جستجو در مقالات منتشر شده


45 نتیجه برای شاخص

زهرا عربی، ایوب بدراق نژاد،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

خشکسالی یکی از بلایای محیطی است که فراوانی آن به‌ویژه در مناطق خشک و نیمه‏خشک کشور بسیار زیاد می‏باشد. کمبود بارش اثرات متفاوتی را بر روی آب‏های زیرزمینی، رطوبت خاک و جریان رودخانه‏ها به‌جای می‏گذارد. هدف این پژوهش ارزیابی پوشش گیاهی و دمای سطح زمین جهت تحلیل دوره خشکسالی در استان­های قم،چهارمحال بختیاری،اصفهان و مرکزی با استفاده از تصاویر ماهواره مودیس سنجنده ترآ، داده­های بارش ایستگاه­های سینوپتیک واقع در منطقه، شاخص‌های سنجش‌ازدوری همچون شاخص سلامت پوشش گیاهی، وضعیت پوشش گیاهی و شاخص وضعیت درجه حرارت به‌منظور آشکارسازی تغییرات رخ‌داده در بازه زمانی17 ساله(مادیس)  و 20 ساله (بارش، جهت صحت سنجی) می­باشد. بدین منظور ابتدا با بررسی داده­های باران‌سنجی و سینوپتیک ایستگاه‌های موجود و با استفاده از مدل شاخص بارش استانداردشده سه ماه آوریل، می و ژوئن به‌عنوان نمونه انتخاب شد. در این مطالعه تصاویر ماهواره‌ای با کد(MOD11A2,MOD13A3) از سال 2000 تا 2017  دریافت و روی آن‌ها پیش‌پردازش و پردازش‌های لازم همانند تصحیح هندسی و رادیومتریک انجام‌گرفت، سپس شاخص بارش استانداردشده با شاخص­های شرایط دمایی، شاخص وضعیت پوشش گیاهی و شاخص سلامت پوشش گیاهی به‌صورت تلفیقی به کمک تصاویر ماهواره مودیس سنجنده ترآ مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد بین ماه­های موردسنجش واقع شده، بیشترین روند رو به خشکی در قسمت شرقی این استان­ها نمایان بوده و بیش از 50 درصد مساحت این استانها را شامل می­شود. روند تغییرات این شیب از لحاظ آماری معنی­دار است. با توجه به نتایج همبستگی­ها شاخص وضعیت درجه حرارت با شاخص بارش استاندارد شده از همبستگی قوی نسبت به سایر شاخص­ها برخوردار بوده است. همچنین می‌توان نتیجه گرفت که تصاویر  مودیس و شاخص‌های پردازش­شده در کنار شاخص­ اقلیمی دارای قابلیت لازم برای پایش خشکسالی است. استفاده از نقشه­های حاصل از شاخص­های خشکسالی می­تواند به بهبود برنامه­های مدیریت خشکسالی کمک نموده و نقش بسزایی را در کاهش اثرات خشکسالی ایفا  کند.
 

دکتر علیرضا صادقی نیا، دکتر سمیه رفعتی، دکتر مهدی صداقت،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

این پژوهش با هدف تحلیل فضایی تغییرات اقلیمی دما در ایران انجام شد. ابتدا با استفاده از آزمون من-کندال و شیب سن، روند تغییرات شناسایی شد. سپس با استفاده از روش های تحلیل مولفه های اصلی و خوشه بندی، گستره ایران از لحاظ روند تغییرات سالانه شاخص های فرین در چهار خوشه دسته بندی شد. 38 ،33 ، 18 و 11 درصد از ایستگاهها به ترتیب در خوشه های 1، 2، 3 و 4 قرار گرفتند. شدیدترین روندهای افزایشی در ایستگاههای خوشه یک، که در نواحی پست و کم ارتفاع ایران استقرار دارند رخ داده است. میانگین ارتفاع آنها 535 متر است. ایستگاههای خوشه 2 روند افزایشی متوسط و ایستگاههای خوشه 3 روند افزایشی ضعیفی را تجربه کرده اند. ایستگاههای خوشه 2 غالبا در نواحی شمال غرب و غرب ایران استقرار یافته اند، اما ایستگاههای خوشه 3 نظم خاصی را از نظر پراکندگی فضایی نشان نمی دهند. ایستگاههای خوشه 4 بر خلاف سه خوشه دیگر، روندهای آشکاری را نشان نمی دهند. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که بین عامل ارتفاع و شیب روند شاخص های فرین گرم همبستگی معکوس وجود دارد. یعنی هرچه ارتفاع کاهش می یابد، شیب روند افزایش می یابد. بنابراین ایستگاههایی که در نواحی پست و کم ارتفاع قرار گرفته اند نسبت به نواحی مرتفع، تغییرات اقلیمی شدیدتری را تجربه کرده اند. همچنین تغییرات اقلیمی شاخص های حدی گرم قوی تر از شاخص های حدی سرد و روند افزایش دماهای کمینه بیشتر از دماهای بیشینه است. علاوه بر آن، تعداد شب های گرم با شیب بیشتری نسبت به تعداد روزهای گرم افزایش یافته است.
تهمینه چهره آرا،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

در این پژوهش جهت شناسایی نقش الگوهای گردش منطقه­ای جو در رخداد آلودگی­های شدید هوای شهر اصفهان، از روش تحلیل همدید ترکیبی استفاده شد. برای انجام پژوهش، از داده­های ایستگاه­های سنجش آلودگی هوا، داده­های رقومی پروفیل جو، و خروجی­های مدل پسگرد ذرات معلق (HYSPLIT) در یک دوره 11  ساله (1395-1384) استفاده شد. نتایج نشان داد که چهار عامل و الگو در زمان رخداد شدیدترین روزهای همراه با آلودگی­ در شهر اصفهان در تراز میانی جو حاکمیت دارند. نتایج حاصل از بررسی مقادیر PSI در هر الگو نشان داد که به ترتیب از الگوی یک تا چهار مقادیر شاخص 221، 238.6، 203 و 281 است. از شرایط همدیدی می­توان به حضور پرفشار جنب حاره­ای اشاره نمود که همزمان با لایه وارونگی دمایی در ترازهای زیرین جو و وردسپهر میانی همراه شده است.  تقویت تاوایی منفی در بالاتر از تراز 700 هکتوپاسکال و وجود یک همگرایی سطحی ادامه یافته تا تراز یاد شده سبب شده تا ماهیت جو تابستانه به وضوح در رخداد آلودگی در این شهر مشهود گردد که با وجود ناهنجاری های فوی این شرایط تقویت شده است. از طرفی خروجی مدل پسگرد ذرات معلق نشان داد که رخداد روزهای بسیار آلوده در شهر اصفهان را نمی­توان در آلاینده­های شهری همچون کارخانه­های صنعتی اتومبیل­ها و... جست بلکه با ورود ذرات معلق از مناطق مختلف سبب شده تا آلودگی از شدت بالاتری برخوردار باشد بدین صورت که هجوم ذرات معلق گردوغبار در تشدید این پدیده امری انکار ناپذیر است.
دکتر فریبا اسفندیاری درآباد، دکتر رئوف مصطفی‌زاده، مهندس امیرحسام پاسبان، مهندس بهروز نظافت تکله،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

فرسایش خاک یکی از مشکلات محیطی است که تهدیدی برای منابع طبیعی، کشاورزی و محیط‌زیست به‌شمار می‌رود. در این راستا، اطلاعات زمانی و مکانی فرسایش خاک در اقدامات مدیریتی، کنترل فرسایش و مدیریت حوزه‌های آبخیز نقش مؤثری دارد. امروزه عدم استفاده صحیح از اراضی و تغییرات کاربری اراضی مانند تبدیل جنگل‌ها و مراتع به اراضی کشاورزی، چرای مفرط، شخم روی شیب‌های تند، باعث افزایش میزان فرسایش خاک و رسوب شده است. کاربری‌های مختلف اراضی مقادیر مختلف فرسایش را ایجاد می‌کنند و مدیریت اراضی نقش به‌سزایی در جلوگیری از فرسایش دارد. در مطالعه حاضر، هدف تلفیق شاخص‌های زمینی و پوشش گیاهی برای برآورد و شناسایی خطر فرسایش خاک در حوضه آبخیز عموقین با استفاده از مدل RUSLE است. لایه‌ پارامترهای مدل RUSLE شامل لایه فرسایندگی باران، لایه خاک، لایه توپوگرافی، لایه پوشش گیاهی و عامل حفاظتی خاک هم‌چنین آمارهای مختلف مربوط به ایستگاه‌های باران‌سنجی، هیدرومتری، نقشه‌های توپوگرافی، و زمین‌شناسی و نیز بهره‌گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و سنجش ‌از دور استفاده ‌شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که مقدار متوسط فرسایش سالانه خاک برای کل حوضه در دامنه بین 21/1 تا 53/5 تن در هکتار در سال متغیر است. هم‌چنین بررسی روابط رگرسیونی بین فاکتورهای مدل RUSLE و مقدار فرسایش سالانه خاک نشان داد که فاکتور توپوگرافی (LS) دارای ارتباط کمی با میزان فرسایش سالانه خاک به‌وسیله مدل RUSLE دارد. هم‌چنین در بررسی دیگر بین شاخص‌های زمینی با مدل RUSLE نتایج نشان داد که عامل پوشش گیاهی با ضریب تعیین 47/0 درصد نسبت به سایر شاخص‌های مورد مطالعه دارای هم‌بستگی بیش‌تری است، شاخص قدرت جریان نیز با ضریب تعیین 07/0 درصد دارای کم‌ترین هم‌بستگی بین شاخص‌های مورد مطالعه است. این تحقیق امکان تلفیق شاخص‌های موثر توپوگرافی و پوشش گیاهی بر فرسایش و نیز  امکان استفاده از سایر شاخص‌های موثر را تائید می‌نماید.
مسعود رجائی، عزت اله قنواتی، علی احمدآبادی، امیر صفاری،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

تغییرات کاربری اراضی و پوشش‌گیاهی به‌طور مستقیم منجر به تغییر رژیم هیدرولوژیکی می‌شود. در واقع توسعه شهری و کاهش اراضی جنگلی و مرتعی در، سیل‌خیزی را باعث شده است و از طرف دیگر افزایش باغات و کاربری‌های مشابه در مصرف و نفوذ بیشتر آب و کاهش دبی حوضه مطالعاتی نقش مؤثری دارد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل تغییر رفتار واحدهای پاسخ هیدرولوژیکی در ارتباط با پتانسیل تولید رواناب حوضه چشمه کیله در بازه زمانی 29 ساله (2018-1991) است. در این تحقیق، واحدهای پاسخ هیدرولوژیک(HRU) بعنوان واحد کاری برای تعیین پتانسیل تولید رواناب حوضه آبریز چشمه کیله شناسایی و استخراج شده است. به منظور پایش تغییرات تراکم و میزان پوشش‌گیاهی با استفاد ه از تصاویر ماهواره‌ای منطقه مطالعاتی در سال‌های 1991 و 2018 از شاخص تفاضل گیاهی نرمال‌شده استفاده شد؛ سپس با تلفیق لایه گروه‌های هیدرولوژیک و کاربری اراضی، برای هر یک از واحدهای پاسخ هیدرولوژیک میزان شماره منحنی مشخص شد. با توجه به مقادیر شماره منحنی به‌دست‌آمده برای هر واحد پاسخ هیدرولوژیک، مقدار توان نگهداشت رطوبت خاک استخراج شد. در نهایت، با محاسبه مقادیر متوسط ماهیانه، میزان رواناب حاصل از بارندگی برای سال‌های 1991 و 2018 برآورد شد. نتیجه تحقیق گویای کاهش میزان و تراکم پوشش‌گیاهی، افزایش مقدار شماره منحنی، کاهش میزان نفوذپذیری خاک و همچنین افزایش ارتفاع رواناب تولیدی در طول بازه زمانی 29 ساله (2018-1991) در حوضه چشمه کیله (به‌ویژه قسمت‌های شمال حوضه) است؛ به عبارتی توسعه شهری، تغییر کاربری اراضی و تضعیف پوشش‌گیاهی باعث تشدید سیل‌خیزی حوضه شده است.
علی محمد خورشید دوست، علی پناهی، فرحناز خرم ابادی، حسین ایمانی پور،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

 هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر پارامترهای اقلیمی بر توزیع پوشش گیاهی در ایران مرکزی با استفاده از شاخص NDVI می­باشد. برای شناخت پراکنش و توزیع پوشش گیاهی از روش­های نوین ناحیه­بندی PCA، خوشه­بندی و روابط مکانی استفاده شد. بدین منظور دو متغیر اقلیمی (میانگین دما و رطوبت نسبی) از داده های هشت ایستگاه سینوپتیک در بازه زمانی آماری (1986-2018) انتخاب گردید. متناسب با فاصله­های ایستگاه­ها و تغییرات مکانی شاخص NDVI، شبکه­ای به ابعاد 15*15 کیلومتر بر روی ایران مرکزی گسترانده شد. در این بررسی برای اطلاع از روند تغییرات شاخص NDVI از آزمون من-کندال به وسیله نرم افزار (MINITAB) استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد که میزان پراکنش پوشش گیاهی در ایران مرکزی با استفاده از شاخص NDVI بین 2/0- تا 64/0+ است. همچنین توزیع و تراکم پوشش گیاهی دارای رشد کمتر از یک‌ درصد می­باشد. نتایج این بررسی نشان می دهد متغیر اقلیمی دما بیشترین تأثیر را بر توزیع و تراکم پوشش گیاهی در ایران مرکزی دارد. بررسی توزیع و تراکم پوشش گیاهی ایران مرکزی با استفاده از روش PCA نشان داد که توزیع و تراکم پوشش گیاهی ایران مرکزی متاثر از هشت عامل است که عامل اول و دوم به تنهایی 56/81 درصد رفتار پوشش گیاهی را در ایران مرکزی تبیین می­نمایند. درنهایت با انجام تحلیل خوشه­ای سلسله مراتبی و با روش ادغام وارد بر روی ماتریس نمرات عامل­ها، سه ناحیه توزیع و پراکنش پوشش گیاهی نامنظم، متوسط و یکنواخت در ایران مرکزی شناسایی و نمایش داده شدند.
دکتر همایون مطیعی، خانم صبا احراری،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

یخچال‌ها از جمله منابع آبی مهم در جهان بوده که بشدت تحت تاثیر گرمایش جهانی و تغییر اقلیم واقع شده‌اند. این مقاله به بررسی اثرات اقلیم بر تغییرات سطح پوشش برف و یخ منطقه تخت‌سلیمان واقع در استان مازندران در طی سه دهه گذشته با استفاده از سنجش از راه دور پرداخته شده است. به همین منظور، تصاویر مربوط به ماه ژوئن میلادی ماهواره‌های لندست-5 و 8 در بازه زمانی 1990 تا 2021 و همچنین داده‌های محصول دمای هوای سنجنده ERA5 در پلتفرم گوگل ارث انجین پردازش شد تا میزان دما و سطح پوشش برف و دمای هوای منطقه مورد بررسی مورد محاسبه و بررسی قرار گیرد. در این پژوهش به منظور تشخیص سطوح پوشیده از برف و یخ، از شاخص NDSI (شاخص سطح نرمال‌شده پوشش برف) و برای ارزیابی روند داده‌ها از  ضریب کاپا و آزمون من-کندال استفاده گردید. نتایج صحت کلی و ضریب کاپا در سامانه گوگل ارث انجین نشان از صحت کلی 94 درصد و ضریب کاپا 89 درصد در سال 2021 دارد که نشان از مطابقت بالای این روش با داده‌های واقعی است. نتایج بدست‌آمده در این تحقیق در طی بازه زمانی مورد بررسی نشان‌دهنده افزایش حدودا 1.5 درجه‌ای دما در طول سه دهه گذشته در سطح معنی‌داری 95 درصد می باشد.  نتایج نشان می دهد که سطح پوشش برف و یخ یخچال‌های تخت سلیمان در ماه ژونن ( خرداد) از مقدار 127 کیلومترمربع در سال 1990 با کاهش 80 درصدی به 22 کیلومترمربع در سال 2021 رسیده است. روند تغییرات سطح پوشش برف ماه ژوئن نیز با آزمون من-کندال بررسی شد که نشان دهنده روند منفی معنادار در سطح معنی‌داری بین 80 تا 90 درصد می باشد. به طور کلی این نتایج نشان‌دهنده افزایش دما و کاهش سطح برف و یخ این منطقه در طی دوره آماری مورد مطالعه می‌باشد و ادامه روند زوال تدریجی  یخچال های این منطقه در آینده، تهدیدی جدی برای منبع آب پایین دست و محیط زیست اطراف آنها می باشد.
 
آقای مصطفی نوجوان، دکتر فاطمه طبیب محمودی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

اعمال قرنطینه ناشی از پاندمی کووید-19 از بهار سال 1399 موجب ترمیم جهانی عناصر آب و هوایی مانند کیفیت هوا و دما گردیده است. در این تحقیق، تأثیر اعمال قرنطینه ناشی از پاندمی کووید-19 بر شدت جزایر گرمایی شهری با توجه به تعطیل شدن فعالیت­های صنعتی مانند کارخانه­ها و نیروگاه­ها و اعمال قوانین جدید جهت کاهش حجم ترافیک در شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا، از داده­های سنجش از دور زمانمند ماهواره لندست-8 برداشت شده از قسمتی از شهر تهران استفاده شده است. روش پیشنهادی در این تحقیق، مشتمل بر تولید نقشه­های جزایر گرمایی با استفاده از تحلیل قانون مبنای ویژگی­های دمای سطح زمین، شاخص اختلافات نرمال شده پوشش گیاهی و نقشه کاربری/ پوشش اراضی می­باشد. نتایج آشکارسازی تغییرات جزایر گرمایی نشان داد میانگین دمای شهر تهران در دوران اعمال قرنطینه نسبت به سه سال قبل و یک سال بعد از آن در دوره زمانی مشابه، کاهش محسوسی داشته است. نتایج حاصل از آشکارسازی تغییرات کلاس­های شدت جزایر گرمایی نیز نشان داد که در سال 1399 و همزمان با اعمال قرنطینه و محدودیت­های ناشی از پاندمی، درصد مساحت کلاس جزایر گرمایی با شدت زیاد  61/17 درصد کاهش داشته و به موازات آن مساحت کلاس جزایر گرمایی با شدت کم نسبت به سه سال قبل 8/12 درصد افزایش را نشان داده است. به علاوه، در منطقه مسکونی منتخب در این تحقیق، مساحت کلاس جزایر گرمایی با شدت زیاد در مدت قرنطینه سال 1399 به میزان 25/5 % بیشتر از منطقه صنعتی منتخب و 1/6 % بیشتر از منطقه فضای سبز منتخب، کاهش را نشان داده است.

دکتر ابراهیم یوسفی مبرهن، دکتر منصور قدرتی، دکتر محمد خسروشاهی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

پدیده گردوغبار خطرهای فراوانی را برای جامعه بشری داشته و اهمیت ویژه­ای برای ساکنان ایران دارد. پژوهش­گران مختلف از زوایای متفاوت این پدیده را مورد مطالعه قرار داده­اند و از نظر اهمیت موضوع و مخاطرات ناشی از آن، هم­چنان در صدر موضوع­های مورد علاقه پژوهش­گران در سراسر جهان قرار دارد. هدف از پژوهش حاضر نیز استفاده از شاخص DSI در ارزیابی و پهنه­بندی توفان­های گردوغباردر استان سمنان است. در این تحقیق توزیع زمانی توفان­های گردوغباراستان سمنان با درنظرگرفتن شرایط آب و هوایی و میانگین سرعت باد غالب منطقه مورد مطالعه در طی سال­های 2003 تا 2017 در پنج ایستگاه سینوپتیک مورد بررسی قرار گرفت. همگن بودن پارامترهای اقلیمی و شاخص­های توفان ریزگرد و روند این دو متغیر با استفاده از رگرسیون خطی در محیط نرم­افزار SPSS محاسبه گردید و پس از بررسی روند تغییر شاخص یونپ، اطلاعات حاصل در محیط نرم­افزار ArcGIS پهنه­بندی شد. نتایج این مطالعه نشان داد که در طی دوره آماری مورد بررسی، شاخص DSI هم­زمان با افزیش شدت خشکی افزایش یافته است درحالی­که همبستگی آن با شاخص خشکی طی دوره 15 ساله در سطح اطمینان 95 درصد معنی­دار نبوده است. نقشه پهنه­بندی شاخص DSI نشان داد که شهرستان شاهرود و دامغان از شاخص توفان گردوغبار بالاتری نسبت به سایر مناطق برخوردار هستند. هم­چنین هم­خوانی به نسبت مناسبی بین شاخص DSI و خشکی در منطقه وجود دارد به­طوری­که هرگاه دوره تری بوده، مقدار DSI به دنبال آن کاسته شده و هرگاه دوره خشکی بوده، مقدار شاخص گردوغبار افزایش یافته است.
 
خانم لیلا بابایی، خانم ناهیده پرچمی، آقای رئوف مصطفی‌زاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

در بررسی تغییرات پاسخ هیدرولوژیکی ناشی از تغییر اقلیم می‌توان از شاخص‌های مستخرج از منحنی تداوم جریان استفاده نمود. هدف از این تحقیق مشخص کردن شاخص‌های سیل و جریان کمینه با استفاده از منحنی تداوم جریان در ایستگاه‌های هیدرومتری استان اردبیل می‌باشد. در این تحقیق تغییرات زمانی و مکانی شاخص‌های Q10،Q50، Q90،  Q90/50و شاخصLane  در 31 ایستگاه هیدرومتری استان اردبیل طی دوره 1372تا 1393 ارزیابی شد. در این مطالعه 5 ایستگاه (حاج‌احمد‌کندی، ننه‌کران، شمس‌آباد، پل‌سلطانی و بوران) که دارای جریان‌های حداقل، متوسط و حداکثر هستند، برای نمایش نتایج گرافیکی انتخاب شدند. ایستگاه‌های مذکور از نظر دبی و مساحت بررسی شده و منحنی تداوم جریان و منحنی تداوم جریان بی‌بعد براساس متوسط دبی و مساحت رسم شد. هم‌چنین روند تغییرات زمانی شاخص‌های Q10،Q50، Q90،‌Q90/50 و شاخص  Laneبا آزمون ناپارامتری من‌کندال محاسبه شد. براساس نتایج به‌دست آمده شاخص  Q10(جریان سیلابی) در ایستگاه‌های واقع بر روی رودخانه اصلی قره‌سو در سطح یک درصد دارای روند کاهشی معنی‌دار بوده است. شاخص  Q50(جریان متوسط) در اکثر ایستگاه‌ها دارای روند کاهشی معنی‌دار بوده است. علاوه بر این، مقدار شاخص‌های Q90 و Q90/50 نیز در اکثر ایستگاه‌ها دارای روند کاهشی معنی‌دار در سطح p < 0.05)) بوده‌اند. در خصوص شاخص  Laneبه‌عنوان شاخص مرتبط با سیل، در ایستگاه‌های ارباب‌کندی و دوست‌بیگلو که تحت تاثیر احداث سد بوده‌اند روند کاهشی معنی‌دار داشته‌اند. در نتایج تغییرات مکانی، شاخص (Lane) بیان‌گر سیلاب اوج است که مقادیر بالای آن در محدوده شرق و مرکز استان بیش‌تر است. در مجموع مقادیر شاخص‌های مرتبط با جریان‌های سیلابی در حوزه‌های بالادست استان روند افزایش داشته و نیز مقادیر مرتبط با جریان متوسط و نیز شاخص مشارکت جریان پایه در اکثر ایستگاه‌ها روند کاهشی معنی‌دار داشته است.
کاوه محمدپور، علی محمد خورشیددوست، گونا احمدی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

طوفان گرد و غبار فرایند پیچیده­ای است که تحت تاثیر تعامل سیستم اتمسفرزمین بوده و از نظر اقلیم­شناسان و هواشناسانی که تغییرهای اقلیمی و اتمسفری را بررسی می­کنند، پایش پوشش گرد و غبار یک پدیده دینامیکی مهم است. در این مطالعه با استفاده از داده­های دید افقی و سنجش از دور ماهواره­ای (MODIS) و شاخص NDDI به آشکارسازی گردوغبار در نیمه غربی ایران پرداخته شده است. طبق بررسی­های انجام شده، نقشه میانیابی تعداد روز غبارآلود در نیمه غربی ایران نشان داد که محدوده مورد مطالعه غرب ایران از لحاظ فراوانی وقوع پدیده گرد و غبار و چگونگی روند آن دارای نظام همگنی نیست و تعداد روزهای گرد و غباری از شمال به سمت جنوب افزایش می­یابد. هسته بیشینه وقوع پدیده گرد و غبار در بخش جنوبغربی منطقه و بر روی اهواز، امیدیه و بوشهر  قرار دارد که با منشاٌ مناطق بیابانی در عراق-سوریه و عربستان است. نتایج پراکنش فضایی دید افقی ایستگاه­های زمینی با آشکارسازی شاخص NDDI بر روی تصاویر مطابقت دارد و نشان داد که بیشترین سطح پوشش گردوغبار بر روی اتمسفر استان­های فارس و بوشهر و کمترین مقدار آن در سطح استان­های آذربایجان غربی و شرقی، قم و مرکزی مشاهده می­شود.

محمد صادق قدم خیر، رضا برنا، جعفر مرشدی، جبراییل قربانیان،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

در این مطالعه سعی شد که تأثیرگذاری رخداد گردوغبار در زمینه نوسانات و تغییرات روزانه میزان تابش خالص موج کوتاه دریافتی در سطح زمین استان خوزستان مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا داده­های روزانه 6 ایستگاه سینوپتیک و کدهای گردوغباری و سرعت و جهت باد توأم با آن ها استخراج گردید. با استفاده از داده­های ایستگاهی 3 کیس گردوغبار فراگیر در سطح استان خوزستان و در ادامه با استفاده از دو شاخص گردوغباری محصول سنجنده MODIS یعنی شاخص انگستروم هواویزه ها (AEA) و شاخص عمق اپتیکال هواویزه­ها (AOD) وضعیت توزیع فضایی گردوغبار در سطح استان بررسی شد و با استفاده از داده های باز تحلیل شده تابش خالص موج کوتاه دریافتی (در ساعت 12 ظهر یا 09 UTC) پایگاه ECMWF ، تغییرات زمانی و مکانی میزان تابش دریافتی بررسی شد. نتایج حاصل از بررسی 3 کیس گردوغبار فراگیر در سطح استان (شامل 19  ژوئن 2012، 12 می 2018 و 22 جولای 2010) بیانگر آن بود که، ذرات آیروسل عموماً در بخش­های مرکزی، جنوبی و غربی استان (نواحی دشتی و پست استان) از نوع ذرات با اندازه متوسط (شاخص نمایی انگستروم بین 5/0 تا 1) و در بخش­های شرقی و شمال شرقی، از نوع ذرات درشت ( شاخص انگستروم کمتر از 5/0) بوده است. نتایج حاصل از تأثیرگذاری رخدادهای گردوغبار بر میزان تابش موج کوتاه دریافتی سطح زمین نشان داد که در رخداد گردوغباری 22 جولای 2010 شاخص نمایی انگستروم بیانگر حضور ذرات درشت در اتمسفر نزدیک سطح زمین و شاخص AOD نیز بیانگر حضور گردوغبار غلیظ در کل پهنه استان بوده است، میزان تابش خالص موج کوتاه دریافتی (در ساعت 12 ظهر یا 09 UTC) حدود 194 وات بر متر مربع ( حدود28 درصد) کمتر از میانگین همان ماه بوده است. این میزان افت در دو موج گردوغبار دیگر که مقادیر شاخص AOD  و شاخص انگستروم آن­ها بیانگر گردوغبار ریزتر و با غلظت کمتر بود، کمتر بوده است. در موج گردوغباری 19 ژوئن 2012، میزان تابش خالص موج کوتاه دریافتی تنها 5 درصد ( 25 وات بر متر مربع در ساعت 12 ظهر یا 09 UTC) کمتر از میانگین بلندمدت بوده است و این افت در رخداد گردوغباری 12 می 2018 برابر 28 وات بر متر مربع (حدود 4 درصد افت نسبت به میانگین همان ماه) بوده است.

ارسطو یاری حصار، مهدی فیض اله پور، ندا کنعانی،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

دمای سطح زمین اطلاعات مهمی را در زمینه نقش کاربری اراضی و پوشش زمین بر روی فرایندهای بیلان انرژی ارائه میدهد. بنابراین هدف این تحقیق، ارزیابی الگوهای LST در اثر تغییرات رخ داده در کاربری اراضی (LULC) می باشد.منطقه مورد مطالعه با وسعتی معادل 6/300 کیلومتر مربع در منطقه تالش واقع شده است. به این منظور تصاویر لندست در فصول خشک و مرطوب از سال 1365 تا 1401 دانلود گردید. چهار طبقه کاربری با طبقه بندی بیشترین شباهت(MLC) و ماشین بردار پشتیبانی(SVM) در بازه های زمانی 36 ساله شناسایی شد. مقادیر ضریب کاپا برای مدل SVM معادل 7802/0 بوده و برای مدل MLC معادل 5328/0 بوده است. شاخص های طیفی NDVI، NDSI و NDWI برای پوشش گیاهی، خاک بایر و آب محاسبه شده و در سالهای فوق با LST  تطبیق داده شدند. تغییرات کاربری زمین طی سال های 1365 تا 1401 عامل مهمی در تغییرات دمای سطح زمین بوده که به طور متوسط از 7/13 درجه سانتیگراد تا 5/39 درجه سانتیگراد در فصل مرطوب و 37/0- تا 07/41 درجه سانتیگراد در فصل خشک متغیر بوده است. پهنه های آبی و پوشش گیاهی کمترین و خاک بایر بیشترین مقادیر LST را نمایش داده اند. بیشترین همبستگی منفی به میزان 74/0- متعلق به شاخص NDVI در سال 1365 بوده و بیشترین همبستگی مثبت به میزان 79/0 متعلق به شاخص NDSI در سال 1365 می باشد. مساحت پهنه جنگلی کاهش 3/20 درصدی و اراضی کشاورزی افزایش 217 درصدی را در 36 سال نشان می دهند. زمین های بایر بیشتر تغییر را داشته و از 2/68 کیلومتر مربع به 12 کیلومتر مربع کاهش یافتند. به طور کلی LST ، به علت افزایش فعالیت های انسانی از قبیل گسترش زمین های زراعی و جنگل زدایی در دوره مورد مطالعه افزایش یافته است.

خانم معصومه غلامی، دکتر علی احمدآبادی، دکتر عزت اله قنواتی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

فرسایش کناره ای یکی از منابع اصلی تولید رسوب در رودخانه ها است  در صورتیکه از حالت طبیعی خارج شود منجر به مخاطره ناپایداری کناره‌ا‌ی می شود و رسوب تولیدی برای سازه های پایین دست از جمله سدها مشکلات زیادی ایجاد می کند. رودخانه جاجرود بعنوان یکی از تامین کننده های مهم آب شرب و کشاورزی در شرق تهران، با توجه به توسعه سکونتگاه های شهری و روستایی، دارای پتانسیل بالای فرسایش کناره‌ای است. قرارگیری سدهای لتیان و ماملو نیز در پایین دست آن، می تواند چالش‌های زیادی در خصوص بهره برداری بهینه از این سازه ها ایجاد نماید. از این رو، در پژوهش حاضر، میزان خطر فرسایش کناری و شناسایی مناطق مستعد فرسایش کناری در رودخانه جاجرود با استفاده از مدل BANCS (شاخص NBS و BEHI) در  11 بازه بر‌اساس برداشت های میدانی و داده‌های تکمیلی از جمله تصاویر هوایی و پهبادی ارزیابی می شود. مقایسه نتایج و ارزیابی این دو شاخص، نشان داد مدل BEHI نسبت به مدل NBS برای رودخانه جاجرود کارآمدتر است. نتایج حاصل از شاخص BEHI نشان داد که در کناره راست و چپ بازه 3،7،8،9 و کناره چپ بازه 2 فرسایش زیاد و در سایر کناره ها فرسایش کم است. هم چنین، با توجه به مشاهدات میدانی، مشخص شد فرسایش کناره‌ای از پدیده‌های غالب و فعال در بازه های مورد مطالعه‌ رودخانه جاجرود است، که در بازه های مختلف، آثار و پیامدهای گوناگونی چون تغییر الگوی رودخانه و گسترش عرض رودخانه در مسیرهای مستقیم داشته است.
کاوه محمدپور، علی محمد خورشیددوست، گونا احمدی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

طوفان گرد و غبار فرایند پیچیده­ای است که تحت تاثیر تعامل سیستم اتمسفرزمین بوده و از نظر اقلیم­شناسان و هواشناسانی که تغییرهای اقلیمی و اتمسفری را بررسی می­کنند، پایش پوشش گرد و غبار یک پدیده دینامیکی مهم است. در این مطالعه با استفاده از داده­های دید افقی و سنجش از دور ماهواره­ای (MODIS) و شاخص NDDI به آشکارسازی گردوغبار در نیمه غربی ایران پرداخته شده است. طبق بررسی­های انجام شده، نقشه میانیابی تعداد روز غبارآلود در نیمه غربی ایران نشان داد که محدوده مورد مطالعه غرب ایران از لحاظ فراوانی وقوع پدیده گرد و غبار و چگونگی روند آن دارای نظام همگنی نیست و تعداد روزهای گرد و غباری از شمال به سمت جنوب افزایش می­یابد. هسته بیشینه وقوع پدیده گرد و غبار در بخش جنوبغربی منطقه و بر روی اهواز، امیدیه و بوشهر  قرار دارد که با منشاٌ مناطق بیابانی در عراق-سوریه و عربستان است. نتایج پراکنش فضایی دید افقی ایستگاه­های زمینی با آشکارسازی شاخص NDDI بر روی تصاویر مطابقت دارد و نشان داد که بیشترین سطح پوشش گردوغبار بر روی اتمسفر استان­های فارس و بوشهر و کمترین مقدار آن در سطح استان­های آذربایجان غربی و شرقی، قم و مرکزی مشاهده می­شود.طوفان گرد و غبار فرایند پیچیده­ای است که تحت تاثیر تعامل سیستم اتمسفرزمین بوده و از نظر اقلیم­شناسان و هواشناسانی که تغییرهای اقلیمی و اتمسفری را بررسی می­کنند، پایش پوشش گرد و غبار یک پدیده دینامیکی مهم است. در این مطالعه با استفاده از داده­های دید افقی و سنجش از دور ماهواره­ای (MODIS) و شاخص NDDI به آشکارسازی گردوغبار در نیمه غربی ایران پرداخته شده است. طبق بررسی­های انجام شده، نقشه میانیابی تعداد روز غبارآلود در نیمه غربی ایران نشان داد که محدوده مورد مطالعه غرب ایران از لحاظ فراوانی وقوع پدیده گرد و غبار و چگونگی روند آن دارای نظام همگنی نیست و تعداد روزهای گرد و غباری از شمال به سمت جنوب افزایش می­یابد. هسته بیشینه وقوع پدیده گرد و غبار در بخش جنوبغربی منطقه و بر روی اهواز، امیدیه و بوشهر  قرار دارد که با منشاٌ مناطق بیابانی در عراق-سوریه و عربستان است. نتایج پراکنش فضایی دید افقی ایستگاه­های زمینی با آشکارسازی شاخص NDDI بر روی تصاویر مطابقت دارد و نشان داد که بیشترین سطح پوشش گردوغبار بر روی اتمسفر استان­های فارس و بوشهر و کمترین مقدار آن در سطح استان­های آذربایجان غربی و شرقی، قم و مرکزی مشاهده می­شود.
شمس اله عسگری، کورش شیرانی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده


 فرسایش گالی یکی از اشکال پیشرفته فرسایش خاک است که تحلیل و شناسایی آن در جهت حفاظت خاک ضرورت دارد. هدف این تحقیق تعیین آستانه عوامل موثر در فرسایش گالی می باشد بنابراین براساس سوابق تحقیقات دیگران عوامل تاثیر گذار بر فرسایش گالی انتخاب شدند. جهت دستیابی به هدف تحقیق از دو مدل معروف دمپستر شیفر و مدل آنتروپی استفاده شده است. جهت تعیین مهم ترین متغیرها از آزمون جک نایف و برای مشخص نمودن قدرت پیش بینی مدلها از منحنی ROC استفاده شد. با استفاده از تصاویر گوگل ارث و همچنین بازدیدهای میدانی 331 نقطه گالی شناسایی، ثبت و نقشه پراکنش گالی تهیه شد. داده‌های مکانی پراکنش فرسایش گالی در قالب دو دسته تصادفی آموزشی (70 درصد) و آزمایشی (30 درصد) تقسیم شدند. نتایج خروجی لایه ها، وزن دهی و کلاس بندی و تلفیق در دو مدل دمپستر شیفر و آنتروپی، استخراج نقشه پهنه بندی حساسیت فرسایش پذیری گالی و آستانه حساسیت فرسایش پذیری گالی برای هر عامل می‌باشد. بر اساس آزمون جک نایف به ترتیب متغیرهای شاخص کاربری اراضی 33درصد، شاخص تراکم آبراهه 17درصد، لیتولوژی 13درصد، اقلیم 10درصد، بارش 5 درصد شاخص پوشش گیاهی 4 درصد و شاخص ارتفاع 2 درصد که در مجموع 84 درصد می باشند، بیشترین تأثیر را در فرسایش خندقی داشتند. سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد سیستم ROC و مساحت سطح زیر نمودار AUC مدل دمپستر شیفر با ضریب تبیین 934/0 و مدل حداکثر آنتروپی با ضریب تبیین 936/0 موفقیت هر دو مدل را نشان می دهد. نتایج علمی تحقیق قابل ترویج و آموزش می باشد و از لحاظ کاربردی دستگاه اجرایی ذی ربط جهت کنترل فرسایش گالی می تواند تمهیدات لازم را با استفاده از نتایج این تحقیق بکار گیرد.
دکتر هادی درودی، دکتر محمد خسروشاهی، مهندس معصومه شهابی،
دوره 11، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده

پدیده طوفان گردوغبار و به تبع آن حرکت ماسه‌های روان به‌عنوان یکی از مولفه‌های اقلیمی در مناطق خشک و نیمه‌خشک، از مهمترین مشکلات زیست‌محیطی این مناطق محسوب می‌شود. تپه‌های ماسه‌ای از حساس‌ترین عوارض طبیعی زمین هستند که متاثر از فرسایش بادی می‌باشند و میزان فعالیت آن‌ها تحت تاثیر عوامل متعدد اقلیمی می‌باشد. ازآنجا‌که پدیده حرکت ماسه‌های روان به‌عنوان یکی از فرآیندهای مهم تخریب سرزمین و یک چالش جدی در استان سیستان و بلوچستان  به‌شمار می‌رود و عوامل اقلیمی نیز در این پدیده نقش بسزایی دارند؛ ازاین رو بررسی و شناخت این عوامل از جنبه تأثیر آنها بر بروز و تشدید تحرک‌پذیری ماسه‌های روان برای جلوگیری از تشدید بحران‌های زیست‌محیطی یک ضرورت انکار ناپذیراست. لذا در این تحقیق میزان فعالیت تپه‌های ماسه‌ای بر اساس شاخص لنکستر در شهرستان ایرانشهر در استان سیستان‌و‌بلوچستان مورد بررسی قرار گرفت. هدف این مطالعه بررسی تاثیر شرایط اقلیمی بر میزان تحرک‌پذیری ماسه‌های روان شهرستان ایرانشهر می‌باشد. به این منظور از داده‌های ساعتی مربوط به رویداد باد در دوره آماری 15 سال (2017-2003) و داده‌های مربوط به بارندگی و دما در دوره آماری استفاده گردید. همچنین به‌منظور تحلیل و بررسی رژیم باد و وقوع طوفان گردوغبار از شاخص DSI استفاده شد. در نهایت پیش‌بینی اثرات تغییر احتمالی عناصر اقلیمی بر تحرک‌پذیری ماسه‌های روان انجام گرفت. نتایج همبستگی‌ها نشان داد رابطه شاخص لنکستر با مقدار بارندگی سالانه، باد و شاخص خشکی معنی‌دار بوده است. نتایج تحلیل حساسیت نیز نشان داد که در صورت افزایش فراوانی بادهای فرساینده و تبخیر و تعرق پتانسیل به مقدار 30 درصد، فعالیت تپه‌های ماسه‌ای در ایستگاه ایرانشهر به‌ترتیب 25 و 23 درصد افزایش یافته، از طرفی با افزایش 30 درصدی مقدار بارندگی فعالیت تپه‌های ماسه‌ای 30 درصد کاهش پیدا کرده است. با توجه به وضعیت تپه‌های ماسه‌ای که در وضعیت فعال و کاملاً فعال قرار دارند، اقدامات لازم جهت تثبیت آن‌ها در این شهرستان ضرورت دارد.
مهندس پوریا قباخلو، دکتر محمدکیا کیانیان، دکتر امین صالح پورجم، دکتر شیما نیکو،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

بیابان­زایی موضوع پیچیده­ای است، که هم ناشی از فرآیندهای طبیعی و هم فعالیت­های انسانی است. این امر شامل تخریب زمین در اثر عوامل مختلفی مانند فرسایش بادی و آبی، تخریب پوشش گیاهی و کاهش منابع آب است. توسعه پایدار انسانی، به سه عنصر کلیدی بستگی دارد: مردم، منابع و مشارکت. هدف از این پژوهش، شناسایی معیارها و شاخص‌های مؤثر بر عدم مشارکت پایدار جوامع روستایی در طرح‌های بیابان‌زدایی، اولویت‌بندی این معیارها و شاخص‌ها بر اساس دیدگاه ساکنان محلی و ارائه راهکارهایی برای افزایش مشارکت روستائیان می­باشد. جوامع در طرح­های بیابان­زدایی این تحقیق، روستاهای غیاث آباد، شورقاضی و محسن آباد شهرستان گرمسار می­باشند، که دارای طرح­های موجود بیابان­زدایی هستند. بعد از ارزیابی اولیه مناطق، صحبت با ساکنین محلی، معیارها و شاخص­های مناسب جهت تهیه پرسشنامه مشخص گردید و بین افراد توزیع گردید. جهت تحلیل پرسشنامه­ها، آزمون فریدمن برای اولویت بندی شاخص­ها استفاده شده است. نتایج نشان داد، که معیار آموزشی، مهم­ترین معیار عدم مشارکت مردمی در طرح­های بیابان­زدایی از دیدگاه جوامع محلی (رتبه 69/2) می باشد و معیارهای اجتماعی (63/2)، اقتصادی (35/2) و برنامه ریزی (33/2) از دیدگاه جوامع محلی در مراحل بعدی اولویت قرار گرفتند. همچنین، آزمون فریدمن نشان داد، که از دیدگاه جوامع محلی، شاخص عدم استفاده از گروه‌های مروج بومی، به ترتیب با میانگین رتبه 72/11 و 33/10 به عنوان مهم­ترین شاخص موثر بر عدم مشارکت مردمی در طرح­های بیابان­زدایی شناسایی شدند.
 
دکتر محمد حسین ناصرزاده، دکتر علیرضا کربلائی، خانم مریم قادری رستاقی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

این پژوهش به بررسی الگوهای مکانی و زمانی تمرکز بارش در استان مازندران می‌پردازد. لذا داده‌های  بارش  هشت ایستگاه هواشناسی در بازه زمانی 2002 تا 2021 مورد استفاده قرار گرفت و برای تحلیل داده ها از شاخص تمرکز بارش  (PCI)  استفاده شد. نتایج نشان داد بالاترین مقادیر PCI در مناطق غربی استان، به‌ویژه بابلسر و نوشهر، مشاهده شده که حاکی از تمرکز شدید بارش در فصول مشخصی است. در مقابل، مناطق شرقی استان توزیع یکنواخت‌تری از بارش را نشان می‌دهند. علاوه بر این، بررسی نوسانات بین‌سالانه PCI حاکی از روند افزایشی در برخی ایستگاه‌هاست که نشان‌دهنده افزایش تمرکز بارش  در سال‌های اخیر است. تحلیل الگوهای مکانی PCI نیز نشان می‌دهد که مناطق جنوب غربی و شرقی استان، به دلیل عوامل توپوگرافی و فاصله از دریای خزر، تمرکز نسبی بارش را در ماه‌های خاصی تجربه می‌کنند. در مقابل، مناطق شمالی و شمال غربی استان به دلیل تأثیر سیستم‌های جوی مدیترانه‌ای و تغییرات اقلیمی اخیر، توزیع نامنظم و فصلی بارش  را نشان می‌دهند. نتایج این پژوهش بر اهمیت در نظر گرفتن تغییرات مکانی و زمانی تمرکز بارش  در مدیریت منابع آب و فرایندهای هیدرولوژیکی استان مازندران تأکید دارد. روند افزایشی PCI نشان می‌دهد که تدوین استراتژی‌های سازگار برای مقابله با چالش‌های ناشی از وقوع رویدادهای شدید بارش  و دوره‌های خشک طولانی‌مدت ضروری است

عنایت اسدالهی، مهری اکبری، زهرا حجازی زاده،
دوره 12، شماره 46 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: هدف اصلی از این پژوهش شناسایی و تحلیل فصلی فراگیرترین بارش‌های ‌سیل‌آسا در ایران طی سال‌های 1940 تا 2023 است.
روش پژوهش: برای رسیدن به این هدف اقدام به دریافت داده‌های بارش از پایگاه داده ECMWF با تفکیک مکانی 25/0 در 25/0 درجه قوسی برای محدوده ایران طی دوره مطالعاتی شده و گام بعدی با استفاده از صدک 95ام اقدام به محاسبه آستانه بارش‌های سیل‌آسا برای هر یاخته به صورت فصلی شده و روزهای همراه با بارش سیل‌آسا شناسایی شده و با اعمال شرط بالاترین گسترش مکانی صدک 95ام روزهای دارای فراگیرترین بارش بالاتر از آستانه برای هر فصل شناسایی شده و در پایان به بررسی شرایط جوی حاکم بر آن‌ها پرداخته شده است.
یافته‌ها: تحلیل‌ها نشان می‌دهد که بالاترین بارش به میزان 85/146 میلیمتر در فصل زمستان و کم‌ترین آن به مقدار 85 میلیمتر مربوط به فصل تابستان می‌باشد. بالاترین پوشش مکانی بترتیب در فصل بهار(9/41)، زمستان(69/40)، پاییز(55/32) و تابستان(84/16) رخ داده است. بررسی فشار تراز دریا نشان می‌دهد که در زمان رخ داد بارش فراگیر فصل تابستان یک کمربند کم‌فشار از غربی‌ترین تا شرقی‌ترین نقشه جو بالا که ایران داخل آن قرار دارد وجود داشته ولی برای سایر فصول کمربند پرفشار در همین محدوده وجود دارد. تراز 500 هکتوپاسکال در فصل تابستان وجود یک سلول بسته پرفشار دینامیکی بر روی ایران را نشان می‌دهد ولی در تراز 850 هکتوپاسکال دو مرکز کم‌فشار بر روی عربستان و پاکستان وجود داشته و باعث تشدید ناپایداری بر روی ایران شده است، بنابراین می‌توان دریافت که در تراز‌های پایینی شرایط جهت ریزش جوی هموار بوده و حتی امگا تراز 500 هکتوپاسکال بر روی ایران در این روز صعود هوا هر چند ضعیف را نشان می‌دهد. اما در سایر فصول همواره یک ناوه بر روی غرب ایران قرار داشته و در فصل بهار و زمستان الگوهای بندالی حضور فعالی داشته و با سازوکار خود سبب کندی حرکت جریانات و انحراف آن‌ها بر روی منابع رطوبتی شده و زمینه انتقال رطوبت بیشتر از شرایط نرمال را به سمت ایران فرآهم نموده است. در تمامی فصول بجزء فصل تابستان ایران زیر سیطره رودباد بوده است. قرارگیری رودباد بر روی ایران سبب تشدید ناپایداری در تراز‌های زیرین شده است. بررسی رودخانه جوی نشان می‌دهد که در بارش‌های فراگیر تمامی فصول همواره رودخانه جوی با منشاء دریای سرخ، خلیج‌فارس وجود داشته ولی در دو فصل پاییز و زمستان شاخه فرعی هم از دریای مدیترانه دخالت داشته و سبب افزایش میزان بارندگی شده است.

 

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts

Designed & Developed by : Yektaweb