جستجو در مقالات منتشر شده


45 نتیجه برای شاخص

اسماعیل نجفی، امیر صفاری، عزت الله قنواتی، امیر کرم،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

شاخص‌های ژئومورفیک و مورفومتریک ابزاری برای تحلیل‌های مورفوتکتونیکی مناطق گوناگون محسوب می‌شوند. این شاخص‌ها به صورت ابزار شناسایی پایه برای تشخیص تغییر شکل‌های تکتونیکی یا تخمین ناپایداری نسبی فعالیت‌های تکتونیکی در منطقه‌ای ویژه به کار می‌روند. این تحقیق رویکری توصیفی- تحلیلی دارد که با استفاده از مطالعات کتاب‌خانه‌ای با هدف بررسی میزان فعالیت‌های نو زمین‌ساختی در هفت حوضه‌ی آبریز کلان‌شهر تهران (کن، وسک، فرحزاد، درکه، ولنجک، دربند و دارآباد) صورت گرفت. پژوهش با استفاده از شاخص‌های سینوزیته‌ی جبهه‌ی کوهستان (Smf)، پیچ‌و‌خم رودخانه اصلی (S)، عدم‌تقارن حوضه‌ی زهکشی (Af)، تراکم سنجی آبراهه‌ها (D)، انتگرال هیپسومتریک (HI)، نسبت شکل حوضه (BS)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شاخص گرادیان طولی رودخانه (SL) انجام شد. سرانجام، فعالیت نسبی همه‌ی حوضه‌ها با استفاده از شاخص تکتونیک فعال (IAT) ارزیابی گردید. شاخص‌های مذکور از طریق نقشه‌های توپوگرافی و زمین‌شناسی و تصاویر ماهوارهای Google Earth منطقه‌ی مطالعه و با به کار گیری نرم‌افزارهای Arc GIS و Global Mapper بررسی و ارزیابی شدند. بر اساس شاخص تکتونیک فعال، نتایج تحقیق نشان می‌دهد حوضه‌های کن و دربند در کلاس 2 با فعالیت نئوتکتونیکی بالا و حوضه‌های وسک، فرحزاد، درکه، ولنجک و دارآباد در کلاس 3 با فعالیت نئوتکتونیکی متوسط قرار گرفته‌اند و همه‌ی حوضه‌ها به علت وجود گسل‌های اصلی و فرعی منطقه و نزدیکی به آن‌ها دارای فعالیت تکتونیکی نسبتاً بالایی هستند. نتیجه‌ این‌که، با توجه به وجود گسل‌های متعدد، فعالیت‌های تکتونیکی و سوابق لرزه‌خیزی در کلان شهر تهران و حوضه‌های آبریز آن احتمال وقوع زمین‌لرزه در منطقه‌ی مطالعه دور از انتظار نیست و این مسئله نیازمند توجه جدی و مدیریتی همه‌جانبه است.


علی احمدآبادی، عبداله سیف، سمیه خسروی، امان اله فتح نیا،
دوره 2، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

بیابان‌زایی و تخریب زمین‌های مستعد کشاورزی در برخی مناطق خشک و نیمه‌خشک به صورت مخاطره‌ی طبیعی اکوسیستم‌های طبیعی و زندگی انسانی را به مخاطره انداخته است. بنابراین، ارزیابی و شناخت مناطق مستعد بیابان‌زایی ضروری به‌نظر می‌رسد. در ایران، به‌خصوص مناطق جنوبی به علت شرایط آب‌و‌هوایی خشک و نیمه‌خشک جزو مناطق مستعد بیابان‌زایی محسوب می‌گردد. این پژوهش با هدف ارزیابی و تحلیل میزان آسیب‌پذیری بیابان‌زایی در حوضه‌ی آبریز مند در سواحل شمالی خلیج فارس انجام شده است. حوضه‌ی آب‌ریز رودخانه‌ی مند در محدوده‌ی استان بوشهر و جنوب استان فارس قرار دارد. به علت حساسیت و شکنندگی محیط طبیعی در این بخش به شناسایی مناطق مستعد تخریب خاک و بیابان‌زایی با استفاده از معیارهای جنس زمین، میزان فرسایش (پتانسیل فرسایش آبی)، میزان بارش، شیب، سطوح ارتفاعی، کاربری زمین اقدام شده است. همچنین، سنجش از دور را برای حجم پوشش گیاهی با کمک شاخص NDVI استفاده کردیم. تلفیق معیارها و سرانجام ارزیابی به کمک رهیافت ویکور توسعه‌یافته (E-VIKOR) انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد بیش از نیمی از سطح حوضه‌ی مند در طبقه‌ی با خطر بیابان‌زایی متوسط قرار دارد و در صورت تداوم روند فعلی تخریب خاک همه‌ی این پهنه‌ها مستعد تبدیل‌شدن به بیابان را دارند. زوال اکوسیستم‌‌های طبیعی و کاهش کیفیت حیات انسانی از پیامدهای چنین روندی خواهد بود.


برومند صلاحی، مجتبی فریدپور،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

خشکسالی یکی از پدیده­های خزنده محیطی است که در مناطق خشک و نیمه‌خشک نمود بیشتری دارد. در این پژوهش با استفاده از داده‌های بارندگی 23 ایستگاه سینوپتیک و باران­سنجی در بازه زمانی 20 ساله در شمال غرب ایران، به بررسی و تحلیل فضایی خشکسالی پرداخته‌شده است. ابتدا با استفاده از مقادیر SPI، دوره‌های خشکسالی و ترسالی منطقه شناسایی شدند و با استفاده از افزونه Geostatistic Analyst اقدام به پهنه‌بندی خشکسالی با روش درون­یابی کریجینگ معمولی با مدل نیم­پراشنگار گوسین و با کمترین خطای RMS شد. در ادامه با استفاده از واریوگرام مناسب، یاخته‌هایی به ابعاد 5*5 کیلومتر جهت انجام تحلیل فضایی بر منطقه مورد مطالعه گسترانیده شد. به‌منظور تبیین الگوی حاکم بر خشکسالی در شمال غرب ایران از آماره­های سراسری و موضعی موران در حکم رویکردهای تحلیل اکتشافی داده­های فضایی استفاده شد. نتایج شاخص موران در مورد خشکسالی نشان داد که مقادیر مربوط به سال‌های مختلف در طول دوره آماری دارای ضریب مثبت و نزدیک به یک (I >0/959344Moran's) می­باشند که نشان‌دهنده خوشه­ای بودن توزیع فضایی خشکسالی است. همچنین نتایج حاصل از مقادیر امتیاز استاندارد Z و مقدار P-Value، خوشه­ای بودن توزیع فضایی خشکسالی را مورد تائید قرارداد. درنهایت جهت شناسایی الگوهای فضایی حاکم بر خشکسالی از آماره­ی عمومی G استفاده شد. نتایج این آماره نشان داد که قسمت غرب و شمال غرب منطقه دارای الگوی خشکسالی ملایم و جنوب شرق منطقه دارای الگوی خشکسالی بسیار شدید می­باشد که در سطح 99/0 درصد معنادار می­باشند.


حسن ذوالفقاری، زهرا نوری سامله،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

خشکسالی با استفاده از شاخص‌های متعددی مطالعه می­شود. عنصر رایج در اکثر این شاخص­ها، بارندگی است. اهمیت بارش در تحلیل و پیش بینی خشکسالی‌ها باعث شده است که محققان شاخص‌های متعددی بر اساس متغیرهای بارشی تعریف و ارائه نمایند. در پژوهش حاضر، شاخص متغیرهای تاثیرگذار بارندگی (CPEI) برای بررسی خشکسالی‌های فصلی و سالانه ایران مورد استفاده قرار گرفته است. در این شیوه، برخلاف شاخص‌های کمی مورد استفاده در مطالعه خشکسالی‌ها، خروجی‌ها به صورت مدل‌های ریاضی و مقادیر کمی ارائه نمی‌شود بلکه نتایج شاخص مذکور به صورت تعداد و عناوین متغیرهای تاثیرگذار بارندگی هستند که می‌توانند در بررسی مطالعه خشکسالی در یک مکان مورد استفاده مدلسازان قرار بگیرد. در این راستا، داده‌های بارش روزانه 40 ایستگاه سینوپتیک ایران طی دوره آماری 1980 تا 2009 مورد استفاده قرار گرفت. براساس روش‌های ریاضی- آماری و مقادیر همبستگی بین متغیرها ، ترکیب بهینه­ای از متغیرهای تاثیرگذار بارندگی برای هر ایستگاه تعیین و میزان انطباق دوره‌های زمانی و مکانی با شاخص  CPEIبرای بررسی خشکسالی­ها و پایش آن‌ها در ایران به دست آمد. نقشه‌های پهنه بندی براساس تناسب ایستگاه­ها با شاخص CPEI تهیه شد. نتایج نشان داد که در بیشتر ایستگاه‌ها شاخص مذکور قابل استفاده است و از شاخص CPEI برای تعیین دوره‌های خشک فصلی و سالانه در ایران می‌توان در طراحی مدل­ها استفاده نمود. همچنین معلوم شد که استفاده از این روش برای مطالعه خشکسالی‌های فصل بهار و سالانه مناسب‌تر از بقیه دوره‌های زمانی است. مناطق شمالی و شمالغرب، در دوره‌های سالانه و فصلی (به­ استثنای فصل بهار) با شاخص CPEI، هماهنگی کمتری نشان دادند.


مرتضی اسمعیل نژاد، بهلول علیجانی،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

تلاش برای شناسایی نگرش های مردم  و مدل های ذهنی آنها نسبت به تغییرات اقلیمی می تواند کاربست های لازم جهت مدیریت پساتغییر را فراهم نماید. اشاعه فرهنگ مدل سازی و مهندسی ذهن از رویکردهایی است که دانشمندان جهت مدیریت مخاطرات اقلیمی و پیامدهای تغییر اقلیم اتخاذ کرده اند. هدف از این پژوهش ارائه مدل و شناخت نگرش مردم برای سازگاری این مناطق با تغییرات اقلیمی می باشد. به ‌منظور انجام این مطالعه به تدوین چارچوب نظری برای ارائه مدل سازگاری با تغییرات اقلیمی در هیرمند پرداخته و  سپس با روش میدانی به سنجش دیدگاههای مردم درباره تغییر اقلیم اقدام شد. ویژگی های سازگارانه مردم با تغییرات جدید و رویکرد مردم با چالش های پیش رو بررسی شد. این داده ها محور بر سطح دانش (آگاهی)  از آب و هوا و تغییرات آن و استراتژی های کاهش و سازگاری آماده شد. داده های گرداوری شده با استفاده از تکنیک های آماری پردازش گردید و برای رتبه بندی و ارزیابی استراتژی های سازگاری مدلسازی گردید و شاخص ASI ایجاد شد. این نتایج برای بینش سیاست گذاران و ارائه دهندگان خدمات جهت توسعه محلی مهم است و  می توان به اقدامات هدفمند مورد استفاده قرار گرفته و ترویج و تصویب مکانیسم های مقابله با پتانسیل برای ایجاد تاب آوری و سازگاری با تغییر آب و هوا و در نتیجه اثرات زیست محیطی انها آماده کند. نتایج نشان داد که بیشتر مردم در این منطقه به دنبال انتخاب رفتار سازشی با تغییرات اقلیمی می باشند. در مجموع 15 استراتژی در منطقه مطرح می باشد. بر اساس رتبه بندی استراتژی ها با شاخص ASI تغییر الگوی کشت، انتخاب گونه های مقاوم، کاهش مقدار زمین و تنوع کشت مهمترین الگوی های سازگاری با تغییرات محیطی می باشد. 

بتول زینالی، صیاد اصغری سراسکانرود، وحید صفریان زنگیر،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

آنالیز و پایش خشکسالی یکی از اصول مهم در مدیریت خشکسالی و ریسک، بویژه در مناطق در معرض خطر خشکسالی است. سیستم‌های پایش در تدوین طرح‌های مقابله با خشکسالی و مدیریت آن از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشند. با این حال، مطالعات انجام شده در رابطه با این پدیده بر اساس روش‌های مناسب بسیار کم است، بررسی ویژگی‌های خشکسالی و پیش‌بینی آن می‌تواند در کاهش خسارات حاصل از آن موثر باشد بدین منظور، در این پژوهش به بررسی خشکسالی و ارزیابی امکان پیش‌بینی آن برای ایستگاه‌های حوضه دریاچه ارومیه پرداخته شد. داده‌های مورد استفاده در این پژوهش، مقدار بارندگی به صورت ماهانه در دوره آماری 29 ساله از سال 1985 تا 2014 می‌باشد. شاخص SEPI در مقیاس زمانی 6 و 12 ماهه برای بررسی ویژگی خشکسالی و مدل سیستم استنتاج عصبیفازی تطبیقی برای پیش‌بینی خشکسالی استفاده می‌شود با توجه به یافته‌های حاصل در این پژوهش، درصد فراوانی وقوع خشکسالی در حوضه دریاچه ارومیه در ایستگاه‌های ارومیه و سقز و مراغه در مقیاس 6 ماهه بیش‌تر از مقیاس 12 ماهه است اما در ایستگاه‌های تبریز و مهاباد شرایط بر عکس می‌باشد. و روند خشکسالی در حوضه دریاچه ارومیه افزایشی است و روند دما با شدت بیش‌تری روند افزایشی دارد. بیش‌ترین درصد وقوع خشکسالی در ایستگاه ارومیه و کم‌ترین آن در مهاباد مشاهده شد. نتایج حاصل از پیش‌بینی شاخص با مدل ANFIS نشان داد در رابطه کد نویسی بیش‌ترین میانگین خطای آموزشی 51/0 درصد در ایستگاه تبریز در مقیاس 12 ماهه و کم‌ترین میانگین خطای آموزشی 36/0 درصد در ایستگاه مراغه در مقیاس 12 ماهه می‌باشد. در مدل‌سازی داده‌های اعتبارسنجی، میانگین خطای مدل‌سازی طبیعتاً بیش‌تر از میانگین خطای آموزشی می‌باشد.


سعید حمزه، زهرا فراهانی، شهریار مهدوی، امید چترآبگون، مهدی غلام نیا،
دوره 4، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده

با توجه به روند تغییرات اقلیم و کاهش بارندگی در دهه اخیر، خشکسالی به یک مشکل بزرگ در جهان و بالاخص در مناطق خشک و نیمه خشک از قبیل ایران تبدیل شده است. از این رو پایش و مدیریت آن امری مهم می­باشد. در مقابل روش­های سنتی که مبتنی بر مشاهدات ایستگاه­های هواشناسی هستند و بیشتر به بررسی خشکسالی هواشناسی می­پردازند، استفاده از تکنیک سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای به عنوان یک ابزار مفید جهت پایش مکانی و زمانی خشکسالی کشاورزی مورد توجه محققین واقع شده است. اما استفاده از این تکنیک و نتایج حاصل از آن همچنان نیاز به ارزیابی و واسنجی برای مناطق مختلف دارد. هدف از این مطالعه بررسی الگوهای مکانی و زمانی خشکسالی با استفاده از داده­های ماهواره ای سنجنده مادیس بین سال­های 2013-2000 می­باشد. بدین منظور شاخص­های خشکسالی بر مبنای داده­های ماهواره­ای شامل: شاخص اختلاف نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI)، شاخص وضعیت پوشش گیاهی (VCI)، شاخص وضعیت دما (TCI)، شاخص خشکی (TDVI) و شاخص رطوبت خاک (SWI) از روی تصاویر مادیس برای دوره زمانی مورد نظر و در مقیاس­های زمانی فصلی، شش ماهه و سالانه استخراج گردید و نتایج حاصل از این شاخص ها با مقادیر شاخص بارش استاندارد (SPI) مقایسه گردید. نتایج نشان می دهد که محدوده مطالعاتی به طور کلی از پوشش گیاهی متوسط تا کم برخوردار است. برمبنای محاسبه­های انجام شده شرایط اقلیمی محدوده با نتایج حاصل از شاخص گیاهی VCI در مقیاس فصلی، تطابق بیشتری دارد. در نتیجه شاخص VCI به عنوان بهترین شاخص جهت پایش خشکسالی کشاورزی استان مرکزی انتخاب گردید. همچنین نتایج به دست آمده از به کار گیری شاخص گیاهی VCI، نشان دهنده وضعیت خشکسالی در سال های 2000 و 2008 و وضعیت ترسالی در سال های 2009 و 2010 نسبت به دوره مطالعاتی در منطقه می باشد.

برومند صلاحی، مجید رضایی بنفشه درق، عبدالرضا واعظی، مجتبی فریدپور،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

در این پژوهش، دوره‌های متوالی خشکسالی هواشناسی و ژئوهیدرولوژیکی با استفاده از شاخص خشکسالی SPI و SWI در 6 بازه زمانی (6، 9، 12، 18، 24 و 48 ماهه) در دشت مرند واقع در استان آذربایجان شرقی، بررسی شد. برای این منظور، از داده­های هواشناسی (متوسط بارش ماهانه) 7 ایستگاه باران سنجی در دوره آماری (91-1359) و داده­های ماهانه سطح آب 23 چاه پیزومتری در دوره آماری (90-1380) استفاده شد. نقشه­های مربوطه با استفاده از نرم­افزار Arc Gis و با روش کریجینگ تهیه و ترسیم شدند که پهنه‌های درگیر خشکسالی در منطقه را نمایان ساخت. همچنین شدیدترین خشکسالی و فراوانی نسبی خشکسالی­های هواشناسی و آب زیرزمینی در طول دوره آماری به دست آمد. نتایج بررسی مقادیر SPI نشان داد که خشکسالی هواشناسی از نظر مکانی دارای روند مشخصی نمی­باشد در حالی که خشکسالی­ آب‌های زیرزمینی به طور تصادفی در منطقه رخ نداده و تمرکز آن­ در غرب آبخوان بیش از شرق آن بوده است. جهت بررسی اثرات خشکسالی بر افت سطح ایستابی، بهترین همبستگی بین آن‌ها، 720/0- با تأخیر زمانی 5 ماهه به دست آمد که در سطح 1 درصد معنی‌دار بوده و تأثیرپذیری منابع آب زیرزمینی را با یک تأخیر 5 ماهه نمایان می­سازد. همچنین نتایج بررسی داده­های ماهانه سطح آب دشت مرند در دوره آماری (90-1380) نشان داد که تراز آب زیرزمینی دشت دارای روند منفی بوده که با افت حدود 2 متر مواجه بوده است.

فیروز مجرد، سمیرا کوشکی، جعفر معصوم‌پور، مرتضی میری،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

مطالعۀ توفان­تندر به­عنوان یک پدیدۀ مخاطره­آمیز جوی با استفاده از شاخص­های ناپایداری به­دلیل کمبود ایستگاه­های مشاهداتی در ایران کمتر مورد توجه قرارگرفته است. این پژوهش با استفاده از داده­های بازتحلیل به ارزیابی توفان­های تندری در ایران با دو شاخص CAPE و VWS می­پردازد. ابتدا فراوانی، روند و ساعات وقوع توفان­های تندری در ایران طی یک دورۀ 37ساله (1980 تا 2016) بررسی شد. سپس برای تحلیل توفان­ها، از داده­های بازتحلیل شبکه­ای ERA-Interim متعلق به «مرکز اروپایی پیش­بینی­های جوی میان­مدت» (ECMWF) استفاده شد. داده­های ERA با استفاده از داده­های مشاهداتی80 رخداد توفان در 14 ایستگاه جو بالای کشور با نرم­افزار RAOB ارزیابی شد. پس از تأیید صحت داده­های ERA، مقادیر دو شاخص CAPE و VWS مربوط به 4542 رخداد توفان­تندری برای ساعت­های صفر و 12 گرینویچ در 42 ایستگاه سینوپتیک به­دست آمد. سپس برای تمایز محیط­های رخداد توفان­تندری بسیارشدید از شدید و ملایم، از تحلیل ممیزی استفاده شد. در نهایت، معادلۀ خط تشخیص برای هرکدام از گروه­های شدت توفان به­دست آمد. نتایج نشان داد که روند توفان­های تندری در ایران رو به افزایش است. بیشترین فراوانی رخداد مربوط به ماه می و ساعت 21:30 است. داده­های ERA تخمین بسیار نزدیکی برای VWS ارائه می­دهند؛ اما تخمین­ها برای شاخص CAPE اندکی بیش از مقادیر مشاهداتی است. بیشترین میزان شاخص CAPE در استان­های جنوبی و جنوب­غرب سواحل خزر، و بیشترین مقادیر شاخص VWS در سواحل خلیج فارس مشاهده می­شود. بین مقادیر میانگین CAPE و VWS در سه گروه شدت توفان، اختلاف معناداری وجود ندارد. نقش شاخص VWS در تعیین نوع توفان بیشتر بوده است.

یوسف قویدل رحیمی، اسماعیل عباسی، منوچهر فرج زاده،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

حدوث وقایع فرین اقلیمی ازجمله توفان­های حاره­ای سالانه مخاطرات جبران­ناپذیری را در مناطق تحت سیطره خود بر جای می­گذارند. شناخت این وقایع و علم به زمان رخداد آنها می‌تواند در مدیریت حوادث غیرمترقبه ناشی از آنها راهگشا باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر واکاوی شرایط همدیدی جو همزمان با رخداد چرخند حاره­ای مورخ 05 تا 08 ژوئن 1948 که سواحل جنوبی ایران را تحت تاثیر قرار داده است، می‌باشد. داده­های مورد استفاده جهت تحلیل دینامیک و ترمودینامیک چرخند­ حاره­ای مورد بررسی شامل فشار تراز دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، مؤلفه‌های مداری و نصف‌النهاری باد، میزان انرژی پتانسیل در دسترس همرفت، سرعت قائم، دمای سطح دریا، نم ویژه و پوشش ابر می­باشد که از پایگاه ECMWF با قدرت تفکیک مکانی یک درجه اخذ گردید. نتایج نشان داد که اندرکنش بین زبانه­های پرفشار جنب حاره بر روی عربستان، تبت و ایران و چرخند حاره­ای زمینه فعالیت و جابه­جایی چرخند حاره­ای را فراهم نموده است. به نظر می­رسد عمده­ترین عامل شکل­گیری این چرخند ایجاد همگرایی در تراز دریا توسط جریانات قائم بالاسو و واگرایی ایجاد شده در هسته رودباد تراز پایین جو باشد؛ بطوری که بیشینه سرعت باد در رودباد مذکور به 22 متر بر ثانیه رسیده است. در تمامی روزهای فعالیت چرخند سرعت رودباد تراز پایین جو نسبت به رودباد تراز 500 میلی بار بیشتر می­باشد که خود نشان از شکل­گیری و توسعه این چرخند حاره­ای از ترازهای زیرین جو به ارتفاعات بالاتر می­ باشد.


ابوالفضل قنبری، احسان پاشانژاد سیلاب،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

محیط زیست، توسعه و پایداری سه مفهوم و نگرانی اصلی جهانی در مدیریت فضای زیست انسان در سطوح مختلف فضایی است. آسیب پذیری محیطی و رویکرد ارزیابی آن، چارچوب ارزیابی جامعی از سیستم­ها با منابعی است که تحت تاثیر شرایط طبیعی و همچنین در معرض آسیب پذیری ناشی از فعالیت­های انسان قرار گرفته است. بر همین اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر ارایه چارچوبی جامع و بدیع از آسیب پذیری محیطی در سطح پژوهش­های کشور با تلفیق تکنیک­ها و داده­های فضایی است. جهت سنجش وضعیت آسیب­پذیری محیطی منطقه کرانه شرقی دریاچه ارومیه با توجه به نقش آن در استان و همچنین شرایط به وقوع آمده محیطی انتخاب شده است. روش تحقیق پژوهش حاضر تحلیلی-توصیفی و ماهیت هدف آن در نظام برنامه­ریزی بویژه در زمینه تقلیل اثرات آسیب­پذیری و بهبود تاب آوری از نوع کاربردی – توسعه ای است. در این مطالعه، در مجموع 18 معیار در چهار شاخص یا 4 گروه آسیب پذیری ناشی از مخاطرات محیطی، آسیب­های ناشی از شرایط محیطی، آسیب­ پذیری انسان-منشاء و در نهایت آسیب­های ناشی از عوامل آب و هوایی انتخاب گردید. در ادامه با تلفیق و تجمیع شاخص­های قبلی، شاخص کلی آسیب­پذیری محیطی(EVI) در منطقه مورد مطالعه ارایه گردید. نتایج بدست آمده از شاخص­ها در 6 طبقه آسیب پذیری طبقه بندی گردید که طبقه بندی وضعیت نهایی آسیب­پذیری حاکی از پوشش بیش از 50 درصد مساحت منطقه در طبقات آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد می­باشد. در نهایت به منظور برنامه­ریزی و حفاظت محیطی، نتایج بدست آمده در قالب 4 منطقه آسیب پذیری بحرانی(%33)، مناطق حاشیه بحرانی(%31)، مناطق گذر(%20) و مناطق با رویکرد حفاظت(%26) شناسایی و منطقه بندی گردید.


منوچهر فرج زاده اصل، زهرا کاظم نژاد، رضا برنا،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

چکیده

برای 16 شهرستان استان گیلان مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که برحسب شاخص CVI بیشترین آسیب پذیری برای شهرستان تالش (66/99) ، در مؤلفه Mبیشترین آسیب پذیری برای رودبار (21/97) ، در مؤلفه Aو کمترین برای بندر انزلی (21/2)بیشترین آسیب پذیری برای شفت (66/66) ، در مؤلفه U و کمترین برای آستارا (92/28)بیشترین آسیب پذیری برای تالش (49/76) و در مؤلفه Gو کمترین آسیب پذیری برای سیاهکل (24/23) <span style="line-height: 115%; font-family: " b="" nazanin";="" font-size:="" 10pt;="" mso-bidi-language:="" fa;="" mso-ascii-font-family:="" "times="" new="" roman";="" mso-hansi-font-family:="" roman";"="" lang="FA">گزارش شد.


سحر ندایی طوسی، رزا حسینی‌نژاد،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

تاب‌آوری، به‌عنوان انگاشتی برای رویارویی با اختلالات، غافلگیری‌ها و تغییرات‌غیرمنتظره در سال‌های اخیر به‌مثابه توانایی مکان‌ها، جوامع و سیستم­‌ها در تحمل‌و‌ایستادگی در برابر خطرات به‌­وجود‌آمده از تنش‌­ها‌وفشارها مطرح شده‌است؛ به‌نحوی‌که سیستم بتواند سریعاً به وضعیت پیش‌از تنش بازگشته، تهدیدات آتی را پذیرفته و با آن­ها رویارویی‌کند. منطقه‌ی‌مرکزی‌ایران، بنا به منطقه‌بندی مطالعات طرح‌کالبدی‌ملی‌ایران مشتمل بر سه استان اصفهان، چهارمحال‌وبختیاری و یزد، واقع در اقلیم ‌خشکِ بیابانی با بحران‌های متعدد محیطی مواجه‌است که وضعیت تاب‌آوری‌منطقه را دست‌خوش اختلال ساخته و در نتیجه طرح‌وکاربست هدف تاب‌آوری‌منطقه‌ای در سیاست‌گذاری‌ها‌و‌برنامه‌ریزی‌ها را جهت کاهش آسیب‌پذیری و مقابله با بحران‌های گوناگون فرامنطقه‌ای آشکار ساخته‌است. با وجود آشکار‌شدن ضرورت طرح مفهوم تاب‌آوری در سطحی فراتر از شهر، هم‌چنان چارچوب مشخصی برای اندازه‌گیری این وضعیت در سطح منطقه وجودندارد. بر این‌اساس پژوهش‌ِپیش‌ِ‌رو، با اعتقاد به فرامنطقه‌ای‌وچندبعدی بودن موضوع تاب‌‌آوری بر آن‌است تا با تعدیل‌وکاربست مفهوم تاب‌آوری به صورت یکپارچه و چندبعدی در سطح منطقه‌ای چارچوبی مناسب برای سنجش وضعیت تاب‌آوری‌منطقه‌ای به شیوه‌ی شاخص‌ترکیبی و از آن طریق برنامه‌ریزی کاهش‌آسیب و ارتقاء تاب‌آوری ارائه‌دهد. در این رابطه هدف‌کلان‌پژوهش به تدوین چارچوبی بهینه در راستای بررسی، سنجش و رتبه‌بندی وضعیت تاب‌آوری‌منطقه‌ی‌‌مرکزی‌ایران اختصاص‌یافته‌است. نتایج حاصل نشان‌می‌دهد که استان چهارمحال‌وبختیاری از بالاترین میزان تاب‌آوری برخوردار بوده و پس از آن به ترتیب دو استان اصفهان و یزد قراردارند. در این میان استان یزد پایین‌ترین میزان تاب‌آوری را در بین استان‌های منطقه‌ی‌مرکزی دارد؛ بنابراین، ضروری‌است در برنامه‌ریزی‌ها و تخصیص منابع به ارتقاء و بهبود بخش‌های دارای اولویت توجه ویژه‌ای شود. رویارویی با دستورکارهای تاب‌آوری مستلزم پذیرش رویکردهای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری فرامنطقه‌‌ای هم‌چون منطقه‌گرایی‌محیط‌زیستی است.
حمید قربانی، عباسعلی ولی، هادی زارع پور،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

خشکسالی در زمره پیچیده‌ترین و ناشناخته‌ترین پدیده‌های طبیعی است که باعث بحران دوره‌ای آب در مناطق متاثر از آن می‌شود. افزایش تقاضای آب از یک سو و تجربه خشکسالی‌های سال‌های اخیر در استان از سوی دیگر منجر به بحران آب گردیده است، شناخت روند خشکسالی یکی از ملزومات مدیریت بحران آب است. هدف از این تحقیق تحلیل روند شاخص خشکسالی اقلیمی SPI  استان اصفهان با استفاده آزمون‌های ناپارامتری سن، پتی و من-کندال می‌باشد و از داده‌های اقلیمی ماهانه 10 ایستگاه همدیدی با طول دوره آماری 27 ساله (2017-1990) برای سری‌های زمانی مختلف ماهانه استفاده شده است، نتایج تحلیل روند براساس آزمون پتی در 75 درصد ایستگاه‌ها، براساس آزمون سن در 60 درصد ایستگاه‌ها و براساس آزمون من- کندال در 59 درصد ایستگاه‌ها روند معنی‌دار نزولی در سطح خطای کمتر از 5 درصد نشان داد. همچنین تحلیل سری زمانی بیش از 6 ماه روند تغییرات را بهتر از سری‌های زمانی کوتاه مدت نمایان می‌کند. در نتیجه در استان اصفهان با بحران آب مواجه هستیم و باید مدیریت تقاضای آب و مصرف آن به‌صورت جدی اعمال گردد.
 
غلامرضا جانبازقبادی،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

چکیده


آتش سوزی در عرصه های منابع طبیعی یکی از بحران هایی است که هر ساله خسارت های غیر قابل جبرانی بر اکوسیستم ها و محیط زیست وارد می سازد. هدف از این تحقیق تلاش جهت بررسی مناطق حساس به خطرآتش سوزی و تهیه نقشه منطقه خطر آتش سوزی جنگل ، بوسیله ادغام داده های توپوگرافی و سایر اطلاعات اضافی از یک سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای استان گلستان است. برای انجام این تحقیق ابتدا بااستخراج اطلاعات ثبت شده مربوط به موقعیت آتش سوزی های رخداده شده درسالهای 1388 و1389 حوزه ی ادار ه کل منابع طبیعی استان گلستان انجام گرفته است. جهت شناسایی مناطقی با پتانسیل بالای آتش سوزی ازپارامترهای استاتیکی مؤثردرآتش سوزی جنگل های منطقه (ارتفاع،شیب،جهت شیب،کاربری زمین/پوشش زمین،،میزان تبخیر)استفاده گردید.بدین صورتکه ، هر کدام از پارامترهای استاتیکی به کلاس های مختلف تقسیم شده و به هر کلاس با استفاده از دانش کارشناسی و مرور تحقیقات انجام شده، داده های زمینی و نتایج حاصل از بررسی های فوق، وزنی از یک تا ده اختصاص داده شده است. در ادامه با استفاده از همپوشانی لایه های مذکور با وزنهای متفاوت، مناطق با پتانسیل بالای آتش سوزی برای جنگل های استان گلستان شناسایی شده است،در نهایت کلیه وزنها با هم جمع شده که مقدار وزن نهایی بدست آمدو نقشه خطر آتش سوزی تهیه گردید. .برای تولیدنقشه خطر آتش سوزی،ازنرم افزارArc GIS9.2استفاده گردیده است.همچنین باروش شاخص خطرآتش سوزی  (FRSI)،وشاخص نرمال‌شده تفاوت پوشش گیاهی (NDVIو باکمک نقشه پهنه بندی،ریسک آتش سوزی درپنج رده خطر (بسیارکم تا بسیارزیاد) تهیه گردید..نتایج نشان داد بیشتر آتش سوزی ها در مناطق جنگلی با تاج و پوشش انبوه و همچنین در مناطق جنگلی با تاج و پوشش متوسط و در مرحله بعد در مناطق بیشه زار و بوته زار ها اتفاق افتاده است. دربررسی محاسبه  تراکم آتش سوزی در پهنه های ارتفاعی ، نتایج نشان داد ، تقریبا 90 درصد آتش سوزی ها در پهنه های ارتفاعی متوسط بین 700 تا 1500 متر رخ داده اند.در کل یافته های تحقیق نشان داده است، 90 درصدآتش سوزی های بوقوع پیوسته درمناطق باخطرزیادآتش سوزی،30 درصددرمناطق خطرناک و 60 درصددرمناطق پرخطرواقع شده اند، ،به طوریکه مناطق گالیکش، مینودشت، آزاد شهر ،از درجه ریسک وقوع آتش سوزی بالا برخوردار بوده اند.
 
فیروز مجرد، حسن ذوالفقاری، مهدی کیقبادی فر،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

پدیده شرجی به­ واسطۀ اثر ترکیبی دما و رطوبت بالا رخ می­ دهد و همواره باعث بروز مشکلاتی برای فعالیت­های انسانی می­ شود. در پژوهش­های قبلی، این پدیده در مناطق محدودی از کشور و با تعداد شاخص­های کمتری مطالعه شده است. این پژوهش با هدف بررسی فراوانی، تداوم و شدت روزهای شرجی در سرتاسر ایران با سه شاخص شدت شرجی، فشار بخار آب جزئی و گرمایش به انجام رسیده است. به این منظور داده‌های روزانه دما و رطوبت‌ نسبی 101 ایستگاه سینوپتیک کشور در یک دوره زمانی 28ساله (2014-1987) جمع ­آوری و با سه شاخص یادشده مطالعه شد. نتایج تحقیق نشان داد دو شاخص شدت شرجی و فشار بخار آب جزئی برای تبیین شرایط شرجی در ایران مناسبند و برونداد آنها تفاوت محسوسی با یکدیگر ندارد. اما شاخص گرمایش به نتایج مطلوب منتهی نشد. بر اساس شاخص منتخب، یعنی شاخص شدت شرجی، سواحل جنوب و سپس سواحل شمال کشور، بیشترین فراوانی، تداوم و شدت شرجی را دارند. اما در سایر نقاط کشور شرایط شرجی حاکم نیست و به طور میانگین حتی یک روز با شرایط شرجی مشاهده نمی­ شود. در سواحل جنوب، به دلیل حاکمیت پرفشار آزور، وضعیت شرجی زودتر از سایر نقاط کشور، در روز 14 فروردین آغاز می‌شود و با تداوم 7 ماه و 11 روز، در 25 آبان خاتمه می‌یابد. اما در سواحل شمالی کشور، با یک تأخیر 48روزه، از 1 خرداد آغاز و با تداوم تقریبی 4 ماه و 19 روز، در 20 مهر خاتمه می‌یابد. بندر چابهار در ساحل دریای عمان با 291 روز شرجی که 160 روز آن وضعیت شرجی بسیار شدید را داراست، بالاترین و بندر آستارا در سواحل خزر با 126 روز پایین‌ترین تعداد روزهای شرجی را دارا هستند. در سواحل شمالی، وضعیت شرجی بسیار شدید دیده نمی­ شود. روند سالانۀ تعداد روزهای شرجی در هیچ ایستگاهی معنی­ دار نیست.
طیبه کیانی، ندیم هیراد، غفورپور عنبران پرستو،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده

منطقه پرجمعیت رودبار در شمال ایران، بدلیل شیب های تند توپوگرافی، مصالح سست پوشاننده شیب‌ها، فازهای تکتونیکی فعال، ساخت وساز جاده و راه آهن، ازمناطق مستعد رخداد زمین‌لغزش است. در این پژوهش، درفاز اول براساس پیمایشهای زمینی، نقشه زمین‌شناسی درمقیاس1:25000، تصاویر ماهواره‌ای و دیگر داده‌های منطقه رودبار،محدوده و وضعیت زمین‌لغزش‌های منطقه شناسایی شد؛ عوامل ساختاری و وزنی( باربرداری شیب) بیشترین تاثیر در وقوع این رخداد را داشته و محرک اصلی در بیشترآنها، عامل ساختاری است. این مهم نیاز به تعیین و چگونگی فعالیت‌های تکتونیکی برای پیش‌بینی و کنترل پدیده‌ زمین‌لغزش در زیرساخت‌های عمرانی و زیست‌محیطی منطقه رودبار را ضروری مینماید. از این رو درفاز دوم پژوهش، از شاخص‌های ژئومورفیک سینوزیته جبهه کوهستان(Smf)، نسبت پهنای دره به ارتفاع دره(Vf)،شیب طولی رودخانه(SL)، شکل حوضه(Bs) و عدم تقارن حوضه زهکشی(Af) استفاده شد. سپس نتایج شاخص‌ها، به صورت شاخص فعالیت تکتونیک نسبی(LAT)نشان داد که بیشتر زیرحوضه‌‌ها دارای فعالیت تکتونیکی شدید و متوسط است.از نظر گستردگی، طبقه‌ شدید با مساحت 05/195 کیلومتر مربع (21/67 درصد) ازکل مساحت منطقه را دربر می‌گیرد. تلفیق مکانی پهنه‌های زمین‌لغزش‌ های شناسایی شده در بخش اول پژوهش با پهنه‌های تکتونیکی استخراج شده در بخش دوم پژوهش، انطباق این پهنه‌ها در دو طبقه نشان می‌دهد. پهنه‌های رخداد زمین‌لغزش‌های فتلک، لویه، رودبار، فیلده، در پهنه‌هایی با فعالیت تکتونیکی شدید قرار گرفته و زمین‌لغزش‌های دشتگان، طلابر، تکلیم، نصفی، دولت‌آباد، هرزویل در پهنه‌های فعال تکتونیکی متوسط واقع شده است. برای جلوگیری ازخسارات آتی رخداد زمین لغزش و ارایه گزارش‌های دقیق تر برای هرگونه فعالیت عمرانی و زیست‌محیطی درمنطقه رودبار باید مطالعات تفصیلی مهندسی و زمین‌شناسی درمقیاس‌های بزرگ‌تر انجام گیرد. 
علیرضا پیل پایه، داوود نجفیان قوجه بیگلو، توفیق سعدی، اکبر رحمتی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده

خشکسالی از جمله بلایای طبیعی است که نسبت به سایر پدیده‏های طبیعی در یک بازه زمانی طولانی اتفاق می‏افتد که به­صورت متناوب جوامع بشری را از طریق اثرات منفی بر روی منابع آب و کشاورزی و به دنبال آن اقتصاد را دچار مشکل می‏سازد. یکی از روش­های بررسی وضعیت خشکسالی استفاده از شاخص­های خشکسالی همچون SPI می­باشد. در این پژوهش از شاخص SPI جهت بررسی خشکسالی و ترسالی طی دوره زمانی 2001 تا 2016 استفاده شده است.  شاخص SPI صرفا مبتنی بر اساس میزان بارش بوده به همین جهت انتخاب یک منبع بارش مناسب جهت استخراج شاخص SPI در مقیاس­های زمانی مختلف از اهمیت به سزایی برخوردار می­باشد. ایستگاه­های سینوپتیک به دلیل عدم پراکنش مناسب و همچنین وجود خلاهای آماری زیاد نمی­توانند به عنوان منبع بارش مناسب در این نوع پژوهش­ها نقطه قابل اتکایی باشند به همین جهت منابع بارش شبکه­بندی شده که دارای قدرت تفکیک مکانی و زمانی بالایی هستند می­توانند به عنوان یک جایگزین مناسب برای ایستگاه­های زمینی استفاده شوند، در این پژوهش از منبع بارش Era-interim که محصول مرکز پیش­بینی های میان­مدت جوی اروپایی است استفاده شده است. نتایج ارزیابی­های اولیه حاکی از این بود که منبع بارش Era-interim می­تواند به عنوان یک جایگزین مناسب برای ایستگاه­های سینوپتیک در سطح کشور استفاده شود. به همین جهت از این منبع بارش جهت بررسی وضعیت خشکسالی در سطح کشور استفاده شد. برررسی وضعیت خشکسالی با توجه به شاخص SPI بود حاکی از این مساله بود که با افزایش مقیاس زمانی شاخص SPI خشکسالی­ها و ترسالی­ها شدیدتر شده به نحوی که خشکسالی­ها و ترسالی­های ملایم در اکثر ماه­ها و سال­های مورد بررسی تبدیل به خشکسالی­های شدید و ترسالی­های شدید شدند.
 

زهرا کیخا، جواد بذرافشان، سیروس قنبری، عالمه کیخا،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

بلایای اتفاق افتاده در دهه های اخیر، بیانگر این است که جوامع و افراد در معرض مخاطرات، به صورت فزاینده ای آسیب پذیر شده اند، لذا تاب آوری اجتماعی ظرفیت تبدیل و تحول، تطبیق و سازگاری و توان مقابله با تنش و بحران های اجتماعی می باشد. هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی میزان برخورداری جامعه محلی از شاخص های اجتماعی مؤثر در تاب آوری در برابر مخاطرات محیطی در ناحیه سیستان بود. روش تحقیق به لحاظ ماهیت کاربردی و از حیث روش؛ توصیفی-تحلیلی با رویکرد کمی-پیمایشی مبتنی بر روش مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوار در 373روستا بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 189 نفر به روش تصادفی طبقه‌ای متناسب با حجم جامعه به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از ابزار پرسشنامه استفاده گردید که روایی ابزارها به روش تحلیل عاملی تاییدی و پایایی ابزارها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی و تایید گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نیز در سطح آمار استنباطی از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد تکنیک حداقل مربعات جزئی و  نرم افزار SMART PLS 3 استفاده گردید.یافته های پژوهش حاکی از آن است که براساس آماره های T و P ضریب مسیر ارتباط شاخص های اجتماعی با تاب آوری اجتماعی معنادار می باشد به گونه ای که مقدار T این مسیر برابر با 28/11 از مقدار بحرانی 58/2 بزرگتر بوده و مقدار P نیز کوچکتر از 05/0 می باشد. همچنین برای تحلیل فضایی عوامل اجتماعی مؤثر بر تاب آوری روستاهای موردمطالعه ازمدل WASPAS استفاده ‌شد که حاکی از آن بود که روستاهای شهرستان زهک، بیشترین میزان Qiو روستاهای شهرستان هامون  دارای کمترین میزان Qi  می باشند. بنابراین می توان نتیجه گرفت بین شاخص­های اجتماعی با تاب آوری روستاییان ارتباط معناداری وجود دارد و همچنین حجم اثر شاخص اجتماعی در حد زیاد می باشد و با توجه به اینکه روستاهایی که دارای Qi بیشتری هستند تاب آوری اجتماعی بیشتری دارند لذا می توان گفت روستاهای منطقه زهک از شاخص های تاب آوری اجتماعی بالاتری برخوردار می باشند.

 

حمیده روشنی، رئوف مصطفی زاده، اباذر اسمعلی عوری، محسن ذبیحی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

تأثیر تغییر الگوهای زمانی و مکانی بارش بر خطر سیلاب/خشکسالی و منابع آب قابل دسترس به‌عنوان مساله‌ای غیرقابل انکار در مدیریت منابع آب مطرح است. شاخص‌های تمرکز بارش و فصلی بودن بارش از جمله از شاخص‌های تبیین پراکندگی بارندگی در یک منطقه است که می‌تواند منجر شناسایی الگوی توزیع بارش و مدیریت پیش از وقوع خطرات طبیعی گردد. بدین منظور، پژوهش حاضر با هدف بررسی وضیعت توزیعی زمانی و مکانی و روند تغییرات شاخص‌های تمرکز و فصلی بودن بارش در 41 ایستگاه باران‌سنجی استان گلستان با طول دوره آماری 38 ساله در مقیاس‌های زمانی سالانه، فصلی، دوره خشک و دوره مرطوب برنامه‌ریزی شده است. براساس نتایج، میانگین شاخص تمرکز بارش در منطقه مطالعاتی گلستان در مقیاس‌های سالانه، بهار، تابستان، پاییز، زمستان، دوره خشک و دوره مرطوب به‌ترتیب برابر 15/13، 96/11، 15/13، 72/10، 96/9، 72/14 و 72/10 محاسبه شد. هم‌چنین، ایستگاه چات با مقدار 79/0 (توزیع فصلی با یک فصل خشک و یک فصل مرطوب) و ایستگاه شصت‌کلاته با مقدار 47/0 (توزیع عمدتاً فصلی با یک فصل خشک کوتاه) به‌ترتیب بیشینه و کمینه مقدار شاخص فصلی بودن در استان گلستان را به‌خود اختصاص می‌دهند. علاوه بر این، 27 و 14 ایستگاه به‌ترتیب دارای روند تغییرات افزایشی (معنی‌دار و غیرمعنی‌دار) و کاهشی (معنی‌دار و غیرمعنی‌دار) برای شاخص‌های PCI و SI هستند. عدم پیروی بارش در استان گلستان از الگوی زمانی و مکانی واحد از دیگر دستاوردهای پژوهش حاضر است. یافته‌های مطالعه حاضر می‌تواند به‌عنوان یک راهنما در برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گزاری‌های مرتبط با منابع آب در منطقه مطالعاتی پژوهش مورد استفاده قرار گیرد.


صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts

Designed & Developed by : Yektaweb