جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای منابع آب

حمیده روشنی، رئوف مصطفی زاده، اباذر اسمعلی عوری، محسن ذبیحی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

تأثیر تغییر الگوهای زمانی و مکانی بارش بر خطر سیلاب/خشکسالی و منابع آب قابل دسترس به‌عنوان مساله‌ای غیرقابل انکار در مدیریت منابع آب مطرح است. شاخص‌های تمرکز بارش و فصلی بودن بارش از جمله از شاخص‌های تبیین پراکندگی بارندگی در یک منطقه است که می‌تواند منجر شناسایی الگوی توزیع بارش و مدیریت پیش از وقوع خطرات طبیعی گردد. بدین منظور، پژوهش حاضر با هدف بررسی وضیعت توزیعی زمانی و مکانی و روند تغییرات شاخص‌های تمرکز و فصلی بودن بارش در 41 ایستگاه باران‌سنجی استان گلستان با طول دوره آماری 38 ساله در مقیاس‌های زمانی سالانه، فصلی، دوره خشک و دوره مرطوب برنامه‌ریزی شده است. براساس نتایج، میانگین شاخص تمرکز بارش در منطقه مطالعاتی گلستان در مقیاس‌های سالانه، بهار، تابستان، پاییز، زمستان، دوره خشک و دوره مرطوب به‌ترتیب برابر 15/13، 96/11، 15/13، 72/10، 96/9، 72/14 و 72/10 محاسبه شد. هم‌چنین، ایستگاه چات با مقدار 79/0 (توزیع فصلی با یک فصل خشک و یک فصل مرطوب) و ایستگاه شصت‌کلاته با مقدار 47/0 (توزیع عمدتاً فصلی با یک فصل خشک کوتاه) به‌ترتیب بیشینه و کمینه مقدار شاخص فصلی بودن در استان گلستان را به‌خود اختصاص می‌دهند. علاوه بر این، 27 و 14 ایستگاه به‌ترتیب دارای روند تغییرات افزایشی (معنی‌دار و غیرمعنی‌دار) و کاهشی (معنی‌دار و غیرمعنی‌دار) برای شاخص‌های PCI و SI هستند. عدم پیروی بارش در استان گلستان از الگوی زمانی و مکانی واحد از دیگر دستاوردهای پژوهش حاضر است. یافته‌های مطالعه حاضر می‌تواند به‌عنوان یک راهنما در برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گزاری‌های مرتبط با منابع آب در منطقه مطالعاتی پژوهش مورد استفاده قرار گیرد.

بهزاد رایگانی، سوسن براتی، منا ایزدیان،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

تغییر اقلیم به‌عنوان یکی از مهم‌ترین چالش‌های محیط‌زیستی قرن حاضر، تأثیرات عمیقی بر اکوسیستم‌های آبی ازجمله تالاب‌ها دارد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر سه تالاب پیراحمدکندی، ناور و زاویه سفلی در شهرستان چالدران (آذربایجان غربی) طی دوره ۱۹۸۴ تا ۲۰۲۳ است. به این منظور، داده‌های اقلیمی پایگاه TerraClimate و خروجی مدل‌های CMIP6 تحت چهار سناریوی انتشار گردآوری شد. جهت ارزیابی تغییرات سطح آب، تصاویر ماهواره‌ایLandsat، Sentinel-2 و داده‌های JRC/GSW پردازش گردید. مساحت سالانه تالاب‌ها استخراج و با پارامترهای اقلیمی (دما، بارش، تبخیر و تعرق واقعی و آب معادل برف) از طریق تحلیل سری‌های زمانی، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره مقایسه شد. همچنین، با استفاده از روش عامل تغییر در ریزمقیاس‌نمایی داده‌های اقلیمی، تغییرات احتمالی تا ۲۰ سال آینده پیش‌بینی گردید.
نتایج حاکی از آن است که افزایش دما و تبخیر و تعرق، مهم‌ترین عوامل کاهش سطح تالاب‌ها بوده‌اند. تالاب پیراحمدکندی بیش از ۲۷٪ و ناور حدود ۲۰٪ از مساحت خود را از دست داده‌اند، در حالی که در زاویه سفلی به دلیل دخالت‌های انسانی و ورود پساب کشاورزی، الگوی کاهش فصلی و نامنظمی مشاهده می‌شود. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد روند افت سطح، به‌ویژه در دو تالاب اول ادامه خواهد یافت و ممکن است پیامدهایی همچون تشدید خشکسالی، کاهش تنوع زیستی و افت کیفیت آب را به دنبال داشته باشد. نتایج پژوهش بر ضرورت تدوین سیاست‌های پایدار مدیریت منابع آب، کنترل تبخیر و تعرق و در نظر گرفتن اثرات انسانی در برنامه‌های حفاظتی تأکید دارد. بهره‌گیری از مدل‌های هیدرولوژیکی پیشرفته و ترکیب داده‌های سنجش از دور با روش‌های یادگیری ماشین نیز می‌تواند به ارائه راهکارهای مؤثرتر در حفاظت از تالاب‌ها کمک کند.
 
دکتر صیاد اصغری سراسکانرود، دکتر فاطمه صمدی شلوه علیا، دکتر زینب حزباوی،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

هدف: تغییرات کاربری اراضی به عنوان یکی از عوامل انسانی باعث تشدید سیلاب می شود که می تواند الگوی رواناب و شدت وقوع سیل را به طور چشمگیری تحت تاثیر قرار دهد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیرات تغییر کاربری اراضی بر پهنه بندی خطر وقوع سیل در بازه زمانی 2015 تا 2024 در حوضه آبخیز سامیان واقع در استان اردبیل است.
روش پژوهش: به منظور استخراج نقشه های کاربری اراضی از تصاویر ماهواره لندست 7و 8 وسنتینل2 برای سال های 2015و 2024 در محیط ارث انجین  استفاده شد و طبقه بندی با استفاده از الگوریتم درخت تصمیم گیر(CART) انجام شد. سپس با استفاده از مدل توسعه یافته سیلاب ناگهانی و تلفیق لایه های اطلاعاتی شامل: شیب ،تجمع جریان ،کاربری اراضی ،نقشه زمین شناسی، انحنا دامنه، بافت خاک در محیط  ArcMap نقشه پهنه بندی خطرسیلاب تهیه شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بین سال های 2015 تا 2024 تغییرات قابل توجهی در کاربری اراضی رخ داده است. از جمله افزایش ۱۸٫۴۷٪ زمین های کشاورزی آبی ، 9٫38٪ مناطق مسکونی، 25٫85٪ مراتع کم تراکم و درمقابل کاهش 25٫21٪- اراضی دیم، 9٫14٪- مراتع متراکم و 98٫61٪-  کلاس برف. این تغییرات منجربه افزایش مساحت پهنه های باخطر بالا شده است. دقت طبقه بندی کاربری اراضی نیز با دقت کلی و ضریب کاپای بالای 0٫98٪ اعتبار بالای نتایج به دست آمده را نشان می دهد.
نتیجه گیری: افزایش سطوح نفوذناپذیر و کاهش پوشش گیاهی طبیعی باعث افزایش رواناب سطحی و در نتیجه گسترش نواحی پرخطر شده است. مدل Mffpi با بهره گیری از عوامل محیطی و انسانی توانسته است ابزای موثر برای پیش بینی و مدیریت خطر سیلاب ارائه دهد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts

Designed & Developed by : Yektaweb