جستجو در مقالات منتشر شده



- غزاله رفیعی، - آیدا ملکی، - یاسر شهبازی، - اصغر مولائی،
دوره 11، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده

بحران‌های طبیعی بیولوژیکی خطری همیشگی برای جوامع بشری محسوب می‌شوند؛ بنابراین آمادگی کنترل و پیشگیری از این‌گونه بلایا امری مهم تلقی می‌شود. در مقابله با چنین بحران‌های شهری پرداختن به مقوله مداخلات غیر دارویی در برابر بیماری‌های واگیردار می‌تواند راهگشا باشد از این‌رو هدف پژوهش حاضر یافتن شاخص‌های اصلی مؤثر در همه‌گیری و تبیین مؤلفه‌های محیطی حاصل از برهمکنش و همبستگی شاخص‌های مرتبط قابل‌سنجش در سطح محلات بر اساس مطالعات محیطی پیشین، می‌باشد. بدین منظور تمامی شاخص‌های محیطی قابل‌دسترس در سطح 118 محله کلان‌شهر تبریز شناسایی شدند. سپس با استفاده از اطلاعات ثانویه، شاخص‌های محیطی محلات با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی به دست آمد. سپس با استفاده از روش اکتشافی- تجربی و مبتنی بر روش‌های کمی، پس از تبیین مؤلفه‌های محیطی مؤثر در همه‌گیری، محلات کلان‌شهر تبریز دسته‌بندی شد. درنهایت 42 شاخص و 8 مؤلفه تجمع، تنوع و طراحی، عوامل اجتماعی، تراکم، عوامل اقتصادی، زیرساخت بهداشتی، آلودگی محیطی و فضاهای سبز و باز به‌عنوان مؤلفه‌های مؤثر بر گسترش بیماری‌های همه‌گیر در سطح محلات شناسایی شدند. هر یک از این عوامل دارای چندین شاخص است که قابلیت سنجش مولفه مذکور را فراهم می‌نماید. بر اساس نتایج میزان اثرات عوامل محیطی بر انتقال کووید-19 از نظر مکانی متمایز می‌شوند. این مؤلفه‌ها درمجموع بیش از 82 درصد تغییرات عوامل محیطی مؤثر را نشان می‌دهند. برنامه‌ریزان، سازندگان و پژوهشگران می‌توانند بر اساس میزان این مولفه ها محلات را از نظر گسترش همه گیری دسته‌بندی نمایند و استراتژی‌های متناسب را در تصمیم‌گیری‌های آتی برای توسعه شهری پایدار مدنظر قرار دهند.
 
اقای مهران محمودی، دکتر تاج الدین کرمی، دکتر وحید امینی پارسا، دکتر احمد زنگانه، دکتر سید جلیل علوی،
دوره 11، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده

چکیده:
این پژوهش با هدف ارزیابی جامع نابرابری‌های محیط زیستی در شهرهای خاورمیانه، از رویکرد مرور نظام‌مند بهره گرفته است. خاورمیانه به دلیل شهرنشینی سریع و توسعه ناپایدار، با چالش‌های پیچیده محیط زیستی مواجه است که به‌طور نامتناسبی بر جمعیت‌های کم‌درآمد و حاشیه‌نشین تأثیر می‌گذارد. در این مطالعه، 60 مقاله علمی منتشر شده بین سال‌های 2013 تا 2023 از پایگاه‌های Scopus، Web of  Science و Google Scholar مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل‌های آماری نشان داد که نابرابری‌های محیط زیستی در این منطقه به دلیل ضعف در سیاست‌گذاری‌های هماهنگ و تفاوت‌های فرهنگی-جغرافیایی تشدید شده است. الگوهای زمانی حاکی از افزایش فزاینده این نابرابری‌ها در دهه اخیر بوده، در حالی که تحلیل‌های موضوعی، تأثیرات مخرب بر سلامت عمومی، کیفیت هوا و دسترسی به منابع آبی را آشکار ساخت. بررسی‌های جغرافیایی نشان داد که مناطق خاصی به دلیل شرایط اقلیمی و اقتصادی، آسیب‌پذیری بیشتری در برابر مخاطرات محیط زیستی دارند. این پژوهش با شناسایی شکاف‌های موجود در ادبیات علمی و سیاست‌گذاری‌های فعلی، راهکارهایی برای ارتقای عدالت محیط زیستی و بهبود شرایط در شهرهای خاورمیانه ارائه می‌دهد. نتایج این مطالعه می‌تواند به عنوان مبنایی برای توسعه استراتژی‌های سیاست‌گذاری مؤثر و تحقیقات آتی در زمینه عدالت محیط زیستی در منطقه مورد استفاده قرار گیرد. این پژوهش با ارائه یک چارچوب تحلیلی جامع، به درک عمیق‌تر پویایی‌های نابرابری‌های محیط زیستی در خاورمیانه کمک می‌کند و زمینه را برای مداخلات هدفمند را فراهم می‌سازد.
 نابرابری محیط زیستی،عدالت، خاورمیانه، مرور نظام‌مند، توسعه پایدار شهری
 
- محمدرضا جعفری،
دوره 11، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده

 با توجه به این­که در حوزه­ آبخیز چم ­گردلان شکل ­های مختلف حرکات توده­ای به ­ویژه در مسیر راه ­های ارتباطی، اراضی زراعی و مسکونی وجود دارد، ضرورت ایجاد نقشه­ های پهنه ­بندی برای آن­ها و نیز بررسی عوامل مؤثر در وقوع آن به ­منظور پیشگیری و کنترل این پدیده را اجتناب ناپذیر می­ سازد. لذا در این پژوهش، ضمن بازدیدهای میدانی، اقدام به ایجاد نقشه ­های زمین ­شناسی، فیزیوگرافی، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، فرسایش، کلیماتولوژی، خاکشناسی و ژئومورفولوژی در محیط GIS گردید. روش انجام کار در این پژوهش بر مبنای تشخیص واحدهای کاری ژئومورفولوژی بوده که به کمک تفسیر عکس­ های هوایی و قطع دادن نقشه ­های پایه صورت گرفته است. سپس عوامل مؤثر بر وقوع حرکات توده­ای با استفاده از روابط رگرسیون لجستیک مورد بررسی قرار گرفت. به ­نحوی که در آن عواملی مانند شیب، نوع سازند زمین شناسی، خاکشناسی، اقلیم به عنوان متغیرهای مستقل و فراوانی وقوع حرکات توده­ای به عنوان تابعی از عوامل مذکور در نظر گرفته شد. نتایج حاصله نشان داد که مؤثرترین عوامل در ارتباط با فراوانی وقوع زمین­ لغزش­ ها در منطقه، به­ ترتیب عبارت از شیب، تشکیلات زمین­ شناسی، جنس توده لغزشی (نوع و میزان املاح در خاک) و کاربری اراضی می ­باشند.
 
ارسطو یاری حصار، وکیل حیدری ساربان، بهرام ایمانی، سمانه سارانی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

شیوع کووید ۱۹ در مناطق روستایی کشور به دلیل فرهنگ­های رایج روستایی خطرات بیشتری را در پی داشته و ناآگاهی و نبود مدیریت کارآمد این بحران در روستاها تبعات جبران ناپذیری را برای این مناطق وارد نموده است. در چنین مواقعی وجود سرمایه اجتماعی می­تواند درایجاد وفاق ملی و سیاست­گذاری­های موفق برای عبور از این مرحله حساس بسیار حیاتی باشد. پژوهش پیشرو از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی – تحلیلی است. برای تعیین حجم نمونه روستاییان نیز با  استفاده از فرمول کوکران از مجموع  ۶۹۰۳ خانوار روستاهای نمونه،  تعداد ۳۶۲ خانوار به‌عنوان خانوار نمونه برای تکمیل پرسش‌نامه محاسبه گردید. برای بررسی اثرات اثرات سرمایه اجتماعی بر شاخص­های اقتصادی- اجتماعی موثر بر کاهش آسیب پذیری از شیوع کووید۱۹در روستاهای  مرزی سیستان ، طیف گسترده­ای از شاخص­ها تعیین گردید و از آزمون T تک نمونه ای و تحلیل واریانس مدل رگرسیونی برای سنجش میزان ارزیابی اثرات سرمایه اجتماعی بر شاخص­های اقتصادی- اجتماعی موثر بر کاهش آسیب پذیری از شیوع کووید۱۹در روستاهای  مرزی سیستان  استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که  هرچه میزان مشارکت مردم و اعتماد آنان نسبت به یکدیگر ،مسئولیت­پذیری و دانش افراد در سطح بالاتری قرار دشته است دارای نقش و اثر مثبت بر شاخص­های اجتماعی و اقتصادی در راستای کاهش آسیب­پذیری از شیوع بیماری کووید ۱۹ داشته است.
 
مهندس پوریا قباخلو، دکتر محمدکیا کیانیان، دکتر امین صالح پورجم، دکتر شیما نیکو،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

بیابان­زایی موضوع پیچیده­ای است، که هم ناشی از فرآیندهای طبیعی و هم فعالیت­های انسانی است. این امر شامل تخریب زمین در اثر عوامل مختلفی مانند فرسایش بادی و آبی، تخریب پوشش گیاهی و کاهش منابع آب است. توسعه پایدار انسانی، به سه عنصر کلیدی بستگی دارد: مردم، منابع و مشارکت. هدف از این پژوهش، شناسایی معیارها و شاخص‌های مؤثر بر عدم مشارکت پایدار جوامع روستایی در طرح‌های بیابان‌زدایی، اولویت‌بندی این معیارها و شاخص‌ها بر اساس دیدگاه ساکنان محلی و ارائه راهکارهایی برای افزایش مشارکت روستائیان می­باشد. جوامع در طرح­های بیابان­زدایی این تحقیق، روستاهای غیاث آباد، شورقاضی و محسن آباد شهرستان گرمسار می­باشند، که دارای طرح­های موجود بیابان­زدایی هستند. بعد از ارزیابی اولیه مناطق، صحبت با ساکنین محلی، معیارها و شاخص­های مناسب جهت تهیه پرسشنامه مشخص گردید و بین افراد توزیع گردید. جهت تحلیل پرسشنامه­ها، آزمون فریدمن برای اولویت بندی شاخص­ها استفاده شده است. نتایج نشان داد، که معیار آموزشی، مهم­ترین معیار عدم مشارکت مردمی در طرح­های بیابان­زدایی از دیدگاه جوامع محلی (رتبه 69/2) می باشد و معیارهای اجتماعی (63/2)، اقتصادی (35/2) و برنامه ریزی (33/2) از دیدگاه جوامع محلی در مراحل بعدی اولویت قرار گرفتند. همچنین، آزمون فریدمن نشان داد، که از دیدگاه جوامع محلی، شاخص عدم استفاده از گروه‌های مروج بومی، به ترتیب با میانگین رتبه 72/11 و 33/10 به عنوان مهم­ترین شاخص موثر بر عدم مشارکت مردمی در طرح­های بیابان­زدایی شناسایی شدند.
 
دکتر منیژه قهرودی تالی، آقای فرهاد خدامرادی، دکتر خدیجه علی نوری،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

فرونشست زمین به عنوان یکی از مخاطرات ژئومورفیک,سبب آسیب های جدی به زمین های کشاورزی, ساختمان های مسکونی, جاده ها و دیگر سازندها و بروز خسارت های زیست محیطی, اقتصادی و اجتماعی شده است. منطقۀ پژوهش بخشی از حوضۀ آبریز دریای خزر به مساحت تقریبی 50083 هکتار در شرق استان کردستان در شمال غربی ایران است. تغییرات شدید کاربری اراضی،افزایش تعداد چاه‌های عمیق و آثار پدیده فرونشست در دشت دهگلان ضرورت نیاز به بررسی تاثیر دو پارامتر مهم تغییرات کاربری زمین و برداشت آب‌های زیرزمینی بر نشست سطح زمین را نشان می‌دهد. .دراین پژوهش ابتدا به کمک 15 تصویرماهواره‌ای سنتینل- 2 و لندست 8 شاخص NDVI دشت بررسی و بهترین تاریخ برای تصاویر سنتینل-1 انتخاب شد. به این صورت 8 تصویر ماهواره‌ای سنتینل-1 طی بازه زمانی 8 ساله( 2014-2021)  دانلود و تمامی تصاویر به کمک نرم افزار SNAP در هشت مرحله تحلیل و پردازش شد. جهت بررسی تغییرات کاربری اراضی (2021-2000)  از 3 تصویر ماهواره‌ای لندست 7و8 استفاده شد. با اعمال تصحیحات اتمسفری و رادیومتری و درنهایت انجام روش طبقه بندی نظارت شده با استفاده از نرم افزار Arc GIS کاربری اراضی استخراج و میزان تغییرات آن بررسی شد.  نتایج تداخل سنجی نشان داد که دشت دهگلان طی بازه زمانی 8 ساله در مجموع دچار 480 میلی متر فرونشست شده است. بطوریکه سالانه در این دشت 60 میلی متر فرونشست رخ داده است. در پایان با تهیه نقشه تغییرات کاربری،کلاس‌های اراضی کشاورزی آبی ومسکونی با نرخ 6.98 ، 1.47 درصد افزایش و کاربری¬های مرتع،جنگل و اراضی دیم با کاهش شدید روبه رو بوده است به صورتی که اراضی آّبی با8477 و مسکونی 672 هکتار افزایش مواجه شده است. 
 
شمس اله عسگری، صمد شادفر،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

زﻣﻴﻦﻟﻐﺰشﻫﺎ، یکی از مخاطرات طبیعی هستند که جان و مال انسانها را تهدید می کنند. زمین لغزش ممکن است در یک منطقه ده‌ها، صدها و شاید هزارن هکتار از اراضی را در زمانی کوتاه تخریب نماید. این مخاطره سالهاست که در منطقه کوهستانی میشخاص استان ایلام، اراضی ‌باغ میوه، مزارع، عرصه‌های جنگلی و مراتع، راه‌های ارتباطی، سکونتگاه‌های روستایی را تخریب نموده است. پهنه‌بندی خطر زمین‌لغزش جهت کنترل این مخاطره در این حوضه ضرورت دارد. هدف اصلی این تحقیق پهنه‌بندی مناطق خطر زمین‌لغزش در این حوضه آبخیز می باشد. یکی از روش‌های نوین جهت بررسی خطر زمین‌لغزش، روش شبکه عصبی مصنوعی می‌باشد .این روش نسبت به روش‌های دیگر دارای مزیت‌هایی است، توزیع آماری داده‌ها مستقل است و به متغیرهای آماری مخصوصی نیاز ندارد. در این تحقیق، ابتدا اقدام به تهیه نقشه پراکنش زمین‌لغزش در حوضه انتخابی گردید. سپس ارتباط بین متغیرهای مستقل مانند شیب، سنگ شناسی، فاصله از گسل، کاربری اراضی، فاصله از شبکه راه‌ها، فاصله از آبراهه‌ها، جهت شیب با مناطق تحت‌تاثیر زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفت. پس از تهیه نقشه‌های وزنی، این لایه‌ها در محیط نرم‌افزار ArcGIS به اطلاعات عددی تبدیل و پس از استاندارد کردن به نرم افزار MATLAB وارد شده و برنامه‌ای با ساختار پرسپترون با الگوریتم یادگیری پس انتشار خطا، نوشته شد. بعد از مشخص شدن ساختار شبکه عصبی مصنوعی و آموزش و آزمایش آن، نتایج مورد ارزیابی و خروجی شبکه در محیط سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی، تبدیل به نقشه خطر زمین لغزش شد. نقشه خطر حاصله به پهنه‌های مختلف خطر، طبقه‌بندی و مقدار زمین‌لغزش در هر پهنه آن محاسبه گردید. نتایج حاصل از بررسی عوامل نشان داد که در حوضه میشخاص ایلام سازند آسماری، طبقه شیب 10تا20 درصد، طبقه فاصله از گسل بیشتر از 500 متر، جهت شمال شرق، فاصله از آبراهه‌های بیشتر از 100 متر، باغات میوه حساس‌ترین کاربری‌ها و فاصله ازجاده بیشتر از 200 متر، حساس‌ترین طبقات نسبت به وقوع زمین‌لغزش و دارای بیشترین نسبت فراوانی وقوع زمین‌لغزش در حوضه می باشند. از سوی دیگر، نتایج حاصل از پهنه‌بندی خطر زمین‌لغزش با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی نشان داد در حوضه میشخاص ایلام حدود 80 درصد زمین لغزش‌ها در پهنه‌های خطر زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته‌اند.
دکتر محمد حسین ناصرزاده، دکتر علیرضا کربلائی، خانم مریم قادری رستاقی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

این پژوهش به بررسی الگوهای مکانی و زمانی تمرکز بارش در استان مازندران می‌پردازد. لذا داده‌های  بارش  هشت ایستگاه هواشناسی در بازه زمانی 2002 تا 2021 مورد استفاده قرار گرفت و برای تحلیل داده ها از شاخص تمرکز بارش  (PCI)  استفاده شد. نتایج نشان داد بالاترین مقادیر PCI در مناطق غربی استان، به‌ویژه بابلسر و نوشهر، مشاهده شده که حاکی از تمرکز شدید بارش در فصول مشخصی است. در مقابل، مناطق شرقی استان توزیع یکنواخت‌تری از بارش را نشان می‌دهند. علاوه بر این، بررسی نوسانات بین‌سالانه PCI حاکی از روند افزایشی در برخی ایستگاه‌هاست که نشان‌دهنده افزایش تمرکز بارش  در سال‌های اخیر است. تحلیل الگوهای مکانی PCI نیز نشان می‌دهد که مناطق جنوب غربی و شرقی استان، به دلیل عوامل توپوگرافی و فاصله از دریای خزر، تمرکز نسبی بارش را در ماه‌های خاصی تجربه می‌کنند. در مقابل، مناطق شمالی و شمال غربی استان به دلیل تأثیر سیستم‌های جوی مدیترانه‌ای و تغییرات اقلیمی اخیر، توزیع نامنظم و فصلی بارش  را نشان می‌دهند. نتایج این پژوهش بر اهمیت در نظر گرفتن تغییرات مکانی و زمانی تمرکز بارش  در مدیریت منابع آب و فرایندهای هیدرولوژیکی استان مازندران تأکید دارد. روند افزایشی PCI نشان می‌دهد که تدوین استراتژی‌های سازگار برای مقابله با چالش‌های ناشی از وقوع رویدادهای شدید بارش  و دوره‌های خشک طولانی‌مدت ضروری است

محمدرضا جعفری، صمد شادفر، حمیدرضا پیروان، شمس اله عسگری،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1404 )
چکیده

در این پژوهش سعی شده است با تهیه نقشه پراکنش مناطق لغزشی و ارزیابی پتانسیل آسیب­پذیری زمین­­لغزش در حوضه سیوان، منابع در معرض خطر در پهنه­های مختلف آسیب­پذیری شناسایی، سپس پایداری محیطی حوضه در برابر پتانسیل آسیب­پذیری ناشی از زمین لغزش بررسی گردد. برای این منظور ابتدا لایه­های اطلاعاتی مناطق لغزشی، اراضی زراعی، جنگلی، مناطق مسکونی و جاده­ها در محیط GIS تهیه گردید. سپس لایه­های تهیه شده بر اساس مدل (همپوشانیIndex Overlay) به روش Class Maps Multi و با استفاده از نظر کارشناسی وزن­دهی و طبقه­بندی شد. طبق نتایج به دست آمده از پژوهش در حوضه سیوان 44 لغزش تعیین گردید که تعداد 17 مورد آن قابل اندازه­گیری و بررسی میدانی بود، 10 مورد در مناطق کوهستانی و فاقد راه ارتباطی بوده و غیر قابل دسترسی و 12 مورد آن اصلاً در عرصه شناسایی نشد و 5 مورد به دلیل تغییر کاربری به باغات و تأسیسات تسطیح شده است. در ادامه نقشه پتانسیل آسیب­پذیری زمین لغزش­های حوضه سیوان در پنج کلاس آسیب­پذیری خیلی کم (19846 هکتار)، کم (1793 هکتار)، متوسط (741 هکتار)، زیاد (2089 هکتار) و خیلی زیاد (871 هکتار) تهیه گردید. از نظر پایداری محیطی بیشترین خسارت­های ناشی از زمین­لغزش­های حوضه سیوان به­ترتیب مربوط به راه­های ارتباطی و مناطق جنگلی هست که در محدوده آسیب­پذیری زیاد و خیلی زیاد قرار دارند، اراضی زراعی در محدوده آسیب­پذیری متوسط و کمترین مربوط به مناطق مسکونی هست که در محدوده خیلی کم و کم قرار دارد. در بررسی پایداری محیطی حوضه مشخص شده که پتانسیل آسیب­پذیری در همه موارد ذکر شده وجود دارد ولی در مسیر راه­های ارتباطی از شدت بیشتری برخوردار خواهد بود.
 
- محمود روشنی، - محمد سلیقه، - بهلول علیجانی، - زهرا بیگم حجازی زاده،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1404 )
چکیده

   در این پژوهش الگوهای همدیدی دوره گرم سال که باعث توقف بارش و ایجاد دوره­های خشک کوتاه تا ابرمدت می­شوند مورد شناسایی و واکاوی قرار گرفتند. بدین منظور از آمار 8 ایستگاه همدید برای شناسایی دوره­های خشک فصل گرم بمدت 30 سال (1986 تا 2015) استفاده گردید. میانگین بارش روزانه دوره هر ایستگاه بعنوان مقدار آستانه جهت تفکیک دوره­های تر و خشک بکار رفت. سپس با توجه به آثار دوره­های خشک، اقدام به تعریف ذهنی و عینی آنها با مدتهای مختلف گردید. بدین ترتیب 5 دوره عددی 12 تا 15، 15 تا 30، 30 تا 45، 45 تا 60 و بیشتر از 60 روز مشخص شد. با تحلیل عاملی داده­های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسگال، 4 مولفه برای هر دوره و در مجموع 20 مولفه برای 5 دوره خشک شناسایی شد. در مجموع 5 الگوی مشترک شرایط پایدار جوی دوره­های خشک را کنترل می­کنند. بطوریکه بیشتر روزهای خشک دوره گرم سال در اثر سیطره هسته پرارتفاع جنب حاره ایجاد می­شوند، که دارای آرایش گسترده، زوجی، دو هسته­ای، سه هسته­ای، جای­گزیده هستند. برخی از روزهای خشک منطقه در اثر زبانه پرارتفاع جنب حاره ایجاد می­شوند که اثر پرارتفاع جنب حاره در خشکی هوای ساحل جنوبی دریای خزر کاملا محرز است. بقیه روزهای خشک در اثر جنوبی شدن جریانات، تضعیف جریانات شمالی و منطقه واچرخندی ناوه ایجاد شدند. همچنین بررسی نقشه آنومالی مولفه­ها و خطوط هم­ارتفاع روز نماینده در تراز 500 هکتوپاسگال نشان داد که آنتی­سیکلونها یا واچرخندها با فاز مثبت و سیکلونها یا چرخندها با فاز منفی آنومالیها هماهنگ هستند.

مریم محمدلو، جمشید عینالی، کوهزاد رئیس پور، محمدجواد عباسی، قمر عباسی،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1404 )
چکیده

هدف: شهرستان طارم به دلیل ویژگی‌‌های طبیعی و جغرافیایی در معرض مخاطرات طبیعی چون سیل، زلزله و حرکات دامنه‌‌ای است. با توجه به گردشگرپذیری این منطقه، توجه به امر کنترل و مدیریت ریسک ناشی از آن، ضروری است که جهت تحقق این امر مهم شناخت و الویت‌‌بندی مخاطرات طبیعی موجود و  پهنه‌‌بندی آن‌‌ها اولین گام در این زمینه می‌‌باشد.
روش پژوهش: در این پژوهش، در ابتدای امر در راستای شناسایی مخاطرات غالب و میزان اهمیت پیامدهایشان چک لیست و ماتریس ریسک تهیه شد و برای اخذ اجماع گروهی نظرات قابل اعتماد از پرسش‌‌نامۀ دلفی (10 نفر از متخصصان طی سه مرحله) در محدوده استفاده شد. همچنین، برای تعیین وزن و اولویت‌‌بندی معیارها از روش تحلیل سلسله مراتبی شبکه‌‌ای (ANP)؛ استفاده گردید. سپس با ترکیب لایه‌‌های مخاطرات موجود و اوزان حاصل از فازی‌‌سازی در نرم‌‌افزار (Arc GIS)، میزان آسیب‌‌پذیری مخاطرات طبیعی مقاصد گردشگری محدودۀ مورد مطالعه به تفکیک هر مخاطره در قالب نقشۀ پهنه‌‌بندی ارائه شد.
یافته‌ها: در این پژوهش، در راستای بررسی وضعیت آسیب‌‌پذیری سه مخاطرۀ سیل، زلزله و حرکات دامنه‌‌ای به واسطۀ وزن‌‌دهی و فازی‌‌سازی معیارها، نقشۀ آسیب‌‌پذیری هر مخاطره تولید و میزان آسیب‌‌پذیری مقاصد گردشگری در برابر آن مخاطرات مشخص شد.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان دهندۀ آن است که در روند تحلیل آسیب‌‌پذیری منطقه، مخاطرۀ سیل، زلزله و حرکات دامنه‌‌ای به ترتیب از بیشترین و کمترین میزان اهمیت برخورداند. همچنین نتایج پهنه‌‌بندی نشان ‌‌می‌‌دهد که بیشترین آسیب‌‌پذیری سیل در محدودۀ مقصد گردشگری شهر چورزق، لار، سرخ‌‌آباد، محور شیرین‌‌سو- سیاه‌‌ورود و کردآباد است. از منظر مخاطرۀ زلزله، مقاصد گردشگری شهر آببر با میزان آسیب‌‌پذیری خیلی زیاد و پس از آن شهر چورزق، روستای ده بهار و ناحیۀ آبشار هشترخان در روستای لار دارای آسیب‌‌پذیری زیاد هستند و از منظر مخاطرۀ حرکات دامنه‌‌ای، به ترتیب؛ محور شیرین‌‌سو- سیاه‌‌ورود، ناحیۀ ولیدر و ناحیۀ آبشار هشترخان در روستای لار  و منطقۀ سرخ‌‌آباد در معرض بیشترین آسیب‌‌پذیری هستند.

دکتر مریم قاسمی، آقای هادی ابراهیمی دربندی، خانم میترا یاراحمدی،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1404 )
چکیده

خشکسالی یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی است که دامداران در سراسر جهان با آن مواجه هستند. این پدیده می‌تواند اثرات منفی قابل‌توجهی بر سلامت دام، تولید و معیشت دامداران داشته باشد. با این حال، دامداران می‌توانند با اتخاذ راهبردهای مختلف، خود را با خشکسالی سازگار کرده و اثرات منفی آن را کاهش دهند. نیمه کوچ نشینان دربندی شهرستان کلات نادری به واسطه اشتغال به دامداری از سال 1386 با خشکسالی مواجه شده‌اند. از آنجا که دامداری تأثیرات عمیقی بر سبک زندگی، معیشت این جوامع دارد، مطالعه حاضر به بررسی تجربه آنها در مواجهه با خشکسالی و شناسایی استراتژی‌های مدیریتی آن‌ها در این شرایط می پردازد. روش پژوهش کیفی و ابزار تحقیق مصاحبه عمیق با ۲۰ نفر از نیمه کوچ نشینان دربندی کلات نادری است. نمونه‌گیری به صورت هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد تا اطمینان حاصل شود که طیف گسترده‌ای از دیدگاه‌ها و تجربیات جمع‌آوری شده است. داده‌های حاصل از مصاحبه‌ها با استفاده از روش کیفی تئوری بنیادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تا الگوها و مفاهیم اصلی استخراج شوند. مطابق یافته ها نیمه کوچ نشینان دربندی شهرستان کلات در مواجهه با خشکسالی استراتژی‌های مختلفی را اتخاذ نموده اند که در چهار دسته: راهبردهای مدیریت مرتع و چرا، مدیریت تغذیه دام، مدیریت مصرف آب و تنوع بخشی به معیشت، طبقه بندی می شود. این نتایج می‌توانند به عنوان پایه و اساس برای تدوین سیاست‌های بهتر در حوزه مدیریت بحران و توسعه روستایی مورد استفاده قرار گیرند. همچنین، می‌توان از این نتایج برای برنامه ریزی موثرتر جهت کاهش آسیب‌پذیری عشایر در برابر خشکسالی بهره برد.
 
فاطمه قیسوندی، دکتر جعفر معصومپور سماکوش، دکتر فیروز مجرد، دکتر امین الله قهرمانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1404 )
چکیده

 
وقوع بارندگی تداومی، نتیجۀ ادغام سیستم‌‌‌‌‌ها‌ی چرخشی چند مقیاسی، مستعد بارندگی سنگین تا شدید هستند. از این رو به سبب ایجاد بلایایی مانند سیل و رانش زمین، و خصوصاً مدیریت منابع آب برای مصارف کشاورزی بسیار حائز اهمیت می­باشد. در این پژوهش بارش‌ها‌ی تداومی به بارش‌ها‌یی اطلاق ‌می‌گردد که حداقل 3 روز تداوم داشته و میزان آن‌ها‌ از 1 میلی­متر بیشتر باشد. هدف از این پژوهش شناسایی و طبقه‌بندی این دسته از بارش‌ها‌ برای منطقه غرب ایران در دورۀ آماری 30 ساله (1993 تا 2022) به روش لمب - جنکینسون می‌باشد. در این روش مختصات مرکزی منطقه مورد مطالعه به عنوان نقطۀ مرجع در محاسبات مورد استفاده قرار ‌می‌گیرد. 16 نقطۀ دیگر نیز اطراف نقطۀ مرجع مشخص ‌می‌گردند. سپس با داشتن داده‌ها‌ی لحظه­ای فشار استاندارد سطح دریا برای این نقاط، می­توان مقادیر مربوط به باد ژئوستروفیک و تاوایی را محاسبه نمود. با داشتن این دو کمیت و مقایسۀ مقادیر آن‌‌ها، انواع الگو‌ها‌ی آب‌و‌هوایی در روشL- J  که شامل 4 نوع جهت، چرخش، ترکیب، و تعریف نشده است، مشخص و دسته­بندی ‌می‌شوند. با صرف نظر از حالت تعریف نشده، در نهایت مشخص شد که استان­های کرمانشاه، کردستان، همدان، لرستان و ایلام هر کدام به ترتیب دارای 50، 50، 50، 40 و 39 فراوانی مربوط به حالت جهت هستند. همچنین برای هر یک از این استان ها به ترتیب فراوانی 69، 94، 65، 66 و 38 برای حالت چرخش به دست آمد به طوریکه درصد چرخش­های چرخندی برای هر کدام به ترتیب 100، 98، 97، 95 و 97 بود. برای فراوانی مربوط به حالت ترکیبی نیز به ترتیب برای هر استان، فراوانی 49، 53، 43، 41 و 38 مورد به دست آمد.
 

مهرنجانی محمد سلیمانی، طاهره نعمتی، تاج الدین کرمی، احمد زنگانه، طاهر پریزادی،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1404 )
چکیده

سالمندی از بارزترین شاخص­های زوال جمعیتی است که اغلب جوامع مدرن دچار آن می­شوند. زیرا در این مرحله­ی زوال جمعیتی، همگام با کاهش و ثبات نرخ مرگ و میر، نرخ زاد و ولد نیز به شدت کاهش می­یابد. توسعه­ی فن­آوری و ماشینی شدن امور، ارتقای کیفیت زندگی و شاخص­های بهداشتی و درمانی، سبک زندگی فردمدارانه و افزایش تورم اقتصادی از عوامل مهم این مسئله است. ایران نیز از جمله کشورهایی است که در آستانه­ی ورود به مرحله­ی زوال جمعیتی است. البته شدت این جریان در مناطق مختلف کشور متفاوت است. مقاله­ی حاضر به بررسی و تحلیل وضعیت سالمندی درمحله­های کلان شهر تهران می­پردازد. این مقاله از نظر هدف در زمره­ی تحقیقات کاربردی و از منظر روش، توصیفی ـ تحلیلی است. انجام این تحقیق مبتنی بر داده­های سرشماری نفوس و مسکن سال 1395 و استفاده از تحلیل­های آمار فضایی بوده است. مقادیر مثبت تحلیل خود همبستگی موران برای هر یک از شاخص­های؛ سالمندی(0.664)، نسبت وابستگی سالمندی(0.644)، نسبت جوانی(0.653)، نسبت سالمندی(0.664)، و نسبت پیری(0.665) در محله­های تهران نشان از الگوی خوشه­ای آن­ها دارد. این بدان معناست که مسئله­ی سالمندی در برخی از محله­ها و مناطق شهر تهران وضعیت حادتری دارد. براین اساس تراکم جمعیت سالمند در اغلب محله­های مناطق مرکزی و شمالی شهر تهران بیشتر است. نتیجه­ی نهایی نشان می­دهد که توزیع فضایی سالمندی از منطق اکولوژی کلان اجتماعی شهر تهران پیروی می‌کند و به طور نسبی منطبق بر توپوگرافی طبیعی ـ اجتماعی آن است. افزون بر این، تحلیل فضایی سالمندی در محله‌های این شهر نشان می‌دهد، اگرچه تمامی محله‌ها به طور عام با مسئله­ی سالمندی دست به گریبان هستند، اما برنامه‌ریزی و مدیریت آن باید تابع الگو و چگونگی توزیع فضایی این مسئله باشد.
 
سعید شعبانی، بهروز محسنی، آیدینگ کرنژادی، اکرم احمدی، حسن فرامرزی، اسماعیل سیلاخوری،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1404 )
چکیده

پدیده جنگل‌زدایی یکی از چالش‌ها و مخاطرات اصلی در اکوسیستم‌های جنگلی از جمله جنگل‌های هیرکانی است که تحت تأثیر عوامل متنوع طبیعی و انسانی رخ می‌دهد. این مطالعه با هدف مدلسازی احتمال وقوع جنگل‌زدایی در حوزه جنگلداری لوه واقع در شمال ایران انجام شد. داده‌های این پژوهش شامل ۱۰۴ نقطه جنگل‌زدایی ثبت‌شده و ۱۴ متغیر تبیینی بود که از طریق تحلیل مکانی در محیط GIS و داده‌های اقلیمی، توپوگرافی و انسانی استخراج گردید. برای تحلیل رابطه بین متغیرها و پیش‌بینی احتمال جنگل‌زدایی، از دو مدل آماری شامل رگرسیون لجستیک و مدل جمعی تعمیم‌یافته استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل جمعی تعمیم‌یافته با ضریب کاپای 84/0 و سطح زیر منحنی عملکرد برابر 956/0 عملکرد بهتری نسبت به مدل لجستیک داشته و توزیع واقع‌گرایانه‌تری از سطوح خطر ارائه داده است. متغیرهای فاصله از جاده، شیب، اثر باد و ارتفاع از سطح دریا بیشترین تأثیر را بر احتمال جنگل‌زدایی داشتند. بر اساس خروجی مدل GAM، حدود ۲۰ درصد منطقه در طبقه خطر بالا و بسیار بالا قرار گرفت. یافته‌ها حاکی از نقش تعیین‌کننده زیرساخت‌های دسترسی، فشار انسانی و عوامل اقلیمی در تسریع روند جنگل‌زدایی است. نتایج این پژوهش می‌تواند در اولویت‌بندی مداخلات حفاظتی، بازنگری در توسعه جاده‌ها و برنامه‌ریزی فضایی مؤثر برای مدیریت پایدار جنگل‌های شمال کشور مورد استفاده قرار گیرد.
 
دکتر سمیرا محمودی، معصومه نوروزی نژاد،
دوره 12، شماره 46 - ( 6-1404 )
چکیده

آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر مخاطرات محیطی، توجه به تاب آوری در سطح محلی را ضروری می سازد. پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی عوامل موثر بر تاب آوری کالبدی-محیطی و نهادی دهستان دیوشل انجام شده است. رویکرد پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی و پیمایشی می باشد. جمع­آوری اطلاعات به دو صورت اسنادی و میدانی (پرسشنامه کارشناسی) صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق، دهیاران دهستان دیوشل است که تعداد آن ها 16 نفر می باشد. با استفاده از تکنیک DEMATEL و ANP، اطلاعات به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج روش ANP، زیرمعیارهای رعایت حریم معابر و حفظ هویت بومی و فرهنگی در ساخت و سازهای جدید بیشترین اثرگذاری را بر تاب آوری محدوده مورد مطالعه دارند. همچنین در شاخص کیفیت معابر، زیرمعیار رعایت حریم معابر؛ در شاخص کیفیت دسترسی به خدمات و زیر ساخت ها، کیفیت دسترسی به خدمات رفاهی و اداری؛ در شاخص سرپناه، وجود پناهگاه عمومی مستحکم در مواقع بحرانی؛ در شاخص کیفیت مساکن و ساخت و سازها، حفظ هویت بومی و فرهنگی در ساخت و سازهای جدید؛ در شاخص کیفیت محیط، جمع آوری و دفع زباله؛ در شاخص کیفیت کاربری اراضی، مکانیابی مناسب کاربری ها؛ در شاخص بستر نهادها، وجود سازمان­های اداری و موسسات برای کمک به مردم؛ و در شاخص روابط نهادها، همکاری نهادها در تسهیل قوانین و دادن اعتبارات به مردم بیشترین اثر را بر تاب آوری کالبدی- محیطی و نهادی دارند.
خانم وجیهه قلی زاده، دکتر امیر صفاری، دکتر علی احمدآبادی، دکتر امیر کرم،
دوره 12، شماره 46 - ( 6-1404 )
چکیده

در حال حاضر آبخوان دشت مشهد به علت شرایط خاص خود و وجود واحدهای صنعتی و فعالیت‌های کشاورزی، شهرها و شهرک‌های متعدد از مناطق بحرانی و آسیب‌پذیر می باشد و هدف از این پژوهش، ارزیابی آسیب‌پذیری آبخوان دشت مشهد به جهت پایش کیفی و مدیریت منابع آب زیرزمینی و جلوگیری از آلودگی‌های آتی آن هست. داده‌ها و لایه‌های اطلاعاتی موردنیاز جهت استفاده در مدل‌های DRASTIC و SI  از شرکت آب منطقه‌ای خراسان رضوی تهیه گردید. در مدل DRASTIC از هفت و در مدل SI از پنج پارامتر هیدروژئولوژیکی استفاده‌شد و پس از وزن دهی و رتبه‌بندی و تلفیق لایه‌ها در محیط نرم‌افزار ArcGIS، نقشه آسیب‌پذیری آبخوان دشت مشهد با تقسیم‌بندی به محدوده‌های با آسیب‌پذیری خیلی کم تا زیاد به دست آمد. نتایج حاصله از مدل DRASTIC نشان می‌دهد که محدوده مطالعاتی در چهار پهنه با آسیب‌پذیری خیلی کم (85/21%)، کم (09/32%)، متوسط تا کم (05/31%) و متوسط تا زیاد (59/14%) قرار می‌گیرد. همچنین براساس نتایج مدل SI محدوده مطالعاتی در پنج پهنه با آسیب‌پذیری خیلی کم (4/0%)، کم (63/24%)، متوسط تا کم (98/23%)، متوسط تا زیاد (71/18%) و زیاد (25/32%) قرار دارند. با مقایسه نتایج مدل‌ها به‌طورکلی میزان آسیب‌پذیری آبخوان از سمت جنوب شرق به شمال غرب افزایش می‌یابد. همچنین برای صحت سنجی نقشه‌های آسیب‌پذیری با شاخص کیفی TDS  مقایسه گردید نتایج نشان داد هر دو مدل دقت بالایی در پهنه‌بندی آسیب‌پذیری آبخوان دشت مشهد دارند.
غلامرضا مقامی مقیم،
دوره 12، شماره 46 - ( 6-1404 )
چکیده

 اهداف: هدف اصلی و کلی این تحقیق شناسایی مخاطرات طبیعی تهدید کننده  پارک ملی و منطقه حفاظت شده سالوک  بود. در این راستا براساس فرضیات این تحقیق علاوه بر هدفی اصلی سه هدف جزئی نیز برای آن تعیین گردید. در اهداف جزئی شناسایی خطرات ناشی از شرایط آب و هوایی، ژئومورفولوژیکی و هیدرولوژیکی مدنظر می باشد.
‌روش پژوهش: این تحقیق با روش میدانی و کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی توصیفی انجام شد. هدف مطالعات میدانی شناسایی گونه‌های گیاهی و جانوری این پارک و منطقه حفاظت شده بود که با استفاده از مصاحبه با محیط بانان، مردم ساکن در روستاهای مجاور پارک، نتایج سرشماری های انجام شده توسط سازمان محیط زیست انجام شد. در مطالعات کتابخانه ای مفاهیم و تعاریف مرتبط با محیط زیست و مخاطرات طبیعی از کتاب های موجود در کتابخانه­‌ها، اسناد سازمان محیط زیست استخراج گردید. جهت مطالعه آب وهوای منطقه از آمار ایستگاه های هواشناسی منطقه استفاده شد.
یافته‌ها: مطالعات اولیه این فرض را تداعی­نمود که ممکن است مخاطرات آب و هوایی، ژئومورفولوژیکی و هیدرولوژیکی مهمترین مخاطرات طبیعی این پارک باشند. براساس مطالعات انجام شده، مخاطرات آب‌وهوایی شامل خشکسالی،  سرمازدگی و یخبندان تاثیرات بیشتری در منطقه مورد مطالعه دارند. مخاطرات ژئومورفولوژیکی این پارک ناشی از فرایندهای دینامیک بیرونی ازجمله حرکات­دامنه­ای لغزش و ریزش و فرسایش  است در مرتبه دوم قرار می گیرد و مخاطرات هیدرولوژیکی به خصوص سیلاب های رودخانه ای در شرق این پارک در دره رودخانه روئین و مخروط افکنه های جنوبی این پارک در رده سوم قرار می‌گیرند.
نتیجه‌گیری: مهمترین نتیجه حاصل از این پژوهش این است که مخاطرات طبیعی این پارک به صورت طبیعی به عنوان یک عامل تعدیل کننده اکولوژیکی عمل می‌نمایند. و این مخاطرات زمانی می‌تواند بر این پارک اثرات زیانبار داشته باشند که با دخالت‌های منفی انسانی در تعامل باشند اما اگر با اقدامات مثبت انسانی همسو باشند اثرات آنها تأثیر مخرب قابل توجهی در این پارک نخواهند داشت.
دکتر صالح ارخی، اقای حبیب‌الله کر، دکتر سمیه عمادالدین،
دوره 12، شماره 46 - ( 6-1404 )
چکیده

کاهش انتشارات ناشی از جنگل­زدایی و تخریب جنگل (REDDراهکاری برای تعدیل تغییرات اقلیمی است که به  منظور کاهش شدت جنگل­زدایی و انتشار گازهای گلخانه­ای در کشورهای در حال توسعه به کار گرفته می­شود. در چند دهه اخیر، تغییرات شدید کاربری اراضی سبب کاهش میزان چشمگیری از جنگلهای هیرکانی واقع در استان مازندران شده است. به این منظور هدف این مطالعه، بررسی تغییرات کاربری اراضی و پیش­بینی آن برای سال 1430 با استفاده از زنجیره مارکوف و پروژه REDD برای کاهش انتشار گاز دی­اکسیدکربن برای شهرستان­های نوشهر و­ چالوس می­باشد. با استفاده از تصاویر سنجنده­های  TM وETM+ ماهواره­ای لندست نقشه کاربری اراضی در سه دوره زمانی مربوط به سال­های 1368، 1379 و 1400 تهیه شده است. برای طبقه­بندی تصاویر از طبقه­بندی نظارت شده، روش حداکثر احتمال استفاده گردید. از ماتریس خطا، ضریب کاپا در این ارزیابی برای سال 1368 برابر با 83/0، سال 1379 برابر با 81/0 و برای سال 1400 برابر با 92/0 بدست آمد. نتایج نشان می­دهد که پوشش جنگل در سال 1430 کاهش پیدا می­کنند. در مقابل مساحت اراضی مرتع، شهر، زمین­بایر، کشاورزی و تالاب روند افزایشی خواهند داشت. براساس اهداف پروژه REDD، میزان انتشار دی­اکسیدکربن تا سال 1430 محاسبه گردید. در صورت عدم اجرای پروژه REDD، در منطقه مساحت زیادی از پوشش جنگل تخریب و دی­اکسیدکربن بیشتری انتشار می­یابد. میزان دی­اکسیدکربن در سال 1400 در منطقه اجرای پروژه، 49681 تن می­باشد و تا سال 1430 به میزان 806732 تن خواهد رسید و با اجرای پروژه REDD در منطقه می­توان این میزان گاز را به معادل 402321 تن رساند، و از  انتشار 404411 تن دی­اکسیدکربن به جو فوقانی زمین جلوگیری نمود. بررسی تغییرات با استفاده از تصاویر ماهواره­ای می­تواند به مدیران و برنامه­ریزان کمک کند، تا تصمیمات آگاهانه­تری بگیرند.

 
عنایت اسدالهی، مهری اکبری، زهرا حجازی زاده،
دوره 12، شماره 46 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: هدف اصلی از این پژوهش شناسایی و تحلیل فصلی فراگیرترین بارش‌های ‌سیل‌آسا در ایران طی سال‌های 1940 تا 2023 است.
روش پژوهش: برای رسیدن به این هدف اقدام به دریافت داده‌های بارش از پایگاه داده ECMWF با تفکیک مکانی 25/0 در 25/0 درجه قوسی برای محدوده ایران طی دوره مطالعاتی شده و گام بعدی با استفاده از صدک 95ام اقدام به محاسبه آستانه بارش‌های سیل‌آسا برای هر یاخته به صورت فصلی شده و روزهای همراه با بارش سیل‌آسا شناسایی شده و با اعمال شرط بالاترین گسترش مکانی صدک 95ام روزهای دارای فراگیرترین بارش بالاتر از آستانه برای هر فصل شناسایی شده و در پایان به بررسی شرایط جوی حاکم بر آن‌ها پرداخته شده است.
یافته‌ها: تحلیل‌ها نشان می‌دهد که بالاترین بارش به میزان 85/146 میلیمتر در فصل زمستان و کم‌ترین آن به مقدار 85 میلیمتر مربوط به فصل تابستان می‌باشد. بالاترین پوشش مکانی بترتیب در فصل بهار(9/41)، زمستان(69/40)، پاییز(55/32) و تابستان(84/16) رخ داده است. بررسی فشار تراز دریا نشان می‌دهد که در زمان رخ داد بارش فراگیر فصل تابستان یک کمربند کم‌فشار از غربی‌ترین تا شرقی‌ترین نقشه جو بالا که ایران داخل آن قرار دارد وجود داشته ولی برای سایر فصول کمربند پرفشار در همین محدوده وجود دارد. تراز 500 هکتوپاسکال در فصل تابستان وجود یک سلول بسته پرفشار دینامیکی بر روی ایران را نشان می‌دهد ولی در تراز 850 هکتوپاسکال دو مرکز کم‌فشار بر روی عربستان و پاکستان وجود داشته و باعث تشدید ناپایداری بر روی ایران شده است، بنابراین می‌توان دریافت که در تراز‌های پایینی شرایط جهت ریزش جوی هموار بوده و حتی امگا تراز 500 هکتوپاسکال بر روی ایران در این روز صعود هوا هر چند ضعیف را نشان می‌دهد. اما در سایر فصول همواره یک ناوه بر روی غرب ایران قرار داشته و در فصل بهار و زمستان الگوهای بندالی حضور فعالی داشته و با سازوکار خود سبب کندی حرکت جریانات و انحراف آن‌ها بر روی منابع رطوبتی شده و زمینه انتقال رطوبت بیشتر از شرایط نرمال را به سمت ایران فرآهم نموده است. در تمامی فصول بجزء فصل تابستان ایران زیر سیطره رودباد بوده است. قرارگیری رودباد بر روی ایران سبب تشدید ناپایداری در تراز‌های زیرین شده است. بررسی رودخانه جوی نشان می‌دهد که در بارش‌های فراگیر تمامی فصول همواره رودخانه جوی با منشاء دریای سرخ، خلیج‌فارس وجود داشته ولی در دو فصل پاییز و زمستان شاخه فرعی هم از دریای مدیترانه دخالت داشته و سبب افزایش میزان بارندگی شده است.

 

صفحه 20 از 21     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts

Designed & Developed by : Yektaweb