده بهمن موفق بودند. بر اساس نقشه حاصل از سلسله مراتبی 13 دامنه از 30 دامنه بازدید شده در منطقه بسیار پرخطر قرار گرفتند و 17 دامنه در منطقه پرخطر واقع شدند. بر اساس نقشه حاصل از فرایند تحلیل شبکهای 12 دامنه از 30 دامنه بازدید شده در منطقه بسیار پرخطر قرار گرفتند و 18 دامنه در منطقه پرخطر واقع شدند. در مدل سلسله مراتبی تعداد 198 آبادی در پهنه کم خطر و 20 آبادی در پهنه بسیار خطرناک واقع شدند. همچنین در مدل شبکه ای تعداد 184 آبادی در پهنه کم خطر و 23 آبادی در پهنه بسیار خطرناک قرارگرفتند.
ابوالفضل قنبری، فریبا کرمی، محمدعلی سالکی،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
ایران با توپوگرافی عمدتاً کوهستانی، فعالیت تکنوتیکی و لرزه خیزی زیاد، شرایط متنوع اقلیمی و زمین شناسی عمده شرایط طبیعی را برای طیف وسیعی از لغزش داراست. قرارگرفتن در مقام دوم در بخش صنعت ایران، جمعیتی بالغ بر 1695094 نفر، مجاورت با گسل بزرگ تبریز و روی دادن زمین لغزش های مختلف در شهر تبریز این شهر را تبدیل به یکی از خطر ناک ترین شهرهای ایران در خصوص مخاطرات محیطی بخصوص زمین لغزش می کند. هدف مقاله حاضر؛ ارزیابی استعداد بروز زمین لغزش در محدوده شهر تبریز و تهیه نقشه پتانسیل بروز زمین لغزش در این محدوده است. در این راستا ابتدا زمین لغزش های رخ داده در محدوده مورد مطالعه شناسایی شدند و با استفاده از تحلیل این داده ها در نرم افزار ILWIS معیارها و زیر معیارها شناسایی و طیف بندی شدند. سپس با استفاده از مدل فازی- تاپسیس میزان اهمیت معیارها و زیر معیارها در واحدهای پیکسلی مشخص شد و در نهایت با تلفیق مدل فازی- تاپسیس و تابع همپوشانی در محیط ARC/ GIS نقشه نهایی استخراج شد. نتایج حاکی از آن است که 6 درصد اراضی شهر در پهنه خطر بسیار بالا و بیش از 30 درصد اراضی آن در پهنه های با خطر متوسط به بالا قرار دارند.
خدیجه کریمی، وحید ریاحی، فرهاد عزیزپور، علی اکبر تقی لو،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
سکونتگاههای روستایی به مثابه نظام های مکانی– فضایی در معرض پویایی ودگرگونی مداوم قرار دارند.آشکار است که در این تحولات، مجموعه عوامل و نیروهای متفاوت ومتنوعی نقش آفرین هستند اما بیشتر این عوامل به نوعی متاثر ازنظام مدیریتی است که در فضاهای روستایی نقش آفرینی می کند. این نظام، با توجه به الگوهای مختلف، دارای اثر گذاری متفاوتی بر نظام های فضایی است. براین اساس، تحقیق حاضر به دنبال بررسی دگرگونی فضایی سکونتگاههای روستایی شهرستان ارومیه مبتنی بر نقش مدیریت بحران است. قلمرو جغرافیایی مورد مطالعه، شهرستان ارومیه است که در غرب دریاچه ارومیه قرار دارد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و بر اساس روش، توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری مورد مطالعه، 70 نفر از خبرگان دستگاههای مرتبط با مدیریت بحران شهرستان ارومیه می باشند که با روش تعیین حجم نمونه با جامعه نا معلوم با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. برای جمعآوری دادهها واطلاعات از روش کتابخانهای و میدانی، از فن پرسشگری و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، دوربین واتسون، رگرسیون، تحلیل مسیر و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS بهره گیری شده است. مبتنی بر یافته های پژوهش، این نتیجه حاصل شده است که روستاهای تحت تاثیر اقدام نظام مدیریت بحران در مواجهه با مخاطره خشکیدن دریاچه ارومیه با دگرگونی های نامناسبی در ابعاد زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی روبرو شدند. این دگرگونیها، متاثراز سازوکار نظامی است که در آن بعلت دولتی بودن، تمرکز گرایی و بخشی نگری؛ پاسخگویی، مشروعیت، نقش پذیری کارآمد، عدالت محوری وجهت گیری برنامه ای در آن تضعیف شده است. در این میان، ضعف مشروعیت و ضعف در نقش پذیری کارآمد از اهمیت بالاتری برخوردار هستند. با تعمق در ماهیت عوامل و روابط مستقیم و غیر مستقیم آنها این نکته کلیدی مشخص شده است که نقش پذیری ضعیف روستاییان و نگاه ابزاری به مشارکت آنها در مدیریت بحران، عامل کلیدی بروز تحولات فضایی نامناسب در روستاهای مورد مطالعه است.
امیر صفاری، عباسعلی نوری، جلال کرمی،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
ُسیدموسی حسینی، سمانه ریاهی، عبدالکریم ویسی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
در طول نیم قرن گذشته، وضعیت هیدرولوژیکی رودخانهی دربند به دلیل افزایش جمعیت و توسعهی شهری تهران، تحت تأثیر قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از عکسهای هوایی سالهای 1345 ، 1358 و تصاویر〖ETM〗^+ و IKONOS سال1390، میزان تغییرات پوشش و کاربری اراضی در دو حوضه آبریز بالادست ایستگاه هیدرومتری پس قلعه (به عنوان حوضه مرجع) و بالادست ایستگاه تجریش برای سه دورهی زمانی شناسایی شده و با به کارگیری نقشههای مذکور، با روشSCS-CN به تخمین کمی تغییرات نگهداشت سطحی آب و حجم رواناب اقدام و از آمارهی منکندال به عنوان روشی برای بررسی روند دادههای دادههای کمی و کیفی آب رودخانه استفاده شده است. در طول این سه دوره شمارهی منحنی و ضریب رواناب بالادست ایستگاه تجریش از سال 1345 تا 1390 افزایش یافته و ضریب نگهداشت سطحی و تلفات اولیه در مقایسه با حوضه مرجع کاهش یافته است. این تغییرات منجر به برهمخوردن رابطه بین بارش-شماره منحنی (CN-P) و بارش-تلفات اولیه (P-λ) و افزایش غلظت پارامترهای شیمایی آب در حوضه تجریش شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از مدلهای هیدرولوژیک مرسوم به منظور مدلسازی و پیشبینی وضعیت هیدرولوژیک حوضههایی که دستخوش تغییرات شدید کاربری و توسعه شهری میباشند، میتواند همراه با خطاهای زیادی باشد
سیدعلی بدری، حسین کریم زاده، سیما سعدی، نسرین کاظمی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
خسارات گسترده مخاطرات به محیط و کالبد سکونتگاههای انسانی موجب شده است که مفهوم تابآوری در کاهش آثار سوانح، به حوزهای مهم در عرصه مدیریت بحران تبدیل شود. با توجه به این اهمیت، هدف پژوهش حاضر تحلیل تابآوری سکونتگاههای روستایی در برابر زلزله در شهرستان مریوان میباشد. جامعه آماری این پژوهش، شامل روستاهای ۶ دهستان خاوومیرآباد، زریوار، سرکل، سرشیو، کوماسی و گلچیدر است که خانوارهای نمونه از بین روستاهای این دهستانها و به روش تصادفی طبقهبندی شده و ۱۸ روستا به عنوان نمونه انتخاب شدند.برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد و تعداد ۳۱۰ پرسشنامه به صورت تصادفی تکمیل شدند. اعتبار پرسشنامهها با آزمون آلفای کرونبـاخ، 79% به دست آمد. تحلیل آماری دادهها با آزمونهای t تک نمونه، کروسکال والیس و تحلیل واریانس انجام شد. علاوه بر این، از روش دیمتل برای تعیین جهت رابطه میان معیارها، با استفاده از ۶ نفر از کارشناسان و از روش تحلیل شبکهای نیز برای وزندهی به معیارها استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان میدهند که میتوان روستاهای مورد مطالعه دارای را بافتی با تابآوری پایین به حساب آورد که مهمترین علت آن وضعیت نامناسب عوامل درونی سکونتگاههای روستایی میباشد از جمله کیفیت پایین ساختوساز و اسکلت نامناسب بناها. .با توجه به نتایج تحلیل واریانس بیشترین تابآوری در دهستان زریوار با میانگین ۲.۹۹ و کمترین تابآوری مربوط به دهستان خاوومیرآباد با میانگین ۱.۸۷ میباشد. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که تابآوری سکونتگاههای روستایی در سطح دهستانهای شهرستان مریوان در سطح بسیار پایینی است.
احمد پوراحمد، حسین حاتمی نژاد، کرامت الله زیاری، سعیده علیجانی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
زیست پذیری شهری بیان کننده چگونگی عملکرد سیستم شهر است، هماهنگی بین زیر سیستم های شهر باعث ارتقاء کیفیت زیست پذیری می شود. کالبد و ساختار فیزیکی شهر بایستی با محیط زیست طبیعی هماهنگ باشد تا جامعه اجتماعی در آن به رفاه اقتصادی و اجتماعی برسند که در نهایت منجر به رضایت و شادی شهروندان می شود. احساس رضایت و رفاه اجتماعی شهروندان در یک شهر طبیعی سالم و پاک اتفاق می افتد. همانطور که زندگی در شوره زار و یا اقلیم بسیار گرم رضایت ساکنین را ایجاد نمی کند، بی توجهی به محیط زیست طبیعی نمی تواند باعث ارتقاء کیفیت زندگی و رفاه شهروندان شود. این تحقیق سعی دارد بر اهمیت شرایط محیط زیست در شهر زیست پذیر بپردازد. در بین مؤلفه های محیط زیست، اقلیم و شرایط آب و هوایی مهمترین و بیشترین نقش را بر ارتقاء کیفیت زیست پذیری ایفا می کنند. بررسی کیفیت زیست پذیری شهری توسط سه رویکرد کالبدی، محیط زیست و ادراکی- اجتماعی صورت گرفته است. در رویکرد کالبدی دو شاخص بسیار مهم ضریب دید آسمان (SVF) و نسبت محصوریت یا ارتفاع به عرض خیابان (H/W) و در رویکرد محیط زیستی شاخص آسایش محیطی دمای معادل فیزیولوژیک (PET) در روزهای 16، 17 و 18 مرداد سال 1397 اندازه گیری و محاسبه شدند. همچنین ارزیابی ادراکی و ذهنی شرایط محیط طبیعی از طریق پرسشنامه های کیفی توسط استفاده کننده گان از دو نوع فضای عمومی ( پارک شهدای خلیج فارس و خیابان های شهری ) صورت گرفت. نتایج نشان دادند که میانگین آسایش حرارتی در فضاهای باز عمومی در سطح شرایط استرس زای شدید قرار دارد. در صورتیکه در خیابان های با ضریب دید آسمان کم و نسبت محصوریت بالا ، کمینه مقدار آسایش حرارتی دیده شد. ارتباط خطی مثبت بین دمای معادل فیزیولوژیکی و احساس حرارتی استفاده کننده گان از فضا بدست آمد. رضایت از مطلوبیت آسایش حرارتی از سوی پرسش شوندگان چه در روز و چه در شب کمترین رای را به خود اختصاص داد. که در فصل تابستان با توجه به زمان اوج استفاده از فضاهای تفریحی نتیجه بسیار خوبی نمی باشد. این تحقیق نشان داد که ملاحظات محیطی در راستای ارتقاء کیفیت زیست پذیری و در نهایت توسعه پایدار در طراحی فضاهای شهری از سوی طراحان ، برنامه ریزان شهری و سازندگان در منطقه تازه ساخت 22 صورت نگرفته است . دانش استفاده از اقلیم و شاخص های آن ضروری است در مطالعات طرح جامع و تفصیلی شهری لحاظ شود.