۱۰ نتیجه برای پهنه بندی
سعید بلیانی، یونس خسروی، علیرضا عباسی سمنانی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
خطر، منشاء آسیب بالقوه یا موقعیتی برای ایجاد خسارت است، بنابراین شناسایی پهنههای مواجه با مخاطرات امری لازم برای برنامهریزی محیطی یا آمایش سرزمین است. منظور از مخاطره، عموماً ویژگی های کالبدی است که منجر به حوادث غیر مترقبهمیشود.به عنوان مثال گسلهای فعال، آتش فشانها، مناطق سیل خیر و اراضی مستعد اشتعال همگی جزو مخاطرات طبیعی هستند. لذا توجه به شرایط خطرپذیری مخاطرات اقلیمی در مناطق مسکونی با توجه به جمعیتهای شهری و روستایی لازمه برنامهریزی محیطی میباشد. با توجه به این مهم در این تحقیق نخست تلاش شده است تا با استفاده از آمار ایستگاههای باران سنجی و سینوپتیک حوضههای آبریز حله و مند طی یک دوره آماری ۲۰ ساله (۱۳۷۱-۱۳۹۰)، شاخص خشکسالی SPI در منطقه مورد مطالعه محاسبه شود. سپس از لایههای رقومی پهنه های سیلابی، مجموع متوسط بارندگی و مجموع تبخیر و تعرق سالانه برای ارزیابی پهنههای با خطر رخداد سیلاب استفاده شده است.در این راستا از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و منطق( Fuzzy)- مناطق با خطر رخداد پهنه های سیلاب و خشکسالی، و تبخیر و تعرق سالانه در سطح منطقه مورد مطالعه، پهنه بندی و شناسایی شدند. با توجه به نقشه نهایی آسیبپذیری مشخص شد که مناطق همجوار و خصوصا شهرهای واقع در کنار سواحل خلیج فارس در غرب،شمال غرب و جنوب حوضه های آبریز حله و مند دارای بیشترین آسیب پذیری بوده و مناطق شرق و شمال شرق منطقه مورد مطالعه و مراکز جمعیتی آنها، از کمترین آسیب پذیری برخوردار هستند.
بختیار محمدی، محمد حسین قلی زاده، شریفه زارعی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
بررسی ارتباط بین سلامت روحی و رفتار انسان با شرایط اقلیمی و جوی مورد توجه بسیاری از محققان علوم رفتاری و اجتماعی قرار دارد. در این پژوهش ارتباط آب و هوا، با میزان پرخاشگری بالقوه افراد در استان کردستان بررسی شد. با استفاده از دادههای روزانه هواشناسی ۲۵ ایستگاه همدید در محدوده استان و خارج از آن پایگاه دادهای تا سال ۲۰۱۲ فراهم شد. با انجام تحلیل خوشهای بر روی این دادهها دو پهنه اقلیمی در استان کردستان شناسایی شد. سپس در هر کدام از نواحی اقلیمی متناسب با تعداد جمیعت، نمونه ای انتخاب گردید. برای سنجش میزان پرخاشگری از پرسشنامه باس و پری استفاده شد. در نهایت نتایج حاصل از پرسشنامه ها نیز در نرم افزار SPSS مورد تحلیل گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها، از آزمون t گروههای مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که در استان کردستان ساکنان نواحی سردسیر از میزان پرخاشگری کل، بدنی، کلامی، خشم و خصومت بیشتری نسبت به ساکنان نواحی گرمسیر برخوردارند و میزان پرخاشگری در مردان بیشتر از زنان است. پرخاشگری در مردان بیشتر به صورت بدنی ظاهر میشود، در حالی که پرخاشگری زنان بیشتر به صورت کلامی است. در نواحی گرم و مرطوب استان، میزان پرخاشگری از نوع خشم و خصومت در زنان بیشتر از مردان بود.
مسعود جلالی، غلامرضا مقامی مقیم، عبدالله فرجی، علی محمد منصورزاده، سید محمود حسینی صدیق،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده
امروزه در برنامهریزیهای راحتی و سلامت انسان، بررسی وضعیت تنشهای فیزیولوژیک حرارتی، نقش مهمی را ایفا میکند. در این خصوص میتوان در برنامهریزیهای بلندمدت از آب و هوا و در برنامهریزی کوتاه مدت از شرایط جوّی کمک گرفت. در تحقیق حاضر با استفاده از شاخص دمای معادل فیزیولوژیک تنش حرارتی(PET) اقدام به تهیه اطلس آسایش اقلیم ایران در مقیاس ماهانه گردید. مقادیر محاسبه شده برای ۴۰ ایستگاه کشور با طول دوره آماری مشترک ۵۲ سال (۱۳۳۸-۱۳۹۰) نقشههای تنش فیزیولوژیک حرارتی تهیه شد. بر اساس نقشههای ترسیم شده نقش ارتفاعات در شکلدهی شرایط تنشهای فیزیولوژیک حرارتی بسیار پررنگتر از طول و عرض جغرافیایی است. از لحاظ شرایط بدون تنش حرارتی فروردین ماه با ۷/۴۷ درصد از مساحت ایران در رتبه اول قرار دارد و مطلوبترین شرایط آب و هوایی بدون تنش را داراست. در همین ارتباط دی ماه با ۳/۷۵ درصد از کشور دارای تنش سرمایی است و بعد از آن مرداد ماه با تنش گرمایی ۹/۹۹ درصد از کشور، بدترین شرایط تنش فیزیولوژیک حرارتی آب و هوایی را دارا است. بیشترین و کمترین ضرایب تغییرات مکانی تنش فیزیولوژیک حرارتی ایران به ترتیب مربوط به دی و تیر ماه است. در ادامه با توجّه به نمرات شاخص، گروه بندی ایستگاهها با اعمال روش خوشهای سلسله مراتبی با روش ادغام وارد (Ward) انجام گرفت. نتایج نشان داد هفت ناحیه اصلی تنش فیزیولوژیک حرارتی برای اطلس ایران قابل تشخیص است که در هر یک از این ناحیه، شرایط تنش حرارتی از ویژگیهای همسان برخوردار است.
مژگان انتظاری، طاهره جلیلیان، جواد درویشی خاتونی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده
سیل به عنوان یکی از مخرب ترین بلایای طبیعی با عواقب اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی است. برای جلوگیری از هرگونه خسارت ناشی از سیل تهیه نقشه حساسیت به وقوع سیل نخستین گام در مدیریت سیلاب است .هدف اصلی این پژوهش، شناسایی مناطق حساس به سیل گیری با استفاده از ارزیابی دو مدل نسبت فراوانی (FR) و وزن شواهد (WofE) در استان کرمانشاه می باشد. ابتدا موقعیت ۱۴۶ نقطه سیل گیر در منطقه تهیه گردید. از این تعداد، ۱۰۲ نقطه (۷۰٪) به طور تصادفی به عنوان داده های اصلی برای واسنجی و باقی مانده، تعداد ۴۴ نقطه (۳۰٪) برای مقاصد اعتبارسنجی استفاده شد. در مرحله بعدی ۱۱ فاکتور موثر بر وقوع سیل شامل زمین شناسی، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه ها، تراکم زهکشی، شیب، جهت شیب، انحنای زمین، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، طبقات ارتفاعی و میانگین بارندگی مشخص گردید. نقشه رقومی تمامی پارامترها با استفاده از نرم افزارArc GIS ۱۰,۲ با فرمت رستری تهیه شدند. سپس احتمال رخداد سیل برای هر کلاس از هر پارامتر محاسبه گردید و در نهایت وزن های به دست آمده برای هر کلاس در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در لایه های مربوطه اعمال گردید. نقشه احتمال سیل منطقه مورد مطالعه تهیه گردید. در ادامه، برای اطمینان از صحت نقشه تهیه شده از منحنی (ROC) استفاده شد. نتایج نهایی نشان داد که مدل FR(۸۹/۸۵ درصد) و مدل WofE (۲۰/۸۳ درصد) نتایج مشابه و معقولی دارند. بنابراین، نقشه های حساسیت سیل می تواند برای محققان، شرکت سهامی آب منطقه ای غرب، وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و منابع طبیعی استان جهت کاهش خسارت مفید و ضروری باشد.
محمدرضا جعفری، شمس اله عسگری،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از عوامل وقوع مخاطرات محیطی، تغییر الگوی جریان آب سطحی در دشت های سیلابی به دنبال احداث شبکۀهای پخش سیلاب است. هدف از این تحقیق، تهیه نقشه پهنه بندی مناطق آسیب پذیر ایستگاه پخش سیلاب دشت موسیان در استان ایلام بعد از اجرای پروژه آبخوانداری در این دشت میباشد. برای تهیه این نقشه، پنج عامل مؤثر در تغییر الگوی جریان شامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت جریان، سازندهای زمین شناسی و تغییرات کاربری اراضی مورد بررسی قرار گرفت. سپس در محیط GIS به هر طبقه از عوامل مذکور بر مبنای دامنه صفر تا ۱۰ امتیاز داده شد و لایه های وزنی مربوطه ایجاد گردید. در ادامه با تلفیق لایه های وزنی ایجاد شده، نقشه پهنهبندی آسیب پذیری منطقه بر مبنای ۵ طبقه خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد ایجاد شد. نتایج نشان داد مهمترین عامل تهدید و ایجاد خطر، تمرکز آبراهه ها در پشت خاکریزهای حساس به فرسایش است. همچنین محدوده مورد مطالعه از نظر آسیب پذیری شامل سه کلاس با ریسک متوسط، زیاد و خیلی زیاد است و بهترتیب ۱۶، ۶۲ و ۲۲ درصد سطح منطقه را شامل میشود. عرصه پخش سیلاب و بالادست، مناطق خطرخیز و اراضی پائیندست آن آسیبپذیرترین قسمت های حوضه از نظر وقوع سیلاب و نهشته های رسوبی میباشد.
نسرین نیک اندیش،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
واکاوی آماری و تحلیل فضایی بارشهای فرین بعنوان یکی از مؤلفههای ابزار مدیریت برای پیشگیری یا کنترل خطرات ناشی از این پدیده مورد توجه قرار میگیرد. هدف این پژوهش، بررسی آماری و تحلیل فضایی بارشهای فرین در دشت کاشان است. بارشهای فرین ایستگاه همدید کاشان به صورت نقطهای در مقطع زمانی ۱۹۷۱-۲۰۲۲ میلادی و سال آبی ۱۳۵۱-۱۳۵۰ تا ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ در مجموع ۱۸۶۱۸ روز تحلیل آماری شد. سپس شش مورد بارش فرین فراگیر انتخاب و با دادههای بارش ۱۳ ایستگاه همدید و ۱۱ ایستگاه باران سنجی با روشهای زمینآمار و تحلیل فضایی مورد واکاوی قرار گرفت. با استفاده از مدلهای واریوگرام و روش کریجینگ، نقشههای پهنهبندی بارش فرین دشت کاشان تهیه گردید. نتایج نشان داد فراوانی وقوع بارشهای سنگین و ابرسنگین در فصل زمستان و بارشهای بسیار سنگین در فصل بهار بیش از سایر فصول است. همبستگی بسیار بالای بارش سالانه با مجموع و فراوانی بارشهای فرین نشان میدهد حجم بارش سالانه بیش از آنکه از توزیع بارش در طول سال تأثیر پذیرد از تمرکز بارش در مقاطع کوتاه چند روزه متأثر میشود. از این رو مشخص شد بارش های فرین در بارش کل و رواناب سطحی و در نتیجه بیلان آب منطقه نقش مهمی را ایفا می کند. نقشههای پهنهبندی نشان داد بارش ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، که تمرکز آن بر نوار غربی و ارتفاعات حوضه است سبب فرسایش ارتفاعات و ایجاد سیلاب در پایکوهها و نواحی کم ارتفاع دشت میگردد. همچنین بارشهایی مانند بارش ۱۷ اسفند ۱۳۹۷ که بیشترین تمرکز آن در نواحی مرکزی است، برای ایجاد آبگرفتگی توان بالایی دارند .
دکتر محمد مهدی حسین زاده، دکتر علیرضا صالحی پور میلانی، خانم فاطمه رضائیان زرندینی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده
سیل به عنوان یکی از مخربترین و مهمترین بلایای طبیعی میباشد که براساس آمارهای سالیانه خسارات زیاد جانی و مالی را به خود اختصاص میدهد. یکی از اقدامات کلیدی، شناخت مناطق دارای پتانسیل وقوع سیلاب میباشد. در این پژوهش احتمال وقوع سیلاب رودخانه نکارود واقع در استان مازندران با استفاده از تحلیل تصمیم گیری چند معیاره (MCDA) مطالعه شده است. باتوجه به روش، از ۴ معیار اصلی شامل ارتفاع، شیب، فاصله از رودخانه و کاربری اراضی در این پژوهش استفاده شده است. پس از آماده سازی معیارها، هرمعیار به صورت نزولی در ۹ کلاس ارزش گذاری و با توجه به تاثیر هر معیار در احتمال وقوع سیلاب طبقه بندی شدند. سپس شاخص وزن نرمال شده (NWI) محاسبه شد و نقشه نهایی پهنه بندی پتانسیل خطر وقوع سیلاب با تلفیق معیارها به روش وزندهی خطی (WLC) در ۵ طبقه تهیه گردیده است. نتایج بدست آمده، نشان میدهد که، حدود ۹۸۲,۵۸ کیلومتر مربع (۵۱.۴۲ درصد) از دو طرف رودخانه نکارود دارای پتانسیل احتمال خطر زیاد و خیلیزیاد وقوع سیلاب است. قسمت ورودی شهر نکا و محدوده هایی که دارای کاربری مسکونی و زراعی هستند، به دلیل تراکم بالای شبکه آبراهه و همینطور شب ۶ تا ۱۰ درجه دارای بیشترین میزان خطر میباشند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که تحلیل تصمیم گیری چند معیاره ، روشی سریع و کم هزینه برای استفاده در تهیه نقشه های پهنه بندی احتمال وقوع سیلاب در حوضه های فاقد اطلاعات هیدرومتری میباشند.
پرستو دارویی، پرویز ضیائیان فیروزآبادی، فرهاد عزیزپور، وحید ریاحی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
فعالیتهای کشاورزی به عنوان یکی از محورهای اساسی رشد و توسعه و جزئی از فرایند توسعه روستایی، تضمین کننده حیات اقتصادی بسیاری از روستاهای کشور بوده که در سالهای اخیر تحت تاثیر بحران کم آبی و محدودیتهای سایر منابع تولید قرار گرفته و پایداری و حیات سکونتگاههای روستایی را با چالشهای جدی مواجه ساخته است. در همین راستا ساماندهی الگوی کشت یا تدوین الگوی کشت بهینه یک امر ضروری در جهت نیل به اهداف توسعه پایدار کشاورزی و روستایی ایران به شمار می رود. برای نیل به این هدف باید کشت محصولات کشاورزی متناسب با ظرفیتها و قابلیتهای منابع تولیدی به خصوص منابع آبی و در راستای توازن بخشی به فضا باشد. بنابراین تعیین توزیع فضایی مناسب اراضی برای کشت انواع محصولات، از پایه های اصلی اجرای طرحهای تدوین الگوی کشت بهینه می باشد. بر همین اساس، در این پژوهش با استفاده از روشهای تصمیم گیری چند معیاره، به تهیه نقشه های تناسب محصولات عمده کشاورزی در ۱۰ کیلومتری دو طرف حاشیه رودخانه زاینده رود در ناحیه سنتی لنجانات که درمعرض بحران فزاینده آب قرار گرفته اند، پرداخته شد. بدین ترتیب، ابتدا نیازهای زراعی- بوم شناختی دو محصول عمده ناحیه (گندم و جو) تعیین گردید و برای هر گیاه زراعی، نقشه های معیار با استفاده از نرم افزار ArcGIS طبقه بندی شدند. لایه های رقومی با اختصاص وزن به دست آمده از روش تحلیل سلسله مراتبی و با استفاده از روش وزندهی جمعی ساده رویهم گذاری و تلفیق شدند و در نهایت کار پتانسیل سنجی و پهنه بندی اراضی در چهار طبقه از نامناسب تا خیلی مناسب برای کشت گندم و جو انجام شد. نتایج حاصل از نقشه میزان تناسب اراضی نشان داد که مجموعا ۶/۹۰ درصد و ۴/۹۱ درصد از اراضی کشاورزی محدوده بهترتیب برای کشت گندم و جو بسیار مناسب و نسبتاً مناسب است. مناطق شمالی و شرقی محدوده، واقع در شهرستان فلاورجان و بخش شمالی شهرستان مبارکه، مناسبترین مناطق برای کشت گندم و جو هستند و هر چه از سمت شمال و شرق به طرف غرب محدوده پیش می رویم، از میزان استعداد مناطق کشت گندم و جو کاسته می شود. بافت نامناسب خاک، عمق کم خاک، شیب بالا و زهکشی پایین از مهمترین عوامل محدودکننده کشت گندم و جو در این مناطق هستند. همچنین، نتایج این مطالعه نشان داد که پهنه بندی مناسب اراضی (با هدف تناسب اراضی با الگو کشت) می تواند با بهینه سازی ساختار فضایی کشت محصولات زراعی، زمینه را برای توازن بخشی فضایی فراهم سازد.
دکتر محمد حسن صادقی روش،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
پهنهبندی پدیدهها به منظور شناخت و ارزیابی وضع کنونی، به عنوان پایه تصمیمگیری، از ملزومات مدیریت علمی منابع طبیعی میباشد، بنابراین در مدیریت عرصههای بیابانی نیز به منظور پیشگیری از پرداخت هزینههای گزاف تصمیمگیری نادرست نیاز به روشهای قوی و مستدلی در شناخت وضع فعلی و روند توسعه میباشیم، براین مبنا هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه مدلی مناسب جهت پهنهبندی توزیع فضایی خطر بیابانزایی با استفاده از تکنیکهای امتیازی مورا، آراس و استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی در زیرحوضه یزد- خضرآباد میباشد. از این رو در ابتدا پس از تعیین واحدهای کاری به روش ژئومرفولوژی، اهمیت شاخصها در هر واحد بر مبنای روش دلفی به دست آمد و اهمیت شاخصها نسبت به هم از روش آنتروپی شانون برآورد شد، سپس ماتریس تصمیم شکل گرفت و بعد از موزونسازی، پتانسیل شدت بیابانزایی با محاسبه ضریب مطلوبیت از روش امتیازی مورا و آراس برآورد شد. نتایج حاصل از تحلیلهای صورت گرفته از هر دو مدل نشان داد که واحد اراضی کشاورزی کوهستانی و کشاورزی دشتی، واجد بیشترین پتانسیل بیابانزایی میباشند که ۷۱۳۵ هکتار (۱۱/۹ %) از کل منطقه مطالعاتی را در برگرفتهاند. بیشترین اراضی منطقه، تحت تاثیر بیابانزایی با شدت نسبتاً متوسط (III) قرار دارد و ارزش کمی پتانسیل بیابانزایی برای کل منطقه از مجموع شاخصها در کلاس متوسط (IV) به دست آمد.. بنابراین پیشنهاد میشود که در طرحهای کنترل و کاهش اثرات بیابانزایی و احیاء اراضی تخریب یافته، نتایج و رتبهبندی به دست آمده مورد توجه قرار گیرد.
شمس اله عسگری، صمد شادفر،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده
زﻣﻴﻦﻟﻐﺰشﻫﺎ، یکی از مخاطرات طبیعی هستند که جان و مال انسانها را تهدید می کنند. زمین لغزش ممکن است در یک منطقه دهها، صدها و شاید هزارن هکتار از اراضی را در زمانی کوتاه تخریب نماید. این مخاطره سالهاست که در منطقه کوهستانی میشخاص استان ایلام، اراضی باغ میوه، مزارع، عرصههای جنگلی و مراتع، راههای ارتباطی، سکونتگاههای روستایی را تخریب نموده است. پهنهبندی خطر زمینلغزش جهت کنترل این مخاطره در این حوضه ضرورت دارد. هدف اصلی این تحقیق پهنهبندی مناطق خطر زمینلغزش در این حوضه آبخیز می باشد. یکی از روشهای نوین جهت بررسی خطر زمینلغزش، روش شبکه عصبی مصنوعی میباشد .این روش نسبت به روشهای دیگر دارای مزیتهایی است، توزیع آماری دادهها مستقل است و به متغیرهای آماری مخصوصی نیاز ندارد. در این تحقیق، ابتدا اقدام به تهیه نقشه پراکنش زمینلغزش در حوضه انتخابی گردید. سپس ارتباط بین متغیرهای مستقل مانند شیب، سنگ شناسی، فاصله از گسل، کاربری اراضی، فاصله از شبکه راهها، فاصله از آبراههها، جهت شیب با مناطق تحتتاثیر زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفت. پس از تهیه نقشههای وزنی، این لایهها در محیط نرمافزار ArcGIS به اطلاعات عددی تبدیل و پس از استاندارد کردن به نرم افزار MATLAB وارد شده و برنامهای با ساختار پرسپترون با الگوریتم یادگیری پس انتشار خطا، نوشته شد. بعد از مشخص شدن ساختار شبکه عصبی مصنوعی و آموزش و آزمایش آن، نتایج مورد ارزیابی و خروجی شبکه در محیط سیستمهای اطلاعات جغرافیایی، تبدیل به نقشه خطر زمین لغزش شد. نقشه خطر حاصله به پهنههای مختلف خطر، طبقهبندی و مقدار زمینلغزش در هر پهنه آن محاسبه گردید. نتایج حاصل از بررسی عوامل نشان داد که در حوضه میشخاص ایلام سازند آسماری، طبقه شیب ۱۰تا۲۰ درصد، طبقه فاصله از گسل بیشتر از ۵۰۰ متر، جهت شمال شرق، فاصله از آبراهههای بیشتر از ۱۰۰ متر، باغات میوه حساسترین کاربریها و فاصله ازجاده بیشتر از ۲۰۰ متر، حساسترین طبقات نسبت به وقوع زمینلغزش و دارای بیشترین نسبت فراوانی وقوع زمینلغزش در حوضه می باشند. از سوی دیگر، نتایج حاصل از پهنهبندی خطر زمینلغزش با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی نشان داد در حوضه میشخاص ایلام حدود ۸۰ درصد زمین لغزشها در پهنههای خطر زیاد و خیلی زیاد قرار گرفتهاند.