جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای روند تغییرات

بهزاد رایگانی، زهرا خیراندیش،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

 
وسعت بسیار زیاد مناطق خشک و بیابانی در کشور و فرکانس بالای پدیده­های گرد و غبار در آن باعث شده است، شناسایی دقیق کانون­های تولید گرد و غبار همواره یکی از اهداف اصلی پیش­نیاز عملیاتهای احیائی و بیابان­زدایی به شمار آید. هدف از مطالعه حاضر، اعتبارسنجی کانون­های شناسایی­شده تولید گرد و غبار در استان البرز  با استفاده از سری زمانی داده­های ماهواره­ای و داده­های ایستگاه­های هواشناسی می­باشد. بدین­منظور داده­های TRMM سنجنده TMI، داده­ی 16 روزه پوشش گیاهی، داده­ی 8 روزه درجه حرارت سطح زمین و عمق اپتیکی هواویز مودیس و همچنین اطلاعات زمینی گرد و غبار ایستگاه­های سینوپتیک و پایش آلودگی هوا دریافت شدند. تجزیه و تحلیل روند تغییرات رطوبت خاک، درجه حرارت و پوشش گیاهی در یک دوره زمانی 15 ساله صورت پذیرفت. همچنین عمق اپتیکی هواویز در رویدادهای ریزگرد با غلظت بالا برای کانون­های محتمل مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر این مناطقی که در طی دوره زمانی، عمق اپتیکی گرد و غبار بالاتری نسبت به نواحی دیگر داشتند، مشخص شدند. درنهایت با استفاده از اطلاعات زمینی گرد و غبار، عمل واسنجی برای کانون­های شناسایی­شده انجام گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل روند تغییرات، نشان­دهنده کاهش معنی­دار پوشش گیاهی، رطوبت خاک و دمای سطح زمین در محل کانون­های محتمل تولید ریزگرد در طی دوره زمانی مورد مطالعه بود. کاهش درجه حرارت در بخش جنوبی استان البرز و غرب تهران با فرکانس بالای غبار در ناحیه در ارتباط بود که این تکرار رویداد گرد و غبار در بررسی سری زمانی داده­های عمق اپتیکی هواویز نیز نشان داده شد. بررسی سری زمانی عمق اپتیکی هواویز نشان داد که تمرکز ریزگرد در نزدیکی یا بر روی کانون­های شناسایی­شده وجود دارد و بالا بودن مقدار غلظت در این نواحی، نشان­دهنده صحت کانون­های شناسایی­شده گرد و غبار می­باشد. همچنین بررسی عمق اپتیکی در رویدادهای با غلظت بالا و بررسی همزمان جهت حرکت هوا نشان داد کانون­های شناسایی­شده به درستی انتخاب گردیده است. تلفیق اطلاعات زمینی گرد و غبار با جهت حرکت باد نیز صحت کانون­های ریزگرد شناسایی­شده را تایید نمود. در کل یافته­های تحقیق نشان­دهنده قابلیت بالای سری­های زمانی داده­های سنجش از دور در اعتبارسنجی کانون­های شناسایی­شده تولید ریزگرد می­باشد. نتایج تحلیل سری­های زمانی داده های ماهواره­ای نشان داد که درجه حرارت سطح زمین به عنوان یک پارامتر اقلیمی مهم در شناسایی و اعتبارسنجی کانون­های گرد و غبار به شمار می­رود. بر اساس نتایج تحلیل در جایی که فرکانس وقوع گرد و غبار بالا است، کاهش معنی­دار درجه حرارت سطح زمین مشاهده می­شود.

شریفه زارعی، بهلول علیجانی، زهرا حجازی زاده، بختیار محمدی،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

‌در ‌این‌ پژوهش ‌مهمترین ‌الگوهای‌ همدیدی‌ موجد ‌بارش ‌برف ‌فراگیر در نیمه غربی ایران ‌مورد ‌بررسی ‌قرار‌گرفته ‌است.‌ برای ‌این ‌منظور‌ داده­های کد هوای حاضر و عمق برف 36 ایستگاه‌ سینوپتیک ‌طی‌ دوره‌آماری‌1371-1400، برای ماه­های مهر تا اسفند، از ‌سازمان‌ هواشناسی‌کشور دریافت شد. جهت ‌بررسی ‌بارش­های ‌برف‌ فراگیر، روزهایی که بیش از 70 درصد منطقه مورد مطالعه هم زمان شاهد ریزش برف بود، به عنوان یک روز فراگیر استخراج شدند. ‌به‌ منظور ‌انجام‌ تحلیل­های ‌همدیدی-دینامیکی در‌ مورد‌ بارش­های ‌برف‌ فراگیر در نیمه غربی ‌ایران، ‌از ‌روش ‌طبقه­بندی ‌با ‌استفاده ‌از ‌تحلیل ‌خوشه­ای استفاده شد و نقشه­های ‌روزهای ‌نماینده ‌از ‌جمله دمای‌ جو،‌ شار ‌رطوبت،‌ ‌ارتفاع‌ ژئوپتانسیل،‌ تاوایی، جبهه زایی،‌ جت‌استریم، ‌‌شاخص ‌امگا و ‌داده­های ‌باد ‌مداری ‌و ‌نصف‌النهاری‌ ترسیم ‌شد. تحلیل روند نیز با استفاده آزمون من-کندال انجام شد. نتایج نشان داد‌که ‌4 الگو ‌به ‌بهترین ‌نحو ‌بارش­های‌ برف ‌فراگیر‌ در ‌منطقه ‌مورد ‌مطالعه ‌را ‌توجیه ‌می­نمایند. بر اساس نتایج در همه ‌الگوها، ‌در ‌تراز ‌دریا، برخورد هوای سرد‌ و ‌خشک‌ عرض­های شمالی ‌با ‌هوای گرم ‌و‌ مرطوب‌ عرض­های جنوبی،‌ موجب تشکیل ‌میدان­های‌ جبهه­زایی در نیمه غربی ایران ‌شده ‌است.‌ در تراز 500 هکتوپاسکال، شدت یافتن جریان­های ‌نصف‌النهاری‌ در ‌بادهای ‌غربی باعث ‌ایجاد ‌مراکز ‌بسته‌ و در نتیجه تغییر جریان ‌در ‌مسیر‌ بادهای غربی ‌شده‌ و ‌قرار گرفتن نیمه غربی ایران ‌در شرق ‌ناوه ‌ارتفاعی ‌و‌ سردچال، ‌شرایط مورد نیاز جهت صعود‌ هوا ‌را‌ فراهم کرده ‌است. همچنین هیچ­گونه روندی در تعداد روزهای فراگیر برف در نیمه غربی ایران در سطوح معنی­داری مورد آزمـون، دیـده نشـد اما؛ تعداد روزهای برف فراگیر در طول زمان روندی کاهشی داشته است. در مجموع می توان نتیجه گرفت که به دلیل گرم شدن زمین و تغییر اقلیم  تعداد روزهای فراگیر برفی کاهش یافته است و این تغییرات منجر به کوتاه شدن چشمگیر فصل برف شده است
 
خانم لیلا بابایی، خانم ناهیده پرچمی، آقای رئوف مصطفی‌زاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

در بررسی تغییرات پاسخ هیدرولوژیکی ناشی از تغییر اقلیم می‌توان از شاخص‌های مستخرج از منحنی تداوم جریان استفاده نمود. هدف از این تحقیق مشخص کردن شاخص‌های سیل و جریان کمینه با استفاده از منحنی تداوم جریان در ایستگاه‌های هیدرومتری استان اردبیل می‌باشد. در این تحقیق تغییرات زمانی و مکانی شاخص‌های Q10،Q50، Q90،  Q90/50و شاخصLane  در 31 ایستگاه هیدرومتری استان اردبیل طی دوره 1372تا 1393 ارزیابی شد. در این مطالعه 5 ایستگاه (حاج‌احمد‌کندی، ننه‌کران، شمس‌آباد، پل‌سلطانی و بوران) که دارای جریان‌های حداقل، متوسط و حداکثر هستند، برای نمایش نتایج گرافیکی انتخاب شدند. ایستگاه‌های مذکور از نظر دبی و مساحت بررسی شده و منحنی تداوم جریان و منحنی تداوم جریان بی‌بعد براساس متوسط دبی و مساحت رسم شد. هم‌چنین روند تغییرات زمانی شاخص‌های Q10،Q50، Q90،‌Q90/50 و شاخص  Laneبا آزمون ناپارامتری من‌کندال محاسبه شد. براساس نتایج به‌دست آمده شاخص  Q10(جریان سیلابی) در ایستگاه‌های واقع بر روی رودخانه اصلی قره‌سو در سطح یک درصد دارای روند کاهشی معنی‌دار بوده است. شاخص  Q50(جریان متوسط) در اکثر ایستگاه‌ها دارای روند کاهشی معنی‌دار بوده است. علاوه بر این، مقدار شاخص‌های Q90 و Q90/50 نیز در اکثر ایستگاه‌ها دارای روند کاهشی معنی‌دار در سطح p < 0.05)) بوده‌اند. در خصوص شاخص  Laneبه‌عنوان شاخص مرتبط با سیل، در ایستگاه‌های ارباب‌کندی و دوست‌بیگلو که تحت تاثیر احداث سد بوده‌اند روند کاهشی معنی‌دار داشته‌اند. در نتایج تغییرات مکانی، شاخص (Lane) بیان‌گر سیلاب اوج است که مقادیر بالای آن در محدوده شرق و مرکز استان بیش‌تر است. در مجموع مقادیر شاخص‌های مرتبط با جریان‌های سیلابی در حوزه‌های بالادست استان روند افزایش داشته و نیز مقادیر مرتبط با جریان متوسط و نیز شاخص مشارکت جریان پایه در اکثر ایستگاه‌ها روند کاهشی معنی‌دار داشته است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts

Designed & Developed by : Yektaweb