جستجو در مقالات منتشر شده



شیما مجتهدی، رامین رفیعی چرمهینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

سیترولین مالات اخیراً به عنوان یک مکمل نیروزای بالقوه برای عملکرد ورزش های با شدت بالا و همچنین بازیابی عملکرد عضلانی معرفی شده است. هدف از مطالعه حاضر تاثیر مصرف حاد مکمل سیترولین مالات بر عملکرد جسمانی فوتبالیست های حرفه ای بود. 20 فوتبالیست به ترتیب با میانگین سنی  و وزنی 6/2± 5/ 22سال، 3/4 ± 4/68 کیلوگرم ، 60 دقیقه قبل از شروع آزمون دویدن متناوب یویوی سطح یک، 10 گرم سیترولین مالات یا دارونما مصرف نمودند. توان عضلانی با استفاده از تست حداکثر پرش ارتفاع و حداکثر سرعت با استفاده از آزمون 30 متر سرعت سنجیده شد. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد مصرف حاد سیترولین مالات تفاوت معنی داری بر میانگین مسافت طی شده در آزمون یویو و نتایج سایر آزمون ها در مقایسه با دارونما نداشت. تنها تفاوت معنی دار پایین تر بودن میانگین ضربان قلب گروه مکمل در مقایسه با دارونما بود. احتمال می رود عدم تغییرات معنی دار به دلیل سطح آمادگی جسمانی بالای بازیکنان مورد مطالعه در تحقیق حاضر باشد. همچنین شاید تغییر دوز مصرفی بتواند نتایج متفاوتی را نشان دهد.
 
سعیده شیری، رقیه فخرپور، کریم آزالی علمداری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف؛ سارکوپنی یک اختلال پیشرونده و عمومی عضله اسکلتی است که شامل از دست دادن سریع توده و عملکرد عضلانی است که با افزایش پیامدهای نامطلوب همراه است، با شیوع روزافزون بیماری آلزایمرو سارکوپنیا و همچنین مشکلات دریافت درمان‌های مؤثر، کشف درمان‌های جایگزین از طریق رویکردهای جدید ضروری است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرینات هوازی تداومی بر بیماری سارکوپنیا، تغییرات میوفیبریل‌ها در عضله‌ی اسکلتی و عملکرد ورزشی در رت‌‌های سالمند مبتلا به آلزایمر بود تا تاثیر فعالیت بدنی بر کاهش بیماری سارکوپنیا و تغییرات میوفیبریل‌ها در عضله اسکلتی و عملکرد ورزشی در رت‌های سالمند مبتلا به آلزایمر سنجیده شود.
مواد و روش‌ها: در پژوهش حاضر،40 سر رت نژاد ویستار سالمند (11ماهه) با دامنه وزنی300 الی 350 گرم ، از مرکز انستیتو پاستور تهران تهیه و به آزمایشگاه منتقل شدند. رت‌ها به طور تصادفی در چهار گروه ده‌تایی شامل سالم کنترل، سالم تمرین، بیمار کنترل، بیمار تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین در یک برنامه تمرینی هوازی تداومی شش هفته‌ای شرکت کردند. گروره بیمار در مدت زمان 14 روز با تزریق اسکوپولامین که به صورت داخل صفاقی انجام شد، به آلزایمر مبتلا شدند و پس از حصول اطمینان از القای آلزایمر با استفاده از تست تشخیص شیء جدید، گروه تمرین در یک برنامه تمرینی هوازی تداومی شش هفته‌ای شرکت کردند. قبل و بعد از شروع دوره تزریق و تمرین، داده‌های مربوط به اندازه‌گیری متغیرها جمع‌آوری شدند و تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار spss، قبل از تجزیه و تحلیل آماری، همه متغیرها از نظر نرمال بودن و همگنی واریانس به ترتیب با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف و لون بررسی شدند. برای بررسی اختلافات بین گروه‌های مورد مطالعه از آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی استفاده گردید.
نتایج: براساس نتایج بعد از شش هفته تمرینات هوازی تداومی با توجه به اندازه‌گیری اجزای بافتی در عضله سولئوس و EDL رت‌های گروه سالم تحت تمرین افزایش جزئی در وسعت پارانشیم بافتی و قطر فیبرهای عضلانی را در مقایسه با گروه شاهد سالم نشان داد، لکن این تغییرات معنی‌دار نبود. کمی‌سازی وسعت اجزای بافتی در عضله سولئوس و EDL رت‌های مورد مطالعه، کاهش معنی‌دار پارانشیم عضلانی و همچنین کاهش قابل توجه میانگین قطر فیبرهای عضلانی را در گروه بیمار نسبت به گروه شاهد سالم نشان داد (01/0>p). بروز ادم میان بافتی و توسعه بافت همبند نیز در عضله سولئوس گروه بیمار در مقایسه با  گروه شاهد سالم مشاهده شد به ترتیب 001/0>p و 01/0>p. این تغییرات آتروفیک به طور قابل توجهی با انجام تمرین بدنی مهار شد. مساحت پارانشیم عضلانی و میانگین قطر فیبر‌های عضله سولئوس و EDL در موش‌های گروه بیمار تحت تمرین در مقایسه با موش‌های گروه بیمار به طور معنی داری افزایش بافت (05/0>p) و میزان ادم بافتی و وجود بافت همبند کاهش معنی داری را نشان داد (به ترتیب 01/0>p و 05/0>p.  لازم به ذکر است، انجام تمرینات در گروه بیمار هرگز نتوانست تغییرات بافتی ایجادشده در عضله سولئوس و EDL موش‌ها را تا حد طبیعی خود بهبود بخشد و از لحاظ پارامترهای مورد بررسی آسیب، همواره بین گروه بیمار تحت تمرین و شاهد سالم تفاوت معنی دار برقرار بود (05/0>p). نتایج نشان داد که تمرینات هوازی تداومی اثرات مثبتی بر پیشرفت بیماری رت‌های سالمند مبتلا به آلزایمر دارد.
 
دانشجو مینا خنتان، دکتر بهروز عبدلی، دکتر علیرضا فارسی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

تحریک جریان مستقیم فراجمجمه­ای (tDCS) بعنوان یکی از جدیدترین روش­های تکمیلی در راستای ارتقای عملکرد ورزشی و آمادگی روانی ورزشکاران حرفه­ای است. در پژوهش حاضر،  اثرات 10 جلسه tDCS آندال، دوگانه همزمان در یک نیمکره مغز، در نواحی قشر حرکتی اولیه (M1) و قشر پیش­پیشانی پشتی (DLPFC)، را بر عملکرد شنا، سرسختی ذهنی و فشار ادراک شده بررسی کردیم. 20 شناگر حرفه­ای  مرد (سن: 00/19±86/2 سال) در این پژوهش تصادفی، دوسوکور و تجربی-شاهد شرکت کردند. آزمون عملکرد 100 متر شنای آزاد، پرسش­نامه سرسختی ذهنی(SMTQ) و مقیاس فشار ادراک شده (RPE) به عنوان پیش آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس، 10 جلسه tDCS (هر جلسه به مدت 20 دقیقه و شدت 2 میلی­آمپر) اعمال شد. 48 ساعت پس از دهمین جلسه tDCS، ارزیابی­ها تکرار شدند. جهت تجزیه و تحلیل آماری از روش ANCOVA استفاده شد. یافته‌ها: پس از چندین جلسه tDCS، عملکرد شنا به‌طور معنی‌داری بهبود یافت (03/0=P)؛ نمره کل سرسختی ذهنی به‌طور معنی‌داری (046/0=P) افزایش یافت و تغییر معناداری در RPE مشاهده نشد. بر اساس نتایج این مطالعه، tDCS چند جلسه‌ای همراه با تمرینات متداول برای بهبود عملکرد شناگران و جنبه‌های روان‌شناختی توصیه می‌شود. بنابراین، tDCS می‌تواند به عنوان یک روش آماده­سازی مغزی در نظر گرفته شود.
 
خدیجه ملایی، ساناز میرزایان شانجانی، علی گُرزی، یاسر کاظم زاده، عبدالعلی بنائی فر،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

تستوسترون انانتات باعث افزایش رشد عضلانی و عملکرد ورزشی می‌شود اما با فشار اکسایشی و آسیب بافت‌ها همراه است. این مطالعه تاثیر پروپولیس بر نشانگرهای فشار اکسایشی ناشی از تستوسترون انانتات در بافت کلیه موش‌های صحرایی ماده ویستار تحت تمرین مقاومتی را بررسی کرد. 22 موش‌صحرایی ماده با سن ۸ هفته و وزن 208.22±14.17 گرم به سه گروه تقسیم شدند: 1) تمرین مقاومتی+دارونما (n=6)، 2) تمرین مقاومتی+تستوسترون انانتات (n=8)، 3) تمرین مقاومتی+تستوسترون انانتات+پروپولیس (n=8). موش‌ها تحت پروتکل تمرین مقاومتی 8 هفته‌ای (پنج روز در هفته) قرار گرفتند. تستوسترون انانتات با دوز 20 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن تزریق و پروپولیس با دوز 400 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن گاواژ شد (سه بار در هفته). سطوح سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و مالون دی آلدئید (MDA) با اسپکتروفتومتری اندازه‌گیری شدند. تحلیل واریانس یکراهه و آزمون بونفرونی برای مقایسه گروه‌ها استفاده شد. نتایج نشان داد که تستوسترون انانتات باعث کاهش GPX و SOD و افزایش MDA می‌شود. پروپولیس منجر به کاهش نسبی این نشانگرهای فشار اکسایشی شد و اثرات آنتی‌اکسیدانی آن را نشان داد.
 
دکتر سجاد کرمی، دکتر حمید رجبی، دکتر مجید کاشف، دکتر محمد علی قرائت،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

سابقه و هدف : مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مصرف حاد مکمل گلوتامین همراه با فعالیت ورزشی تناوبی بر پاسخ Hsp70 و لاکتات خون بازیکنان فوتبال باشگاهی انجام گرفت. مواد و روش‌ها : 32 بازیکن تیم راه آهن تهران انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل، مکمل، مکمل- فعالیت­ ورزشی و فعالیت­ ورزشی تقسیم شدند. آزمودنی­ها قبل از انجام مطالعه در تمرینات روزانه شرکت داشتند و فقط دو گروه مکمل- فعالیت ­ورزشی و فعالیت ­ورزشی، پروتکل تناوبی را انجام دادند. نمونه­­ خون پایه، پیش­آزمون، پس­آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون گرفته شد. مکمل و دارونما به مقدار  g/kgBW5/0 و حجم  ml/kgBW5 یک ساعت قبل از پروتکل تناوبی مصرف شد. پروتکل تناوبی شامل 3 مرحله دویدن 20 دقیقه­ای با شدت 80% حداکثر ضربان قلب بیشینه و استراحت­ 5 دقیقه­ای پیاده­ روی بین مراحل بود. مقادیر HSP72 و لاکتات خون به ترتیب با استفاده از روش الایزا و آنزیماتیک سنجیده شد. داده­ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه­های تکراری و عامل بین گروهی در سطح 05/0 Pتحلیل شد. یافته‌ها : مکمل گلوتامین به تنهایی و همراه با ورزش محرک پاسخ HSP72 بوده و ترکیب مکمل- فعالیت ­ورزشی منجر به پاسخ بزرگتری از HSP72 می­شود و در این پاسخ تغییرات لاکتات نقشی نداشته است. نتیجه‌گیری : به نظر می­رسد که مصرف مکمل گلوتامین در طولانی مدت سازگاری­های بیشتری را ایجاد کند که البته باید مورد مطالعه قرار بگیرد.
 
آقای رامین رفیعی، دکتر صادق امانی شلمزاری، آقای علی شاه حسینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

هدف: از روش‌هایی که به منظور بهبود عملکرد ورزشی استفاده می‌شود، استفاده از غرغره کردن محلول کربوهیدراتی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر دهان شویه محلول کربوهیدراتی بر عملکرد اختصاصی فوتبالیست­های تمرین کرده می­باشد.
روش شناسی: 18 بازیکن فوتبال حرفه­ای (2 ± 22 سال) در حالت ناشتا پس از هشت ساعت خواب شبانه به صورت متقاطع تصادفی در دو گروه دهان شویه کربوهیدرات و دارونما قرار گرفتند. در طول دو جلسه آزمون اصلی، به ورزشکاران یک نوشیدنی کربوهیدراتی یا یک نوشیدنی بدون کالری (دارونما) با رنگ و طعم همسان برای شستشو در دهان در یک طرح متقاطع تصادفی دوسوکور ارائه شد. از بازیکنان خواسته شد تا محلول را به مدت 10-15 ثانیه در دهان خود غرغره و سپس آن را به داخل لیوان پلاستیکی برگردانند. عملکرد دوی سرعت، حداکثر پرش ارتفاع و آزمون آمادگی متناوب 15-30 ثانیه (30-15 IFT) از آزمودنی­ها گرفته شد.
یافته­ها: دهان شویه کربوهیدراتی باعث افزایش مسافت دویدن در آزمون 30-15 IFT گردید. در حالی که هیچ تفاوت معنی­داری بین دو گروه در عملکرد آزمون سرعت 30 متر و حداکثر پرش عمودی مشاهده نشد.
نتیجه­گیری: از اینرو، به آن دسته از بازیکنان فوتبال که قادر به نوشیدن محلول کربوهیدراتی نیستند به دلیل ناراحتی­های گوارشی، توصیه می­شود برای ارتقای عملکرد خود در جریان بازی از روش غرغره کردن کربوهیدرات استفاده نمایند.
 
عباس لعل سازگار، شهرام غلامرضایی دارسرا، محمدرضا فدایی چافی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

تمرینات ورزشی و سبوس برنج دارای اثرات ضد التهابی می‌باشند. با این حال، تاثیر مصرف همزمان این دو بر عوامل التهابی نامشخص میباشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تمرین هوازی و مصرف سبوس برنج بر سطوح برخی از عوامل التهابی در مردان دارای اضافه وزن اجرا گردید. 60 مرد دارای اضافه وزن به صورت تصادفی به چهار گروه 15 نفره­ کنترل، سبوس برنج، تمرین هوازی و تمرین+سبوس برنج تقسیم شدند. تمرین هوازی پیشرونده با شدت 60-75 درصد ضربان قلب بیشینه، 20- 35 دقیقه، به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هر هفته اجرا گردید. سبوس برنج نیز به میزان 10 گرم و دو بار در روز (قبل از صبحانه و قبل از خواب) مصرف شد. قبل و بعد از اتمام مداخلات، نمونه­های خونی گرفته شد و سطوح سرمی CRP، IL-6 و TNFα به روش الایزا اندازهگیری شد. از آزمون تحلیل کوواریانس با آزمون تعقیبی بونفرونی برای تفسیر دادهها استفاده شد. کاهش معنادار سطوح TNFα، CRP و IL-6 در گروه­های تمرین هوازی و تمرین+سبوس برنج در مقایسه با گروههای کنترل و سبوس برنج مشاهده شد (05/0>p). کاهش CRP و TNFα با مصرف سبوس برنج نسبت به گروه کنترل نیز معنادار بود (001/0>p). علاوه بر این، کاهش IL-6 (002/0=p) و TNFα (001/0>p) در گروه تمرین+سبوس برنج نسبت به گروه تمرین معنادار بود. بنابراین یافتهها تایید کننده اثرات ضدالتهابی تمرین هوازی و مصرف سبوس برنج به تنهایی بودند و اثر هم افزایی مکمل سبوس برنج و تمرین هوازی نیز مشاهده شد. 

 

مجتبی صالح پور، فائزه رضوانی، فرزانه حاتمی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه: پروتئین GDNFدر شکل پذیری عصبی شناختی و سارکوپنی دخیل است و افزایش GDNF در اثر تمرین مقاومتی موجب پیری سالم‌تر و تاخیر سارکوپنی می‌شود که تمرینات مقاومتی TRX موجب بهبود عملکرد و روحیه سالمندان می‌شود. هدف از پژوهش حاضر تاثیر شش هفته تمرین TRX بر میزان پروتئین GDNF سرم خون زنان سالمند است.
روش تحقیق: هدف تحقیق، کاربردی با روش نیمه تجربی شامل پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و داده های میدانی و آزمایشگاهی است. 28 زن سالمند 55 -75 ساله کانون بازنشستگان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران به طور تصادفی به دو گروه تجربی(15 نفر) با میانگین سنی 60/5 ± 86/60، وزن 95/11 ± 00/75 ، BMI 22/4 ± 65/27 و شش هفته تمرین TRX و گروه کنترل(13 نفر) با میانگین سنی 03/4± 38/64 ، وزن 95/4 ± 69/72، BMI 18/2  ± 33/28 و عدم تمرین تقسیم شدند. هفته اول و ششم از هر دو گروه آزمون‌ قدرت بالاتنه، پایین‌تنه و میزان پروتئین GDNF به روش الایزا گرفته شد. آزمون شاپیرو-ویلک جهت بررسی طبیعی بودن توزیع داده‌ها، آزمون لوین برای همگنی واریانس‌ها و آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه در سطح معناداری 05/0 >P برای آزمون فرضیه‌ها استفاده و محاسبات آماری با spss24 انجام شد.
یافته‌ها: در نتایج تحلیل کوواریانس قدرت بالاتنه و پایین تنه بین دو گروه تفاوت معناداری در سطح 05/0 >P وجود دارد. با حذف اثر متغیر پیش آزمون، بین میزان پروتئین GDNF گروه تجربی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. با مقایسه میانگین‌های تعدیل شده در گروه تجربی و کنترل، میزان پروتئینGDNF گروه تجربی (751/15 ± 102/443) به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل (029/ 17± 756/209 ) است(05/0 >P).
نتیجه گیری: شش هفته تمرین TRX بر میزان پروتئین GDNF زنان سالمند، قدرت بالاتنه و پایین تنه تاثیر معناداری داشت و احتمالا می تواند در کاهش و یا به تاخیر انداختن سارکوپنی موثر باشد.
 
دکتر روح الله نیکویی، خانم بهاره حاج ملک، دکتر داریوش مفلحی، آآقای امیر نژاد وزیری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش نیمه تجربی حاضر، بررسی اثر مقاومت به انسولین بر انتخاب سوبسترای مصرفی حین تمرین در زنان چاق دیابتی بود.
روش:  24 زن غیرفعال چاق بطور هدفمند انتخاب و در سه گروه سالم (n=8,BMI=31.03±1.18)، دیابتی غیر مقاوم به انسولین (n=8,BMI=30.91±0.78) و دیابتی مقاوم به انسولین (n=8,BMI=31.57±0.91) در تحقیق شرکت و یک آزمون فزاینده استاندارد را با بار کاری اولیه 50 وات و افزودن 20 وات به بارکاری هر 3 دقیقه تا وقوع واماندگی، انجام دادند. گازهای تنفسی در خلال آزمون جمع‌آوری شد. FATmax به عنوان نقطه‌ای که چربی بیش‌ترین سهم را در انرژی مصرفی تمرین دارد و نقطه تقاطع چربی و کربوهیدرات به عنوان نقطه‌ای که سوخت غالب از چربی به کربوهیدرات تغییر می‌کند، تعیین و اکسیژن مصرفی و ضربان قلب معادل با آن‌ها استخراج روش آنالیر واریانس یکراهه با هم مقایسه شدند. 
نتایج: مقادیر اکسیژن مصرفی و ضربان قلب معادل با نقطه تقاطع چربی و کربوهیدرات در هر دو گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل پایین‌تر در گروه مقاوم به انسولین نسبت به گروه غیرمقاوم به انسولین و سالم به طور معنی دار پایین‌تر بود (همه P ˂0.05). اکسیژن مصرفی معادل با نقطه FATmax گروه غیرمقاوم به انسولین و مقاوم به انسولین نسبت به گروه کنترل نیز پایین‌تر بود (همه P ˂0.05) و دو گروه دیابتی باهم تفاوتی نداشت.
نتیجه گیری: به‌طور کلی نتایج حاکی است که مقاومت به انسولین باعث اکسیداسیون بیش‌تر کربوهیدرات و استفاده کم‌تر از چربی در شدت‌های تمرینی زیربیشینه می‌شود.
واژگان کلیدی: مقاومت به انسولین، انتخاب سوبسترا، FATmax point، Cross over point، چاقی
 
الهام شکور، صادق امانی شلمزاری، احمد قاسمیان، احمد محرز،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده


محسن علی نقی زاده، رضا قراخانلو، مهدیه ملانوری شمسی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه: تحقیقات گذشته نشان‌داده که پلی‌مورفیسم‌های ACTN3 rs1815739 و COL5A1 rs12722 ممکن‌‌است بر عملکرد توانی اثرگذار باشند. هدف‌‌ از تحقیق حاضر بررسی ارتباط میان پلی‌مورفیسم‌های ACTN3  و COL5A1 با سطح پایه عملکرد توانی و تاثیر آن بر سازگاری به‌دنبال تمرین پلایومتریک بود. روش‌‌شناسی: آزمودنی‌های تحقیق را 38 پسر با میانگین سن 53/0 ± 3/10 تشکیل می‌دادند. از آزمون‌های پرش‌عمودی (CMJ) و پرش‌افقی (SBJ) برای ارزیابی توان‌عضلانی پایین‌تنه استفاده گردید. پروتکل تمرین پلایومتریک به‌مدت 6 هفته بود. DNA ژنومیک از بزاق استخراج و تعیین‌‌ژنوتیپ به‌‌شیوه PCR-RFLP صورت‌ گرفت. برپایه آنالیز ژنتیکی، افراد در پلی‌مورفیسم ACTN3 به‌ این گروه‌هاRX (n=20), RR (n=13) و XX (n=5) و در پلی‌مورفیسم COL5A1 به این گروه‌ها تقسیم شدند: CT (n=19), CC (n=8) و TT (n=11). برای انجام آنالیزهای آماری از آزمون ANCOVA استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان‌داد که تمرین پلایومتریک باعث افزایش معنی‌دار در آزمون‌های CMJ و SBJ شده‌بود (p<0.05).  با‌ این‌حال زمانی‌که میانگین عملکرد پایه و سازگاری به‌تمرین پلایومتریک با‌توجه به‌ ژنوتیپ‌های ACTN3 و COL5A1 با‌ یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفت تفاوت معنی‌داری مشاهده‌ نشد (p>0.05). بحث و نتیجه‌گیری: تمرین پلایومتریک برای افزایش توان در کودکان موثر است اما این تفاوت‌ها احتمالا از ژنوتیپ‌های ACTN3 و COL5A1 تاثیر نمی‌پذیرد.
 
خانم فاطمه صفری، خانم ریحانه رفیعی، خانم هانیه گلشادی، آقای حامد رضایی آدریانی، دکتر مجتبی بابایی خورزوقی، دکتر محسن شنبه،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

آسیب‌های ورزشی به دلایل متعددی از جمله درک ماهیت و انواع آنها، شناسایی عوامل خطر، تعیین اثربخشی تجهیزات در این زمینه و بررسی تفاوت‌های فردی در آسیب‌ها، حائز اهمیت است. این آسیب‌ها، از رگ به رگ شدن و کشیدگی عضله تا شکستگی استخوان، در بین ورزشکاران رایج است و می‌تواند به طور قابل توجهی بر عملکرد آنها تأثیرگذار باشد. یکی از روش‌های پیشگیری از بروز انواع آسیب‌ها استفاده از منسوجات هوشمند و فناوری‌های پوشیدنی می‌باشد. عنوان منسوجات هوشمند به ساختارهای مبتنی بر منسوج اطلاق می‌شود که قابلیت حس کردن و یا واکنش نشان دادن به محرک‌های مختلف از جمله متغیرهای فیزیولوژی بدن را دارند. اینگونه منسوجات نقش بسیار قابل توجهی در نظارت بر عملکرد ورزشکاران رشته‌های مختلف و همچنین بهبود آسیب‌های ورزشی چه در بین ورزشکاران و چه در افراد مختلف در سطح جامعه ایفا می‌کنند. در این تحقیق تلاش شده است تا ضمن مروری بر تعاریف، ماهیت و انواع آسیب‌های ورزشی، مبانی و زمینه‌های استفاده از منسوجات هوشمند در ورزش، مورد بررسی قرار بگیرد. همچنین منسوجات هوشمند گرمازا به عنوان یکی از روش‌های پیشگیری، بهبود و درمان آسیب‌های ورزشی، در این پژوهش مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. اطلاعات از طریق جستجو در گوگل اسکالر و سمنتیک اسکالر با استفاده از کلیدواژه‌هایی مانند "آسیب‌های ورزشی"، "منسوجات هوشمند"، "فناوری پوشیدنی" و "منسوجات گرمازا" در بازه زمانی 2000-2023 جمع‌آوری شده است. این مرور از یک روش سیستماتیک پیروی کرده است که شامل تعریف موضوع، انتخاب پایگاه‌های داده مرتبط و استفاده از ترکیبی از کلیدواژه‌ها برای جمع‌آوری منابع جامع و نماینده می‌باشد. مهم‌ترین یافته‌های به‌دست‌آمده از مرور مقالات، شامل اثربخشی گرما درمانی در کاهش درد عضلانی و تسریع بهبودی، نقش منسوجات هوشمند در درمان آسیب‌های ورزشی و پیشرفت‌های فناوری پوشیدنی در نظارت و بهبود عملکرد ورزشی می‌باشد. انعطاف پذیری، قابلیت گذردهی هوا و قابلیت کنترل دما، از ویژگیهای ساختارهای مبتنی بر منسوج طراحی و بررسی شده در تحقیقات مختلف بود. همچنین بررسی های صورت گرفته نشان داد که   ساختارمنسوج طراحی شده و نوع مواد رسانا از قبیل پلیمرهای رسانا و نخ های رسانا برروی قابلیت گرمازایی و یکنواختی آن، اثرگذار است و استفاده از نخ‌های رسانا مزایای فنی مطلوب تری از قبیل یکنواختی بالاتر در تولید حرارت نسبت به روش های دیگر دارد.  
 

عادل نجفی بابادی، محمد فشی، شرکو احمدی، علیرضا خاتمی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه: ارزیابی مستقیم یک تکرار بیشینه (1RM)  ورزشکاران نابینا به دلیل محدودیت‌های بینایی و خطرات مرتبط با آن چالش‌برانگیز است. به همین دلیل، شاخص درک فشار (RPE) به‌عنوان روشی ایمن‌تر و غیرمستقیم پیشنهاد شده است. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین شاخص درک فشار و درصدهای مختلف 1RM در حرکت پرس سینه ورزشکاران نابینا بود.

روش پژوهش: در این مطالعه نیمه‌تجربی، ۴۳ ورزشکار نخبه نابینا (میانگین سنی 2/27 ± 5/5 سال؛ شاخص توده بدنی 5/25 ± 4/2 کیلوگرم بر مترمربع) در چهار رشته ورزشی (گلبال، فوتبال، دوومیدانی و شنا) در دسته‌های B1، B2 و B3 شرکت کردند. ابتدا 1RM برای هر ورزشکار به روش استاندارد ارزیابی شد و سپس شاخص RPE در درصدهای 40 تا 90 درصد 1RM با استفاده از مقیاس CR-10 تعیین گردید.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که همبستگی مثبت و معناداری (r = 0.89) بین RPE و درصدهای مختلف 1RM وجود دارد. میانگین نمرات RPE در 40 درصد 1RM برابر 16/3، 50 درصد 13/4، 60 درصد 32/5، 70 درصد 85/6، 80 درصد 04/8 و در 90 درصد 05/9 بود.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که RPE می‌تواند به‌عنوان ابزاری ایمن و قابل اعتماد در برنامه‌ریزی تمرینات مقاومتی برای ورزشکاران نابینا، در کنار 1RM استفاده شود.


خانم محبوبه کاویانی پور، دکتر علی حسنی، دکتر الهام وسدی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ضعف آمادگی جسمانی از جمله عوامل کاهش کیفیت زندگی، بیماری و آسیب دیدگی سالمندان به شمار می‌رود. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان اثربخشی هشت هفته تمرینات فال پروف و تمرینات ترکیبی بر ترکیب بدن، تعادل، انعطاف پذیری، قدرت و استقامت قلبی سالمندان زن شهر مشهد انجام شد.
روش شناسی: آزمودنی‌ها شامل 45 زن سالمند بود، که به صورت تصادفی در سه گروه کنترل، تمرینات ترکیبی و تمرینات فال پروف تقسیم شدند. از همه گروه‌ها پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد، که شامل سنجش برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی بود. سپس گروه‌های تجربی به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه به انجام برنامه تمرینی پرداختند و در این مدت گروه کنترل فعالیت‌های روزمره خود را دنبال ‌کردند. 
نتایج: در مطالعه حاضر نشان داده شد که یک دوره تمرینات ترکیبی و فال پروف باعث افزایش معنی‌دار در بهبود قدرت (001/0P= و 001/0P=)، ترکیب بدن (003/0P= و 001/0P=)، تعادل ایستا (04/0P= و 001/0P=)، تعادل پویا (001/0P= و 001/0P=)، انعطاف‌پذیری (01/0P= و 001/0P=) و استقامت قلبی عروقی (001/0P= و 001/0P=) در سالمندان می‌شود و تاثیرگذاری تمرینات ترکیبی در قدرت عضلانی بیشتر از تمرینات فال پروف بود (04/0P=). همچنین در تعادل ایستا و انعطاف‌پذیری تاثیرگذاری تمرینات فال پروف بیشتر از تمرینات ترکیبی بود (08/0P= و 004/0P=). 
نتیجه گیری: بر اساس یافته‌های این تحقیق بنظر می‌رسد، هر دو پروتکل تمرینی بکار رفته، می‌تواند جهت بهبود برخی از فاکتورهای آمادگی جسمانی سالمندان مورد استفاده قرار گیرد و این دو پروتکل تمرینی، برتری چشم‌گیری نسبت به همدیگر نداشتند.
 
آقای هادی حبیبی، دکتر علی اصغر رواسی، دکتر ندا خالدی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

تاثیر فعالیت بدنی مادر بر سلامت فرزندان و تغیر فنوتیپ فرزندان در اثر ورزش یکی از موضوعات نوین فیزیولوژی ورزشی در سال های اخیر بوده که مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. بنابراین، هدف از این پژوهش تعیین تاثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید مادری بر بیان ژن های PGC1α و SIRT1 عضله اسکلتی نسل اول موش های صحرائی بود. 24 سر رت نژاد ویستار 8 هفته ای پس از آشنایی با محیط در سه گروه کنترل مادری، گروه مادری تمرین پیش از بارداری و گروه مادری تمرین پیش و در حین بارداری تقسیم شدند. تمرین پیش از بارداری مدت 6 هفته و تمرین در حین بارداری 3 هفته طول کشید. تمرین شامل دویدن روی تردمیل بود. تمرین شامل 5 روز و هر روز 1 دقیقه با شدت 85 الی 100 درصد vo2peak و شیب 10 درجه و دو دقیقه استراحت بین وهله ها با 65 درصد vo2 peak و شیب صفر بود و گروه کنترل در این مدت بی تحرک بودند. تعداد وهله ها از 10وهله شروع شد و بر اساس اصل اضافه بار افزایش داشت. پس از پایان دوره تمرین و به دنیا آمدن فرزندان، فرزندان نر بر اساس گروه مادران خود تقسیم بندی شدند و میزان بیان ژن های PGC1 و SIRT1 در عضله آن ها در ده هفتگی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از ANOVA و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.
نتایج نشان داد که بعد از دوره ی 6 هفته ای تمرین HIIT، گروه تمرین پیش از بارداری و گروه تمرین پیش و حین بارداری در سرعت و مسافت در تست عملکردی با گروه کنترل اختلاف معنی دار داشتند (05/0 ˂P). همچنین بعد از تولد توله ها  بین گروه ها در بیان ژن PGC1α و SIRT1 تفاوت معنی داری وجود داشت. که این تفاوت بین دو گروه تمرین پیش از بارداری و تمرین پیش از بارداری و حین بارداری با گروه کنترل معنی دار بود (05/0 ˂P). به نظر می رسد ورزش مادری در پیش از بارداری و در دوران بارداری باعث تغییر ژنوتیپ میتوکندریایی فرزندان می شود که تاثیر آن در پیش و هنگام بارداری نسبت به پیش از بارداری به تنهایی بر بیان ژن های میتوکندریایی مثل PGC1α و SIRT1 بیشتر است.

دکتر وحید ساری صراف، دکتر رامین امیرساسان، دانشجوی دکتری مهدی فرجی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه وهدف: کشتی گیران برای بهبود عملکرد خود از شیوه های نوین تمرین استفاده می کنند بنابراین، هدف این تحقیق بررسی  تأثیر شش هفته تمرینات رقابتی ویژه تاباتا بر پاسخ های عملکردی کشتی گیران آزادکار مرد بود. روش: سی و شش کشتی گیر بر اساس سن(95/2±60/21 سال)،  قد(05/5±5/173 سانتی متر)، وزن(96/9±00/70کیلوگرم)، درصد چربی(24/2±21/16%)، شاخص توده بدنی(50/±18/23 کیلوگرم/متر2 ) و حداقل 2 سال سابقه کشتی انتخاب شدند. آزمودنی ها بعد از اخذ آزمونهای قدرت ایزومتریک دستها، توان دستها و پاها در دو گروه پروتکل محقق ساخته بر اساس تمرینات تاباتا (TT) و برنامه تمرینات عادی باشگاهی((WT برای مدت 6 هفته تقسیم شدند(تعداد18نفر در هرگروه). آزمونهای مذکور درانتهای6 هفته برای بررسی عملکرد کشتی گیران دو گروه دوباره اخذ گردید. داده های بدست آمده با استفاده ازآزمون آماری شاپیروویلک برای بررسی نرمال بودن داده ها و تحلیل واریانس(ANOVA) در اندازه گیری های مکرر و آزمون پس تعقیبی و آزمون ناپارامتریک فریدمن درموارد عدم توزیع طبیعی در سطح معنی داری 05/0>α  توسط برنامه SPSS نسخه24بررسی شدند. یافته ها: نتایج نشان دادکه شش هفته تمرینات ویژه کشتی (TT) بر قدرت دست چپ، اوج توان، میانگین توان و شاخص خستگی اندام فوقانی و درک فشار تأثیر معنی داری( 05/0p<). داشت ولی بر قدرت دست راست، اوج، میانگین، حداقل توان و شاخص خستگی اندام تحتانی اثر معنی داری نداشت( 05/0p >  ) . بحث ونتیجه گیری: اسفاده ازتمرینات رقابتی ویژه کشتی می تواند باعث بهبود برخی شاخصهای عملکردی از قبیل قدرت وتوان در کشتی گیران آزادکار مرد شود.

آقای مبین زیبالقا، دکتر حمید رجبی، دکتر کیا رنجبر،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

توان بی هوازی بالاتنه از نیازهای ویژه در ورزشکاران کشتی می‌باشد که در شرایط آزمایشگاهی توسط آزمون وینگیت دست، اندازه‌گیری می‌شود اما آزمون‌های میدانی تخصصی برای اندازه‌گیری این شاخص محدود هستند. بر همین اساس، در این تحقیق تلاش شد آزمونی میدانی و ویژه طراحی شود که جهت سنجش توان بی‌هوازی بالاتنه کشتی‌گیران از آن استفاده ‌شود. در این تحقیق ۲۰ نفر از کشتی‌گیران با میانگین سنی 2/50± 17/80 سال و قد 7/04 ± 172/90 سانتیمتر و وزن 13/03 ± 66/09 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 2/76 ± 22/20 کیلوگرم بر متر مربع منتخب استان کردستان با سابقه قهرمانی ملی و بین‌المللی و بدون سابقه قهرمانی حضور داشتند.جهت طراحی آزمون،از نردبان سقفی به طول 10متر و حرکت در حالت آویزان از آن با حداکثر سرعت استفاده شد. پس از انجام آزمون وینگیت و آزمون طراحی شده، حداکثر، میانگین و حداقل توان بی‌هوازی و شاخص خستگی توسط فرمول‌های مربوطه محاسبه گردید همچنین ضربان قلب بلافاصله و سطح لاکتات ۲ دقیقه بعد از اجرای آزمون‌ها اندازه‌گیری شد. بنابراین آزمون طراحی شده با مبنا قرار دادن آزمون وینگیت بالاتنه دارای روایی، پایایی و عینیت قابل قبول است و به عنوان آزمونی معتبر ، کاربردی و ویژه، جهت اندازه‌گیری توان بی‌هوازی بالاتنه کشتی‌گیران توصیه می‌شود.

دانشجو اشکان کوشکی، استاد حمید آقاعلینژاد، استاد رضا قراخانلو،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه و هدف: عملکرد مطلوب خواست نهایی ورزشکاران میباشد، هدف پژوهش مقایسه تأثیرات پروتکل‌های مختلف تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عملکرد ورزشی و سازگاری متابولیک بود.
روش: 30 آزمودنی به چهار گروه تقسیم شدند: گروه تمرین دویدن با شدت بالا (HIITRUN)، تخصصی ورزش با شدت بالا (HIITSPORT)، تمرین ترکیبی (HIITSPORT+RUN) و کنترل.
شاخص‌های مورد اندازه گیری شامل: حداکثر سرعت دویدن در آزمون 30-15(VIFT)، حداکثر اکسیژن مصرفی، شاخص و پرتاب‌های تست تخصصی کشتی (SWFT)، شاخص خستگی و لاکتات بیشینه می‌باشد. مقایسه‌ بین متغیرهای وابسته با استفاده از تحلیل واریانس دوطرفه (گروه و زمان) با اندازه‌گیری‌های مکرر انجام شد.
یافته‌ها: تغیر معنی‌داری در (VIFT) و VO2max در HIITSPORT+RUN (P<0.05) و HIITRUN (P<0.05) در مقایسه با پیش از تمرین کنترل و HIITSPORT مشاهده شد. شاخص خستگی در HIITSPORRT+RUN و HIITRUN کاهش معنی‌داری نسبت به پیش از تمرین با بقیه گروه‌ها داشت. HIITSPORT+RUN (P<0.05) بیشترین بهبودها را در شاخص SWFT نسبت به HIITRUN و HIITSPORT نشان داد، و تعامل زمان-گروه برتری آن را تأیید کرد. سطح لاکتات پس از تمرین در HIITSPORT+RUN (P<0.05) نسبت به HIITRUN پایین‌تر بود، اما در تعامل بین زمان-گروه تفاوتی دیده نشد (P<0.05). تفاوت در سطوح لاکتات بیشینه پیش و پس از تمرین در HIITSPORT+RUN (P<0.05) نسبت به HIITRUN کمتر بود. HIITSPORT+RUN (P<0.05) نسبت به قبل از تمرین عمکلرد بهتری در (SWFT) داشت. شاخص خستگی در تمام گروه‌های تمرینی به جز کنترل کاهش یافت (P<0.05). نتایج: HIIT ترکیب شده از تمرینات مخصوص ورزشی و دویدن مؤثرترین روش برای بهبود عملکرد کشتی‌گیران و سازگاری متابولیکی است.

کیا سلیمی، علی‌اصغر رواسی، سیروس چوبینه، کامران رخشان،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

 مقدمه و هدف: بازآرایی ساختاری قلب پس از انفارکتوس میوکارد اغلب به نارسایی قلبی منجر می‌شود؛ اختلالی که با کاهش عملکرد قلب و افزایش بار همودینامیک مشخص می‌شود. التهاب، استرس اکسیداتیو و بازآرایی بطن‌ها از عوامل اصلی در پاتوژنز نارسایی قلبی هستند. این مطالعه به‌منظور بررسی اثرات تجویز ترکیبی پروپیونات و HIIT کم حجم در وضعیت التهابی و عملکرد قلبی در موش­های مبتلا به نارسایی قلبی  انجام شد.
روش: ۴۰ سر موش نر ویستار (۸ هفته‌ای، ۲۵۰۲۰۰ گرم) پس از القای نارسایی قلبی با تزریق ایزوپروترنول (۱۳۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم)، به پنج گروه تقسیم شدند: 1) کنترل، 2) نارسایی قلبی ، 3) نارسایی قلبی + پروپیونات، 4) نارسایی قلبی + HIIT، 5) نارسایی قلبی + HIIT + پروپیونات. تمرینات HIIT شامل ۱۰ نوبت یک‌دقیقه‌ای با نسبت استراحت ۱:۱ به‌مدت ۶ هفته انجام شد. پروپیونات با دوز ۱۰۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم به‌صورت خوراکی پیش از تمرین تجویز شد. عملکرد قلب با اکوکاردیوگرافی و سطوح سیتوکاین‌ها با روش الایزا ارزیابی گردید.تجزیه و تحلیل داده‌ها با آزمون تحلیل واریانس یکطرفه انجام شد، ٫۰۵>p).
یافته‌ها: هر یک از مداخلات HIIT و پروپیونات به‌تنهایی عملکرد قلب و شاخص‌های التهابی را بهبود دادند. مداخله ترکیبی باعث افزایش EF٫۰۳۸p=) و FS (۰٫۰۲۳p=)، کاهش TNF-α ) ۰٫۰۰۶۱ (p=و افزایش IL-10 (۰٫۰۰۰۷=p) شد و نتایج بهتری را به همراه داشت.
نتیجه‌گیری نهایی: این مطالعه نشان می­دهد که ترکیب مصرف پروپیونات با HIIT کم حجم به طور موثری التهاب و عملکرد قلبی را در موش­های مبتلا به نارسایی قلبی بهبود می­بخشد.
 

دکتر سپیده جعفریان، دکتر امیرعباس منظمی، دکتر تورج احمدی جویباری، دکتر خیراله یاری خلیلانی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه: کبد چرب مرتبط با اختلال متابولیک (MAFLD) شایع‌ترین بیماری مزمن کبدی است. تمرینات هوازی از رویکردهای غیردارویی مؤثر در مدیریت MAFLD هستند، اما اثربخشی شدت‌های مختلف‌ آن نیازمند بررسی است. این مطالعه اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) را بر شاخص‌های غیرتهاجمی کبد، ترکیب بدن و متابولیک در زنان میانسال مبتلا به MAFLD بررسی کرد.
روش‌ها: در این کارآزمایی بالینی، ۴۱ زن مبتلا به MAFLD (6.16±41.39 سال؛  kg/m23.36±32.14 BMI: در سه گروه HIIT، MICT و کنترل، 8 هفته حضور یافتند. MICT با 60 تا 70% ضربان قلب ذخیره برای30-45 دقیقه و HIIT با 50 تا 100-110% بیشنه سرعت هوازی در 4 تا 6 تناوب 30 ثانیه‌ای اجرا شد. شاخص‌های ترکیب بدن (وزن، BMI، BAI، و ABSI)، استئاتوز (HSI، FSI، و LFS)، فیبروز (NFS، NRS، FIB-4، FIB-5 و APRI) و متابولیک (LAP و CMI) پیش و پس از مداخله اندازه‌گیری شدند. تحلیل آماری با آزمون t  زوجی،  ANOVA-one wayو GLMRM در سطح معناداری 0.05>p انجام گرفت.
یافته‌ها: هر دو برنامه تمرینی موجب کاهش وزن، BMI، BAI و LFSشدند (0.05>p). ABSI در کنترل افزایش داشت (0.05 p<). HSI در HIIT وFSI در MICT کاهش یافت (0.05>p). در شاخص‌های فیبروز تنها FIB-5 در MICT نسبت به HIIT و NRS  در MICT  (0.05>p) کاهش داشت.LAP  در هر دو گروه تمرینی نسبت به کنترل وCMI  در MICT کاهش یافت (0.05>p).
نتیجه‌گیری: با وجود برتری MICT در برخی شاخص‌ها، HIIT با صرف زمان کمتر اثرات مشابهی ایجاد کرد و می‌تواند گزینه‌ای کارآمد در مدیریت بالینی MAFLD باشد.


صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb