جستجو در مقالات منتشر شده


۱۰ نتیجه برای پهنه بندی

سعید بلیانی، یونس خسروی، علیرضا عباسی سمنانی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

خطر، منشاء آسیب بالقوه یا موقعیتی برای ایجاد خسارت است، بنابراین شناسایی پهنه­های مواجه با مخاطرات امری لازم برای برنامه­ریزی محیطی یا آمایش سرزمین است. منظور از مخاطره، عموماً ویژگی های کالبدی است که منجر به حوادث غیر مترقبه­می­شود.به عنوان مثال گسل­های فعال، آتش فشان­ها، مناطق سیل خیر و اراضی مستعد اشتعال همگی جزو مخاطرات طبیعی هستند. لذا توجه به شرایط خطرپذیری مخاطرات اقلیمی در مناطق مسکونی با توجه به جمعیت­های شهری و روستایی لازمه برنامه­ریزی محیطی می­باشد. با توجه به این مهم در این تحقیق نخست تلاش شده است تا با استفاده از آمار ایستگاه­های باران سنجی و سینوپتیک حوضه­های آبریز حله و مند طی یک دوره آماری ۲۰ ساله (۱۳۷۱-۱۳۹۰)، شاخص خشکسالی SPI در منطقه مورد مطالعه محاسبه شود. سپس از لایه­های رقومی پهنه های سیلابی، مجموع متوسط بارندگی و مجموع تبخیر و تعرق سالانه برای ارزیابی پهنه­های با خطر رخداد سیلاب استفاده شده است.در این راستا از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و منطق( Fuzzy)- مناطق با خطر رخداد پهنه های سیلاب و خشکسالی، و تبخیر و تعرق سالانه در سطح منطقه مورد مطالعه، پهنه بندی و شناسایی شدند. با توجه به  نقشه نهایی آسیب­پذیری مشخص شد که مناطق همجوار و خصوصا شهرهای واقع در کنار سواحل خلیج فارس در غرب،شمال غرب و جنوب حوضه های آبریز حله و مند دارای بیشترین آسیب پذیری بوده و مناطق شرق و شمال شرق منطقه مورد مطالعه و مراکز جمعیتی آنها، از کمترین آسیب پذیری برخوردار هستند.


بختیار محمدی، محمد حسین قلی زاده، شریفه زارعی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

بررسی ارتباط بین سلامت روحی و رفتار انسان­ با شرایط اقلیمی و جوی مورد توجه بسیاری از محققان علوم رفتاری و اجتماعی قرار دارد. در این پژوهش ارتباط آب و هوا، با میزان پرخاشگری بالقوه افراد در استان کردستان بررسی شد. با استفاده از داده­های روزانه هواشناسی ۲۵ ایستگاه همدید در محدوده استان و خارج از آن پایگاه داده­ای تا سال ۲۰۱۲ فراهم شد. با انجام تحلیل خوشه­ای بر روی این داده­ها دو پهنه اقلیمی در استان کردستان شناسایی شد. سپس در هر کدام از نواحی اقلیمی متناسب با تعداد جمیعت، نمونه ای انتخاب گردید. برای سنجش میزان پرخاشگری از پرسش­نامه باس و پری استفاده شد. در نهایت نتایج حاصل از پرسشنامه ­ها نیز در نرم افزار SPSS مورد تحلیل گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها، از آزمون t گروه­های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که در استان کردستان ساکنان نواحی سردسیر از میزان پرخاشگری کل، بدنی، کلامی، خشم و خصومت بیشتری نسبت به ساکنان نواحی گرمسیر برخوردارند و میزان پرخاشگری در مردان بیشتر از زنان است. پرخاشگری در مردان بیشتر به صورت بدنی ظاهر می­شود، در حالی که پرخاشگری زنان بیشتر به صورت کلامی است. در نواحی گرم و مرطوب استان، میزان پرخاشگری از نوع خشم و خصومت در زنان بیشتر از مردان بود.


مسعود جلالی، غلامرضا مقامی مقیم، عبدالله فرجی، علی محمد منصورزاده، سید محمود حسینی صدیق،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده

امروزه در برنامه­ریزی­های راحتی و سلامت انسان، بررسی وضعیت تنش­های فیزیولوژیک حرارتی، نقش مهمی را ایفا می­کند. در این خصوص می­توان در برنامه­ریزی­های بلندمدت از آب و هوا و در برنامه­ریزی کوتاه مدت از شرایط جوّی کمک گرفت. در تحقیق حاضر با استفاده از شاخص دمای معادل فیزیولوژیک تنش حرارتی(PET) اقدام به تهیه اطلس آسایش اقلیم ایران در مقیاس ماهانه گردید. مقادیر محاسبه شده برای ۴۰ ایستگاه کشور با طول دوره آماری مشترک ۵۲ سال (۱۳۳۸-۱۳۹۰) نقشه­های تنش فیزیولوژیک حرارتی تهیه شد. بر اساس نقشه­های ترسیم شده نقش ارتفاعات در شکل­دهی شرایط تنش­های فیزیولوژیک حرارتی بسیار پررنگتر از طول و عرض جغرافیایی است. از لحاظ شرایط بدون تنش حرارتی فروردین ماه با ۷/۴۷ درصد از مساحت ایران در رتبه اول قرار دارد و مطلوبترین شرایط آب و هوایی بدون تنش را داراست. در همین ارتباط دی ماه با ۳/۷۵ درصد از کشور دارای تنش سرمایی است و بعد از آن مرداد ماه با تنش گرمایی ۹/۹۹ درصد از کشور، بدترین شرایط تنش فیزیولوژیک حرارتی آب و هوایی را دارا است. بیشترین و کمترین ضرایب تغییرات مکانی تنش فیزیولوژیک حرارتی ایران به ترتیب مربوط به دی و تیر ماه است. در ادامه با توجّه به نمرات شاخص، گروه بندی ایستگاهها با اعمال روش خوشه­ای سلسله مراتبی با روش ادغام وارد (Ward) انجام گرفت. نتایج نشان داد هفت ناحیه اصلی تنش فیزیولوژیک حرارتی برای اطلس ایران قابل تشخیص است که در هر یک از این ناحیه، شرایط تنش حرارتی از ویژگی­های همسان برخوردار است.
مژگان انتظاری، طاهره جلیلیان، جواد درویشی خاتونی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده

سیل به عنوان یکی از مخرب ترین بلایای طبیعی با عواقب اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی است. برای جلوگیری از هرگونه خسارت ناشی از سیل تهیه نقشه حساسیت به وقوع سیل نخستین گام در مدیریت سیلاب است .هدف اصلی این پژوهش، شناسایی مناطق حساس به سیل گیری با استفاده از ارزیابی دو مدل نسبت فراوانی (FR) و وزن شواهد (WofE) در استان کرمانشاه می باشد. ابتدا موقعیت ۱۴۶ نقطه سیل گیر در منطقه تهیه گردید. از این تعداد، ۱۰۲ نقطه  (۷۰٪) به طور تصادفی به عنوان داده های اصلی برای واسنجی و باقی مانده، تعداد ۴۴ نقطه (۳۰٪) برای مقاصد اعتبارسنجی استفاده شد. در مرحله بعدی ۱۱ فاکتور موثر بر وقوع سیل شامل زمین شناسی، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه ها، تراکم زهکشی، شیب، جهت شیب، انحنای زمین، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، طبقات ارتفاعی و میانگین بارندگی مشخص گردید. نقشه رقومی تمامی پارامترها با استفاده از نرم افزارArc GIS ۱۰,۲   با فرمت رستری تهیه شدند. سپس احتمال رخداد سیل برای هر کلاس از هر پارامتر محاسبه گردید و در نهایت وزن های به دست آمده برای هر کلاس در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در لایه های مربوطه اعمال گردید. نقشه احتمال سیل منطقه مورد مطالعه تهیه گردید. در ادامه، برای اطمینان از صحت نقشه تهیه شده از منحنی (ROC) استفاده شد. نتایج نهایی نشان داد که مدل  FR(۸۹/۸۵ درصد) و مدل WofE (۲۰/۸۳ درصد) نتایج مشابه و معقولی دارند. بنابراین، نقشه های حساسیت سیل می تواند برای محققان، شرکت سهامی آب منطقه ای غرب، وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و منابع طبیعی استان جهت کاهش خسارت مفید و ضروری باشد.
محمدرضا جعفری، شمس اله عسگری،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

یکی از عوامل وقوع مخاطرات محیطی، تغییر الگوی جریان آب سطحی در دشت­ های سیلابی به دنبال احداث شبکۀ­های پخش سیلاب است. هدف از این تحقیق، تهیه نقشه پهنه­ بندی مناطق آسیب­ پذیر ایستگاه پخش سیلاب دشت موسیان در استان ایلام بعد از اجرای پروژه آبخوان­داری در این دشت می­باشد. برای تهیه این نقشه، پنج عامل مؤثر در تغییر الگوی جریان شامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت جریان، سازندهای زمین ­شناسی و تغییرات کاربری اراضی مورد بررسی قرار گرفت. سپس در محیط GIS به هر طبقه از عوامل مذکور بر مبنای دامنه صفر تا ۱۰ امتیاز داده شد و لایه­ های وزنی مربوطه ایجاد گردید. در ادامه با تلفیق لایه­ های وزنی ایجاد شده، نقشه پهنه­بندی آسیب­ پذیری منطقه بر مبنای ۵ طبقه خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد ایجاد شد. نتایج نشان داد مهمترین عامل تهدید و ایجاد خطر، تمرکز آبراهه­ ها در پشت خاکریزهای حساس به فرسایش است. همچنین محدوده مورد مطالعه از نظر آسیب ­پذیری شامل سه کلاس با ریسک متوسط، زیاد و خیلی زیاد است و به­ترتیب ۱۶، ۶۲ و ۲۲ درصد سطح منطقه را شامل می­شود. عرصه پخش سیلاب و بالادست، مناطق خطرخیز و اراضی پائین­دست آن آسیب­پذیرترین قسمت ­های حوضه از نظر وقوع سیلاب و نهشته ­های رسوبی می­باشد.
نسرین نیک اندیش،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده

واکاوی آماری و تحلیل فضایی بارش‌های فرین بعنوان یکی از مؤلفه‌های ابزار مدیریت برای پیشگیری یا کنترل خطرات ناشی از این پدیده مورد توجه قرار می‌گیرد. هدف این پژوهش، بررسی آماری و تحلیل فضایی بارش‌های فرین در دشت کاشان است. بارش‌های فرین ایستگاه همدید کاشان به صورت نقطه‌ای در مقطع زمانی ۱۹۷۱-۲۰۲۲ میلادی و سال آبی ۱۳۵۱-۱۳۵۰ تا ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ در مجموع ۱۸۶۱۸ روز تحلیل آماری شد. سپس شش مورد بارش فرین فراگیر انتخاب و با داده‌های بارش ۱۳ ایستگاه همدید و ۱۱ ایستگاه باران سنجی با روش‌های زمین‌آمار و تحلیل فضایی مورد واکاوی قرار گرفت. با استفاده از مدل‌های واریوگرام و روش کریجینگ، نقشه‌های پهنه‌بندی بارش فرین دشت کاشان تهیه گردید. نتایج نشان داد فراوانی وقوع بارش‌های سنگین و ابرسنگین در فصل زمستان و بارش‌های بسیار سنگین در فصل بهار بیش از سایر فصول است. همبستگی بسیار بالای بارش سالانه با مجموع و فراوانی بارش‌های فرین نشان می‌دهد حجم بارش سالانه بیش از آنکه از توزیع بارش در طول سال تأثیر پذیرد از تمرکز بارش در مقاطع کوتاه چند روزه متأثر می‌شود. از این رو مشخص شد بارش های فرین در بارش کل و رواناب سطحی و در نتیجه بیلان آب منطقه نقش مهمی را ایفا می کند. نقشه‌های پهنه‌بندی نشان داد بارش ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، که تمرکز آن بر نوار غربی و ارتفاعات حوضه است سبب فرسایش ارتفاعات و ایجاد سیلاب در پایکوه‌ها و نواحی کم ارتفاع دشت می‌گردد. همچنین بارش‌هایی مانند بارش ۱۷ اسفند ۱۳۹۷ که بیشترین تمرکز آن در نواحی مرکزی است، برای ایجاد آبگرفتگی توان بالایی دارند .


دکتر محمد مهدی حسین زاده، دکتر علیرضا صالحی پور میلانی، خانم فاطمه رضائیان زرندینی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده

سیل به ­عنوان یکی از مخرب­ترین و مهم­ترین بلایای طبیعی می­باشد که براساس آمارهای سالیانه خسارات زیاد جانی و مالی را به خود اختصاص می­دهد. یکی از اقدامات کلیدی، شناخت مناطق دارای پتانسیل وقوع سیلاب می­باشد. در این پژوهش احتمال وقوع سیلاب رودخانه نکارود واقع در استان مازندران با استفاده از تحلیل تصمیم­­ گیری چند معیاره (MCDA) مطالعه شده­ است. باتوجه به روش، از ۴ معیار اصلی شامل ارتفاع، شیب، فاصله از رودخانه و کاربری اراضی در این پژوهش استفاده شده ­است. پس از آماده­ سازی معیارها، هرمعیار به صورت نزولی در ۹ کلاس ارزش­ گذاری و  با توجه به تاثیر هر معیار در احتمال وقوع سیلاب طبقه­ بندی شدند. سپس شاخص وزن نرمال­ شده (NWI) محاسبه شد و نقشه نهایی پهنه­ بندی پتانسیل خطر وقوع سیلاب با تلفیق معیارها به روش وزن­دهی خطی (WLC) در ۵ طبقه تهیه گردیده­ است. نتایج بدست آمده، نشان می­دهد که، حدود ۹۸۲,۵۸ کیلومتر مربع (۵۱.۴۲ درصد) از دو طرف رودخانه نکارود دارای پتانسیل احتمال خطر زیاد و خیلی­زیاد وقوع سیلاب است. قسمت ورودی شهر نکا و محدوده­ هایی که دارای کاربری مسکونی و زراعی هستند، به دلیل تراکم بالای شبکه آبراهه و همینطور شب ۶ تا ۱۰ درجه  دارای بیشترین میزان خطر می­باشند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان­ می­دهد که تحلیل تصمیم­­ گیری چند معیاره ، روشی سریع و کم هزینه برای استفاده در تهیه نقشه­ های پهنه ­بندی احتمال وقوع سیلاب در حوضه ­های فاقد اطلاعات هیدرومتری می­باشند.
 
پرستو دارویی، پرویز ضیائیان فیروزآبادی، فرهاد عزیزپور، وحید ریاحی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

فعالیت­های کشاورزی به­ عنوان یکی از محورهای اساسی رشد و توسعه و جزئی از فرایند توسعه روستایی، تضمین­ کننده­ حیات اقتصادی بسیاری از روستاهای کشور بوده که در سال­های اخیر تحت ­تاثیر بحران کم­ آبی و محدودیت­های سایر منابع تولید قرار گرفته و پایداری و حیات سکونتگاه­های روستایی را با چالش­های جدی مواجه ساخته است. در همین راستا ساماندهی الگوی کشت یا تدوین الگوی کشت بهینه یک امر ضروری در جهت نیل به اهداف توسعه پایدار کشاورزی و روستایی ایران به شمار می­ رود. برای نیل به این هدف باید کشت محصولات کشاورزی متناسب با ظرفیت­ها و قابلیت­های منابع تولیدی به­ خصوص منابع آبی و در راستای توازن­ بخشی به فضا باشد. بنابراین تعیین توزیع فضایی مناسب اراضی برای کشت انواع محصولات، از پایه­ های اصلی اجرای طرح­های تدوین الگوی کشت بهینه می ­باشد. بر همین اساس، در این پژوهش با استفاده از روش­های تصمیم­ گیری چند معیاره، به تهیه­ نقشه ­های تناسب محصولات عمده­ کشاورزی در ۱۰ کیلومتری دو طرف حاشیه­ رودخانه زاینده ­رود در ناحیه­ سنتی لنجانات که درمعرض بحران فزاینده آب قرار گرفته ­اند، پرداخته شد. بدین ­ترتیب، ابتدا نیازهای زراعی- بوم­ شناختی دو محصول عمده ناحیه (گندم و جو) تعیین گردید و برای هر گیاه زراعی، نقشه­ های معیار با استفاده از نرم­ افزار ArcGIS طبقه­ بندی شدند. لایه ­های رقومی با اختصاص وزن به ­دست آمده از روش تحلیل سلسله مراتبی و با استفاده از روش وزن­دهی جمعی ساده روی­هم ­گذاری و تلفیق شدند و در نهایت کار پتانسیل­ سنجی و پهنه­ بندی اراضی در چهار طبقه از نا­مناسب تا خیلی­ مناسب برای کشت گندم و جو انجام شد. نتایج حاصل از نقشه­ میزان تناسب اراضی نشان داد که مجموعا ۶/۹۰ درصد و ۴/۹۱ درصد از اراضی کشاورزی محدوده به­ترتیب برای کشت گندم و جو بسیار مناسب و نسبتاً مناسب است. مناطق شمالی و شرقی محدوده، واقع در شهرستان فلاورجان و بخش شمالی شهرستان مبارکه، مناسب­ترین مناطق برای کشت گندم و جو هستند و هر چه از سمت شمال و شرق به ­طرف غرب محدوده پیش می ­رویم، از میزان استعداد مناطق کشت گندم و جو کاسته می ­شود. بافت نامناسب خاک، عمق کم خاک، شیب بالا و زهکشی پایین از مهم­ترین عوامل محدودکننده کشت گندم و جو در این مناطق هستند. همچنین، نتایج این مطالعه نشان داد که پهنه­ بندی مناسب اراضی (با هدف تناسب اراضی با الگو کشت) می ­تواند با بهینه­ سازی ساختار فضایی کشت محصولات زراعی، زمینه را برای توازن­ بخشی فضایی فراهم سازد.

دکتر محمد حسن صادقی روش،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده

پهنه­بندی پدیده­ها به منظور شناخت و ارزیابی وضع کنونی، به عنوان پایه تصمیم­گیری، از ملزومات مدیریت علمی منابع طبیعی می­باشد، بنابراین در مدیریت عرصه­های بیابانی نیز به منظور پیشگیری از پرداخت هزینه­های گزاف تصمیم­گیری نادرست نیاز به روش­های قوی و مستدلی در شناخت وضع فعلی و روند توسعه می­باشیم، براین مبنا هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه مدلی مناسب جهت پهنه­بندی توزیع فضایی خطر بیابان­زایی با استفاده از تکنیک­های امتیازی مورا، آراس و استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی در زیرحوضه یزد- خضرآباد می­باشد. از این رو در ابتدا پس از تعیین واحدهای کاری به روش ژئومرفولوژی، اهمیت شاخص­ها در هر واحد بر مبنای روش دلفی به دست آمد و اهمیت شاخص­ها نسبت به هم از روش آنتروپی شانون برآورد شد، سپس ماتریس تصمیم شکل گرفت و بعد از موزون­سازی، پتانسیل شدت بیابانزایی با محاسبه ضریب مطلوبیت از روش امتیازی مورا و آراس برآورد شد. نتایج حاصل از  تحلیل­های صورت گرفته از هر دو مدل نشان داد که واحد اراضی کشاورزی کوهستانی و کشاورزی دشتی، واجد بیشترین پتانسیل بیابان­زایی می­باشند که ۷۱۳۵ هکتار (۱۱/۹ %) از کل منطقه مطالعاتی را در برگرفته­اند. بیشترین اراضی منطقه، تحت تاثیر بیابانزایی با شدت نسبتاً متوسط (III) قرار دارد و  ارزش کمی پتانسیل بیابانزایی برای کل منطقه از مجموع شاخص­ها در کلاس متوسط (IV) به دست آمد.. بنابراین پیشنهاد می­شود که در طرح­های کنترل و کاهش اثرات بیابان­زایی و احیاء اراضی تخریب یافته، نتایج و رتبه­بندی به دست آمده مورد توجه قرار گیرد.
 

شمس اله عسگری، صمد شادفر،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده

زﻣﻴﻦﻟﻐﺰشﻫﺎ، یکی از مخاطرات طبیعی هستند که جان و مال انسانها را تهدید می کنند. زمین لغزش ممکن است در یک منطقه ده‌ها، صدها و شاید هزارن هکتار از اراضی را در زمانی کوتاه تخریب نماید. این مخاطره سالهاست که در منطقه کوهستانی میشخاص استان ایلام، اراضی ‌باغ میوه، مزارع، عرصه‌های جنگلی و مراتع، راه‌های ارتباطی، سکونتگاه‌های روستایی را تخریب نموده است. پهنه‌بندی خطر زمین‌لغزش جهت کنترل این مخاطره در این حوضه ضرورت دارد. هدف اصلی این تحقیق پهنه‌بندی مناطق خطر زمین‌لغزش در این حوضه آبخیز می باشد. یکی از روش‌های نوین جهت بررسی خطر زمین‌لغزش، روش شبکه عصبی مصنوعی می‌باشد .این روش نسبت به روش‌های دیگر دارای مزیت‌هایی است، توزیع آماری داده‌ها مستقل است و به متغیرهای آماری مخصوصی نیاز ندارد. در این تحقیق، ابتدا اقدام به تهیه نقشه پراکنش زمین‌لغزش در حوضه انتخابی گردید. سپس ارتباط بین متغیرهای مستقل مانند شیب، سنگ شناسی، فاصله از گسل، کاربری اراضی، فاصله از شبکه راه‌ها، فاصله از آبراهه‌ها، جهت شیب با مناطق تحت‌تاثیر زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفت. پس از تهیه نقشه‌های وزنی، این لایه‌ها در محیط نرم‌افزار ArcGIS به اطلاعات عددی تبدیل و پس از استاندارد کردن به نرم افزار MATLAB وارد شده و برنامه‌ای با ساختار پرسپترون با الگوریتم یادگیری پس انتشار خطا، نوشته شد. بعد از مشخص شدن ساختار شبکه عصبی مصنوعی و آموزش و آزمایش آن، نتایج مورد ارزیابی و خروجی شبکه در محیط سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی، تبدیل به نقشه خطر زمین لغزش شد. نقشه خطر حاصله به پهنه‌های مختلف خطر، طبقه‌بندی و مقدار زمین‌لغزش در هر پهنه آن محاسبه گردید. نتایج حاصل از بررسی عوامل نشان داد که در حوضه میشخاص ایلام سازند آسماری، طبقه شیب ۱۰تا۲۰ درصد، طبقه فاصله از گسل بیشتر از ۵۰۰ متر، جهت شمال شرق، فاصله از آبراهه‌های بیشتر از ۱۰۰ متر، باغات میوه حساس‌ترین کاربری‌ها و فاصله ازجاده بیشتر از ۲۰۰ متر، حساس‌ترین طبقات نسبت به وقوع زمین‌لغزش و دارای بیشترین نسبت فراوانی وقوع زمین‌لغزش در حوضه می باشند. از سوی دیگر، نتایج حاصل از پهنه‌بندی خطر زمین‌لغزش با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی نشان داد در حوضه میشخاص ایلام حدود ۸۰ درصد زمین لغزش‌ها در پهنه‌های خطر زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته‌اند.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts

Designed & Developed by : Yektaweb