جستجو در مقالات منتشر شده



دانیال تیماجی، فرشاد غزالیان، ماندانا غلامی، حسین عابد نظنزی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه و هدف‌: به­منظور رقابتی ماندن، ورزشکاران و مربیان دائماً به­دنبال راه­هایی برای افزایش عملکرد هستند. هدف این پژوهش تعیین تاثیر تمرینات HIFT و ماسک هایپوکسی بر حداکثر اکسیژن مصرفی و کارایی تنفسی بازیکنان تیم ملی مردان هاکی روی یخ ایران بود.
روش شناسی: در این مطالعه نیمه تجربی، 14 بازیکن تیم ملی هاکی روی یخ ایران به دو گروه HIFT و تمرینات HIFT همراه با ماسک هایپوکسی تقسیم شدند سپس هر دو گروه HIFT و تمرینات HIFT همراه با ماسک هایپوکسی، جلسات تمرینی HIFT با تکرار30 ثانیه و پنج ست در حدود یک ساعت، سه جلسه در هفته به­مدت شش هفته اجرا کردند. قبل و بعد از دوره تمرینی اندازه­گیری آنتروپومتری، ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) و کارایی تنفسی (vE/VCO2) با استفاده از دستگاه in body و گازآنالایزر انجام شد. داده­ها به روش آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی­داری P<0.05 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته­ها: نتایج نشان داد که تمرینات HIFT و تمرینات HIFT همراه با ماسک هایپوکسی بر VO2max مردان نخبه هاکی باز روی یخ تاثیر افزایشی دارد، اما بین اثر تمرینات HIFT و تمرینات HIFT همراه با ماسک هایپوکسی بر VO2max تفاوت وجود نداشت (390/0=P). پس از دوره تمرینات، vE/VCO2 در هر دو گروه کاهش یافت اما بین اثر تمرینات HIFT و ماسک هایپوکسی بر vE/VCO2 مردان نخبه هاکی باز روی یخ تفاوت وجود نداشت (05/0<P).
نتیجهگیری: با توجه به­نتایج، به­نظر می­رسد HIFT و تمرینات HIFT همراه با ماسک هایپوکسی ممکن است بتوانند به بهبود عملکرد سیستم تنفسی مردان نخبه هاکی باز روی یخ کمک کنند.
 
سمیرا عمادی، شهناز شهربانیان، محمدرضا کردی، مهدیه ملانوری شمسی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

بر هم خوردن هموستاز میانجی های تنظیم کننده سیستم ایمنی گیرنده آریل هیدروکربن (AhR) و اورنیتین دکربوکسیلاز-1 (ODC-1) در پاتوژنز بیماری مالتیپل اسکلروزیس (MS) نقش دارد. فعالیت های بدنی در کنترل و بهبود علائم ببماری MS نقش دارند. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر 4 هفته فعالیت در محیط غنی شده بر بیان های ژن AhR   و ODC-1 در بافت مخچه مدل موش MS انجام شد. این مطالعه تجربی روی 30 موش ماده C57BL/6 انجام شد. موش ها در 3 گروه 10 تایی شامل 1) کنترل سالم، 2) مدل تجربی بیماری MS و 3)  فعالیت در محیط غنی شده توزیع شدند. در گروه سوم حیوانات پس از القا انسفالومیلیت خود ایمن تجربی (EAE) به مدت 4 هفته در محیط غنی شده زندگی کردند. نمره بالینی از زمان القاء تا 28 روز روزانه ثبت می شد. بیان ژن های AhR  و ODC-1 در مخچه با تکنیک RT-PCR اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل دادها با آزمون تحلیل واریانس یکطرفه در سطح معنی داری کمتر از 05/0 انجام شد.فعالیت در محیط غنی شده بیان ژن AhR   را در مقایسه با گروه EAE به طور معنی داری کاهش داد (02/0= P) و بیان ژن  ODC-1 را  نیز کاهش داد ولی از نظر آماری معنی دار نبود (28/0= P). همچنین نمره بالینی پس از فعالیت در محیط غنی شده به طور معنی داری بهبود یافت (001 /0= P). تغییر سبک زندگی و فعالیت در محیط غنی شده منجر به تنظیم کاهشی بیان ژن های  AhR   و ODC-1  شد و نمره بالینی حیوانات بهبود یافت.
دانشجو مینا خنتان، دکتر بهروز عبدلی، دکتر علیرضا فارسی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

تحریک جریان مستقیم فراجمجمه­ای (tDCS) بعنوان یکی از جدیدترین روش­های تکمیلی در راستای ارتقای عملکرد ورزشی و آمادگی روانی ورزشکاران حرفه­ای است. در پژوهش حاضر،  اثرات 10 جلسه tDCS آندال، دوگانه همزمان در یک نیمکره مغز، در نواحی قشر حرکتی اولیه (M1) و قشر پیش­پیشانی پشتی (DLPFC)، را بر عملکرد شنا، سرسختی ذهنی و فشار ادراک شده بررسی کردیم. 20 شناگر حرفه­ای  مرد (سن: 00/19±86/2 سال) در این پژوهش تصادفی، دوسوکور و تجربی-شاهد شرکت کردند. آزمون عملکرد 100 متر شنای آزاد، پرسش­نامه سرسختی ذهنی(SMTQ) و مقیاس فشار ادراک شده (RPE) به عنوان پیش آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس، 10 جلسه tDCS (هر جلسه به مدت 20 دقیقه و شدت 2 میلی­آمپر) اعمال شد. 48 ساعت پس از دهمین جلسه tDCS، ارزیابی­ها تکرار شدند. جهت تجزیه و تحلیل آماری از روش ANCOVA استفاده شد. یافته‌ها: پس از چندین جلسه tDCS، عملکرد شنا به‌طور معنی‌داری بهبود یافت (03/0=P)؛ نمره کل سرسختی ذهنی به‌طور معنی‌داری (046/0=P) افزایش یافت و تغییر معناداری در RPE مشاهده نشد. بر اساس نتایج این مطالعه، tDCS چند جلسه‌ای همراه با تمرینات متداول برای بهبود عملکرد شناگران و جنبه‌های روان‌شناختی توصیه می‌شود. بنابراین، tDCS می‌تواند به عنوان یک روش آماده­سازی مغزی در نظر گرفته شود.
 
محمد فشی، افشین سراجی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

هدف: ذرات گرد و خاک به عنوان پدیده جدید ناشی از خشکسالی با خطر بروز بیماری های مختلف همراه می باشد. به نظر می رسد فعالیت های ورزشی با تقویت سیستم ایمنی و بهبود توده عضلانی می تواند نقش مهمی را در این زمینه بازی کند. هدف  از تحقیق حاضر بررسی اثر فعالیت ورزشی منظم بر  نیمرخ  اسیدهای آمینه  افراد ساکن در استان های درگیر ذرات گرد و غبار ایران می­باشد .روش ­ها: این تحقیق از نوع نیمه تجربی به صورت کاربردی می باشد که تعداد 50 مرد سالم غیر فعال (سن: 1/5±64/31 سال؛ شاخص توده بدن: 6/5±33/26) در استان­های خوزستان (15 نفر) و ایلام (15)  و کرمانشاه (20) به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت  تصادفی در دو گروه کنترل و فعالیت بدنی منظم تقسیم شدند.  برنامه تمرینی شامل حدود 10 هفته، سه جلسه تمرین در هفته به صورت دایره¬ای شامل آویزان شدن از میله بارفیکس (۲۰ ثانیه)، پرش از موانع در مجموع ۵۴۰ سانتی متری به فاصله یک متر، دراز و نشست ۳۰ ثانیه، پرس سینه ۷۰ درصد یک تکرار بیشینه (۸ تکرار)، پرس پا با ۷۰ درصد یک تکرار بیشینه (۸ تکرار)، فیله کمر (۱۵ تکرار)، ساق پا ۷۰ درصد یک تکرار بیشینه (۸ تکرار)، پرش زیگزاگ ۲۰ تکرار (بدون مانع- خط سفید با عرض 5 سانتی متر)، ۶ تا ۱۰ تکرار ایلینویز با فاصله استراحت 30 ثانیه توسط گروه فعالیت بدنی انجام گردید و گروه کنترل فعالیت منظم ورزشی نداشت. درصد چربی، اکسیژن مصرفی بیشینه، آمینو اسیدها قبل از مطالعه، 48 ساعت قبل از رخداد ذرات گرد و خاک و پس از پایان مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. یافته­ ها: تفاوت معناداری برای اثر زمان (پیش آزمون 22 اردیبهشت 1402) برروی اسید آمینه آرژنین، آلانین، لوسین، ایزولوسین، والین، اکسیژن مصرفی بیشینه و درصد چربی بدن در گروه تمرین وجود داشت (05/0>p). با این وجود اثر زمان در گروه کنترل برای متغیرهای مطالعه تفاوت معناداری نشان نداد (05/0<p). تفاوت معناداری برای تغییر درصد چربی بدن بین دو گروه کنترل و تمرین (01/0=p) و نیز اکسیژن مصرفی بیشینه گروه کنترل و تمرین مشاهده گردید (01/0=p). نتبجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد تمرینات ورزشی منظم می­تواند آسیب­های ناشی از قرار گیری در معرض ذرات گرد و خاک را در جمعیت در معرض کاهش دهد. 
دکتر فاطمه کاظمی نسب، خانم مطهره محبی نژاد، دکتر کریم آزالی علمداری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

سابقه و هدف: تجمع چربی اضافی در بدن با بیماری‌های قلبی عروقی، دیابت و پرفشار خونی مرتبط است. هدف مطالعه حاضر تعیین اندازه اثر تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر عوامل مرتبط بر عوامل کاردیومتابولیک در بزرگسالان دارای اضافه‌وزن و چاق بود.
روش پژوهش: جستجو برای مقالات انگلیسی در پایگاه­های اطلاعاتی وب آو ساینس، اسکوپوس و پابمد بدون محدود کردن سال انتشار تا فوریه سال 2023 انجام شد. محاسبه اندازه اثر(WMD) با فاصله اطمینان 95 % با استفاده از مدل اثر تصادفی محاسبه شد. همبستگی بین متغیرها با استفاده از فرارگرسیون مدل اثرات ثابت بررسی شد.
یافته­ها: 13 مطالعه در بردارنده 466 آزمودنی بزرگسال دارای اضافه‌وزن و چاق (149 زن  و 317 مرد) با دامنه سنی 7/24-57 سال وارد فراتحلیل شدند. نتایج نشان داد که HIIT نسبت به شرایط کنترل، سبب کاهش قابل ملاحظه‌ی قند خون ناشتا ]002/0P=،mg/dL 65/8-=[WMD، انسولین ناشتا ]005/0P=،U/L 88/1-= [WMD و کاهش مختصر در فشارخون دیاستولی ]03/0P=،mmHg 33/3-= [WMDمی‌شود. در بررسی‌های فرارگرسیونی، در بین مقدار اندازه اثر تمرینات HIIT بر فشارخون دیاستولی به ترتیب با مقدار اندازه اثر بر انسولین ناشتا (019/0=P، 32/0- = r) و سن آزمودنی‌ها (037/0=P، 29/0- = r) همبستگی‌های ضعیفی مشاهده شد.
نتیجه­گیری: تمرین تناوبی شدید سبب کاهش معنادار گلوکز، انسولین ناشتا و فشارخون دیاستولی در بزرگسالان دارای اضافه‌وزن و چاق می­شود. کاهش فشار دیاستولی در سنین بالاتر بیشتر است و همچنین این تغییرات با مقدار انسولین خون مرتبط می‌باشد. بنابراین تمرینات HIIT به عنوان راهکار غیردارویی موثر برای پیشگیری از بروز عوامل خطر قلبی متابولیکی آینده در این جمعیت پیشنهاد می­شود.
 
دکتر لیلا غزاله، فرحناز سالار، دکتر فاطمه شریفی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: علیرغم وجود رابطه بین عملکرد سیستم عصبی، خستگی و هم­انقباضی، بنظر می‌رسد متفاوت بودن تغییرات هم­انقباضی در اثر خستگی ناشی از دو سرعت و استقامت، احتمالاً حاکی از غالب بودن یکی از منابع ظهور خستگی (مرکزی/محیطی) بر دیگری باشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر خستگی ناشی از دو سرعت و دو استقامت بر هم­انقباضی عضلات زانو در زنان جوان فعال با رویکرد تشخیص منشاء خستگی بود.
روش‌شناسی: سیزده زن جوان فعال داوطلب (20-30 سال، BMI 20-25kg/m2 بر اساس معیارهای پژوهش به‌طور تصادفی انتخاب شدند. آزمودنی‌ها طی دو جلسه با چهار روز استراحت بین آن، پروتکل‌های خستگی را اجرا کردند. فعالیت الکتریکی عضلات پهن داخلی و پهن خارجی، به‌وسیله دستگاه الکترومایوگرافی قبل و بعد از دو مرحله دویدن 400 متر (با 100 درصد تلاش) و 3000 متر (با50 درصد تلاش) حین اجرای حرکت اکستنشن زانو ثبت شد و هم­انقباضی با استفاده از فرمول محاسبه شد برای آنالیز داده‌ها تحلیل واریانس دوطرفه با اندازه‌گیری مکرر استفاده شد.
یافته‌ها: تفاوت معناداری در میزان هم­انقباضی عضلات منتخب قبل و بعد از دو سرعت (3/0=p) و دو استقامت (19/0=p) مشاهده نشد. بین اختلاف میزان هم‌انقباضی پیش‌آزمون و پس‌آزمون دو سرعت و همچنین دو استقامت تفاوت معنادار (85/0=p) وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: از آنجاییکه تفاوتی بین تاثیر خستگی ناشی از دو سرعت و استقامت بر هم­انقباضی عضلات پهن داخلی و خارجی وجود نداشت، احتمالاً درگیری عوامل مرکزی در ظهور خستگی ناشی از دو 400 متر سرعت و 3000 متر استقامت مشابه و ناچیز باشد. این احتمال وجود دارد که ظهور خستگی پس از اجرای هر دو پروتکل، بیشتر ناشی از عوامل محیطی باشد.
ملیحه اردکانی زاده، لیلا وصالی اکبرپور،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه: به­نظر می­رسد که تمرینات هوازی در آب به دلیل نیروی مقاومتی بیشتر در مقایسه با محیط خشکی، بر ارتقا عوامل آمادگی حرکتی موثرتر باشد، بر همین اساس هدف از این مطالعه مقایسه اثر تمرین هوازی در آب و خشکی بر آمادگی حرکتی دختران غیرفعال است.
روش­شناسی: تعداد 30 نفر دختر غیرورزشکار (25-18سال) به­طور تصادفی به دو گروه 15 نفری آب و خشکی تقسیم شدند. آزمودنی­ها، به مدت شش هفته، 3جلسه در هفته، و 45 تا 60 دقیقه در هر جلسه با 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب، به فعالیت هوازی پرداختند. پیش و پس از اجرای فعالیت هوازی، توان انفجاری توسط پرش عمودی (سارجنت)، چابکی توسط تست 9×4، سرعت عکس­العمل توسط دستگاه Reaction time، و تعادل ایستا توسط دستگاه Static balance محاسبه گردید. جهت مقایسه­ی پیش و پس آزمون، و مقایسه­ی نتایج پس آزمون در آب و خشکی از تحلیل واریانس یک سویه، با سطح 05/0p، استفاده شد. تست آماری توسط SPSS نسخه 20 اجرا، و نمودارها توسط اکسل2013 رسم گردیدند.
یافته­ها: پس از اجرای شش هفته فعالیت هوازی (در آب و خشکی) در مقایسه با پیش از فعالیت، مقادیر توان انفجاری(001/0=p)، چابکی(001/0=p) و تعادل ایستا(003/0=p)، بهبود معنی­داری یاقت، در حالی­که مقایسه­ی گروه­های تمرینی در آب و خشکی، تفاوت معناداری را، نشان ندادند (05/0p>).
نتیجه­گیری: به­نظر می­رسد که اجرای شش هفته فعالیت هوازی در آب و خشکی بر توان انفجاری، چابکی و تعادل ایستا موثر، اما بر سرعت عکس­العمل موثر نباشد، نیز بین این دو محیط، تفاوتی وجود ندارد.
دکتر کیا رنجبر،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه: هدف از مطالعه حاضر معرفی و بررسی ژن های متعددی است که با عملکرد ورزشی افراد مرتبط هستند و می تواند در گزینش و انتخاب آن ها در رشته ی ورزشی مناسب و مورد علاقه شان موثر باشد. در این فاکتورهای مختلف آمادگی جسمانی و تمرین پذیری در کنار ریسک ابتلا به آسیب ورزشی و آمادگی روانی ورزشکاران مورد بررسی قرار گرفته اند.
یافته ها: عملکرد ورزشی افراد و مانیتورینگ تمرینات ورزشی تحت تاثیر ژنتیک و مداخلات محیطی قرار دارد. در مطالعه حاضر عملکرد سیستم هوازی با ژن ACE و آلل های مختلف آن، عملکرد قدرتی و توانی افراد با ژن ACTN3، بررسی ریسک آسیب افراد با ژن های مختلف از جمله COL1A1، COL5A1، تناسین (TNC)، آپولیپوپروتئین E و گروه های خونی قابل پیش بینی است؛ همچنین تمرین پذیری و آمادگی روانی افراد در فرآیند استعدادیابی توسط دانش ژنتیک قابل بررسی است. از سوی دیگر استفاده از دانش ژنتیک و نیم رخ ژنی ورزشکاران می تواند برای تشخیص دوپینگ های ژنی و سلولی مفید واقع شود و به سازمان های که در امر پیشگیری از دوپینگ مانند WADA فعالیت می کنند، کمک نماید.
نتیجه گیری: ترکیب دانش ژنتیک در کنار مداخلات محیطی نه تنها در بحث استعدادیابی بلکه در مانیتورینگ تمرین و ارتقای عملکرد ورزشکاران نقش موثری دارد. علی رغم وجود نقش های ژنتیکی وسیع، پیش گویی موفقیت ورزشی با دانش ژنتیک محدود به یک سری ژن خاص بوده است با این حال توسعه این دانش و شناسائی ژن های بیشتری که می توانند در بحث استعدادیابی و مانیتورینگ تمرین دخیل باشند نیاز به تحقیقات بیشتری را می طلبد.
دکتر سجاد کرمی، دکتر حمید رجبی، دکتر فرشته شهیدی، دکتر فرشته گلاب،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

 
مقدمه و هدف:  تغییر وابسته به سن در بیان ژن­های تحریکی و مهاری رگ­زایی از مشخصه­های سالمندی و اختلال در عملکرد اندوتلیال می­باشد. ورزش هوازی می­تواند موجب توقف و یا کاهش این اختلال شود. با توجه به اهمیت تمرین مقاومتی در توانبخشی سالمندان، هدف از این مطالعه، بررسی سازگاری در پاسخ عوامل تحریکی و مهاری رگ­زایی پس از مداخله ورزش مقاومتی در سالمندان بود. روش‌شناسی: 24 مرد سالمند با میانگین سنی 75/67 سال به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. نمونه خون قبل و بعد از یک جلسه فعالیت مقاومتی در قبل و بعد از 8 هفته تمرین مقاومتی گرفته شد. روش Real Time PCR به جهت بیان ژن، HIF-1، VEGF، SDF-1 و VEGI بافت خون مورد استفاده قرار گرفت. تفاوت مقادیر متغیرها با روش تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر میکس دیزاین در سطح 05/0P≤ با استفاده از نسخه 25 نرم افزارSPSS  ارزیابی شد. یافته‏ها: مقادیر بیان ژن HIF-1، VEGF و SDF-1 گروه تمرین در مراحل پس­آزمون اولیه (بعد از یک جلسه)، پیش­آزمون ثانویه و پس­آزمون ثانویه (بعد از 8 هفته تمرین) افزایش داشت و VEGI هیچگونه بیان ژنی نداشت. بحث و نتیجه‏گیری: با احتیاط می­توان گفت اگر چه انجام یک جلسه تمرین مقاومتی هم منجر به بیان ژن عوامل رگ­زایی می­شود، با این حال تمرین مقاومتی بلند مدتی که از شدت و حجم کافی برخوردار باشد می­تواند میزان فرآیند رگ­زایی را به مراتب در طیف گسترده تری فعال کند و به عنوان مکمل تمرینات هوازی در سالمندی مورد توجه قرار گیرد.

دکتر سجاد کرمی، دکتر حمید رجبی، دکتر مجید کاشف، دکتر محمد علی قرائت،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

سابقه و هدف : مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مصرف حاد مکمل گلوتامین همراه با فعالیت ورزشی تناوبی بر پاسخ Hsp70 و لاکتات خون بازیکنان فوتبال باشگاهی انجام گرفت. مواد و روش‌ها : 32 بازیکن تیم راه آهن تهران انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل، مکمل، مکمل- فعالیت­ ورزشی و فعالیت­ ورزشی تقسیم شدند. آزمودنی­ها قبل از انجام مطالعه در تمرینات روزانه شرکت داشتند و فقط دو گروه مکمل- فعالیت ­ورزشی و فعالیت ­ورزشی، پروتکل تناوبی را انجام دادند. نمونه­­ خون پایه، پیش­آزمون، پس­آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون گرفته شد. مکمل و دارونما به مقدار  g/kgBW5/0 و حجم  ml/kgBW5 یک ساعت قبل از پروتکل تناوبی مصرف شد. پروتکل تناوبی شامل 3 مرحله دویدن 20 دقیقه­ای با شدت 80% حداکثر ضربان قلب بیشینه و استراحت­ 5 دقیقه­ای پیاده­ روی بین مراحل بود. مقادیر HSP72 و لاکتات خون به ترتیب با استفاده از روش الایزا و آنزیماتیک سنجیده شد. داده­ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه­های تکراری و عامل بین گروهی در سطح 05/0 Pتحلیل شد. یافته‌ها : مکمل گلوتامین به تنهایی و همراه با ورزش محرک پاسخ HSP72 بوده و ترکیب مکمل- فعالیت ­ورزشی منجر به پاسخ بزرگتری از HSP72 می­شود و در این پاسخ تغییرات لاکتات نقشی نداشته است. نتیجه‌گیری : به نظر می­رسد که مصرف مکمل گلوتامین در طولانی مدت سازگاری­های بیشتری را ایجاد کند که البته باید مورد مطالعه قرار بگیرد.
 
مجتبی صالح پور، فائزه رضوانی، فرزانه حاتمی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه: پروتئین GDNFدر شکل پذیری عصبی شناختی و سارکوپنی دخیل است و افزایش GDNF در اثر تمرین مقاومتی موجب پیری سالم‌تر و تاخیر سارکوپنی می‌شود که تمرینات مقاومتی TRX موجب بهبود عملکرد و روحیه سالمندان می‌شود. هدف از پژوهش حاضر تاثیر شش هفته تمرین TRX بر میزان پروتئین GDNF سرم خون زنان سالمند است.
روش تحقیق: هدف تحقیق، کاربردی با روش نیمه تجربی شامل پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و داده های میدانی و آزمایشگاهی است. 28 زن سالمند 55 -75 ساله کانون بازنشستگان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران به طور تصادفی به دو گروه تجربی(15 نفر) با میانگین سنی 60/5 ± 86/60، وزن 95/11 ± 00/75 ، BMI 22/4 ± 65/27 و شش هفته تمرین TRX و گروه کنترل(13 نفر) با میانگین سنی 03/4± 38/64 ، وزن 95/4 ± 69/72، BMI 18/2  ± 33/28 و عدم تمرین تقسیم شدند. هفته اول و ششم از هر دو گروه آزمون‌ قدرت بالاتنه، پایین‌تنه و میزان پروتئین GDNF به روش الایزا گرفته شد. آزمون شاپیرو-ویلک جهت بررسی طبیعی بودن توزیع داده‌ها، آزمون لوین برای همگنی واریانس‌ها و آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه در سطح معناداری 05/0 >P برای آزمون فرضیه‌ها استفاده و محاسبات آماری با spss24 انجام شد.
یافته‌ها: در نتایج تحلیل کوواریانس قدرت بالاتنه و پایین تنه بین دو گروه تفاوت معناداری در سطح 05/0 >P وجود دارد. با حذف اثر متغیر پیش آزمون، بین میزان پروتئین GDNF گروه تجربی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. با مقایسه میانگین‌های تعدیل شده در گروه تجربی و کنترل، میزان پروتئینGDNF گروه تجربی (751/15 ± 102/443) به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل (029/ 17± 756/209 ) است(05/0 >P).
نتیجه گیری: شش هفته تمرین TRX بر میزان پروتئین GDNF زنان سالمند، قدرت بالاتنه و پایین تنه تاثیر معناداری داشت و احتمالا می تواند در کاهش و یا به تاخیر انداختن سارکوپنی موثر باشد.
 
دکتر روح الله نیکویی، خانم بهاره حاج ملک، دکتر داریوش مفلحی، آآقای امیر نژاد وزیری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش نیمه تجربی حاضر، بررسی اثر مقاومت به انسولین بر انتخاب سوبسترای مصرفی حین تمرین در زنان چاق دیابتی بود.
روش:  24 زن غیرفعال چاق بطور هدفمند انتخاب و در سه گروه سالم (n=8,BMI=31.03±1.18)، دیابتی غیر مقاوم به انسولین (n=8,BMI=30.91±0.78) و دیابتی مقاوم به انسولین (n=8,BMI=31.57±0.91) در تحقیق شرکت و یک آزمون فزاینده استاندارد را با بار کاری اولیه 50 وات و افزودن 20 وات به بارکاری هر 3 دقیقه تا وقوع واماندگی، انجام دادند. گازهای تنفسی در خلال آزمون جمع‌آوری شد. FATmax به عنوان نقطه‌ای که چربی بیش‌ترین سهم را در انرژی مصرفی تمرین دارد و نقطه تقاطع چربی و کربوهیدرات به عنوان نقطه‌ای که سوخت غالب از چربی به کربوهیدرات تغییر می‌کند، تعیین و اکسیژن مصرفی و ضربان قلب معادل با آن‌ها استخراج روش آنالیر واریانس یکراهه با هم مقایسه شدند. 
نتایج: مقادیر اکسیژن مصرفی و ضربان قلب معادل با نقطه تقاطع چربی و کربوهیدرات در هر دو گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل پایین‌تر در گروه مقاوم به انسولین نسبت به گروه غیرمقاوم به انسولین و سالم به طور معنی دار پایین‌تر بود (همه P ˂0.05). اکسیژن مصرفی معادل با نقطه FATmax گروه غیرمقاوم به انسولین و مقاوم به انسولین نسبت به گروه کنترل نیز پایین‌تر بود (همه P ˂0.05) و دو گروه دیابتی باهم تفاوتی نداشت.
نتیجه گیری: به‌طور کلی نتایج حاکی است که مقاومت به انسولین باعث اکسیداسیون بیش‌تر کربوهیدرات و استفاده کم‌تر از چربی در شدت‌های تمرینی زیربیشینه می‌شود.
واژگان کلیدی: مقاومت به انسولین، انتخاب سوبسترا، FATmax point، Cross over point، چاقی
 
دکتر الهام شکور، دکتر صادق امانی شلمزاری، دکتر احمد قاسمیان،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده


محسن علی نقی زاده، رضا قراخانلو، مهدیه ملانوری شمسی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه: تحقیقات گذشته نشان‌داده که پلی‌مورفیسم‌های ACTN3 rs1815739 و COL5A1 rs12722 ممکن‌‌است بر عملکرد توانی اثرگذار باشند. هدف‌‌ از تحقیق حاضر بررسی ارتباط میان پلی‌مورفیسم‌های ACTN3  و COL5A1 با سطح پایه عملکرد توانی و تاثیر آن بر سازگاری به‌دنبال تمرین پلایومتریک بود. روش‌‌شناسی: آزمودنی‌های تحقیق را 38 پسر با میانگین سن 53/0 ± 3/10 تشکیل می‌دادند. از آزمون‌های پرش‌عمودی (CMJ) و پرش‌افقی (SBJ) برای ارزیابی توان‌عضلانی پایین‌تنه استفاده گردید. پروتکل تمرین پلایومتریک به‌مدت 6 هفته بود. DNA ژنومیک از بزاق استخراج و تعیین‌‌ژنوتیپ به‌‌شیوه PCR-RFLP صورت‌ گرفت. برپایه آنالیز ژنتیکی، افراد در پلی‌مورفیسم ACTN3 به‌ این گروه‌هاRX (n=20), RR (n=13) و XX (n=5) و در پلی‌مورفیسم COL5A1 به این گروه‌ها تقسیم شدند: CT (n=19), CC (n=8) و TT (n=11). برای انجام آنالیزهای آماری از آزمون ANCOVA استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان‌داد که تمرین پلایومتریک باعث افزایش معنی‌دار در آزمون‌های CMJ و SBJ شده‌بود (p<0.05).  با‌ این‌حال زمانی‌که میانگین عملکرد پایه و سازگاری به‌تمرین پلایومتریک با‌توجه به‌ ژنوتیپ‌های ACTN3 و COL5A1 با‌ یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفت تفاوت معنی‌داری مشاهده‌ نشد (p>0.05). بحث و نتیجه‌گیری: تمرین پلایومتریک برای افزایش توان در کودکان موثر است اما این تفاوت‌ها احتمالا از ژنوتیپ‌های ACTN3 و COL5A1 تاثیر نمی‌پذیرد.
 
نگار رستمی، محمد گله داری،
دوره 19، شماره 21 - ( 6-1400 )
چکیده

تعیین شدت تمرین در برنامه‌های ورزشی کودکان همواره از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. هدف این پژوهش بررسی فعالیت طناب­زنی با سه شدت متفاوت بر پاسخ حاد کروموگرانین A و آلفا آمیلاز بزاقی در دانش‌آموزان دختر بود. 45 دانش‌آموز مقطع چهارم ابتدایی به سه گروه (شدت پایین، متوسط و بالا) تقسیم­بندی شدند. آزمودنی‌ها یک جلسه فعالیت طناب­زنی را با سه شدت 50، 65 و 75 درصد ضربان قلب ذخیره، طبق ضرب‌آهنگ مترونوم اجرا کردند. ضربان قلب ذخیره به روش کاروونن محاسبه شد. قبل و بلافاصله پس فعالیت نمونه­های آلفا آمیلاز و کروموگرانین A بزاقی جمع­آوری و با روش الایزا سنجش شدند. از آزمون­های t و تحلیل واریانس برای بررسی داده­ها استفاده شد. آلفا آمیلاز و کروموگرانین A پس از هر سه شدت به‌طور معناداری افزایش یافتند. نتایج تفاوت معنی­داری بین شدت­ها در میزان کروموگرانین A نشان نداد، درحالی­که میزان آلفا آمیلاز در گروه با شدت 75 درصد ضربان قلب ذخیره بیشتر از گروه 50 درصد بود. گرچه نیاز به تحقیقات بیشتر در این زمینه وجود دارد اما با توجه به نتایج حاضر می­توان گفت احتمالاً یک جلسه فعالیت طناب زنی با شدت 50 درصد ضربان قلب ذخیره اثر افزایشی کمتری بر آلفا آمیلاز بزاقی دانش‌آموزان دختر دارد.
سمیه مهدویان، فرشاد غزالیان، خسرو ابراهیم،
دوره 19، شماره 21 - ( 6-1400 )
چکیده

هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و مکمل ویتامین D بر برخی از شاخص‌های عملکرد کلیوی در رت­های نر مبتلابه نارسایی کلیوی بود. در این مطالعه تجربی، تعداد 16 سر موش صحرایی (7-8 هفته و میانگین وزن 350 تا 370 گرم) نر در چهار گروه (4=n): تمرین، گروه مکمل، گروه تمرین و مکمل و گروه کنترل قرار گرفتند. پس از القا آسیب کلیوی از طریق روش جراحی NX 6/5 و گذشت دو هفته، تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته اجرا گردید. به‌صورت هم‌زمان نیز ویتامین D به میزان 1000 واحد در هفته به‌صورت عضلانی به رت‌ها تزریق گردید. در پایان، میزان تصفیه گلومرولی (با استفاده از مقادیر اوره و کراتینین) و سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر اندازه‌گیری شدند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و آزمون آنووا یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده گردید. نتایج نشان داد، تصفیه گلومرولی و ویتامین D در گروه تمرین و مکمل در مقایسه با گروه کنترل و تمرین افزایش معنی‌داری نشان داد (0/05>P). این در حالی بود که مقادیر اوره و کراتینین و همچنین کلسیم و فسفر سرم کاهش معنی‌داری پیدا کردند (0/05>P). به نظر می‌رسد استفاده هم‌زمان از تمرینات مقاومتی و مکمل ویتامین D می‌تواند بر میزان فیلتراسیون گلومرولی مؤثر باشد.

رضا سبزواری راد، حکمت احسان بخش، ابراهیم فصیحی رامندی،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده

آدیپونکتین نقش مهمی در بسیاری از بیماریهای متابولیکی وقلبی دارد همچنین تنظیم آنزیم‌های کبدی برای سلامت ارگان‌های بدن ضروری است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید بر مقادیر آدیپونکتین و غلظت سرمی آنزیم‌های کبدی در پسران چاق و دارای اضافه وزن بود. بدین منظور22 پسر 12 تا 14 ساله چاق و دارای اضافه وزن (میانگین وزن 97/8 ± 40/74 کیلوگرم و قد 97/8 ± 40/157 سانتیمتر و  BMI 97/3 ± 56/28 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی 21/4 ± 67/33 )  انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. گروه تجربی هشت هفته تمرین تناوبی شدید رکاب زنی را با شدت معادل 80 درصد  HRreserve به مدت 3 روز در هفته اجرا نمودند. متغیرهای آدیپونکتین، آسپارتات آمینوترانسفراز(AST)، آلکالین‌فسفاتاز(ALP)، آلانین‌آمینو ترانسفراز(ALT) با استفاده از کیت‌ها و روش‌های آزمایشگاهی هم‌چنین توان هوازی، شاخص توده بدنی و درصد چربی آزمونی‌ها در دو مرحله پیش و پس از پروتکل تمرین نیز سنجیده و برای مقایسه متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس و برای بررسی ارتباط، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. .نتایج در سطح معنی‌داری(05/0>P) با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شد. اجرای هشت هفته تمرین تناوبی شدید با استفاده از دوچرخه منجر به کاهش غیرمعنادار مقادیر آدیپونکتین(05/0<P) و آنزیم های AST (05/0<P) و ALP(05/0<P) شد. همچنین این تمرین سبب کاهش معنادار آنزیم ALT (05/0>P)و درصد چربی(05/0>P) و افزایش  توان هوازی(05/0>P) شد. تمرین  تناوبی شدید سبب تقویت توان هوازی و  کاهش درصد چربی وکاهش آنزیم کبدی ALT در پسران چاق می گردد. البته برای روشن شدن قطعی این موضوع تحقیقات بیشتری نیاز است.

فریده اعلاباف یوسفی، رقیه پوزش جدیدی، جبار بشیری، کریم آزالی علمداری، جواد وکیلی،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده

هدف: هدف تحقیق تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) به همراه مصرف کورکومین بر مقدار بیان FSTL1، Smad7 و کلاژن‌های نوع I، III و IV بطن چپ موش‌های صحرایی نر مدل سکته قلبی بود. روش‌شناسی: پس از القای سکته قلبی، 48 سر موش صحرائی به پنج گروه: مرجع، تمرین، کورکومین، توأم (تمرین+کورکومین) و کنترل تقسیم شدند. پس از کشتار گروه مرجع برای تأیید بروز سکته، کورکومین روزانه 15 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ استفاده شد. جلسات تمرین HIIT پنج روز در هفته، هر جلسه شامل 60 دقیقه متشکل از 10 وهله (هر وهله چهار دقیقه) دویدن با شدت 90-85 درصد از vVO2 peak با دو دقیقه فاصله استراحت فعال در بین تکرارهای دویدن با شدت 50-45 درصد از vVO2 peak برگزار شدند. مقدار بیان پروتئین‌های FSTL1، Smad7 و همچنین کلاژن‌های I، III و IV بافت بطن چپ توسط وسترن بلات اندازه‌گیری شدند. یافته‌ها: پس از هر سه مداخله شامل تمرین، کورکومین و توأم، وزن قلب به‌طور معنی‌داری بیشتر (به ترتیب 001/0=P، 018/0=P و 001/0=P) و مقدار بیان کلاژن نوع IV کمتر (001/0=P در هر سه مورد) از گروه کنترل بودند. فقط در گروه توأم مقدار بیان کلاژن نوع III قلب به‌طور معنی‌داری کمتر (033/0=P) و FSTL و Smad7 (001/0=P) و Smad7 (008/0=P) بیشتر از گروه کنترل بود. نتیجه‌گیری: کاهش کلاژن نوع IV بدون مرگ‌ومیر در اثر اعمال هر سه مداخله، شاید به ایمن بودن تمرین HIIT و مکمل کورکومین برای کاهش روند فیبروز قلبی متعاقب سکته دلالت کند؛ اما فقط مداخله توأم سبب کاهش بیان پروتئین کلاژن نوع III و افزایش FSTL و Smad7 در بطن چپ دچار سکته شد که زمینه تجویز توأم کورکومین و HIIT برای کسب نتایج بهتر را فراهم می‌کند؛ اما به دلیل محدودیت‌های تحقیق و کمبود شواهد انسانی، همچنان نیاز به تحقیقات بیشتر باقی است.

علی اصغر رواسی، موسی خلفی، دکتر کریم آزالی علمداری،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده

مقدمه و هدف. اثر تمرینات ورزشی بر نارسایی‌های متابولیک از طریق دست‌کاری عامل رشد فیبروبلاستی-21 (FGF-21) متناقض است. بنابراین، هدف تحقیق تعیین اثر کمّی تمرینات ورزشی بر FGF-21 سرم بزرگ‌سالان دارای اختلالات متابولیک بود. روش‌شناسی. ابتدا جستجوی پایگاه‌های اطلاعاتی PubMed و Google Scholar برای استخراج مقالههای فارسی و انگلیسی منتشره شده تا اردیبهشت 1400، انجام شد و اندازه اثر (SMD) با مدل اثرات تصادفی محاسبه شد. یافته¬ها: 14 مطالعه شامل 19 مداخله(شامل تمرین هوازی(3=n)، تمرین مقاومتی(3=n)، تمرین تناوبی شدید(4=n) و تمرین ترکیبی(4=n)) دربردارنده اطلاعات 503 آزمودنی(دارای اضافه‌وزن یا چاقی و یا مبتلا به دیابت دو، سندرم متابولیک و کبد چرب)، واجد شرایط ورود به فراتحلیل شدند. اما به دلیل وجود ناهمگونی، درنهایت اثر کمی 16 مداخله به صورت کاهش FGF21 سرم پس از تمرین[001/0p=، (22/-0 الی 65/0CI: -) 44/0-SMD=] به دست آمد که با سن(10/0=P) و شاخص توده بدن(50/0=P) آزمودنی‌ها همبستگی نداشت. بحث و نتیجه‌گیری: تمرینات بدنی بی‌اعتنا به سن یا وضعیت وزنی، ابزار کارآمدی برای کاهش قابل‌ملاحظه  FGF21سرم بیماران متابولیک هستند که انتظار می‌رود به بهبود بیشتر اختلالات متابولیکی منجر شود. با این حال، هنوز هم نیاز به کارآزمایی‌های بالینی بیشتر با در نظر گرفتن نقش مؤلفه‌های تمرینی از جمله شدت و نوع تمرین در این زمینه باقی است.
 

صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb