6 نتیجه برای دریاچه ارومیه
محمد نخعی، میثم ودیعتی،
دوره 1، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
آب زیرزمینی بخش زیرسطحی و حیاتی چرخه هیدرولوژیکی را تشکیل میدهد که تحت تأثیر فرآیندهای هیدرولوژیکی، بومشناسی و بیوژئوشیمیایی قرار میگیرد. مدیریت مناسب و کارآمد منابع آب زیرزمینی پیشنیاز تعیین تغییرات کیفی و کمی آن است. منابع آب زیرزمینی اغلب با درگیریهایی همچون مخاطرات طبیعی و فعالیتهای انسانی روبهروست. در چند سال اخیر، برداشت بیرویه آب زیرزمینی از آبخوان ارومیه باعث پایین آمدن کیفیت آب زیرزمینی و، همچنین، هجوم آب شور به آبخوان ارومیه شده است. به دلیل اثرات زیستمحیطی جبرانناپذیر و وخیم شدن شرایط آبخوان، مطالعه خطرهای طبیعی و آسیبپذیری آب زیرزمینی بسیار ضروری است. در این پژوهش، با استفاده بررسیهای هیدروشیمیایی، سیستم اطلاعات جغرافیایی و تصمیمگیری چند معیار وزندار، نقشه آسیبپذیری، برای تعیین روند کاهش کیفیت آب زیرزمینی به علت نفوذ آب شور و برداشت بیرویه آب زیرزمینی، طراحی شده است. شش لایه مؤثر بر ارزیابی مخاطرات طبیعی شامل کل املاح محلول، دبی چاه پمپاژ، ضخامت آبخوان، افت آب زیرزمینی، هدایت هیدرولیکی آبخوان و فاصله از ساحل یکپارچه شده و وزن و رتبههای مختلف برای آنها معین شد. نتایج پژوهش نشان داد: مخاطرات طبیعی در شرق و شمال شرق آبخوان به علت نفوذ آب شور دریاچه ارومیه و برداشت بیرویه آب زیرزمینی بسیار بالا است.
میثم محرمی، علی اکبر رسولی، هاشم رستم زاده،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
بررسی نوسانات سطح آب دریاچهها به لحاظ اهمیت، ماهیت و موقعیت این مجموعههای آبی در سالهای اخیر اهمیت ویژهای پیدا کرده است. دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه داخلی ایران میباشد. متاسفانه در سالهای اخیر به دلایل مختلف، از حجم آب و وسعت این دریاچه کاسته شده است. هدف از این پژوهش، مدلسازی تاثیرات پسروی دریاچه ارومیه بر روستاهای ساحل شرقی با پردازش شیء گرای تصاویر ماهوارهای میباشد. در این پژوهش از تصاویر ماهوارهای لندست بین سالهای 1984 تا 2015 میلادی به صورت دورهای، مدل رقومی ارتفاع و لایه وکتور موقعیت روستاها استفاده شده است. جهت پردازش تصاویر ماهوارهای از روشهای شیء گرا استفاده شده و کاربریهای مورد نظر استخراج گردیدند، در ادامه نیز با استفاده از مدل زنجیره مارکوف به پیشبینی وضعیت آتی در منطقه پرداخته شده است. نتایج نشان دهنده افزایش سطح باغات، نمکهای مرطوب، پهنههای گلی-نمکی(خاکهای نمکی)، اراضی کشاورزی، نمک جدید و کاهش مساحت دریاچه ارومیه طی بازه مورد مطالعه میباشد، نتایج مدل پیشبینی زنجیره مارکوف نشان میدهد در سال 2020 میلادی کاربری باغات، پهنههای گلی-نمکی(خاکهای نمکی) و اراضی کشاورزی افزایش خواهند یافت و کاربری نمک مرطوب، نمک جدید و دریاچه ارومیه کاهش خواهند یافت، همچنین روستاهای شهرستان شبستر بیشترین افزایش در باغات، اراضی کشاورزی، نمک جدید و پهنههای گلی-نمکی(خاکهای نمکی) را به ترتیب با 4/13، 7/2، 69/0 و 6/10 درصد افزایش خواهند داشت و روستاهای شهرستان اسکو بیشترین افزایش در نمکهای مرطوب را با 7/0 درصد افزایش خواهند داشت.
وکیل حیدری ساربان ، علی مجنونی توتاخانه ،
دوره 3، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
با بحرانی شدن هرچه بیشتر وضعیت خشکسالی دریاچه ارومیه و آسیبپذیری روزافزون سکونتگاههای روستایی در برابر این بلای طبیعی، اهمیت رویکرد مقابله با این تهدید را بیشازپیش آشکار ساخته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تنوع معیشتی به عنوان یکی از رویکردهای مناسب برای کنار آمدن با شرایط خشکسالی دریاچه ارومیه میپردازد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت کمی پیمایش بوده است، بنابراین از روشهای توصیفی، تحلیلی و روابط همبستگی استفاده شده است. برای این منظور 43 روستا از مناطق مختلف شش شهرستان واقع در کرانه شرقی دریاچه ارومیه با درجات مختلفی از در معرض خشکسالی بودن و همچنین در سطوح مختلف از نظر برخورداری از امکانات توسعه با روش تصادفی ساده انتخاب گردیده و بر اساس فرمول کوکران 380 نفر از سرپرستان خانوارها به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. روایی پرسشنامه توسط پانل متخصصان مورد تأیید و سطح پایایی پرسشنامه با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ 893/0 به دست آمده است. نتایج به دست آمده نشان میدهند که اتخاذ رویکرد معیشتی منجر به تابآوری بیشتر خانوارها در شرایط خشکسالی دریاچه ارومیه شده است. در روستاهایی که در معرض خشکسالی شدیدتری قرار داشتند، این تنوع معیشتی بیشتر بوده است. در نهایت با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهادات کاربردی درزمینۀ راهکاری عملی تنوع معیشتی و تابآوری روستایی ارائه شده است.
بتول زینالی، صیاد اصغری سراسکانرود، وحید صفریان زنگیر،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
آنالیز و پایش خشکسالی یکی از اصول مهم در مدیریت خشکسالی و ریسک، بویژه در مناطق در معرض خطر خشکسالی است. سیستمهای پایش در تدوین طرحهای مقابله با خشکسالی و مدیریت آن از اهمیت زیادی برخوردار میباشند. با این حال، مطالعات انجام شده در رابطه با این پدیده بر اساس روشهای مناسب بسیار کم است، بررسی ویژگیهای خشکسالی و پیشبینی آن میتواند در کاهش خسارات حاصل از آن موثر باشد بدین منظور، در این پژوهش به بررسی خشکسالی و ارزیابی امکان پیشبینی آن برای ایستگاههای حوضه دریاچه ارومیه پرداخته شد. دادههای مورد استفاده در این پژوهش، مقدار بارندگی به صورت ماهانه در دوره آماری 29 ساله از سال 1985 تا 2014 میباشد. شاخص SEPI در مقیاس زمانی 6 و 12 ماهه برای بررسی ویژگی خشکسالی و مدل سیستم استنتاج عصبی–فازی تطبیقی برای پیشبینی خشکسالی استفاده میشود با توجه به یافتههای حاصل در این پژوهش، درصد فراوانی وقوع خشکسالی در حوضه دریاچه ارومیه در ایستگاههای ارومیه و سقز و مراغه در مقیاس 6 ماهه بیشتر از مقیاس 12 ماهه است اما در ایستگاههای تبریز و مهاباد شرایط بر عکس میباشد. و روند خشکسالی در حوضه دریاچه ارومیه افزایشی است و روند دما با شدت بیشتری روند افزایشی دارد. بیشترین درصد وقوع خشکسالی در ایستگاه ارومیه و کمترین آن در مهاباد مشاهده شد. نتایج حاصل از پیشبینی شاخص با مدل ANFIS نشان داد در رابطه کد نویسی بیشترین میانگین خطای آموزشی 51/0 درصد در ایستگاه تبریز در مقیاس 12 ماهه و کمترین میانگین خطای آموزشی 36/0 درصد در ایستگاه مراغه در مقیاس 12 ماهه میباشد. در مدلسازی دادههای اعتبارسنجی، میانگین خطای مدلسازی طبیعتاً بیشتر از میانگین خطای آموزشی میباشد.
ابوالفضل قنبری، احسان پاشانژاد سیلاب،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
محیط زیست، توسعه و پایداری سه مفهوم و نگرانی اصلی جهانی در مدیریت فضای زیست انسان در سطوح مختلف فضایی است. آسیب پذیری محیطی و رویکرد ارزیابی آن، چارچوب ارزیابی جامعی از سیستمها با منابعی است که تحت تاثیر شرایط طبیعی و همچنین در معرض آسیب پذیری ناشی از فعالیتهای انسان قرار گرفته است. بر همین اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر ارایه چارچوبی جامع و بدیع از آسیب پذیری محیطی در سطح پژوهشهای کشور با تلفیق تکنیکها و دادههای فضایی است. جهت سنجش وضعیت آسیبپذیری محیطی منطقه کرانه شرقی دریاچه ارومیه با توجه به نقش آن در استان و همچنین شرایط به وقوع آمده محیطی انتخاب شده است. روش تحقیق پژوهش حاضر تحلیلی-توصیفی و ماهیت هدف آن در نظام برنامهریزی بویژه در زمینه تقلیل اثرات آسیبپذیری و بهبود تاب آوری از نوع کاربردی – توسعه ای است. در این مطالعه، در مجموع 18 معیار در چهار شاخص یا 4 گروه آسیب پذیری ناشی از مخاطرات محیطی، آسیبهای ناشی از شرایط محیطی، آسیب پذیری انسان-منشاء و در نهایت آسیبهای ناشی از عوامل آب و هوایی انتخاب گردید. در ادامه با تلفیق و تجمیع شاخصهای قبلی، شاخص کلی آسیبپذیری محیطی(EVI) در منطقه مورد مطالعه ارایه گردید. نتایج بدست آمده از شاخصها در 6 طبقه آسیب پذیری طبقه بندی گردید که طبقه بندی وضعیت نهایی آسیبپذیری حاکی از پوشش بیش از 50 درصد مساحت منطقه در طبقات آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد میباشد. در نهایت به منظور برنامهریزی و حفاظت محیطی، نتایج بدست آمده در قالب 4 منطقه آسیب پذیری بحرانی(%33)، مناطق حاشیه بحرانی(%31)، مناطق گذر(%20) و مناطق با رویکرد حفاظت(%26) شناسایی و منطقه بندی گردید.
ثریا ابراهیمی، عبدالرضا رحمانی فضلی، فرهاد عزیزپور،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
کاهش سطح آب دریاچه ارومیه، یکی از بحران¬های محیطی است که ظرفیت سازگاری و انطباق روستاییان پیرامون آن را تحت تأثیر قرار داده است. بطوریکه هزینه¬های زیادی را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست¬محیطی متوجه ساکنان روستایی پیرامون خود کرده است. لذا، هدف از این تحقیق تحلیل عوامل موثر بر افزایش ظرفیت سازگاری در مواجهه با خشکیدن دریاچه¬ارومیه در سکونتگاههای روستایی در شهرستان میاندوآب است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه اجرا از نوع مطالعه کیو است. مشارکت کنندگان پژوهش 22 نفر از مدیران محلی (کارشناس فرمانداری، رئیس یا کارکنان ادارات دولتی مرتبط، بخشداری، دهیاری¬ها و شوراهای اسلامی) و نیز کارشناسان و خبرگان محلی بودند که به استفاده از روش نمونه¬گیری هدفمند (گلوله برفی) انتخاب شدند. گزارهای¬های کیو نیز با استفاده از منابع دست اول (نظرات کارشناسان، مدیران¬محلی، مشاهدات میدانی و ...) و منابع مدون (کتاب¬ها، مقالات، نشریات و ...) با روش کتابخانه ای و میدانی تدوین شدند. همچنین برای سنجش نگرش مشارکت کنندگان از کارت¬های کیو استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده¬های ماتریس¬های روش کیو (Q)، از تحلیل¬عاملی اکتشافی بر مبنای فرد (روش استنفسون) استفاده شد. نتایج حاصله نشان داد، عوامل موثر بر افزایش ظرفیت سازگاری نسبت به خشکیدن دریاچه ارومیه در روستاهای نمونه مبتنی بر نگرش خبرگان در چهار گروه افزایش سرمایه-های اقتصادی و استفاده از منابع طبیعی با مقدار ویژه 40/5 و با درصد واریانس 55/24، افزایش سرمایه¬های اجتماعی و جذب سرمایه¬گذاری با مقدار ویژه 07/5 و درصد واریانس 05/23، توسعه امکانات زیرساختی و ارتقای مهارت روستاییان با مقدار ویژه آن 79/4 و درصد واریانس 80/21 و تنوع¬بخشی اقتصادی و بهبود مدیریت روستایی با مقدار ویژه 23/2 و درصد واریانس 15/10 قرار می¬گیرند. در میان این گروه¬ها، افزایش سرمایه¬های اقتصادی و استفاده از منابع طبیعی مهمترین عامل موثر بر افزایش ظرفیت سازگاری روستاهای مورد مطالعه در برابر خشکیدن دریاچه ارومیه است.