جستجو در مقالات منتشر شده


35 نتیجه برای سیل

دکتر فریبا اسفندیاری درآباد، صدیقه لایقی، دکتر رئوف مصطفی زاده، خدیجه حاجی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

پهنه‌بندی خطر سیل در واقع ابزار اساسی برای مدیریت کاهش خطرات سیل است و وسیله‌ای قانونی در دست دولت و مسئولان برای کنترل و مدیریت کاربری اراضی و برنامه‌های توسعه هم‌زمان با کاهش خطرهای سیل و حفاظت محیط‌زیست است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر تعیین پهنه‌های خطر وقوع سیلاب در حوضه آبخیز قطورچای با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه‌ای (ANP) می‌باشد. سپس با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، تصاویر ماهواره‌ای، داده‌های ایستگاه سینوپتیک، فرآیند تحلیل شبکه و روش تلفیق لایه‌ها، پتانسیل سیل‌خیزی حوضه آبخیز قطورچای مدل‌سازی شده است. نقشه نهایی خطر سیل‌خیزی بر پایه ترکیبی از عوامل و عناصر اقلیمی و فیزیکی شامل عوامل کاربری اراضی، زمین‌شناسی، پوشش‌گیاهی، توپوگرافی، شیب و قابلیت اراضی تهیه شد. وزن هر یک از معیارها با روش ANP و جهت مدل‌سازی فضایی و تلفیق لایه‌ها برای تهیه نقشه پتانسیل سیل‌خیزی از روش WLC استفاده گردید. نتایج حاصل از پهنه‌بندی ریسک سیل‌خیزی نشان داد که لایه Qal از زمین‌شناسی، شیب‌های کم‌تر از 3 درصد، واحد تیپ‌های اراضی خاک 5، 6 و7 و هم‌چنین فقر پوشش‌گیاهی به‌عنوان پهنه‌های سیلابی شناسایی شدند. نتایج به‌دست آمده از مدل تحلیل شبکه‌ای بیانگر این واقعیت است که بخشی از حوضه تحت‌تأثیر خطر وقوع سیلاب با پتانسیل بسیار بالا قرار دارد، که به‌طور عمده در پایین‌دست حوضه واقع شده است. بدین سبب شبکه‌های رتبه 3 و 4 به‌عنوان پهنه‌های سیل‌خیز و نواحی هدایت کننده سیلاب به نواحی پایین‌دست می‌باشند. هم‌چنین شبکه‌های رودخانه‌ای رتبه 5 و بالاتر در محدوده سیلاب‌دشت‌ها و یا پایاب رودخانه‌ای قرار دارند و معمولاً دارای سیلاب‌های سطحی و گسترده هستند. لذا نواحی مستعد سیلاب و ارائه راهکارهای مؤثر به‌منظور مدیریت سیلاب یکی از اقدامات اساسی در کاهش خسارت ناشی از سیلاب است.
آقای چنگیز سراوانی، دکتر غلامحسین عبداله زاده، دکتر محمد شریف شریف زاده، دکتر خلیل قربانی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

یک جنبه­ کلیدی مدیریت ریسک سیل، آگاهی از آسیب‌پذیری نظام­های اجتماعی در سطح محلی است. هدف این تحقیق ارزیابی آسیب‌پذیری خانوارهای روستایی به ریسک سیل در چارچوب مدیریت ریسک سیل است. اطلاعات لازم از نمونه­ای شامل 194 و 191 نفر از سرپرستان خانوارها در 20 روستای شهرستان‌های آق‌قلا و گمیشان که در سال 1398 در معرض ریسک سیل قرار گرفته بودند، جمع­آوری شد. ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه‌ای بود که شامل متغیرهایی برای سنجش سه مؤلفه آسیب­پذیری، شامل در معرض خطر سیل قرار گرفتن، حساسیت به خطر سیلاب و ظرفیت سازگاری برای بازیابی خود از تخریب‌های سیل بود. بر اساس این چارچوب، شاخص‌های مناسب برای ارزیابی آسیب‌پذیری‌های خانوارهای روستایی تدوین و شاخص ترکیبی آسیب‌پذیری محاسبه شد. نتایج محاسبه شاخص ترکیبی سه مؤلفه آسیب­پذیری در دو شهرستان آق­قلا و گمیشان نشان داد که طیف وسیعی از شاخص­های اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و محیطی می­تواند بر سنجش آسیب­پذیری خانوارها به سیل مورد استفاده قرار گیرد. محاسبات در سطح روستاهای منطقه بیانگر این بود که در هر دو شهرستان، دو مؤلفه در معرض بودن و حساسیت که نشان­دهنده آسیب­پذیری بیشتر به سیل هستند از مقدار میانگین بیشتر هستند. از طرفی، مؤلفه سازگاری که نشان‌دهنده آسیب­پذیری کمتر به سیل است، در هر دو شهرستان از مقدار میانگین کمتر بود. نتایج مقایسه مؤلفه­های آسیب­پذیری و همچنین شاخص آسیب­پذیری کل در بین روستاهای دو شهرستان آق­قلا و گمیشان نشان داد که روستاهای شهرستان آق­قلا هم در معرض بیشتر سیل قرار دارند و هم آسیب­پذیری بیشتر از وقوع سیل دارند. با توجه به موقعیت جغرافیایی روستاهای آق­قلا که زمان رسیدن سیلاب از بالادست زودتر برای آنها اتفاق می­افتد احتمالا این نتیجه منطقی به نظر می­رسد. در نهایت برخی راهبرد­های کاهش آسیب­پذیری خانوارها به خطر سیلاب با توجه به یافته­ها پیشنهاد شد.
امید اشک ریز، فاطمه فلاحتی، امیر حسین گرکانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

رشد سکونتگاه­ ها و افزایش فعالیت­های انسانی در دشت­ های سیلابی به ویژه حاشیه رودخانه ­ها و مکان­های مستعد سیل، میزان خسارت ناشی از این مخاطره را افزایش داده است. از این رو تعیین گستره سیلاب در راستای برنامه­ ریزی­ های کاهش خطر، آمادگی و پاسخ و بازیابی و بازتوانی پس از این مخاطره از اهمیت بسزایی برخوردار است. در مطالعه حاضر از الگوریتم­ های متداول یادگیری ماشین و طبقه­ بندی تصاویر سنتینل2 جهت تولید نقشه ­های پوشش اراضی، آشکارسازی پهنه­ های سیلابی و تعیین مساحت اراضی تحت خسارت سیلاب فرودین1398 شهرستان آق­ قلا استفاده شد. همچنین به منظور بررسی و افزایش دقت الگوریتم­ ها، سه شاخص طیفی نرمال شده پوشش گیاهی(NDVI)، پهنه ­های آبی(MNDWI) و اراضی ساخته شده (NDBI) با تصاویر مورد استفاده ترکیب شدند. پارامترهای مختلف تنظیم هر یک از الگوریتم­ ها به منظور تعیین تأثیر آن­ها بر دقت طبقه­ بندی و جلوگیری از کسب نتایج خوشبینانه ناشی از همبستگی مکانی میان نمونه­ های آموزشی و آزمایشی، با روش اعتبارسنجی متقابل مکانی ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که ترکیب شاخص­ های طیفی منجر به افزایش دقت کلی الگوریتم­ ها شده و به منظور تولید نقشه­ های پوشش اراضی، الگوریتم جنگل تصادفی با دقت 83.08 درصد بدلیل استفاده از روش یادگیری جمعی از دقت و تعمیم­ پذیری بالاتری نسبت به سایر الگوریتم­ های ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی با دقت به ترتیب 79.11 و75.44 درصد برخوردار است. پس از مشخص شدن دقیق­ ترین الگوریتم، نقشه پهنه­ های سیلابی با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی در دو کلاس اراضی آبی و غیر آبی تولید گردید و دقت کلی الگوریتم در بهینه ­ترین پارامترها و با ترکیب شاخص طیفی(MNDWI) 93.40 درصد بدست آمد. سپس با همپوشانی نقشه ­های پوشش اراضی و پهنه­ های سیلابی، سطح اراضی ساخته شده و اراضی زراعی و فضاهای سبز تحت خسارت سیلاب به ترتیب 4.2008 و 41.0772 کیلومتر مربع برآورد گردید.
 
آقای لقمان خداکرمی، دکتر سعید پورمنافی، دکتر علیرضا سفیانیان، دکتر علی لطفی،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

مصرف سوخت­های فسیلی در مناطق شهری، موجب انتشار مقادیر زیادی گاز گلخانه­ای به جو می­شود. بنابراین، مطالعه پایش میزان گاز دی اکسید کربن منتشر شده از مناطق شهری به یک موضوع مهم پژوهشی تبدیل شده ­است. هدف اصلی این مطالعه، کمی­سازی مکانی انتشار دی اکسیدکربن  ناشی از احتراق سوخت­های فسیلی در شهر اصفهان می­باشد. بدین­منظور در پژوهش حاضر برای کمی­سازی میزان گاز دی­اکسیدکربن، بر اساس منابع تولید آن، در مقیاس شهری و درک تفاوت انتشار دی‌اکسید کربن در سطح شهر از روش "پایین به بالا" استفاده شد. در این روش میزان انتشار به تفکیک منابع مختلف مصرف انرژی محاسبه شده و سپس نقشه توزیع مکانی انتشار تهیه شد. نتایج این تحقیق نشان داد، میزان انتشار گاز دی اکسید کربن در فرآیند احتراق سوخت­های فسیلی در محدوده شهر اصفهان ۸۴/۱۳۸۵۵۵۲۵ تن در سال می­باشد که به تفکیک منابع احتراقی ثابت و متحرک بخش­های نیروگاهی، خانگی، تجاری، حمل­و ­نقل جاده‌ای و ریلی و حمل­و­نقل غیر­جاده‌ای (ماشین­‌آلات کشاورزی) به­ترتیب ۶۱/۵۰، ۷۸/۲۱، ۱۸/۱۷، ۹۲/۴، ۳۷/۴، و۱۴/۱ درصد از کل میزان گاز دی اکسید کربن سالانه را در شهر منتشر می­کنند. به­طور کلی، با به­کارگیری روش پایین به­بالا در نقشه­سازی انتشار دی­اکسید­کربن اقدامات کاهشی را می­توان در بخش­های مختلف به­صورت بسیار کارآمدتر به­کار گرفت.

رسول نوری آرا، سیدجمال الدین دریاباری، بهلول علیجانی، رضا برنا،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

در روز 21دی ماه 1398(11 ژانویه2020)  به دلیل وقوع بارندگی شدید و جاری شدن سیل خسارت های بسیاری به استان های سیستان و بلوچستان و هرمزگان وارد شد. پژوهش حاضر به منظور مطالعه سازوکارهای همدیدی وقوع این بارش انجام شد. ابتدا داده های بارش روزانه ایستگاه های مطالعاتی از سازمان هواشناسی کل کشور دریافت و در ادامه، داده های سطوح جو شامل: میانگین فشار سطح دریا(SLP)، ارتفاع ژئوپتانسیل سطوح 850 و 500 هکتوپاسکال، سرعت قائم جو و جریان باد سطوح 1000، 850 و 500 هکتوپاسکال، رطوبت ویژه سطوح 1000 و 700 هکتوپاسکال و جریان رودباد سطح 250 هکتوپاسکال برای روزهای مطالعاتی از مرکز ملی پیش بینی محیطی آمریکا/مرکز ملی پژوهش های جوی (NCEP/NCAR) تهیه و نقشه‌ها در نرم افزار گردس رسم و تفسیر شد. نتایج نشان داد: در روز رخداد سیل، مرکز بسته کم ارتفاع با هسته مرکزی برابر با 1010 هکتوپاسکال در راستای شمال شرق – جنوب غرب سراسر پهنه مطالعاتی را دربر گرفته است. در ادامه پرارتفاع با هسته مرکزی برابر با 1030 هکتوپاسکال شمال غرب ایران، شمال غرب اروپا و برروی تبت قرار گرفته است و با توجه به قرارگیری پربندهای پرفشار در اطراف کشور ایران و قرارگیری مراکز کم فشار برروی پهنه مطالعاتی و منابع آبی جنوب شیو فشاری شدیدی به وجود آمده است و با افزایش ارتفاع در سطح 500 هکتوپاسکال  فرودی عمیق در راستای شمال شرق – جنوب غرب برروی ایران قرار گرفته و هسته ناوه کاملا خلیج فارس را دربر گرفته است که منطقه مورد مطالعه در بهترین حالت و درجلو ناوه که با هوای گرم و مرطوب واگرا شده قرار گرفته است. این عمیق شدن چرخند و نفوذ ناوه تا عرض­های پایین، ریزش هوای سرد را باعث شده است که در ادامه باعث تقویت ناوه موثر بر بارش ابرسنگین شده است. همچنین بیشترین فرارفت رطوبت از روی منابع آبی جنوب به روی منطقه مطالعاتی است و مقدار رطوبت برابر با 14 گرم در کیلوگرم از سمت دریای عمان وارد  پهنه مطالعاتی شده و در ادامه به سمت سایر مناطق ایران از مقدار آن کاسته شده است و با افزایش ارتفاع، حداکثر فرارفت هوای گرم و مرطوب در جلو ناوه تراز فوقانی جو از روی دریای سرخ بر روی منطقه مطالعاتی است.
 
کاوه قهرمان، محمدعلی زنگنه اسدی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

خسارات ناشی از سیلاب در سرتاسر جهان باعث شده است تا از این رخداد طبیعی به عنوان یکی از مهمترین بلایای طبیعی نیز یاد شود. امروزه همراه با پیشرفت فناوری، انسان قادر است مناطق مستعد سیلاب را تعیین و از جنبه‌های گوناگون مورد بررسی قرار دهد. در این تحقیق با بهره‌گیری از تصاویر راداری ماهواره سنتینل-1 و روش آستانه‌گذاری Otsu، مناطق سیل‌زده و مستعد سیلاب با توجه به سیلاب‌های فروردین ماه 1398 در محدوده رودخانه کشکان تعیین گردید. حدود آستانه Otsu در این حقیق، در نرم افزار متلب محاسبه شدند. همچنین مراحل پیش‌پردازش و پردازش تصاویر راداری در نرم افزار SNAP صورت گرفت. براساس نتایج، میانگین بارش روزانه معادل 46/47 میلی‌متر باعث شده تا 51/6 درصد از منطقه مورد مطالعه در کلاس مناطق سیل‌زده قرار بگیرد، این در حالی است که با حدود 31 میلی‌متر بارندگی، 69/3 درصد از منطقه در کلاس سیل‌زده قرار گرفته است. همچنین نتایج نشان داد که محل پیچان‌رودها از مهمترین مناطق مستعد سیلاب در مسیر رودخانه کشکان به شمار می‌روند. حفظ حریم رودخانه و عدم ساخت‌و‌ساز و فعالیت انسانی در مناطق مئاندری می‌تواند حجم خسارات ناشی از سیلاب را کاهش دهد. یافته‌های تحقیق نشان داد که تصاویر راداری ابزاری مفید و قدرتمند در تعیین مناطق سیل‌زده خصوصاً برای بررسی‌های سریع و نزدیک به زمان وقوع پدیده (Near Real Time) هستند.
 
علیرضا خسروی، مهدی اژدری مقدم، سید آرمان هاشمی منفرد، حمید نظری پور،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

نقشه‌های خطر سیلاب یکی از ابزارهای سودمند در جهت مدیریت این مخاطره در حوضه آبریز و کاهش اثرات آن است. در حوضه بلوچستان جنوبی و حوضه آبریز رودخانه کهیر، باتوجه ‌به وجود دو رژیم بارشی زمستانه و تابستانه، وقوع سیلاب‌های ناگهانی امری اجتناب‌ناپذیر است که باتوجه‌ به استقرار جوامع روستایی و سکونتگاه‌ها در نواحی مستعد وقوع سیلاب، هرساله موجب واردآمدن خسارات فراوان به جمعیت آسیب‌پذیر منطقه می‌گردد. در راستای پهنه‌بندی خطر سیلاب، داده‌های اقلیمی، هیدرولوژیک، پوشش زمین و توپوگرافی حوضه از منابع معتبر تهیه و باتوجه‌به مطالعات علمی، دوازده متغیر تأثیرگذار بر بروز خطر سیلاب در قالب پنج مؤلفه اصلی (هیدرولوژیک، پوشش گیاهی، پوشش زمین، اقلیمی و توپوگرافی)، جمع­آوری گردید. با استفاده از دو روش همپوشانی فازی و وزنی و امکانات سامانه اطلاعات جغرافیایی نقشه متغیرها و مؤلفه­ها پس از طبقه‌بندی مجدد و فازی‌سازی با عملگرهای مناسب تهیه شد. نتایج نشان داد که روش همپوشانی فازی باتوجه‌ به منطق حاکم بر آن، قدرت تمایز بهتری از مناطق مستعد وقوع سیلاب دارد و می‌تواند به ریز پهنه‌بندی خطر وقوع سیلاب، کمک نماید. با مقایسه نتایج حاصل از داده‌های واقعی وقوع سیلاب دی‌ماه ١٣٩٨ حاصل از تصاویر ماهواره سنتینل 2، صحت نتایج روش فازی به طور نسبی مورد تأیید قرار گرفت. با ملاحظه تمرکز سکونت­گاه­ها در پیرامون آبراهه اصلی و ضعف زیرساخت­ها، مناطق جمعیتی قابل توجهی در معرض بالقوه خطر سیل قرار دارند.
 
دکتر برومند صلاحی، خانم مهناز صابر، دکتر عباس مفیدی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

تبخیر و تعرق یکی از مهم­ترین مؤلفه­ها در بیلان و مدیریت آب است. در این پژوهش به ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر میزان تبخیر و تعرق پتانسیل در بخش جنوبی حوضه آبریز رودخانه ارس با استفاده از داده­های ریزمقیاس شده مدل GFDL-ESM2M در ریزگردان دینامیکی CORDEX تحت سناریوی RCP8.5 طی دوره 2050-2021 و مقایسه آن با مقادیر دوره پایه (1985-2005) پرداخته شد. از داده­های با قدرت تفکیک افقی 22*22 کیلومتر مدل GFDL-ESM2M در این پژوهش استفاده گردید. یافته­های پژوهش نشان داد مقدار حداقل و حداکثر دما و به تبع آن ETp دوره آینده در مقایسه با دوره پایه در تمامی شش ایستگاه مورد مطالعه حوضه ارس (اردبیل، اهر، جلفا، خوی، ماکو و پارس­آباد) افزایش خواهد یافت. مقدار این افزایش حداقل دما بین 4/1 تا 8/3 درجه سانتی­گراد و برای حداکثر دما 7/1 تا 2/2 درجه سانتی­گراد تخمین زده شده است. دامنه افزایش  ETpسالانه بین 133 میلی­متر در خوی تا 189 میلی­متر در اهر متغیر است. در مقیاس ماهانه ETp تمامی ایستگاه­ها از ژانویه تا ژوئیه با افزایشی بین 9/3 تا 1/64 میلی­متر و از اوت تا دسامبر با کاهشی حدود 7/0 تا 2/38 میلی­متر برآورد شد. برآورد افزایش ETp دوره آینده در حوضه به ویژه در ماه­های فصل بهار که از نظر نیاز آبی حائز اهمیت فراوانی است، ضرورت توجه ویژه به احتمال این افزایش برآوردی در برنامه­ریزی­های بخش آب و انرژی را ایجاب می­کند.
 
خانم لیلا بابایی، خانم ناهیده پرچمی، آقای رئوف مصطفی‌زاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

در بررسی تغییرات پاسخ هیدرولوژیکی ناشی از تغییر اقلیم می‌توان از شاخص‌های مستخرج از منحنی تداوم جریان استفاده نمود. هدف از این تحقیق مشخص کردن شاخص‌های سیل و جریان کمینه با استفاده از منحنی تداوم جریان در ایستگاه‌های هیدرومتری استان اردبیل می‌باشد. در این تحقیق تغییرات زمانی و مکانی شاخص‌های Q10،Q50، Q90،  Q90/50و شاخصLane  در 31 ایستگاه هیدرومتری استان اردبیل طی دوره 1372تا 1393 ارزیابی شد. در این مطالعه 5 ایستگاه (حاج‌احمد‌کندی، ننه‌کران، شمس‌آباد، پل‌سلطانی و بوران) که دارای جریان‌های حداقل، متوسط و حداکثر هستند، برای نمایش نتایج گرافیکی انتخاب شدند. ایستگاه‌های مذکور از نظر دبی و مساحت بررسی شده و منحنی تداوم جریان و منحنی تداوم جریان بی‌بعد براساس متوسط دبی و مساحت رسم شد. هم‌چنین روند تغییرات زمانی شاخص‌های Q10،Q50، Q90،‌Q90/50 و شاخص  Laneبا آزمون ناپارامتری من‌کندال محاسبه شد. براساس نتایج به‌دست آمده شاخص  Q10(جریان سیلابی) در ایستگاه‌های واقع بر روی رودخانه اصلی قره‌سو در سطح یک درصد دارای روند کاهشی معنی‌دار بوده است. شاخص  Q50(جریان متوسط) در اکثر ایستگاه‌ها دارای روند کاهشی معنی‌دار بوده است. علاوه بر این، مقدار شاخص‌های Q90 و Q90/50 نیز در اکثر ایستگاه‌ها دارای روند کاهشی معنی‌دار در سطح p < 0.05)) بوده‌اند. در خصوص شاخص  Laneبه‌عنوان شاخص مرتبط با سیل، در ایستگاه‌های ارباب‌کندی و دوست‌بیگلو که تحت تاثیر احداث سد بوده‌اند روند کاهشی معنی‌دار داشته‌اند. در نتایج تغییرات مکانی، شاخص (Lane) بیان‌گر سیلاب اوج است که مقادیر بالای آن در محدوده شرق و مرکز استان بیش‌تر است. در مجموع مقادیر شاخص‌های مرتبط با جریان‌های سیلابی در حوزه‌های بالادست استان روند افزایش داشته و نیز مقادیر مرتبط با جریان متوسط و نیز شاخص مشارکت جریان پایه در اکثر ایستگاه‌ها روند کاهشی معنی‌دار داشته است.
دکتر محمد مهدی حسین زاده، دکتر علیرضا صالحی پور میلانی، خانم فاطمه رضائیان زرندینی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

سیل به ­عنوان یکی از مخرب­ترین و مهم­ترین بلایای طبیعی می­باشد که براساس آمارهای سالیانه خسارات زیاد جانی و مالی را به خود اختصاص می­دهد. یکی از اقدامات کلیدی، شناخت مناطق دارای پتانسیل وقوع سیلاب می­باشد. در این پژوهش احتمال وقوع سیلاب رودخانه نکارود واقع در استان مازندران با استفاده از تحلیل تصمیم­­ گیری چند معیاره (MCDA) مطالعه شده­ است. باتوجه به روش، از 4 معیار اصلی شامل ارتفاع، شیب، فاصله از رودخانه و کاربری اراضی در این پژوهش استفاده شده ­است. پس از آماده­ سازی معیارها، هرمعیار به صورت نزولی در 9 کلاس ارزش­ گذاری و  با توجه به تاثیر هر معیار در احتمال وقوع سیلاب طبقه­ بندی شدند. سپس شاخص وزن نرمال­ شده (NWI) محاسبه شد و نقشه نهایی پهنه­ بندی پتانسیل خطر وقوع سیلاب با تلفیق معیارها به روش وزن­دهی خطی (WLC) در 5 طبقه تهیه گردیده­ است. نتایج بدست آمده، نشان می­دهد که، حدود 982.58 کیلومتر مربع (51.42 درصد) از دو طرف رودخانه نکارود دارای پتانسیل احتمال خطر زیاد و خیلی­زیاد وقوع سیلاب است. قسمت ورودی شهر نکا و محدوده­ هایی که دارای کاربری مسکونی و زراعی هستند، به دلیل تراکم بالای شبکه آبراهه و همینطور شب 6 تا 10 درجه  دارای بیشترین میزان خطر می­باشند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان­ می­دهد که تحلیل تصمیم­­ گیری چند معیاره ، روشی سریع و کم هزینه برای استفاده در تهیه نقشه­ های پهنه ­بندی احتمال وقوع سیلاب در حوضه ­های فاقد اطلاعات هیدرومتری می­باشند.
 
سیده فاطمه حسینی، محمد همتی، مهتاب جعفری، علیرضا استعلاجی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

سیل یکی از مخرب­ترین مخاطرات آب و هوایی در سراسر جهان است. وقوع مکرر سیلاب­های شهری بر امنیت عمومی شهری تأثیر گذاشته و توسعه پایدار اقتصاد اجتماعی را محدود کرده است. پژوهش حاضر با هدف تهیه نقشه پهنه­بندی شدت سیل‌خیزی و تحلیل ارتباط آن با پوشش گیاهی در شهرستان قیروکارزین در استان فارس انجام گرفته است. بدین منظور در ابتدا پس از مرور منابع مختلف، با معرفی پنج معیار موثر در وقوع سیلاب که تکرار آنها در سایر تحقیقات در این زمینه فراوانی بیشتری داشت، عوامل ارتفاع، شیب، فاصله از رودخانه، شاخص توپوگرافیک و ارتفاع رواناب به عنوان عوامل موثر انتخاب شده و با استفاده از روش فرآیند تحلیل شبکه­ای در نرم افزار سوپر‌دسیژن  وزن­دهی و سپس با روش مجموع ساده وزنی نقشه نهایی بدست آمده است. درهمین راستا تغییرات پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر لندست در سال­های 2000 و 2021 و شاخص NDVI بدست آمده است. نتایج نشان داد اثرگذارترین معیار شاخص توپوگرافیک بوده است و شهرستان قیروکارزین در پنج پهنه خیلی‌کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی‌زیاد از نظر خطر وقوع سیلاب قرار داشته است، در این میان 8/1849 کیلومتر مربع (8/54 درصد) از شهرستان قیروکارزین در پهنه با خطر سیلاب زیاد و خیلی‌زیاد قرار دارد. هم‌چنین تحلیل تغییرات پوشش گیاهی نشان داد با وجود توسعه کشاورزی و باغی و منتج از آن بهبود نسبی مقادیر متوسط شاخص NDVI، در محدوده‌های اراضی بالادست حوضه‌های آبخیز این شهرستان، پوشش گیاهی اراضی جنگلی و مرتعی کاهش چشم‌گیری داشته است و در نهایت اثرات این مساله منجر شده است تا مناطق سکونتگاهی و اراضی کشاورزی و باغی در سال 2021 نسبت به سال 2000، با درصد فراوانی بیشتری در پهنه­های با پتانسیل سیل­خیزی بالا واقع شوند، این مساله می‌تواند موید این امر باشد که حفاظت کاربری اراضی حوزه بالادست متناسب با سیاست حفظ پوشش موجود و توسعه پوشش‌های گیاهی با استفاده از گیاهانی که ارزش حفاظت خاک بالایی را دارند، می‌تواند تا چه حد در تخفیف و فرونشانی سیلاب اراضی پایین‌دست نقش‌آفرین باشد.

نازنین سلیمی، مرزبان فرامرزی، محسن توکلی، حسن فتحی زاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

امروزه میزان برداشت از آبهای زیرزمینی بیش از میزان تغذیه آبهای زیرزمینی است که این عامل باعث افت شدید سطح سفره‌های آب زیرزمینی شده است. مراتع و جنگل‌ها بعنوان اصلی‌ترین مکان‌های تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی محسوب می‌شوند، درحالی‌که بیشترین برداشت از این منابع در کاربری کشاورزی انجام می‌شود. هدف اصلی از پژوهش حاضر استفاده از الگوریتم‌های یادگیری ماشین شامل رگرسیون جنگل تصادفی و تابع آنتروپی شانون برای مدل‌سازی منابع آب زیرزمینی در مراتع نیمه‌خشک غرب ایران می‌باشد. برای این هدف، ابتدا لایه‌های اطلاعاتی شامل: درجه شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، فاصله از گسل، شکل شیب، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، بارندگی، لیتولوژی و کاربری اراضی تهیه شد. پس از تعیین وزن پارامترها با استفاده از تابع آنتروپی شانون و سپس تعیین طبقات آن‌ها، در محیط سامانه‌های اطلاعات جغرافیایی، از ترکیب وزن پارامترها و طبقات آن‌ها نقشه نهایی مناطق دارای پتانسیل منابع آب زیرزمینی مدل‌سازی گردید.  بعلاوه، برای اجرای مدل جنگل تصادفی از نرم ­افزار R 3.5.1 و بسته randomForest استفاده شد. در تحقیق حاضر از اعتبارسنجی ضربدری k-fold برای صحت‌سنجی مدل‌ها استفاده گردید. به منظور ارزیابی کارایی مدل‌های جنگل تصادفی و آنتروپی شانون برای پتانسیل‌یابی منابع آب زیرزمینی، از شاخص­های آماری MAE، RMSE و R2 استفاده شد. نتایج ارزیابی نشان داد که مدل جنگل تصادفی با دقت (RMSE: 3.41, MAE: 2.85 R² = 0.825,) دارای دقت بالاتری نسبت به مدل آنتروپی شانون با دقت (R² = 0.727, RMSE: 4.36, MAE: 3.34) می‌باشد. یافته‌های مدل جنگل تصادفی نشان داد که قسمت زیادی از منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل متوسط (22/26954 هکتار) و مساحت خیلی اندکی (61/205 هکتار) بدون پتانسیل آب زیرزمینی می‌باشد. از طرفی، نتایج مدل آنتروپی شانون نشان داد که قسمت اعظمی از منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل متوسط (05/24633 هکتار) و مساحت خیلی اندکی (12/1502 هکتار) بدون پتانسیل آب زیرزمینی می‌باشد.

حسین حاتمی نژاد، آقای علیرضا صادقی،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

سنجش تاب‌آوری شهری می‌تواند به توسعه استراتژی‌ها و سیاست‌های مناسب برای شهرهایی که با شوک‌های غیرمنتظره و پیامدهای آن مواجه هستند، کمک کند. از آنجایی‌که تاب‌آوری شهری مفهومی پیچیده است و عملیاتی کردن آن دشوار است، توسعه تکنیک یا روشی برای به فعلیت رساندن این مفهوم نقطه عطف بزرگی در جهت درک عوامل و تعاملاتی است که به ایجاد و حفظ تاب‌آوری کمک می‌کنند. کلان­شهر تهران دارای تمرکز بالایی از صنایع، سازمان‌های دولتی، خدمات و تأسیسات است که مدیریت آن را در زمان وقوع یک بلای طبیعی بسیار پیچیده می‌کند. شرایط پیشین یا ویژگی­های ذاتی اجتماعی-اقتصادی نشان می‌دهد که تهران از نیروهای سیل مصون نیست، در واقع سنجش تاب‌آوری در برابر بلایای شهری برای مناطق واقع بر رودخانه­ ها در تهران به دلیل ویژگی‌های ذاتی آن و تغییرات مکانی- زمانی سیلاب در منطقه حائز اهمیت است. این پژوهش بر سنجش تاب‌آوری مناطق واقع بر مسیر رودخانه­ های شهر تهران متمرکز است. رویکرد اندازه‌گیری مبتنی بر ایجاد یک شاخص ترکیبی بر اساس شش بعد تاب‌آوری اجتماعی، اقتصادی، نهادی، زیرساختی، سرمایه اجتماعی و محیطی در برابر سیل است. این پژوهش با توسعه یک روش تصمیم ­گیری چندمعیاره ترکیبی انجام گرفته است، مدل AHP برای اولویت ­بندی شاخص­های انتخابی و مدل TOPSIS به‌منظور رتبه ­بندی مناطق واقع بر مسیر رودخانه­ های شهر تهران بر اساس سطوح تاب‌آوری آن­ها استفاده شده است. نتایج نشان می‌دهد که منطقه ۲۲ تاب‌آورترین منطقه است، درحالی‌که مناطق 4، 5 و 14 دارای کمترین سطح تاب‌آوری هستند. یافته‌های این پژوهش می‌تواند به سازمان‌های برنامه‌ریزی شهری مانند مرکز برنامه‌ریزی تحقیقات تهران کمک کند تا تاب‌آوری در برابر بلایا را در برنامه‌ریزی شهری ادغام کند و از برنامه‌های واکنشی به استراتژی‌های انطباقی شهری پیشگیرانه مانند برنامه‌ریزی کاربری اراضی شهری حساس به ریسک تغییر دهند.

مجید رمضانی مهریان،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

رشد جمعیت و شهرسازی دو عامل اولیه در افزایش خطر سیل در مناطق شهری به ‌شمار می‌روند. هم‌زمان با گسترش روز‌افزون شهرنشینی در بسیاری از شهرها تغییرات کاربری زمین منجر به افزایش حجم روانابهای سطحی و تغییر رژیم‌های‌ سیلابی رودخانهها شده است. از این رو سیل‌ شهری یکی از مخاطراتی است که به‌طور مستقیم و غیر‌مستقیم آثار زیان‌بار خود را بر شهرهای مختلف ایران وارد ساخته است. از آنجا که تابآوری با ترکیب مؤلفههای مختلف درک جامعی از شرایط فراهم میسازد میتواند در ایجاد ابزارهای مدیریت ریسک سیل شهری مثمر ثمر باشد. برای اینکه بتوان از مفهوم تابآوری به‌طور مؤثر در فرایند تصمیم‌گیری و مدیریت سیلاب‌های شهری استفاده کرد، لازم است تابآوری شهر در برابر مخاطره سیل موردسنجش و ارزیابی قرار گیرد. با وجود این، سنجش تابآوری در محیط‌های شهری در برابر سیل به‌دلیل عدم شفافیت لازم در زمینه رویکردهای روش‌شناختی با چالش جدی مواجه است. بر این اساس در این مطالعه با مرور نظام‌مند و فراتحلیل مطالعات انجام شده در زمینه ارزیابی تابآوری محیطهای شهری در برابر سیل رویکردها و روش‌‌ها در این زمینه مورد واکاوی قرار گرفته است. مطابق یافته‌های تحقیق روش‌های ارزیابی تاب‌آوری محیط‌های شهری در برابر سیل، به سه دسته کمی، نیمه‌کمی و کیفی تقسیم میشوند. روش‌های کیفی از تنوع کمتری نسبت به روشهای کمی برخوردارند و غالباً شامل روش مصاحبه‌گیری و چارچوب‌های مفهومی نظری میشوند. غالب روش‌های ارزیابی در این زمینه روش‌های کمی و نیمه‌کمی هستند که می‌توان آن‌ها را در دو دسته پرکاربرد یعنی روش‌های مبتنی بر شبیه‌سازی و روش‌های مبتنی بر شاخص‌سازی جای داد. در رویکرد مبتنی بر شبیهسازی به‌طورکلی از مدلسازی هیدرولوژیکی و شبیهسازی سیلاب استفاده می‌شود. روش‌های مبتنی بر شاخصسازی در شکل‌های متفاوت توسعه‌یافتهاند اما به‌طورکلی از اصول یکسانی پیروی میکنند و میتوان از آنها برای تحلیل تابآوری دیگر انواع مخاطرات در عرصههای جغرافیایی نیز استفاده کرد.


 

خانم سمانه ریاهی، دکتر امیر صفاری، دکتر سید موسی حسینی، دکتر علی احمدآبادی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

به منظور برنامه‌ریزی، مدیریت و بهره‌برداری از منابع آب و زمین، آگاهی نسبت به تغییرپذیری فضایی منابع هم­چنین درک رفتار پاسخ حوضه به منظور مدل‌سازی فرآیندهای فیزیکی نقش اساسی بسیار مهمی دارد. حوضه قم­رود به دلیل قرارگیری در مناطق خشک و نیمه خشک  و شرایط اقلیمی و ژئومورفولوژی خاص، مستعد سیلاب­های ناگهانی می­باشد. به دلیل کمبود داده­های هیدرومتری و توپوگرافی با دقت بالا در حوضه، استفاده از مدل­های هیدرولیکی منجر به نتایج دقیقی از ویژگی­های هیدرولیکی سیلاب نمی­شود. در چنین شرایطی،  روش­های  که مبتنی بر ویژگی­های ژئومورفولوژیک حوضه ­باشد، می­تواند کمک کننده باشد. روش مورد استفاده در این مقاله روش اشل متغیر سیل (VFS)  می­باشد که  ویژگی­های هیدرولیکی رودخانه را با مشخصات ژئومورفیک حوضه به منظور برآورد عمق آب در رودخانه ناشی از سیلاب با دوره بازگشت­های مختلف را ترکیب می­کند. میزان عمق آب برای دوره بازگشت مختلف دو، پنج، ده، بیست و پنج، پنجاه و صد سال مورد بررسی قرار گرفت در هر دوره بیشترین میزان عمق آب در قسمت­های نزدیک به خروجی و کمترین میزان عمق آب در قسمتهای بالادست رودخانه می­باشد. بررسی­ها نشان می­دهد که ارتباط مستقیمی بین میزان عمق آب و مساحت زیرحوضه وجود دارد. نتایج این تحقیق می­تواند برای حوضه های فاقد آمار هیدرومتری و توپوگرافی با دقت بالا به منظور برآورد سرعت اوج و عمق سیلاب مورد استفاده قرار گیرد.
 

صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts

Designed & Developed by : Yektaweb