4 نتیجه برای ضریب کاپا
رضا بیات، محمود عرب خدری، نجمه بهنام، زهرا گرامی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
اطلاعات محدودی از دقت نقشهی فرسایش آبی بهعنوان یکی از عوامل مهم تهدیدکننده منابع خاک وجود دارد. به این منظور، ارزیابی صحت و نحوه پراکنش طبقات فرسایش حاصل از مدلهای EPM و MPSIAC در مقایسه با مدل BLM بهعنوان مقادیر واقعیت زمینی در حوزه آبخیز شهریاری در این پژوهش انجام شد. ابتدا آمار و اطلاعات موردنیاز مدلهای MPSIAC، EPM و BLM برای دستیابی به وضعیت فرسایش حوضه جمعآوری و به کمک نرمافزار ARC/GIS9.3 نقشههای طبقات فرسایش تهیه و با نقشه واقعیت زمینی تلاقی داده شدند. همچنین یک نقشه نقطهای حاوی 1400 نقطه تصادفی برای نمونهبرداری از نقشههای حاصل از مدلها تهیه و بر اساس این نقشه، میزان هر یک از شاخصهای آماری RMSE،RRMSE ،MAE ، MBE، NSE، CD، CRM و MSE محاسبه شد. برای بررسی دقت و صحت مکانی نقشههای طبقات فرسایش حاصل از مدلها ماتریس خطا و ضریب توافق کاپا، صحت کلی، صحت تولیدکننده و صحت کاربر تهیه شد. نتایج فرسایش حاصل از مدلها نشان داد که میانگین شدت فرسایش در مدل MPSIAC، 589 و در مدل EPM، 287 مترمکعب بر کیلومترمربع در سال برآورد شد که وضعیت فرسایش حوضه با کمک مدل MPSIAC، زیاد و مدل EPM، شرایط متوسطی را برآورد شده است. بررسی شاخصهای آماری فوقالذکر نشان میدهد که میزان تطابق طبقات فرسایش مدل MPSIAC با خروجی BLM (بهعنوان نقشه واقعیت زمینی) بیشتر از مدل EPM است. همچنین نتایج ارزیابی صحت مدلهای MPSIAC و EPM نیز نشان داد که مقدار ضریب کاپا در مدل MPSIAC بیشتر از مدل EPM است.
دکتر صیاد اصغری سراسکانرود، آقای روح اله جلیلیان،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
کاربری اراضی منعکس کننده ویژگیهای تعاملی بین انسان و محیط زیست و توصیف نحوه بهرهبرداری انسان برای یک یا چند هدف بر روی زمین است. کاربری اراضی، معمولا بر اساس استفاده انسان از زمین، با تأکید بر نقش کاربردی زمین در فعالیتهای اقتصادی تعریف میشود. تحقیق حاضر بهمنظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی حاشیه رودخانه گاماسیاب طی یک دوره 30 ساله با استفاده از سنجندههای TM و OLI انجام شد. نتایج نشان داد که روش شیگرا نسبت به الگوریتمهای پیکسل پایه از صحت و دقت بهتری برای تهیه نقشههای کاربری برخوردار هستند. مقدار افزایش صحت در روش مبتنی بر طبقهبندی شیگرا تا حد زیادی به انتخاب پارامترهای مناسب برای طبقهبندی، تعریف قوانین و بهکارگیری الگوریتم مناسب جهت بهدست آوردن درجه عضویت بستگی دارد. بهطوری که ضریب کاپا برای هر دو تصویر مورد استفاده تقریبا مقدار 90/0 را نشان میدهد. بنابراین این نقشهها مبنای آشکارسازی تغییرات قرار گرفتند. با توجه به نتایج بدست آمده اراضی کشاورزی و مسکونی با افزایش و این افزایش با کاهش مراتع همراه بوده است. نگاهی کلی به این دوره 30 ساله نشان میدهد که زراعت آبی و دیم بهترتیب افزایشی 79/2418 و 61/719 هکتاری و مراتع نیز کاهشی 86/2848 هکتاری داشته اند. این در حالی است که کلاس مسکونی و عوارض انسان ساخت افزایشی 85/428 هکتاری یا رشدی 87/178 درصدی را نشان میدهند، که این امر بیانگر اهمیت کشاورزی در منطقه مورد مطالعه است.
سعید شعبانی، بهروز محسنی، آیدینگ کرنژادی، اکرم احمدی، حسن فرامرزی، اسماعیل سیلاخوری،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1404 )
چکیده
پدیده جنگلزدایی یکی از چالشها و مخاطرات اصلی در اکوسیستمهای جنگلی از جمله جنگلهای هیرکانی است که تحت تأثیر عوامل متنوع طبیعی و انسانی رخ میدهد. این مطالعه با هدف مدلسازی احتمال وقوع جنگلزدایی در حوزه جنگلداری لوه واقع در شمال ایران انجام شد. دادههای این پژوهش شامل ۱۰۴ نقطه جنگلزدایی ثبتشده و ۱۴ متغیر تبیینی بود که از طریق تحلیل مکانی در محیط GIS و دادههای اقلیمی، توپوگرافی و انسانی استخراج گردید. برای تحلیل رابطه بین متغیرها و پیشبینی احتمال جنگلزدایی، از دو مدل آماری شامل رگرسیون لجستیک و مدل جمعی تعمیمیافته استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل جمعی تعمیمیافته با ضریب کاپای 84/0 و سطح زیر منحنی عملکرد برابر 956/0 عملکرد بهتری نسبت به مدل لجستیک داشته و توزیع واقعگرایانهتری از سطوح خطر ارائه داده است. متغیرهای فاصله از جاده، شیب، اثر باد و ارتفاع از سطح دریا بیشترین تأثیر را بر احتمال جنگلزدایی داشتند. بر اساس خروجی مدل GAM، حدود ۲۰ درصد منطقه در طبقه خطر بالا و بسیار بالا قرار گرفت. یافتهها حاکی از نقش تعیینکننده زیرساختهای دسترسی، فشار انسانی و عوامل اقلیمی در تسریع روند جنگلزدایی است. نتایج این پژوهش میتواند در اولویتبندی مداخلات حفاظتی، بازنگری در توسعه جادهها و برنامهریزی فضایی مؤثر برای مدیریت پایدار جنگلهای شمال کشور مورد استفاده قرار گیرد.
دکتر صالح ارخی، اقای حبیبالله کر، دکتر سمیه عمادالدین،
دوره 12، شماره 46 - ( 6-1404 )
چکیده
کاهش انتشارات ناشی از جنگلزدایی و تخریب جنگل (REDD)، راهکاری برای تعدیل تغییرات اقلیمی است که به منظور کاهش شدت جنگلزدایی و انتشار گازهای گلخانهای در کشورهای در حال توسعه به کار گرفته میشود. در چند دهه اخیر، تغییرات شدید کاربری اراضی سبب کاهش میزان چشمگیری از جنگلهای هیرکانی واقع در استان مازندران شده است. به این منظور هدف این مطالعه، بررسی تغییرات کاربری اراضی و پیشبینی آن برای سال 1430 با استفاده از زنجیره مارکوف و پروژه REDD برای کاهش انتشار گاز دیاکسیدکربن برای شهرستانهای نوشهر و چالوس میباشد. با استفاده از تصاویر سنجندههای TM وETM+ ماهوارهای لندست نقشه کاربری اراضی در سه دوره زمانی مربوط به سالهای 1368، 1379 و 1400 تهیه شده است. برای طبقهبندی تصاویر از طبقهبندی نظارت شده، روش حداکثر احتمال استفاده گردید. از ماتریس خطا، ضریب کاپا در این ارزیابی برای سال 1368 برابر با 83/0، سال 1379 برابر با 81/0 و برای سال 1400 برابر با 92/0 بدست آمد. نتایج نشان میدهد که پوشش جنگل در سال 1430 کاهش پیدا میکنند. در مقابل مساحت اراضی مرتع، شهر، زمینبایر، کشاورزی و تالاب روند افزایشی خواهند داشت. براساس اهداف پروژه REDD، میزان انتشار دیاکسیدکربن تا سال 1430 محاسبه گردید. در صورت عدم اجرای پروژه REDD، در منطقه مساحت زیادی از پوشش جنگل تخریب و دیاکسیدکربن بیشتری انتشار مییابد. میزان دیاکسیدکربن در سال 1400 در منطقه اجرای پروژه، 49681 تن میباشد و تا سال 1430 به میزان 806732 تن خواهد رسید و با اجرای پروژه REDD در منطقه میتوان این میزان گاز را به معادل 402321 تن رساند، و از انتشار 404411 تن دیاکسیدکربن به جو فوقانی زمین جلوگیری نمود. بررسی تغییرات با استفاده از تصاویر ماهوارهای میتواند به مدیران و برنامهریزان کمک کند، تا تصمیمات آگاهانهتری بگیرند.