جستجو در مقالات منتشر شده


49 نتیجه برای مدل

الهام فهیمی نژاد، محمد باعقیده، ایمان باباییان، علیرضا انتظاری،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

دو مشخصه بارز اقلیم آینده تغییر در میانگین و مقادیر حدی متغیرهای هیدرواقلیمی می‌باشد، از این رو شبیه سازی رفتار اقلیم حوضه آبریز شاندیز که یک منطقه گردشگری مهم در شمال‌شرق کشور است در دهه های آینده نقش مهمی در شناخت وضعیت اقلیم و آسیب پذیری احتمالی این مناطقه از تغییر اقلیم دارد. هدف از این پژوهش شناسایی مقادیر حدی دما، بارش و تغییرات رواناب حوضه آبریز شاندیز و مقایسه شرایط پایه و آینده است. برای نیل به این هدف از آمار روزانه دما و بارش روزانه 30 سال آماری (از 1990-1961) ایستگاه سینوپتیک مشهد استفاده شده است. همچنین برای پیش بینی بارش، دمای حداقل و حداکثر در آینده از داده های مدل گردش کلی CanESM2 تحت سه سناریوی انتشار RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 برای دوره 2100-2041 استفاده شده است. برای ریزگردانی خروجی مدل CanESM2 از روش آماری SDSM و برای استخراج مقادیر حدی بارش از نرم افزار RClimDex استفاده شده است. نتایج نشان داد که در دوره آینده نه تنها در مقدار بارش ایستگاه مشهد بلکه در الگوی بارش نیز تغییراتی رخ خواهد داد. بر اساس نتایج بدست آمده، بارش سالانه در دهه ی 2070-2041، بین 37 تا 54 درصد نسبت به دوره ی دیدبانی افزایش می یابد، و میزان افزایش بارش دهه ی 2100-2071 بین 52 تا 66 درصد افزایش می یابد. تعداد رخداد بارش های روزانه با شدت های 10، 20 و 30 میلیمتر در روز، بارش های با آستانه های صدک 95 و 99 دوره های آتی در تمامی فصول ایستگاه مشهد نسبت به دوره مشاهداتی (1990-1961) افزایش خواهند یافت. در دهه های آینده میانگین دمای حداکثر مشهد نسبت به دوره مشاهداتی بین  4/6 – 6/0 درجه سلسیوس و میانگین دمای حداقل بین 5/1 تا 2/4  درجه سلسیوس افزایش خواهد یافت.
از مدل SWAT جهت ارزیابی اثرات تغییراقلیم بر میزان رواناب حوضه استفاده گردید. بدین منظور ابتدا این مدل با استفاده از دبی ایستگاه هیدرومتری شاندیز برای دوره 2012-2003، واسنجی و اعتبارسنجی شد که مقادیر R2 به ترتیب 65/0 و 52/0 بدست آمد. در ادامه با بکارگیری داده‌های ریزمقیاس شده مدل CanESM2 در مدل SWAT، تغییرات رواناب خروجی از حوضه طی دوره های 2070-2041 و 2100-2071 شبیه سازی گردید. اعمال نتایج تغییرات بارش و دمای حوضه در دهه های آینده بر مدل SWAT نشان داد که دبی حوضه شاندیز در دهه های آینده بین 2  تا 104 درصد افزایش خواهد یافت.
یوسف زارعی، علی محمد خورشید دوست، مجید رضایی بنفشه، هاشم رستم زاده،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

ازجمله چالش‌های مهم پیش روی منابع آب کشور، می‌توان به پدیده تغییر اقلیم و تأثیرات آن اشاره کرد. مدل‌های گردش عمومی (GCM) بهترین اطلاعات درباره پاسخ جو به افزایش تمرکز گازهای گلخانه‌ای را می‌تواند فراهم کنند. ازآنجاکه خروجی‌های این مدل دارای دقت زمانی و مکانی کافی برای مطالعات تأثیر تغییر اقلیم نیست، لازم است داده‌های خروجی مدل‌های گردش عمومی کوچک‌مقیاس گردند؛ که در این پژوهش از روش ریزمقیاس نمایی آماری SDSM و برای ارزیابی تغییرات اقلیمی از مدل CanEMS2 که در گزارش پنجم IPCC آمده تحت سه سناریوی RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 استفاده‌شده است. از داده‌های روزانه دمای کمینه، بیشینه و بارش ایستگاه سینوپتیک شهرکرد (ناحیه اقلیمی کوهستانی سرد) و بندر انزلی (ناحیه اقلیمی خیلی مرطوب و معتدل) بهره گرفته و پارامترهای مذکور برای سه دوره زمانی 2040-2011، 2070-2041 و 2099-2071 پیش‌بینی‌شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که مدل SDSM دقت و کارایی بالایی در ناحیه اقلیمی خیلی مرطوب و معتدل (بندر انزلی) نسبت به ناحیه اقلیمی کوهستانی سرد (شهرکرد) دارد. بااین‌حال مدل توانایی قابل قبولی در شبیه‌سازی پارامترهای مذکور در هر دو ناحیه را دارد. طبق هر سه سناریو RCP دمای کمینه، بیشینه و بارش در هر دو ناحیه اقلیمی در هر سه دوره زمانی افزایش را تجربه خواهند کرد، ولی ناحیه اقلیمی کوهستانی سرد بیشتر تحت تأثیر پدیده تغییر اقلیم قرار خواهد گرفت.
مصطفی یعقوب زاده، عباس خاشعی سیوکی، یوسف رمضانی، سیده عاطفه حسینی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

امروزه تعیین اثر تغییراقلیم برجنبه­های مختلف زندگی بشریت کاملا مشهود است. در چنین شرایطی تعیین دوره پایه که تاثیرات تغییراقلیم نسبت به این دوره تعیین می شود بسیار حائز اهمیت می­باشد. بدین منظور در این تحقیق، با استفاده از مدل­های­ GCM، به ارزیابی دوره­های پایه انتخابی برای ایستگاه سینوپتیک بیرجند پرداخته شد. برای انجام تحقیق، تعداد 27دوره پایه حاصل از 35مدل­گزارش پنجم تغییراقلیم با دوره­های مشابه حاصل از ایستگاه بیرجند مقایسه شدند. همچنین ماه­هایی که بیشترین درصد اختلاف با نتایج مشاهداتی برای متغییر مورد نظر دارند مشخص شد. نتایج نشان داد که برای بارش دوره­های طولانی مدت ولی برای دمای بیشینه وکمینه دوره­هایی مانند 1980-1960 نتایج رضایتبخش ارائه می­نمایند. با این حال در هر سه متغییر هواشناسی، دوره 1990-1960 و دوره­های 31 ساله بهترین دوره­ها از نظر تطابق با داده مشاهداتی می­باشد. در بین­ماه­های سال نیز ماه­های گرم جولای تا سپتامبر در مورد بارش و ماه­های سرد دسامبر تا فوریه در مورد دمای کمینه و دمای بیشینه بیشترین درصد خطا نسبت به بقیه ماه­ها را دارند.
- علی نجفی نژاد، - حسام هروی، - عبدالرضا بهره مند، - حسین زینی وند،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده

یکی از مسائل عمده در مهندسی هیدرولوژی پیش بینی چگونگی طغیان یا فروکش سیل یا صعود و نزول هیدرگراف رودخانه در نقطه مشخصی از آن است که در این بین اهمیت اقلیم به دلیل نوسانات زیاد در دبی سیلاب رودخانه بسیار مشهود است و بنابراین از مهمترین عواملی است که باید مورد مطالعه دقیق قرار گیرد. هدف اصلی این پژوهش بررسی گذشته و پتانسیل آینده تغییرات اقلیمی و پیش بینی اثرات آن روی هیدروگراف رودخانه می باشد. بدین منظور آبخیز طالقان از زیرحوزه های سفیدرود به عنوان مطالعه موردی به دلیل اهمیت اقتصادی- اجتماعی آن انتخاب گردید. در ابتدا با استفاده از داده های هواشناسی با گام زمانی روزانه در یک دوره آماری 21 ساله، همچنین تلفیق اطلاعات سه نقشه اصلی مدل، شبیه سازی هیدروگراف رودخانه با استفاده از مدل WetSpa در آبخیز طالقان صورت پذیرفت. نتایج شبیه سازی نشان می دهد تطابق قابل قبولی بین داده های شبیه سازی شده مدل و مشاهدات در دوره پایه وجود دارد. سپس تغییرات اقلیمی آینده(بارش،دما و تبخیر) بر اساس خروجی مدل CanESM2 از گزارش پنجم IPCC تحت سناریو جدید انتشار به نام RCP8.5 به عنوان ورودی مدل WetSpa برای پیش بینی هیدروگراف رودخانه در بازه زمانی آینده (2029-2016) و مقایسه آن با دوره پایه(2015-1995) استفاده گردید. نتایج نشان داد در سناریو مورد بررسی، افزایش45 درصدی میانگین رواناب کل حوضه تحت تأثیر اقلیم در آینده نزدیک می باشد. همچنین میانگین دبی در تمامی ماه های سال(به استثنای ماه اکتبر)در دوره آینده نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت که این افزایش برای ماه آوریل محسوس تر می باشد.  
 

زینب مجرد، جواد جمال آبادی، نجمه شفیعی، محمد علی زنگنه اسدی، کبری پرک،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده

حرکات توده‌ای، از جمله پدیده‌های مورفودینامیک‌اند که تحت تأثیر عوامل مختلفی در سطح دامنه‌های مناطق کوهستانی به وقوع می‌پیوندند. حرکات توده‌ای و ناپایداری دامنه‌ای مخاطرات مهمی برای فعالیت‌های انسانی‌اند که اغلب سبب ازدست رفتن منابع اقتصادی و خسارت دیدن اموال و تأسیسات می‌شوند. این مسائل لزوم پهنه‌بندی خطر حرکات توده‌ای را به عنوان اولین مرحله مدیریت صحیح محیطی این پدیده روشن می‌کند. در این پژوهش به بررسی پهنه‌ی‌ خطر ‌وقوع‌ حرکات ‌‌توده‌ای با ‌استفاده ‌از‌‌ روش‌های ‌ارزش‌‌ دهی اطلاعاتی و‌ تراکم ‌سطح در حوضه آبخیزقوچان-  شیروان پرداخته ایم به این منظور ابتدا 12 لایه اطلاعاتی مهم تأثیرگذار در وقوع حرکات توده‌ای از قبیل سنگ شناسی، شیب، ارتفاع، بارش، جهت شیب، فرسایش، اقلیم، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، خاک و کاربری اراضی تهیه و رقومی شدند. از تلفیق نقشه‌های عامل با نقشه زمین‌لغزش‌ها، درصد لغزش در واحدهای مختلف هر نقشه به دست آمد و با محاسبه تراکم سطح، ارزش اطلاعاتی  وزن هر یک از عوامل تعیین شد. در نهایت نقشه پهنه‌بندی خطر زمین‌لغزش با ادغام لایه‌های مختلف وزنی در دو مدل مختلف وزن‌دهی اطلاعاتی و مدل تراکم سطح تهیه شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان می‌دهد که بخش جنوب غربی حوضه بیشترین میزان زمین‌لغزش را به خود اختصاص داده است. مهمترین عنصر مؤثر در وقوع زمین‌لغزش محدوده، لیتولوژی می‌باشد و مدل تراکم سطح از ارزش 12% بیشتری برخوردار می‌باشد.

پریسا جابری، سمانه ثابت قدم، سرمد قادر،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده

دید افقی از مهم­ترین ویژگی­های نوری جوّ به‌شمار می­رود و پیش‌بینی آن از جنبه­های گوناگون اهمیت دارد. هدف از مقاله حاضر، پیشبینی کاهش دید ناشی از مه و بارش با استفاده از مدل WRF در منطقه تهران است. دو مطالعه موردی در 7 مارس 2013 و در11 ژانویه 2014 با کاهش دید افقی به دلیل رخداد بارش برف و مه برای بررسی انتخاب شده‌اند. برای پیش‌بینی دید از چهار روش پارامترسازی SW99، FSL، AFWA و UPP1 استفاده شده‌است این چهار روش پس از کدنویسی، در مدل پیش­بینی عددی WRF پیاده سازی می­شوند و مقادیر پیش­بینی شده در نهایت با دید مشاهداتی مقایسه می­شوند. نتایج نشان می­دهند که تمام روش‌ها، رخداد کاهش دید را پیش‌بینی می­کنند، اما به نظر می‌رسد کارآیی روش به نوع پدیده مورد مطالعه بستگی دارد؛ به طوری­که پیش‌بینی دید در هنگام رخداد برف نسبت به رخداد مه از دقت بیشتری برخوردار است. نتایج بررسی عوامل ایجاد خطا نشان می­دهد که در پیش‌بینی‌ مربوط به دما و دمای نقطه شبنم فرابرآورد وجود دارد. هم­چنین خطا در تخمین رطوبت نسبی در بسیاری از موارد مثبت است که متعاقباً منجر به ایجاد خطا در پیش­بینی دید، به­ویژه در هنگام رخداد مه، می­شود.
 

ولی اله شیخی، حسین ملکوتی، سرمد قادر،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

افزایش میزان رشد جمعیت و در نتیجه توسعه نواحی شهری می توانند به شدت بر روی وقایع آب و هوایی تاثیر گذاشته و در نتیجه باعث تشدید پدیده­هایی مانند تنش گرمایی شوند. با توجه به تاثیرات مورد انتظار این پدیده بر سلامت انسان، ارائه راهکارهای عملیاتی تعدیل کننده جهت کنترل شرایط آینده بسیار حائز اهمیت می­ باشد.  بنابراین مطالعه حاضر با هدف شبیه‌سازی تاثیر راهکارهای برنامه‌ریزی شهری بر فرایند‌های پویا در محیط شهری و در مقیاس محلی در شهر تهران با استفاده از مدل عددی میان‌مقیاس WRF انجام شد. شبیه‌سازی‌ها با استفاده از 4 دامنه تو در تو با یک رویکرد تعاملی دو طرفه اجرا شدند. در این مطالعه از یک مدل کنپی شهری تک لایه­ای ساده و یک رویکرد چند لایه‌ای پیشرفته‌تر به نام تعیین پارامتر ساختمانی (BEP) استفاده شد. نتایج شبیه‌سازی‌ها پس از مقایسه دو طرح شهری، با یک حساسیت‌سنجی برای راهبردهای مختلف، نشان داد که سناریوی تغییر سپیدایی سطوح، بیشترین تاثیر را روی سطح زمین در مقایسه با دو سناریوی افزایش مناطق سبز شهری و کاهش تراکم ساختمانی دارد. به دلیل موقعیت توپوگرافیکی خاص تهران و درجه حرارت کلی بالا در این منطقه، تهران در مقابل تنش گرمایی به میزان نسبتا بالایی آسیب‌پذیر است. اعمال اقدامات کنترلی می‌تواند شدت جزیره حرارتی را تا 3 درجه سانتی­گراد (در مقایسه با شدت جزیره حرارتی ° C5/5 برای حالت پایه) هنگام استفاده از رنگ‌های روشن با بازتابندگی بالا برای سقف و 1 درجه سانتی­گراد با جایگزینی سطوح غیر قابل نفوذ با پوشش گیاهی طبیعی در مناطق شهری تهران، کاهش دهد.

حسین جهان تیغ، زینب دولتشاهی، زهرا زارعی چغابلکی، میثم طولابی نژاد،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

در این تحقیق با استفاده از مدل پیشنهادی هافتر عمق لایه آمیخته و ارتفاع لایه مرزی ایستگاه کرمانشاه برای دو ماه آگوست و فوریه سال 2012 بررسی شد. در این راستا از داده‌های مربوط به پیمایش قائم جو در موقعیت ایستگاه کرمانشاه از پایگاه داده‌های اقلیمی Wyoming استفاده گردید. با ترسیم و تحلیل گراف‌های Skew-T و براساس روش وارونگی بحرانی Heffter، دو ماه فوریه و آگوست بعنوان نماینده های فصل زمستان و تابستان انتخاب و سقف وارونگی به عنوان سقف لایه مرزی اتمسفری در نظر گرفته شد. سپس عوامل موثر در کمینه و بیشینه شدن لایه آمیخته این دو ماه (آگوست و فوریه) شامل وضعیت همدیدی موجود در منطقه مورد مطالعه، فرارفت گرما، رطوبت، چینش قائم و سرعت باد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در ماه آگوست عمق لایه در طول ماه بین 3680 تا 10292 متر بوده است. در این ماه فرارفت دما، نوع سامانه های همدید و چینش قائم باد به طور مستقیم در رشد یا تضعیف لایه نقش داشته اند. در ماه فوریه نوسانات چشمگیری در مقادیر عمق لایه آمیخته در طول ماه مشاهده شده که بین 2273 تا 7017 متر بوده است. در این ماه نیز فرارفت دما، چینش قائم باد و سامانه های همدیدی در تغییرات عمق لایه آمیخته موثر بوده اند. با مقایسه نتایج بدست آمده از هردو ماه می توان گفت که مقدار شار سطحی در فصل تابستان بیشتر از فصل زمستان است؛ بنابراین عمق متوسط لایه در ماه آگوست تقریباً به دو برابر ماه فوریه رسیده است. در کل نوسانات عمق لایه آمیخته در فصل زمستان بدلیل عبور سامانه های مختلف و ناپایداری های جوی، تغییرات بیشتری نسبت به فصل تابستان داشته است.

زهرا مصفایی، علی جهانی، محمدعلی زارع چاهوکی، حمید گشتاسب میگونی، وحید اعتماد،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

شناسایی کامل مخاطرات و اولویت‌بندی آن‌ها در جهت عدم آسیب به طبیعت از اولین گام‌های مدیریت منابع طبیعی می‌باشد. لذا معرفی یک سیستم جامع قابل ارزیابی، درک و ارزشیابی، درجهت کنترل مخاطرات ضروری می‌باشد این پژوهش با هدف مدلسازی و پیش‌بینی میزان مخاطرات محیطی به دنبال افزایش تخریب در محیط‌های طبیعی به کمک شبکه عصبی مصنوعی (ANN) انجام گرفت. به این ترتیب تعداد 600 نمونه خاک و پوشش گیاهی در واحدهای همگن اکولوژیک برداشت شد. نمونه‌های خاک با روش ترانسکت نواری به توجه به عمق خاک و در چهار پروفیل (cm5،10،15،20) تهیه شد. نمونه های گیاهی نیز با روش سطح حداقل و با استفاده از پلات‌های مربع 2 2 با توجه به نوع، تراکم و پراکنش پوشش گیاهی برداشت شد. نمونه‌برداری در دو زون امن و سایر استفاده‌ها مدل‌سازی با کمک ANN در محیط متلب انجام شد. مدل بهینه پرسپترون چندلایه با دو لایه پنهان، تابع تانژانت سیگموئید و 19 نورون در هر لایه و ضریب تبیین 90/0 انتخاب شد. نتایج آنالیز حساسیت نشان داد، رطوبت وزنی خاک در شدت کاهش تنوع زیستی و ریسک سیل و همچنین افزایش ریسک انقراض گونه‌های اندمیک منطقه اثرگذار خواهد بود، و پس از آن وزن مخصوص ظاهری و حقیقی و تخلخل خاک و فاصله از جاده نقش کلیدی در تخریب پوشش گیاهی، افزایش سیل و افزایش ریسک انقراض پوشش گیاهی را دارند. لذا پیشنهاد می‌شود اقدامات مرتبط با احیای خاک و پوشش گیاهی در این پارک به منظور کاهش تخریب‌های آتی هرچه سریعتر انجام شود.
فاطمه فلاحتی، بهلول علیجانی، محمد سلیقه،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

برف منبعی مطمئن در تامین آب بوده و آگاهی از توزیع و مقدار آب موجود در آن، می تواند در مدیریت منابع آب بسیار حیاتی باشد . بنابراین با توجه به تغییر اقلیم و تغییر زمان ذوب برف ،پیش بینی زمان  ورود آب حاصل از ذوب برف به چرخه مصرف آب ،جهت برنامه های ریزی های محیطی از اهمیت بسزایی برخوردار است . هدف از انجام این تحقیق بررسی تغییرات حجمی و توزیع زمانی جریان ناشی از ذوب برف در سالهای آتی با تلفیق علم سنجش از دور و GIS و مدلهای اقلیمی می باشد . به منظور بررسی تاثیرات اقلیم بر بارش و دما در این حوضه از مدلهای جدید ncc_noresm1_m و ncar_ccsm4 استفاده شد که تحت سناریوهای RCP2.6 ،RCP4.5 ،RCP6.0 و RCP8.5 اجرا شدند . دما و بارش در چهار دوره آتی ( 2021-2030 ،2031-2040 ،2041-2050 و 2051-2060 )تحت هر چهار سناریو محاسبه شدند . همچنین برای تعیین سطح پوشش برف در حوضه از تصاویر روزانه پوشش برف MODIS (Mod 10 A1)  استفاده شده است . از بررسی ارتباط بین مساحت پوشش برف با دما و بارش مشاهده شده ، به منظور پیش بینی سطح پوشش برف در آینده استفاده شده است . نتایج سناریو های RCP ،نشان دهنده افزایش دما و کاهش بارش و پوشش برف در آینده درمنطقه مورد مطالعه می باشد . بررسی رواناب ذوب برف در دوره مشاهداتی (2015-2010) نیز نشان داد حدود 82 درصد از رواناب سالانه در حوضه مورد مطالعه به ذوب برف مربوط است . بیشترین رواناب ناشی از ذوب برف در طول فصل بهار بویژه اواخر این فصل تا اوایل تابستان اتفاق می افتد .نتایج بررسی سناریوهای آینده نشان داد نه تنها سهم ذوب برف از مجموع آب تولید شده در سال کاهش خواهد یافت ، بلکه با تغییر زمان حداکثر ذوب برف از اواخر بهار به اواسط زمستان تا اواسط بهار ، از توزیع مناسب آب حاصل از ذوب برف در طول سال کاسته می شود
تهمینه چهره آرا،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

در این پژوهش جهت شناسایی نقش الگوهای گردش منطقه­ای جو در رخداد آلودگی­های شدید هوای شهر اصفهان، از روش تحلیل همدید ترکیبی استفاده شد. برای انجام پژوهش، از داده­های ایستگاه­های سنجش آلودگی هوا، داده­های رقومی پروفیل جو، و خروجی­های مدل پسگرد ذرات معلق (HYSPLIT) در یک دوره 11  ساله (1395-1384) استفاده شد. نتایج نشان داد که چهار عامل و الگو در زمان رخداد شدیدترین روزهای همراه با آلودگی­ در شهر اصفهان در تراز میانی جو حاکمیت دارند. نتایج حاصل از بررسی مقادیر PSI در هر الگو نشان داد که به ترتیب از الگوی یک تا چهار مقادیر شاخص 221، 238.6، 203 و 281 است. از شرایط همدیدی می­توان به حضور پرفشار جنب حاره­ای اشاره نمود که همزمان با لایه وارونگی دمایی در ترازهای زیرین جو و وردسپهر میانی همراه شده است.  تقویت تاوایی منفی در بالاتر از تراز 700 هکتوپاسکال و وجود یک همگرایی سطحی ادامه یافته تا تراز یاد شده سبب شده تا ماهیت جو تابستانه به وضوح در رخداد آلودگی در این شهر مشهود گردد که با وجود ناهنجاری های فوی این شرایط تقویت شده است. از طرفی خروجی مدل پسگرد ذرات معلق نشان داد که رخداد روزهای بسیار آلوده در شهر اصفهان را نمی­توان در آلاینده­های شهری همچون کارخانه­های صنعتی اتومبیل­ها و... جست بلکه با ورود ذرات معلق از مناطق مختلف سبب شده تا آلودگی از شدت بالاتری برخوردار باشد بدین صورت که هجوم ذرات معلق گردوغبار در تشدید این پدیده امری انکار ناپذیر است.
شمس اله عسگری، طیب رضیئی، محمدرضا جعفری، احمد حسینی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

 در این مطالعه ارتباط بین خشکیدگی درختان بلوط ایرانی و خشکسالی در استان ایلام بررسی شده است. هدف اصلی تحقیق معرفی مدلی مناسب از روابط بین خشکیدگی بلوط و خشکسالی می باشد بنابراین از شاخص‌های SPI و NDVI وآماره شاخص موران و آماره رگرسیون خطی و تصاویر ماهواره‌ای مودیس و لندست در تحلیل ارتباط خشکیدگی جنگل‌های ایلام با خشکسالی‌های رخ داده در منطقه استفاده شده است. داده‌های بارش 93 ایستگاه باران سنج در طول دوره آماری تحلیل شد و با توجه به ضرایب خشکی شاخص SPI لایه های پهنه بندی خشکسالی استان ایلام برای دو سری زمانی سالهای 2000 تا 2009 و سال‌های 2010 تا 2019تهیه شد. لایه‌های رستری سبزینگی از تصاویر ماهواره‌ای مودیس برای سری‌های زمانی ذکر شده تهیه شد. نتایچ تحلیل آماره موران همبستگی معناداری بین شاخص SPI و شاخص NDVI در بعد فضایی و مکانی نشان داد. به روش تصادفی ساده 143 نقطه خشکیدگی بلوط در ابعاد 30 مترمربع که هر نقطه معادل یک پیکسل سایز بود با دستگاه GPS ثبت و با شبیه سازی در تصاویر ماهواره‌ای، لایه نقطه‌ای خشکیدگی بلوط استخراج شد. هرچند رگرسیون خطی بین نقاط خشکیدگی بلوط استخراج شده با نتایج شاخص SPI و آماره موران معنی دار بود، اما نتایج ارتباط شاخص NDVI و آماره موران تاثیر روند خشکسالی در ابعاد مکانی و زمانی بر روند خشکیدگی بلوط با تحلیل فضایی و رگرسیون غیر خطی از معناداری و تبیین آماری مناسب تر و دقیق تری برخوردار است. بنابراین این روش در تحلیل خشکسالی و خشکیدگی بلوط مطلوب تشخیص داده و معرفی شد.

مسعود رجائی، عزت اله قنواتی، علی احمدآبادی، امیر صفاری،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

تغییرات کاربری اراضی و پوشش‌گیاهی به‌طور مستقیم منجر به تغییر رژیم هیدرولوژیکی می‌شود. در واقع توسعه شهری و کاهش اراضی جنگلی و مرتعی در، سیل‌خیزی را باعث شده است و از طرف دیگر افزایش باغات و کاربری‌های مشابه در مصرف و نفوذ بیشتر آب و کاهش دبی حوضه مطالعاتی نقش مؤثری دارد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل تغییر رفتار واحدهای پاسخ هیدرولوژیکی در ارتباط با پتانسیل تولید رواناب حوضه چشمه کیله در بازه زمانی 29 ساله (2018-1991) است. در این تحقیق، واحدهای پاسخ هیدرولوژیک(HRU) بعنوان واحد کاری برای تعیین پتانسیل تولید رواناب حوضه آبریز چشمه کیله شناسایی و استخراج شده است. به منظور پایش تغییرات تراکم و میزان پوشش‌گیاهی با استفاد ه از تصاویر ماهواره‌ای منطقه مطالعاتی در سال‌های 1991 و 2018 از شاخص تفاضل گیاهی نرمال‌شده استفاده شد؛ سپس با تلفیق لایه گروه‌های هیدرولوژیک و کاربری اراضی، برای هر یک از واحدهای پاسخ هیدرولوژیک میزان شماره منحنی مشخص شد. با توجه به مقادیر شماره منحنی به‌دست‌آمده برای هر واحد پاسخ هیدرولوژیک، مقدار توان نگهداشت رطوبت خاک استخراج شد. در نهایت، با محاسبه مقادیر متوسط ماهیانه، میزان رواناب حاصل از بارندگی برای سال‌های 1991 و 2018 برآورد شد. نتیجه تحقیق گویای کاهش میزان و تراکم پوشش‌گیاهی، افزایش مقدار شماره منحنی، کاهش میزان نفوذپذیری خاک و همچنین افزایش ارتفاع رواناب تولیدی در طول بازه زمانی 29 ساله (2018-1991) در حوضه چشمه کیله (به‌ویژه قسمت‌های شمال حوضه) است؛ به عبارتی توسعه شهری، تغییر کاربری اراضی و تضعیف پوشش‌گیاهی باعث تشدید سیل‌خیزی حوضه شده است.
مهندس ابراهیم عسگری، مهندس محبوبه نوری، دکتر محمدرضا رضایی، دکتر رئوف مصطفی‌زاده،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

رویکردهای جدید در حوزه مدیریت بحران از مفاهیم آسیب‌پذیری به تاب‌آوری تغییر پیدا کرده اند و بر تقویت توانایی سیستم در مقابله با خطرات ناشی از وقوع سوانح طبیعی تاکید می‌کنند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف شناخت قابلیت‌های آبخیز قره‌شیران و برنامه‌ریزی مدیریت بحران با تاکید بر تاب‌آوری محیطی انجام گرفت. برای تدوین استراتژی، تشریح قوت­ها، فرصت­ها، آرمان­ها و نتایج قابل اندازه­گیری از تکنیک تحلیلی SOAR و نظرات کارشناسی 52 کارشناس خبره استفاده شد. نتایج تکنیک SOAR و راهبردهای پیشگیری و آمادگی مدیریت بحران با میزان تاب‌آوری محیطی حوزه مورد مقایسه قرار گرفت. بر اساس نتایج کاهش خسارات مستقیم و غیرمستقیم سیل با 9/51 درصد و داشتن حوزه‌ای با مقدار فرسایش خاک و هدررفت آب بسیار کم با 3/42 درصد به‌ترتیب مهم‌ترین نتایج مدل SOAR شناخته شدند. از میان ۱۵ مولفه تاب‌آوری محیطی، عملکرد 5 مؤلفه به‌صورت معنی‌دار (05/0) مورد پذیرش قرار گرفت. نتایج ارزیابی مطلوبیت تاب‌آوری محیطی حوزه با آزمون T تک نمونه‌ای نشان داد که بعد محیطی تاب‌آوری (67/2) با سطح معنی‌داری (003/0 sig=) دارای اختلاف معنی‌دار است و بیان‌گر آسیب‌پذیری بالا و تاب‌آوری پایین است. توجه به معیارهای مکان‌یابی اصولی سازه‌های آبخیزداری، ایجاد فرصت بیش‌تر و استفاده از پتانسیل‌های بخش خصوصی، سازمان‌های مردم نهاد محلی در مدیریت بحران مفید خواهد بود. تحلیل مولفه‌های تاب‌آوری آبخیز در دستیابی به مدیریت جامع حوزه‌های آبخیز، شناخت صحیح کارکرد آبخیز، امکان خودساماندهی و بازیابی تعادل و پذیرش سازگاری با مخاطرات طبیعی، مشارکت آبخیزنشینان در تصمیم‌گیری، آمادگی و مقابله با بحران‌هایی همچون سیل می‌تواند در افزایش تاب‌آوری موثر باشد.
فاطمه درگاهیان، مهدی پورهاشمی، سمانه رضوی زاده،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

زوال و خشکیدگی بلوط در بیش از40 کشور دنیا و از جمله ایران رخ داده است. عوامل متعددی در خشکیدگی و زوال بلوط نقش داشته­اند در بین عوامل طبیعی تغییر اقلیم درهمه کشورها مشترک است اما گردوغبار به عنوان یک عامل کمک کننده به زوال در جنگل­های زاگرس که در مجاورت و مسیر عبور جریان­های گردوغباری قرار دارد، نقش مهمی ایفا نموده است. در این تحقیق با هدف بررسی رخداد گردوغبار و ردیابی مسیر و منشاء آن در سایت­های پایش زوال زاگرس در استان چهارمحال و بختیاری از آمار و داده­های هواشناسی نزدیک­ترین ایستگاه سینوپتیک به سایت­های پایش زوال استفاده شد. کدهای مربوط به رخداد گرد و غبار، از بین 100 کد پدیده (0-99)، استخراج شد و فروانی رخداد گردوغبار با میدان دیدهای افقی مختلف بررسی شد. به منظور شناسایی جهت مسیر ورود گردوغبار از نمودار گلغبار و برای ترسیم گلغبار از نرم افزار WR- PLOT استفاده شد. داده­های مربوط به سمت و سرعت باد استخراج و سمت و سرعت باد متناظر با روزهای گردوغباری برای ورود به نرم افزار ترسیم گلغبار استخراج و به فرمت مخصوص این نرم افزار تبدیل شد. به منظور شناسایی وردیابی منابع گردوغبار ورودی به محدوده سایت­های پایش زوال از مدل شبیه­سازی HYSPLIT استفاده شد. نتایج نشان داد رخداد گردوغبار در سایت­های پایش زوال روند افزایشی داشته و مسیر ورود گردوغبار به سایت­های زوال از سمت غرب وحنوب غرب و شمال غرب به ترتیب اهمیت بوده است و منطقه مورد مطالعه با توجه به موقعیت قرارگیری و نزدیکی به منابع گردوغبار و قرارگیری در مسیر جریانات جوی ورودی از گردوغیارهای داخل و خارح از کشور متاثر بوده است. ردیابی منشاء ذرات گردوغبار در سه سطح ارتفاعی 1000،500 و 1500 متری نشان داد مهمترین منابع گردوغبار ورودی به منطقه از عراق و عربستان می­باشد که با عبور از روی کانون­های گردوغبار داخلی در استان خوزستان تقویت شده است. با توجه به اینکه رخداد گردوغبار و مسیر ورود آن می­تواند یکی از عوامل کمک کننده به زوال درختان بلوط زاگرس باشد و میزان اثرات آن در دامنه­های مختلف، متفاوت است، به تصمیم­گیرندگان و برنامه­ریزان اکوسیستم جنگلی کمک می­کند که درسطح کلان با برنامه­های کنترل کانون­های داخلی و همکاری­های بین­المللی با کشورهای همسایه در جهت حفظ و احیاء جنگل گام بردارند.
 
 
بهروز محسنی، کاکا شاهدی، سید محسن معنوی‌امری، نرجس محمودی‌وانعلیا،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

مشکل رسوب­زایی، انتقال رسوب، فرسایش و رسوب­گذاری از بحث­های مهم در برنامه­ریزی راهبردهای خرد و کلان آبخیزداری و مدیریت حوزه­های آبخیز است. گردآمدن رسوب در منطقه­های پایین­دست موجب بروز خسارت برون­منطقه­ای، تخریب مسیر آبراهه­ها، گل آلودگی آب مصرفی، انباشت نهرها از رسوب و کاهش ظرفیت مخازن سدها و تنگناهای زیست­محیطی بسیاری می­شود. رسوبات ناشی از فرسایش حوزه‌های آبخیز علاوه بر هدر رفت خاک و کم شدن حاصلخیزی، موجبات کاهش کیفیت آب را فراهم آورده و عمر مفید سدها را به­دلیل انباشت رسوبات در مخازن آن‌ها به خطر می‌اندازد. در این تحقیق تغییرات زمانی و مکانی بار رسوب معلق، در سه ایستگاه هیدرومتری سفیدچاه، گلورد و آبلو واقع در شاخه اصلی نکارود با استفاده از منحنی­های سنجه رسوب و مدل خطی رگرسیونی در محیط نرم­افزارهایMINITAB  وEXCEL  مورد بررسی قرار گرفت. همچنین به­منظور تعیین بهترین مدل، از شاخص ضریب همبستگی(R2) استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که در تغییرات زمانی مدل فصلی بهار در هر سه ایستگاه با حداکثر ضریب همبستگی (89/0) به­عنوان مناسب­ترین مدل برآورد بار رسوبی معلق از بین مدل­های مورد بررسی است. در مطالعات مکانی نیز ایستگاه آبلو واقع در خروجی حوزه آبخیز نکارود دارای بیشترین میزان ضریب همبستگی (934/0) بین دبی جریان و دبی رسوب است.
 
ا محمود احمدی، ج جمال کرمی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

فرین­های اقلیمی از مهم­ترین مواردی است که اقلیم ایران را تحت تاثیر  قرار داده  و پیامدهای اقتصادی اجتماعی و آسیب­های مالی فراوانی به جا گذاشته است. فشار تراز سطح دریا از مهم­ترین عناصر آب­وهوایی است که می­تواند دیگر عناصر آب­هوایی از جمله دما، رطوبت و باد را تحت تاثیر قرار دهد هدف این پژوهش ارزیابی مدل­های CMIP5 مبتنی بر روش ریزگردانی دینامیکی CORDEX و وردایی ناهنجاری فشار فصلی در ایران در بین مدل­های CMIP5 مبتنی بر پروژه  CORDEX مدل­های دینامیکی BCC-CSM، HadGEM2-ES، GFDL و MIROCمدل HADGEM2-ES از سطح همبستگی و کارایی بالاتری نسبت به سایر مدل­ها برخوردار بود. در این راستا داده­های 36 پیمونگاه همدید طی دوره آماری (2005-1960)، داده­های مدل HadGEM2-ES ریزگردانی شده با استفاده از مدل CORDEX و سناریوهای RCPs برای دو دوره تاریخی (2005-1960) و پیش­نگری شده طی سه دوره آینده نزدیک (2040-2011)، آینده میانی (2070-2041) و آینده دور (2099-2071) استفاده شد. برای ارزیابی کارایی مدل نیز از شش روش R2، MAE، MBE RMSE، t-Jacovides و نسبت t-Jacovides/R2 استفاده شد. نتایج نشان داد مدل از عملکرد مناسبی در مناطق پست کم ارتفاع برخوردار است. ناهنجاری فصلی در تمام فصول، سناریوها و دوره­های زمانی موردمطالعه مثبت و فصل زمستان بیشینه ناهنجاری فشار را در بین فصول نشان داده است. بیشینه ناهنجاری فصلی فشار ایران در در تمام فصول، سناریوها و دوره­های مورد مطالعه منطبق بر ارتفاعات از جمله کانون آن در ارتفاعات البرز و زاگرس و عرض­های جغرافیایی بالاست وکمینه ناهنجای فشار منطبق بر مناطق کم ارتفاع و پست از جمله جلگه خوزستان و سواحل جنوبی کشور است.
دکتر علیرضا محمدی، دکتر لطف اله ملکی، قاسم فتحی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

مدل­ های تحلیل فضایی به ارائه الگو و راهکار واحدی برای حل مسائل مختلف حوزه مطالعه­ ای می پردازد، یکی از کاربردهای این مدل­ ها در سنجش مخاطرات شهری است. در سال­ های اخیر با وقوع بحران­ های مختلف در جوامع شهری، سیستم مدیریت­ شهری و طرح­های توسعه­ ای در پی دسترسی به الگوهای پیشگیری و مقابله با این بحران­ ها هستند، هدف این پژوهش مرور ادبیات پیرامون کاربرد مدل های تحلیل فضائی در سنجش مخاطرات شهری  به شیوه فراتحلیل است، بنابراین این پژوهش با بررسی و جمع­ بندی مقالات خارجی انجام­ یافته(جامعه آماری پژوهش) در رابطه با این موضوع در پی شناسائی، تجزیه و تحلیل و جمع­بندی راهکارهای پیشینه ­های مورد بررسی است. بحث جامعه آماری با چهار سنجه استاندارد تحلیل فضائی، شامل: توصیف و شناسائی پراکندگی مخاطرات، استدلال پراکندگی مخاطرات، درون­یابی و برنامه­ریزی فضائی صورت می­گیرد. جامعه آماری پژوهش، تحقیقات و مقالات نمایه شده در پایگاه ­های علمی Sciencdirect، Willey، Web of Science در بازه سال 2021-2000 است که از بین 99 مقاله، 78 مقاله به شیوه غربال­گری مطابق اهداف و شاخص ­های پژوهش انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفته ­اند. تحلیل به دو صورت آمار توصیفی در نرم ­افزار SPSS و آمار استنباطی در نرم ­افزار جامع فراتحلیل CMA2 صورت گرفت. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش که بدنبال چگونگی کاربرد هر یک از این چهار مولفه در پژوهش­ های گذشته است، محقق برای هر مولفه به سنجش اندازه اثر(شاخص اندازه اثر r)، سوءگیری انتشار تحقیقات(آماره­های QوI2)، ناهمگونی تحقیقات(آزمون رگرسیون ایگر، تعداد ناکامل بی­ خطر و اصلاح و برازش دووال توئیدی) و متغیرهای تعدیل­ کننده در تحقیقات بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که درمجموع در مولفه توصیفات پراکندگی مخاطرات، اغلب تحقیقات در مدل ­های بکار برده شده خود نتوانسته ­اند توصیف عمومی ملموس و مناسبی را ارائه دهند، اما در مولفه­ های استدلال پراکندگی، درون­یابی و برنامه­ریزی فضایی مخاطرات شهری بنا به نمره میانگین اندازه اثر، مدل­ های کاربردی بکار برده شده در تحقیقات به طور نسبی توانسته­ اند با مدل کاربردی تحلیل فضایی در تحقیقشان توجیه مناسب و نتایج ملموسی ارائه بدهند.
فاطمه عمادالدین، دکتر امیر صفاری،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

منابع آب کارستی قابل شرب بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک از جمله ایران به عنوان منابع آبی ارزشمند و راهبردی مطرح هستند. آلودگی آبخوان­ های کارستی تبعات جبران ناپذیری در زمینه­ های توسعه و بهداشت سکونتگاه ­های شهری و روستایی دارد بنابراین حفاظت از آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. در این پژوهش برای ارزیابی آسیب­پذیری آبخوان بیستون و پرآو که به لحاظ کارستی توسعه یافته و دارای درز و شکاف و لندفرم­های متنوع است؛ از مدل­ های آسیب ­پذیری COP و PI برای شناسایی پراکندگی پهنه­ های در معرض خطر آلودگی استفاده شده است. در این پژوهش از فاکتور­های جریان (C)، لایه های فوقانی  (O) و بارندگی(P)  در مدل COPو دو فاکتور پوشش حفاظتی (P) و شرایط نفوذ (I) در مدل  PI و داده­های کیفی آب زیرزمینی برای ارزیابی دقت مدلسازی مکانی آسیب­ پذیری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می­ دهد که بیشتر آبخوان کارستی بیستون و پرآو در پهنه با آسیب پذیری خیلی زیاد و زیاد پراکنده هستند. همچنین نتایج ارزیابی دقت مدل­ ها نشان داد که هرچند مدل PI در شناسایی مناطق با آسیب پذیری زیاد مطابق با داده های کیفی آب زیرزمینی است اما مدل COP در مدلسازی آسیب پذیری آبخوان کارستی موفق تر بوده است به طوری که پهنه های با آسیب پذیری بالا در شمال غرب، شرق و جنوب شرق منطقه با پهنه های آلودگی بیشتر آب زیرزمینی منطبق است.
 
دکتر برومند صلاحی، خانم مهناز صابر، دکتر عباس مفیدی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

تبخیر و تعرق یکی از مهم­ترین مؤلفه­ها در بیلان و مدیریت آب است. در این پژوهش به ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر میزان تبخیر و تعرق پتانسیل در بخش جنوبی حوضه آبریز رودخانه ارس با استفاده از داده­های ریزمقیاس شده مدل GFDL-ESM2M در ریزگردان دینامیکی CORDEX تحت سناریوی RCP8.5 طی دوره 2050-2021 و مقایسه آن با مقادیر دوره پایه (1985-2005) پرداخته شد. از داده­های با قدرت تفکیک افقی 22*22 کیلومتر مدل GFDL-ESM2M در این پژوهش استفاده گردید. یافته­های پژوهش نشان داد مقدار حداقل و حداکثر دما و به تبع آن ETp دوره آینده در مقایسه با دوره پایه در تمامی شش ایستگاه مورد مطالعه حوضه ارس (اردبیل، اهر، جلفا، خوی، ماکو و پارس­آباد) افزایش خواهد یافت. مقدار این افزایش حداقل دما بین 4/1 تا 8/3 درجه سانتی­گراد و برای حداکثر دما 7/1 تا 2/2 درجه سانتی­گراد تخمین زده شده است. دامنه افزایش  ETpسالانه بین 133 میلی­متر در خوی تا 189 میلی­متر در اهر متغیر است. در مقیاس ماهانه ETp تمامی ایستگاه­ها از ژانویه تا ژوئیه با افزایشی بین 9/3 تا 1/64 میلی­متر و از اوت تا دسامبر با کاهشی حدود 7/0 تا 2/38 میلی­متر برآورد شد. برآورد افزایش ETp دوره آینده در حوضه به ویژه در ماه­های فصل بهار که از نظر نیاز آبی حائز اهمیت فراوانی است، ضرورت توجه ویژه به احتمال این افزایش برآوردی در برنامه­ریزی­های بخش آب و انرژی را ایجاب می­کند.
 

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts

Designed & Developed by : Yektaweb